کودکان زیر بنای فرهنگ و اعتبار هر خانواده و نهایتاً” هرجامعه را تشکیل می‌دهند. اگر به ضرورت تغذیه مناسب جسم و روان از دوران جنینی تا مراحل مختلف رشد اندکی بیندیشیم آنگاه می‌توانیم اذعان کنیم که ابعاد مسئله بسیار فراتر از اندیشه ماست. ( آلن وهارت، ترجمه:نظری نژاد، ۱۳۷۰، ص۲۷ ) امروزه با توجه به مفهوم تعلیم وتربیت زگهواره تا گور، بحث آموزش دردوران اولیه کودکی گسترش کمٌی وکیفی یافته است و آموزش و پرورش پیش ازدبستان عبارت است از آموزشی که از زمان تولد آغاز وتا شروع سال های دبستان یعنی در پایان شش سالگی ادامه می‌یابد. درچنین سال هائی کودکان مراحل مهم ‌و حساس زندگی خود را از لحاظ شخصیتی، اجتماعی وآموزشی پشت سر می­گذرانند ( مفیدی، ۱۳۸۱، ص۴۵)

در شرایط فعلی وزارت آموزش و پرورش و سازمان بهزیستی به عنوان دو رکن اساسی آموزش در این سطح، با توجه به اهداف کلی جمهوری اسلامی ایران و دیدگاه های برنامه ریزان شورای عالی انقلاب فرهنگی ، به رشد همه جانبه کودکان در بررسی اهداف توجه دارند و برای رفع کمبودها، محرومیت ها و زمینه‌های فرهنگی کودکان هدف هایی را تعیین کرده‌اند. ( مفیدی، ۱۳۸۱، ص۴۷)

با توجه­به اینکه اهداف­کلی پیش دبستانی که در اساسنامه­ی دوره پیش دبستانی در ششصد و نود و نهمین جلسه شورای عالی آموزش و پرورش مورخ ۲۸/۱۱/ ۱۳۸۲به تصویب رسیده و اصول و چارچوب برنامه و فعالیت های آموزشی و پرورشی این دوره در هفتصد وهفتادمین جلسه شورای عالی آموزش و پرورش مورخ ۲۵/۴/۱۳۸۷به تصویب رسید، اهداف این دوره را این چنین بیان ‌کرده‌است:

۱-پرورش قابلیت های جسمانی وذهنی، هماهنگ سازی و رشدمهارتهای حرکتی کودکان.

۲-کمک به رشد عاطفی کودکان، افزایش حس اعتماد به نفس، درک شرایط محیطی و تقویت درک ‌زیبایی‌ها.

۳-فراهم ساختن زمینه علاقه و احساس شادی از مشارکت در فعالیت های گروهی.

۴-تقویت علاقه به ارزش‌های دینی، اخلاقی وهویت ملی.

۵-ایجاد رفتارهای مطلوب فردی و اجتماعی ‌در کودکان با سن آن ها. (دفتر برنامه ریزی وتالیف کتب درسی، ۱۳۹۰، ص۱۰)

از آنجا که بین اهداف ذکر شده و اهدافی که در رویکرد رجیو امیلیا[۱] وجود دارد می توان مشترکاتی یافت باید دید در زمینه آشنایی با رویکردهای مطرح و مورد استفاده جهانی در ایران چه مقدار آشنایی وجود دارد و در زمینه به کارگیری و الهام از این شیوه ها با توجه به فرهنگ و جامعه خود، ما چگونه می‌توانیم در دست یابی به اهداف این دوره از آن ها بهره جوئیم.

رویکرد آموزشی رجیو امیلیا موجب شد که آموزش کودکان از ماجراجویی خصوصی، در فضاهای بسته و محدود به یک سازمان(مانند آموزش و پرورش)خارج شود و تبدیل به یکی از مهم ترین مسایل اجتماعی جامعه شود. سیستم رجیو امیلیا موفق شد که با مطرح کردن چهار اصل زیر، آموزش را به عنوان یک جریان اجتماعی مطرح کند، به طوری که مسایل آموزشی کودکان به عنوان دستور کار شهردار، نمایندگان مجلس و مسئولین محلی قرار بگیرد. این چهار اصل عبارتند از:
۱- کودکان استعدادهای فراوانی دارند و به واسطه ی این استعدادها باید فرصت های فراوانی را به وجود آورد تا کودکان بتوانند استعدادهای خود را بشناسند، تمرین کنند و بروز دهند.
۲- کودکان به تداوم ارزش های فرهنگی جامعه کمک می‌کنند. هر آنچه را که در طول تاریخ آموخته ایم و مناسب است می‌توانیم از طریق کودکان به آیندگان منتقل کنیم.
۳- کودکان شهروند امروز و فردای جامعه ی ما هستند و حمایت از آن ها موجب می شود تا آینده ی همگان تضمین شود.
۴- کودکان حق دارند که بهترین را داشته باشند. آنان شایسته ی بهترین ها، با کیفیت ترین مواد و برنامه های آموزشی هستند. این حق برای همه کودکان متصور است، نه فقط برای گروهی از کودکان.
بدین ترتیب سیستم رجیوامیلیا موضوع کودک را به صحنه ی جامعه وارد کرد و مسایل کودکان و آموزش کودکان را به عنوان یک وظیفه همگانی مطرح نمود. (یوسفی، ۱۳۹۱، ص۲۳۷)

۱-۲ بیان مسئله

امروزه جهان به دهکده ای تبدیل شده است که دیگر بعد مسافت و مرزهای جغرافیایی نمی توانند مانع برقراری ارتباط و تبادل اندیشه وتجربه بین جهانیان شوند. رشد فزاینده فن آوری و صنعت، گسترش علم ودانش بشری، نیاز انسان به استفاده از اطلاعات در سطح جهانی و بسیاری دیگر از عوامل و ملاحظات، ایجاب می کندکه انسان از تجارب و دستاورد های دیگر کشورها به نحوی شایسته بهره مند شود و”دانش را در هر کجای عالم حتی در چین جستجو کند”. بررسی تاریخی آموزش وپرورش نشان می دهدکه دیرینه بهره گیری از تعلیم و تربیت سایر کشورها، به قرن پنجم قبل از میلاد مسیح بازمی گردد. این امر، از آن دوران تا کنون، همواره سیر فزاینده و تکوینی داشته و اکنون به صورت حقیقتی اجتناب ناپذیر جلوه گر شده است، به گونه ای که امروزه جهانیان نمی توانند بدون بهره جستن از دانش وتجربه ملل دیگر، به حیات پویا و بالنده ی خود ادامه دهند. (صفوی، ۱۳۸۳)

هر ساعتی که به عمر بشر افزوده می‌گردد این حقیقت روشن تر می شود که میزان خوشبختی یک جامعه به میزان توجه به کودکانش بستگی دارد. چون طبق یافته های روان شناسی، رشد و تربیت دوران کودکی­برای تکوین شخصیت و­پیشرفت هوش مهمترین و­حساس­ترین دوره عمراست. (موسائی،­۱۳۷۰، ص۱۲)

باید از آخرین دستاوردهای فکری و تجربه بشری بهره گرفت، از تکنولوژی، رسانه و از تمامی نظراتی که می‌تواند راهگشا باشد و خلاصه با به کارگیری تجربیات آموزشی چه در ایران و چه در سطح جهانی باید دولت و دست اندرکاران نظام آموزشی وپرورشی را یاری داد تا برنامه هایی هرچه بی عیب تر و روشن تر برای پرورش نسل جوان تهیه کنند. (موسائی،­۱۳۷۰، ص۱۱)

امروزه آموزش و پرورش علمی،­در جهانی که تغییر و تحولاتی بس شگرف را تجربه می‌کند و تاریخ اندیشه و عمل انسان‌ها را دگرگون ‌کرده‌است، از چنان اهمیتی برای سعادت آدمی برخوردار است که هر چه در آن بیشتر سرمایه گذاری کنیم و هر چه بیشتر به اشاعه یافته های این علم همت گماریم سود و ثمره بزرگتری نصیبمان خواهدشد. هنر و رسالت ما آن است که هرکس را به فراخور حال خود کمک کنیم تا با تجهیز ذهن و روح معلمان به حکمت و دانش تعلیم و تربیت، محیط آموزشگاه های به صورتی درآید که رشد همه جانبه فرزندان میهن ما در این مدارس میسرگردد. وصول به چنین مقصودی وقتی مقدوراست که همه کسانی که به امرتعلیم و تربیت خدمت می‌کنند از انگیزه و دانش و مهارت لازم بهره مند باشند. (آلن وهارت، ترجمه: نظری نژاد،­۱۳۷۰، ص۲۵)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت