کلیات

۱-۱مقدمه

فرایند یاددهی و یادگیری، فرایند دو جانبه ای است که در آن یاددهی با ابتکار و خلاقیت معلم و یادگیری بر اساس مفاهیم و اهداف درس است به نحوی که هر دو طرف فر آیند، معلم و متعلّم در این فعالیت مشارکت داشته باشند. به فعالیت هایی که بر اساس نوآوری و ابتکار معلمین در کنار تدریس و بر اساس آموزش مفاهیم و اهداف درس به کار گرفته شوند و در داخل یا خارج کلاس انجام شود، فعالیت مکمل گفته می شود.

چنانچه این فعالیت ها با توجه به شرایط خاص منطقه ای یا اقلیمی باشد و یا در راستای آموزش استعدادهای خاص فراگیران باشد، فعالیت فوق برنامه گفته می شود. همزمان با آغاز سال تحصیلی اعضای شورای مدرسه با توجه به علائق و نیاز های دانش آموزان اهداف یک ساله ای را تنظیم می نمایند که بعد از تعیین هدف شیوه ای متناسب با رفع نیاز های عنوان شده دنبال می شود. به همین منظور برخی فعالیت ها و برنامه ها پیش‌بینی می شود تا در مدت یک سال با نظارت کلیه ی عوامل اجرا شود( سیف، ۱۳۸۶).

اهمیت فعالیت های فوق برنامه و مکمل، در مدارس انتقال دانش نیست زیرا دستگاه‌ها بهتر دانش را منتقل می‌کنند. بلکه هدف مدارس یاد دادن است یعنی ایجاد شرایط برای یادگیری می‌باشد. مدارس به ویژه مقاطع ابتدایی و راهنمایی محل کشف و بروز استعدادهای افراد و تمرین و تثبیت آن ها‌ است. مدیران و معلمان به طور مؤثر در برنامه یادگیری و رضایت دانش آموزان و فعالیت های بهبود و ارتقای مستمر کیفیت نقش دارند.

کار معلم و مربیان هنرمند این است که با فعالیت های زنده و پویا و با ایجاد لحظه های نشاط آور مفاهیم را به فراگیران عرضه کنند، نه آنکه به عنوان یک وظیفه مکانیکی، بدون تحریک اشتیاق دانش آموز و بدون نوآوری و خلاقیت، تنها ذهن دانش آموز نباید صرفاً مکانی برای انباشتن اطلاعات و محتویات کتاب باشد، بلکه باید به رشد همه جانبه دانش به صورت یک جانبه و مستقیم مطالب را ارائه کنند(حافظی، سیاسی و شهنی ییلاق، ۱۳۸۸).

به نظر می‌رسد هدف ضمنی فعالیت های فوق برنامه بهبود عملکرد تحصیلی دانش آموزان می‌باشد. از میان متغیرهای مختلف، خودکارآمدی تحصیلی رابطه ای مستقیم و قوی با عملکرد تحصیلی دارد. این حوزه اخیراً به یکی از حوزه های تحقیقاتی مهم مبدل شده است( بفرویی، سعدی پور، ۱۳۹۱). خودکارآمدی عبارت است، از توانایی تصوری شخص برای کسب نتایج مطلوب، افراد دارای خودکارآمدی تحصیلیبالا تمایل بیشتری دارند تا انرژی خود را صرف تحلیل و حل مسایل کنند، در حالی که افراد با خودکارآمدی ضعیف با ارزیابی دلواپسی ها و نگرانی های خود، آزرده خاطر شده و به توانایی ها و مهارت های خود با دیده شک و تردید می نگرند و پیش از تلاش برای حل مسئله انتظار شکست دارند( بندورا، ۲۰۰۱). با توجه به اینکه فعالیت های فوق برنامه تاثیر بر عملکرد تحصیلی دارد، و با توجه به رابطه خودکارآمدی تحصیلی وعملکرد تحصیلی جای پژوهش در این زمینه ضروری به نظر می‌رسد.

۱-۲ بیان مسئله

قرن حاضر، دوران دانش و اطلاعات، تحولات باورنکردنی، و پیشرفت و توسعه در بسیاری از ابعاد زندگی می‌باشد. دنیای تغییرات و شگفتی هاست. هر لحظه دری از علم به روی آدمی گشوده می شود. امروزه مدارس نمی توانند تنها به علوم کلاسیک و نوشته های گذشتگان اکتفا کنند، و انتقال و یادگیری آن ها را جزو هدف های آموزش و پرورش خود بدانند، بلکه مدارس باید کودکان و نوجوانان جامعه خود را به معلومات و مهارت های زمان خود مجهزکنند(زینلیپور، زارعی وزندی نیا، ۱۳۸۸)، فعالیت های فوق برنامه مجموعه ای از تجارب، فعالیت ها و فرصت هایی است که در درون یا خارج از کلاس درس طراحی و اجراء می شوندو اهدافی نظیر: رفع نارسایی ها ی برنامه درسی، غنی سازی برنامه ها به منظور تعمیق یادگیری، توجه به استعدادها، نیازها و علایق متفاوت شاگردان، کمک به پرورش توانایی‌های فردی آنان را دنبال می‌کند و دگرگون ساختن محیط آموزشی و تبدیل آن به محیط پرنشاط و پویا را ممکن می‌سازند. از سوی دیگر سبب آماده ساختن فراگیران برای ایفای مناسب نقش ها و مسئولیت های اجتماعی می‌گردند و مشارکت در توسعه مستمر موفقیت های زندگی را در پی دارند(احمدی، ۱۳۸۴).

الیزابت[۱] فعالیت های فوق برنامه را این گونه تعریف می‌کند، فرصت هایی برای درگیر کردن دانش آموزان و سو بخشیدن به فعالیت های آموزشی و غیرآموزشی که این فعالیت ها تحت نظارت و حمایت مدرسه انجام می گیرند. بسته به مقدار بودجه مدرسه وبرنامه و اهداف آن ها این فعالیت ها در داخل یا خارج از مدرسه صورت می‌گیرد(الیزابت، ۲۰۰۶). فعالیت های فوق برنامه به عنوان راهکارهایی برای بهبود نظام تعلیم و تربیت شناسایی شده است، و این برنامه ها برروی پیامدهای مختلفی تاثیر دارند که یکی از این پیامدها، عملکرد تحصیلی می‌باشد.

عملکرد تحصیلی مناسب را یکی از اهداف مهم آموزشی در سطح دنیا می دانند، و همه بر آن هستند تا عوامل مؤثر بر پیشرفت تحصیلی را شناسایی و هر یک از عوامل مؤثر بر آن را طوری تنظیم و هدایت کنند تا دانش آموزان هم به رشد و یادگیری بیشتر دست یابند و هم تعداد زیادی از فراگیران را در برگیرد و اکثریت افراد ‌در کلاس درس مشارکت داشته باشند و به موفقیت بالاتر نائل شوند(کیوان فر، ۱۳۷۴). اینکه چه عواملی بر عملکرد تحصیلی تاثیر دارند، یا سهم و مشارکت هر عامل چه اندازه است.، همواره در حیطه های مورد علاقه پژوهشگران تربیتی و حتی روان شناسان تربیتی بوده است(لواسانی و درانی، ۱۳۸۳).

عزیزی کشکوئی اهداف فعالیت های فوق برنامه را به شرح زیر بیان ‌کرده‌است: ۱- تعمیق فرایند یاددهی و یادگیری در دانش آموزان۲- تکمیل و تقویت محتوای برنامه های درسی۳- غنی سازی برنامه درسی و اوقات فراغت دانش آموزان۴- توسعه منابع یادگیری از مدرسه به خانواده و جامعه ۵- تسهیل در فرایند رشد اجتماعی دانش آموزان ۶- شکوفایی استعدادها و ربط آن به آینده دانش آموزان(زراعتی ایده لو، ۱۳۸۸).

از سوی دیگر عملکرد تحصیلی مناسب و عوامل مؤثر بر آن سال هاست که مورد توجه متخصصان آموزش و پرورش بوده است و از نقطه نظر علمی و کاربردی دارای اهمیت است. هم چنین پیشرفت تحصیلی یکی از عوامل مقبولیت در کلاس درس است و می‌تواند یکی از عینی ترین و مهم ترین معیارها برای بررسی و ارزیابی و کارایی نظام آموزشی باشد. پس به دلیل پیشرفت تحصیلی یادگیرندگان یکی از مهم ترین ملاک های ارزیابی عملکرد تحصیلی می‌باشد( مهرافروز و شهرآرایی، ۱۳۸۱).

به علاوه خودکارآمدی از دیگر ابعاد مهمی است، که در نظام آموزشی به سبب ویژگی عصر حاضر باید در فراگیران رشد کند. خودکارآمدی به قضاوت افراد درباره توانایی هایشان در انجام یک وظیفه یا انطباق با یک موقعیت خاص مربوط است. خودکارآمدی می‌تواند به باور افراد در خصوص توانایی در اجرا و تصحیح اعمال اساسی زندگی فرد باز گردد. که در موارد مشابه یاور، منیزی، دل کورت[۲] (۲۰۰۱)، خودکارآمدی را به عنوان اطمینان به توانایی‌های فردی که بر روی عملکرد فرد اثر می‌گذارد می دانند، علاوه بر این خودکارآمدی به عنوان پیش‌بینی کننده قوی از تثبیت کار به حساب می‌آید. یافته های بی شماری این فرضیه را که باور و ایمان به کار می‌تواند اثرات خاصی روی مهارت خودکارآمدی داشته باشد حمایت می‌کند( چیو و چنگ[۳]، ۲۰۱۰).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت