کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




  فیدهای XML
 



درمانگر یا مشاور هر نگرشی که داشته باشد باید قاطعانه به زوج­ها کمک کند تا به پیامدهای طلاق برای خود و فرزندانشان بیاندیشند و گاه طلاق را به بعد از بزرگ شدن بچه­ها موکول کنند اما توقعات بالای اجتماعی- فرهنگی امروزه، اولویت را به نیازهای شخصی و فردی داده است. هیچ کسی یا هیچ­چیز کمتر نمی­تواند زوج­های مصمم به طلاق را از تصمیمشان منصرف سازد. درمانگر می ­تواند یک جدایی موقت و آزمایشی را پیشنهاد بدهد تا فرصتی جهت سازش و تصمیم ­گیری عاقلانه­تر داشته باشند(کاسلو و رابینسون[۳۹]، ۱۹۹۶؛ به نقل از زارعی محمودآبادی و همکاران، ۱۳۹۱). اکثر زوج­های در حال طلاق به احتمال قوی یک دوره جدایی کوتاه مدت را تجربه کرده ­اند. این نوع جدایی می ­تواند فواید زیادی داشته باشد و از آن ‌می‌توان به عنوان ابزار کنترل تعارض، کاهش خشم و تصمیم ­گیری منطقی و همچنین سپری در مقابل خشونت­های رو به رشد عاطفی و فیزیکی استفاده کرد. علاوه بر این جدایی موقت راهی برای تعطیلی موقت جر و بحث­­­ها است و فرصت محدود و مشخصی به فرد می­دهد تا بتواند از بن­بست خارج شود. و عاقلانه تصمیم بگیرد. این جدایی می ­تواند به عنوان فرصتی برای یادگیری­های جدید و تبیین ارزش­هایی که در آن به بررسی امکان وجود راهکارهای دیگر در ارتباطات، منتقل و به زندگی مستقل پرداخته می­ شود، بدانند که راه­های دیگری نیز هست. مهمتر اینکه درمانگر باید به زوج یادآور شود این جدایی تمرینی جهت آمادگی برای طلاق است، در این دوره آن ها فرصت آمادگی لازم برای سازگاری عاطفی و رفتاری با مسأله طلاق را کسب می­ کند(براملت و موشر[۴۰] ،۲۰۰۲؛ به نقل از زارعی محمودآبادی و همکاران،۱۳۹۱). برعکس ‌می‌توان جدایی را به عنوان وسیله­ای برای حفظ زندگی مشترک از طریق تنظیم مجدد تعهدات ازدواج و فسخ مفاهیم قدیمی در نظر گرفت. جدایی سازمان یافته است که نیازمند تداوم جلسات مشاوره­ای است. زوج­ها اگر چه خواستار زندگی جدا از هم هستند اما با این حال خواهان ادامه زوج­درمانی به طور منظم نیز هستند، بیشتر زوج­ها ‌در مورد عدم تغییر برنامه ­های مالی توافق نظر دارند. تغییرات اساسی مانند تغییر محل اقامت، شغل و محل زندگی فرزندان در این برنامه روی خواهد داد. تنها یکی از زوج­ها خانه را ترک ‌می‌کنند و گاه به طور توافقی و به نویت در خانه می­مانند. اگر زوج­ها به توافق برسند که از وکلای خود استفاده کنند، فرایند طلاق روند دوستانه­ای خواهد داشت و درمانگر راحت­تر می ­تواند به آن ها کمک کند تا نگرشی بدون سرزنش داشته باشند، و بدین­سان روابط فردی و خانوادگی بهبود خواهد یافت و درمانگر همچنان به مشاوره زوجی ادامه می­دهد. باید به زوج­ها یادآور شد نیمی از زوج­هایی که جدا از هم زندگی ‌می‌کنند سرانجام از هم طلاق می­ گیرند. در این صورت زوجی که مایل به طلاق نیست به خاطر ترس از وقوع حتمی طلاق، به شدت با این جدایی مخالفت خواهد نمود(برومن ،۲۰۰۲؛ به نقل از زارعی محمودآبادی و همکاران، ۱۳۹۱). هر یک از زوج­ها ممکن است احساسات و برداشت­های متفاوت و گوناگونی نسبت به جدایی داشته باشند. درمانگر باید به آن ها کمک کند تا این برداشت­ها و احساسات را دسته بندی نموده و از این طریق محاسن و معایب این جدایی را آشکار سازند. مطالعه دقیق اصول اساسی جدایی، چه به عنوان تمرین آمادگی و شروع پذیرش طلاق و چه به مثابه تلاش برای تغییر مفاهیم و حافظ زندگی مشترک، بسیار مهم ‌می‌باشد. تعداد انگشت شماری از زوج­ها، به طور آشکار ‌در مورد پیامدهای عملی تصمیمات طلاق صحبت ‌می‌کنند. آن ها فقط گاهی ‌در مورد اتفاقی که برای فرزندان رخ می­دهد، صحبت ‌می‌کنند. مسائلی که باید ‌در مورد آن ها تصمیم ­گیری شود عبارتند از مدت زمان جدایی اولیه، زمان بررسی و پیگیری ادامه مشاوره، تعیین مکان ملاقات، حمایت از کودکان، تأمین بودجه، دخالت یا عدم دخالت وکیل و نحوه آگاه سازی فرزندان، آیا زوج می ­تواند افراد دیگر را ملاقات کند یا باید تنها باشد؟

تصمیمات بعدی می ­تواند ‌در مورد علت طلاق و سوء تفاهم باشد و با به کارگیری اصول روشن از صدمات اجتماعی جلوگیری شود. البته به مباحثی از قبیل اینکه زوج­ها چه زمانی وارد مرحلۀ نهایی می­شوند نیز باید پرداخته شود(زارعی محمودآبادی و همکاران،۱۳۹۱).

مدیریت ساختاری طلاق[۴۱]

وظیفه اصلی درمانگر بعد از تصمیم به طلاق زوجین، کمک به آن ها برای تثبیت احساسی و پذیرش واقعیت طلاق است. در صورت جریحه­دار شدن احساسات و در موارد نادر بروز علایم آشفتگی روانی شدید با خشونت اجتماعی، برخی درمان­های دارویی فردی ضروری خواهد بود. عادی سازی احساس آشفتگی، بی ­اعتمادی و سردرگمی، به مراجعان کمک می­ کند تا بفهمد که خود و خانواده­شان دوره بحرانی گذرا و البته شدیدی را خواهند گذراند. در صورت وجود خشم شدید و بروز آن، استفاده از ابزارهای کنترل بحران، جهت کاهش تعارضات و تثبیت احساس، مثمر ثمر خواهد بود. حتی زوج­هایی که به صورت توافقی از هم جدا می­شوند و سعی دارند بعد از طلاق روابط حسنه داشته باشند، باید هم نفرت اولیه و هم گرایشات دوستانه خود را کنترل کنند (هوپر[۴۲]،۲۰۰۱؛ به نقل از زارعی محمودآبادی و همکاران، ۱۳۹۱).

طلاق در نظام حقوق اسلام

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1401-09-25] [ 10:43:00 ق.ظ ]




این عبارت دارای چهار قید ‌محدود کننده در زمینه تعهدات پذیرفته شده در ارائه ی ضمانت اجراهای کیفری حقوق مالکیت فکری است:

اول :اشاره صرف به «علائم تجاری و کپی رایت(که مخالف با حمایت تریپس از کلیه ی انواع حقوق مالکیت فکری است[۹])دوم: «جعل علامت تجاری و تکثیر غیر مجاز»(که محدود کننده ی تمام اشکال نقض علایم تجاری و کپی رایت آثار ادبی هنری است[۱۰]). با توجه به تفاوت‌های خاصی که در محتوا و چارچوب این مفاهیم وجود دارد، پنل تعاریف ارائه شده در پاورقی ۱۴ از ماده ۵۱ تریپس را ‌در مورد این مفاهیم در نظر گرفت[۱۱].

سومین محدودیت در این زمینه واژۀ ” عامدانه” است،که تمرکز بر قصد و نیت ناقض داشته و منعکس کننده ی ماهیت کیفری پروسه های اجرایی مورد بحث می‌باشد.

سرانجام ، چهارمین قید محدود کننده ،عبارت نقض “در مقیاس تجاری”است.

این یافته ها به درک صحیح از ماده ۶۱ که در بالا بدان اشاره شد،کمک می کند.

در میان این معیارهای ‌محدود کننده،واژۀ”درمقیاس تجاری” سرنوشت سازترین است با توجه به نوع ‌تفسیر این واژه،اعضای سازمان تجارت جهانی قادر خواهند بود، از فضای خط مشی قابل ملاحضه ای ،در تعریف محدودیت های اجرای کیفری مالکیت فکری بهره مند شوند.[۱۲]

بند اول: تعریف و تفسیر تحت الفظی واژه ی مقیاس تجاری

دیکشنری آکسفورد انگلیس، مقیاس تجاری را اینگونه تعریف نموده : موضوعی که با تجارت مرتبط است و باعث ایجاد سود و مزیت می شود[۱۳]. دیکشنری آکسفورد انگلیس، واژۀ مقیاس را اینگونه تعریف می‌کند:

۱ـ یک معیار طبقه بندی شده از ارزش که در شکل استاندارد، می‌باشد و برای اندازه گیری و درجه بندی به کار گرفته می شود.

۲ـ یک ابزار اندازه گیری که بر پایه یک سیستم می‌باشد.

۳ـ یک حجم و دامنه و یا میزان ومقدار نسبی[۱۴].

درخصوص معنای متداول لغت «مقیاس» جای بحثی وجود ندارد. امکان دارد این لغت: اندازه، درجه، حجم نسبی یا مقدار تعریف شود[۱۵]. درخصوص بزرگی، فراوانی، کوچکی و از این قبیل به کار می‌رود. معنای متداول این کلمه شامل هردو مفهوم کمیت می‌باشد، هم از نظر وسعت و میزان، و نیز به همان اندازه مفهوم نسبیت را در بر می‌گیرد.

هر دو برداشت توامان در مفاهیم نسبت و درجه اعمال می‌شوند. از اینرو یک «مقیاس» خاص اشیامعین و یا وقایع وعملکردهایی را از نظر اندازه با هم مقایسه می کند.برخی از این اشیامعین و یا وقایع وعملکردها مطابق با اندازه ی مطرح شده خواهند بود و برخی نخواهند بود.[۱۶]

اندازه ی مطرح شده به وسیله ی واژه ی «تجاری» بیان شده است. واژه ی «تجاری» می‌تواند به طرق مختلفی شرح و وصف شود. دو تعریف ذیل درطول این دوره دادرسی مطرح شدند:

-۱درگیر شدن در تجارت: هر اقدامی که مرتبط یا در راستای تجارت باشد.

۲-تمایل به بازگشت مالی در عوض دست آوردهای هنری ، به دست آوردن سود احتمالی, به ‌عنوان موضوع محض ‌و مطلق از کسب و کار در نظر گرفته شده[۱۷].

بند دوم: تعریف نقض در مقیاس تجاری بر مبنای معاهده تریپس

در موافقت‌نامه‌ی تریپس هیچ استفاده ا‌ی از کلمه «مقیاس» به غیراز جملات اول و چهارم ماده ۶۱ نشده است؛اگرچه متن موافقت‌نامه‌ی تریپس نشان می‌دهد،به کرات ازلغت«تجاری»درکناربسیاری از اسامی دیگر استفاده شده است، با این وجود لغت «تجاری» در هیچ جایی از معاهده‌ی فوق با کلمه «مقیاس» به کار نرفته است.[۱۸]

می توان گفت :«مقیاس» بر میزانی نسبی دلالت دارد و منعکس کننده‌ قصد و نیت مذاکره کنندگان در باب اعمال محدودیت‌هایی بر تعهدات مندرج در جمله اول ماده ۶۱به اندازه جعل علایم تجاری و سرقت ادبی از آثار حمایت شده دارد، از اینرو، در حالی که کلمه «تجاری» کلمه‌ای کیفی است اگر به تنهایی با این لغات استفاده شود اشتباهاتی را به دنبال خواهد داشت و در متن می‌بایست مفهومی کمی داشته باشد[۱۹].

مروری بر استفاده و کاربردهای کلمه «تجاری» در موافقت‌نامه‌ی تریپس نشان می‌دهد این لغت نه تنها فروش را ،بلکه فعالیت‌های مختلفی دیگری را نیز به بازار مرتبط می کند؛ همچنین بیانگر این است که فعالیت‌های «تجاری» نمی‌تواند در مقیاسی بزرگتر از دیگر مقیاس‌ها همچون فعالیت‌های «غیرتجاری عمومی» تصور شوند،حتی ‌اگر آن مقیاس به طور کلی بزرگتر از مثلا استفاده ی «شخصی» یا استفاده «داخلی» باشد.

ویژگی‌ اختصاصی فعالیت‌های تجاری این است که برای کسب سود ‌و منفعت به کار می‌روند. همچنین بازنگری کاربردهای کلمه «تجاری» نشان می‌دهد که، بر خلاف همه آن ها، در ماده ۶۱ از کلمه «تجاری» برای تخصصی کردن مفهوم مقدار استفاده شده است.[۲۰]

مبحث دوم: مکانیزم حل اختلاف در سازمان تجارت جهانی[۲۱]

یکی از بزرگترین ابتکارات سازمان تجارت جهانی ایجاد یک سیستم یکپارچه حل و فصل اختلافات می‌باشد.

توسعه روابط بین‌المللی به موازات آثار مثبت خود، عوارض جانبی منفی از جمله بروز اختلافات بین‌المللی ناشی از گسترش روابط بین کشورها را نیز به همراه داشته است. بسیاری از این اختلافها، علی رغم دارا بودن منشا مالی قابل حل و فصل، به علت فقدان مکانیسمی مؤثر برای حل و فصل مسالمت آمیز آن، موجب بروز جنگ‌های دو جانبه یا چندجانبه شده اند. از یک طرف توسعه جامعه بشری، نیاز به گسترش و توسعه روابط بین‌المللی را اجتناب ناپذیر کرده و از طرف دیگر همین مسئله می‌تواند ایجاد تنش در روابط بین کشورها و رویارویی ملت ها را موجب گردد. سازمان‌های بین‌المللی و پیمانهای بین‌المللی با طراحی مکانیسمی برای حل و فصل اختلافات اعضایشان، تلاش زیادی را برای هدایت ‌دولت‌های‌ جهان به سمت توسل به ابزارهای حقوقی جهت حل و فصل اختلافاتشان صورت داده‌اند. یکی از این سازمان‌های بین‌المللی، سازمان تجارت جهانی می‌باشد. چون امروزه با توجه به گسترش خارق العاده روابط اقتصادی بین کشورها در اشکال مختلف از قبیل قراردادهای تجاری، سرمایه گذاری خارجی، سرمایه گذاری اشتراکی، انتقال تکنولوژی، خدمات مالی و پولی، خدمات اطلاع رسانی و…، بروز طبیعی اختلاف نظرها در رابطه با این معاملات، نیاز به وجود مرجع و مکانیسمی جهانی برای حل و فصل مؤثر این گونه اختلافات، بسیار محسوس است. سازمان تجارت جهانی در جهت حل این معضل و با هدف قاعده مند کردن روابط اقتصادی بین‌المللی از اوایل سال ۱۹۹۵ فعالیت خود را به صورت رسمی آغاز کرده و با اختصاص رکنی مختص حل و فصل اختلافات و تنظیم مجموعه ای از آیین نامه ها و قواعد برای رسیدگی به اختلافات، تحول اساسی در زمینه حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات تجاری بین‌المللی به وجود آورده است[۲۲].

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:43:00 ق.ظ ]




در بخش توصیفی از تحلیل­های توصیفی آمار مثل فراوانی و درصدها استفاده می شود. در واقع در این تحقیق از جداول و نمودارها برای نشان دادن توزیع فراوانی ویژگی‌های جمعیت شناسی افراد نمونه استفاده شده است.

در بخش استنباطی به استنباط پارامترهای جامعه آماری از روی نمونه آماری پرداخته می شود. بدین منظور از آزمون های آماری مرتبط برای آزمون فرضیه‌های پژوهش استفاده می شود.

فصل چهارم

یافته های پژوهش

۴-۱ مقدمه

تجزیه و تحلیل داده ها برای بررسی صحت و سقم فرضیات برای هر نوع پژوهش از اهمیت خاصی برخوردار است. امروزه در بیشتر تحقیقاتی که متکی بر اطلاعات جمع‌ آوری شده از موضوع مورد تحقیق می‌باشد، تجزیه و تحلیل اطلاعات از اصلی ترین و مهمترین بخش های تحقیق محسوب می شود. داده های خام با بهره گرفتن از فنون آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرند و پس از پردازش به شکل اطلاعات در اختیار استفاده کنندگان قرار می گیرند. این فصل با توجه به هدف تحقیق و در راستای فرض آماری در دو قسمت تهیه شده است.

جدول ۱٫ توزیع فراوانی جنسیت آزمودنی ها

درصد تراکمی

درصد
فراوانی
گروه

۷/۸۵

۷/۸۵

۱۰۸

مرد

جنسیت

۱۰۰

۳/۱۴

۱۸

زن

۱۰۰

۱۲۶

جمع

در بخش توصیفی ، داده ها در جداولی تنظیم و شاخص های توصیفی مانند میانگین و انحراف استاندارد متغیرهای اصلی پژوهش بیان و بررسی می شود.سپس در بخش استنباطی با تجزیه و تحلیل داده ها و استفاده از روش های آماری پارامتریک مانند ضریب همبستگی پیرسون و همچنین با بهره گرفتن از نرم افزار AMOS و تحلیل مدل ساختاری به بررسی فرضیه های پژوهش پیش رو پرداخته شد.تعداد نمونه های معتبر برای انجام تحلیل های این پژوهش برابر ۱۰۸ نفر مرد و ۱۸ نفر زن که مجموعا ۱۲۶ نفر بوده است.

۴-۲ شاخص های توصیفی متغیرهای اصلی پژوهش

    1. Bell ↑

    1. Carnival ↑

    1. Dale ↑

    1. مطالعه تطبیقی الگوهای نظام پیشنهادات و ارائه الگوی مناسب جهت برقراری در دانشگاه آزاد اسلامی، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد قزوین. فهیمه، جباری.(۱۳۹۲). ↑

    1. Cheng-Kung (2014). Nursing; New nursing research reported from National Cheng-Kung University [report]. Health & Medicine Week;(26):2118 ↑

    1. شناسایی مشکلات فرهنگی و اجرایی در اجرای نظام پیشنهادها اولین همایش ملی و بررسی موانع و مشکلات اجرایی نظام پیشنهادها.، محمد سعید تسلیمی، ۱۳۹۰٫ ↑

    1. Fitzans ↑

    1. Bhatnagar J, Puri ↑

    1. Band A, Hinz A ↑

    1. Salmon ↑

    1. Chin, C.(2013). Perceptions of internal marketing and organizational commitment by nurses. J Adv Nurs. ;65(1):92. ↑

    1. بررسی تأثیر اجرای نظام مشارکتی از طریق سیستم پیشنهادهای کارکنان بر افزایش بهره وری در شرکت برق منطقه فارس ، دانشگاه شیراز ، پایان نامه کارشناسی ارشد، سید احمد، بزاز جزایری. (۱۳۹۰). ↑

    1. نظام پیشنهادات، سیدعباس، موسوی. (۱۳۹۳). ماهنامه تدبیر ، شماره ۱۴۹ . ۴۴ .

    1. Hart ↑

    1. Steven ↑

    1. Lawrence ↑

    1. Janssen ↑

    1. Peng ↑

    1. Raps ↑

    1. Part, ↑

    1. Cook ↑

    1. Procter ↑

    1. Jain ↑

    1. Kandula ↑

    1. Miller ↑

    1. Osland ↑

    1. Ross ↑

    1. Rollinson, ↑

    1. Cohen ↑

    1. Synge ↑

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:43:00 ق.ظ ]




    1. . D’Zurilla ↑

    1. . Nezzo ↑

    1. . Bermaner and Duglass ↑

    1. . Cooper and Marshall ↑

    1. . Govaerts and Gregoire ↑

    1. . Internal Stressor ↑

    1. . External Stressor ↑

    1. . Lu ↑

    1. . Autonomic Nervous System ↑

    1. . Sympathetic ↑

    1. . Parsympathetic ↑

    1. . Peiffer, V ↑

    1. . Hans selye ↑

    1. . General adaptation syndrome ↑

    1. . Alarm ↑

    1. . Shock ↑

    1. . Anti-shock ↑

    1. . Loo, P, and Loo, H ↑

    1. . Resistance ↑

    1. . Exhaustion ↑

    1. . Academic stress ↑

    1. . Positive activating emotions ↑

    1. . Positive deactivating emotions ↑

    1. . Negative activating emotions ↑

    1. . Negative deactivating emotions ↑

    1. . Test anxiety ↑

    1. .Zeidner ↑

    1. . Goetz ↑

    1. . Attribution-based emotion ↑

    1. . Achievement ↑

    1. . Weiner ↑

    1. . Subjective well-being ↑

    1. . Diener ↑

    1. . Ekman and Davidson ↑

    1. . Andersen and Guerrero ↑

    1. . Meyer and Turner ↑

    1. . Astleitner ↑

    1. . King ↑

    1. . Muris ↑

    1. . Gadzella ↑

    1. . Balogla ↑

    1. . Frustrations ↑

    1. . Conflicts ↑

    1. . Pressures ↑

    1. . Changes ↑

    1. . Self-imposed ↑

    1. . Pekrun ↑

    1. . Goetz, Pekrun, Hall and Haag ↑

    1. . Weiner ↑

    1. . Turner and Schallert ↑

    1. . Heckhausen and Schulz, ↑

    1. . Self-efficacy ↑

    1. . Klassen ↑

    1. . Bandora ↑

    1. . Benight ↑

    1. . Beas ↑

    1. . Salanova ↑

    1. . reciprocal determinism ↑

    1. . behavioral influences ↑

    1. . cognitive influences ↑

    1. . environmental influences ↑

    1. . Locke ↑

    1. . Bandora ↑

    1. . Benight ↑

    1. . Adams ↑

    1. . Beyer ↑

    1. . Locke and Latham ↑

    1. . Analytic thinking ↑

    1. . Proximity ↑

    1. . Specificity ↑

    1. . Difficulty ↑

    1. . Level ↑

    1. . Generality ↑

    1. . Strehgth ↑

    1. . performance accomplishments ↑

    1. . vicarious experience ↑

    1. . verbal persuasion ↑

    1. . physiological states ↑

    1. . Botvin ↑

    1. . World Health Organization (WHO) ↑

    1. . UNICEF ↑

    1. . Rosenthal ↑

    1. . Zimmerman ↑

    1. . Pintrich ↑

    1. . Schunk ↑

    1. . Woolfolk ↑

    1. . Hergenhahn ↑

    1. . Olson ↑

    1. . Slavin ↑

    1. . Santrock ↑

    1. . Active Learning ↑

    1. . Yang ↑

    1. . Liu ↑

    1. . Johnson ↑

    1. . Reciprocal Questioning (Request) ↑

    1. . Manzo ↑

    1. . Witrock ↑

    1. . Self-Awareness Skill ↑

    1. . Empathy Skill ↑

    1. . Effective Communication Skill ↑

    1. . Managing Anger Skill ↑

    1. . Effective Relationship Skill ↑

    1. . Assertive Behavior Skill ↑

    1. . Problem Silving Skill ↑

    1. . Managing Stress Skill ↑

    1. . Decision Making Skill ↑

    1. . Creative Thinking Skill ↑

    1. . Huitt ↑

    1. . فرهنگ معین ↑

    1. . Messages ↑

    1. . Exchange meaning ↑

    1. . Transmit messages ↑

    1. . sharing of experiences ↑

    1. . intrapersonal communication ↑

    1. . interpersonal communication ↑

    1. . Verbal communication ↑

    1. . Nonverbal communication ↑

    1. . Self- awareness ↑

    1. . Self- acceptance ↑

    1. . Self-expression ↑

    1. . Novaco ↑

    1. . Anger ↑

    1. . Gondolf ↑

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:43:00 ق.ظ ]




واژه چابک توصیف گر سرعت و قدرت ‌پاسخ‌گویی‌ هنگام مواجهه با رویدادهای داخلی و خارجی سازمان است.سازمان چابک برای درک و پیش‌بینی تغییرات محیط کسب و کار طراحی شده و در این راستا به ساختاربندی خود می پردازد.از عوامل اساسی که باعث ایجاد و ارتقای چابکی سازمان است می توان به آگاهی، انعطاف پذیری و بهره وری اشاره نمود.تولید چابک راهی برای تغییر روش تولید، طراحی و ایجاد مدیریت و بازاریابی سازمان های بزرگ و کوچک است(لحافی،۱۳۹۰،ص۱۹).

دانش به عنوان مهمترین جنبه رقابتی آن سازمان را قادر می‌سازد تا بهره‌ور باشد و از محصولات و خدمات رقابتی رها شود. یکی از پایه های افزایش بهره‌وری انتقال دانش، چابک بودن مؤثر است. حجم بالای توسعه ادبیات در حوزه انتقال دانش و چابکی سازمانی، اهمیت این دو مقوله را نشان می‌دهد. ما در این پژوهش، شکلی از همگرایی این دو را از این نظر که ابعاد آن ها قویاً با یکدیگر ارتباط دارند، مورد بررسی قرار می‌دهیم و استدلال می‌کنیم که چابکی سازمانی زمانی حاصل می‌شود که انتقال دانش، از هر حیث، در حال تعادل باشد(حاتمی نسب،۱۳۹۰،ص۱۳۱).

۱-۲-بیان مسأله :

ادبیات پژوهش چابکی، توانمندسازهای زیادی را برای ارتقای چابکی سازمان‌ها پیشنهاد می‌کند که در سابقه تحقیق به آن‌ ها پرداخته شده است. در این تحقیقات، متغیرهای سازمانی به عنوان متغیرهای توانمندساز برای چابکی بررسی شده‌اند و ارتباط و تأثیر آن‌ ها بر چابکی کنکاش شده است. مدیریت دانش نیز به عنوان یکی از پایه های چابکی، مورد توجه محققین متعدد (مانند داو [۱]۱۹۹۹، اشرافی ۲۰۰۵، و بیکر[۲]۲۰۰۱ ) قرار گرفته ‌است. این تأکید بر مدیریت دانش، با عنایت به اهمیت تخصص و ارتقای جایگاه سرمایه های انسانی در سازمان‌ها، به خوبی قابل توجیه است. بدیهی است شناسایی مهم‌ترین عناصر مدیریت دانش در راستای ارتقای چابکی سازمانی می‌تواند گام بسیار ارزشمندی برای چابک سازی سازمان‌های تولیدی و غیر تولیدی قلمداد شود. لذا به نظر می‌رسد شناسایی ابعاد و اقدامات مدیریت دانش در سازمان‌های چابک از یک سو و بررسی ارتباط آن‌ ها با اقدامات و ابعاد چابکی از سوی دیگر، یک ضرورت انکارناپذیر در حوزه پژوهش های چابکی است.

با توجه به آنچه در راستای اهمیت چابکی سازمانی، به عنوان ابزاری برای غلبه بر چالش‌های هزاره سوم، در ادبیات بیان شده است (شریفی،۲۰۰۶)، بررسی و کنکاش در زمینه چابکی با تأکید بر دانش ـ محوری و مدیریت دانش می‌تواند جهش بزرگی را در چابک سازی و عملکرد بالای سازمان های دولتی ایجاد ‌نماید. علی‌رغم تحقیقات بسیار در هر یک از دو حوزه چابکی و مدیریت دانش، پژوهش‌های چندانی ‌در مورد ارتباط مدیریت دانش و چابکی سازمانی و تأثیر آن ها بر یکدیگر انجام نشده است و بیشتر پژوهش‌ها تئوریک و غیرتجربی می‌باشند. ریک داو[۳]( ۱۹۹۹) به بیان ارتباط مدیریت دانش، توانایی ‌پاسخ‌گویی‌ و چابکی مؤسسه به صورت مطالعه ادبیات تحقیق پرداخته و چنین می‌گوید: “چابکی سازمانی زمانی به دست می‌آید که مدیریت دانش و توانایی ‌پاسخ‌گویی‌، در تلاش‌های سازمانی، حالتی متعادل داشته باشند”. لوی و ‌هازان[۴] (۲۰۰۹) نیز مدیریت دانش را جنبه کاربردی فرهنگ سازمانی دانسته‌اند و چگونگی بنیان نهادن تغییر فرهنگی به وسیله چابکی سازمانی را بیان کرده‌اند و این تغییر فرهنگ را نیازمند ابتکار در مدیریت دانش دانسته‌اند. آن ها همچنین به‌کارگیری توانمندسازهای انتقال دانش از دیدگاه مهندسی نرم‌افزار چابک را مورد بحث قرار دادند و چگونگی افزایش چابکی از طریق استخراج داده ها و مدیریت دانش را بیان داشتند. فرانکلین بکر [۵](۲۰۰۱) در تحقیقی با عنوان “چابکی سازمانی و زیربنای دانش” بیان می‌کند که روش‌ها و مدل‌های ضروری کنونی کافی نیستند و برای غلبه بر عدم اطمینان در سازمان‌های چابک، نیاز به استراتژی‌های انطباق‌پذیری برای به‌کارگیری ابزارهای مدیریت دانش است. اشرفی و همکاران(۲۰۰۵)، چارچوبی را برای اجرای چابکی تجاری در سراسر سیستم‌های مدیریت دانش فراهم کرده‌اند. زیرا در صورت وجود ارتباطی، هر سازمان می‌تواند با تدوین برنامه ای مدون و منظم، به طور همزمان و یکپارچه و با کاهش هزینه های عملیاتی و اجرایی، به توسعه و تقویت همزمان این دو مقوله مهم (مدیریت دانش و چابکی سازمانی) بپردازد و از مزایای آن ها بهره مند گردد.با توجه به موارد مذکور سوال اصلی این پژوهش این است که آیا بین مدیریت دانش با چابکی سازمانی کارکنان ومعلمان آموزش وپرورش شهرستان کرمانشاه رابطه وجود دارد ؟

۱-۳-اهمیت و ضرورت انجام پژوهش:

ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که به خاطر جهانی شدن، دچار تغییرات سریع و اجتناب‌ناپذیری است.در این دنیا، اقتصاد به سمت اقتصاد دانش محور حرکت کرده و بسیاری از معادلات کنونی کشورها را با چالش‌ مواجه ساخته که این امر، خود حاصل فناوری اطلاعات و ارتباطات است.سازمان‌های کنوین، اهمیت‌ بیشتری جهت درک، انطباق‌پذیری و مدیریت تغییرات محیط پیرامون قائل شده و در کسب و به کارگیری‌ دانش و اطلاعات روزآمد به منظور بهبود عملیات و ارائه خدمات و محصولات مطلوب تر به ارباب رجوعان‌ پیشی گرفته‌اند.چنین سازمان‌هایی نیازمند به کارگیری سبک جدیدی از مدیریت به نام«مدیریت دانش» می‌باشند.برخی از سازمان‌ها براین باورند که با تمرکز صرف بر افراد، فناوری و فنون می‌توان دانش را مدیریت کرد(قربانی،۱۳۸۸،ص۴۸).

نوناکا و تاکیشی[۶] (١٩٩۵) ادعا می‌کنند که مدیریت دانش به عنوان توانایی سازمان در ایجاد، ذخیره و توزیع دانش، برای برتری رقابتی در حوزه های کیفیت، سرعت، نوآوری و قیمت، مطلقاً حیاتی است. با وجود آنکه دانش به آسانی قابل اندازه‌گیری نیست، سازمان‌ها بایستی دانش را به منظور دستیابی به مزایایی که از مهارت‌ها، تجارب و دانش ضمنی کارمندان در سیستم و ساختارشان، قابل اکتساب است، به طور مؤثر مدیریت کنند(هانگ[۷] ،۲۰۰۵).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:43:00 ق.ظ ]