لوزانو (۲۰۱۱) طی تحقیقی با عنوان « بررسی فزونی انباشت وجه نقد بر تصمیمات مالی» نشان داد که چگونه عدم تقارن‌های اطلاعاتی میان نمایندگان اقتصادی یک واحد انتفاعی اندوخته‌های نقدی را متاثر می‌سازد و سطح ذخایر نقدی بر تصمیمات مالی شرکت‌ها شامل سیاست توزیع سود، تصمیمات سرمایه‌گذاری، سیاست تامین مالی و ارزش بازار سهام که به آن ها وابسته است تأثیر می‌گذارد و سهام‌داران می‌توانند به وسیله سرمایه‌گذاری این واحد انتفاعی جریمه شوند. همچنین این نتیجه دست یافت که اهرم بدهی و تقسیم سود اثر مثبت بر ارزش شرکت دارد.

۲-۴-۲ پیشینه داخلی

حساس یگانه و همکاران (۱۳۸۷) در پژوهشی با عنوان «بررسی رابطه بین سرمایه‌گذاران نهادی و ارزش شرکت» به بررسی نقش سرمایه‌گذاران نهادی از این منظر که آیا مالکیت نهادی بر ارزش شرکت تأثیر دارد پرداختند. در این تحقیق، نگرش‌های مختلف (یعنی فرضیه نظارت کارآمد و فرضیه همگرایی منافع) ‌در مورد سرمایه گذاران نهادی مورد آزمون قرار گرفت. به طور کلی نتایج تحقیق بیانگر وجود یک رابطه مثبت بین سرمایه گذاران نهادی و ارزش شرکت بوده و موید فرضیه نظارت کارآمد است. با این وجود، نتایج تحقیق بیانگر عدم وجود ارتباط معنادار بین تمرکز مالکیت و ارزش شرکت بوده و فرضیه همگرایی منافع را تأیید نمی‌کند.

دسینه و همکاران (۱۳۸۸) در تحقیقی با عنوان « ارزیابی ارتباط بین ساختار تامین مالی و تصمیمات مربوط به سرمایه گذاری منابع در دارایی‌های شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران » ‌به این نتیجه رسیدند که سرمایه گذاری‌ها هیچ گونه ارتباط معنی داری با شاخص‌های ساختار تامین مالی نداشته اند. حال آنکه برخی از اقلام دارایی‌ها به صورت جداگانه با بعضی از شاخص‌های معرف ساختار تامین مالی ارتباط معنادار داشته اند. نتایج به دست آمده حاکی از وجود ارتباط بین ساختار تامین مالی و تصمیمات مربوط به سرمایه گذاری منابع در ساختار دارایی‌ها، در شرایطی دارد که فقط برخی متغیرهای خاص معرف شاخص ساختار تامین مالی شرکت‌ها باشند.

رسائیان و همکاران (۱۳۸۹) در پژوهشی با عنوان « تأثیر مکانیزم‌های نظارتی درون سازمانی حاکمیت شرکتی بر سطح نگهداشت وجه نقد در بورس اوراق بهادار تهران » نشان دادند که بین درصد اعضای غیرموظف هیئت مدیره و سطح نگهداشت وجه نقد در بورس اوراق بهادار تهران، رابطه منفی و معنی‌داری وجود دارد، اما بین درصد سرمایه گذاران نهادی و سطح نگهداشت وجه نقد رابطه معنی داری وجود ندارد، یعنی تغییر در درصد مالکیت سرمایه گذاران نهادی توجیه کننده تغییرات در سطح نگهداشت وجه نقد شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران نیست.

کاشانی پور و همکاران (۱۳۸۹) در پژوهشی با عنوان « محدودیت‌های مالی و حساسیت سرمایه‌گذاری به جریان‌های نقدی در بورس اوراق بهادار تهران » با بررسی تأثیر تغییرات مخارج سرمایه ای نسبت به تغییرات جریان‌های نقدی ‌به این نتیجه رسیدند که شرکت‌هایی با محدودیت مالی نسبت به شرکت‌هایی بدون محدودیت مالی دارای هزینه های بالاتر تامین مالی خارجی و دسترسی محدودتر به تامین مالی خارجی هستند. ‌بنابرین‏ از حساسیت سرمایه‌گذاری به جریان‌های نقدی بالاتری برخوردارند و در هنگام تصمیم گیری‌های سرمایه‌گذاری بر جریان‌های نقدی داخلی تأکید بالایی می‌کنند. علت وجود این اختلاف بین هزینه تامین مالی داخلی و خارجی به مشکلات عدم تقارن اطلاعاتی و مشکلات نمایندگی نسبت داده شده است.

یافته های پژوهش فخاری و یوسفعلی تبار (۱۳۸۹) در تحقیقی با عنوان « بررسی رابطه بین سیاست تقسیم سود و حاکمیت شرکتی در شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران » نشان می‌دهد، بین سیاست تقسیم سود شرکت و نرخ حاکمیت شرکتی رابطه معکوس وجود دارد. شرکت‌هایی که نرخ حاکمیت شرکتی در آن ها ضعیف تر است، سود تقسیمی بیشتری به سهام‌داران شان می‌پردازند. از آنجا که تأمین مالی شرکت‌ها در ایران اغلب از طریق وام و سهام تأمین می‌شود، برای جلب نظر مساعد سهام‌داران و سرمایه گذاران در شرکت‌هایی که حقوق سهام‌داران ضعیف تر است، سود نقدی بیشتری پرداخت می‌شود.

نتایج تحقیق کردستانی و همکاران (۱۳۸۹) با عنوان « تئوری‌های پرداخت سود، پیام دهی و عملکرد عملیاتی شرکت متعاقب تغییرات سود نقدی » نشان می‌دهد، تغییرات مثبت سود نقدی حاوی اطلاعاتی ‌در مورد سودآوری آتی نیست، ولی بعد از تغییرات منفی (کاهش در سود سهام) تغییرات معناداری در سودهای آتی شرکت مشاهده می‌شود که حاکی از محتوای اطلاعاتی کاهش سود نقدی درباره کاهش سودهای آتی است. شواهد نشان می‌دهد کاهش سود نقدی حاوی اطلاعات مهمی درباره کاهش سودهای آتی شرکت است

    1. . Kim, C. S., D. Mauer, and A. E. Sherman ↑

    1. . Opler et al. ↑

    1. . Modigliani & Miller ↑

    1. . Myers, S.,1977; Michael C. Jensen,1986. ↑

    1. . Pinkowitz, L., Stulz, R. and Williamson, R. ↑

    1. . Glassman, D. ↑

    1. . Stulz, R. ↑

    1. . Shleifer A. & R. Vishny. ↑

    1. . Stulz (1990); Whited (1992); Gaver & Gaver (1993); Gul (1999); Racic (2002). ↑

    1. . Rozeff, M. ↑

    1. . Easterbrook, F. ↑

    1. . Schooley, D.K, & Barney, L.D. ↑

    1. . Jensen, M. W. Meckling. ↑

    1. . MacKie-Mason, J.K. ↑

    1. . Graham, John R. ↑

    1. . Fama E.F., & French K.R. ↑

    1. . Chirinko, R. S & Schaller. ↑

    1. . Hart & Moore (1990); Stulz, Harris & Raviv (1991); Gaver & Gaver (1993); Gul (1999); Goyal, Lehn & Racic (2002). ↑

    1. Field Research↑

    1. . Market Value ↑

    1. . Excess Cash Accumulation ↑

    1. Investment ↑

    1. Leverage ↑

    1. Dividend ↑

    1. Investment Opportunities ↑

    1. Operating Cash Flow ↑

    1. Net Working Capital ↑

    1. Cash Flow Volatility ↑

    1. Retuern Operating Assets ↑

    1. Titman.SH. and Wessels.R ↑

    1. Zhang ↑

    1. Aswath Damodaran, 2006 ↑

    1. Grimsad & November, 2008 ↑

    1. Fair Market Value ↑

    1. value creation ↑

    1. Book Value ↑

    1. Investment Value ↑

    1. Williams ↑

    1. Firm Value ↑

    1. www.Investopedia.com

    1. Henderkesn, Eldon S & Van Berda, Michael F. ↑

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت