کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




  فیدهای XML
 



در این مکتب ماهیت مجازات بیشتر جنبه کنترل و اصلاح داشت و ‌بنابرین‏ توسل به کیفر حبس و استفاده از زندان به عنوان یک اقدام تامینی و تربیتی بود. اعتقاد این مکتب بر این بود که «مجرمی که برای بار اول مرتکب جرم می شود و حالت خطرناک ندارد لازم نیست که به طور شدید مجازات شود» به ویژه کیفر حبس که می‌تواند اثرات بدی بر وی داشته باشد. (صفاری، ۱۳۸۶، ۷۶) همچنین معتقد است که: «اجرای مجازات ها نباید فقط بر طبق مقادیر قانونی از پیش تعیین شده باشد بلکه باید (با صرف نظر کردن از اصل ارزش تربیتی زندان انفرادی و قاعده رعایت سکوت در ندامتگاه ها) به موجب روش های جدیدی صورت پذیرد.» انریکو فری زندان انفرادی را بزرگترین اشتباه قرن ۱۹ می‌دانست. (آنسل، ۱۳۷۵، ۳۱) اگرچه تفکرات این مکتب مثل مکتب کلاسیک تاثیر زیادی در تعدیل برخی از مجازات ها داشت، اما منتهی به گسترس استفاده از زندان و نهادهای مشابه آن (البته به عنوان نهاد تامینی و تربیتی برای اصلاح بزهکاران) شد که امروز سیاست کیفری اکثر کشورها را با مشکل مواجه ‌کرده‌است. (صفاری، ۱۳۸۶، ۷۹) چراکه روز به روز بر تعداد مراکزی که این مکتب مشابه زندان برای اصلاح و تربیت پیشنهاد کرده بود افزوده شد و صرف نظر از هزینه های زیادی که که در بر داشت، اداره این مراکز با مشکل مواجه شد.

گفتار چهارم: حبس از دیدگاه مکتب دفاع اجتماعی

در قرن ۲۰ جریان فکری جدیدی با هدف ایجاد اصلاحات کیفری ایجاد شد که مکتب دفاع اجتماعی نام گرفت و سرشناس ترین اندیشمندان آن مارک آنسل[۱۳]۱ و آدولف پرینس[۱۴]۲ بودند.

پیروان این مکتب معتقدند که: «اگر بخواهیم برای همیشه از شر افرادی که با اجتماع سر ناسازگاری دارند رهایی پیدا کنیم، بایستی اقدامی کنیم که افراد از عصیانگری علیه اجتماع و مقررات اجتماعی دست بردارند و به اجتماع برگردند. برای رسیدن ‌به این هدف پیشنهاد کردند تا اقدامات علیه ارتکاب جرم را تحت عنوانی واحد، یعنی اقدامات دفاع اجتماعی نامگذاری کنند. اعمال این اقدامات نبایستی به گونه ای باشد که فاصله ای میان جامعه و شخص مرتکب ایجاد شود و فرد را جامعه گریز و جامعه ستیز نماید.» (صفاری، ۱۳۸۶، ۷۹)

این نهضت به شدت از زندان زدایی، کیفر زدایی و جرم زدایی حمایت کرده (صفاری، ۱۳۸۶، ۹۲) و در مقابل کبفر حبس را مورد حمله قرار داده و «بدون آنکه به نظریه ضرورت الغای کامل آن بپیوندد، نفس مجازات سالب آزادی را مطرود اعلام می‌کند.» (آنسل، ۱۳۷۵، ۸۶) مکتب دفاع اجتماعی از کاربرد شیوه های رسیدگی غیر کیفری یا جایگزین نیز طرفداری می‌کند. با این حال بایستی تأکید کرد که چنین مواضعی در عمل کاربرد کیفر حبس را کاهش نداد زیرا در اغلب موارد ضمانت اجرای تعیین شده حبس بود و بهترین مکان برای اصلاح بزهکاران نیز زندان یا مؤسسات مشابه یا وابسته به زندان بوده است و «همین امر منجر به گسترش استفاده و البته بهبود روش ها و موارد استفاده از زندان و زمینه ای برای کیفر گرایی مجدد گردید.» (صفاری، ۱۳۸۶، ۹۲) چنانچه در قبل گفته شد و در ادامه نیز خواهد آمد، این مکتب معتقد است که سلب آزادی از محکومین باید به

عنوان آخرین حربه، زمانی که هیچ راه حل دیگری نباشد، به کار گرفته شود.

گفتار پنجم: حبس از دیدگاه مکتب نئوکلاسیک

از جمله پیروان مکتب نئوکلاسـیک می توان لوکا[۱۵]۱، ارتولان[۱۶]۲، رسی[۱۷]۳و گیزو[۱۸]۴ را نام برد. «شاید مهم ترین عامل جدا کننده نظریات مکتب نئوکلاسیک از سایر مکاتب، دید طرفداران این مکتب به مجازات حبس باشد.» رسی معتقد بود که: «کیفر سلب آزادی بهترین کیفر در جوامع متمدن است، زیرا: تقسیم پذیر، چاره پذیر(در صورت اشتباه) و عبرت انگیزاست و بالاخره اصلاح اخلاقی مجرم را نیز فراهم می‌کند.» پیروان این مکتب «در خصوص نظام زندان ها، ‌زندان‌بانی و انواع زندان تحقیقات و تالیفات زیادی به جای گذاشتند که در پذیرش حبس به عنوان مجازات و گسترش آن نقش بسزایی داشته است و مانند آن را نمی توان در آثار نویسندگان قبل به راحتی پیدا کرد.» با این وجود در این مکتب با مجازات حبس کوتاه مدت به دلیل نداشتن نقش تربیتی مخالفت می شد. (صفاری، ۱۳۸۶، ۸۰ – ۸۲)

‌بنابرین‏ مکتب نئوکلاسیک و مکتب تحققی سهم بسیار زیادی در پذیرش کیفر حبس داشتند. البته همان گونه که در ادامه خواهد آمد، بااین وجود مکتب تحققی به دلیل رویکرد اصلاحی و تربیتی که داشت، راه حل هایی را نیز در جهت تعدیل این کیفر بیان کرد. چنان که زمینه تدابیری چون تعلیق را در افکار اندیشمندان همین مکتب می توان یافت.

بخش سوم: ایرادات وارد بر کیفر حبس

همان‌ طور که گفته شد، دیری نپایید که درستی مطلق این تفکر که حبس می‌تواند اهداف سزادهی، عبرت انگیزی و بازاجتماعی کردن مجازات را تامین کند، مورد تردید قرار گرفت و این کیفر آن گونه که باید نتوانست در رسیدن ‌به این اهداف و پیشگیری از جرم موفق باشد.

در دوره های مختلف برای بهبود اجرای کیفر حبس، نظام های مختلفی جهت اداره زندان ها ارائه

شد. به عنوان مثال زندان انفرادی یا پنسیلوانیایی[۱۹]۱، اولین بار در ایالت پنسیلوانیای آمریکا پیشنهاد و در سال ۱۷۹۰ به اجرا درآمد یا سیستم ابورنین[۲۰]۲ که در سال ۱۸۱۶ در زندان ابورن نیویورک اجرا شد و ترکیبی از زندان عمومی و انفرادی بود که زندانیان روزها به صورت دسته جمعی و شب ها در سلول انفرادی به سر می بردند. (زراعت، ۱۳۸۵، ۸۸) پس از آن نیز رژیم های دیگری چون روش ایرلندی[۲۱]۳، برای اداره زندان ها پیشنهاد و ایجاد شد و قوانین و مقررات متعددی برای نحوه ‌زندان‌بانی و بهبود هرچه بیشتر روش های اعمال آن به تصویب رسید.

در آگوست ۱۹۵۵، سازمان ملل، در اولین کنگره سازمان ملل ‌در مورد پیشگیرى از جرم و رفتار با مجرمان، حداقل قواعد لازم الرعایه ‌در مورد رفتار با زندانیان[۲۲]۴ را مورد تصویب قرار داد.

در سال های بعد نیز هر چند افراد بسیارى از زندان به عنوان وسیله‏اى براى بازپرورى مجرمان یاد مى‏کردند، امّا توصیه‏ها و رهنمون هاى مکرّر سازمان ملل ‌در مورد به حداقل رساندن استفاده از زندان و استفاده هر چه بیشتر از جایگزین هاى آن و تصویب «حداقل قواعد لازم الرعایه سازمان ملل ‌در مورد اقدامات غیر سالب آزادى» مشهور به «قواعد توکیو» [۲۳]۵در سال ۱۹۹۰، همگى حاکى از نگرانی هاى جدّى، نسبت به امر اصلاح و بازپرورى مجرمان در زندان‏ها بوده است اما بیشتر کشورها در ابتداى امر «اقداماتى در زمینه اصلاح زندانها برداشتند، چرا که آنان معتقد بودند که ناکارآمدى اصلاح و درمان محکومان در زندانها، معلول کمبود امکانات و نیروى انسانى لازم است و از این رو با افزایش کمى و کیفى این دو عامل، و نیز بهره‏جویى از شیوه‏هاى نوین، کوشیدند از نواقص زندان ها بکاهند و از زندان به عنوان وسیله‏اى براى بازپرورى اجتماعى محکومان استفاده نمایند.» (محولاتی، ۱۳۸۲، ۲۷-۲۶)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1401-09-25] [ 09:17:00 ق.ظ ]




روی هم رفته دیدگاه اخیر که ریاست و قوام بودن شوهر به زن را به حمایت و مسئولیت برگردانیده و نه به حکومت سلطه و هدایت، پسندیده‌تر به نظر می‌رسد به ویژه آنکه با معنای لغوی آن به امر حمایت، سرپرستی و رعایت سازگارتر است . به علاوه ، با مبانی عقلی و ادله ریاست مرد بر خانواده هماهنگ و با اوضاع و شرایط و مقتضیات خانواده و اعضای آن مطابقت دارد.

بند دوم: ولایت و ریاست بر فرزند

در صورتی که در خانواده فرزند یا فرزندانی وجود داشته باشد ، تحت حمایت و سرپرستی پدر قرار می‌گیرند و زمینه برای بخشی از ریاست مرد بر خانواده با عنوان ولایت فراهم می‌شود.

در اصطلاح فقه ، ولایت ؛ سلطنت بر غیر به دلیل عقلی یا شرعی است چه بر جان باشد ، چه بر مال یا هر دو .[۷۷]

حقوق‌دانان نیز در تعریف ولایت، اصطلاح فقهی آن را مد نظر ‌داشته‌اند: « ولایت، عبارت از سلطه و اقتداری است که قانون به جهتی از جهات به کسی می‌دهد که امور مربوط به غیر را انجام دهد.»[۷۸]

به موجب مواد ۱۱۸۰ و ۱۱۸۱ قانون مدنی، پدر و جد پدری ولایت قهری اطفال صغیر و محجور را به عهده دارند . البته قانون مدنی در این خصوص با قرار دادن ولایت جد پدری در کنار پدر از نظریه مشهور فقها پیروی ‌کرده‌است[۷۹].

ناگفته نماند که عملاً در شکل‌های فعلی خانواده کمتر دیده می‌شود که جد پدری با وجود پدر دارای صلاحیت ، اقدام به دخالت در امور صغیر نماید . زیرا به طور معمول این پدر است که با فرزند خویش انس می‌یابد و روحیات و مصالح او را درک می‌کند.

با روشن شدن مفهوم ولایت پدر بر فرزندان ، تفاوت آن با قوامیت شوهر بر زن مشخص می‌شود ، چه اینکه موضوع ولایت ، اموال و حقوق مالی و حتی امور مربوط به جان و نفس اشخاص محجور و مولی علیه می‌باشد و پدر به عنوان ولی قانونی حق هر گونه تصرفی که در بردارنده مصلحت آن ها‌ است ، دارد . در حالی که قوامیت شوهر بر زن صرفاً در جهت حمایت و مراقبت و رعایت مصالح او در زندگی مشترک می‌باشد و خارج از محدوده ی زوجیت و مصالح خانواده را شامل نمی‌شود.

حال با توجه به آنچه تاکنون بیان شد می‌توان نتیجه گرفت که ریاست مرد بر خانواده تأسیسی در جهت حمایت ، کار اندیشی و سرپرستی خانواده و مسئولیتی برای رعایت مصالح ایشان است و به هیچ وجه امتیاز و زمینه‌ساز برتری جویی و سلطه‌طلبی مرد محسوب نمی‌شود.

گفتار دوم: ماهیت حقوقی ریاست مرد بر خانواده

شناسایی و تعیین ماهیت هر چیز در گرو مطالعه دقیق و درک صحیح مفهوم آن است. همان طور که در گفتارهای قبل بیان کردیم ، هدف از ریاست مرد سلامت و استحکام خانواده است و نباید دستاویزی برای سوءاستفاده مردان قرار گیرد .

به نظر می‌رسد که ریاست خانواده از نظر طبیعت حقوقی ، وضعیتی مشابه حضانت دارد[۸۰].

زیرا هم در معنای قوامیت و هم در معنای ولایت تکلیفی در جهت حمایت ، نظارت و حفظ صلاح و مصلحت خانواده و اعضای آن به شمار می‌رود و از امور مربوط به نظم عمومی است.

بند اول: ریاست حق یا تکلیف؟

مواد قانونی ناظر به ریاست خانواده (۱۱۵۰، ۱۱۸۰، ۱۱۸۱ قانون مدنی) دارای جنبه امری است و چنان که گفته‌اند ، در مواردی که قانون به دلیل اهمیت مصلحت مورد نظر قانون‌گذار، اراده اشخاص را نادیده گرفته و جنبه امری ‌یافته ، موقعیت ناشی از آن، حکم (تکلیف) نامیده می‌شود[۸۱].

اما در مرحله ی بعد با در نظر گرفتن اختیارات ناشی از آن ، چهره‌ای از حق به خود می‌گیرد و در نهایت ریاست مرد بر خانواده به صورت آمیزه‌ای از حق و تکلیف جلوه‌گر می‌شود[۸۲].

بند دوم: قابلیت واگذاری ریاست مرد

مسئولیت مدیریت و ریاست در خانواده به لحاظ جنبه امری و تکلیفی قابل اسقاط یا واگذاری نیست.

‌بنابرین‏ زوجین نمی‌تواند با انعقاد قرارداد خصوصی یا شرط ضمن عقد ، این مسئولیت را نادیده گرفته یا از اقتدار قانونی آن بکاهند و یا قلمرو آن را محدود سازند[۸۳].

برخی از فقها نیز ‌به این حقیقت اعتراف کرده و معتقد بودند که واگذاری اختیارات از سوی شوهر به زن مخالف «الرجال قوامون علی النساء» است[۸۴].

فصل دوم

موجبات،قلمرو و مصادیق نفقه زوجه

در این فصل ابتدا به بررسی علل تکلیف مرد به پرداخت نفقه ی زوجه پرداخته و سپس انواع نفقه ی زوجه و مصادیق فقهی و حقوقی نفقه ی زوجه را بررسی می‌کنیم .

مبحث اول: موجبات الزام شوهر به پرداخت نفقه

در این مبحث به بررسی مبانی و علل استقرار وجوب پرداخت نفقه ای که بر عهده ی زوج می‌باشد ، می پردازیم:

گفتار اول : موجبات الزام شوهر در فقه

‌در مورد سبب ومبنای الزام شوهر به پرداخت نفقه از دیدگاه فقهای شیعه چند مبنا مطرح می شود که به اختصار به بیان آن ها می پردازیم:

بند اول: رابطه ی تمکین خاص با نفقه

مشهور فقهای شیعه نفقه را همانند عوض یا شبه عوض در برابر تمکین قرار داده و آن را مشروط به تمکین نموده اند و وجوب نفقه را مشروط به عقد دائم و تمکین کامل زوجه
دانسته اند [۸۵].

یکی از فقها هم نفقه را همانند عوض معاملات در مقابل تمکین دانسته است.[۸۶]

برخی این معاوضه را به نحو بدیهی بیان نموده ، معتقدند با وجود عقد ، بدون تمکین ، نفقه نیست. وی مقابل تمکین را نشوز دانسته است که نفقه را منتفی می‌کند. [۸۷]

مهم ترین دلیلی که قائلان ‌به این نظر(بدون هیچ اشکالی ) به آن استناد نموده اند ؛ شهرت بین فقهاست.[۸۸]

بعضی با استناد به آیه ی شریفه ی (و عاشروهن بالمعروف ) معتقدند زوجین هر دو به معاشرت به معروف امر شده اند و آیه از زنی که تمکین نمی کند منصرف است . ‌بنابرین‏ چنین زنی نفقه ندارد.[۸۹]

اما استدلال به سیره ی متشرعه در بیان فقهای متعدد آمده است . در عرف متشرعه در فاصله ی بین عقد و عروسی ، شوهر نفقه نمی دهد و این دلیل است بر این که بدون تمکین ،ن فقه نیست.

روایتی نیز از پیامبر (ص)وجود دارد (در مستندات وجوب نفقه نیز به آن اشاره شده است) که می فرماید :« اگر زنانتان از شما اطاعت کردند نفقه ی آن ها بر شما واجب می شود.»[۹۰]

مطابق مفهوم جمله ی شرطی ، اگر زن اطاعت نکند ، نفقه ندارد و اطاعت نیز به معنای تمکین است که قوام زوجیت به آن است . ضعف سند روایت با اعمال عمل اصحاب جبران شده و دلالت آن نیز روشن است .

یکی از نویسندگان بعد از اینکه تمام ادله ی اشتراط تمکین را رد کرده ، در صورت عدم تمکین زوجه تمسک به اصل برائت ذمه ی زوجه از پرداخت نفقه ‌کرده‌است.[۹۱] در حالی که اصل برائت در جایی اجرا می شود که دلیلی از کتاب و سنت وجود نداشته باشد، اما عمومات وجوب نفقه از قرآن کریم و روایات که بر عنوان زوجه اطلاق می شود ،بسیار محکم و صریح است ، لذا اصل برائت نمی تواند این عمومات را تخصیص بزند.

از میان ادله ، به حسن معاشرت نمی توان استناد کرد ؛ زیرا امر در آن هیچ ظهوری در«شرط بودن تمکین » ندارد. [۹۲] ولی به روایت نبوی و سیره ی متشرعه می توان بنا گذاشته و حکم به شرط تمیکن در وجوب نفقه نمود. برخی اشکال نموده اند که اگر وجوب نفقه مشروط به تمکین باشد ،باید در صورت هر نوع منتفی شدن شرط ،مشروط هم منتفی شود ؛ یعنی اگر تمکین به هر دلیلی مانند مرض رتقا (بسته بودن مهبل در زن ) یا هر عیب دیگر ممکن نباشد ،وجوب نفقه منتفی گردد .[۹۳] در حالی که سیره ی مستمر مسلمین حکم می‌کند عذرهای شرعی و عقلی مانع نفقه نباشند.

پاسخ نهایی در مبنای سوم خواهد آمد.

بند دوم: رابطه ی عقد با نفقه

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:17:00 ق.ظ ]




۵-آموزش جرات ورزی وافزایش توانایی نه گفتن

۶-ایجاد تغییرات مثبت در سبک زندگی

۷-آشنایی با وسوسه وراهکارهای مقابله با آن

روگاردکارسون [۳۵](۲۰۰۳) تحقیقی تحت عنوان بررسی اثر بخشی آموزش مشاوره گروهی مهارت‌های زندگی بر کاهش میزان عود در افراد وابسته به مواد در یک مرکز سم زدائی انجام داد . نتایج تحقیق نشان داد آموزش مشاوره گروهی مهارت‌های زندگی بر کاهش میزان عود در افراد وابسته به مواد مؤثر می‌باشد.

برنامه های درمانی شامل موارد ذیل می‌باشد:

۱-شناسایی جرقه هایی که منجر به وسوسه وسپس عود می شود

۲-ایجاد یک شبکه حمایتی سالم مثل خانواده و ‌گروه‌های خودیار

۳-درمان فردی جهت بیمارانی که مشکلاتی در دوران کودکی داشته اند که در بروز اعتیادشان دخیل بوده است .(ضربات ‌و صدمات روحی دوران کودکی)

۴-آموزش مهارت های زندگی ازجمله مهارت حل مسئله،جرات ورزی

۵-کمک به معتادین جهت بیان احساسات وعواطف مثبت ومنفی خود ‌و تخلیه هیجانی شدن

۶-به کارگیری برنامه های کاربردی ‌و تمرینات عملی برای مقابله با موقعیتهای پر خطر پس از آموزش منظم مهارت‌های زندگی از جمله مهارت حل مسئله،جرات ورزی

ویلز و همکاران[۳۶] (۲۰۰۴)پژوهشی تحت عنوان بررسی رابطه بین مشروبات الکلی(کجا،با چه کسی و چه مقدار مصرف مواد)با میزان پرخاشگری در دانشجویان دانشگاه کانادا به کار برد ونتایج پژوهش نشان دادتعداددفعات بالای مصرف مشروبات الکلی در دانشجویان پسر در محیط های مهییج مانند میخانه ها بیشترین تاثیر را بر شدت رفتارهای پرخاشگرانه در افراد وابسته به موادرادارد.

وایت[۳۷](۲۰۰۵)پژوهشی تحت عنوان بررسی اثرات شدید وبلند مدت مصرف مواد مخدر بر میزان پرخاشگری در دوران نوجوانی و دوران بزرگسالی به کار برد ونتایج پژوهش نشان داد میزان شدت پرخاشگری در افراد وابسته به مواد مخدر در دوران نوجوانی بیشترین میزان را در مقایسه با دوران جوانی دارد.

ساتسیگلووهمکاران[۳۸] (۲۰۰۹)پژوهشی تحت عنوان رابطه بین میزان مصرف نیکوتین ومیزان پرخاشگری در مردان الکلیسم بستری در ترکیه به کار بردونتایج پژوهش نشان داد سیگار کشیدن همراه با مصرف مشروبات الکلی باعث افزایش شدت رفتارهای پزخاشگرانه در افراد وابسته به موادمی شود.

۲-۱۳-جمع بندی:

درمجموع با مروری بر مطالعات انجام شده در زمینه‌های آموزش مهارت حل مسئله بر افراد وابسته به مواد ،بررسی میزان عودوپرخاشگری درافراد وابسته به مواد واز تحقیقات ذکر شده ‌در زمینه ارتباط بااین متغیرها، اینگونه استنباط می شود که پژوهش‌های مطرح شده کمتر به اثربخشی آموزش مشاوره گروهی مهارت حل مسئله بر کاهش عود وپرخاشگری درافراد وابسته به مواد توجه کرده‌اند ‌بنابرین‏ دررابطه با موضوع تحقیق حاضر درجستجوی پایان نامه ها ومقلات علمی داخلی وخارجی ،تحقیقی که به طور همزمان به اثر بخشی آموزش مشاوره گروهی مهارت حل مسئله ‌بر کاهش میزان عود وپرخاشگری درافراد وابسته به مواد پرداخته باشد،توسط پژوهشگر یافت نشد .لذا با توجه به آنچه مطرح شد وهمچنین بر حسب علاقه وکار پژوهشگر باافراد وابسته مواد دراداره بهزیستی،تحقیق حاضر درصدداست تا به بررسی اثر بخشی آموزش مشاوره گروهی مهارت حل مسئله ‌بر کاهش میزان عود وپرخاشگری درافراد وابسته به مواد بپردازد.محقق امیدواراست این پژوهش بتواند خلاءتحقیقی موجود در این زمینه راجبران کند.

۳-۱-مقدمه:

در این فصل اطلاعات مربوط ‌به این پژوهش ازقبیل بیان طرح تحقیق ،دیاگرام طرح،خلاصه جلسات هردوگروه،جامعه آماری،تعیین حجم نمونه وروش نمونه گیری،ابزارهای بکاررفته،روش اجراوروش های تجزیه وتحلیل آماری آورده شده است.

۳-۲-طرح پژوهش

پژوهش حاضر نوع آزمایشی (شبه آزمایشی )‌با طرح پیش آزمون،پس آزمون با گروه آزمایش وگواه می‌باشد.

۳-۳-دیاگرام طرح

پس آزمون

متغیر مشخص

پیش آزمون

انتخاب تصادفی

گروه ها

T2

X

T1

R

آزمایش

T2

۱ X

T1

R

گواه

۳-۴-جامعه آماری ونمونه مورد بررسی:

جامعه آماری پژوهش حاضر عبارت است از کلیه افراد وابسته به مواد مراجعه کننده به مرکز خود معرف در اداره بهزیستی شهر شیراز که از نیمه ارد یبهشت ماه تا نیمه تیر ماه ۱۳۸۸(۲ماهه) جهت سم زدایی مراجع نموده اند، که در مجموع ۱۲۶ نفر راشامل می‌شوند.

۳-۵-نمونه وروش نمونه گیری

نمونه مورد بررسی عبارت است از ۳۰نفر از افراد وابسته به مواد که با نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند وبه صورت تصادفی به دوگروه گواه وآزمایش تقسیم شدند ،تمام افراد

‌بر اساس ۸ جنبه که عبارتنداز:سن،جنس،تحصیلات،شغل،میزان مصرف مواد مخدر ،نوع مصرف،تعدادترکهای قبلی،علت مصرف مجدددرترک قبلی همتاسازی وانتخاب شدندوهردوگروه ۱۲جلسه درمان گروهی به مدت ۹۰ دقیقه دریافت نمودند وبرای گروه آزمایش متغیر مستقل حل مسئله اعمال شد و گروه گواه آموزش خاصی دریافت نکردند.

۳-۶-خلاصه جلسات هر دوگروه

جلسات

گروه آزمایش

گروه کنترل

اول

هدف: آشنایی اعضاء با هم،کاهش اضطراب از شرکت در گروه ،شرح قوانین گروه، اطلاعات در خصوص گروه درمانی وانجام پیش آزمون پرخاشگری

هدف: آشنایی اعضاء با هم،کاهش اضطراب از شرکت در گروه ،شرح قوانین گروه، اطلاعات در خصوص گروه درمانی وانجام پیش آزمون پرخاشگری

دوم

هدف:دادن اطلاعات به اعضاء در خصوص مهارت حل مسئله وآشنائی واهمیت مراحل مهارت حل مسئله ،دادن یکسری تکالیف خانگی

هدف: شناسایی بیماری اعتیاد که هم جنبه روانی وجسمی وهم اجتماعی دارد،ریشه‌های اعتیاد چیست،معتاد کیست ودارای چه ویژگی های است.و در نهایت اینکه اعتیاد بیماری مزمن است.جمع بندی درمانگر پس از اتمام بحث گروهی

سوم

هدف: تعریف خود آگاهی هیجانی ،شناخت افکار کارآمد وناکارآمد،انجام یکسری تمرینات متفاوت، بررسی تکالیف خانگی

هدف: شناخت انگیزه های افراد برای ترک،نقش انگیزه های بیمار ‌در درمان چه بوده،مقایسه انگیزه فعلی معتادین ‌با دوره های قبلی ترک

چهارم

هدف:تعریف واضح ودقیق مهارت حل مسئله،

آشنایی با شیوه های مقابله ای : ۱-مسئله مدار۲-هیجان مدار۳-شیوه های ناصحیح وناسالم ،بررسی تکالیف خانگی

هدف: شناسایی روند یک درمان صحیح وعلمی برای اعتیاد،برنامه سم زدائی و در مانهای غیر داروئی خصوصاًً آموزش گروه درمانی برای آن ها مشخص شده ،راجع به عوارض بعد ازترک صحبت شده تا همدردی وهم حسی ایجاد شود وهم اعضاءامیدوارتر شوند.

پنجم

هدف:شناخت جهت گیری کلی نسبت به مسئله ، ‌یاد دادن توقف وتفکر کردن،خوب فکر کردن ،بررسی تکالیف خانگی

هدف: نقش یک راهنما وحامی مناسب در فرایند درمان به اعضاءتوضیح داده شدواشاره به بهترین راهنماکه درابتدا یکی ازاعضاء خانواده وسپس یکی از افراد بهبودیافته با مدت پاکی بالا وکمک گرفتن از روان

شناس اعتیاد برای حل مشکلات پس از ترک است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:17:00 ق.ظ ]




‌به این معنا که اهمیت هر کدام از ابعاد و محور شاخص‌ها چقدر است؟ آیا شاخص‌ها اهمیت یکسان دارند یا متفاوتند؟ کدام شاخص از بیشترین و کدام یک از کمترین اهمیت برخوردار است؟ برای تعیین ضرایب و اوزان شاخص‌ها روش‌هایی از جمله می‌توان روش لیکرت، روش گروه غیرواقعی[۲۶] (NGT روش بوردا[۲۷] و روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی[۲۸] (AHP) را می‌توان نام برد.

  1. استانداردگذاری و تعیین وضعیت مطلوب هر شاخص

تعیین معیار عملکرد و مقدار تحقق شاخص به صورت کمّی یا کیفی، و نرخ رشد عملکرد در سال‌های گذشته به صورت میانگین و یا میانگین متحرک برای دو یا چند سال گذشته، با در نظر گرفتن اهداف خاص تعیین‌شده برای آن دوره و پدیده‌های مؤثر در نحوه تحقق آن شاخص، استخراج و معین می‌گردد. در تعیین وضعیت مطلوب عملکرد شاخص باید واقع‌گرایانه و غیر بلند پروازانه عمل کرد و توافق واحدهایی که وظیفه انجام و عمل به آن شاخص را به­عهده دارند جلب نمود.

  1. ابلاغ و اعلان انتظارات و شاخص‌ها به “ارزیابی شونده”

در روش‌های متداول ارزیابی عملکرد معمولاً بدون اینکه ارزیابی شونده از شاخص‌های ارزیابی مطلع باشد ناگهان با نمرات و قضاوت‌های ارزیابی روبرو می‌شود. اگر هدف اساسی ارزیابی را رشد و توسعه ارزیابی شونده بدانیم، ‌بنابرین‏ ضرورت دارد قبل از شروع دوره ارزیابی انتظارات مورد نظر در قالب شاخص‌ها به کارکنان سازمان اعلام گردد تا آن‌ ها بتوانند برنامه‌ریزی، سازماندهی، برقراری ارتباط مناسب و سایر فرآیندهای عملکرد مورد انتظار را محقق نمایند.

  1. سنجش و اندازه ­گیری از طریق مقایسه عملکرد واقعی پایان دوره ارزیابی، با استاندارد مطلوب از قبل تعیین شده

در این مرحله فعالیت‌ها و دستاوردهای کارکنان سازمان در ارتباط با هر شاخص مورد سنجش قرار می‌گیرد. همچنین برای هر شاخص، عملکرد واقعی را با بهره گرفتن از مجموع واقعیت‌های موجود مشخص و با استاندارد عملکرد مطلوب مقایسه می‌کنیم و نسبت به وضعیت تحقق اهداف آن شاخص، بررسی‌های لازم انجام می‌شود. در این مرحله قوت و ضعف، فرصت‌ها و تهدیدات سازمانی در راستای حصول به اهداف مورد نظر شناسایی می‌شوند.

  1. استخراج و تحلیل نتایج

در نهایت تحلیل لازم را انجام داده و در صورت لزوم باید اقدامات اصلاحی جهت بهبود عملکرد در آن شاخص را معین نمود. نکته قابل‌توجه اینکه در نتایج عملکرد، معمولاً رویکرد و دیدگاه حاکم در ارزیابی عملکرد مورد توجه خاص قرار می‌گیرد. مثلاً: اگر ارزیابی عملکرد یک فرایند مورد توجه باشد، نتایج این اندازه‌گیری منتهی به تعیین وضعیت مطلوب یا نامطلوب بودن عملکرد آن فرایند می‌گردد. اگر فرایند موجب افزایش ارزش افزوده برای سازمان شود عملکرد آن مطلوب، وگرنه علت منفی بودن عملکرد فرایند را باید بررسی کرد. برای علت‌یابی هم می‌توان از تکنیک طراحی آزمایش­ها (DOE)[29] و برای کاهش خطا از شش­سیگما[۳۰] که در سازمان‌های پیشرو بیشتر عملی می‌باشد، استفاده نمود. همچنین برای بهبود داخل فرایند از روش بهبود مستمر فرایند (CPI)[31] استفاده می‌گردد و جهت بهبود کلی و عوامل خارجی فرایند نیز نیاز به باز مهندسی (BPR)[32] است (تولایی،۱۹:۱۳۸۶-۱۷).

رسالت، مأموریت‌­ها و اهداف کلان و راهبردهای سازمان

تدوین شاخص ­ها و ابعاد و محورهای مربوطه و تعیین واحد سنجش آن ها

تعیین وزن شاخص ­ها، به لحاظ اهمیت آن ها و سقف امتیازات مربوطه

استانداردگذاری و تعیین وضعیت مطلوب هر شاخص

ابلاغ و اعلان انتظارات و شاخص ­ها به “ارزیابی شونده”

سنجش و اندازه‌گیری از طریق مقایسه عملکرد واقعی پایان دوره ارزیابی، با استاندارد مطلوب از قبل تعیین‌شده

استخراج و تحلیل نتایج

شکل (۲-۲): فرایند ارزیابی عملکرد در سازمان (تولایی، ۱۹:۱۳۸۶)

۲-۲-۶ مدل­ها و الگوهای سیستم ارزیابی عملکرد

در الگوهای نوین ارزیابی عملکرد، مدل­های کمّی مثل معیار بهره ­وری با رویکرد ارزش افزوده، معیار کارآمدی با رویکرد اثربخشی و کارایی و معیار سودآوری با رویکرد حسابرسی عملکرد؛ و مدل­های کیفی، مثل معیار توصیفی و ارزشی با رویکرد تعهد سازمانی و اخلاق سازمانی و چند معیار دیگر به کار گرفته شده است.

دست کم هفت مقیاس برای ارزیابی عملکرد یک سازمان وجود دارد که الزاماًً متمایز از یکدیگر نیستند. این مقیاس‌ها عبارتند از: اثربخشی، کارایی، سود و سودآوری، بهره و بهره ­وری، کیفیت زندگی شغلی، خلاقیت و نوآوری و کیفیت(تولایی، ۲۰:۱۳۸۶).

در ادامه به مهم‌ترین و متداول‌ترین الگوها و مدل­های اجرای فرایند ارزیابی عملکرد اشاره می‌گردد:

۲-۲-۶-۱ الگوی فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP)

اصول اساسی این الگو عبارتند از: اصل ترسیم درخت سلسله مراتب، اصل تدوین و تعیین اولویت‌ها، و اصل سازگاری منطقی قضاوت‌ها. تصمیم‌گیری بر اساس روش AHP از مزیت‌های بسیاری از جمله الگوی واحد قابل‌فهم، تکرار فرایند، اجماع و تلفیق قضاوت‌ها، بده و بستان بین عوامل تشکیل‌دهنده گزینه‌ها، ترکیب مطلوبیت گزینه‌ها، رویکرد تحلیلی و سیستمی، عدم اصرار بر تفکر خطی، ساختار سلسله مراتبی و اندازه ­گیری موارد نامشهود در تدوین و تعیین اولویت‌ها، برخوردار است.

روش AHP با طبقه‌بندی سلسله مراتب ساختاری و وظیفه‌ای بر اساس مقایسه زوجی اولویت‌ها بنا شده است که تصمیم‌گیرنده، به ترسیم درخت سلسله مراتب تصمیم که عوامل مورد مقایسه و گزینه‌های رقیب مورد ارزیابی در تصمیم را نشان می‌دهد انجام داده و سپس مقایسات زوجی صورت می‌گیرد. همین مقایسه­ها، وزن هر یک از عوامل را در راستای گزینه‌های رقیب مشخص می‌سازد و در نهایت یک الگوریتم ریاضی به گونه ماتریس‌های حاصل از مقایسات زوجی را با همدیگر تلفیق می‌سازد که تصمیم بهینه به منظور اختصاص ضرایب به بهترین وجه ممکن حاصل می‌شود. البته نرخ سازگاری تصمیم با قضاوت‌ها در این مرحله دارای اهمیت خاصی بوده و سازگاری مقایسات را مشخص می‌کند. یکی از روش‌های مقایسه نرخ سازگاری، روش بردارهای ویژه ‌می‌باشد (رحیمی،۳۶:۱۳۸۵).

۲-۲-۶-۲ هرم عملکرد

یکی از نیازهای هر سیستم ارزیابی عملکرد وجود یک رابطه شفاف بین شاخص‌های عملکرد در سطوح سلسله مراتبی مختلف سازمان است، به گونه‌ای که هر یک از واحدها در جهت رسیدن به اهداف یکسان تلاش کنند. یکی از مدل­هایی که چگونگی ایجاد این رابطه را در بر می‌گیرد مدل هرم عملکرد است. هدف هرم عملکرد ایجاد ارتباط بین راهبرد سازمان و عملیات آن است. این سیستم ارزیابی عملکرد شامل چهار سطح از اهداف است که ‌بیان کننده اثربخشی سازمان و کارایی داخلی آن است. در واقع این چارچوب تفاوت بین شاخص‌هایی را که به گروه‌های خارج سازمان توجه دارند (مانند رضایت مشتریان، کیفیت و تحویل به موقع) و شاخص‌های داخلی کسب و کار (نظیر بهره ­وری، سیکل زمانی و اتلاف­ها) آشکار می‌سازد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:17:00 ق.ظ ]




۱-هر یک از ورثه قانونی متوفی در همین زمینه از اداره حقوقی دادگستری استعلام شده است:

در صورتی‌که ماترک متوفی یک باب منزل بوده و تنها احد از وراث تقاضای تقسیم ماترک را بنماید آیا دادگاه می‌تواند به درخواست او ترتیب اثر داده و ملک را تقسیم نماید؟

اداره حقوقی طی نظریه شماره ۲۹۴/۷ مورخه ۳۰/۱/۱۳۷۷ این‌چنین اظهارنظر نموده است: “با توجه به مقررات ماده ۳۰۰ قانون امور حسبی و ماده ۵۸۹ قانون مدنی دادگاه باید به درخواست ورثه مذکور رسیدگی نموده چنانچه ملک قابل تقسیم باشد نسبت به تقسیم ان اقدام نماید در غیر این صورت حسب درخواست متقاضی طبق ماده ۹ آیین افراز و فروش املاک مشاع مصوب ۱۳۵۸، دستور فروش ملک را صادر و پس از فروش سهم وراث را پرداخت نماید”.

۲-چنانچه هر یک از ورثه به سن رشد نرسیده باشد پدر یا جد پدری صغیر، می‌تواند از دادگاه تقاضای تقسیم بنماید.

۳-اگر متوفی برای بعد از زمان فوت خود، وصی تعیین نموده باشد، وصی منتخب حق درخواست تقسیم دارد.

۴-چنانچه برای وراث محجور که از تصرف در اموال و حقوق مالی خود ممنوع هستند مانند صغار، اشخاص غیررشید و مجانین، قیم معین شده باشد، قیم مجور، حق درخواست تقسیم را دارد.

در همین‌جا لازم به ذکر است مطابق ماده ۳۱۳ ق.ا.ح، در صورتی که تمام ورثه و اشخاصی که در ترکه شرکت دارند حاضر و رشید باشند به ‌هر نحوی که بخواهند می‌توانند ترکه را مابین خود تقسیم نمایند لیکن اگر مابین آن ها محجور یا غایب باشد تقسیم ترکه به توسط نمایندگان آن ها در دادگاه به عمل می‌آید. در همین خصوص رأی وحدت رویه ردیف ۲۹٫ ۵۹ از هیئت عمومی دیوان عالی کشور به شرح زیر صادر شده است:

نظر ‌به این‌که مقنن به لحاظ حفظ حقوق محجورین و غائب مفقودالاثر و رعایت مصلحت آن ها طبق قسمت اخیر ماده ۳۱۳ قانون امور حسبی مقرر داشته است که در تقسیم ترکه اگر بین وراث محجور یا غایب باشد تقسیم به توسط نمایندگان آن ها در دادگاه به عمل می‌آید و با توجه به ماده ۳۲۶ همین قانون که به موجب آن مقررات قانون امور حسبی راجع به تقسیم ترکه ‌در مورد تقسیم سایر اموال نیز جاری خواهد بود و نظر ‌به این‌که ماده اول قانون افراز و فروش املاک مشاع که قانون عام است و بر طبق آن افراز املاکی که جریان ثبتی آن ها خاتمه یافته است در صلاحیت واحد ثبتی محل شناخته شده علی‌الاصول ناسخ ماده ۳۱۳ قانون امور حسبی که قانون خاص است نمی‌باشد نظر شعبه پنجم دیوان عالی کشور که تقسیم املاک محجورین و غائب مفقودالاثر را از صلاحیت واحد ثبتی خارج دانسته و در صلاحیت دادگاه شناخته است صحیح و مطابق با موازین قانونی است این رأی بر طبق ماده واحده قانون وحدت رویه مصوب تیرماه ۱۳۲۸ برای شعب دیوان عالی کشور و دادگاه‌ها در موارد مشابه لازم‌الاتباع است.

همچنین شعب دیوان عالی کشور با استنباط از ماده ۱ قانون افراز و فروش املاک مشاع مصوب سال ۱۳۷۵ در خصوص تعیین مرجع صالح برای رسیدگی به درخواست تقسیم ترکه که از اموال غیرمنقول بوده، آرای مختلفی صادر کرده‌اند. شعبه دوم دادگاه عمومی در چندین پرونده‌ به شماره های ۸۶/۲/۱۱۴۲۴، ۷۰۹/۲/۸۶، ۱۷۳/۲/۸۸ و ۰۰۳۶۳ که خواسته دعوی تقسیم ترکه، که اراضی کشاورزی اعم از آبی و دیمی و باغ‌های مثمر و غیرمثمر بوده، به لحاظ اینکه جریان ثبتی املاک مورد درخواست تقسیم خاتمه یافته، مستندا به ماده ۱ قانون افراز و فروش املاک مشاع مصوب سال ۱۳۵۷ قرار عدم صلاحیت به اعتبار صلاحیت واحد ثبتی محل وقوع املاک صادر ‌کرده‌است. پرونده های مذکور در اجرای ماده ۲۸ قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی به دیوان عالی کشور ارسال شده و به شعب بیست ویکم، بیست وسوم و بیست و پنجم ارجاع گردیده است. شعبه بیست وسوم برابر دادنامه‌های شماره های ۸۷/۵۸ – ۳۰/۱/۱۳۸۷ و ۸۷/۶۶۳ – ۲۸/۱۰/۱۳۸۷ قرارهای عدم صلاحیت دادگاه در پرونده های شماره های ۸۶/۲/۱۴۲۴ و ۸۶/۲/۷۹۰ و شعبه بیست ‌و پنجم به موجب دادنامه شماره ۸۸/۳۰۳/۲۵ – ۳/۸/۱۳۸۸ قرار عدم صلاحیت دادگاه در پرونده شماره ۸۸/۲/۱۷۳ را تأیید کرده‌اند، لکن شعبه بیست ویکم حسب دادنامه شماره ۸۸/۲۸۹ – ۳۰/۱۰/۱۳۸۸ قرار عدم صلاحیت دادگاه در پرونده شماره ۰۰۳۶۳ را با این استدلال: «آنچه در صلاحیت اداره ثبت اسناد و املاک محل می‌باشد، دعوی افراز سهم مشاع یکی از شرکای از یک ملک مشاع است نه درخواست تقسیم ترکه و چون تقسیم ترکه ملازمه با افراز ندارد، لذا از شمول قانون افراز و فروش املاک مشاع خارج است ورسیدگی به آن طبق ماده ۳۰۰ قانون امور حسبی در صلاحیت دادگاه است…» نقض و پرونده را جهت رسیدگی اعاده نموده است. همچنین شعبه پنجم دیوان عالی کشور طبق دادنامه شماره ۳۳۲/۵ – ۲۲/۸/۱۳۸۷ رسیدگی به درخواست تقسیم ترکه را در صلاحیت دادگاه دانسته و قرار عدم صلاحیت را که شعبه اول دادگاه عمومی ازنا به اعتبار صلاحیت واحد ثبتی محل صادر کرده، نقض نموده است. لذا رأی وحدت رویه شماره ۷۱۹- ۲۰/۲/۱۳۹۰ هیئت عمومی دیوان عالی کشور در همین خصوص به شرح زیر صادر شده است:

مستفاد از مقررات قانون امور حسبی راجع به تقسیم، تقسیم ترکه در صورت عدم تراضی ورثه امری است محتاج رسیدگی قضایی است و باید در دادگه به عمل آید. همین حکم در موردی هم ترکه منحصر به یک یا چند مال غیرمنقول باشد جاری است، ‌بنابرین‏ آرای شعب پنجم و بیست ویکم دیوان عالی کشور که تقسیم ترکه غیرمنقول را از صلاحیت واحد ثبتی محل وقوع مال خارج و در صلاحیت دادگاه دانسته به اکثریت آرای صحیح و منطبق با موازین قانونی است. این رأی طبق ماده ۲۷۰ قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور کیفری در موارد مشابه برای شعب دیوان عالی کشور و دادگاه‌های سراسر کشور لازم‌الاتباع است.

۵-اگر غایب مفقودالاثر برای اداره اموال خود تکلیفی معین نکرده باشد و کسی هم نباشد که قانونا حق تصدی امور او را داشته باشد دادگاه برای اداره اموال او یک نفر امین معین می‌کند و تقاضای تعیین امین فقط از طرف مدعی‌العموم و اشخاص ذی‌نفع در این امر قبول می‌شود(ماده ۱۰۱۲ ق.م). همچنین ماده ۳۰۳ قانون امور حسبی مقرر داشته باشد: “هرگاه یکی از ورثه متوفی غائب مفقودالاثر باشد که وکیل نداشته باشد و درخواست تقسیم اموال متوفی بشود بدوا برای غائب، امین معین می‌شود و بعد تقسیم به عمل می‌آید. لازم به ذکر است مطابق ناده ۳۰۳ قانون امور حسبی، وکیل شخص غائب مفقوالاثر نیز می‌تواند یکی از اشخاصی باشد که حق درخواست تقسیم را دارد که در ماده ۳۰۱ قانون مذکور نام وی ذکر نگردیده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:17:00 ق.ظ ]