پراگماتیسم[۳۵]: فعالیت‌های سرگرمی و اوقات فراغت میزان ارزشمندی خود را به استناد نتایج علمی بازپس داده یا مردود تبیین می کند. تربیت از دیدگاه دیویی ارتباط عمیق و مستحکمی با سرگرمی دارد، چون تربیت همان زندگی است نه آماده کردن برای زندگی و مفهوم سرگرمی در واقع استفاده از اوقات فراغت است نه گذران بیهوده آن (عمید، ۱۳۸۱).

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۲.۵ آراء چند‌تن از فلاسفه در خصوص اوقات فراغت
جان دیوئی[۳۶]، اظهار می‌کند: البته میل به تفریح مخالف اخلاق نیست و بر عکس علاقه به نشاط و آمیزش اجتماعی یکی از استوارترین پایه‌های اخلاق است، و لیکن متأسفانه تفریح و نشاط گاهی با هیجان‌های مخصوص، تحریکات شدید، قلقلک‌های حواس و برافروختن آتش همراه می‌شود. التزاز فوری بدون کمترین توجه به عواقب وخیم این نوع تفریحات و لذت‌جویی‌ها موجبات نابودی و تباهی را فراهم می‌کند (ماسانوری[۳۷] و همکاران، ۲۰۰۷).
تاگور: شاعر و فیلسوف هندی اظهار داشته است که تمدن‌های انسانی سرمایه‌های جاودانی است که از کاشت و برداشت صحیح اوقات فراغت متجلی گشته‌اند (ماسانوری و همکاران، ۲۰۰۷).
مک‌دال: معتقد است که بین فراغت و سلامتی در زندگی و مفهوم سلامت بدنی، فکری و احساسات تندرستی ارتباط وجود دارد (صباغ لنگرودی، ۱۳۷۷).
۲.۶ نظریه‌های فراغت
۲.۶.۱ دیدگاه دو‌مازیه
دومازیه معتقد است که اوقات فراغت کارکردهای مثبت بسیاری برای افراد دارد که اگر به خوبی از این فرصت‌ها استفاده شود برای فرد مزایای زیادی در بر خواهد داشت. دومازیه به منظور شناخت مفهوم فراغت سه کارکرد اساسی را برای فعالیت‌های فراغتی قائل است:
۱- تأمین استراحت: که نقش آن رفع خستگی، جبران فشارهای روحی و جسمی ناشی از هیجانات مداوم کار که از انجام وظایف گوناگون اجتماعی و غیره به وجود می‌آیند.
۲- تفریح و کم کردن کسالت: که نقش آن رهانیدن انسان از کسالت ناشی از یکنواختی و انجام وظائف روزانه در موقعیت‌های گوناگون اجتماعی است.
۳- رشد شخصیت فردی و اجتماعی: که از طریق افزایش معلومات، اطلاعات و افزایش مشارکت اجتماعی افراد حاصل می‌شود.
دومازیه نحوه‌‌ی گذران اوقات فراغت را به ۵ دسته تقسیم می‌کند: ۱.فراغت‌های جسمانی؛ ۲.فراغت‌های هنری؛ ۳.‌فراغت‌های فکری؛ ۴.فراغت‌های عملی؛ ۵.‌فراغت‌های اجتماعی (رفعت‌جاه، ۱۳۹۰، به نقل از دومازیه، ۱۳۵۲).
۲.۶.۲ دیدگاه ادگینتون[۳۸]
ادگینتون کارکردهای مثبتی را برای اوقات فراغت قائل است. وی معتقد است که اوقات فراغت اثر مثبتی بر رشد فردی و پیوندهای اجتماعی دارد و منظور از آن تغییراتی است که در وجهه نظر، ارزش‌ها و مهارت‌های فردی با انجام دادن فعالیت‌های گوناگون در زمان فراغت حاصل می‌شود. ادگینتون معتقد است که فوائد بالقوه متعددی از مشارکت در فعالیت‌های فراغتی می‌توان کسب کرد، که اعتماد به نفس، رشد روحی، خلاقیت، یادگیری، اتکاء به خود و خودیابی از جمله این فوائد می‌باشد (به نقل از حسینی، ۱۳۸۷).
۲.۷ نظریه‌های مربوط به سلامت اجتماعی
۲.۷.۱ رویکرد سیستمی
این رویکرد به انسان و رفتارهای او به عنوان یک سیستم نگاه می‌کند که خود جنبه‌های بسیار متنوع زیستی روانی و اجتماعی دارد. در رویکرد سیستمی، مطالعه یک پدیده در ارتباط با پدیده‌های دیگر در نظر گرفته می‌شود که در اطراف و محیط آن وجود دارد و بر آن تأثیر می‌گذارد و از آن متأثر می شود (کافی وهمکاران، ۱۳۷۳ به نقل از حسینی، ۱۳۸۷).
۲.۷.۲ رویکرد اکولوژیکی
در رویکرد اکولوژیکی انسانی، وابستگی و تأثیر متقابل محیط و انسان مورد مطالعه قرار می‌گیرد. محیط شامل، محیط داخلی و خارجی است که هر گونه تغییر در آن می‌تواند بر تعادل فرد تأثیر بگذارد و بدین ترتیب سلامت اجتماعی – روانی یا بیماری اجتماعی – روانی می‌تواند متأثر از محیط داخلی و خارجی باشد (شولتس[۳۹] و همکاران، ۱۳۸۷).
۲.۸ اوقات فراغت و ساختار فعالیت‌ها
فعالیت‌های اوقات فراغت، فعالیت‌هایی است که افراد در زمان بیکاری انجام می‌دهند که هم جنبه احتیاطی و هم لذت‌بخش بودن را به همراه داشته باشند (منل و کلیبر[۴۰]، ۱۹۹۷). بیشتر تحقیقات و پژوهش‌های پیشین به تقسیم‌بندی فعالیت‌های اوقات فراغت به دو دسته فعالیت‌های سازمان‌یافته و غیرسازمان‌یافته پرداخته‌اند (لارسون‌ و ورما[۴۱]، ۱۹۹۹، اسگاد و اندرسون[۴۲]، ۲۰۰۴).فعالیت‌های سازمان‌یافته آن دسته از فعالیت‌هایی است که زمان شروع و طول مدت انجام آنها قبلا تعیین شده باشد و اهداف آن معین باشد، لباس‌هایی که آنها استفاده می‌کنند استاندارد باشد و افراد یا سازمان‌هایی تبعیت و پیروی از قوانین را به عنوان ناظر، کنترل نمایند. در مقابل، فعالیت‌های غیر‌سازمان‌یافته بیشتر به صورت خود‌جوش انجام می‌گیرند، زمان آن قبلأ تعیین نمی‌شود و افرادی که به این فعالیت‌ها می‌پردازند خود زمان و قوانین را به صورت دلخواه تعیین می‌کنند (آبوت و باربر[۴۳]، ۲۰۰۷).
تحقیقات، نتایج مثبت زیادی را از شرکت در فعالیت‌های سازمان‌یافته نسبت به فعالیت‌های غیر‌سازمان‌یافته در اوقات فراغت نشان می‌دهند. کاربردهای متنوعی برای این پژوهش‌ها می‌توان متصور شد. اول اینکه، بسیاری از این پژوهش‌ها فعالیت‌های فوق برنامه‌ی مدارس را ارزیابی می‌نمایند. یافته‌های این مطالعات را نمی‌توان به همه‌ی زمینه‌های اوقات فراغت تعمیم داد. (گاست و مسری[۴۴]، ۲۰۰۹؛ کورت و باتلردهاگوان[۴۵]، ۲۰۱۱)، دوم این که، بسیاری از عوامل، تأثیرات فعالیت سازمان‌یافته اوقات فراغت را محدود می‌نمایند. برای مثال عوامل محیطی، دامنه فعالیت‌ها و مقدار شرکت در فعالیت‌، عوامل اجتماعی و اقتصادی و قومی و… (بوسری و همکاران[۴۶]، ۲۰۰۶، فردریک و ایکلز[۴۷]، ۲۰۰۸).
سوم، اثرات متقابل ویژه‌ای که فعالیت‌های سازمان‌یافته و غیر‌سازمان‌یافته در اوقات فراغت ایجاد می‌کنند. مثلأ: شرکت در باشگاه و یا فعالیت‌های فوق برنامه‌ی مدارس و فعالیت‌های اجتماعی و یا شرکت در سایر فعالیت‌های سازمان‌یافته همراه با شرکت در مسابقات ورزشی و یا فعالیت‌های هنری که نتایج مثبتی را به دنبال داشته‌اند (ایکلز و باربر[۴۸]، ۱۹۹۹ و فردریک و ایکلز، ۲۰۰۸ و کورت باتلر و هاگوان[۴۹]، ۲۰۱۱).
شرکت در ورزش‌های سازمان‌یافته زمینه‌ای را برای ایجاد تجربیات و فرصت‌های ویژه‌ای برای کودکان و نوجوانان ایجاد می‌کند. ورزشکاران جوان نه تنها به فرصت‌هایی برای نشان دادن مهارت‌ها و دانش خود در زمینه‌ی ورزش نیاز دارند بلکه آنها به انجام دادن ورزش و نشان دادن عملکرد ورزشی نیازمندند. ورزشکاران جوان هم چنین به آشنایی با ارزش‌های اخلاقی و روانی که پایه و اساس قوانین ورزش هستند نیاز دارند (سیمون[۵۰]، ۲۰۰۰).
شرکت در فعالیت‌های اجتماعی تحت تأثیر رفتارهای دوران نوجوانی می‌باشد که بر آنها نظارت و کنترل شده است (دونکن و همکاران، ۲۰۰۲).
هم‌چنین برخی پژوهش‌گران تأکید می‌کنند که فعالیت‌های کنترل شده و فعالیت‌های ساختار‌یافته، راه‌های زیادی را برای گذراندن اوقات فراغت کودکان ایجاد می کند (مایکل و همکاران[۵۱]، ۲۰۰۱). کنترل فعالیت کودکان و نوجوانان رفتارهای ضد‌اجتماعی آنها را کاهش می‌دهد (پترسون و همکاران[۵۲]، ۱۹۹۲). فعالیت‌های اوقات فراغت ساختار‌یافته از پیچیدگی اجتماعی بالایی برخوردار هستند وشاید همکاری و حمایت اعضای خانواده و سایرین را در بر داشته باشد (ایدر[۵۳]، ۱۹۸۵ – کینی[۵۴]، ۱۹۹۳ و ماهونی، ۱۹۹۳).
شرکت جوانان کم تجربه در فعالیت‌های ساختار‌یافته فرصتی برای ایجاد شایستگی در آنها به وجود می‌آورد که شاید در غیر این صورت ایجاد شود. فعالیت‌های ساختار‌یافته‌ای که توسط مؤسسات و باشگاه‌ها ایجاد می‌شود به والدین در کنترل فعالیت‌ها و افزایش دانش فرزندان و اینکه جوانان آنها در اوقات فراغت چه فعالیتی را و در چه مکانی انجام می‌دهند، کمک می کند. در مقایسه، فعالیت‌هایی که ساختار پایینی دارند به سمت بی‌قانونی اجتماعی سوق دارند و بعضی فعالیت‌های اوقات فراغت با ساختار پایین با انحرافات و کارهای غیر‌اخلاقی جوانان همراه می‌شود (اسگاد و همکاران، ۱۹۹۶).
وقتی مشکلات رفتاری انحرافی جوانان افزایش می‌یابد، فعالیت‌های اوقات فراغت بی‌ساختار زمینه‌ای برای رفتارهای ضد‌اجتماعی خواهد شد. همچنین درگیری مکرر در فعالیت‌های با ساختار پایین شاید مانع کنترل دقیق والدین و کاهش آگاهی آنها به فعالیت‌های اوقات فراغت فرزندانشان شود (کارنیز و همکاران[۵۵]، ۱۹۹۸ و اوربرگ[۵۶]، ۱۹۹۲).
۲.۹ اوقات فراغت و جنسیت
پژوهش‌ها نشان داده‌اند که شرکت جوانان در فعالیت‌های اجتماعی داوطلبانه بهتر از شرکت نکردن در این فعالیت‌هاست. (آلن و همکاران[۵۷]، ۱۹۹۷). هم چنین دخترها وپسرهائی که مشکلات متعددی دارند اگر هم زمان در برنامه‌ی مدارس شرکت کنند باعث کاهش ترک تحصیل و رفتارهای ناهنجار و بزهکارانه خواهد شد (ماهونی، ۲۰۰۰).
مطالعات حاکی از آن است که تحصیلات والدین، مشارکت اجتماعی دخترها، وضعیت اقتصادی خانواده، رشد تکنولوژی (نوع دسترسی به امکانات) و همسالان همگی در شرکت دخترها در فعالیت‌های اوقات فراغت مؤثر هستند. همچنین دخترها به انواع فراغت‌ها از جمله ورزش، سینما، پارک، کافی‌شاپ، مسافرت و رفتن به مراکز خرید و قدم زدن در خیابان تمایل دارند (پهلوان و برزگر، ۱۳۹۰).
تحقیقات، جنسیت را به عنوان تعدیل کننده‌ی مهمی معرفی می‌کنند (فلدمن و مت جاسکو[۵۸]، ۲۰۰۵‌). جنسیت معمولأ در مطالعات پیشین به عنوان کنترل کننده مطرح بوده است. اگرچه تفاوت بین دختر‌ها و پسرها در مشارکت در فعالیت‌ها مشخص است (فردریک و ایکلس، ۲۰۰۶).
شرکت دخترها و پسرها در فعالیت‌های سازمان یافته به یادگیری رهبری و عضو تیم بودن اشاره دارد. دخترها و پسرها شاید نتایج متفاوتی را از اثر متقابل در یک گروه و در سطوح مختلف نشان دهند (مکوبی[۵۹] ۱۹۹۰ و ۱۹۹۸).
در تحقیقی که توسط استاتین[۶۰] و همکاران در سال ۲۰۰۳ انجام گرفت نشان داد که دخترها در مقایسه با پسرها قانون شکنی سطح بالائی را در فعالیت‌های اوقات فراغت دارند.
در مقابل فرگانسون[۶۱] و همکاران، ۱۹۹۴ و ویندل[۶۲] ۱۹۹۰ در تحقیقات خود نشان دادند که پسرها سطوح بالاتر از رفتارهای ضد اجتماعی را دارا هستند و مصرف مواد و سایر فعالیت‌های بزهکارانه با افزایش سن فزونی می‌یابد (دونکن و همکاران، ۲۰۰۱) و هم چنین تحقیقات نشان داده‌اند که پسرهای جوان بیشتر از دخترهای جوان در فعالیت‌های ورزشی شرکت می‌کنند.
بسیاری از مشکلات مربوط به سلامتی در زندگی‌های گذشته که قابل جلوگیری می‌باشند به سبک زندگی غیر فعال و بی‌تحرک افراد در گذشته مربوط می‌باشند (سازمان جهانی سلامت[۶۳]، ۱۹۹۸).
شرکت افراد سالخورده در فعالیت‌های جسمانی اوقات فراغت برای کاهش بیماری در زندگی افراد مسن پیشنهاد شده است که نقطه بالقوه‎ای برای بالا بردن سن شروع بیماری‎های دوران سالخوردگی می‎باشد (فریز[۶۴]، ۱۹۹۶).
۲.۱۰ نقش والدین در اوقات فراغت
در اوایل دوره‏ی نوجوانی و جوانی، پسر بچه‌ها نسبت به رفتارهای ضد‎اجتماعی آسیب پذیرترند (آگینو[۶۵]، ۲۰۰۳). یکی از مشکلاتی که والدین با آن مواجه هستند وضع دشوار دوران بلوغ فرزاندانشان می‌باشند. از طرفی والدین می‌خواهند که فرزاندان خود را از خطرات و رفتارهای ناهنجار دور نمایند‌ (‌لایرد و همکاران[۶۶]، ۲۰۰۳ و لوبر و فارینگتون[۶۷]، ۲۰۰۰).
از طرف دیگر تحقیقات نشان دادند والدینی که بیشتر سعی در کنترل فرزندان خود دارند در واقع خطر رفتن فرزندان به سمت این ناهنجاری‌ها را افزایش می‌دهند (سنتس و همکاران[۶۸]، ۲۰۰۹ و ونسترا و همکاران[۶۹]، ۲۰۰۶).
همچنین بعضی از والدین برای محافظت فرزندان در این دوران فرصت خود مختاری و استقلال را در اختیار فرزندان خود قرار می‌دهند.اگرچه ممکن است والدینی که نظارت و کنترل را بر اعمال فرزندان خود داشته‌اند خطر پرداختن به رفتارهای ضد اجتماعی را افزایش دهند زیرا در این حالت فرصت تأثیر جنس مخالف بیشتر خواهد شد (وار[۷۰]، ۲۰۰۵).
فراغت زمانی است که در ارتباط نزدیک با دنیای جوانی و زمان خارج از وقت مدرسه و کار می‌باشد. (فاین و همکاران[۷۱]، ۱۹۹۰) و در عین این که می‌تواند مفید واقع شود می‌تواند زمینه‌ساز خطر نیز باشد (کالدول و همکاران[۷۲]، ۲۰۰۴). فراغت زمینه‌های زیادی را در زندگی جوانان دارد که شامل فعالیت‌های شخصی، لذت بخش، خود مختاری، ارادی، ارتباط با اجتماع، پیشرفت، ارتباط پایدار با بزرگسالان، اظهار عقیده، احساس مالکیت و کنترل می‌باشد (هانسن و همکاران[۷۳]، ۲۰۰۳).
پیشرفت و توسعه جوانان در گرو ارتباطات شخصی و خصوصی با دیگران شکل می‌گیرد. این ارتباطات در گروه‌های گوناگونی اتفاق می‌افتد که این گروه‌ها می‌توانند خانواده، همسالان و مدرسه باشند (‌برونفر برنر[۷۴]، ۱۹۷۹). والدین به طرق گوناگون در فعالیت‌های فرزندان خویش نقش دارند و این اثر شاید باعث توسعه ارتباط والدین با فرزندان شود (ماهونی و استاتین، ۲۰۰۰). شاید والدین فرزندان خود را به طرقی حمایت کنند که اثرات مثبت این حمایت نسبت به فعالیت‌های سازمان‌یافته بیشتر است (اندرسون و همکاران[۷۵]، ۲۰۰۳ و فلتچر و همکاران[۷۶]، ۲۰۰۰).
والدینی که با فرزندان و مربیان آن‌ها در فعالیتی که در آن شرکت می‌کنند رابطه‌ی مستقیمی داشته باشند در نتیجه جوانان احساس حمایت از تلاش‌های خود را در فعالیت‌هایشان خواهند داشت، هم‌‌چنین باعث بهتر شدن روابط والدین با فرزندان می‌شود (آپدراگراف و همکاران[۷۷]، ۲۰۰۱). اگر‌چه اهمیت نقش والدین در زمینه‌ی فعالیت‌های سازمان‌یافته در تحقیقات و پژوهش‌های زیادی مورد تاکید قرار گرفته است اما نقش پدر نسبت به مادر در گذران وقت با جوانان و همسالان، مثل شرکت در فعالیت‌های ورزشی بیشتر است (کروتر و همکاران[۷۸]، ۱۹۹۵).
۲.۱۱ یکپارچگی در فعالیت‌های گروهی
فعالیت در یک گروه به جوانان فرصت پیدا کردن دوستان جدید و ایجاد ارتباط با افراد خارج از محدوده‌ی خودرا ایجاد می‌کند (دورکین و همکاران[۷۹]، ۲۰۰۳و فردریکس و همکاران[۸۰]، ۲۰۰۲). اعضای گروه منبع مثبت و خوبی برای تایید جوانان به شمار می‌روند. مطالعات نشان می‌دهند که فعالیت‌های سازمان‌یافته می‌توانند وسیله‌ای برای همسو کردن اعضای گروه باشند. هم‌چنین بسیاری از فعالیت‌ها، دارای اثر متقابل درون‌گروهی می‌باشند یعنی عضو گروهی بودن و پذیرش از سوی سایرین در یک گروه فرد را به سوی تجارب اجتماعی رهنمون در فعالیت‌های سازمان‌یافته رهنمون می‌سازد (فردریک و همکاران، ۲۰۰۲). و ملاقات دوستان منجر به یکپارچگی اجتماعی و افزایش تجربه‌ی شخصی جوانان می‌شود (پاتریک و همکاران[۸۱]، ۱۹۹۹).
۲.۱۲ حمایت از طرف رهبران (مربیان)گروه
جوانان در فعالیت‌های سازمان‌یافته مورد تایید افراد بزرگ‌سال (رهبران) قرار می‌گیرند که ادامه‌ی این ارتباطات جدید می‌تواند منبع حمایتی و راهنمائی (راهبردی)جوانان را تقویت کند (دورکین و همکاران، ۲۰۰۳و رودس و اسپنسر[۸۲]، ۲۰۰۵). حمابت بزرگ‌ترها منجر به کاهش استرس و باعث آرامش و اعتماد به نفس در تیم می‌شود (ماهونی و همکاران، ۲۰۰۲). به طور کلی رهبران، اعضای گروه و والدین، همگی در ایجاد ارتباطات مثبت و مشارکت اجتماعی جوانان نقش تعیین کننده دارند.
هم‌چنین شرکت جوانان در چنین فعالیت‌هائی می‌تواند موجب جلب حمایت گسترده شود (ایکل و همکاران، ۲۰۰۳). ایجاد ارتباط با افراد غیر‌فامیل بزرگ‌سال نقش محافظتی را برای جوانان به خصوص آن‌هائی را که در محله‌های پر‌خطر زندگی می‌کنند به همراه دارد (‌دوبویس و همکاران[۸۳]، ۲۰۰۲ و لودار و همکاران[۸۴]، ۲۰۰۰).
۲.۱۳ رابطه‌ی بین فعالیت‌های اجتماعی و ضد‌اجتماعی
رواج مشکلات رفتاری در بین جوانان می‌تواند دلیل خوبی برای مطالعه‌ی رابطه‌ی بین فعالیت‌های اجتماعی و ضد اجتماعی جوانان باشد. تحقیقات تجربی به طور آشکاری رابطه‌ی بین مصرف الکل، سیگار، ماریجوانا و سایر رفتارهای ضد‌اجتماعی، مصرف دارو و رفتارهای منحرف عمومی را نشان می‌دهند (بیگلن و همکاران[۸۵]، ۱۹۹۰و نوکامب و بنتلر[۸۶]، ۱۹۸۸). یک فرض مهم برای ارتباط قوی بین مشکلات رفتاری جوانان این است که انگیزها و علت‌های عمومی و مشترکی دارند (دانو وان و جسور[۸۷]، ۱۹۸۵و جسور، ۱۹۷۷). نتایج تحقیقات این را نشان می‌دهد که هم دخترها و هم پسرها دارای مشکلات اجتماعی، اقتصادی و اخلاقی می‌باشند (دانو وان و جسور، ۱۹۸۵ و فارل و همکاران[۸۸]، ۱۹۹۲). در عین حال که رابطه‌ی بین مشکلات مختلف جوانان تصدیق شده، ارزیابی رابطه‌ی بین رفتارهای مختلف اجتماعی و رابطه‌ی رفتارهای اجتماعی با رفتارهای ضد اجتماعی مبهم می‌باشد، این ابهامات مربوط به سلامت و چشم‌انداز جامعه می‌باشد برای مثال مطالعات کمی به رابطه‌ی افزایش سلامت رفتار جوانان اشاره دارند و هم‌چنین به ارتباط بین عامل‌های افزایش رفتار‌های سالم با رفتارهای ناسالم پرداخته اند (هاوکینز[۸۹]، ۱۹۹۲و دانووان و همکاران، ۱۹۹۳).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت