۲-۱-۵-۲- پیچیدگی[۱۲] :

پیچیدگی حدود تفکیک درون سازمان را نشان می‌دهد . هم چنین میزان تخصص گرایی ، تقسیم کار و تعداد سطوح در سلسله مراتب سازمان را اشاره می‌کند و حد و حدودی که واحدهای سازمانی از لحاظ جغرافیایی پراکنده شده اند را نیز تصریح می‌کند .( رابینز ، ۱۳۸۴،۲۲)

هنگامی که شخص وارد یک سازمان می شود ، پیچیدگی نخستین چیزی است که وی با آن روبرو می شود . این پیچیدگی عبارت است از : تقسیم کار ، عنوان های شغلی ، بخش های متعدد سازمانی و سطوح مختلفی که در سلسله مراتب اختیارات سازمان وجود دارد . یک سازمان که در وهله اول ساده به نظر می‌رسد ، احتمالأ دارای شکل های متفاوتی از پیچیدگی می‌باشد و بخش های مختلف سازمان نیز ، ازنظر میزان پیچیدگی دارای درجات مختلفی هستند . برای مثال ، تحقیقی را که روی یک شرکت بزرگ نفتی انجام شد مشخص کرد که بخش های مختلف توزیع ، فروش ، بازاریابی ، حسابداری ، حقوق و خدمات اداری ، هر کدام از درجات مختلف پیچیدگی برخوردار بودند . سازمان پیچیده دارای واحدهای فرعی هستند که باید آن ها را کنترل و کارهایشان را هماهنگ کرد ، و هر قدر سازمان ‌پیچیده تر باشد ، این مسایل جدی تر می شود .( هال ، ۱۳۷۶، ۸۹-۸۶)

پیچیدگی را می توان از مجرای سه بعد سنجید :

پیچیدگی به میزان تفکیکی اشاره می‌کند که در سازمان وجود دارد ، و به سه دسته تقسیم می شود ؛ تفکیک افقی ، که میزان یا حد تفکیک بین واحدهای سازمانی بر اساس موقعیت اعضای سازمان را نشان می‌دهد . تفکیک عمودی که به عمق یا ارتفاع سلسله مراتب سازمانی نظر دارد و تفکیک بر اساس مناطق جغرافیایی که به میزان پراکندگی واحدها و امکانات و نیروی انسانی از لحاظ جغرافیایی اشاره دارد.

۱-۲-۱-۵-۲تفکیک افقی[۱۳] :

« به میزان تفکیک بین واحدهای سازمانی بر اساس موقعیت اعضاء سازمان ، ماهیت وظایف آن ها و میزان تحصیلات و آموزش هایی که فراگرفته اند ، اشاره می کند . می‌توانیم چنین اظهار کنیم وقتی حرفه های متعدد در سازمانی وجود دارند که به دانش تخصصی و مهارت علمی نیاز دارند ، سازمان از پیچیدگی بیشتری برخوردار است چرا ؟ زیرا موقعیت های شغلی متفاوت افراد ارتباطات را کند نموده و مدیریت را در خصوص هماهنگی بین فعالیت های آن ها ، با مشکل مواجه می‌کند . برای مثال وقتی سازمان‌ها ، ‌گروه‌های تخصصی ایجاد کرده و یا دوائر سازمان را گسترش می‌دهند ، آن ها در واقع گروه ها را از هم متمایز ساخته و در نتیجه تعامل بین آن ها را پیچیده تر کرده‌اند . اگر سازمان از افرادی که دارای پیشینه و مهارت و آموزش های مشابه بوده ، ترکیب شود به احتمال زیاد همه اینان دنیا را ‌یک‌جور می بینند . برعکس تنوع در موارد فوق ، احتمال اینکه افراد سازمان ، فکر کنند و تعابیری مختلف از کار خود داشته باشند ، افزایش می‌یابد.»

تخصصی شدن مشاغل ، چنین تفاوت هایی را تقویت می‌کند . مهمترین شاهدی که دلالت بر تفکیک افقی درون سازمان دارد ، تخصص گرایی و بخش بندی درونی سازمان است . ( رابینز ، ۱۳۸۴،۸۲-۸۱)

پیچیدگی سازمان در سطح افقی از سه بخش تشکیل می شود : تعداد افراد متخصص و مشغول به کار ، فعالیت و یا نوع کار تخصصی و آموزش تخصصی ، سازمان ها از نظر تعداد افراد متخصص و مشغول به کار که برای تأمین هدف ‌به این افراد خواست که وظایف اصلی خود را گزارش کنند . هر عضو بر حسب نوع تخصص کاری ، در یک حلقه قرار می‌گیرد . برای مثال روانکاو ، مشاور ، معلم ، پرستار و مددکار اجتماعی و مانند این ها . فعالیت تخصصی بیان کننده تعداد شوراهای تخصصی است که فرد مورد پرسش در آن ها عضویت دارد همچنین بیانگر تعداد شوراهایی که در آن ها حضور پیدا می‌کنند ، تعداد دفاتر و دوایری که ‌به این کار تخصیص می‌یابند نیز هست . میزان آموزش تخصصی بر مبنای تحصیلات دانشگاهی و سایر آموزش های تخصصی گذاشته شده است .

۲-۲-۱-۵-۲پیچیدگی سازمان در سطح عمودی[۱۴] :

پیچیدگی سازمان در سطح عمودی به عمق یا ارتفاع ساختار اشاره می‌کند . در سلسله مراتب سازمان هر چه ‌بر تعداد سطوح افزوده شود ، تفکیک سازمان در سطح عمودی بیشتر شده و در نتیجه پیچیدگی سازمانی افزایش می‌یابد.

” هال ، هانس و جانسون (۱۹۶۷) برای تعیین میزان پیچیدگی سازمان ، از تعداد سطوح مدیریت که در مرتفع ترین واحد سازمانی وجود داشت و میانگین سطوح کل سازمان ( تعداد سطوح موجود در بخش ها تقسیم بر تعداد بخش ها ) استفاده نمودند . تفکیک عمودی وافقی را نباید دو مقوله کاملأ مجزا از هم در نظر گرفت .

تفکیک عمودی ممکن است پاسخ مناسبی به افزایش تفکیک افقی در سازمان باشد وقتی تخصص گرایی درون سازمان افزایش می‌یابد . هماهنگی بین وظایف ضرورت بیشتری می‌یابد . چون تفکیک افقی بر تفاوت در زمینه ها ، میزان آموزش و نوع آموزش اعضاء دلالت دارد ، لذا برای واحدهای سازمانی به طور انفرادی ممکن است دشوار باشد که ببینند چگونه می‌توانند وظایف خود را با سازمان به عنوان یک کل سازگار نمایند .

سازمان هایی که از تعداد کارکنان مساوی برخوردارند به همان نسبت از یک میزان تفکیک عمودی برخوردار نیستند . سازمان هایی که با ایجاد سطوح سلسله مراتب سازمانی متعدد ، می‌توانند به شکل سازمان دارای ساختار بلند در آمده و یا اینکه با ایجاد سطوح مراتب سازمانی محدود به صورت سازمانی دارای ساختار تخت تبدیل شوند .(رابینز ، ۱۳۸۴،۸۴)

اگر حیطه کنترل ( تعداد زیردستانی که یک مدیر می‌تواند به طور مؤثر هدایت نماید ) وسیع باشد ، تعداد زیر دستانی که باید به مدیر گزارش دهند ، زیاد می شود . اگر این حیطه محدود باشد، مدیر تعداد کمی زیر دست خواهد داشت . در صورت یکسان بودن شرایط دیگر ، هر چه محدوده ی نظارت کوچکتر بشود ، ساختار سازمانی بلندتر می شود.

۳-۲-۱-۵-۲ تفکیک ‌بر اساس مناطق جغرافیایی[۱۵] :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت