آن چه در جواب قوشچی جلب توجه میکند، این است که وی اصلا به سوزاندن مصحف ابن مسعود اشاره نکرده است و از کنار آن رد شده است. هم چنین زدن عمار را هم رد نکرده است.
جریان زدن ابن مسعود در بسیاری از کتب تاریخی و منابع اهل سنت؛ مانند تاریخ المدینه المنوره[۳۵۷] و تاریخ یعقوبی[۳۵۸]، شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید[۳۵۹] و اسد الغابه[۳۶۰] آمده است.
منابع اهل سنت در حدیث «عشره مبشره» از ابن مسعود به عنوان یکی از ده نفری که بشارت به بهشت داده شده است، یاد کرده‌اند. ابن مسعود فردی است که در جنگهای بدر و احد و سایر غزوات پیامبر اکرم۶ حضور داشته است. علامه امینی احادیثی را که در منابع اهل سنت درباره منزلت ابن مسعود ذکر شده است، جمع آوری نموده است[۳۶۱]. جای تعجب است که با این صحابی پیغمبر با این همه منزلت این گونه رفتار شود او را با کتک به دستور عثمان از مسجد بیرون بیندازند و استخوانهای پهلویش را بشکنند و به خاطر دفن کردن ابوذر چهل ضربه شلاق به او بزنند.
از مقام و منزلت عمار در منابع اهل سنت بسیار یاد شده است. علامه امینی پانزده حدیث از منابع اهل سنت در مقام ابن مسعود آورده است و شش آیه را از منابع اهل سنت نقل کرده است که شأن نزول آنها درباره ابن مسعود بوده است[۳۶۲].
چرا عثمان کسانی؛ مانند عبید الله بن عمر، حکم بن ابی العاص، مروان بن الحکم،ولید بن عقبه، سعید بن عاص که افراد فاسق و سزوار تادیب بودند را تادیب نکرد، بلکه آنها را از مواهب خود بهره مند نمود.
آن چه با مطالعه رفتار عثمان حتی از منابع اهل سنت روشن می‌شود، این است که این بدرفتاریها با برخی از اصحاب بزرگ پیامبر۶ به جا و مشروع نبوده است و ظالمانه بوده است و چنین کسی در حقیقت مرتکب ظلم بزرگی شده است و شایستگی امامت بر مسلمانان را ندارد.
سخن قوشچی که میگوید: این اشکال اگر بر عثمان وارد باشد بر حضرت علیA نیز به طریق اولی وارد است، بسیار سخیف و ضعیف می‌باشد، زیرا حضرت علیA با ناکثین و مارقین و قاسطین به امر رسول خدا۶ نبرد کرد و هم چنین رسول خدا۶ خبر داده بود که جنگیدن با علیA جنگیدن با وی است. در بسیاری از منابع اهل سنت آمده است که رسول خدا۶ خطاب به حضرت علیA فرمود: «حربک حربی و سلمک سلمی» اسامی این منابع در کتاب «شرح احقاق الحق » آمده است[۳۶۳].

۵-۳-۲-۴٫ اجتناب عثمان از اجرای حدود شرعی

عثمان به خاطر هوای نفس از اجرای حدود شرعی اجتناب میکرد؛ از جمله این که عبد الله بن عمر را قصاص نکرد، زیرا او هرمزان را که مسلمان شده بود، کشت به اتهام این که به دستور هرمزان، ابولؤلؤ عمر را کشته است. بعد از این که حضرت علیA به خلافت رسید او را احضار کرد تا قصاص کند، ولی عبد الله بن عمر فرار کرد و به معاویه پناه برد.
هم چنین ولید بن عتبه را که حد شرب خمر بر او واجب شده بود، حد جاری نکرد.حضرت علیA بعد از رسیدن به خلافت او را احضار کرد و بر او حد شرب خمر را اجرا کرد و فرمود: «حد خداوند نباید تا زمانی که من هستم باطل شود».

۱-۵-۳-۲-۴٫ پاسخ قوشچی:

عثمان اجتهاد کرد و گفت: چون قتل هرمزان پیش از امامت او بوده است، بنابراین قصاص کردن بر او لازم نیست.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

علت جاری نکردن حد ولید نیز به این خاطر بود که خواست تحقیق کند و مطمئن گردد و بعد حد را جاری سازد و زمانی این تحقیق به نتیجه رسید که عثمان کشته شده بود و حضرت علیA خلیفه بود، بنابراین حضرت علیA حکم را اجرا کرد[۳۶۴].

۲-۵-۳-۲-۴٫ رد پاسخ قوشچی:

آن چه قوشچی بر آن معترف است و آن را به طور ضمنی پذیرفته است، این است که عبد الله بن عمر به ناحق هرمزان را کشته است و قتل را توجیه نکرده است.
بر خلاف ادعای قوشچی؛ عثمان گفت: «چون پدر عبد الله تازه کشته شده است و عزادار است بیرحمی است که من او را بکشم» و به خاطر عطوفت بیجا حد الهی را تعطیل کرد نه به خاطر این که این عمل خود را مستدل سازد. و هر که از حدود الهی تجاوز نماید، ظالم است و شایستگی امامت را ندارد. «مَن یَتَعَدَّ حُدُودَ اللهِ فَأولئِکَ هُمُ الظّالِمُونَ»[۳۶۵].
سخن دیگری که از عثمان در این جریان نقل شده است، این است که گفت: «قضای الهی چنین بود که عبد الله بن عمر، هرمزان را بکشد با این که هرمزان مسلمان شده بود و لکن دیگر او وارث ندارد و وارث او شما مسلمین هستید و من نیز امام شما هستم و او را عفو میکنم»[۳۶۶].
شاهدی و دلیلی بر این که عثمان در مقام تحقیق بوده است، وجود ندارد و قوشچی نیز شاهدی نیاورده است، به عبارت دیگر سخن قوشچی، ادعای بدون دلیل است.

۶-۳-۲-۴٫ خذلان عثمان از سوی صحابه

اصحاب با وجود این که میتوانستند از کشته شدن عثمان جلوگیری کنند، ولی این کار را نکردند. اگر اصحاب به صلاحیت عثمان برای خلافت، یقین داشتند در یاری کردن به او تاخیر را روا نمیداشتند. سخن حضرت علیA هم که فرمود: «خداوند او را کشت» به حق بودن قتل او دلالت میکند و این که تا سه روز پس از مرگ او را دفن نکردند، به شدت نفرت آنها از عثمان دلالت می‌کند و همه این‌ها به این علت بود که رفتار و عملکرد خلیفه در طول خلافتش صحیح و پسندیده نبود[۳۶۷].

۱-۶-۳-۲-۴٫ پاسخ قوشچی:

اولا؛ این که اصحاب او را خوار کرده باشتند و بدون عذر، دفن او را تا سه روز به تاخیر انداخته باشند، صحیح نیست.
ثانیا؛اگر هم صحیح باشد به عثمان اشکال و ایراد وارد نمیشود، بلکه به خود اصحاب اشکال وارد است. ما به انصار و مهاجرین عموما و حضرت علیA خصوصا گمان نمیبریم که به قتل عثمان راضی باشند و دفن او را به تاخیر اندازند، به خصوص کسی را که در طول شب و روز مشغول عبادت بود و رسول خدا او را به بهشت بشارت داده بود و و او را بارها ثنا گفته بود.

۲-۶-۳-۲-۴٫ رد پاسخ قوشچی:

از جواب عثمان بر می‌آید که وی قبول دارد که دفن عثمان به تاخیر افتاده است. آن چه وی آن را انکار می‌کند، این است که این به تاخیر انداختن به علت عذری بوده است و گر نه اصحاب قصد توهین و تحقیر عثمان را نداشتند.
آن چه از تاریخ بر میآید و روشن می‌شود، این است که اصحاب بدون عذر و عمدا به علت ظلمهایی که عثمان مرتکب شده بود، دفن او را به تاخیر انداختند[۳۶۸].
حدیث «عشره مبشره» مخدوش است و یک دلیل مخدوش بودن این حدیث این است که دو نفری که این حدیث را روایت کرده‌اند جزو عشره مبشره هستند و چون روایت به نفع آنهاست و ذی نفع هستند، قبول کردن آن دشوار میباشد.

۷-۳-۲-۴٫ غیبت عثمان در جنگهای بدر و احد و بیعت رضوان

در حالی که حضور در جنگهای صدر اسلام هنگامی که تعداد مسلمین اندک بود و هنوز در اقلیت بودند فضیلت بزرگی برای شرکت کنندگان در این جنگها به شمار میآید، عثمان از این فضایل بهرهای نداشت و در این غزوات شرکت نکرده بود و اصحاب همین مطلب را بر عثمان ایراد میگرفتند.

۱-۷-۳-۲-۴٫ پاسخ قوشچی:

غیبت عثمان به فرمان نبی اکرم۶ بود و در فضیلت او همین بس که حضرت پیامبر اکرم۶ در بیعت، دست او را به جای دست خود قرار داد.

۲-۷-۳-۲-۴٫ رد پاسخ قوشچی:

این که غیبت عثمان به دستور و یا اذن پیامبر خدا۶ بوده باشد، ثابت شده نیست و هم چنین است جریان بیعت و این که حضرت رسول اکرم۶ دست عثمان را به جای دست خود برای بیعت قرار دهد. قوشچی برای رد سخن محقق طوسی باید از ادلهای استفاده کند که در نزد شیعه مقبول باشد نه ادله ای که فقط مورد قبول اهل سنت است.

۳-۴٫ فصل هفدهم:
دلیل عصمت و برهان معجزه بر امامت بلافصل حضرت علیA

یکی از مهم ترین ادله شیعه بر امامت بلافصل حضرت علیA دلیل عصمت می‌باشد.

۱-۳-۴٫ بیان برهان:

امام باید معصوم باشد.
از میان صحابه و کسانی که ادعای امامت آنها شده است، تنها حضرت علیA معصوم است.
بنابراین از میان صحابه تنها حضرت علیA امام میباشد.
اما این که عصمت چیست و چرا امام باید معصوم باشد، در بحث اوصاف امام به آن پرداخته می‌شود.

۲-۳-۴٫ برهان معجزه

یکی دیگر از ادلهای که محقق طوسی برای اثبات امامت و خلافت بلا فصل حضرت علیA به آن استدلال کرده است، استدلال به معجزات و کراماتی است که برای حضرت علیA اتفاق افتاد.
بیان برهان:
حضرت علیA ادعای امامت کرد و موافق با ادعای او، امور خارق العادهای از وی آشکار شد؛ بنابراین ادعای او صادق بوده است و او بعد از رسول خدا۶ خلیفه و امام است، چون غیر از او کسی چنین ادعایی نکرد[۳۶۹].

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت