کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




  فیدهای XML
 



روی همین اصل بود که از قانون راجع به بدهی واردین به مهمانخانه ها و پانسیونها مصوب ۱۳۱۲ (ماده ۱و۲) کسی که با علم به نداشتن قدرت پرداخت در رستورانها غذا صرف می کرد قابل مجازات نبود، زیرا عمل او از نظر قانونی سرقت، کلاهبرداری و یا خیانت در امانت نبود. همچنین تا قبل از تصویب قانون مجازات اخلال کنندگان در امنیت پرواز هواپیما و خرابکاری در وسایل و تأسیسات هواپیمایی (۱۴ اسفند ۱۳۴۹) ، هواپیما ربایی که یکی شدیدترین انواع خشونت است، در زمره جرایم قانونی پیش بینی نگردیده بود بنابراین مصادیق خشونت تنها محدود به جرایم قانونی نیست. در همین راستا کمیته ی مطالعات پیرامون خشونت و بزهکاری در فرانسه از مطالعات خود نتیجه گرفته است که بین جرایم آنطور که واقعاً به وقوع می پیوندند و خشونت اساس شده از جرایم و انعکاس اخبار آن در جامعه فاصله وجود دارد، به عبارت دیگر احساس ناامنی با میزان جرایم ارتکابی رابطه ندارد. از سوی دیگر این کمیته در گزارشی عمومی خود بیان کرده است که بزهکاری تنها خاستگاه احساس نا امنی (خشونت) نیست، رفتارهای زیاد دیگری که قانوناً ممنوع نیست نیز به احساس زندگی در محیطی پرخاشگرانه و خشن (ناامن) کمک می کند. در واقع، آنچه لطمه نامشروع به آزادیها است، به عنوان نوعی خشونت تلقی شده، در اذهان مردم به سایر خشونتها افزوده میشود. [۱۲۲]

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

بنابراین لازمه خشونت تنها پیش بینی قانون گذار و تعیین مجازات نیست، بلکه لازمه ی تحقق خشونت وجود حمله و تعرض مخصوصاً به قواعد جامعه مدنی است که فرد را با دیگران و جامعه مرتبط و وضعیت تعادل افراد را حفظ می نماید. منتسکیو در این باره گفته است: « این که گفته می شود عادلانه (درست) ناعادلانه (نادرست) وجود ندارد، مگر آنچه را در قوانین موضوعه امر یا نهی کنند، به این معنی است که قبل از آنکه دایره خاصی ترسیم شده باشد. همه شعاعها برابر نبودهاند. بنابراین باید به وجود روابط عادل قبل و جدای از قانون موضوعه که آنها را تنظیم و مستقر میکند اقرار کرد.[۱۲۳]
از آنچه گفته شد نتیجه میگیریم که خشونت محدود به جرم نیست و در خصوص بسیاری از خشونتهای متداول جرم انگاری نشده است. مثلاً سوء رفتار زوج موضوع مادهی ۱۱۱۹ قانون مدنی که نوعی خشونت فردی است، فاقد ضمانت اجرای کیفری است. بنابراین برای شناخت و مبارزه ی با پدیده ی در حال گسترش خشونت نمی توان آن را در معنای مضیّق جرم قانونی تفسیر کرد.
ب: جرم نبودن هر گونه خشونت
با وجود اینکه جرم یکی از مصادیق خشونت و شاید بارزترین نوع آن است، ولی نمی توان تمام جرایم پیش بینی شده در قانون را زیر مجموعه خشونت دانست. همان طور که از تعریف خشونت بر می آید فقط زمانی خشونت تلقی می گردند که در آنها عنصر تعرض به اصل عدم تعدی موجود باشد.
تعریف قانونی جرم فرد را در برابر رویه ی خودسرانه ی قانون گذار حمایت نمیکند.[۱۲۴] چه بسا قانون گذار عملی مباح که در آن هیچگونه تعرض به وضعیت تعادل وجود ندارد جرم بداند. مثلاً استفاده از تجهیزات دریافت از ماهواره در کشورهای طرفدار ممنوعیت مطلق برنامه های ماهواره ای جرم شناخته شده است و شهروندان از حق اساسی دریافت اخبار و اطلاعات مفید و علمی از طریق ماهواره محروم گردیدهاند.[۱۲۵] این امر مغایر با اصل آزادی گردش اطلاعات است که از جانب قانون گذار به طور رسمی بر افراد تحمیل میگردد. و میتواند از نظر طرفداران آزادی مطلق ماهواره ها نوعی خشونت ساختاری محسوب گردد. البته قانون گذار از بعضی اصول عالی اخلاقی که همیشه و در همه جا مورد احترام است الهام می گیرد و برای او مشکل و بلکه محال است که بدون مخالفت شدید با افکار عمومی نقض چنین اصولی را نادیده بگیرد. مثلاً آیا قانونگذار می تواند قتل عمد را مجازات نکند؟
مسلماً پاسخ منفی است. ولی در مقابل جرایِم طبیعی مانند قتل که خشونت رکن مقوّم آنها محسوب و تعدادشان محدود است و مستقلاً بدون توجه به تشکیلات اجتماعی جرم شناخته می شود، جرایم مصنوعی زیادی که شاید عاری از هر گونه خشونت است، وجود دارد که قانونگذار آنها را به طور آزاد پیش بینی می کند و بدین وسیله بیش از آنچه نظم اجتماعی را حفظ کرده و یا تصریح نماید، آن را ایجاد و تنظیم می کند و در بعضی از این موارد، قانون گذار بیش از این که به مبارزه با خشونت بپردازد، خود موجب بروز آن می شود.
جرایم مصنوعی، قابلیت تغییر اجتناب ناپذیر نظم اجتماعی و پدیده ی جنایی را به طور وضوح نشان می دهند. چه پیش بینی این جرایم ناشی از احساسات عمومی و دایمی نبوده و مبتنی بر اوضاح و احوال سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و حتی اداری است. [۱۲۶]
بنابراین هدف قانون گذار از این نحوه جرم انگاری قبل از اینکه حمایت از نظم اجتماعی و ارزشهای موجود جامعه باشد، ایجاد و تنظیم ارزشهایی است که بنا به علل سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و …. حمایت از آنها لازم است.
در حقیقت میتوان گفت که در جرم انگاری اعمالی که جرایم مصنوعی محسوب می شوند به عکس جرایم طبیعی مانند قتل، عمل ارتکابی قبح ذاتی ندارد. بلکه جرم ساخته ی قانون کیفری است. مثلاً استفاده از ماهواره یا محدودیت استفاده از اینترنت از جمله جرایمی است که قبح قانونی دارند و تصور مخل نظم بودن و خلاف ارزش بودن آن دشوار است و تنها قانون گذاراست که بنا به علل خاصی چنین تصوری دارد و ممکن است بر اساس تحولّات اجتماعی، سیاست تقنینی قانون گذار نیز تغییر یابد. [۱۲۷] به همین دلیل، در قانون جدید مربوط به مواد مخدر آلمان مصوب ۱۹۸۱،[۱۲۸] قانون گذار « مداوا» را به جای «مجازات » وارد قوانین موضوعه کرده است، و راه های متعدد درمانی اعم از بستری شدن و یا درمان سرپایی، درمان توسط پزشک، روان پزشک، مربی علوم تربیتی و …. را در انصراف از مراجع کیفری به سود متهمان معتاد پیش بینی کرده است.
بر اساس ماده ۱۵ مصوبهی مجمع تشخیص مصلحت نظام ۱۳۷۶ نیز اعتیاد جرم شناخته شده است، در حالی که مطابق نظریات روان شناسان و روان پزشکان معتاد مجرم نیست، بلکه بیمار است، لذا بایستی از « اعتیاد» جرم زدایی گردد. [۱۲۹]
حال می توان نتیجه گرفت که تنها جرایمی مشمول خشونت هستند که دارای قبح ذاتی بوده، و بدون پیش بینی قانون گذار هم، مُخل نظم و ارزشهای مهم جامعه باشند. و سایر جرایم که واجد این خصیصه نباشند، قبل از اینکه آنها را خشونت بدانیم، جرم انگاری آنها را
می توان نوعی خشونت دانست. بنابراین اولاً تعیین مصادیق خشونت ، به عکس جرایم، وابسته به تصمیم قانون گذار نیست، بلکه خشونت شامل هر رفتاری است که موجب ایجاد وضعیت عدم تعادل یا ناامنی در افراد و جامعه باشد. به عبارتی هر نقض قانون جزا را نباید خشونت دانست، بلکه از آنجا که خشونت پدیده ای انسانی و اجتماعی است که به صورت رفتار یک انسان علیه خود یا همنوعانش ظاهر می شود. لذا نقض قانون جزا تنها در صورتی خشونت تلقی می گردد که هدف از جرم انگاری آن، حمایت از ارزشهایی باشد که نقض آنها نظم اجتماع را مختل و در عین حال ایجاد کننده ی وضعیت عدم تعادل باشد. مثلاً قتل، سرقت، کلاهبرداری را به این جهت خشونت می دانیم که علاوه بر اینکه باعث ایجاد ناامنی و مخلّ نظم اجتماع است، تعادل حق حیات و یا مالکیت شخص را نیز بر هم می زنند ولی استفاده ی مثبت و علمی از ماهواره و …. نه مخل نظم جامعه و نه بر هم زننده ی وضعیت تعادل است. به تعبیر یکی از حقوقدانان ممنوعیت مطلق ماهواه ای، شهروندان را در داخل کشورها حق گزینش و حق اساسی دریافت اخبار و اطلاعات مفید و علمی از طریق ماهواره ها محروم نموده است.[۱۳۰] این امر از مصادیق تعرض به حق آزادی شهروندان و مغایر با اصل آزادی گردش اطلاعات است که از آن به « خشونت قانونی غیر عادلانه » تعبیر می کنم. به نظر می رسد برای حل این مشکل و مبارزه اصولی با تهاجم فرهنگی باید با اتخاذ تدابیر فنی و کارشناسی از پخش برنامه های منفی که مغایر ارزشهای والای انسانی و اسلامی است جلوگیری به عمل آید. و در عین حال شهروندان نیز از حق دسترسی به اخبار و اطلاعات مفید و علمی محروم نگردند.
اینجاست که نقش مهم و حیاتی قانون گذار سنجیده و همه جانبه نگر روشن میردد.
بنابراین برای پرهیز از خشونت قانونی، قانون گذار باید با توجه به واقعیات اجتماعی و طرز برداشت و تفکر جامعه، اعمال مجرمانه را مشخص کند و تنها باید اعمالی را جرم بداند که علاوه بر این که از نظر اکثریت اعضای آن جامعه مضر به حال نظام اجتماعی باشد، لزوم جلوگیری از ارتکاب آن از طرف اکثریت مردم احساس گردد. [۱۳۱] به علاوه، ارتکاب آن حالت تعادل را نیز بر هم زده باشد. در غیر این صورت بلا اجبار انحرافاتی در نظام کیفری پدید می آید که ماهیت آن را تغییر می دهد. به این معنی که ممکن است وضع قوانین کیفری به جای حمایت و پشتیبانی از حقوق و آزادیهای افراد وضعیت تعادل افراد به سرکوبی آنها و در نهایت خشونت منجر شود.
بند دوم: خشونت و مجازات
پس از تصمیم گیری راجع به نوع ارزشها یا وضعیت های متعادل که باید از طریق حقوق کیفری مورد حمایت قرار گیرد، این سوال پیش می آید، برای کسانی که این ارزشها یا وضعیت تعادل ها را نقش کردند، چه پاسخی و به چه میزانی متناسب است؟آیا عدالت کیفری می تواند همان رفتاری را که ممنوع کرده است خود به کار گیرد و به عبارت دیگر به مقابله به مثل بپردازد و از وسیله ای که ممنوع کرده است استفاده کند؟
بررسی سیر تاریخی پاسخ حقوق کیفری به جرم، علاوه بر این که روشن می کند که واکنشهای کیفری به خصوص مجازاتها ذاتاً خشونت هستند، ضرورت وجودیِ اِعمال مجازاتها را بیان می کند. همچنین تلاش اندیشمندان و صاحب نظران در جهت مشروعیت بخشیدن هر چه بیشتر به این نوع خشونت از طریق توجه به شأن و کرامت انسانی بزهکار و رعایت اصول حقوق کیفری نشان می دهد. به همین انگیزه مطالب این بند در دو قسمت مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد. در قسمت الف، با بررسی و تجزیه و تحلیل روشن می شود که چگونه جرم شناسان، حقوق دانان، فلاسفه و به طور کلی مکاتب حقوق کیفری معتقدند که مجازات نوعی خشونت است و در قسمت ب، به بیان و ارائه اصولی می پردازد که رعایت آنها از جانب قانون گذار و مجریان قانون موجب مشروعیت مجازات و در نهایت مفید بودن این نوع خشونت ، میگردد.
الف: مجازات، خشونت است
در طول تاریخ، واکنش علیه جرم و مجرم مراحل متعدد و گوناگونی را سپری کرده است.
خشونت بارترین واکنشها در دوران انتقام خصوصی یا دادگستری خانوادگی بوده است که بزه دیده یا خانواده اش از مجرم انتقام می گرفتند. در این دوره انتقام تکلیفی است که به طور اختصاصی متوجه یک خویشاوند نزدیک قربانی جرم است، و این یک وظیفه سنگین و آمرانه است و اعضای قبیله نظارت می کنند که انتقام گیرنده در انجام تکلیف خود کوتاهی نکند و مخصوصاً در این باره از همان ابتدا به او کمک می کنند.
هیچ یک از اعضای قبیله ی مقابل بدون توجه به سن و جنس مصون از تعرض نیست، بدی ممکن است با صد برابر پاسخ داده شود، حیله و سایر وسایل غیرقانونی برای از بین بردن دشمن شرافتمندانه است. مقدس بودن هدف تمام وسایل را توجیه می کند. از اصل « شخصی بودن مجازات ها» در این دوران خبری نیست و غیر مجرم و مجرم ممکن است هر دو مجازات شوند. [۱۳۲]
یکی از صاحبنظران[۱۳۳] میگوید: « انتقام جویی بر خلاف برداست ما که یک روش اساسی و غیر قاعده مند محسوب می شود، یک روش ضابطه مند پاسخ به جرم است که قواعدی بر آن حاکم می باشد. ازجمله قاعده ی (فاصله اجتماعی میان بزه دیده و بزهکار) است. بدین معنی که هر چقدر طرفین یک جرم، اعم از مجنی علیه و مجرم و یا خانواده های آنان، به هم نزدیک تر باشند، امکان بروز « انتقام جویی خشونت آمیز» کمتر، و امکان توسل به «راه حل های مسالمت آمیز» ریش سفیدانه و کدخدامنشانه برای حلو فصل اختلافات ناشی از جرم، بیشتر میشود.» همچنین درجهی خویشاوندی میان بزه دیده و بزهکار و محدودیت در زمان انتقامجویی به این معنی که بعد از وقوع جرم، مجنی علیه یا خانوادهاش ، تا زمان محدود و معینی میتوانند نسبت به انتقام از مجرم، اقدام کنند، از قواعد دیگر حاکم بر انتقام جویی است.[۱۳۴]
با الهام از مکاتب الهی و همراه با پیدایش دولتها، انتقام دسته جمعی از میان رفت و رنگ بوی انتقام، قدری از مجازات فاصله گرفت. در اروپا با پیدایش مکاتب فایده ی اجتماعی، عدالت مطلق، کلاسیک، نئوکلاسیک و امثال آن، دگرگونیهایی در خصوص مجازاتها صورت گرفت که از جمله آنها می توان به برقراری اصل «قانونی بودن جرایم و مجازاتها» اصل «تساوی افراد در مقابل قوانین کیفری» و « ملایمت در مجازتها » اشاره نمود. همزمان با به کارگیری رهیافتهای مکاتب جدید در قوانین کشورهایی چون فرانسه، روند افزایش جرایم نیز سرعت گرفت که به عقیدهی برخی دانشمندان، ناشی از تخفیف فوقالعاده در میزان و کیفیت مجازاتها و برخی اشکالات دیگر بود. رأفت بیش از حد باعث شد، ترس مردم از محاکمه و مجازات از بین برود. به طوری که در سالهای پس از انقلاب فرانسه، دسته های سارقین در روستاها و شهرستانها به راهزنی و سرقت و چپاول علنی پرداخته و خیال راحت را از مردم سلب نمودند. [۱۳۵] برخی چون منتسکیو بر حتمیّت و قطعیت مجازاتها تأکید داشتند و با مجازاتهای افراطی مخالفت میکردند و برخی نیز معتقد بودند هر چه کفهی مجازات، سنگین تر باشد در منحرف کردن مجرم بالقوه از بزه کاری موثرتر است. [۱۳۶]
نظریهی «مسئولیت کامل جرم» تا اوایل قرن ۱۹ حاکم بود، لیکن با طرح نظریه وراثت، این عقیده که رفتارهای انسانی ناشی از عوامل ژنتیکی است، قوّت گرفت و برخی از جامعه شناسان با تکیه بر فلسفه اگوست کنت، راه حلهای دیگری برای معضلات اجتماعی ارائه کردند و نهایتاً پیروان مکتب تحقّقی بر خلاف مکتب کلاسیک و نئوکلاسیک، انسان را گرفتار عوامل مختلف درونی و بیرونی دانستند. براین اساس بزهکار تحت تأثیر عواملی که او را احاطه کرده، فاقد آزادی اراده است و نمی تواند مسئول تلقی شود. منتها جامعه در مقابل او برای حفظ امنیت خود باید توسل به اقدامات تأمینی و تربیتی شود. این نظریه مجرمان را به دسته های مختلفی: بزهکاران مادرزاد، بزهکاران احساسی، بزهکاران حرفهای، بزهکاران به عادت تقسیم کرد و برای هر دسته ، تدابیر خاصی را در نظر گرفت. این تقسیم بندی، اساس روشن و محکمی نداشت و واکنش نسبت به برخی گروه های مجرمان ، بسیار خفیف بود تا حدّی که بزهکاران احساساتی را اصولاً مجرم نمی شمرد و صرف پرداخت خسارت مالی از طرف آنان را کافی دانست. [۱۳۷]
مکتب تحقّقی ، به کلی با جنبه ی ارعابی مجازاتها مخالف بود و اعتقاد داشت که مجرم از خود، اختیار و اراده ای ندارد، لذا ترس از مجازات، در ممانعت از ارتکاب جرم در وی تأثیری ندارد؛ لیکن قابل به طرد بالفطره بودند که حتی اگر جرم ساده ای مرتکب شود، محکوم به طرد و اعدام است. اشکالات اساسی دیگری نیز بر این مکتب وارد شده که از جملهی آنها بنای فکری آن بر مسأله جبر است که ایرادات بعدی را به دنبال خود میآورد. [۱۳۸]
در قرن بیستم بویژه در فاصله میان دو جنگ، حقوق جزا در اکثر کشورها با خشونت و شدت افراطی روبه رو گردید که ناشی از مقتضیات سیاسی کشورها بود. با پیدایش دولت های دیکتاتوی در روسیه و آلمان اصول حقوق جزا زیر پا گذاشته شد. این مشکلات موجب واکنشهای افراطی در مورد حقوق جزا گردید. یکی از نمودهای این تفکر پیدایش مکتب دفاع اجتماعی به رهبری گرا ماتیکا بود که بر خلاف مکتب تحقّقی، مجرم را یک میکروب اجتماعی نمیداند، بلکه یک انسان، با شخصیت ویژه که با اجتماع سر ناسازگاری دارد و باید ضد اجتماعی بودن وی را شناخت و او را اصلاح نمود. گراماتیکا معتقد بود حقوق کیفری باید کاملاً لغو شود و مسأله مجازات مجرمان به فراموشی سپرده شود و به جای آن اقدامات دفاع اجتماعی جایگزین شود. این اقدامات برای بازپروری فرد ضد اجتماعی (نه مجرم) اِعمال می گردد و به هیچ وجه نباید صدمهای به او وارد شود. [۱۳۹] این نظریات تند و افراطی نیز مخالفتهایی را از درون و بیرون نهضت اجتماعی بر انگیخت.
گروهی از طرفداران این جنبش که مخالف نظریات افراطی بودند، جنبش جدیدی را به رهبری مارک آنسل تشکیل دادند که حاکمیت قانون جزا و دادرسی کیفری را به جای خود محفوظ داشته و تأکید بر اصلاح و تربیت بزهکاران و سازگارکردن آنها با جامعه داشته و شناخت مسئولیت مجرمان از دیدگاه های مثبت این جنبش بود.
به طور کلی پیدایش مکتب دفاع اجتماعی افراطی که مدعی حذف حقوق جزا و مجازات به عنوان یک راه حل ضروری در مقابله با موج گستردهی جرایم بوده، و عدم استقبال جامعه، برخصوص دانشمندان و حقوق دانان و بالاخص مخالفت افرادی از درون این مکتب با این نظریان تند و افراطی ، حاکی از این واقعیت است که اِعمال مجازات یک ضرورت اجتماعی بوده و حذف نظام کیفری از جامعه به منزله صدور مجوز ارتکاب بزه برای مجرمان است.
لذا دفاع اجتماعی نوین، تدوین یک سیاست کیفری منطقی و مناسب در کنار اقدامات دفاع اجتماعی برای پیشگیری از جرم و اصلاح و درمان مجرمان را ضروری می داند.
دفاع اجتماعی، تعدیل در مجازاتها، دقت در جرم انگاری، حمایت از زیاندیدگان، اجتماعی کردن حقوق کیفری و در نظر گرفتن مجرم به عنوان یک عضو اجتماع را مورد تأکید قرار داده و خواستار گسترش یک نظام حمایتی و اخلاقی تجدید سازمان یافته، است. بنابراین، میتوان گفت که حرکت تاریخی حقوق کیفری به سمت انسانی و قانونمند کردن خشونت واکنشهای کیفری به ویژه مجازاتها بوده است،و هر چه به جلو حرکت می کنیم با این که جنبه های تاریک و خشن مجازات بیشتر مشخص میگردد، ولی، هیچ وقت، بیتأمل « تیشه بر ریشه» مجازات نزدند، چرا که اهداف مجازاتها صرف نظر از انواع آن قابل بررسی و مطالعه است.
یکی از صاحب نظران علوم جنائی می گوید: « مجازات در نهایت نوعی الزام و فشار و بعضاً مشکلی از خشونت جسمانی، روانی نسبت به بزهکاران است. » [۱۴۰]
لذا، لازم و ضروری است که در تعیین و اجرای آن قانون گذار و مجریان قانون حداکثر تلاش خود را به کار گیرند تا از اِعمال خشونت بیش از حدّ و غیر ضروری بر بزهکاران جلوگیری شود، تنها در این صورت است که به نظر ما این نوع خشونت، مشروع و فایده مند خواهد بود. برای رسیدن به این هدف رعایت اصول و قواعد حقوق کیفری شرط اول است. به همین منظور و برای درک بهتر موضوع در ادامه بحث، استدلال میکنیم که چگونه رعایت اصول حقوق کیفری موجب مشروعیت خشونتِ مجازاتها و به طور کلی واکنش های کیفری خواهد شد.
ب: مشروعیت مجازات در سایه رعایت اصول حاکم بر آن[۱۴۱]
هدف مجازات نمیتواند زدودن آثار جرمی باشد که قبلاً ارتکاب یافته است. آیا فریادهای یک نگون بخت میتواند اعمال انجام شده را از زمان های که دیگر باز نمیآید باز پس بگیرد؟ مسلماً جامعه نمیتواند در برابر مجرمی که اساسیترین قواعدِ مقامات صالح را در هماهنگ ساختن روابط اجتماعی نادیده میگیرد، واکنش نشان ندهد. اما آیا واکنش جامعه مانند بزهدیده و یا کسان نزدیک او میتواند کورکورانه و وحشیانه باشد؟ یا باید سنجیده و با هدفهای آن مطابقت داشته باشد؟
بدون تردید ، هدف کیفر جز آن نیست که جامعه با تعرض به وضعیت تعادل بزهکار (خشونت) او را از زیان رساندن دوباره به شهروندان خود باز دارد و دیگران را نیز از پیروی در این راه بازدارند. اساساً حقوق کیفری توانایی برقراری مجدد وضعیت تعادل را نخواهد داشت، بلکه با تعرض به وضعیت تعادل بزهکار (خشونت ثانویه، از طریق اعمال مجازات) در صدد رسیدن به اهداف عالیه دیگری است. پس، جامعه باید کیفرها و شیوههایی را برگزیند که با رعایت نسبتها، مؤثرترین و پایدارترین اثر را در ذهن مردم و کمترین اثر درد را بر جسم وروان بزهکار بر جای گذارد. کیست که با خواندن تاریخچه مجازات از آن همه عذاب وحشیانه و بیهوده – که به ابتکار مردمانی که خود را فرزانه مینامند، ابداع و خودسرانه به کار بسته شده است – به خود نلرزد؟
تاریخ به اثبات رسانده است که شیوه های افراطی اعمال مجازاتها که از میان رودخانه خون، خشونت و انتقام میگذرد، اگر به مقدسترین آرمانهای انسانی هم مجهز باشد در عمل نمیتواند اعتماد عمیق و دراز مدت مردم را به سوی خود جلب کند. چنین شیوههایی به جای درس عشق و ایثار به مردم ، موجب القای بیحرکتی به آنها میشود و در نتیجه، مردم با دیدن این روش های غیر طبیعی و هراس انگیزه، اعتماد و مهر خویش را از دست میدهند[۱۴۲] بنابراین برای آنکه کیفر تأثیر مطلوب داشته باشد، کافی است که رنج حاصل از آن بیش سودی باشد که از جرم عاید میشود و برای این رنج بیشتر، باید اثر قطعی کیفر و ناکامی از تحصیل سود حاصل از جرم در نظر گرفته شود. بیش از این حد، بیهوده و در نتیجه غیرعادلانه و ستمگرانه است.
آدمیان رفتار خود را به حسب مصائب مترتب بر آن نظم میبخشند ، نه بر اساس رنجهایی که به طاق نیسان سپردهاند. کیفرهایی که از مرز ضرورت حفظ گنجینه سعادت عمومی بیرون رود طبعاً ستمگرانه است، و هر چه امنیت مردم مقدستر و از تعرض مصون تر باشد و هیأت حاکمه آزادی بیشتری به رعایای خود اعطا کند کیفرها عادلانهتر است.[۱۴۳]
به علاوه «خودِ شدت مجازات» افراد را به ارتکاب خیلی از جرمهایی تشویق میکند که برای جلوگیری از (وقوعِ) آنها وضع شده است، افراد وادار میشوند تا به خاطر مجازات نشدن برای تنها یکی جرم، به ارتکاب جرمهای زیادتری مبادرت ورزند. کشورها و دورانهایی که در اغلب به خاطر مجازاتهای شدید انگشت شدهاند، همیشه آنهایی بودهاند که خونینترین و ددمنشانهترین اعمال در آن کشورها و دوران ها ارتکاب یافته است. زیرا ، همان روح ددمنشی که هدایتگرِ دست (قلمِ) قانونگذاران بوده، بر دستِ پدر – مادرکش و تروریست نیز فرمان رانده است.[۱۴۴]
به نظر بکاریا دو پیامد دیگر نیز از خشونت بیش از حد مجازاتها نتیجه میشود‌، که با هدف آن مبنی بر پیشگیری از وقوع جرم مغایر است. اول این که، برقراری تناسب میان جرم و مجازات از بین میرود. زیرا ، با آن که بیرحمی در اوج مهارت، گونه های کیفر را متنوع و متعدد آفرین است. با این همه، کیفر نمیتواند از آخرین درجه نیرویی که ساختمان جسمی و حساسیت انسان را محدود میکند، فراتر رود. در آخرین حد، دیگر نمیتوان برای جرایم خطرناکتر و جانگدازتر کیفر دردناکتر یافت. امری که معهذا برای پیشگیری از جرایم ضروری است. دوم آنکه به تعبیر منتسکیو وقتی مجازات حد و مرزی ندارد غالباً مجبور میشوند مجازات نکردن را بر آن ترجیح دهند. توان انسانها چه برای خوشی و چه برای ناخوشی به حدودی محدود است و یک نمایش بیش از حد دردناک برای انسان تنها تظاهر خشمی زودگذر تلقی میشود،نه تجلی آنچنان نظام پایداری که باید شایسته قوانین باشد. زیرا اگر قوانین واقعاً خشونت زا باشد یا خیلی زود تغییر مییابد، یا ناگزیر کیفر بالاجرا میماند.[۱۴۵]
بنابراین علاوه بر رعایت ملایمت ، تناسب و سودمندی مجازاتها که شرح آن گذشت، رعایت اصول دیگری که بیشتر جنبه شکلی دارد برای مشروعیت مجازاتها و به طور کلی واکنشهای کیفری، لازم است. رعایت این اصول نتایج مقبول و مفیدی را به دنبال خواهد داشت. بکاریا در این باره میگوید: «نخستین نتیجه این اصول آن است که تنها بر پایه قوانین میتوان مجازاتهای متناسب با جرایم را تعیین کرد و این اختیار تنها به قانون گذار – که نماینده جامعهای که بر اساس یک قرارداد اجتماعی موجودیت یافته – تعلق دارد. نتیجه دوم آنکه، هیأت حاکمه که نماینده این جامعه است تنها میتواند قوانین کلی و عمومی که همه اعضای جامعه را ملتزم میسازد، وضع کند. ولی چنانچه کسی قرارداد اجتماعی را نقض کرد، هیأت حاکمه حق دادرسی نخواهد داشت. چون در این صورت ملت به دو پاره تقسیم خواهد شد، بخشی به نمایندگی از طرف هیأت حاکمه نقض قرارداد را ثبات میدانند و بخشی به نمایندگی از طرف متهم نقض آن را انکار میکنند . بنابراین لازم میشود مرجع دیگری در خصوص حقیقت واقعه قضاوت کند و اینجاست که دخالت مقام قضایی مستقل که احکام او باید قطعی و شامل قضاوت مثبت یا منفی درباره واقعیتهای خاص باشد، ضرورت مییابد. نتیجه سوم این است که ، حتی بدون اینکه اثبات شود خشونت کیفرها با منفعت عمومی و با هدف جلوگیری از ارتکاب جرم کاملاً مخالف است ، کافی است تا سودمندی آن در عمل و اجرا به اثبات برسد. [۱۴۶]
به علاوه، خشونت ناسودمند مخالف عدالت و سرشت قراردادِ اجتماعی است که با توجه به قاعده «خشونت، خشونتزاست» منجر به خشونت متقابل میشود. بنابراین باید در سایه رعایت اصول حاکم بر حقوق کیفری موجبات مشروعیت مجازات را فراهم کرد تا در نتیجه آن از پیامدهای منفی اعمال اجتناب ناپذیر مجازات جلوگیری به عمل آید.
مبحث سوم : آمار جنائی
در این مبحث سعی ما بر آن است که آمار جنایی را تعریف و به تشریح انواع و معایب آن بپردازیم.
گفتار اول : تعریف، انواع و معایب آمار جنایی
این آمارها از سال ۱۸۲۶ در فرانسه منتشر شد و بلافاصله کشورهای دیگر اروپایی از قبیل انگلستان و ولز نیز از آن تبعیت نمودند. منظور از آمار جنایی عبارتست از جمعآوری و تجزیه و تحلیل حقایق عینی (تبهکاران – اعمال مجرمانه – عوامل فردی و اجتماعی و…) تفسیر آن بر اساس منطق و استدلال.[۱۴۷]
بند اول: تعریف و انواع آمار جنایی
مهمترین طبقه بندی که از آمارهای جنائی صورت گرفته عبارتست از طبقه بندی آمارها به: آمارهای پلیسی، قضایی و آمار مربوط به زندانها. البته طبقهبندیهای دیگری نیز وجود دارد از قبیل : آمارهای عمومی (رسمی) و آمارهای خصوصی (علمی) و یا آمارهای ملی و آمارهای بین المللی. اما آنچه که در بین این طبقهبندیها بیشترین اهمیت را دارد همان طبقه بندی نخستین میباشد. از این رو توضیح مختصری پیرامون آن ضروری به نظر میرسد:

    1. آمارهای پلیسی: این آمارها بوسیله پلیس تنظیم میشود و شامل جرائمی است که بوسیله پلیس یا نیروی انتظامی احراز شده است. جرائم گمرکی و تقلبات مالیاتی در این آمارها منعکس نمیشوند.[۱۴۸]
    1. آمارهای قضایی: این آمارها ما را از تعداد محکومیت کیفری و احتمالاًَ احکام برائت مطلع میکند و جز در مواردی که اشتباهات کوچکی مانند عدم اعلام موارد رخ دهد این آمارها قابل اعتماد هستند. با این همه آمارهای قضائی را از لحاظ ارائه بزهکاری واقعی کم اهمیت میدانند، زیرا مربوط به مرحله پیشرفتهای از دادرسی است. هر قدر آمارها مربوط به مراحل اولیه رسیدگی باشد از لحاظ نزدیکی به بزهکاری واقعی قابل اعتمادتر است.[۱۴۹]
    1. آمار زندانها: این آمارها درباره تعداد و توزیع بازداشتیها در زندانها و دارالتأدیبها میباشد. از اوائل قرن نوزدهم در برخی از کشورها مثل فرانسه، آمار کسانی که در عرض یکسال به زندان وارد و یا خارج شدهاند منتشر میشود.[۱۵۰]

بند دوم: معایب آمارهای جنایی
تا حدود دهه ۱۹۶۰ آمارهای جنائی از اهمیت و اعتبار فوق العادهای برخوردار بودند ولی از آن زمان و با پیدایش «جرم شناسی واکنش اجتماعی» این آمارها که از سوی فعالیت بخشهای کیفری (پلیس، دادگستری و…) و واکنش آنها را میسنجد و نه خود بزهکاری را. صرف نظر از اینکه چنین ادعایی تا چه حد با واقعیت منطبق است میتوان برخی معایب آمارهای جنایی را به شرح ذیل توضیح داد:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-09-24] [ 08:29:00 ب.ظ ]




۳-۱-۹-۱۶-۱-۲- پرسش
بعضی از موسیقی‌های تلویزیون، همان موسیقی غربی است که تنها آوازش برداشته شده است. آیا گوش دادن آن به صرف این که در نظام اسلامی پخش می‌شود، جایز است؟ به تعبیر دیگر آیا ممکن است مکان پخش موسیقی در حکم تأثیر داشته باشد؟
همه ی مراجع: اگر از نوع موسیقی حرام باشد، گوش دادن به آن جایز نیست و محل پخش، تأثیری در جواز و حرمت آن ندارد (مکارم،۱۳۷۹، ج ۲، س ۷۱۷؛ صافی،۱۳۷۸، ج ۱، س ۱۰۰۲؛ تبریزی، ۱۳۷۸، س ۱۰۴۳؛ خامنه ای،۱۳۸۱، س ۱۱۴۱؛ سیستانی،www.sistani.org موسیقی، ش ۲۲؛ بقیه، پرسش تلفنی ازمرکز ملی پاسخ گویی به سؤالات دینی ۰۹۶۴۰).
۳-۱-۹-۱۷- موسیقی و نهی از منکر
بیشتر وقت‌ها در عروسی‌ها به پخش نوارهای موسیقی می‌پردازند که بعضی از آن‌ها از صدا و سیما هم پخش می‌شود؛ در این صورت همه ی مراجع، اگر از نوع موسیقی حرام باشد، گوش دادن به آن را جایز نمی‌دانند.
در این گونه مجالس نظر فقها بر این است که؛ مردم یا نیروی انتظامی و یا بسیج و یا نهاد دیگری وظیفه دارند آن‌ها را از این عمل باز دارند و نهی از منکر کنند. صرف پخش شدن آن از صدا و سیما، دلیلی بر جواز آن نیست؛ ولی صداهای مشکوک اشکال ندارد(مکارم،۱۳۷۹، ج ۲، س ۱۳۷۲ و ۱۷۱۲؛ صافی،۱۳۷۸،؛ تبریزی،۱۳۷۸، س ۱۰۷۱ و ۱۰۵۹؛ فاضل،۱۰۷۱ و ۱۰۵۹؛ فاضل،۱۳۷۹، ج ۱، س ۹۴۷ و ۹۴۶، و ۹۵۵؛ خامنه ای،۱۳۸۱، س ۱۱۵۴ و ۱۰۶۶ و
۱۱۳۹؛ سیستانی؛www.sistani.org، موسیقی، ش ۱۳ و ۲۲؛ بهجت،۱۳۷۹، م ۱۶۰۸؛ نوری، ۱۳۷۸، ج ۱، س ۱۰۱۱ و ۱۰۱۵).
تبصره: در اجرای امر به معروف و نهی از منکر، متوقف بر تشخیص موضوع و تحقق شرایط آن است و تعرض به خانه‌های مردم، جایز نیست و نیروهای انتظامی باید مطابق مقررات عمل کنند.
۳-۱-۹-۱۷-۱- نهی از منکر دربرابر موسیقی خوابگاه
در مورد کسانی که در خوابگاه‌های دانشجویی به موسیقی‌های مبتذل گوش می‌دهند، چه باید کرد؟
همه مراجع: اگر احتمال تأثیر می‌دهید، در صورت فراهم بودن سایر شرایط، باید نهی از منکر کنید و یا به مسئولان دانشگاه اطلاع دهید و اگر نمی‌پذیرند، واجب است از گوش دادن به آن اجتناب کنید و چنان چه به طور ناخودآگاه به گوش شما برسد، اشکال ندارد (پرسش تلفنی ازمرکز ملی پاسخ گویی به سؤالات دینی ۰۹۶۴۰).
۳-۱-۹-۱۸- حکم استماع انواع موسیقی
موسیقی سنتی وغربی با انواع آن، اگر مطرب و لهوی باشد استماع آن حرام است.
از میان انواع موسیقی‌ها از قبیل اصیل (سنتی)، کلاسیک، محلی، پاپ و … تفاوتی در حکم ندارند بنابراین طبق فتوای همه ی مراجع، هیچ گونه تفاوتی میان آن‌ها در حکم نیست و معیار حرمت استماع موسیقی، مطرب و لهوی بودن آن است (صافی،۱۳۷۸، ج ۱، س ۱۰۰۲؛ خامنه ای،۱۳۸۱، س ۱۱۲۷ و ۱۱۴۶؛ مکارم،۱۳۷۹، ج ۱، س ۵۲۷؛ تبریزی،۱۳۷۸، س ۱۰۴۳؛ سیستانی،www.sistani.org، موسیقی، ش ۲۶ و ۲۲ و ۵؛ نوری،۱۳۷۸، ج ۲، س ۵۴۸؛ بقیه؛ پرسش تلفنی از مرکز ملی پاسخ گویی به سؤالات دینی ۰۹۶۴۰).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۳-۱-۹-۱۸-۱- موسیقی خارج از کشور
گوش دادن به موسیقی حرام است فرقی ندارد در خارج تولید شده باشد یا داخل کشور.
۳-۱-۹-۱۸-۱-۱- پرسش
گوش دادن به ترانه‌ها و موسیقی‌های تولید شده در خارج، چه حکمی دارد؟
همه ی مراجع: گوش دادن به موسیقی حرام، جایز نیست و هیچ تفاوتی بین تولید داخل و خارج نیست(مکارم،۱۳۷۹، ج ۲، س ۷۱۷؛ صافی،۱۳۷۸، ج ۱، س ۱۰۰۲؛ تبریزی،۱۳۷۸، س ۱۰۴۳؛ خامنه ای،۱۳۸۱، س ۱۱۴۱؛ سیستانی،sistani.org موسیقی، ش ۲۲؛ خمینی
،۱۳۸۱، ج ۲، س ۲۸ و پرسش تلفنی ازمرکز ملی پاسخ گویی به سؤالات دینی ۰۹۶۴۰).
۳-۱-۹-۱۸-۲- استماع نوار غیرقانونی
گوش دادن به نواری که از نظر قانونی غیرمجاز است؛ ولی شرعاً غنا و مطرب محسوب نمی‌شود، طبق نظر همه ی مراجع؛ اگر موسیقی و غنای حرام نباشد، گوش دادن به آن حرام نیست؛ ولی رعایت قانون و مقررات واجب است(مکارم،۱۳۷۹، ج ۲، س ۷۱۲؛ صافی،۱۳۷۸، ج ۱، س۱۰۲۰و ۱۰۱۸ و ۹۹۸؛ تبریزی،۱۳۷۸، س ۱۰۴۳ و ۱۰۵۰؛ فاضل،۱۳۷۹، ج ۱، س ۹۹۵ و ۱۰۰۴ و۱۰۰۲ و ۹۹۹؛ خامنه ای،۱۳۸۱، س ۱۱۳۹؛ سیستانی،sistani.org موسیقی، ش
۲۷ و ۲۲ و ۱۰؛نوری،۱۳۷۸، ج ۲، س ۵۴۱ و ۵۴۷؛ بقیه: پرسش تلفنی از مرکز ملی پاسخ گویی به سؤالات دینی ۰۹۶۴۰).
۳-۱-۹-۱۹- استماع موسیقی طبق نظر مرجع تقلید
در گوش دادن به موسیقی هر کس باید طبق نظر مرجع تقلید خود عمل کند.
۳-۱-۹-۱۹-۱- پرسش
اگر فتوای ولی فقیه با مرجع تقلید، در گوش کردن به بعضی از موسیقی‌های صدا و سیما تفاوت داشته باشد، تکلیف چیست؟
همه ی مراجع: هرکس باید به فتوای مرجع تقلید خود عمل کند (خامنه ای،۱۳۸۱، س ۱۱۳۶؛ بقیه مرکز ملی پاسخ گویی به سؤالات دینی،۰۹۶۴۰).
۳-۱-۱۰- آموزش و ترویج موسیقی
۳-۱-۱۰-۱- نشر کتاب موسیقی
اصل نشر علم موسیقی در قالب کتاب اشکالی ندارد. پرسشی در این زمینه بیان شده است.
۳-۱-۱۰-۱-۱- پرسش
حکم انتشار کتاب در زمینه مسایل آموزشی و تحقیقی موسیقی چیست؟
همه ی مراجع: اصل نشر و تألیف کتاب، در علم موسیقی اشکال ندارد (پرسش تلفنی ازمرکز ملی پاسخ گویی به سؤالات دینی ۰۹۶۴۰).
۳-۱-۱۰-۲- چاپ آگهی موسیقی
چاپ آگهی در مطبوعات و یا انعکاس در صدا و سیما به منظور جلب افراد مورد نظر، برای آموزش موسیقی طبق نظر همه ی مراجع (به جز بهجت و صافی)؛ اگر به منظور جذب افراد برای آموزش موسیقی حرام و ترویج این نوع موسیقی باشد جایز نیست (پرسش از مرکز ملی پاسخ گویی به سؤالات دینی ۰۹۶۴۰). و آیات عظام بهجت و صافی، این کار را حرام می‌دانند. (همان).
۳-۱-۱۱- حکم نگه داری آلات موسیقی
نگه داری آلات موسیقی طبق نظر:
آیات عظام امام، خامنه ای، سیستانی، فاضل، مکارم و نوری: اگر از آلاتی آ ست که به لهو و حرام اختصاص دارد، نگه داری آن‌ها جایز نیست و باید آن‌ها از بین برد؛ ولی اگر از آلات مشترک است، اشکال ندارد (خمینی،۱۳۷۲، ج ۲، س ۳۰ و ۴۱؛ فاضل،۱۳۷۹، ج ۱، س ۹۹۲ و ۱۰۰۰؛سیستانی، بی تا، ج ۲، م ۱۱؛ بقیه پرسش تلفنی از مرکز ملی پاسخ گویی به سؤالات دینی۰۹۶۴۰).
آیات عظام تبریزی و وحید: اگر از آلاتی است که به لهو و حرام اختصاص دارد، نگه داری آن‌ها بنابر احتیاط واجب جایز نیست و باید آن‌ها را از بین برد؛ ولی اگر از آلات مشترک است و منفعت حلالی (هرچند کم) در بر داشته باشد؛ اشکال ندارد (وحید، ۱۴۱۹ ق، ج ۳، م ۸ و ۹ تبریزی،۱۴۱۵ ق، ج ۲، م ۸ و ۹).
آیات عظام بهجت و صافی: نگه داری آلات موسیقی (لهو) جایز نیست و باید آن‌ها را از بین برد (صافی، ۱۳۷۸، ج ۱، س ۹۹۶؛ بهجت، بی تا، ج ۱، م ۱۴۴۱ و ۱۴۴۲ و پرسش تلفنی از مرکز ملی پاسخ گویی به سؤالات دینی ۰۹۶۴۰).
۳-۱-۱۲- نمایشگاه آلات موسیقی
حکم تشکیل نمایشگاه آلات موسیقی طبق نظر همه ی مراجع: حکم نگه داری آلات موسیقی را دارد (پرسش از مرکز ملی پاسخ گویی به سؤالات دینی ۰۹۶۴۰).
۳-۱-۱۳- نمایش آلات موسیقی
آن چه از تلویزیون پخش می‌شود، باید جنبه ی تصویری و دیداری داشته باشد متأسفانه سال‌ها است که تلویزیون صدای موسیقی را پخش می‌کند و روی این صدا تصویر منظره و طبیعت قرار می‌دهد. هنرمندان این رشته، این اقدام تلویزیون را توهین به اصل موسیقی می‌دانند و می گویند: چگونه است که صدای ساز پخش می‌شود، لیکن تصاویر آن ممنوع است، حال این سؤال مطرح است که؛ اگر موسیقی حلال پخش می‌شود، آیا نشان دادن آلات آن از سیمای جمهوری اسلامی حرام است؟
همه ی مراجع (به جز بهجت و صافی): نشان دادن ابزار و آلاتی که به لهو و حرام اختصاص دارد، جایز نیست؛ ولی نمایش آلات مشترک اشکال ندارد (همان).
آیات عظام بهجت و صافی: نمایش ابزار و آلات موسیقی جایز نیست (همان).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:29:00 ب.ظ ]




شکل ۱۳-۱- نمای شماتیک ژیروسکوپ ارتعاشی نوری میکروماشین شده

شکل ۱۴-۱- نمای شماتیک ژیروسکوپ MOEM

فصل دوم
تبیین فرایند تحریک در ژیروسکوپ های ارتعاشی
۱-۲مقدمه
در این قسمت بطور خلاصه انواع ارتعاشات مکانیکی برای درک بهتر فرایند تحریک مورد بررسی قرار می گیرند. ما ارتعاشات را به رده های مجزا بر حسب نوع ارتباطشان بین فرکانس اعمالی و فرکانس طبیعی ساختار تقسیم بندی می کنیم. در واقع تحلیل دینامیکی اکثر ساختارهای واقعی با بهره گرفتن از مدل های چند درجه آزادی صورت می گیرد. فرض می کنیم که شکل کلی معادلات حرکت یک ساختار N درجه آزادی بصورت زیر باشد:

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

M + CK+ () = ۱(t) + ۲(t)(1-2)
که M ماتریس جرم، C ماتریس میرایی، K ماتریس سختی(صلبیت) و ()یک بردار غیر خطی است که در ساختار قرار گرفته است. سمت راست معادله نشان دهنده نیروی خارجی وارد شده به ساختار است. در معادله (۱-۲)، M،C،و۲(t) ماتریس های N×N هستند. ازسوی دیگر بردارجابجایی(t)، ترم غیر خطی () و بردار نیروی۱(t) ، بردارهای ( N×۱) می باشند. نیروی برداری اعمال شده به سیستم ۱(t) و ماتریس ۲(t) توابع زمانی متناوبی هستند که مقادیر آنها بترتیب برابرند با f1cosΩ۱t و f2cosΩ۲t
در معادله(۱-۲) اگر مقادیر۱(t) و ۲(t) برابر صفر باشند، ارتعاشات از نوع آزاد خواهد بود که در این حالت تمامی ترم های معادله شامل بردار جابجائی (t) یا مشتقات آن می باشد و ضرایب معادله هم وابسته به زمان نخواهد بود. ارتعاشات آزاد در سیستم واقعی بخاطر اتلاف انرژی بتدریج از بین می رود و سرانجام سیستم به حالت سکون در وضعیت تعادل می رسد.
از سوی دیگر ارتعاشات را وقتی اجباری می نامیم که یک یا چند نیروی متناوب خارجی به سیستم اعمال شوند. در این حالت، معادله حرکت را می توان بوسیله یک تابع پریودیک (متناوب) معینی از زمان بیان نمود.
وقتی فرکانس اعمالی متناوب باشد، نوسانات در نقاط اوج دامنه بصورت رزونانسی در می آیند. همانطور که در شکل۱-۲ نشان داده شده رزونانس خارجی ایجاد شده را می توان به سه رده تقسیم بندی نمود: رزونانس اولیه، رزونانس ثانویه و رزونانس پارامتری.
در بیشتر سیستم های مکانیکی، توجه ما به رزونانس اولیه به این خاطر است که فرکانس اعمالی نزدیک به یکی از فرکانس های طبیعی سیستم می باشد. وقتی سیستم غیرخطی باشد، سیستم ممکن است در یک فرکانس متفاوتی از رزونانس اولیه نوسان کند که در نتیجه بصورت رزونانس ثانویه در خواهد آمد. رزونانس ثانویه را می توان به سه نوع وابسته به فرکانس طبیعی سیستم تقسیم بندی نمود: رزونانس هارمونیک تحتانی، رزونانس هارمونیک فوقانی و رزونانس هارمونیک تحتانی- فوقانی[۹].
علاوه بررزونانس های اولیه و ثانویه رزونانس دیگری بنام رزونانس پارامتری نیز وجود دارد.این رزونانس بوسیله نیروی خارجی یا ارتعاش متناوب بعضی از پارامترهای سیستم که نسبت به حرکت سیستم حساس می باشند، رخ می دهد. زمانی از نیروی خارجی برای ایجاد رزونانس پارامتری استفاده می شود که جهت راستای نوسان رزونانس های اولیه و ثانویه با هم یکی بوده و در اینصورت جهت نیرو باید بر راستای این نوسان عمود باشد. رزونانس پارامتری را به دو صورت می توان طبقه بندی نمود : رزونانس پارامتری پایه (اولیه) و رزونانس پارامتری اصلی.

شکل ۱-۲- طبقه بندی رزونانس خارجی

شکل ۲-۲- طبقه بندی رزونانس داخلی
رزونانس های داخلی را رزونانس پارامتری خودکار نیز می نامند زیرا حفظ رزونانس سیستم بواسطه برخی روابط که میان فرکانس های طبیعی سیستم وجود دارد صورت می گیرد. همانطور که در شکل ۲-۲ نشان داده شده وقتی رابطه بین فرکانس های طبیعی یک نسبت عددی صحیح می باشد، انتقال انرژی از حالت فرکانس بالا به حالت فرکانس پایین اتفاق می افتد[۱۰].
۲-۲- تحریک پارامتری
نایوف و ماک در سال ۱۹۷۹ و باتئو در سال ۲۰۰۵ ،[۱۱]،جزئیات فرایند تحریک را تشریح کردند. یک معادله دیفرانسیل شامل ضرایب متغیر با زمان را بصورت زیر در نظر می گیریم :
P1(t) + P2(t)f (t(۲-۲)
در معادله فوق اگر بجای تحریک خارجی صفر بگذاریم یعنی f (t)= 0 ، ترم های وابسته به زمان در معادله می تواند بر تحریک تأثیر بگذارد. همانطور که در معادله (۲-۲) نشان داده شده تحریک ثابت همراه با تحریک خارجی می تواند ظاهرگردد. این معادله خطی بوده، ضرایب آن ثابت نبوده و جواب عمومی آن را می توان از جمع جواب خصوصی معادله کامل با جواب عمومی معادله همگن بدست آورد. اگر x1(tx2(t) دو جواب مستقل از معادله همگن باشند، جواب عمومی را می توان با ترکیب خطی x(t) = C1 x1(t+C2 x2(t) بدست آورد.
مدل سیستم بوسیله یک معادله دیفرانسیل مرتبه دوم از نوع معادله (۱-۲) اما بدون تحریک خارجی و با توابع P1(t) و P2(t) که متناوب با زمان و با دوره تناوب Tمی باشد، مورد بررسی قرار می گیرد.
برسی این نوع از معادلات در سال ۱۸۸۳ توسط فلوکات صورت گرفت و منتشر گردید و از اینرو به نظریه فلوکات معروف شد.
P1(t) + P2(t)= ۰ (۳-۲)
بواسطه تبدیل مطرح شده در زیر:
x = exp[ − P1(t)d(t) ]
معادله (۳-۲) را می توان بصورت زیر نوشت :
P(t) = 0 (۴-۲)
که

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:28:00 ب.ظ ]




خداوند، در دل کسانی که به خدا و روز بازپسین ایمان داشته باشند، ایمان را نوشته و آنها را با روحی از جانب خود تأیید کرده است و آنها را به بهشتهایی درمیآورد… همیشه در آن جا ماندگارند. (مجادله، ۲۲)
پس خداوند زمانی به وسیلهی روح خود و زمانی به وسیلهی حضورش یا توسط فرشتگان تجلّی میکند. بر اساس فرمودهی قرآن، ملک بر مریم ظاهر شد، خداوند میفرماید: روح خود را به سوی اوفرستادیم تا به شکل بشری خوش اندام بر او نمایان شد… .گفت: من فقط فرستادهی پروردگارم توأم، برای این که به تو پسری پاکیزه ببخشم. (مریم، ۱۷و ۱۹؛ آل عمران، ۴۲-۴۸)

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

فرشتهای نیز، خود را به زکریا نشان داد تا خبر تولد پسرش را به او بدهد. (آل عمران، ۳۹-۴۱)
هرچند تمایز روشن میان روح و فرشته در قرآن دشوار است. با این حال، قرآن شیوهای دستوری ارائه میدهد که این استنباط را میسّر میسازد که: هر گاه روح خدا با امر او پیوسته شد، منظور وحیی است که به پیامبران ابلاغ میکنند. هر گاه روح به نحوی ذکر شده که فقط متعلّق به خداوند است، مراد از آن، آفرینش آدم یا حمل معجزه گونهی مریم به عیسی است. هرگاه سخن از روح القدس است، منظور هم یاری او با عیسی و مؤمنان است. و هرگاه فرشتگان شریک روح قرار داده شدهاند، مسئلهی داوری آخرین با سرنوشت مقدّر و ثابت انسان است.
(ماسون، دنیز، ترجمهی تمامی، ۱۳۷۹/ج۱/۲۲۰)
۳-۲۲- وظایف فرشتگان در قبال انسانها
فرشتگان که ستایشگران خداوند در آسمانند، و پیام رسانان او به پیامبران تا وحی را به آنان ابلاغ نمایند، کم و بیش آشکار همچون حامی و مدافع است برگزیده و مانند نگهبان و شاهد بر اعمال هر فرد، مداخله میکنند.
آیا همگی ایشان روحهای خدمتگزار نیستند که برای خدمت آنانی که وارث نجات خواهند شد، فرستاده میشوند؟ (عبرانیان، ۱: ۱۴)
کتاب مقدّس، نمونه های بسیاری ذکر میکند که نشانگر مداخلهی روحهای آسمانی در شؤون امت برگزیده است. بر اساس نقل سفر خروج، فرشتهای میان لشکر اسرائیل و فرعون قرار گرفت. اردوی اسرائیل را در شب روشنایی داد و آنان را در گذر از دریای سرخ هدایت کرد، در حالی که فرعون و لشکریانش را کور کرد و در دریا غرقشان نمود. (خروج، ۱۴: ۱۹-۳۰)
در زمان سنحاریب، فرشته، ۱۵۸۰۰۰ نفر از اردوی اشّور را زد(کتاب دوم پادشاهان، ۱۹: ۳۵).
یوشع، دید که «مردی با شمشیر برهنه در دست خود، پیش وی ایستاده بود… او را گفت… من سردار لشکر خداوند هستم. (یوشع، ۵: ۱۳-۱۴)
یهوه به داود میگوید:
چون آواز صدای قدمها در سر درختان توت بشنوی، آن گاه تعجیل کن؛ زیرا که در آن وقت، خداوند پیش روی تو بیرون خواهد آمد تا لشکر فلسطینیان را شکست دهد.
(کتاب دوم سموئیل، ۵: ۲۴؛ مکابیان دوم، ۲: ۲-۴)
عیسی(ع) هنگامی که در زمان دستگیری خود، به یکی از حواریّون خویش فرمود: آیا گمان میبری که نمیتوانم الآن از پدر خود درخواست کنم که زیاده از دوازده فوج از ملائکه برای من حاضر سازد؟ به این لشکر آسمانی اشاره نمود. (متّی، ۲۶: ۵۳)
بر اساس قرآن و سنت اسلامی، فرشتگان در جنگ بدر، که نخستین پیروزی بزرگ مسلمانان در سال دوّم هجرت بود، دخالت داشتند: به یادآورید هنگامی را که خدا یکی از دو دسته ] کاروان تجارتی قریش یا سپاه ابوسفیان[ را به شما وعده داد… به یادآورید زمانی را که پروردگار خود را به فریاد میطلبیدید، پس دعای شما را اجابت کرد که: « من شما را با هزار فرشتهی پیاپی، یاری خواهم کرد»… پیروزی جز از نزد خدا نیست. هنگامی که پروردگارت به فرشتگان وحی میکرد که من با شما هستم؛ پس کسانی را که ایمان آوردهاند ثابت قدم بردارید. به زودی در دل کافران وحشت خواهم افکند. پس فراز گردنها را بزنید، و همهی سرانگشتانشان را قلم کنید.
(انفال، ۷، ۱۰ و ۱۲ و ۴۳-۴۶)
در آیاتی دیگر، این ارتش آسمانی را با سکینه همراه میآورد: آن گاه خدا سکینهی خود را بر فرستادهی خود و بر مؤمنان فرود آورد، و سپاهیانی فرو فرستاد که آنها را نمیدیدند.
(توبه، ۲۶ و ۴۰۹)
چنانکه در آغاز سورهی صافّات میبینیم، فرشتگان جنگآور، از آسمان در برابر هجوم شیطانها دفاع میکنند، مداخلهی فرشتگان، گاه در جهت منافع عموم است، ولی بر اساس کتاب مقدّس و سنتهای یهودی، مسیحی و اسلامی، برخی کارهای آنان به افراد خاص مربوط میشود.
فرشتگان، شاهدان همهی اعمال انسانها وظیفه دارند اعمال هر روزه را برای داوری آخرین ثبت نمایند. خداوند میفرماید: آن گاه که دو فرشته دریافت کننده از راست و از چپ، مراقب نشتهاند، آدمی هیچ سخنی را به لفظ درنمیآورد مگر اینکه مراقبی آماده نزد او آن را ضبط میکند وسکرات مرگ حقیقت را به پیش آورد؛ این همان است که از آن میگریختیم؛ و در صور دمیده شود؛ این است روز تهدید من. وهر کس میآید در حالی که با او سوق دهنده و گواهی دهندهای است.
(ق، ۱۶-۲۱)
فرشتهی ثبت کننده «حافظ» نامیده شده است؛ یعنی کسی که نگاه میدارد وآن که اعمال ثبت میکنند. مادهی «حفظ» به معنای نگه داشتن، ضبط کردن، محافظت کردن و ثبت کردن آن چه از دیگری شنیدهایم است. واژهی حافظ برای خداوند به کار رفته و به معنای نگارنده و حفط کننده است. (بقره، ۲۵۵)
هنگامی که به این عنوان برای فرشته به کار میرود، بیشتر مفهوم عمل ثبت کردن برداشت میشود تا معنی نگاهبانی در مفهوم مسیحی اصلاح: فرشتهی نگهبان.
فرشتهی قرآن، محافظ انسان نیست و از انسان حمایت نمیکند ولی مراقب او است در قرآن آمده است: هیچ کس نیست مگر اینکه نگاهبانانی بر او گماشتهاند (طارق، ۴). خداوند به کسانی که داوری آخرین را انکار میکنند، میفرماید: و قطعاً بر شما نگهبانانی گماشته شدهاند؛ فرشتگان بزرگواری که نویسندگان اعمال شما هستند؛ آن چه را میکنید میدانند.
(انفطار، ۱۰-۱۲؛ انعام، ۶۱)
برای انسان، فرشتگانی است که پی در پی او را به فرمان خدا از پیش رو و از پشت سرش پاسداری میکنند. (رعد، ۱۱)
خنّوج به فرشتگانی اشاره میکند که همهی اعمال هر فرد را با نوشتن ثبت میکند، در حالی که در نظر ترتولیان، فرشتگان از آسمان به اعمال انسان مینگرند… کلیسای کاتولیک به فرشتهی محافظی که نزد هر فرد انسانی گمارده شده باور دارد.
(ماسون، دنیز، ترجمهی تهامی، ۱۳۷۹/ج۱/۲۲۳)
در تلمود میخوانیم: دو فرشتهی موکّل، انسان را در بازگشت از کنیسه به خانه در عصر شنبه، همراهیکند. یکی خوب و آن دیگری خبیث است. (همان)
مشیّت الهی در کنار هر یک از ما، فرشتهای با طبیعت مجرّد قرار داده تا در زندگی یاور ما باشد. قاتل نوع ما، که در پی صدمه زدن به زندگی انسان است، با قرار دادن شیطانی بد و خبیث اقدامی مشابه، اما بر ضد انسان به کار میگیرد. و انسان خود را میان این دو همراه که نیّتهای مخالف دارند، مییابد. (همان)
۳-۲۳- شفاعتگری فرشتگان
بر اساس آنچه در قرآن آمده است، فرشتگان میتوانند نزد خداوند برای انسان شفاعت کنند. سورهی شوری، پس از بیان لین که فرشتگان به سپاس پروردگارشان تسبیح میگویند، میافزاید: «آنها برای کسانی که در زمین هستند، آمرزش میطلبند». (شوری، ۵)
با این وجود، «جز برای کسی که خدا رضایت دهد، شفاعت نمیکنند و خود از بیم او هراسانند».
(انبیاء، ۲۸)
کسانی که عرش خدا را حمل میکنند، و آنها که پیرامون آنند، به سپاس پروردگارشان تسبیح میگویند و به او ایمان دارند و برای کسای که گرویدهاند طلب آمرزش میکنند: « پروردگارا! رحمت و دانش تو بر هر چیز احاطه دارد؛ کسانی را که توبه کرده و راه تو رادنبال کردهاند، ببخش و آنها را از عذاب آتش نگاه دار». (احزاب، ۴۳؛ نجم، ۲۶)
سنت یهودی، ایدهی وجود شفاعت کنندگانی را که میان انسان و خدا قرار میگیرند را رد میکنند. با این حال، فرض شده که خداوند به خنّوخ فرمود: به نگاهبانان آسمان بگو… شما را سزد که شفیع انسانها باشید… فرشتگان … میطلبند… شفاعت میکنند… برای فرزندان انسان دعا میکنند.
(ماسون، دنیز، ترجمهی تهامی، ۱۳۷۹/ج۱/۲۲۴)
کلیسای کاتولیک، از کثرت قدّیسان هراس ندارد؛ قدّیسانی که مقبولیت خود را از آنها کسب میکند و مشتاقانه، فرشتگان را مسئول عرضهی دعاهایش به درگاه خداوند قرار میدهد؛ و این گونه به شفاعت فرشتگان نگاه میکند. رافائل فرشته، به طوبیاس میگوید: هنگامی که تو و سازا در نماز بودید این من بودم که درخواستهای شما را در مقابل جلال پروردگار عرضه داشتم وآنها را برخواندم، و همین گونه بود آن گاه که مردگان را در خاک میکردی(طوبیاس، ۱۲: ۱۲). که در این جا، فرشته شاهد اعمال طوبیاس است و آنها را ثبت میکند. همین نقش منسوب به فرشتگان، در مکاشفات یوحنّا نیز مشاهده میشود: فرشتهی دیگر آمد نزد مذبح بایستاد با مجمری طلاق و بخور بسیار بدو داده شد تا آن را به دعاهای جمیع مقدّسین بر مذبح طلا که پیش تخت است بدهد. و دود بخور از دست فرشتهبا دعاهای مقدّسین در حضور خدا بالا رفت. (مکاشفات، ۸: ۴-۳)
۳-۲۴- فرشتهی مرگ
فرشتهی مرگی که بر شما گمارده شده، جانتان را میستاند، آن گاه به سوی پروردگارتان ازگردانیده میشوید(سجده، ۱۱). فرشتهی مرگ یا ملک الموت فقط همین یک بار در قرآن آمده است و سنّت اسلامی او را عزرائیل مینامد.
مصدر توفّی، مشتق از وفی به وفای عهد و ادای دین ترجمه میشود و در معنی مجازی، هنگامی که از خداوند سخن میرود، به معنی دریافت کردن و اخذ نمودن به هنگام مرگ است، همان طور که وجه یک وام ر دریافت میکنیم. خداوند ارواح مردگان را میستاند یا جمع مینماید؛ و فرشتگان این وظیفه را به نام او به انجام میرسانند. (ماسون، دنیز، ترجمهی تهامی، ۱۳۷۹/ج۱/۲۲۵)
دانیال نبی مرگ آن دو را که به «سوزان» افترا زده بودند، اعلام میکند و به نخستین آنها میگوید: «فرشتهی خدا حکم تو را از او دریافت نموده و میآید تا تو را از میان خورد کند»… و به دیگری میگوید: «اینک فرشتهی خدا است که شمشیر به دست، در انتظار است تا تو را به دو نیم کند». (دانیال، ۱۳: ۵۵)
قرآن، فرشتگانی را که وظیفهی میراندن انسانها را بر عهده دارند، بااین عبارت وصف میکند: « کسانی که آنها را نزد خداوند احضار میکنند» یا «کسانی که آنها را گرد میآورند» و باز میگوید: خداوند نگهبانانی بر شما میفرستد تا هنگامی که یکی از شما را مرگ فرا رسد، فرشتگان ما جانش بستانند؛ در حالی که کوتاهی نمیکنند. آن گاه به سوی خداوند- مولای به حقشان- برگردانیده میشوند. آگاه باشید که داوری از آن او است و او سریعترین حساب رسان است.
(اعراف، ۳۷)
آیین عبادی لاتین در مورد مردگان، از فرشتگانی نام میبرد که ارواح گزیدگان را میگیرند تا به سوی بهشت برند. هنگام مرگ مؤمن، مأمورین اجرای مراسم میگویند: «بیایید قدّیسان خداوند؛ بشتابید فرشتگان پروردگار؛ روح او برگیرید و به خداوند متعال تسلیم نمایید». زمانی که تشییع کنندگان جنازه از کلیسا خارج میشوند، گروه کر میخواند: «که فرشتگان، تو را به بهشت برند؛ شهیدان تو را بپذیرند و تو را به شهر مقدّس اورشلیم برند؛ گروه هم سرایان فرشتگان از تو پذیرایی کنند تا از استراحت ابدی با لازاروس بهرهمند شوی».
(ماسون، دنیز، ترجمهی تهامی، ۱۳۷۹/ج۱/۲۲۶)
۳-۲۵- نقش فرشتگان در روز بازپسین و در جهان دیگر
این آیات قرآنی به پایان جهان اشاره دارند: آنگاه که زمین، سخت در هم کوبیده شود، پروردگارت و فرشتهها صف در صف آیند. (فجر، ۲۱-۲۲؛ بقره، ۲۱۰)
عرش پروردگارت را آن روز، هشت فرشته بر سر خود برمیدارند. (حاقّه، ۱۷)
روزی که روح و فرشتگان به صف ایستند و سخن نگوید مگر کسی که خدای رحمان به او رخصت دهد و سخن راست بگوید. (نبأ، ۳۹-۳۸)
چنان که مشخص است، فرشتگان همهی اعمال انسان را برای داوری آخرین ثبت میکنند. در آن روز، فرشتگان با اجازهی خداوند برای برخی مؤمنان وساطت میکنند؛ اما بای کافران شاهدانی که به ضررشان شهادت میدهند. پس از آن باید برگزیدگان را به بهشت هدایت کنند و محکومان به دوزخ رادر جهنم سرازیر سازند. فرشتگان، سعادتمندان را با این سخنان خوشامد میگویند: «این همان روز است که به شما وعده میداند» (انبیاء، ۱۰۳ و فصّلت، ۳۰). «درود بر شما باد به پاداش آن چه انجام میدادید به بهشت درآیید». (نحل، ۳۲ و احزاب، ۴۴۹)
وصیّت نامهی دوازده سراسقف نشان دهندهی باوری رایج در میان خاخامها است. در این وصیّت نامه میخوانیم: آخرین لحظات زندگی انسانها، عدالت یا بیدینی آنان را نشان میدهد؛ آن گاه که فرشتهی خداوند یا فرشتهی شیطان را ملاقات میکنند. زیرا روحی که این جهان ترک میگوید، اگر آشفته حال باشد، با روح شری شکنجه میشود که خود با شهوات و اعمال زشتش به او خدمت کردهبود، اما اگر انسان دذر آرامش خاطر است، فرشتهی دوستی را با شادی ملاقات میکند و این فرشته، او را به سوی زندگی سرمدی هدایت میکند.(ماسون، دنیز، ترجمه تهامی، ۱۳۷۹/ج۱/۲۲۷)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:28:00 ب.ظ ]




۰٫۶۲۳

شکل توزیع

چولگی

۰٫۶۸۹-

۰٫۹۵۰-

۰٫۲۱۷-

۰٫۴۴۱-

۰٫۴۲-

۰٫۴۸۸-

کشیدگی

۰٫۲۱۴

۱٫۰۴

۰٫۱۹۳-

۰٫۳۱۳

۰٫۰۷۸-

۰٫۳۷۴

حجم نمونه

۳۷۷

۳۷۷

۳۷۷

۳۷۷

۳۷۷

۳۷۷

با توجه به جدول ۷-۴، تحلیل شاخص­ های مرکزی، پراکندگی و توزیع متغیرهای پژوهش به شرح زیر می­باشد.
متغیر «رضایت » دارای میانگین ۳٫۸۳، انحراف معیار ۰٫۹۲۵، چولگی ۰٫۶۸۹- و کشیدگی ۰٫۲۱۴ می­باشد. منفی ­بودن چولگی متغیر نشان­دهنده طولانی­بودن دم توزیع به سمت چپ می­باشد. از طرف دیگر کشیدگی مثبت به این معنی است که شکل متغیر از توزیع نرمال بلند­تر می­باشد.
متغیر «وفاداری» دارای میانگین ۴، انحراف معیار ۰٫۸۳۸، چولگی ۰٫۹۵۰- و کشیدگی ۱٫۰۴می­باشد. منفی ­بودن چولگی متغیر نشان­دهنده طولانی­بودن دم توزیع به سمت چپ می­باشد. از طرف دیگر کشیدگی مثبت به این معنی است که شکل متغیر از توزیع نرمال بلند­تر می­باشد.
متغیر «کیفیت خدمات» دارای میانگین ۳٫۶۴، انحراف معیار ۰٫۶۷۱، چولگی ۰٫۲۱۷- و کشیدگی ۰٫۱۹۳- می­باشد. منفی ­بودن چولگی متغیر نشان­دهنده طولانی­بودن دم توزیع به سمت چپ می­باشد. از طرف دیگر کشیدگی منفی به این معنی است که شکل متغیر از توزیع نرمال کوتاه­تر می­باشد.
متغیر «تعرفه» دارای میانگین ۳٫۷۸، انحراف معیار ۰٫۷۴۶، چولگی ۰٫۴۴۱- و کشیدگی ۰٫۳۱۳ می­باشد. منفی ­بودن چولگی متغیر نشان­دهنده طولانی­بودن دم توزیع به سمت چپ می­باشد. از طرف دیگر کشیدگی مثبت به این معنی است که شکل متغیر از توزیع نرمال بلندتر می­باشد.
متغیر «توجه به مشتری» دارای میانگین ۳٫۷۹، انحراف معیار ۰٫۶۳۹، چولگی ۰٫۴۲- و کشیدگی ۰٫۰۷۸- می­باشد. منفی ­بودن چولگی متغیر نشان­دهنده طولانی­بودن دم توزیع به سمت چپ می­باشد. از طرف دیگر کشیدگی منفی به این معنی است که شکل متغیر از توزیع نرمال کوتاه­تر می­باشد.
متغیر «تصویر ذهنی از شرکت» دارای میانگین ۳٫۶۶، انحراف معیار ۰٫۷۸۹، چولگی ۰٫۴۸۸- و کشیدگی ۰٫۳۷۴ می­باشد. منفی ­بودن چولگی متغیر نشان­دهنده طولانی­بودن دم توزیع به سمت چپ می­باشد. از طرف دیگر کشیدگی مثبت به این معنی است که شکل متغیر از توزیع نرمال بلند­تر می­باشد.
۴-۴٫ بررسی نرمال بودن متغیرها
برای اجرای روش­های آماری و محاسبه آماره آزمون مناسب و استنتاج منطقی درباره فرضیه های پژوهش مهمترین عمل قبل از هر اقدامی، انتخاب روش آماری مناسب برای پژوهش است برای این منظور آگاهی از توزیع داده ­ها از اولویت اساسی بر خودار است.

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

برای همین منظور در این پژوهش از آزمون معتبر کمولموگروف- اسمیرنوف برای بررسی فرض نرمال بودن داده ­های پژوهش استفاده شده است .
آزمون کمولموگروف اسمیرنوف که به افتخار دو آماردان روسی به نام­های ا.ن. کمولموگروف و ن.و اسمیرنوف به این نام خوانده می شود، روش ناپارامتری ساده­ای برای تعیین همگونی اطلاعاتی تجربی با توزیع­های آماری منتخب است، بنابراین آزمون کمولموگروف اسمیرنوف روشی برای تشخیص نرمال بودن توزیع فراوانی مشاهدات جمع آوری شده است.
این آزمون برای گرفتن مجوز لازم جهت استفاده از رگرسیون و ضریب همبستگی پیرسون بر متغیر­های مستقل و وابسته اعمال می­گردد تا نرمال بودن اطلاعات اثبات گردد در این آزمون با توجه به فرضیات زیر گام به بررسی نرمال بودن داده ها نهاده شده است:
داده ­ها دارای توزیع نرمال هستند :H0
داده ­ها دارای توزیع نرمال نیستند :H1
نحوه داوری
با توجه به جدول آزمون اسمیرنف کولموگروف اگر سطح معنی داری برای کلیه متغیرهای مستقل و وابسته بزرگتر از سطح آزمون(۰٫۰۵) باشد توزیع داده ­ها نرمال می­باشد. همچنین می­توان از قضیه حد مرکزی توزیع نرمال بودن متغیرها را سنجید. در این قضیه هر گاه حجم نمونه بزرگتر از ۳۰ باشد می­توان توزیع داده ­ها را نرمال در نظر گرفت.
جدول ۶-۴٫ آزمون کولموگروف اسمیرنوف متغیرهای پژوهش

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:28:00 ب.ظ ]