نمایشگر دارایی نامشهود توسط سویبای تدوین شد و سه نوع از دارایی های غیر ملموس را تعریف نمود که حاصل اختلاف بین ارزش بازار و ارزش دفتری شرکت میباشد. این سه جزء دارایی های نامشهود شامل ساختار خارجی (علائم تجاری، ارتباطات مشتری و تامین کننده)، ساختار داخلی (مدیریت، قانون، نظامنامه، روش و رفتار، نرم افزار) و شایستگی فردی (تحصیلات، تجربه، خبرگی) هستند. برای هر جزء دارایی نامشهود، سه شاخص بر رشد و بازسازی، کارایی و نیز پایداری آن جزء متمرکز هستند. وقتی که هدایت کننده اسکاندیا با فرهنگ و فلسفه مدیریت سازمان به عنوان بخشی از سرمایه انسانی برخورد میکند، نمایشگر دارایی نامشهود آن ها را به عنوان ساختار داخلی طبقه بندی میکند. به دلیل تأکید خاص این مدل بر انسان، این مدل بر این فرض استوار است که انسان تنها عامل درست در کسب و کار است و سایر جنبههای ساختاری اعم از داخلی و خارجی، در فعالیت های انسانی مستتر میباشد (اسویبی، ۱۹۹۷).
۶ ) چرخه ممیزی دانش:
چرخه ممیزی دانش، روشی برای ارزیابی ابعاد دانش سازمان در چهار مرحله است و شامل چهار مرحله تعریف دارایی های اصلی دانش، شناسایی فرآیندهای اصلی دانش، طرح ریزی عملیات بر روی فرآیندهای دانش و اجرا و پایش پیشرفت و سپس بازگشت به مرحله اول میباشد. شناسایی فرآیندهای دانش متناسب با دارایی های اصلی دانش شکل میگیرد. در فاز سوم عملیات مرتبط (برای نمونه با توسعه فرآیندهای دانش)، برای بهبود دارایی های فکری برنامه ریزی میشوند (مار و شیوما[۳۰]، ۲۰۰۱).
۷ ) خطوط راهنمای مریتوم:
خطوط راهنمای مریتوم حاصل پروژه مریتوم است که با موضوع اندازه گیری دارایی های نامشهود برای پیشرفت مدیریت نوآوری توسط اتحادیه اروپا در چهارچوب تحقیقات اقتصادی-اجتماعی پشتیبانی گردید. در این پروژه، محققان از شش کشور اروپایی (فرانسه، اسپانیا، دانمارک، فنلاند، نروژ و سوئد) همکاری نمودند. قسمت اصلی تحقیق در حد فاصل نوامبر ۱۹۹۸ و ماه مه ۲۰۰۱ انجام شد. خطوط راهنمای مذبور، مدلی برای مدیریت سرمایه فکری و نیز مجموعه ای از توصیه های چگونگی تهیه گزارش های سرمایه فکری پیشنهاد میکند. مدل ارائه شده مریتوم شامل سه مرحله به شرح زیر میباشد:
مرحله اول مرحله شناسایی است. این مرحله مشتمل بر شناسایی دارایی های نامشهود قابل اهمیت است که برای دستیابی به اهداف راهبردی شرکت نیاز است. در مرحله دوم، مجموعه ای از منابع و فعالیت های نامشهود به دارایی های نامشهود دارای اهمیت پیوند مییابد. در مرحله سوم، بر اساس دو مرحله قبل، شبکهای از دارایی های نامشهود پدیدار میگردد که تصویر روشنی از منابع نامشهود فعلی شرکت، آن دسته از آن ها حاصل میکند که باید در آینده توسعه یابد و فعالیت هایی که باید اجرا شوند تا اهداف راهبردی محقق شوند.
۸ ) کارت امتیازی زنجیره ارزش:
کارت امتیازی زنجیره ارزش توسط لیو تدوین شد و روش تحلیلی اندازه گیری دارایی های نامشهود است که همچنان در فاز توسعه قرار دارد. مقصود نویسندگان شناسایی اجزای منحصر به فرد در فرآیندها و عملیات شرکت است به این منظور که اثر آن ها بر فرایند ایجاد ارزش تفکیک گردد
به عبارت دیگر، منظور شناسایی راه هایی است که دانش تدوین شده، یکپارچه گردیده، تغییر شکل یافته و به کار گرفته می شود. دستیابی به این هدف نیازمند وجود ارتباطات وابسته متقابل در محدوده شرکت است. لیو توضیح میدهد که هدف این سیستم اطلاعاتی، تسهیل توسعه دو نیروی مثبت اصلی است که جنبههای اساسی فرایند تصمیم سازی در سازمان ها و نیز بازار سرمایه است. رواج مردم سالاری، یا افزایش مشارکت افراد در بازارهای سرمایه و برون سپاری عملیات، یا نیاز به رشد برای در برگیری عوامل بیرونی در عملیات روزانه دو هدف پیشگفته میباشد.
از نظر لیو زنجیره ارزش، فرایند اصلی نوآوری میباشد که برای بقای و موفقیت سازمانی امری حیاتی است.
زنجیره ارزش با کشف محصولات، خدمات و فرآیندها آغاز شده، سپس به سوی فاز امکان سنجی فن آوری و توسعه پیش می رود و در نهایت فاز بازاریابی محصول یا خدمت انجام می شود. با توجه به توضیحات ارائه شده در حقیقت کارت امتیازی زنجیره ارزش، ماتریسی از شاخص های غیر مالی است که در سه طبقه کشف/یادگیری، اجرا و تجاری کردن متناسب با چرخه توسعه گرد آمده است (لو، ۲۰۰۲).
۹ ) خطوط راهنمای دانمارک:
خطوط راهنمای دانمارک حاصل تحقیقی است که با حمایت وزارت علوم، فناوری و نوآوری دولت دانمارک برای چگونگی گزارش دهی دارایی های نامشهود شرکت های دانمارکی در سال ۱۹۹۸ شروع شد و سرانجام در سال ۲۰۰۳ نسخه عمومی آن ارائه شد. در این مطالعه حدود ۱۰۰ شرکت و سازمان دانمارکی با اندازه های مختلف اعم از عمومی و خصوصی شرکت داشتند (DMSTI,2003). خطوط راهنمای دانمارک برای اظهارنامه های سرمایه فکری، مدل سرمایه فکری شامل چهار عنصر وابسته را تهیه کرد که منابع دانش سازمان را توصیف میکنند. این عناصر شامل کارکنان، مشتریان، فرآیندها و فن آوری ها میباشد (ریمل و همکاران[۳۱]، ۲۰۰۴).
۱۰ ) بهره هوشی کسب و کار:
بهره هوشی کسب و کار ترکیبی از چهار شاخص شامل شاخص هویت، شاخص سرمایه انسانی، شاخص سرمایه دانش و شاخص شهرت است. این روش در یک مؤسسه خدمات مشاوره در نروژ تدوین شده است (ساندویک[۳۲]، ۲۰۰۴).
۱۱) رویکرد ارزش کل نگر:
رویکرد ارزش کل نگر، شاخص سرمایه فکری گوران روز را با روش ارزش گذاری جامع مک فرسون ترکیب می کند. رویکرد ارزش کل نگر مبتنی بر این نقطه نظر است که دورنمای ضعیف از دارایی ها با به کارگیری مدل های سنتی حسابداری و بدون در نظر گرفتن اهمیت دارایی های نامشهود در عملکرد شرکت، هیچ ابزاری در اختیار مدیریت راهبردی قرار نخواهد داد. از این رو مدل ارزش کل نگر، به عنوان چهارچوب تحقیقی توسعه پذیر و قابل انعطاف برای دارایی های مشهود و نامشهود عمل نموده و به عنوان مدل ارزش کسب و کار قابل استناد است (پیکه و روس[۳۳]، ۲۰۰۰).
۱۲ ) درجه بندی سرمایه فکری:
درجه بندی سرمایه فکری از ابزارهای مهم اندازه گیری سرمایه فکری است که توسط ادوینسون تدوین شده است. درجه بندی سرمایه فکری دورنمای کارایی، بازسازی و ریسک های اجزای سرمایه فکری را برای توان درآمد آینده الگو برداری میکند. این روش در حال حاضر توسط بیش از ۲۰۰ سازمان در اروپا و ژاپن استفاده می شود. به نظر میرسد که این روش جالب توجه سازمان های ملی و اجتماعی نظیر مدارس و بیمارستان ها است که بازار سهام عمومی ندارند تا به عنوان نقطه مرجع مورد استفاده قرار گیرد. این رویکرد در حال حاضر برای درجه بندی سرمایه فکری شهرها و ملل استفاده می شود. درجه بندی سرمایه فکری علاوه بر این که نقش هایی برای الگو برداری با بهترین عملکرد میدهد، پایگاهی نیز برای ارزیابی تواناییهای درآمدی در آینده فراهم می کند (ادوینسون، ۲۰۰۲).
۱۳ ) اندازه گیری و حسابداری سرمایه فکری:
[جمعه 1401-09-25] [ 09:27:00 ق.ظ ]
|