• . ترابی، حسن (۱۹۹۳)، تجدید الفکر الإسلامی، رباط: دار القرافی للنشر و التوزیع، ص ۲۰. ↑
  • . بن حلاق، وائل (۱۳۸۸)، تاریخ تئوری­های حقوقی اسلامی، ترجمه محمد راسخ، چاپ دوم، تهران: نشر نی، ص ۳۲۲. ↑
  • . ترابی، حسن (۱۹۹۳)، تجدید الفکر الإسلامی، رباط: دار القرافی للنشر و التوزیع، ص ۲۳. ↑
  • . ترابی، حسن (۱۹۸۰)، تجدید اصول الفقه الإسلامی، بیروت و خارطوم: دار الفکر، ص ۳۱. ↑
  • . درخصوص عواقب سوء مطلق­انگاریِ ناشی از عدم توجه به بستر اجتماعیِ نزول‌ایات، فضل الرحمن – عالم اصلاح­گرای پاکستانی (متوفی ۱۹۸۸) – یک روش­شناسی منطقی و قانع­کننده­تر از نظریه عشماوی ارائه کرده که همانا توازن نسبتاً کاملی میان متن و زمینه دارد. به نظر وی، اصولیون و مفسران سنتی، قرآن و سنت را‌ایه به‌ایه و روایت به روایت بررسی کرده ­اند و حال آن که فقدان ارجاع متقابل به متون (مانند آنچه عشماوی درباره‌ایات شرب خمر توضیح داد) مانع از شکل­ گیری یک جهان­بینی مؤثر شده است که کل زندگی را با معنا و به­هم­پیوسته می­سازد. فضل الرحمن تأکید نموده عنصر اصلی در فهم قرآن و روایات نبوی به مثابه یک کلِ واحد،‌این است که آنها را در بستر یک زمینه یا سابقه تجزیه و تحلیل کنیم.‌این زمینه، گاهی جامعه عرب جاهلی است و گاهی هم جوامع معاصر. برای مطالعه تفصیلی پیرامون دیدگاه تأویلی فضل الرحمن، ر.ک. به:

    ( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

    Rahman, Fazlur (1971). “Functional Interdependence of Law and Theology”, in: G. E. Von Grunebaum, ed., in: Theology and Law in Islam, (Wiesbaden: Otto Harrassowitz), pp, 89- 97. ↑

  • . برای مطالعه تفصیلی، ر.ک. به: عشماوی، محمد سعید (۱۹۸۳)، اصول الشریعه، بیروت: دار أقراء. ↑
  • . برنشتاین، ریچارد (۱۳۹۰)، علم و عقلانیت و فاقد قدر مشترک بودن، ترجمه یوسف اباذری، ارغنون، شماره ۱۵. ↑
  • . علمی، محمدجعفر (۱۳۸۶)، بررسی و نقد نظریه فضل الرحمن در بازسازی اجتهاد در دین، علوم سیاسی، شماره ۳۷. ↑
  • از جمله روشن‌فکران معروف نومعتزلی در شبه‌قاره هند، فضل­الرحمن است. فضل‌الرحمن، یکی از منتقدان اشاعره بود. او به اصول کلام اشعری (چون پذیرش جبر یا ضدیت آنان با عقل و خصوصاً انکار حسن و قبح عقلی) انتقاد کرده است. او تصریح می‌کند که‌این نگرش اشاعره که اعمال انسان مجازاً به او انتساب یافته و درحقیقت انسان‌ها مسئولیتی در مقابل کارهای خود ندارند، تفسیری غلط از‌ایات قرآن کریم است. در طرف مقابل، فضل الرحمن به دفاع از نظریۀ حسن و قبح عقلی و نیز قول به حدوث قرآن که معتزله مطرح کرده‌اند، پرداخت و مواضع آنان را تأیید کرد. برخی از نومعتزلیان مانند فضل الرحمن دلیل تاریخمند بودن احکام قرآن را تغییر و تحولاتی می‌دانند که در جوامع بشری واقع شده است؛ از‌این ‌رو معتقدند که اصرار بر به اجرا درآوردن تحت‌اللفظی احکام قرآن، بستن چشم خود بر روی تغییرات اجتماعی است که تاکنون رخ داده و یا در حال حاضر نیز به ‌طور آشکار در مقابل چشم ما در حال رخ دادن است و‌این به‌منزله به شکست رساندن مقاصد ارزشی – اجتماعی و اهداف قرآنی است. در مقابل، معتزلیان نه‌تنها احکام قرآن را تاریخمند نمی‌شمارند، بلکه به سبب‌اینکه عقل را فقط قادر به درک برخی احکام می‌دانند و به ناتوانی عقل در دستیابی به تکالیف سمعی اعتقاد دارند،  فلسفه ضرورت وحی را بیان احکام معرفی می‌کنند. برای مطالعه تفصیلی، ر.ک. به: گلی، جواد و حسن یوسفیان (۱۳۸۹)، جریان­شناسی نومعتزله، معرفت کلامی، شماره ۳. ↑
  • . گرجی، ابوالقاسم (۱۳۸۹)، تاریخ فقه و فقها، چاپ یازدهم، تهران: انتشارات سمت، ص ۱۳. ↑
  • . ر.ک. به: عابد الجابری، محمد (۱۳۷۶)، دانش فقه؛ بنیاد روش‏شناختى عقل عربى- اسلامى، ترجمه محمدمهدی خلجی، نقد و نظر، شماره ۱۲. ↑
  • .Al-Raysuni, Ahmad. (2006). Ibn Ashur Treatise on Maqsid al-Shari’ah, Imam al-Shatibi’s Theory of the Higher Objectives and Intents of Islamic Law, London & Washington: International Institute of Islamic Thought. ↑
  • . بن عبدالحمید، عبدالوهاب بن أحمد (۱۴۱۹ق)، القواعد والضوابط الفقهیه فی کتاب الأم للإمام الشافعی جمعاً وترتیباً ودراسه، الریاض: رساله ماجستیر بکلیه الشریعه بجامعه الإمام محمد بن سعود الإسلامیه، ص ۱۲۸. ↑
  • . بن کبیر، محمد آشر (۱۴۲۵ق)، دلیل الإستحسان و حجیته؛ دراسه تطبیقیه فی فقه المعاملات، رساله دکتوراه فی اصول الفقه، المکه المکرمه، جامعه أم القری، کلیه الشریعه و الدراسات الإسلامیه؛ و نیز: جغیم نعمان (۲۰۰۵)، دراسه تحلیلیه لمفهوم الاستحسان فی المذهب الحنفی: بین مرحلتی التأسیس والتدوین، مجله الإسلام فی آسیا، المجلد الثانی، العدد الثانی. ↑
  • . محمدپور دهکردی، سیما اکبریان و رضا اعوانی (۱۳۸۸)، جایگاه عقل و وحی در هندسه معرفت بشری، معرفت فلسفی، شماره ۴، ص ۱۱. ↑
  • . برنجکار، رضا (۱۳۷۴)، ماهیت عقل و تعارض عقل و وحی، مجله نقد و نظر، شماره ۳ و ۴، ص ۱۹۱. ↑
  • شکاری، روشنعلی و زهره افشاری قوچانی (۱۳۹۱)، اثبات حکم شرع با حکم عقل و بررسی مصادیق آن، فصلنامه حقوق (مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران)، دوره ۴۲، شماره ۲، ص ۱۷۰. ↑
  • . جعفری لنگرودی، محمدجعفر (۱۳۶۲)، مقدمه عمومی علم حقوق، تهران: انتشارات گنج دانش، ص ۴۷. ↑
  • . تفتازانی، سعد (۱۴۰۹ق)، شرح المقاصد، بیروت: عالم الکتب، ص ۲۹۳؛ و نیز: المرضی الغامدی، خالد بن علی (۱۴۲۹ق)، نقص عقائد الاشاعره و الماتریدیه، الریاض: دار اطلس الخضراء، صص ۸۷- ۲۷. ↑
  • . شکاری، روشنعلی و زهره افشاری قوچانی (۱۳۹۱)، اثبات حکم شرع با حکم عقل و بررسی مصادیق آن، فصلنامه حقوق (مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران)، دوره ۴۲، شماره ۲، ص ۱۷۴. ↑
  • . عزتی، ابوالفضل (۱۳۷۵)، بررسی تطبیقی نقش عقل در نظام حقوقی غرب و اسلام، نامه مفید، شماره ۶، ص ۱۳۳. ↑
  • . شاطبی، ابواسحاق (۱۴۱۱ ق)، الموافقات فی اصول الشریعه، ج ۱ و ۲، بیروت: دار الکتب العلمیه، ص ۲۳۰۱. ↑
  • . ابن قیم جوزی، محمد بن ابی بکر الزرعی (۱۴۱۳ ق)، اعلام الموقعین، ج ۱ و ۲، بیروت: دار الإحیاء التراث العربی، ۲۱۹- ۲۱۴، ۳۷۸- ۳۷۶ و ۳۹۲ به بعد؛ و نیز: غزالی، محمد (بی­تا)، المستصقی من علم الأصول، ج ۱ و ۲، بیروت: دار الفکر، ۲۴۶- ۲۴۱. ↑
  • . سیمایی صراف، حسین (۱۳۹۰)، علت و راه­های کشف آن در استدلال قیاسی؛ بررسی تطبیقی در فقه اسلامی و کامن­لا، پژوهش­های حقوق تطبیقی، دوره ۱۵، شماره ۲، ص ۴۶. ↑
  • . مظفر، محمدرضا (۱۴۱۵ ق)، اصول الفقه، ج ۱ و ۲، چاپ دوم، قم: مکتب الأعلام الإسلامی، ص ۲۲۹. ↑
  • . مظفر، پیشین، ص ۲۳۰. ↑
  • . ابوزهره، محمد (بی­تا)، اصول الفقه، بیروت: دار الفکر العربی، ص ۲۲۷. ↑
  • . سیمایی صراف، پیشین، ص ۴۶. ↑
  • . نجفی، محمدحسن (۱۴۰۰ ق)، جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام، ج ۳۷، قم: المکتبه الإسلامیه، ص ۲۸۱. ↑
  • . نائینی، محمد حسین (۱۴۱۱ ق)، کتاب الصلوه، تقریر توسط محمد علی کاظمی، ج ۲، قم: انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ص ۳۱۹. ↑
  • . صدر، محمد باقر (۱۴۰۸ ق)، بحوث فی شرح العروه الوثقی، ج ۱، بیروت: مجمع الشهید الصدر، ص ۵۴. ↑
  • . فقه مقاصدی در اندیشه فقه سیاسی اخوان المسلمین از استقرا به عنوان یکی از طرق کشف علت حکم، بر‌این منابع استفاده کرده است: ۱- عمل امام شافعی به استقرا و نیز استنتاج برخی فروع فقهی با استقرا توسط حنفی­ها و حنبلی­ها (عبدالقادر بن حرزالله، ضوابط اعتبار المقاصد، قاهره: مکتبه الرشد، ۱۴۲۸ق)؛ ۲- فراتر رفتن شاطبی از اصولیان عامه، آن­گاه که وی به غیر از استقرای تام، استقرای ناقص را نیز به دلیل سازگاری با واقعیت و عرف، تأمین­کننده مقاصد شریعت دانسته است (شاطبی، ۱۴۱۱ق، ج ۱: ۳۱- ۲۳ و ج ۲: ۲۲- ۱۰) ↑
  • . ر.ک به: خوئی، سید ابوالقاسم (۱۴۰۷ ق)، التنقیح فی شرح العروه الوثقی، ج ۱، تقریر توسط میرزا علی غروی، قم: انتشارات لطفی، ص ۱۴۶. ↑
  • . ر.ک. به: قاری سیدفاطمی، سید محمد (۱۳۸۶)، قیاس فقهی از دیدگاه مذهب حنبلی، فقه و مبانی حقوق، شماره ۱۰؛ و در مقابل، برای مطالعه تفصیلی پیرامون کاربرد قیاس در فقه شیعه، ر.ک. به: یزدانی، محمدمهدی و همکاران (۱۳۹۱)، گونه­ های کاربرد قیاس در فقه شیعه بر اساس کتاب جواهر الکلام، مطالعات اسلامی: فقه و اصول، سال چهل و چهارم، شماره پیاپی ۱/۸۸. ↑
  • . ر.ک. به: الحسنی، اسماعیل (۱۳۸۳)، مقاصد شریعت از نگاه ابن عاشور، ترجمه مهدی مهریزی، تهران: انتشارات صحیفه خرد با همکاری مؤسسه جهانی اندیشه اسلامی. ↑
  • . برای نمونه، شوان، فریتیوف (۱۳۸۴)، اسلام و حکمت خالده، ترجمه فروزان راسخی، تهران: مرکز بین ­المللی گفتگوی تمدنها. ↑
  • . برای نمونه، کلسن،‌‌هانس (۱۳۸۷)، نظریه حقوقی ناب: مدخلی به مسائل نظریه حقوقی، قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه. ↑
  • . توضیح آن که «برخلاف جامعه‌شناسی جنایی (جرم)، جامعه‌شناسی کیفری به دنبال علت­شناسی جرم در بستر اجتماعی نیست، بلکه حیات اجتماعی قوانین و مقررات کیفری و تکوین نهادهای حقوق کیفری و آثار اجتماعی آنها را بررسی می­ کند و به ارزیابی میزان توفیق مأموران و نهادهای نظام عدالت کیفری (پلیس، دادسرا، دادگاه، زندان و…) می ­پردازد.». برای مطالعه تفصیلی در‌این خصوص، ر.ک. به: نجفی ابرندآبادی، علی­حسین (۱۳۸۹)، تقریرات درس جامعه ­شناسی کیفری، دوره دکتری حقوق جزا و جرم­ شناسی در دانشگاه شهید بهشتی، به کوشش بهروز جوانمرد، صص ۱۷۲۴- ۱۶۴۸. ↑
  • . علیزاده، عبدالرضا (۱۳۸۴)، زمینه ­های پذیرش رویکردی جامعه­شناختی در حقوق اسلامی، (فصلنامه حقوق) مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، شماره ۶۸، ص ۱۲۳. ↑
  • . مظفر، محمدرضا (۱۳۶۸)، اصول الفقه، ج ۲، قم: انتشارات چاپخانه علمیه، ص ۱۷. ↑
  • . محمدی، ابوالحسن (۱۳۷۸)، مبانی استنباط حقوق اسلامی یا اصول فقه، چاپ یازدهم، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، ص ۱۴. ↑
  • . صوفی، عبدالقادر بن محمد عطا (۱۴۲۶ق)، فِرَق الرافضیه و الباطنیه (الشیعه الاثنی عشریه، الجارودیه، الاسماعیلیه، النصریه، الدروز، البابیه، البهائیه، القادیانیه)، الریاض: نشر اضواء السلف، صص ۴۹- ۴۱. ↑
  • .Euben. Roxanne (1999). Enemy in the Mirror Islamic Fundamentalism and the Limits of Modern Rationalism: A Work of Comparative Political Theory , New Jeresy: Princtone University Press, P. 59. ↑
  • . ر.ک. به: یزدانی مقدم، محمدرضا (۱۳۸۸)، مردم­سالاری دینی در پرتو نظریه ادراکات اعتباری علامه طباطبایی، حکومت اسلامی، شماره ۵۱؛ و نیز: خوئینی، غفور (۱۳۸۶)، مفاهیم حقوقی و ادراکات اعتباری، حقوق و علوم سیاسی، شماره ۳. ↑
  • . ر.ک. به: السدلان، صالح بن غانم (۱۹۹۷)، وجوب تطبیق الشریعه الإسلامیه فی کل عصر، الریاض: دار بلنسیه للنشر و التوزیع. ↑
  • . اژدری­ زاده، حسین (۱۳۸۵)، معرفت­شناسی اجتماعی در اندیشه علامه طباطبایی، پگاه حوزه، شماره ۱۹۵. ↑
  • . ر.ک به:گزارش‌سمینار«فقه‌اسلامی،عقلانیت‌وچالش­های‌معاصر» در اسفندماه ۱۳۹۱ در جامعهالمصطفی، به‌آدرس:
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت