کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




  فیدهای XML
 



صنعت در استان بوشهر در آغاز راه جوان است و بر اساس آمارهای موجود قبل از پیروزی انقلاب اسلامی تعداد ۱۷ واحد صنعتی با سرمایه گذاری یک میلیارد ریال در استان راه اندازی شده که منجر به اشتغال ۱۳۶۳ نفر گردیده است ، عمده اشتغال صنعتی استان در قبل از پیروزی انقلاب واستقرار نظام جمهوری اسلامی مربوط به شرکت های صنعتی دریایی ایران (صدرا)‌ و کارخانه اعتمادیه بوشهر و مابقی مربوط به چند واحد یخ سازی و چند واحد گچ بری سنتی می باشد.بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار نظام جمهوری اسلامی در ده سال ۱۳۶۷ ـ ۱۳۵۸ تعداد ۱۴۳ واحد صنعتی با سرمایه گذاری ۱۰ میلیارد ریال به بهره برداری رسیده که منجر به اشتغال ۱۶۸۹ نفر گردیده است غالب واحدهای به بهره برداری رسیده طی این دوره زمانی ، واحدهای تولیدی درب و پنجره سازی آهنی و آلومینیمی ، بلوک و موزائیک ، مصنوعات چوبی و گچ بزی سنتی بوده است .
از قبل از پیروزی انقلاب اسلامی تا پایان سال ۱۳۶۷ غالباُ تعداد ۲۴۸ فقره موافقت اصولی جواز تأسیس ) با پیش بینی سرمایه گذاری ۵۸ میلیارد ریال و پیش بینی اشتغال ۱۳۳ نفر صادر گردیده که در سال های بعد به ثمر نشسته و تبدیل به واحدهای صنعتی دایر گردیده اند . در طی برنامه اول توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور همزمان با آغاز دوران سازندگی و بهدنبال شکل گیری نسبی صنعت در استان بوشهر صنعت در این دوره سرعت بیشتری یافته به طوری که در طی برنامه ۱۲۴ واحد تولیدی با سرمایه گذاری ۴/۳۶ میلیارد ریال به بهره برداری رسیده اند که منجبر به اشتغال ۲۰۳۹ نفر گردیده است . بیشترین سرماهی گذاری صنعتی در این دوره متوجه صنایع غذایی مرتبط با صنایع شیلاتی (شامل بسته بندی خرما و فراورده های جانبی آن ) بوده است . طی این برنامه تعداد ۴۳۸ فقره جواز تأسیس با سرمایه گذاری ثابت ۲/۵۸۴ ملیلیارد ریال صادر گردیده است .
طی برنامه دوم توسعه ، تعداد ۱۵۳ واحد تولیدی با سرمایه گذاری ۱۶۵/۱۵۰ میلیارد ریال به بهره برداری رسیده که منجر به اشتغال ۳۰۷۸ نفر گردیده است . ۸/۲۱ درصد اشتغال ایجاد شدهدر بخش صنایع نساجی و جرم ، ۹/۱۹ درصد در بخش صنایع غذایی و دارویی ۹/۱۸ درصد در بخش صنایع خودرو و نیز محرکه ۱۵ دوره تعداد ۴۹۴ فقره جواز تأسیس با سرمایه گذاری ثابت ۱۱/۱۲۴۸ میلیارد ریال و پیش بینی تعداد کل جواز تأسیس صادره در سال ۱۳۷۸ ، ۱۵۳ واحد تعداد پروانه بهره برداری ۴۵ فقره ، میزان سرمایه گذاری انجام شده ۳۲۷۵۹ میلیون ریال و تعداد اشتغال ۴۷۱ نفر بوده است . گرایش سرمایه گذاری بخش خصوص در استان بوشهر در سال ۱۳۷۸ بیشتربه سمت صنایع غذایی ، کانی غیر فلزی و سلولزی و شیمیایی بوده است . بیش از ۸۰% تعداد واحدها نزدیک به ۹۳درصد سرمایه گذاری پیش بینی شده و بیش از ۸۳ درصد اشتغال پیش بینی شده واحدهایی که در سال ۱۳۷۸ جواز تأسیس گرفته اند مربوط به ۳نوع صنعت مذکور بوده است . تعداد واحدهای فعال استان تا پایایان آبان ماه سال ۱۳۷۹ . ۲۶۴ واحد با مجموع سرمایه گذاری ۱۷۰۰۲۵ میلیون ریال و اشتغال ۵۵۶۴ نفر افزایش یافته است .
عمده واحدهای فعال استان به تفکیک توزیع میزان سرمایه گذاری انجام شده در شهرستان ها عبارتند از
۵۱ درصد در شهرستان کنگان ، ۲/۴ درصد شهرستان دیر ، ۲/۳ درصد در شهرستان دشتی ۲/۱ درصد در شهرستان تنگستان و ۶ درصد در شهرستان گناوه .توزیع میزالن سرمایه گذاری انجام شده بر حسب نوع صنعت عبارتند از ۵/۲۵ درصد صنایع غذایی و دارویی ، ۲۲ درصد صنایع شیمیایی ، ۹۰/۱۲ درصد صنایع کانی غیر فلزی ، ۲/۱۱ درصد صنایع خودرو و نیروی محرکه ، ۸۵/۱۰ درصد نساجی و چرم ، ۷/۹ درصد صنایع سلولزی ، ۲/۵ درصد صنایع فلزی ، ۶/۲ درصد صنایع ماشین سازی و تجهیزات ۴% درصد صنایع ریخته گری و ۳% درصد در صنایع برق و الکترونیک مهم ترین محصولات تولیدی شرکت های صنعتی فعال استان بوشهر شامل انواع ماکارونی ، آرد ، بستـه بندی ، خرما ، عمل آوری ماهی و میگو ، کسر و تن ماهی ، کیک و کلوچه ، محصولات جانبی خرما ، تولیدات انواع تور ماهی گیری ، چرم مصنوعی ، رنگ و رزین ، نایلون و نایلکس ، دستمال کاغذی ، پوشک کامل بچه ، نوار بهداشتی و گونی ، حصیر ،‌انواع قطعــــات فایبر گلاس ، قایق فایبر گلاس ، تولید و تعمیر کشتیساخت سکو ، تولید انواع شوینده ها ، تولید خوراک میگو می باشد که عمدتاً در دو شهرستان بوشهر ودشتستان قرار دارند . عمده ترین محصولات صادراتی واحدهای تولیدی استان نیز شامل حصیر پلاستیکی ، کنسر و تن ماهی ، میگو منجمد شده ، نوار بهداشتی ، دستمال کاغذی ، نایلون و کیسه فریزر ، متانول ، انواع میگو پرورشی و دریایی با سر و بدن ، گونیهای پلاستیکی و شن شکتر و غیره می باشد.(ضرغام،۱۳۸۷، ۵۸)
در سال ۱۳۷۸ مقدار و ارزش از میان کل صادرات کالاهای غیر نفتی به ترتیب سهمی معادل ۱۵/۱ ، ۵/۲ درصد را دارا بوده است .کنسرو ماهی با اختصاص ۶/۴۳ درصد و حصیر پلاستیکی با ۴۰/۱ درصد به ترتیب بیشترین و کم ترین سهم از مجموع کل صادرات را بخود اختصاص داده اند. آمار صادرات کالاهای صنعتی نشان میدهد که به لحاظ قابلیت های استان در بخش پیلات می توان با راه اندازی و بهره برداری صنایع تبدیل و فن آوری در صنایع پسلاتی ارزش افزوده بالایی را در این بخش ایجاد نمود.

۳-۶-۳ وضع موجود محورهای توسعه صنعتی

موقعیت جغرافیایی و شرایط آب و هوایی استان علی رغم ایجاد برخی محدودیت ها در توسعه بخش صنعت در استان ظرفیت های بالقوه ای را در برخی زمینه ها خصوصاً آن جا که به شرایط طبیعی استان مربوط می شود ایجاد کرده است . با توجه به وجود طولانی ترین ساحل در کشور و کشت گسترده غیلات در استان طی سال های اخیر بیشترین سرمایه گذاری در صنایع غذایی مرتبط با صنایع شیلاتی و غیلاتی صورت گرفته است . واحدهای عمل آوری میگو به واسط ارز آوری و سود مناسبی که دارند توسعه فوق العاده ای داشته و توسعه مزارع پرورش میگو در استان که هر ساله از بازدهی بیشتری نیز برخوردار می شوند چشم انداز توسعه هر چه بیشتر واحدهای عمل آوری را در استان طی سال های آینده بهتر نموده است . بیشترین میزان سرمایه گذاری ریالی پس از بخش صنایع غذایی به منسوجات و کانی های غیر فلزی اختصاص داشته است . امکان تأمین مواد اولیه ساخت منسوجات به دلیل گسترش واحدهای پتروشیمی در کشور و نیاز استان و سایر استان های ساحلی به صنایع مرتبط با دریا سرمایه گذاری در تولید تور ، نخ تابیده و طناب پلاستیکی را افزایش داده است.(رنجبریان،۱۳۸۸، ۶۸)

۳-۷ هنرهای سنتی

هنرهای سنتی استان بوشهربه دلیل دوربودن از مرکز وهمچنین نبودن مواداولیه در منطقه، معدود و تنها شامل رشته های زیر است:
حصیر بافی ،عبابافی ، منبت ، گره سازی( گره سازی امروزدیگر رایج نیست ) گلیم ،گبه،قالی و جاجیم و رشته های گلیم و گبه به دلیل اینکه از بازارخوبی بهره مند است فعـــالمی باشد ، اماعبا بافی رو به فراموشی است. سفال گری به دلیل نبودن بودجه کافی در دسترس هنرمندان و دور بودن از مرکز از کیفیت خوبی برخوردارنیست .هنرهای سنتی در این منطقه انگشت شمار است، اما در بیشتر روستاهای شهرستانهای دشتی ، دشتستان گناوه، کنگان و دیر به گبه بافی مشغولند.در گبه بافی ، روستای شول شهرستان گناوه از اهمیت خاصی برخوردار است زیرا قدمت بیشتری درگبه بافی دارد.گبه های شول به کشورهای حوزه خلیج فارس و حتی اروپا صادر می شود.نقشه هایگبه های صادراتی توسط شرکت ها سفارش داده می شود و نقش هایی است که مورد پســند بازار اروپا است و ریشه در گبه بافی محلی ندارد.
اما بعضی از بافندگان که نقشهای اصیل را نسل به نسل به خاطر سپرده ا ند و این گبه هادر خانه هاشان دیده میشود . درقدیم پشم ها و نخهای گبه رنگ نمی شد وبه رنگ طبیعی خود پشم می بافتند و به آن گبه خود رنگ می گفتند.جاجیم بافی در استان بوشهر به گبه و قالی از بازار اقتصادی خوبی برخوردار نیست اما هنرمندان آنرا برای خودشان می بافند و همینطور اهالی برای جهزیه به فرزندانشان از هنرمندان خریداری می کنند .حصیربافی در منطقه : دستاوردهای هنرمند حصیربافی در اکثر خانه های بوشهر دیده می شود ، اما از قیمت کمی برخوردار است و جواب نیاز هنرمندان رانمی دهد و هنرمندان به ناچار برای کسب وامرار معاش مجبورند به کار دیگری مشغول شوند .عبا بافی : به دلیل اینکه تعداد استادکارها اندک است رو به انقراض است و اکثر هنرمندان آن افراد مسن هستند و نیروهای جوان مایل به فراگیری این صنعت نیست .سفالگری : این رشته در این منطقه بیشتر است و نوآوری در آن مشاهده نمی شود و اکثر همت کارگاه های سفالگری صرف ساختن قلیان می شود ، زیرا هنـرمندان با این دستاوردها امــرار مـعاش می کنند وجز این درآمد دیگری ندارند و غالبا بدلیل اینکه بودجه ندارند ، دست ساخت های آنان نیز تنوع خاصی ندارد ،در صورتی که همه آنان مشتاقند تاآنچه راکه درذهن دارند درکوره هاشان مشاهده کنند و خلاقیت خویش را در این دستاوردها به معرض نمایش بگذارند.(پاپلی یزدی،۱۳۸۵، ۳۳)

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۳-۸ جاذبه های گردشگری استان بوشهر

هوای معتدل پاییز و زمستان، چشمه های آب معدنی، سواحل دریای مشهور و زیبای خلیج فارس، جزیره های متعدد، تالاب های کم نظیر و ارزشمند، ویژگی های ژئومورفولوژی و زمین شناسی منحصر به فرد، پوشش گیاهی نواحی گرمسیری، جانوران خاص مناطق خشکی و دریایی همراه با جاذبه های تاریخی و اجتماعی در این منطقه؛ همگی دست به دست هم داده و یکی از پرجاذبه ترین نواحی طبیعی جمهوری اسلامی ایران را به وجود آورده است.استان بوشهر همواره تعداد زیادی از دوست داران طبیعیت را به سوی خود جذب می کند و نقش ارزنده ای در صنعت گردشگری کشور ایفا می نماید.
رودخانه های متعددی در این استان جریان دارند که سواحل آن ها را می توان جزو جاذبه های طبیعی و مهم استان به شمار آورد. علاوه بر این موارد می توان از چشمه های آب گرم استان نیز به عنوان مکان های جالب توجه استان نام برد که در این میان چشمه آب گرم نیلو و چشمه آب گرم گنویه اهمیت بیش تری دارند.
جزیره خارک که در شهرستان گناوه واقع شده، از مهم ترین جاذبه های طبیعی منطقه و یکی از جزایر زیبای خلیج فارس به شمار می آید. این جزیره از مناطق بسیار قدیمی منطقه بوده و دارای آثار تاریخی متعددی است.بناهای تاریخی و قدیمی زیادی که در سراسر استان وجود دارند، باعث رونق جهانگردی در این منطقه شده اند. این بناها شامل مساجد، کلیساها و عمارت‌های قدیمی هستند که بیش تر در مرکز شهرستان قرار گرفته اند.
استان بوشهر افزون بر جاذبه های طبیعی، به سبب دارا بودن پیشینه تاریخی و سابقه کهن فرهنگی دارای اماکن تاریخی، مذهبی و فرهنگی با ارزشی است که از قابلیت های تاریخی و معماری این منطقه حکایت دارند.استان بوشهر از مهم ترین مناطق جنوبی ایران است که بیش تر شهرستان های آن از بناهای دیدنی و مکان‌های تاریخی برخوردارند.بناهای‌تاریخی‌و‌معماری استان بوشهر؛ شامل مسجدها و مراکز عبادی اسلامی، باغ‌ها و عمارت های دیدنی و برج ها و قلعه های قدیمی می شوند.
آثار و بناهای تاریخی منطقه؛ ردپای تاریخی از دوره های باستانی ایران، دوره های اسلامی و معاصر در بردارند که هر یک به نوبه خود برای گردشگران جذاب و دیدنی است.تپه های تاریخی زیادی از جمله تل خندق با معماری مربوط به دوره ساسانی و تل مرو واقع در نزدیکی کاخ هخامنشی در منطقه بوشهر وجود دارند که برای باستان شناسان و دانشجویان باستان شناسی قابل توجه است.
از میان بناهای قدیمی منطقه؛ کاخ کورش مربوط به دوره کورش (بنیان گذار سلسله هخامنشی) و کاخ سنگ سیاه که آن هم از بناهای دوره هخامنشی است از اهمیت بیش تری برخوردار هستند. گوردختر - که گفته می شود آرامگاه دختر یا خواهر کوروش است- نیز از آرامگاه های مهم منطقه است. کوشک اردشیر یکی دیگر از بناهای شهرستان دشتی است که بنای آن بسیار شبیه به کاخ اردشیر در فیروزآباد بوده و برج قلعه خورموج یکی از آثار شکوهمند تاریخی است که بقایای قلعه عظیم خورموج به شمار می آید. سبک معماری این بنا سلجوقی بوده و متاثر از سبک قلعه سازی دوره ساسانی بنا شده است.(آقاجانی،۱۳۹۰، ۹۰)
گورستان باستانی خارک نیز در تنگستان قرار دارد و به زرتشتیان منسوب است. پل مشیر که بر روی رودخانه دالکی بنا شده مربوط به عهد قاجاریه است. مسجد توحید (مسجد برازجانی ها)؛ از قدیمی ترین مساجد بوشهراست که بنای درخور توجهی دارد. امام زاده عبدالمهیمن نیز در شهر بوشهر واقع شده و گنبد آن از گچبریهایزیباییبرخورداراست.
تزیینات درب و پنجره و شیشه های رنگی هشتی آن بر تلطیف نور و زیبایی بنا افزوده است. از میان اماکن متبرکه شهرستان دشتستان، بقعه شیخ منصور خزایی را که مربوط به دوره تیموریان است را می‌توان نام برد و بنای امام‌زاده میرارم از مهم‌ترین بناهای تاریخی شهرستان دشتی به شمار می آید. مسجد بردستان که گمان می رود از بناهای قرون اولیه اسلامی باشد و امام زاده شاه محمد که در چند فرسخی شمال باختری دیر نزدیک محلی معروف به نام بردخون قرار گرفته؛ جزو بناهای مهم شهرستان دیر هستند.کلیسای بوشهر هم از اماکن زیبای استان است که متعلق به ارامنه گریگوری است.
خانه ها و عمارت های قدیمی بسیاری در استان بوشهر وجود دارند که برخی از آن ها عبارتند از: عمارت ملک که به صورت یک مجموعه ساختمانی و متعلق به یک قرن پیش است. عمارت گلشن که قدمت آن ۱۷۰ سال بوده و مجموعه حاج رییس که از پنج ساختمان تو در تو تشکیل شده و در اواسط دوره قاجاریه ساخته شده است.
ازمیان جاذبه های تاریخی تنگستان، خانه رییس علی دلواری در شهرستان تنگستان یادآور خاطرات فراموش نشدنی مبارزات آزادی خواهی هشتاد سال پیش است. قلعه نصوری را می توان مهم ترین جاذبه تاریخی شهرستان کنگان به حساب آورد. این بنا در بندر طاهری در کرانه خلیج فارس قرار داشته و متعلق به اوایل قاجاریه است.(آقاسی زاده،۱۳۸۷، ۵۶)

۳-۹ جاذبه‌های اجتماعی استان بوشهر

ایلات و عشایر، جشن ها و آیین های محلی و انواع غذاهای سنتی بخشی از این جاذبه ها را تشکیل می دهند. گرچه استان بوشهر از عشایر بومی برخوردار نیست ولی در هفت ماه از سال برخی از عشایر قشقایی در این منطقه زندگی می کنند که دیدن شیوه زندگی اجتماعی و معیشت آن ها برای هر گردشگری جالب توجه است.
جشن ها و آیین های متعددی در استان بوشهر برگزار می شود که هر یک از آن ها دارای آداب خاص خود بوده و با موسیقی و اشعار خاصی اجرا می شوند که از پرجاذبه ترین عنصرهای گردشگری اجتماعی منطقه بوشهر به شمار می آیند.

۳-۹-۱ بنای گور دختر تنگارم

گور دختر یعنی دختر گبر یا زرتشتی . بنای  گور دختر که بسیار شبیه به آرامگاه کوروش هخامنشی  در پاسارگاد ( مشهد مرغاب ) است در شرق جاده برازجان- کازرون در منطقه تنگ ارم  واقع شده است و قدمت آن به سده ششم قبل از میلاد برمی‌گردد.
سقف و بدنه سنگی این  آرامگاه  از۲۴ قطعه سنگ تشکیل شده است. در سنگ سوراخ‌هایی تعبیه شده که با بست‌های آهنی به هم وصل می‌شوند. در گور دختر همچنین عناصر هنر اورارتویی مانند شیروانی دو شیبه و نیز عناصر معماری ایلامی بمانند معبد چغازنبیل را می‌توان دید این بنای ارزشمند در سال ۱۳۷۶ به شماره ۱۸۹۷ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است و هر گونه دخل و تصرف در آن تا شعاع ۱۰۰ متری جرم محسوب می‌شود.
این بنا قدمت منطقه برازجان را تایید می کند بخصوص که کوشک اردشیر ساسانی هم در نزدیکی  این بنای باستانی واقع است .این احتمال وجود دارد که این بنا مربوط  به آرامگاه دختر یا خواهر کوروش هخامنشی باشد.
قلعه خورموج شامل چهار حصار،چهار قلعه،اندرونی،عمارت مرکزی و قراولخانه و اصطبل بوده است. قسمتی از ان به نام قلعه محمد خان دشتی و قسمت دیگر آن به نام قلعه جلال خان معروف بوده است. این قلعه در شهر خورموج واقع شده است. سبک معماری آن سلجوقی و متاثر از سبک قلعه سازی دوره ساسانی است که با بهره گرفتن از تاق نما ها و گچبری در آرایش دیوارها و درون اتاق ها بنا شده است.(الوانی،۱۳۸۵، ۵۱)

 ۳-۹-۲ قلعه خورموج

قلعه خورموج یکی از آثار شکوهمند تاریخی استان بوشهر است که طی زمان تغییر یافته و روی به ویرانی گذاشت است. قلعه ی محمد خان دشتی در سال ۱۳۷۹ در فهرست آثار ملی به شماره ی ۳۰۳۲ به ثبت رسید. این اثر که یکی از با شکوه ترین نمونه های معماری دوره قاجاریه و دارای تزئینات بدیع و منحصر به فردی است، بارها مورد تاخت و تاز قرار گرفته است. این اثر ملی که زمانی با برجهای متعدد و گوشواره های زیبا، هیبت و شکوه خود را به رخ هر رهگذری می کشید، امروز در میان انبوهی از ساختمانهای چند طبقه ی شهری محاصره شده است.

۳-۹-۳ بندر سیراف

سیراف (سیراب) یکی از شهرهای قدیمی استان بوشهر ایران بوده است. بازمانده‌های آن در نزدیکی بندر طاهری فعلی دیده می‌شود.سیراف زمانی از بندرهای اصلی ایران و خاورمیانه و محل پهلوگیری کشتی‌های بزرگ بود. بازرگانان سیرافی به دوردست‌های آسیا و افریقا سفر دریایی می‌کردند.
ولی طی یک زلزله و سونامی حاصله از آن در بهار سال ۳۹۸ ق قسمتعمدهاینبندر  پر رونق به زیر آب رفته و فقط مسجد جامع سیراف و قلعه نصوری و گوردخمه و بازار از آن باقیمانده است.

۳-۹-۴ قلعه نصوری

قلعه نصوری در بندر طاهری در کرانه خلیج فارس قرار دارد. این قلعه در خاور استان بوشهر و در ۲۵۰۰ کیلومتری آن قرار گرفته است. قلعه نصوری به «قلعه شیخ» مشهور بوده و متعلق به اوایل قاجاریه است. ساخت قلعه به امر شیخ جبار نصوری حدود ۱۸۰ سال پیش انجام یافته و معمار آن علی اصغر شیرازی بوده است. مصالح به کاررفته، سنگ های بزرگ و ملاط آن گل و گچ میباشد. ورودیقلعه از جنوب است که دارای در بزرگ چوبی با گل میخ و کنده کاری است. بعد از ورودی اصلی یک هشتی بزرگ وجود دارد که دارای هشت طاقچه ساده است. زمانی که انسان از هشتی وارد حیاط بیرونی می شود؛ در جبهه شمالی آن یک ردیف پلکان به طبقه دوم منتهی می شود و یک درب چوبی ساده، آن را به اندرونی وصل می کند. در جبهه باختری نیز یک پلکان به طبقه دوم می رود. در این طبقه یک ایوان با ستون های سنگی و گچ بری های جالب وجود دارد. این ایوان از طرف پنچ در چوبی به اتاقی راه می یابد که باختر آن قرار دارد. در این اتاق یک گچ بری با تزیینات گل و بوته وجود دارد که فاقد هرگونه تزیین است و در جبهه باختری از طریق پلکانی به طبقه دوم راه می یابد.
این بنا دارای بادگیری همانند بادگیرهای ساختمان های ساحلی خلیج فارس است. این بنا ویژگی معماری ساختمان های قاجاریه را دارد. قلعه دارای ایوان ستون داری در طبقه دوم می باشد. تزیینات گچ بری مربوط به این قسمت است. سبک کار و تراش آن ها شبیه ستون های وکیل شیراز است. گچ بری ها شامل شاخ و برگ گل و بوته، فرشتگان و پرندگان و تابلوهای مربوط به مجالس شاهنامه است. موضوعات تابلو شامل کیخسرو و کیکاووس، رستم و زال، بارگاه انوشیروان، سلطان محمود و درباریان، فردوسی و شاعران همزمانش می باشد.(پاکزاد،۱۳۸۵، ۴۱)

۳-۹-۵ قلعه هلندی ها جزیرهخارک

قلعه هلندی ها در شمال خاوری جزیره خارک قرار دارد. این قلعه سابقا برج و بارویی داشته که از بین رفته است. در سال ۱۷۴۸ میلادی مقارن با حکومت دوره صفوی که ایران مورد حمله افاغنه قرار گرفت، هلندی ها پس از تعطیلی دارالتجاره بندرعباس، جزیره خارک را مرکز خود قرار داده و این قلعه را احداث کردند.این قلعه به وسیله کینپ هاوزن در سال ۱۷۴۷ بنا گردیده و به «قلعه هلندی ها» معروف است.

 ۳-۹-۶ عمارت ملک و پارک ساحلی آب شیرین کن ‌بوشهر

مجموعه ساختمان های عمارت ملک در حدود ۱۰۰ سال قدمت دارد ودر نزدیکی میدان بهمنی شهرستان بوشهر قرارگرفته است. مساحت زیربنای آن ۴۰۰۰ متر مربع بوده و در دوره قاجاریه توسط معماران فرانسوی با مصالح محلی احداث شده و درب و پنجره آن زیر نظر مهندسین فرانسوی ساخته شده است.
عمارت متعلق به یکی از ثروتمندان بوشهر به نام محمد مهدی ملک التجاره بوده است این کاخ توسط متجاوزین انگلیس اشغال شده و به صورت مقر نظامی آن ها در آمد. آن ها بعد از سال ها استقرار در این کاخ با ورشکست شدن ملک التجار(صاحب اصلی کاخ) لوازم نفیس آن را با قیمت کم خریداری کرده و با خود بردند. در اواخرسلطنت رضا شاه این عمارت که خوابگاه نظامیان شده بوده و پس از چندین بار بازسازی رو به ویرانی نهاد و متاسفانه به خاطر وسعت زیاد هنوز مرمت نشده است.(تولایی،۱۳۸۶، ۴۹)
نوع و سبک معماری از سبک ساختمان سازی دو قرن پیش سواحل خلیج فارس که به بنگله معروف است تاثیر گرفته است و دارای یک قسمت استحفاظی , بارو و شاهنشین و قسمتی به صورت چند ایوان و اتاق های مسکونی است .
پارک ساحلی آب شیرین کن هم  در نزدیکی عمارت ملک و روبروی دانشگاه خلیج فارس قرار دارد که خیلی با صفا و زیباست . یک قسمت از این پارک جزء منطقه نظامی است ولی با این حال  بازدید امکان پذیر است . رستوران سنتی و کافی شاپ هم در پارک موجود است و از پیتزا سمبوسه های خوشمزه پارک آب شیرین کن هم  بی نصیب نمانید . پارک آب شیرین کن در اوایل فصل بهار از همیشه سر سبزتر و زیباتر است.(حلاجی ثانی،۱۳۸۶، ۴۴)

۳-۱۰ گردشگری ساحلی در ایران

ایران با وجود دارا بودن ۵۸۰۰ کیلومتر نوار ساحلی در خلیج فارس، دریاهای عمان و خزر، نه تنها سهم بسیار ناچیزی از در آمدهای گردشگری دریایی جهان و خاورمیانه را به خود اختصاص داده بلکه حتی نتوانسته گردشگران داخلی را هم پاسخگو باشد، به گونه ای که بسیاری از هموطنانمان برای بهره گیری از سواحل و امکانات گردشگری دریایی، راهی کشورهای همسایه مانند امارات و ترکیه می شوند.امروزه صنعت گردشگری ساحلی در دنیا از رشد قابل توجهی برخوردار است به گونه ای که علی رغم بحران اقتصادی، تعداد گرشگران دنیا رشد چشمگیری داشته است.
در حال حاضر این صنعت زمینه اشتغال حدود ۲۲۵ میلیون نفر در سراسر جهان را فراهم کرده و ۹ در صد از کل تولید ناخالص اقتصاد جهانی به آن وابسته است.در این میان کشورهای منطقه آسیا و اقیانوسیه مقصد اصلی بخش قابل توجهی از گردشگران بوده که تعداد زیادی از آنان را گردشگران دریایی تشکیل می دهد.
مطالعات انجام شده توسط آژانس های بین المللی وابسته به سازمان ملل نشان می دهد تعداد گردشگران در سراسر جهان در سال ۲۰۲۰ میلادی به یک میلیادر و ۶۰۰ میلیون نفر خواهد رسید. در این راستا سازمان مذکور پیش بینی می کند که منطقه خاورمیانه پس از منطقه شرق آسیا بالاترین میزان رشد توریسم را در جهان دارا باشد. این در حالی است که کشور ایران علی رغم برخورداری از تمدن دیرینه، تنوع آب و هوایی و جاذبه های فراوان گردشگری تنها یک صدم در صد از سهم گردشگری جهان را به تخود اختصاص داده است.(ابراهیم زاده،۱۳۸۸، ۴۹)
در این زمینه می توان به در آمد ۳۲ میلیارد دلاری کشور همسایه ایران یعنی ترکیه در سال ۲۰۱۳ میلادی در مقابل در آمد ۴/۲ میلیارد دلاری ایران از این صنعت اشاره کرد.
گردشگری دریایی و ساحلی، یکی از مهم ترین، جذاب ترین و سودآورترین حوزه های گردشگری در همه جهان است اما در ایران، هنوز چنان که شایسته است به این حوزه پرداخته نشده است در سال ۲۰۱۲ تعداد ۱۶ میلیون نفر در جهان سفر دریایی داشته اند و در سال ۲۰۱۳ این رقم به ۲۰ میلیون نفر با درآمدی معادل ۳۴ میلیارد دلار بالغ شده است، با این وجود درآمددر حالی که در دنیا طرف داران بسیاری را به خود جذب کرده است به گونه ای که بسیاری از کشورهای کوچک حوزه خلیج فارس تنها با داشتن چند صد متر نوار ساحلی تبدیل به قطب توریسیم دریایی در منطقه شده اند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-09-24] [ 12:41:00 ب.ظ ]




«استون، دولبوهان (۲۰۱۳) در مقاله خود به این نتایج رسیده اند: ۱- توسعه تئوری و تحقیق در زمینه سیستمهای مدیریت منابع انسانی و مدیریت الکترونیکی منابع انسانی ۲- ارائه جهات جدید برای تحقق در این زمینه و افزایش تأثیر این سیستمها در سازمان. در نتیجه، این مقاله تکامل سیستم مدیریت منابع انسانی[۲۷]و مدیریت منابع انسانی[۲۸]را بررسی کرده که روندی خلاصهای از تحقیق موجود را تأمین میکند و مقالات را در زمینه های ویژه معرفی میکند.»

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

«اسچالک (۲۰۱۳) در پژوهش خود به تحقیق مدیریت منابع انسانی شرکتها با بهره گرفتن از یک مدل در مورد تشکیل استراتژی مدیریت منابع انسانی اجرا شد. تحقیقات مشخص میکند که زمانی که محرکهای مشخص تجاری در یک فرایند تصمیمگیری وجود ندارند، نقش اصلی مدیریت منابع انسانی تأمین زیر ساختار مناسب با توجه به جلوگیری از عدم رضایت است. به منظور مورد استفاده بودن مدیریت منابع انسانی در یک روش استراتژیک، تجارت و مدیریت منابع انسانی میبایستی همردیف شوند. بر اساس یافتهها، طرحهای تحقیقاتی برای مطالعه دانشگاهی این رشته بوجود آمده از روابط بین استراتژی مدیریت منابع انسانی و سیستمهای فناوری اطلاعات را ارائه داده. بعلاوه ملاحظاتی برای متخصصان منابع انسانی در زمینه چگونگی مقایسه مطلوب بین مدیریت منابع انسانی و تجارت را ارائه دادهاند.»
« مالر و فیشر[۲۹] (۲۰۱۳) در تحقیق خود ۴۰ تحقیق منتشر شده از سال ۱۹۹۹ تا ۲۰۱۳ را با بهره گرفتن از تجزیه ادغامی به عنوان روش مبتنی بر مدرک خود بررسی میکنند. نتایج مشخص میکنند تحقیق تجربی و متواری که در این زمینه در مرحله اولیه است، ما مدرک تجربی را دریافت نکردیم که نشان دهد مدیریت منابع انسانی الکترونیک[۳۰] نتایج استراتژیک را پیشبینی میکند مدرک ثابت کنندهای برای این مسئله وجود دارد که مدیریت منابع انسانی استراتژیک نتایج مدیریت منابع انسانی الکترونیک را پیشبینی کرده و رابطه بصورت وابسته ظاهر میشود. هر چند طرحهای تحقیق برای ایجاد جهت ملی کافی نیستند. بررسی ما لزوم تحقیقات تجربیتر را در زمینه نتایج استراتژیک مدیریت منابع انسانی و مدیریت منابع انسانی الکترونی را در سطح مشخص میکند.
۲-۴- جمعبندی فصل:
نقش فناوری اطلاعات در سازمانهای جدید به اندازهای پر رنگ است که بسیاری از نظریه پردازان سازمان، مدیران و تصمیمگیران سازمانها را به اتخاذ استراتژی مرتبط با این فناوریها در جهتگیریهای آتی سازمانها توصیه میکنند.
هدف این تحقیق، بررسی اثرات فناوری اطلاعات (خلاصهسازی، یکپارچه سازی، انتقال اطلاعات) از طریق کانالهای انتقال در رابطه با مدیریت منابع انسانی به ویژه آموزش کارکنان، انگیزش کارکنان و انضباط کارکنان میباشد. همچنین، نتایجی که از به کارگیری فناوری اطلاعات در سازمان بدست میآید مورد بررسی قرار میگیرد. در این تحقیق اثرات تغییر این متغیرها را بر کارایی و اثر بخشی سازمان مورد بررسی قرار میگیرد. یعنی میخواهیم بررسی کنیم، منابع انسانی آگاه به مسائل اینترنت و فناوری اطلاعات تا چه اندازه میتواند سازمان را برای رسیدن به اهداف اصلیش یاری کند.
یعنی نتیجه مورد انتظار ما این است که پس از آزمون فرضیات و تدوین مدل نهایی، ما میدانیم کدام مؤلفه فناوری اطلاعات در سازمان هدف از کانال کدام متغیر انتقال دهنده اثر، روی کدام متغیر هدف در مدیریت منابع انسانی اثر میگذارد و این اثر از نظر آماری چه اندازهای دارد
فصل سوم
روششناسی پژوهش
۳-۱- مقدمه
هر پژوهشی با یک مساله آغاز میگردد. مساله علمی عبارت است از یک تحریک ذهنی که نیازمند به یک پاسخ از طریق پژوهش علمی میباشد (خاکی ،۷:۱۳۸۴).
پژوهش وقتی میتواند به درستی آغاز شود که مساله پژوهش به صورت یک بیانیه مساله [۳۱]درآمده باشد. زیرا در غیر این صورت حالت آدرس غلطی را دارد که در نهایت برای جوینده جز خستگی و هدر رفتن هزینه و زمان حاصلی ندارد (فرهنگی و صفرزاده،۱۴۱:۱۳۸۷).
مساله پژوهش موجب ایجاد سوالاتی در ذهن محقق گردیده و به استناد ادبیات نظری موجود، فرضیات یا سوالاتی ارائه میگردد بنابراین وظیفه اصلی و اساسی هر محقق بررسی و پژوهش جهت تأیید یا رد فرضیات و یا پاسخگویی به سوالأت میباشد. در این راستا محقق باید اطلاعات لازم را در این زمینه گردآوری نماید. اما همانگونه که محرز و آشکار میباشد داده ها، اطلاعات خام و غیر قابل اتکایی هستند که جهت تبدیل اطلاعات قابل استفاده بایستی تحلیل گردند تا با تبدیل داده ها به اطلاعات بتوان تصمیمگیری نمود.
لذا در این فصل ابتدا به روش انجام تحقیق و دلایل انتخاب آن پرداخته و توضیحاتی پیرامون جامعه آماری و روش نمونهگیری و حجم نمونه ارائه خواهد شد. سپس در مورد ابزار گردآوری داده ها، مقیاس و طیف ابزار اندازه گیری و روایی و پایایی بحث شده و در پایان فصل درباره روش های آماری که برای تجزیه وتحلیل داده ها مورد استفاده قرار گرفتهاند و اجرای پژوهش، توضیحاتی داده خواهد شد.
۳-۲- روش پژوهش
روششناسی به دو معنی به کار میرود: ۱- بررسی روش های پژوهشهای علمی و ۲- مجموع روش های هر علم. در معنی اول وسیلهای است که پژوهشگر را از گمراهی و کجاندیشی باز میدارد و او را در رسیدن به حقیقت یاری میکند، پس شاخهای از منطق فن درست اندیشیدن محسوب میشود و کوششی علمی جهت شناخت روش های شناخت است. در معنی دوم، شامل تعدادی روش است و روش مجموع فعالیتهایی است که پژوهشگر را به علم، یعنی قوانین واقعیت رهبری میکند و شامل گفتمان دربارهی روشهاست، یعنی گفتمان دربارهی بسندگی و مناسبت تلفیق یا ترکیب ویژهای از اصول و رویه های پژوهشی از جمله جامعه، نمونه، ابزار و غیره. روششناسی دربارهی روشها – همه روشها – حرف میزند(میرزایی، ۱۳۹۲، ۱۹۴-۱۹۳).
پژوهش علمی با هدف شناخت یک پدیده در جامعه آماری انجام میشود و به این دلیل موضوع تحقیق ممکن است که متوجه صفات، ویژگیها، کارکردها و متغیرهای آن باشد و یا این که روابط بین متغیرها، صفات، کنش و واکنش و عوامل تاثیر گذار در جامعه را مورد مطالعه قرار دهد(حافظنیا، ۱۳۸۷، ۱۱۹).
یافته های تحقیق تا حد زیادی بستگی به نوع کاوش محقق برای دست یافتن به آنها را دارد. هدف از انتخاب روش تحقیق آن است که مشخص نماید چه شیوه و روشی را اتخاذ کند تا او را هر چه دقیقتر، آسانتر، سریعتر ارزانتر در دستیابی به پاسخ یا پاسخهایی برای پرسشهای تحقیقی مورد نظر کمک کند(نادری، سیف نراقی، ۱۳۸۴، ۶۱).
۳-۲-۲-۱. پژوهش از نظرمسیر
طراحی یک طرح پژوهش مستلزم اتخاذ یک رویکرد مناسب(ترکیبی یا تجزیهای) و هدفها (اکتشافی یا قیاسی) است که البته میتوان این رویکردها را با هم ترکیب نمود(میرزایی، ۱۳۹۲، ۶۹).
پژوهش کیفیپژوهش کیفی از رویکرد ترکیبی یا کلنگر استفاده میکند که در آن به اجزاء تشکیلدهنده خرد نمیشوند. هدف این نوع پژوهش کشف پدیدههایی نظیر الگوها یا روابطی که پیشتر توصیف یا کشف نشدهاند و درک و مطالعه این پدیده ها از نظر شرکتکنندگان در این فعالیت است(میرزایی، ۱۳۹۲، ۷۱).
همبستگی: مطالعات همبستگی تعدادی از متغیرهایی را که تصور میشود با مسئله مرتبط هستند، ارزیابی میکند(خاکی،۱۳۸۸ ،۲۱۸). و برای کسب اطلاع از رابطه میان متغیرها انجام میگیرد، ولی الزاماً کشف رابطه علت و معلولی مورد نظر نیست(حافظنیا، ۱۳۸۷، ۶۷). هدف این پژوهش، ۱- شناسایی و بررسی همبستگی بین دو یا چند متغیر۲- پیشبینی یک متغیر از روی متغیرهای دیگر و ۳- تعیین شدت و یا قوت رابطه ها میان چندمتغیرها است(میرزایی، ۱۳۹۲، ۹۱).
با توجه به توضیحات فوق؛ پژوهش حاضر از لحاظ هدف، پژوهش کاربردی میباشد، زیرا با بهره گرفتن از یافته های قبلی به نتایجی رسیده که میتواند در راستای تصمیمگیری مورد استفاده مدیران قرار گیرد. این پژوهش از حیث روش پژوهش، توصیفی میباشد، چون در آن متغیرها دستکاری نمیشوند و با توجه به این که ابزار گردآوری داده ها در جامعه آماری و میان آزمودنیها توزیع و جمعآوری میشود، از نوع پژوهشهای پیمایشی است.
۳-۳- جامعه[۳۲] آماری
جامعه آماری به افرادی اطلاق میشود که از جهات خاص مربوط به نقطه نظرهای تحقیق دارای صفات مشترک بوده و مشمول نتایج پژوهشی مورد نظر باشد (فرهنگی و صفر زاده، ۱۳۸۷: ۱۸۸). به عبارت دیگر مجموعهای از اشیاء یا عناصری است که دارای اطلاعات مورد نیاز در فرایند تحقیق بوده و هدف محقق آن است که در مورد آنها نتیجهگیری کند (مال هاتراد، ۱۳۷۸، ۱۸۸).
جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه کارکنان شعب بانک انصار استان کرمانشاه میباشد.
۳-۴ -حجم نمونه و روش نمونه گیری[۳۳]
۳-۴-۱- حجم نمونه
تعیین اندازه نمونه مناسب و مکفی یکی از چالش برانگیزترین مباحث در نمونه گیری است (دلاور و حیدری تفرشی، ۱۳۸۵، ۱۵۵). یک نمونهی آرمانی میبایست آنقدر بزرگ باشد که بتواند معرف جامعه بوده و نتایج حاصل از آن قابل تعمیم باشد و آنقدر کوچک باشد که از نظر دستیابی به آزمودنیها، اقتصادی و زمانی و تجزیه و تحلیل داده ها مقرون به صرفه باشد. نمونه به دو دسته تقسیم میشوند: ۱- نمونهی کوچک که به نمونه های کمتر از ۳۰ تایی اطلاق میشوند. ۲- نمونهی بزرگ که نمونه های به ۳۰ تایی و بیشتر اطلاق میگردد(میرزایی، ۱۳۹۲، ۱۸۱).
حجم نمونه، در این پژوهش شامل ۱۶۰ نفر یعنی تمام کارکنان کل شعب بانک انصار در استان کرمانشاه میباشد.
۳-۴-۲- روش نمونهگیری
نمونهگیری به معنای برداشتن نسبتی از جامعه یا کل بعنوان معرف یا نماینده است. این نمونه باید کلیه یا اکثر ویژگیهای جامعهی کل را داشته باشد تا بتوان نتایج حاصل از آن را به کل تعمیم داد. بر این اساس، نمونه گیری میبایست بر اساس اصول و قواعد معینی انجام گیرد. پس، در یک تعریف دیگر میتوان گفت نمونهگیری عبارت است از انتخاب نسبتی از کل جامعهی تعریف شده بر اساس اصول و قواعد خاص و با انتخاب افراد به روش های نظاممند.
برای اینکه بتوان نتایج را تعمیم داد یا ادعا کرد که نمونه معرف است، میبایست نمونهگیری مطابق با قواعد احتمال یا براساس تصادف صورت گیرد. در اینجا انواع نمونهگیری بر اساس احتمال یعنی روشی که در آن هر عضو برای انتخاب شدن متکی به تصادف مبتنی بر قاعدهی نمونهگیری باشد (نمونهگیری تصادفی ساده[۳۴]، نمونهگیری تصادفی نظاممند[۳۵]، نمونهگیری تصادفی طبقهای[۳۶]، نمونهگیری تصادفی متناسب با حجم[۳۷]، نمونهگیری تصادفی خوشه ای[۳۸] و نیز نمونهگیری غیراحتمالی یا غیرتصادفی که مختص مواقعی است که نمیتوان از نمونهگیری تصادفی سود جست، توضیح داده میشوند.
نوع نمونهگیری در این تحقیق تمام شماری میباشد. چون تعداد کل کارکنان بانک انصار ۱۶۰ نفر میباشند.
۳-۵ - ابزار گردآوری اطلاعات
ابزار سنجش و اندازه گیری وسایلی هستند که محقق به کمک آنها می تواند اطلاعات مورد نیاز را برای تجزیه و تحلیل و بررسی پدیده مورد مطالعه و نهایتاً کشف حقیقت گردآوری نماید. بنابراین باید به گونهای طراحی و سازمان داده شوند که بتوانند اطلاعات را به نحو مطلوب گردآوری کنند (حافظنیا، ۱۳۸۷، ۱۴۴).
روش های گردآوری اطلاعات را به طور کلی به دو طبقه میتوان تقسیم کرد:
۱-روش های کتابخانهای که بسته به نوع سند و موضوع پژوهش ممکن است با بهره گرفتن از فیش، جدول، نقشه و کروکی، فرمهای شبه پرسشنامه، یا ترکیبی از همهی آنها انجام پذیرد.
۲-روش های میدانی که از شهرت بیشتری برخوردارند، عبارتند از: پرسشنامه[۳۹]، مصاحبه[۴۰]، مشاهده[۴۱]، روش آزمون و روش های صوتی و تصویری (همان منبع، ۱۶۴-۱۶۳).
روش گردآوری داده ها در این پژوهش، تلفیقی از روش کتابخانهای و میدانی میباشد؛ از مطالعات کتابخانهای در این پژوهش اطلاعات مربوط به ادبیات موضوع و پژوهشهای پیشین با بهره گرفتن از کتابها، مقالات فارسی و لاتین و کتابخانههای دانشگاههای مختلف، پایان نامهها و همچنین استفاده از اینترنت و مراجعه به کتابخانههای دیجیتال در دسترس جمع آوری شده است و روش میدانی با ابزار پرسشنامه برای جمعآوری داده ها از آزمودنیها استفاده شده است.
پرسشنامه عبارت است از مجموعهای از پرسش هدفمدار، که با بهرهگیری از مقیاسهای گوناگون نظر، دیدگاه و بینش یک فرد پاسخگو را مورد سنجش قرار می دهد (خاکی، ۱۳۸۴: ۲۴۲).
این مطالعه به صورت میدانی و پیمایشی عناصر حاوی اطلاعات در حوزه تحقیق صورت خواهد گرفت . اول پرسشنامه تحقیق بر اساس سه گام تدوین میشود.
گام اول:
تدوین پرسشنامه مجزا ویا یک پرسشنامه که هر سه متغیرهای فناوری اطلاعات,کانالهای انتقال دهنده ومدیریت منابع انسانی را با هم داشته باشد.
پرسشنامه اولویت بندی مؤلفه های مهم فناوری اطلاعات در سازمان هدف.
پرسشنامه اولویت بندی مؤلفه های مهم مدیریت منابع انسانی در سازمان هدف.
پرسشنامه نهایی اثرسنجی متغیرهای فناوری اطلاعات ، از کانال های متفاوت، روی متغیرهای اصلی مدیریت منابع انسانی.
گام دوم:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:40:00 ب.ظ ]




۲-۲-۷-۲)منابع ناخوشی در سازمانها:
بیشتر مطالعاتی که درباره سلامت سازمانی انجام شده اند، بیانگر این مطلب بوده اند که دو منبع وابسته
ایجاد سلامت سازمانی و کامیابی در محل کار وجود دارد . مهمترین منبع سلامت سازمانی عبارت از سبک رهبری و رفتار مدیران مستقیم افراد است .
منبع دوم عبارت است از سازمانی که باعث ایجاد خلاقیت و همکاری می گردند و نیز ابتکاراتی که باعث انجام کارها به شیوه ای ما فوق عادی می گردند.
نوع رفتار رهبری سازمان که ارتقا دهنده سلامت سازمانی است عبارت است از:

    • ارائه بینش و تعیین جهت، همراه با اعطای آزادی به اشخاص در جهت نوآوری و ابتکارات فردی
    • روشن کردن دقیق انتظارات و نیازمندی ها
    • درک و تمجید مکرر از کار خوب و اخذ فیدبک های مناسب در مورد عملکرد
    • برطرف کردن اختلافات بطور منصفانه و مناسب
    • تشویق توسعه و یادگیری
    • حمایت از همه افراد، اعتماد و احترام همگانی

این مطالعه نشان می دهد که سرمشق های سازمانی که مکان جذابی برای کار ایجاد می کنند، عبارتند از:

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

    • داشتن اهداف روشن و تجلیل تمام موفقیت ها
    • تشویق مشارکت در تصمیم گیری

داشتن ارزشهای مشترک که در تمام سازمان مورد تمرین قرار گیرند.

    • تدارک مواد، ابزارها و تجهیزات مناسب برای انجام کار
    • تشویق ارتباطات و انتقال دانش
    • پاداشهای روشن و منصفانه

مهمترین عوامل در ایجاد و حفظ سلامت سازمانی
مطالعات نشان میدهند که موثرترین رفتارهای مدیریتی که منجر به ایجاد محل کاری سالم و خلاق میشوند، عبارتند از:
توانایی و تمایل مدیران به:

    • برطرف کردن اختلافات بطور منصفانه و مناسب
    • فراهم کردن آزادی برای کارکنان در انجام کار خود، همراه با ارائه مسیرها، ابزارها و اطلاعات روشن.
    • فراهم کردن فیدبک جامع و مستقیم در مورد عملکرد
    • حمایت و اعتماد
    • احترام به همه افراد

همچنین غیبت از محل کار، زمانی به حداقل خود می رسد که شرایط زیر در سازمان وجود داشته باشد:

    • دانش و ادراک هدف های سازمانی
    • مشارکت در تصمیم گیری
    • فیدبک مستقیم برای کار خوب
    • نشان دادن رفتار کارکنان، با انعکاس ارزشهای سازمان
    • شواهد مبنی بر ارتباط خوب و احترام در میان کارکنان

می توان عناصر مختلف سلامت سازمانی را در نمودار زیر خلاصه کرد:
شکل ۲-۸: عناصر سلامت سازمانی
۲-۳)پیشینه تحقیق:
۲-۳-۱) پیشینه تحقیقات داخلی
سلطان حسینی و همکاران(۱۳۸۹)، در پژوهشی تحت عنوان بررسی سهم نسبی سلامت روانی بر سلامت سازمانی ادارات تربیت بدنی استان اصفهان به نتایج زیر دست یافتند. مؤلفۀ بهبودی شخصی از سلامت روانی بر پنج مؤلفه از سلامت سازمانی (نوآوری، سازگاری، روحیه، شایستگی ارتباطات و یکپارچگی)، مؤلفه کنترل اضطراب از سلامت روانی بر پنج مؤلفه (سازگاری، شایستگی حل مسأله، شایستگی ارتباطات، پشتیبانی منابع و روحیه )؛ مؤلفه علائم احساس توانایی و خوب بودن از سلامت روانی بر هفت مؤلفه (نوآوری، سازگاری، شایستگی حل مسأله، تمرکز بر اهداف ، شایستگی ارتباطات، روحیه و یکپارچگی)؛ مؤلفه توانایی برقراری ارتباط با دیگران از سلامت روانی بر پنج مؤلفه (نوآوری، سازگاری، شایستگی ارتباطات، روحیه و یکپارچگی) و همچنین، مؤلفه توانایی مقابله با مشکلات روزمره و فشارهای زندگی از سلامت روانی نیز بر هفت مؤلفه (سازگاری، شایستگی حل مسأله، تمرکز بر اهداف شا یستگی ارتباطات، روحیه، استقلال و یکپارچگی) از سلامت سازمانی تأثیر داشت.
رحیمی (۱۳۸۶) در تحقیقی با عنوان بررسی رابطه بین مؤلفه های مدیریت دانش سازمانی و میزان خلاقیت اعضای هیأت علمی دانشگاه اصفهان به بررسی سؤالات تحقیق با در نظر گرفتن ابعاد مدیریت دانش ( اجتماعی شدن، برون سازی، ترکیب و درون سازی) و با توجه به ویژگی های جمعیت شناختی (سن، جنسیت، رشته تحصیلی، مرتبه علمی و وضعیت استخدامی)پرداخته است
شیخی (۱۳۸۶) در پژوهش خود دریافت که بین فضای سازمانی و بهره وری کارکنان در اداره امور مالیاتی استان تهران رابطه وجود دارد و از بین عوامل، فضای سازمانی ، عاملهای پاداش ، حمایت ، دانش ، ضوابط و هویت، پیش بینی کننده بهره وری است .
حقیقت جو در تحقیق خود به این نتیجه رسید که بین سلامت سازمانی و بهره وری رابطه وجود دارد، یعنی بالاتر رفتن میزان سلامت سازمانی می تواند منجر به افزایش بهره وری گردد . بین میزان سلامت سازمانی و خلاقیت مدیران رابطه معکوس وجود داشت اما معنادار نبود (حقیقت جو،۲۰۰۶).
گودرزی و همکاران ( ۱۳۸۸) تأیید کردند که به منظور کسب و حفظ مزیت رقابتی در اقتصادهای جهانی، سازمانهای امروزی باید به طور مؤثر به سمت منابع دانش حرکت کنند. با وجود این، مدیریت دانش بهینه سازی دانش سازمانی به منظور دستیابی به افزایش عملکرد با بهره گرفتن از روش های متفاوت است . نادی ( ۲۰۰۸) نشان داده است که بین مدیریت دانش و سازمان یادگیرنده در دانشگاه های آزاد اسلامی منطقه چهار رابطه معناداری وجود دارد.
از طرفی همچنین، آفریده ثانی و همکاران (۱۳۸۶ ) مطالعه موردی در یک شرکت پژوهشی پتروشیمی انجام دادندکه در این تحقیق، با بهره گرفتن از مدل نانوکا و تاکوچی به ارائه یک الگوریتم در جهت اندازه گیری سطح مدیریت دانش، در سازمان پرداخته شد. نتایج نشان داد که یکی از مهمترین موارد در جهت کسب موفقیت در پیاده سازی مدیریت دانش، شناخت مناسب از وضعیت دانشی سازمان است. در صورتی که مرحله شناخت به خوبی صورت پذیرد، می توان با اتخاذ استراتژی مناسب و برنامه ریزی مدون، به پیاده سازی فرایندهای مدیریت دانش پرداخت.
۲-۳-۲) پیشینه تحقیقات خارجی
چائوهانگ(۱۹۹۹) در پژوهش خود با عنوان (مدیریت دانش درسازمان یادگیرنده) دریافت که یادگیری از طریق تسهیم دانش در بین کارکنان، مشتریان به وجود میآید. مارتین ( ۲۰۰۴) در پژوهشی با عنوان مدیریت یادگیری و نیاز به خلق مدیریت دانش به اهمیت فرایندهایی که حمایت کننده ی یادگیری سازمانی و خلق دانش سازمانی است تأکید میکند.(مارتین، ۲۰۰۴).
بریانت(۱۹۹۹) در پژوهش خود با عنوان (نقش رهبری تحولی و تبادلی در ایجاد و انتشار مدیریت دانش) دریافت که: رابطه روشن و معناداری بین رهبری تحولی و مدیریت دانش در سازمان ها وجود دارد. همچنین دریافت که، رهبری متعهد ممکن است در ایجاد و انتشار دانش در سطوح فردی و گروهی مؤثرتر باشد.
هال (۲۰۰۵) در رساله دکتری خود با عنوان مدیریت دانش در زمان های تغییر:تبادلات دانش صریح و ضمنی، به بررسی اهمیت و چالش های مدیریت دانش در زمان تغییرات وسیع پرداخته است.هدف تحقیق، ارزریابی مدیریت دانش در زمان های تغییر وسیع سازمانی به وسیله تحلیل تأثیر ادغام مدیریت دانش در آژانس های خدماتی و بهداشتی تگزاس بود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:40:00 ب.ظ ]




در این روش که با روش اولویت‎بندی مشابهت دارد، به جای عرضه انواع تبلیغات در یک زمان، به هر یک از اعضای گروه دو تبلیغ نشان داده می‎شود و از آن‎ها خواسته می‎شود تا یکی را که از نظر آن‎ها مناسب تر است انتخاب کنن. وقتی تبلیغ مورد نظر انتخاب شد، تبلیغ رد‎شده کنار گذاشته می‎شود و تبلیغ سوم عرضه می‎یابد تا سرانجام بهترین تبلیغ انتخاب شود. مزیت این روش نسبت به روش اولویت‎بندی این است که انتخاب یکی از بین دو گزینه بسیار راحت تر و منطقی تر از انتخاب بهترین تبلیغ از مجموعه چند تبلیغ است. (منصوری‎مؤید، ۱۳۸۳)
۲-۲-۸-۲-۱-۶- روش مجله ساختگی یا مجازی[۱۲۲]
برای غلبه کردن بر بعضی از عوامل محیطی ارزیابی‎های قبلی از این روش استفاده می‎شود. در این روش مجله‎ای با همه ویژگی‎های مجله واقعی برای منازلی که بیانگر نمونه مناسبی باشند ارسال می‎گردد. در این مجله، تبلیغات مورد نظر عرضه شده‎است و از پاسخ دهندگان خواسته می‎شود تا طبق معمول آن را مطالعه کنند. سپس در فرصتی دیگر مصاحبه‎کننده با طرح سوال‎هایی سعی می‎کند تا میزان بازخوانی یا به یادآوری تبلیغات مورد نظر را معین سازد. (محمدیان، ۱۳۸۸)
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۲-۲-۸-۲-۱-۷- مقیاس‎های درجه بندی[۱۲۳]
این مقیاس برای اقسام مختلف پیش آزمون تبلیغات مورد استفاده قرار می‎گیرد و اشکال گوناگونی دارد. یکی از اشکال متداول، روشی است که توسط چارلز ای. آسگود[۱۲۴] و همکارانش طراحی شده‎است. این روش بر اساس اختلافات معنایی شکل گرفته است و در آن از صفات قطبی (متضاد) استفاده می‎شود؛ نظیر ضعیف/ قوی، مناسب/ نامناسب و این صفات در دو قطب مختلف قرار گرفته و بین آن‎ها به مقدار ۷ عدد خط تیره، فاصله ایجاد می‎شود و از پاسخ دهندگان خواسته می‎شود نظر خود را در مورد آگهی با گذاشتن علامت ضربدر (x) در یکی از فواصل بین این دو صفت اعلام نمایند.
ضعیف ـــ ـــ ـــ ـــ ـــ ـــ ـــ قوی
پس از اتمام آزمون نتایج جمع‎بندی می‎گردد و بهترین آگهی بر اساس صفات یاد‎شده مشخص می‎شود. (منصوری‎مؤید، ۱۳۸۳)
۲-۲-۸-۲-۲- آزمایش‎های پس از انجام تبلیغ
این گونه آزمایش‎ها پس از این که تبلیغ پایان می‎یابد و یا در فاصله زمانی که هنوز در حال اجراست، مورد استفاده قرار می‎گیرند. مهمترین هدف این گونه آزمایش‎ها ارزیابی آثار تبلیغات انجام یافته و یا اجرا شده‎است. به بیان دیگر، میزان اثربخشی تبلیغات انجام‎شده را اندازه‎گیری می‎کند. (منصوری‎مؤید، ۱۳۸۳)
۲-۲-۸-۲-۲-۱- آزمون‎های به خاطر آوری[۱۲۵]
در این روش، تبلیغ‎کننده از افرادی که مجله‎ها را می‎بینند یا برنامه‎های تلویزیونی را تماشا می‎کنند، می‎خواهند حتی الامکان هر آن چه درباره تبلیغ کنندگان و کالا‎های آن‎ها دیده‎اند به یاد آورند. میزانی که از هر آگهی به خاطر می‎آید، توانایی آگهی را در جلب توجه و باقی ماند در ذهن نشان خواهد داد.
از این روش برای ارزیابی آگهی در هر رسانه ای، از تلویزیون گرفته تا تابلو‎های تبلیغاتی می‎توان استفاده کرد. بر خلاف آزمون‎های شناختی، در آزمون‎های به خاطرآوری به افراد، تبلیغ نشان داده نمی‎شود. بلکه از آن‎ها خواسته می‎شود تا تبلیغ را به خاطر آورند و از این طریق میزان به خاطرآوری بدون کمک به مخاطب سنجیده می‎شود.
با این آزمایش، درصد کسانی که تبلیغ را از کانال یا وسیله‎ای خاص دیده، شنیده و یا خوانده‎اند و به خاط می‎آورند، تعیین می‎گردد. با این آزمایش می‎توان «درجه توجه و تبلیغ» افراد را نیز اندازه‎گیری کرد.
در اغلب کشور‎ها، مراکز تحقیقات بازاریابی متعددی هستند که از طریق مصاحبه با گروه‎ها و طبقات مختلف مردم برای انواع تبلیغات، میزان تشخیص و توجه آن‎ها را شناسایی و ارزیابی کرده و در اختیار متقاضیان قرار می‎دهند.
در یکی از این روش‎ها، محقق صفحاتی از یک مجله را که دارای تبلیغات مختلف است در کنار مخاطب ورق می‎زند و از او می‎پرسد که تبلیغ مورد نظر را دیده است یا خیر. اگر پاسخ مخاطب مثبت باشد، محقق از او می‎خواهد تا آن چه درباره تبلیغ به خاطر دارد و به یاد می‎آورد بیان کند. پاسخ‎های دریافت‎شده مورد تجزیه و تحلیل قرار می‎گیرد تا نتایج زیر به دست آیند:
درصد کسانی که تبلیغ را دیده یا خوانده‎اند.
درصد کسانی که بخش‎های خاصی از تبلیغ را دیده یا خوانده و یا به آن توجه کرده‎اند.
درصد کسانی که بیش از نیمی از نوشته‎ها و مطالب تبلیغ را خوانده‎اند. (محمدیان، ۱۳۸۸)
آزمون‎هایی که برای اندازه‎گیری میزان یادآوری صورت می‎گیرد به شرح زیر می‎باشند.
روش یادآوری پس از یک روز[۱۲۶]
یادآوری پس از یک روز، مشهورترین روش اندازه‎گیری قدرت جلب توجه تبلیغات تلویزیونی است. این روش اولین بار توسط جورج گالوپ[۱۲۷] در اوایل دهه ۱۹۴۰ انجام شد و پس از آن توسط یانگ و رابیکام[۱۲۸] و گروه تحقیقات بازاریابی بروک[۱۲۹] صورت گرفته است. در این روش پس از ۲۴ الی ۳۰ ساعت پس از پخش آگهی با ۱۵۰ تا ۳۰۰ نفر از بینندگان تماس گرفته می‎شود و از آن‎ها پرسیده می‎شود که آیا تبلیغ مورد نظر را به خاطر می‎آورند یا خیر.
آزمون تاثیر گالوپ- رابینسون[۱۳۰]
این آزمون معمولا در مورد آگهی‎های مجلات انجام می‎شود. در ابتدا از خواننده مجله خواسته می‎شود تا حداقل یکی از مقالات مورد استفاده خود را ذکر کند. سپس تعدادی کارت به وی داده می‎شود که بر روی آن‎ها نام مارک‎های تبلیغ‎شده درج شده‎است. از او خواسته می‎شود مارک کالا‎هایی را که در مجله مذکور تبلیغ شده‎است، مشخص کند. سپس با ارائه یک سری پرسش‎ها، میزان تاثیر آگهی را اندازه‎گیری می‎کنند.
مهمترین اطلاعی که از این روش به دست می‎آید، تعداد پاسخ دهندگانی است که می‎توانند پیام تبلیغاتی را بازگو کنند. به طور کلی «بازگو کردن» عبارت از اظهاراتی است که پاسخ‎دهنده درباره مندرجات یا مطلب تبلیغات معینی بیان می‎کند. این گزارش محصول نهایی یا نتیجه‎ای است که از یک سلسله سوال به دست می‎آید و در تعیین میزان اثری که تبلیغات در پیام فروش باقی می‎گذارد مفید و با ارزش است.
بر اساس مطالعات گالوپ- رابینسون معلوم شده‎است تعداد پاسخ دهندگانی که می‎توانند مطالب آگهی‎های تبلیغاتی را بازگو نمایند بسته به نوع آگهی از چند درصد ناچیز تا پنجاه درصد تغییر می‎کند.
اشکال عمده این روش، هزینه‎های تهیه و توزیع مجله به خصوص است. به همین دلیل در این روش برای آزمایش آگهی‎ها فقط نشریات کثیر الانتشار درج می‎شود.
آزمون سه جانبه[۱۳۱]
در این آزمون، سه عنصر مورد نظر است: کالای مورد تبلیغ، موضوع یا شعار[۱۳۲] و مارک کالا. به پاسخ دهندگان، دو مورد از اجزای سه گانه داده می‎شود و در مورد جزء سوم از آن‎ها سوال می‎شود. مثلا سوال می‎شود: کدام یک از شرکت‎های تولید‎کننده کارت اعتباری، پیام «بدون آن از منزل خارج نشوید» را به عنوان پیام تبلیغاتی خود انتخاب کرده است؟ اگر پاسخگو آن را به یاد آورد نام امریکن اکسپرس[۱۳۳] را اعلام می‎نماید. (منصوری‎مؤید، ۱۳۸۳)
۲-۲-۸-۲-۲-۲- آزمون‎های شناختی[۱۳۴]
در این روش محقق از خوانندگان مثلا یک مجله می‎خواهد آن چه را قبلا دیده اند، شناسایی کنند. به هر آگهی بسته به میزانی که خوانندگان آن را بشناسند نمره‎هایی داده می‎شود. این نمره‎ها برای ارزیابی تاثیر آگهی در قسمت‎های مختلف بازار و همچنین برای مقایسه آگهی‎های شرکت با آگهی‎های رقبا مورد استفاده قرار می‎گیرد. (محمدیان، ۱۳۸۸)
یکی از آزمون‎های شناخت مربوط به شرکت بی. آر. سی.[۱۳۵] است که خط تلفن خانگی داشته یا دارنده خط تلفن سیار در اتومبیل خود می‎باشند. بخش‎هایی از تصاویر تبلیغات تلویزیونی به صورت عکس همراه با زیرنویس معین می‎شود و در مورد آن سوالاتی در زمینه یادآوری آگهی میزان جالب بودن احساس مصرف‎کننده نسبت به کالا توصیف آگهی (با بهره گرفتن از صفات چند بخشی مانند سرگرم‎کننده، دوست داشتنی، باور کردنی و غیره) و یادآوری مارک مورد تبلیغ پرسیده می‎شود و در پایان از وی سوال می‎شود که آیا کالا را مصرف می‎کنید یا خیر. پژوهش دیگری که در این زمینه انجام شده‎است توسط شرکت استارچ اینرا هوپر[۱۳۶] در سال ۱۹۲۳ صورت گرفته است. (منصوری‎مؤید، ۱۳۸۳)
این پژوهش در مورد تبلیغات چاپی انجام می‎شود و پس از فروش نشریه به محل کار یا منزل خریدار مراجعه می‎شود . سوالاتی در مورد آگهی‎های داخل نشریه (از حیث کیفیت، رنگ، اندازه و غیرو) از وی پرسیده می‎شود. پس از بررسی نتایج، پاسخ دهندگان را در سه طبقه توجه‎کننده[۱۳۷] (که وجود آگهی را به خاطر می‎آورند)، مشارکت‎کننده[۱۳۸] (که بخشی از آگهی را که در بردارنده مارک یا خدمات است به خاطر می‎آورد)، و خواننده دقیق[۱۳۹] (که نیمی از آگهی یا بیش از نیمی از آن را مطالعه کرده است) تقسیم می‎نماید. (منصوری‎مؤید، ۱۳۸۳)
در واقع در این آزمایش از مخاطبان خواسته می‎شود تا چنان‎چه تبلیغی را دیده یا شنیده‎اند اعلام کنند. سپس از کسانی که تبلیغ را دیده یا شنیده‎اند می‎خواهند تا طرح و محتوای تبلیغی را که دیده اند، به یاد آورده و بازخوانی کنند. بازخوانی به دو صورت بازخوانی کمکی (در این مورد، محقق نشانه‎ها و علائمی از تبلیغ را به پاسخگو عرضه می‎کند مانند نام محصول یا یک واژه یا عبارت کلیدی تبلیغ) و بازخوانی غیر کمکی (هیچ نوع کمکی از طرف محقق داده نمی‎شود) صورت می‎گیرد. (محمدیان، ۱۳۸۸)
علت انجام بازخوانی کمکی این است که بعضی از پاسخگویان تحت تاثیر شرایط مصاحبه آن چه را در مورد تبلیغ دیده یا خوانده و شنیده اند، فراموش می‎کنند و یا نمی‎توانند به یاد آورند و از طریق روش بازخوانی کمکی فرصتی فراهم می‎شود تا آن‎ها بتوانند دور از تنش و فشار مصاحبه نظرات واقعی خود را ارائه دهند. (محمدیان، ۱۳۸۸)
آزمون‎های شناختی یکی از عوامل ضروری در اثربخشی تبلیغات است. اگر یک آگهی از حداقل‎های لازم در این آزمون‎ها برخوردار نباشد، احتمال شکست و اثربخش نبودن آن وجود دارد.
۲-۲-۸-۲-۲-۳- تکنیک تست‎های روانی[۱۴۰]
این تکنیک برای بررسی عکس العمل‎های احساس- عاطفی مصرف‎کننده نسبت به تبلیغات بازرگانی انجام می‎گیرد. مصرف‎کنندگان در اثر آگهی‎های بازرگانی، عکس العمل‎های متفاوتی از خود نشان می‎دهند.
برای اندازه‎گیری این عکس العمل‎ها از دستگاه‎های متفاوتی استفاده می‎کنند. سپس بعد از اندازه‎گیری این عکس العمل‎ها، تاثیرات آن ارزیابی می‎شود. مثلا سرعت پلک زدن چشم، شدت علاقه به آگهی‎های بازرگانی را نشان می‎دهد. البته، سنجش این عکس العمل‎ها خیلی گران تمام می‎شود و بدین خاطر کمتر مورد استفاده قرار می‎گیرد. (منصوری‎مؤید، ۱۳۸۳)
۲-۲-۸-۲-۲-۴- تکنیک ترغیبی[۱۴۱] (داگمار)[۱۴۲]
«داگمار» مخفف عبارت «تعریف اهداف تبلیغات جهت سنجش نتایج تبلیغات» است. سنجش این تکنیک بر اساس مدلی است که «کلی[۱۴۳]» آن را ارائه کرده و معیار سنجش آن «ترغیب» می‎باشد. یعنی، تعیین این که تبلیغات بازرگانی تا چه اندازه مصرف‎کننده را به خرید کالا‎ها و خدمات ترغیب می‎کند. او معتقد است که پیام‎های بازرگانی از طریق یک روند چهار مرحله‎ای توسط مصرف‎کننده درک می‎شود و منجر به خرید کالای مورد تبلیغ می‎گردد. این مدل مرحله‎ای به صورت ذیل می‎باشد:
آگاهی[۱۴۴] درک[۱۴۵] متقاعد شدن[۱۴۶] رفتار خرید[۱۴۷]
حال، مختصرا به توضیح این مدل می‎پردازیم.
آگاهی
در اولین وهله، پیام‎های بازرگانی محصول مورد تبلیغ، باعث می‎شود که مصرف‎کننده از وجود این محصول آگاه شود.
درک
مصرف‎کننده پس از رویت پیام‎های بازرگانی باید درک کند که این محصول چیست و کدام یک از نیاز‎های او را می‎تواند برآورده سازد.
متقاعد شدن
مصرف کنننده پس از شناختن محصول تبلیغ‎شده بایستی ابتدا تمایل رفتاری در او ایجاد شود و خود را متقاعد به خرید آن محصول نماید.
رفتار خرید
شکل گیری رفتار خرید هنگامی صورت می‎گیرد که مصرف‎کننده محصول تبلیغ‎شده را بخرد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:40:00 ب.ظ ]




درتفسیر نمونه ذیل آیات این مطالب آمده است : در آیات گذشته بحثهایى پیرامون سرزنش کسانى که از غزوه تبوک خود دارى کرده بودند، به میان آمد، این دو آیه مورد بحث به عنوان یک قانون کلى و همگانى، بحث نهایى را روى این موضوع مى‏کند.نخست مى‏گوید:” مردم مدینه و بادیه‏نشینانى که در اطراف این شهر که مرکز و کانون اسلام است زندگى مى‏کنند حق ندارند، از رسول خدا ص تخلف جویند” (ما کانَ لِأَهْلِ الْمَدِینَهِ وَ مَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرابِ أَنْ یَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ). و نه حفظ جان خود را بر حفظ جان او مقدم دارند” (وَ لا یَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِهِ).چرا که او رهبر امت، و پیامبر خدا، و رمز بقاء و حیات ملت اسلام است، و تنها گذاردن او نه فقط پیامبر صلى الله علیه و آله وسلم را به خطر مى‏افکند، بلکه آئین خدا و علاوه بر آن موجودیت و حیات خود مؤمنان را نیز در خطر جدى قرار خواهد داد.در واقع قرآن با بهره گرفتن از یک بیان عاطفى، همه افراد با ایمان را به ملازمت پیامبر صلى الله علیه و آله وسلم و حمایت و دفاع از او در برابر مشکلات تشویق مى‏کند، مى‏گوید:جان شما از جان او عزیزتر، و حیات شما از حیات او با ارزشتر نیست آیا ایمانتان اجازه مى‏دهد او که پرارزشترین وجود انسانى است، و براى نجات و رهبرى شما مبعوث شده به خطر بیفتد، و شما سلامت طلبان براى حفظ جان خویش از فداکارى در راه او مضایقه کنید؟! مسلم است تاکید و تکیه روى مدینه و اطرافش به خاطر آن است که در آن روز کانون اسلام مدینه بود، و الا این حکم نه اختصاصى به مدینه و اطراف آن دارد و نه مخصوص پیامبر ص است.این وظیفه همه مسلمانان در تمام قرون و اعصار است که رهبران خویش را همچون جان خویش، بلکه بیشتر گرامى دارند و در حفظ آنان بکوشند و آنها را در برابر حوادث سخت تنها نگذارند، چرا که خطر براى آنها خطر براى امت است. (مکارم شیرازی،۱۳۷۴، ج‏۸ ، ۱۸۶)
در تفسیر نور نیزاین تعبیر مورد اشاره قرار گرفته است :اطاعت بى‏چون و چرا از پیامبر لازم است و کسى حقّ تخلّف از فرمانِ حکومتى رسول خدا صلى الله علیه و آله را ندارد. ما کانَ لِأَهْلِ الْمَدِینَهِ … أَنْ یَتَخَلَّفُوا (قرائتی،۱۳۸۳ ،ج‏۳ ، ۵۱۹)
الف – ۱-۴ ) سوره نور – آیه ۵۱ : إِنَّما کانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنینَ إِذا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ أَنْ یَقُولُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُون‏.
سخن مؤمنان، هنگامى که بسوى خدا و رسولش دعوت شوند تا میان آنان داورى کند، تنها این است که مى‏گویند: «شنیدیم و اطاعت کردیم!» و اینها همان رستگاران واقعى هستند.
در تفسیر المیزان ذیل این آیه آمده است : سیاق جمله” إِنَّما کانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِینَ” که کلمه” کان” در آن قید شده، و نیز وصف ایمان در کلمه” مؤمنین” دلالت دارد بر اینکه گفتن” شنیدیم و اطاعت کردیم” در پاسخ به دعوت به سوى خدا و رسول او، مقتضاى ایمان به خدا و رسول است، (چون کلمه” کان” و مؤمنین مى‏رساند که دارندگان صفت ایمان همواره چنین بوده‏اند)، آرى، مقتضاى اعتقاد قلبى بر پیروى آنچه خدا و رسول بدان حکم مى‏کنند همین است که دعوت به حکم خدا و رسول را لبیک بگویند، نه اینکه آن را رد کنند.بنا بر این مراد از جمله” إِذا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ” دعوت بعضى از مردم است که به منازع خود پیشنهاد کرده‏اند:” بیا تا خدا و رسول را بین خود حکم قرار دهیم"، به دلیل اینکه جمله با لفظ” اذا” آغاز شده، و اگر این آیه درباره مورد خاصى نبود، بلکه مراد از آن دعوت عمومى خدا و رسول، و یا به عبارت دیگر حکم خدا به وجوب رجوع هر دو نفر متخاصم به حکم او و حکم رسول او بود، قهرا حکمى ابدى بود، دیگر جا نداشت به زمان- اذا- مقید شود.از اینجا روشن مى‏شود اینکه بعضى از مفسرین گفته‏اند: فاعل” دعوا” که حذف شده همان خدا و رسول است و معناى آیه این است که وقتى خدا و رسول ایشان را مى‏خوانند چنین و چنان مى‏گویند صحیح نیست، بله، بالآخره مرجع دعوت باز به دعوت خدا و رسول است، ولى این حقیقت باعث نمى‏شود که ما کلمه” دعوا” را که صیغه مجهول است به” دعا” که صیغه معلوم است معنا کنیم.[بر خلاف منافقان، مؤمنان در برابر حکمیت و حکم خدا و رسول صلى اللَّه علیه و آله تسلیم بوده مى‏گویند: سَمِعْنا وَ أَطَعْنا … به هر حال آیه شریفه مى‏خواهد سخن مؤمنین را در هنگامى و یا در فرضى که دعوت مى‏شوند به پذیرفتن حکم خدا و رسول منحصر کند در یک کلام و آن این است که” سَمِعْنا وَ أَطَعْنا- چشم اطاعت مى‏کنیم” که معنایش سمع و طاعت دعوت الهى است، حال چه اینکه دعوت کننده را یکى از دو متخاصم به دیگرى فرض کنیم، و یا دعوت کننده را خدا و رسولش بدانیم، و یا بگوییم مقصود سمعا و طاعه در برابر دعوت خدا یا یکى از دو متخاصم نیست، بلکه مراد سمعا و طاعه در برابر حکم خدا و رسول است، هر چند که احتمال اخیر بعید است.حال که سخن مؤمنین در هنگام دعوت منحصر شد به” سَمِعْنا وَ أَطَعْنا” لازمه آن این است که مؤمنین در چنین هنگامى دعوت خدا را رد نکنند. پس اگر کسى رد کند معلوم مى‏شود مؤمن نیست، چون رد حکم خدا خروج از طور و حد ایمان است، هم چنانکه جمله” بَلْ أُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ” هم به بیانى که گذشت آن را افاده مى‏کند پس آیه شریفه در مقام تعلیل اضراب در ذیل آیه قبلى است، که مى‏فرمود:” بَلْ أُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ".( طباطبایی،۱۳۷۴، ج‏۱۵ ، ۲۰۵)
تفسیر نمونه نیز می نویسد:در آیات گذشته عکس العمل منافقان تاریک دل را که در ظلمات متراکم و” بعضها فوق بعض” قرار داشتند، در برابر داورى خدا و پیامبر صلى الله علیه و آله وسلم دیدیم که چگونه از داورى عدل پیامبر صلى الله علیه و آله وسلم سر باز مى‏زدند گویى مى‏ترسیدند خدا و پیامبر صلى الله علیه و آله وسلم حق آنها را پایمال کند!.آیات مورد بحث نقطه مقابل آن یعنى بر خورد مؤمنان را با این داورى الهى تشریح مى‏کند و مى‏گوید:” هنگامى که مؤمنان براى داورى به سوى خدا و رسولش فرا خوانده شوند یک سخن بیشتر ندارند و آن این است که مى‏گویند شنیدیم و اطاعت کردیم” (إِنَّما کانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِینَ إِذا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ أَنْ یَقُولُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا).چه تعبیر جالبى” سَمِعْنا وَ أَطَعْنا” (شنیدیم و اطاعت کردیم) کوتاه و پر معنى.جالب اینکه کلمه” انما” که براى حصر است مى‏گوید: آنها جز این سخنى ندارند و سر تا پایشان همین یک سخن است و راستى حقیقت ایمان نیز همین است و بس” سمعنا و اطعنا".کسى که خدا را عالم به همه چیز مى‏داند، و بى نیاز از هر کس، و رحیم و مهربان به همه بندگان، چگونه ممکن است داورى کسى را بر داورى او ترجیح دهد؟ و چگونه ممکن است عکس العملى جز شنیدن و اطاعت کردن در برابر فرمان و داوریهایش نشان دهد؟ و چه وسیله خوبى است براى پیروزى مؤمنان راستین و چه آزمون بزرگى؟! لذا در پایان آیه مى‏فرماید:” رستگاران واقعى آنها هستند” (وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ).
کسى که زمام خود را به دست خدا بسپارد، و او را حاکم و داور قرار دهد بدون شک در همه چیز پیروز است، چه در زندگى مادى و چه معنوى. (مکارم شیرازی،۱۳۷۴، ج‏۱۴ ، ۵۲۲)
در تفسیر نور نیز چنین آمده است : چهار آیه‏ى قبل، برخورد منافقان نسبت به داورى پیامبر اسلام را ترسیم کرد و این آیه برخورد مؤمنان واقعى را مطرح مى‏کند، تا مردم در خود بنگرند که در برابر حکم خداوند از کدام دسته هستند.حرف و راه مؤمن در برابر حکم خدا و رسول، همیشه یکى است. «إِنَّما کانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِینَ»تسلیم در برابر حقّ، شیوه دائمى مؤمنان است. کانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِینَ‏ … سَمِعْنا وَ أَطَعْناآنچه براى مؤمن مهم است، عمل به وظیفه‏ى الهى و پذیرش حکم خدا و رسول است. (خواه به نفع او باشد یا به ضررش). «لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ»اطاعت مؤمنان از پیامبر، براساس تعبد به سخنان و دستورات اوست. (تقدیم‏ «سَمِعْنا» بر «أَطَعْنا»)دیندارى، به هنگام اختلافات و قبول یا ردّ قضاوت‏هاى حقّ، معلوم مى‏شود.«سَمِعْنا وَ أَطَعْنا»( قرائتی،۱۳۸۳،ج‏۶ ، ۲۰۲)
الف - ۱- ۵ ) سوره مجادله – آیه۱۳ : أَ أَشْفَقْتُمْ أَنْ تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْواکُمْ صَدَقاتٍ فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ تابَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ فَأَقیمُوا الصَّلاهَ وَ آتُوا الزَّکاهَ وَ أَطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ اللَّهُ خَبیرٌ بِما تَعْمَلُونَ .
آیا ترسیدید فقیر شوید که از دادن صدقات قبل از نجوا خوددارى کردید؟! اکنون که این کار را نکردید و خداوند توبه شما را پذیرفت، نماز را برپا دارید و زکات را ادا کنید و خدا و پیامبرش را اطاعت نمایید و (بدانید) خداوند از آنچه انجام مى‏دهید با خبر است!
در تفسیر المیزان مرحوم علامه طباطبایی می نویسد :منظور از جمله” وقتى با رسول نجوى مى‏کنید"،” وقتى مى‏خواهید با رسول نجوى کنید” است. مى‏فرماید: هر وقت خواستید با آن جناب گفتگوى سرى بکنید، قبل از آن صدقه‏اى بدهید.” ذلِکَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ أَطْهَرُ"- این جمله علت تشریع صدقه قبل از نجوى را بیان مى‏کند، نظیر جمله” وَ أَنْ تَصُومُوا خَیْرٌ لَکُمْ” «۱» که مطالب قبل خود را تعلیل مى‏کند. و در اینکه منظور از جمله مورد بحث خیر بودن و أطهر بودن براى نفوس و قلوب است، هیچ شکى نیست، و شاید وجهش این باشد که ثروتمندان از مسلمین زیاد با رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم نجوى مى‏کردند، و مى‏خواستند این را براى خود نوعى امتیاز و تقرب به رسول به حساب آورده، در برابر فقراء خود را از خصیصین رسول وانمود کنند، در نتیجه فقراء از این بابت ناراحت مى‏شدند، و دلهایشان مى‏شکست، لذا خداى تعالى به آنها دستور داد هر وقت خواستند با آن جناب در گوشى سخن بگویند، قبلا به فقراء صدقه دهند، که این عمل باعث مى‏شود اولا دلها به هم نزدیک شود و ثانیا حس رحمت و شفقت و مودت و پیوند دلها بیشتر گشته، کینه‏ها و خشم‏هاى درونى زدوده گردد.
در کلمه” ذلک” التفاتى به کار رفته، چون قبلا خطاب به عموم مؤمنین بود، و در این کلمه خطاب را متوجه شخص رسول صلى الله علیه و آله وسلم کرد، و با این تغییر لحن، تجلیلى لطیف از آن جناب نمود، چون حکم صدق مربوط به نجواى با آن جناب بود، و اگر التفات را متوجه آن حضرت کند، افاده عنایت بیشترى نسبت به آن جناب مى‏کند.” فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ"- یعنى اگر چیزى نیافتید که آن را صدقه دهید، در این صورت تکلیف صدقه قبل از نجوى ساقط مى‏شود، و خداى تعالى به شما رخصت مى‏دهد که با آن جناب نجوى کنید، و از شما عفو کرد که او غفور و رحیم است. بنا بر این بیان، جمله” فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ” از باب به کار بردن سبب در جاى مسبب است، (زیرا مسبب که باید در آیه ذکر مى‏شد این بود که بفرماید:” فان لم تجدوا عفى اللَّه عنکم و غفر لکم و رحمکم” ولى مسبب را ذکر نکرد، سبب را که همان غفور و رحیم بودن خدا است ذکر نمود). بى‏نوایان مکلف بدان نیستند، هم چنان که همین معنا قرینه است بر اینکه منظور از وجوب در” فقدموا” وجوب صدقه بر توانگران است.” أَ أَشْفَقْتُمْ أَنْ تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْواکُمْ صَدَقاتٍ …"این آیه شریفه حکم صدقه در آیه قبلى را نسخ کرده، و در ضمن عتاب شدیدى به اصحاب رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم و مؤمنین فرموده که به خاطر ندادن صدقه به کلى از نجواى با رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم صرفنظر کردند، و به جز على بن ابى طالب احدى صدقه نداد و نجوى نکرد، و تنها آن جناب بود که ده نوبت صدقه داد و نجوى کرد. و به همین جهت این آیه نازل شد، و حکم صدقه را نسخ کرد.کلمه” اشفاق” به معناى ترس است، و جمله” أَنْ تُقَدِّمُوا” مفعول این کلمه است، و معناى آیه این است که: آیا ترسیدید صدقه دهید که نجوى را تعطیل کردید؟ احتمال هم دارد که مفعول کلمه مذکور حذف شده و تقدیر کلام” ء اشفقتم الفقر …” باشد، یعنى آیا از فقر ترسیدید که به خاطر صدقه ندادن نجوى نکردید.
بعضى از مفسرین (روح المعانى) گفته‏اند: اگر کلمه” صدقه” را به صیغه جمع آورد و فرمود” صدقات” براى این است که ترس صحابه از یک بار صدقه دادن نبود، چون یک بار صدقه دادن کسى را فقیر نمى‏کند، بلکه ترسشان از دادن صدقات بسیار براى نجواهاى بسیار بوده.” فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ تابَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ فَأَقِیمُوا الصَّلاهَ وَ آتُوا الزَّکاهَ …"- یعنى حال که از عمل بدانچه مکلف شدید سر باز زدید، و خدا هم از این سرپیچی تان صرفنظر نموده، به عفو و مغفرت خود به شما رجوع نمود، اینک رجوع او را غنیمت شمرده در امتثال سایر تکالیفش چون نماز و روزه کوشش کنید.بنا بر این، جمله” وَ تابَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ” دلالتى بر این معنا هم دارد که ترک نجوى به خاطر ندادن صدقه گناه بوده، چیزى که هست خداى تعالى ایشان را آمرزیده.در اینکه جمله” فَأَقِیمُوا الصَّلاهَ” را با آوردن حرف” فاء” بر سرش، متفرع کرد بر جمله” فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا …” دلالتى است بر اینکه حکم وجوب صدقه قبل از نجوى نسخ شده. در جمله” وَ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ” دلالتى هست بر عمومیت حکم اطاعت نسبت به این تکلیف و سایر تکالیف، و اینکه اطاعت به طور مطلق واجب است. و در جمله” وَ اللَّهُ خَبِیرٌ بِما تَعْمَلُونَ” نوعى تشدید هست که حکم وجوب اطاعت خدا و رسول را تاکید مى‏کند.(طباطبایی،۱۳۷۴، ج‏۱۹، ۳۲۸)
تفسیر نمونه در این باره می نویسد :فدر بخشى از آیات گذشته سخن از مساله نجوى بود آیات مورد بحث ادامه و تکمیلى است براى همان مطلب.نخست مى‏فرماید:” اى کسانى که ایمان آورده‏اید هنگامى که مى‏خواهید با رسول خدا نجوى کنید پیش از آن صدقه‏اى در راه خدا بدهید” (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا ناجَیْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْواکُمْ صَدَقَهً).چنان که در شان نزول گفتیم این دستور به خاطر آن بود که گروهى از مردم مخصوصا از اغنیا مرتبا مزاحم پیامبر ص مى‏شدند و با او نجوى مى‏کردند، کارى که مایه اندوه دیگران، و یا کسب امتیاز بى دلیلى براى اینان بود، بعلاوه موجب تضییع اوقات گرانبهاى پیامبر ص مى‏شد، حکم فوق نازل گشت و آزمونى بود براى آنها و نیز کمکى به مستمندان و وسیله مؤثرى براى کم شدن این مزاحمتها.سپس مى‏افزاید:” این براى شما بهتر و پاکیزه‏تر است” (ذلِکَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ أَطْهَرُ).اما” خیر” بودن این صدقه هم براى متمکنان بود، زیرا موجب ثوابى مى‏شد، و هم براى نیازمندان، چرا که وسیله کمکى به آنها محسوب مى‏گشت.و اما” اطهر” بودنش از این نظر بود که قلوب اغنیا را از حب مال مى‏شست، و قلوب نیازمندان را از کینه و ناراحتى، زیرا هنگامى که نجوى از صورت مجانى در مى‏آید و نیاز به دادن صدقه‏اى داشت طبعا کمتر مى‏شد همان گونه‏اى که شد و این یک نوع پاکیزگى براى محیط فکرى و اجتماعى مسلمانان بود.ولى از آنجا که اگر وجوب صدقه قبل از نجوى عمومیت مى‏داشت فقرا از طرح مسائل مهم یا نیازهاى خود در برابر پیامبر ص به صورت نجوى محروم مى‏شدند، در ذیل آیه حکم صدقه را از این گروه برداشته مى‏فرماید: اگر توانایى نداشته باشید خداوند غفور و رحیم است. (فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ).و به این ترتیب آنها که تمکن مالى داشتند دادن صدقه قبل از نجوى براى آنان واجب بود، و آنها که نداشتند بدون آن مى‏توانستند با پیامبر صلى الله علیه و آله وسلم نجوى کنند.جالب اینکه دستور فوق تاثیر عجیبى گذاشت و آزمون جالبى شد و همگى جز یک نفر از دادن صدقه و نجوى خوددارى کردند، و او امیر مؤمنان على علیه السلام بود اینجا بود که آنچه لازم بود روشن شود شد و آنچه باید مسلمانان از این دستور بفهمند و درس گیرند گرفتند، لذا آیه بعد نازل گردید و این حکم را نسخ کرد و فرمود:” آیا ترسیدید فقیر شوید که از دادن صدقه قبل از نجوى خوددارى کردید"؟! (أَ أَشْفَقْتُمْ أَنْ تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْواکُمْ صَدَقاتٍ).معلوم مى‏شود حب مال در دل شما از علاقه به نجواى پیامبر ص بیشتر است، و نیز معلوم مى‏شود در این نجواها غالبا مسائل حیاتى مطرح نمى‏شد، و گرنه چه مانعى داشت که این گروه قبل از نجوى صدقه‏اى مى‏دادند و نجوى مى‏کردند، به خصوص اینکه مقدار خاصى براى صدقه نیز تعیین نشده بود و مى‏توانستند با مبلغ کمى این مشکل را حل کنند.سپس مى‏افزاید:” اکنون که این کار را نکردید، و خود به تقصیر خویشتن پى بردید و خداوند شما را بخشید، و توبه شما را پذیرفت، نماز را بر پا دارید و زکات را ادا کنید، و خدا و پیامبرش را اطاعت نمائید، و بدانید خداوند از آنچه انجام مى‏دهید با خبر است” (فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ تابَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ فَأَقِیمُوا الصَّلاهَ وَ آتُوا الزَّکاهَ وَ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ اللَّهُ خَبِیرٌ بِما تَعْمَلُونَ).تعبیر به” توبه” نشان مى‏دهد که آنها در نجواهاى قبلى مرتکب گناهى شده بودند، خواه به خاطر تظاهر و ریا، و یا آزار پیامبر ص و یا ایذاء مؤمنان فقیر.گرچه در این آیه سخنى صریحا در باره جواز نجوى بعد از این ماجرا نیامده، ولى تعبیر آیه نشان مى‏دهد که حکم سابق برداشته شد.اما دعوت به اقامه نماز و اداء زکات و اطاعت خدا و پیامبر صلى الله علیه و آله وسلم به خاطر اهمیت آن است و نیز اشاره‏اى است به اینکه اگر بعد از این نجوا مى‏کنید باید در مسیر اهداف بزرگ اسلامى و در طریق اطاعت از خدا و رسول صلی الله علیه وآله وسلم باشد.
سوالی که در اینجا پیش می آید این است که فلسفه تشریع و نسخ حکم صدقه قبل از نجوى‏چیست وچرا وجوب صدقه قبل از نجوى کردن با پیامبر ص تشریع شد و بعد از مدت کوتاهى نسخ گردید؟
پاسخ این سؤال را به خوبى مى‏توان از قرائن موجود در آیه فوق و شان نزول آن به دست آورد، هدف آزمایشى بود، براى افراد پر ادعایى که از این طریق اظهار علاقه خاصى به پیامبر ص مى‏کردند، معلوم شد این اظهار علاقه‏ها تنها در صورتى است که نجوى مجانى باشد، اما هنگامى که نیاز به بذل مقدارى مال داشت خاموش شدند.
از این گذشته، این حکم براى همیشه در مسلمانان اثر گذارد، و نشان داد تا ضرورتى نباشد نباید وقت گرانبهاى پیامبر ص و دیگر رهبران بزرگ اسلامى را با نجوى گرفت، و وسیله ناخشنودى مردم را فراهم ساخت، و در حقیقت کنترلى بود براى نجواها در آینده.بنابر این حکم مزبور از آغاز جنبه موقتى داشته، و پس از آنکه هدف آن تامین گردید نسخ شد، زیرا ادامه آن نیز مشکلى ایجاد مى‏کرد، چرا که گاه مسائل ضرورى پیش مى‏آمد که لازم بود به طور خصوصى با پیامبر صلى الله علیه و آله وسلم در میان گذارده شود، چنانچه حکم صدقه باقى میماند اى بسا این ضرورتها از دست مى‏رفت، و افراد یا جامعه اسلامى زیان مى‏دیدند.به طور کلى در موارد نسخ، حکم همیشه از اول جنبه محدود و موقت داشته، هر چند مردم از این معنى احیانا آگاه نبوده و آن را همیشگى تصور مى‏کردند.
بدون شک على علیه السلام در زمره ثروتمندان اصحاب پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم نبود، زندگى ساده و زاهدانه‏اى داشت، با این حال براى احترام به این حکم الهى در همان مدت کوتاه چند بار صدقه داد و مسائل ضرورى را از طریق نجوى با پیامبر ص در میان نهاد، و چنان که گفتیم این مساله در میان مفسران و ارباب حدیث مسلم است.ولى بعضى با قبول این موضوع، اصرار دارند فضیلت بودن آن را انکار کنند.از جمله اینکه مى‏گویند اگر بزرگان صحابه اقدام به این کار نکردند نیازى به آن ندیدند، و یا وقت کافى نداشتند، یا فکر مى‏کردند مبادا باعث ناراحتى فقرا و وحشت اغنیا گردد! بنا بر این فضیلتى براى على علیه السلام محسوب یا موجب سلب فضیلتى از دیگران نمى‏گردد! ولى گویا آنها در متن آیه دوم دقت نکرده‏اند که خداوند به عنوان سرزنش مى‏فرماید: أَ أَشْفَقْتُمْ أَنْ تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْواکُمْ صَدَقاتٍ” آیا از فقر ترسیدید و بخل کردید که قبل از نجوى صدقه‏اى ندادید” و حتى در ذیل آیه تعبیر به توبه مى‏کند که ظاهرا ناظر به همین معنى است، از این تعبیر روشن مى‏شود که اقدام بر صدقه و نجوى با پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم کار مطلوبى بوده است و گرنه سرزنش و توبه نداشت.بدون شک جمعى از اصحاب سرشناس پیامبر ص قبل از این ماجرا با پیامبر ص نجوى داشتند، (چون افراد عادى و دور افتاده کمتر اقدام به چنین کارى مى‏کردند) ولى همین صحابه معروف بعد از دستور صدقه از این کار خوددارى نمودند، تنها کسى که به این دستور احترام گذارد و جامه عمل به آن پوشانید على ع بود چه مى‏شود که ما ظاهر آیات و روایاتى که در این زمینه است و در کتب مختلف اسلامى نقل شده بپذیریم و با احتمالات ضعیف و بى اساس یک واقعیت را نادیده نگیریم، و با عبد اللَّه بن عمر که این فضیلت را همردیف با تزویج فاطمه ع و پرچمدارى روز فتح خیبر و برتر از” حمر النعم” قرار داده هم صدا شویم؟!( مکارم شیرازی،۱۳۷۴، ج‏۲۳ ، ۴۴۸تا۴۵۳)
تفسیر نور نیز نوشته است : در این آیه، برخى اصحاب پیامبر که به خاطر ترس از بذل مال، به هر اندازه که باشد گفتگو با رسول اللّه صلى الله علیه و آله را ترک کردند، مورد عتاب الهى قرار گرفته‏ اند.همه اصحاب پیامبر اکرم مطیع او نبودند. «فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا» (آنان به فرمان صریح‏«فَقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْواکُمْ صَدَقَهً» عمل نکردند).از کسانى که نافرمانى مى‏کنند مأیوس نشوید و با آنان برخورد عادلانه داشته باشید. خداوند از کسانى اطاعت مى‏خواهد که در مورد فرمانى دیگر اطاعت نکردند. لَمْ تَفْعَلُوا … أَطِیعُوا اللَّهَ‏. دین، یک رابطه فردى و شخصى با خدا نیست، رسیدگى به فقرا و اطاعت از فرمان‏هاى حکومتى پیامبر نیز از احکام دینى است. «فَأَقِیمُوا الصَّلاهَ وَ آتُوا الزَّکاهَ وَ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ» (قرائتی،۱۳۸۳، ج‏۹ ، ۵۱۹)
مرحوم” طبرسى در مجمع البیان در شان نزول این آیات چنین نقل کرده‏اند: جمعى از اغنیاء خدمت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم مى‏آمدند و با او نجوى مى‏کردند (این کار علاوه بر این که وقت گرانبهاى پیغمبر ص را مى‏گرفت مایه نگرانى مستضعفین و موجب امتیازى براى اغنیاء بود) در اینجا خداوند نخستین آیات فوق را نازل کرد و به آنها دستور داد که قبل از نجوى کردن با پیامبر ص صدقه‏اى به مستمندان بپردازند، اغنیاء وقتى چنین دیدند از نجوى خوددارى کردند، آیه دوم نازل شد (و آنها را ملامت کرد و حکم آیه اول را نسخ نمود) و اجازه نجوى به همگان داد (ولى نجوى در مورد کار خیر و اطاعت پروردگار) (طبرسی،۱۳۷۲،جلد ۹ ، ۲۵۲)
سید محمود آلوسی رحمه الله علیه می نویسد :بعضى از مفسران نیز تصریح کرده‏اند که هدف گروهى از نجوى کنندگان این بود که از این راه برترى بر دیگران کسب کنند پیامبر ص هم روى بزرگوارى خاص خود در عین این که ناراحت بود از آنها ممانعت نمى‏کرد تا این که قرآن آنها را از این کار نهى نمود .(آلوسی،‏۱۴۱۵، جلد ۲۸ ، ۲۷)
غالب مفسران شیعه و اهل سنت نوشته‏اند تنها کسى که به این آیه عمل کرد امیر مؤمنان على علیه السلام بود چنان که طبرسى در روایتى از خود حضرت نقل مى‏کند که فرمود:آیه من کتاب اللَّه لم یعمل بها احد قبلى، و لا یعمل بها احد بعدى کان لى دینار فصرفته بعشره دراهم فکنت اذا جئت الى النبى (ص) تصدقت بدرهم:آیه‏اى در قرآن است که احدى قبل از من و بعد از من به آن عمل نکرده و نخواهد کرد، من یک دینار داشتم آن را به ده درهم تبدیل کردم و هر زمان مى‏خواستم با رسول خدا ص نجوا کنم درهمى را صدقه مى‏دادم (الطبرى،۱۹۳۹،ج ۲۸ ، ۱۵)
همین مضمون را” شوکانى” از” عبد الرزاق” و” ابن المنذر” و” ابن ابى حاتم” و” ابن مردویه” نقل کرده است (تفسیر” البیان فى تفسیر القرآن” جلد ۱ صفحه ۳۷۵) سید قطب نیز این روایت را در فى ظلال القرآن جلد ۸ صفحه ۲۱ نقل کرده است. فخر رازى” نیز این حدیث را که تنها کسى که به آیه فوق عمل کردعلى ع بود از جمعى از محدثان از ابن عباس نقل کرده است (تفسیر فخر رازى جلد ۲۹ صفحه ۲۷۱)در” در المنثور” نیز روایات متعددى در ذیل آیات فوق در همین معنى آمده است (سیوطی،۱۴۰۴، ج ۶ ۱۸۵)
الف - ۱- ۶ ) سوره نور – آیه ۶۲ : إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ إِذا کانُوا مَعَهُ عَلى‏ أَمْرٍ جامِعٍ لَمْ یَذْهَبُوا حَتَّى یَسْتَأْذِنُوهُ إِنَّ الَّذینَ یَسْتَأْذِنُونَکَ أُولئِکَ الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ فَإِذَا اسْتَأْذَنُوکَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیم‏.
مؤمنان واقعى کسانى هستند که به خدا و رسولش ایمان آورده‏اند و هنگامى که در کار مهمّى با او باشند، بى‏اجازه او جایى نمى‏روند؛ کسانى که از تو اجازه مى‏گیرند، براستى به خدا و پیامبرش ایمان آورده‏اند! در این صورت، هر گاه براى بعضى کارهاى مهمّ خود از تو اجازه بخواهند، به هر یک از آنان که مى‏خواهى (و صلاح مى‏بینى) اجازه ده، و برایشان از خدا آمرزش بخواه که خداوند آمرزنده و مهربان است‏.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

تفسیرالمیزان در این باره آورده است:ذکر جمله” الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ” براى بیان مؤمنین با اینکه معناى کلمه مؤمنین روشن بود براى این بود که دلالت کند بر اتصافشان به حقیقت معناى ایمان، و معنایش این است که مؤمنین عبارتند از آنهایى که به خدا و رسولش ایمان حقیقى دارند، و به وحدانیت خدا و رسالت رسولش باور و اعتقاد قلبى دارند.به همین جهت دنبالش فرمود:” و چون با او بر سر امرى اجتماع و اتفاق مى‏کنند، نمى‏روند تا اجازه بگیرند” و مقصود از امر جامع امرى است که خود به خود مردم را دور هم جمع مى‏کند، تا درباره آن بیندیشند و مشورت کنند، و سپس تصمیم بگیرند، مانند جنگ و امثال آن. معناى آیه این است که چون با رسول او بر سر امرى از امور عمومى اجتماع مى‏کنند، پى کار خود نرفته و از آن جناب روى نمى‏گردانند، مگر بعد از آنکه کسب اجازه کرده باشند.چون چنین بود، دنبالش فرمود:” کسانى که از تو اجازه مى‏گیرند کسانى هستند که به خدا و رسولش ایمان دارند” و این در حقیقت به منزله عکس صدر آیه است، تا دلالت کند بر ملازمه و اینکه ایمان از کسب اجازه جدا نمى‏شود."فَإِذَا اسْتَأْذَنُوکَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ"- در این جمله خداى تعالى رسول گرامى خود را اختیار مى‏دهد که به هر کس خواست اجازه رفتن بدهد، و به هر کس خواست ندهد.وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ"- در این جمله رسول گرامى خود را دستور مى‏دهد تا به منظور دلخوش کردن آنان، و تا رحمتى باشد براى آنان، از خدا برایشان طلب مغفرت کند.(طباطبایی،۱۳۷۴، ج‏۱۵،۲۳۰)
در تفسیر قمى در ذیل جمله” إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ … حَتَّى یَسْتَأْذِنُوهُ” فرموده‏اند: این آیه درباره عده‏اى نازل شد که هر وقت رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم ایشان را براى امرى از امور جمع مى‏کرد تا پى کارى یا جنگى که پیش آمده بود بفرستد، بدون اجازه او متفرق مى‏شدند، خداى تعالى ایشان را از این رفتار نهى فرمود . (قمى،۱۳۷۶، ج ۲ ، ۱۰۸)
هم چنین در تفسیر فی ظلال القرآن آمده :آیه در داستان جنگ خندق نازل گردید، در آن هنگام که پیامبر صلى الله علیه و آله با انبوه مسلمانان با سرعت مشغول کندن خندق در اطراف مدینه بودند گروهى از منافقین به ظاهر در صف آنها بودند ولى کمتر کار انجام مى‏دادند، و تا چشم مسلمانان را غافل مى‏دیدند بدون اجازه گرفتن از پیامبر صلى الله علیه و آله آهسته به خانه‏هاى خود مى‏آمدند، اما هنگامى که مسلمانان راستین مشکلى پیدا مى‏کردند نزد پیامبر ص آمده اجازه مى‏خواستند و به محض اینکه کار خود را انجام مى‏دادند باز مى‏گشتند و به حفر خندق ادامه مى‏دادند، تا از این کار خیر و مهم عقب نمانند، آیه فوق گروه اول را مذمت و گروه دوم را ستایش مى‏کند.( ابن قطب بن ابراهیم شاذلی،۱۴۱۲،‏ج ۶ ، ۱۲۶)
تفسیرنمونه می نویسد : در چگونگى ارتباط این آیات با آیات قبل بعضى از مفسران از جمله مرحوم طبرسى در مجمع البیان و نویسنده تفسیر فى ظلال گفته‏اند که چون در آیات گذشته بخشى از نحوه معاشرت افراد با دوستان و خویشاوندان مطرح شده بود، آیات مورد بحث کیفیت معاشرت مسلمانان را با پیشوایشان پیامبر مطرح نموده و لزوم انضباط را در برابر او تاکید مى‏کند، تا در همه چیز گوش به فرمان پیامبر ص باشند و در کارهاى مهم بدون ضرورت، و بدون اجازه او از جمعیت جدا نشوند.این احتمال نیز وجود دارد که در چند آیه قبل، سخن از لزوم اطاعت‏خدا و پیامبر ص در میان بود و یکى از شئون اطاعت آن است که بدون اذن و فرمان او کارى نکنند، لذا در آیات مورد بحث از این مطلب سخن مى‏گوید.به هر حال در نخستین آیه مى‏فرماید:” مؤمنان واقعى کسانى هستند که ایمان به خدا و رسولش آورده‏اند و هنگامى که در کار مهمى که حضور جمعیت را ایجاب مى‏کند با او باشند، بدون اذن و اجازه او به جایى نمى‏روند.منظور از” امر جامع” هر کار مهمى است که اجتماع مردم در آن لازم است و تعاون و همکاریشان ضرورت دارد، خواه مساله مهم مشورتى باشد، خواه مطلبى پیرامون جهاد و مبارزه با دشمن، و خواه نماز جمعه در شرائط فوق العاده، و مانند آن، بنا بر این اگر مى‏بینیم بعضى از مفسران آن را به خصوص مشورت، یا خصوص مساله جهاد، یا خصوص نماز جمعه یا نماز عید تفسیر کرده‏اند باید گفت: بخشى از معنى آیه را منعکس ساخته‏اند، و شان نزولهاى گذشته نیز مصداقهایى از این حکم کلى هستند.در حقیقت این یک دستور انضباطى است که هیچ جمعیت و گروه متشکل و منسجم نمى‏تواند نسبت به آن بى اعتنا باشد، چرا که در این گونه مواقع گاهى حتى غیبت یک فرد گران تمام مى‏شود و به هدف نهایى آسیب مى‏رساند، مخصوصا اگر رئیس جمعیت، فرستاده پروردگار و پیامبر خدا و رهبر روحانى نافذ الامر باشد.توجه به این نکته نیز لازم است که منظور از اجازه گرفتن این نیست که هر کس کارى دارد یک اجازه صورى بگیرد و به دنبال کار خود برود، بلکه براستى اجازه گیرد، یعنى اگر رهبر، غیبت او را مضر تشخیص نداد، به او اجازه مى‏دهد و در غیر این صورت باید بماند و گاهى کار خصوصى خود را فداى هدف مهمتر کند.لذا در دنبال این جمله اضافه مى‏کند:” کسانى که از تو اجازه مى‏گیرند آنها براستى ایمان به خدا و رسولش آورده‏اند” ایمانشان تنها با زبان نیست، بلکه با روح و جان مطیع فرمان تواند در این صورت هر گاه از تو براى بعضى از کارهاى مهم خود اجازه بخواهند به هر کس از آنها مى‏خواهى (و صلاح مى‏بینى) اجازه ده.روشن است که اینگونه افراد با ایمان با توجه به اینکه براى امر مهمى اجتماع کرده‏اند هرگز براى یک کار جزئى اجازه نمى‏طلبند، و منظور از” شانهم” در آیه کارهاى ضرورى و قابل اهمیت است. از سوى دیگر، خواست پیامبر ص مفهومش این نیست که بدون در نظر گرفتن جوانب امر و اثرات حضور و غیاب افراد اجازه دهد، بلکه این تعبیر براى آنست که دست رهبر باز باشد و در هر مورد ضرورت حضور افراد را احساس مى‏کند به آنها اجازه رفتن را ندهد. این دستور انضباطى مهم اسلامى مخصوص پیامبر و یارانش نبوده است بلکه در برابر تمام رهبران و پیشوایان الهى اعم از پیامبر و امام و علمایى که جانشین آنها هستند رعایت آن لازم است، چرا که مساله سرنوشت مسلمین و نظام جامعه اسلامى در آن مطرح مى‏باشد، و حتى علاوه بر دستور قرآن مجید، عقل و منطق نیز حاکم به آن است، زیرا اصولا هیچ تشکیلاتى بدون رعایت این اصل پا بر جا نمى‏ماند، و مدیریت صحیح بدون آن امکان پذیر نیست.عجب اینکه بعضى از مفسران معروف اهل سنت این آیه را دلیل بر جواز اجتهاد و واگذارى حکم به راى مجتهد دانسته‏اند، ولى ناگفته پیدا است آن اجتهادى که در مباحث اصول و فقه مطرح است مربوط به احکام شرع است نه مربوط به موضوعات، اجتهاد در موضوعات قابل انکار نیست، هر فرمانده لشکر، هر رئیس اداره و هر سرپرست گروهى به هنگام تصمیم‏گیرى در مسائل اجرایى و موضوعات خارجى رأیش محترم است، این دلیل بر آن نیست که در احکام کلى شرع بتوان اجتهاد کرد و با مصلحت‏اندیشى، حکمى وضع یا حکمى را نفى نمود.‏ (مکارم شیرازی،۱۳۷۴، ج‏۱۴ ، ۵۶۳تا۵۶۶)
حجه الاسلام قرائتی در تفسیر خود می نویسد رسول خدا صلى الله علیه و آله گروهى را براى کارى اعزام فرمود، ولى آنان به سراغ کارهاى شخصى خود رفتند، و این آیه در باره آنان نازل شد.این آیه در مورد مسلمانانى است که مشغول کندن خندق بودند و براى سرکشى به خانواده‏ى خود از پیامبر اجازه مى‏خواستند.اجازه گرفتن از رهبر، نشانه‏ى ادب، تسلیم، قانونمندى، عشق به رهبر و نظم و نظام است. حضور در کنار رهبرى، براى حل مشکلات، نشانه‏ى ایمان، و ترک آن نشانه‏ى نفاق یا ضعف ایمان است. إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ‏ … کانُوا مَعَهُ عَلى‏ أَمْرٍ جامِعٍ‏. در مسائل تشکیلاتى، که بر اساس همفکرى و مشورت، تصمیم گرفته مى‏شود، خودمحورى و خودمختارى ممنوع است. «عَلى‏ أَمْرٍ جامِعٍ لَمْ یَذْهَبُوا».در زندگى اجتماعى، وجود رهبر و پیروى از او لازم است. «عَلى‏ أَمْرٍ جامِعٍ لَمْ یَذْهَبُوا» ایمان باید همراه با تسلیم و اطاعت از رهبرى باشد. «لَمْ یَذْهَبُوا حَتَّى یَسْتَأْذِنُوهُ» تصمیم‏گیرى نهایى با رهبر است. «لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ» (پیامبر در مسائل جامعه، بر مردم ولایت دارد). طرح مسائل شخصى در هنگام اشتغال به کارهاى عمومى، گرچه با اجازه‏باشد، زیبا نیست و باید عذرخواهى کرد. «وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمُ»( قرائتی،۱۳۸۳، ج۶،۲۱۸ تا ۲۱۹)
الف - ۱- ۷ ) سوره حجرات – آیات ۱و ۲ : یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَمیعٌ عَلیم‏(۱)یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ کَجَهْرِ بَعْضِکُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُکُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُون.‏(۲)
اى کسانى که ایمان آورده‏اید! (در هیچ کارى) بر (حکم) خدا و پیامبر او پیشى نگیرید و از خداوند پروا کنید، که خداوند شنوا و دانا است.(۱)اى کسانى که ایمان آورده‏اید! صداى خود را فراتر از صداى پیامبر نکنید، و در برابر او بلند سخن مگویید (و داد و فریاد نزنید) آن گونه که بعضى از شما در برابر بعضى بلند صدا مى‏کنند، مبادا اعمال شما نابود گردد در حالى که نمى‏دانید!(۲)
درباره شآن نزول آیه اول در تفسیر قرطبی آمده است : پیامبر ص به هنگام حرکت به سوى” خیبر” مى‏خواست کسى را بجاى خود در” مدینه” نصب کند، عمر شخص دیگرى را پیشنهاد کرد آیه فوق نازل شد و دستور داد بر خدا و پیامبر پیشى مگیرید بعضى دیگر گفته‏اند: جمعى از مسلمانان گاه گاه مى‏گفتند اگر چنین مطلبى در باره ما نازل مى‏شد بهتر بود، آیه فوق نازل گشت و گفت بر خدا و پیامبرش پیشى مگیرید (قرطبى،۱۴۱۹ جلد ۹ ،۶۱۲۱)
در صحیح بخاری شان نزولی که هم به آیه اول، و هم آیات بعد مربوط استآمده و آن اینکه: در سال نهم هجرت که” عام الوفود” بود (سالى که هیئتهاى گوناگونى از قبائل براى عرض اسلام یا عهد و قرار داد خدمت پیامبر صلى الله علیه و آله وسلم آمدند) هنگامى که نمایندگان قبیله” بنى تمیم” خدمت پیامبر صلى الله علیه و آله وسلم رسیدند ابو بکر به پیامبر ص پیشنهاد کرد که” قعقاع” (یکى از اشراف قبیله) امیر آنها گردد، و عمر پیشنهاد کرد،” اقرع بن حابس” (فرد دیگرى از آن قبیله) امیر شود، در اینجا ابو بکر به عمر گفت: مى‏خواستى با من مخالفت کنى؟عمر گفت: من هرگز قصد مخالفت نداشتم، در این موقع سر و صداى هر دو در محضر پیامبر ص بلند شد، آیات فوق نازل گشت، یعنى نه در کارها بر پیامبر ص پیشى گیرید، و نه در کنار خانه پیامبر ص سر و صدا راه بیندازید .( بخارى ،۱۴۱۰جزء ۶ ، ۱۷۲ در تفسیر سوره حجرات)
علامه طباطبایی رحمه الله علیه دیل این آیات می نویسد :شاهد بر اینکه مراد از” بین یدى” حکم است، این مى‏باشد که آیه شریفه را با جمله” یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا” آغاز، و با جمله” وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ” ختم کرده، که از ظاهر آن برمى‏آید مراد از” بین یدى” آن مقامى است که ارتباط به مؤمنین متقى دارد، به کسانى ارتباط دارد که هم به خدا و رسولش ایمان دارند، و هم از آن دو پروا. و آن مقام همان‏ مقام حکم است که مؤمنین احکام اعتقادى و عملى خود را از آن مقام مى‏گیرند.با این تقریب روشن گردید که مراد از” لا تُقَدِّمُوا” هم این است که هیچ حکمى را بر حکم خدا و رسولش مقدم مدارید، حال یا مراد این است که قبل از گرفتن کلام و دستور خدا و رسول در باره حکم چیزى سخنى نگویید، و یا قبل از گرفتن دستور خدا عملى را انجام ندهید. لیکن از اینکه به دنبال کلام مى‏فرماید:” إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ- خدا شنوا و داناست” مثل اینکه برمى‏آید مراد تقدیم قول است، نه تقدیم فعل و نه اعم از آن دو، که هم شامل قول شود و هم فعل، و گر نه اگر مراد قول و فعل هر دو بود، مى‏فرمود:” ان اللَّه سمیع بصیر خدا نوا و بینا است” هم سخن شما را مى‏شنود، و هم عمل شما را مى‏بیند، هم چنان که در بسیارى از موارد که پاى فعل در کار است کلمه” بصیر” را آورده، مثلا مى‏فرماید:” وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ"( سوره حدید، آیه ۴). پس حاصل معناى آیه این شد: اى کسانى که ایمان آورده‏اید، در جایى که خدا و رسول او حکمى دارند، شما حکم نکنید- یعنى حکمى نکنید مگر به حکم خدا و رسول او- و باید که همواره این خصیصه در شما باشد، که پیرو و گوش به فرمان خدا و رسول باشید.و لیکن از آنجایى که هر فعل و ترک فعلى که آدمى دارد، بدون حکم نمى‏تواند باشد.همچنین هر تصمیم و اراده‏اى که نسبت به فعل و یا ترک فعلى دارد آن اراده نیز خالى از حکم نیست، در نتیجه مى‏توان گفت که مؤمن نه تنها در فعل و ترک فعلش باید گوش به فرمان خدا باشد، بلکه در اراده و تصمیمش هم باید پیرو حکم خدا باشد. و نهى در آیه شریفه ما را نهى مى‏کند از اینکه هم به سخنى اقدام کنیم که از خدا و رسول نشنیده‏ایم و هم به فعلى و یا ترک فعلى اقدام کنیم که حکمش را از خدا و رسول نشنیده‏ایم، و هم نسبت به عملى اراده کنیم که حکم آن اراده را از خدا و رسولش نشنیده‏ایم. در نتیجه آیه شریفه نظیر و قریب المعنى با آیه” بَلْ عِبادٌ مُکْرَمُونَ لا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ” (سوره انبیاء، آیه ۲۷)مى‏شود که در باره اوصاف ملائکه مى‏فرماید: از کلام خدا سبقت نمى‏گیرند، و همواره به امر او عمل مى‏کنند. این اتباعى که در جمله” لا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ” بدان دعوت مى‏کند، همان داخل شدن در ولایت خدا، و وقوف در موقف عبودیت، و سیر در آن مسیر است، به طورى که عبد در مرحله تشریع مشیت خود را تابع مشیت خدا کند، همانطور که در مرحله تکوین مشیتش تابع‏مشیت خدا است و خداى تعالى در آن باره فرموده:” وَ ما تَشاؤُنَ إِلَّا أَنْ یَشاءَ اللَّهُ” (سوره انسان، آیه ۳۰)، و نیز فرموده:” وَ اللَّهُ وَلِیُّ الْمُؤْمِنِینَ"(ـ سوره آل عمران، آیه ۶۸) و نیز فرموده:” وَ اللَّهُ وَلِیُّ الْمُتَّقِینَ"( سوره جاثیه، آیه ۱) (ترجمه المیزان، ج‏۱۸، ۴۵۵تا۴۵۷)
در تفسیر مجمع البیان وجوه مختلف دیگری در معناى آیه اول گفته‏ شده است:
۱-” تقدیم” در این آیه به معناى” تقدم” است، یعنى اگر کلمه” تقدیم” در جاهاى دیگر متعدى و به معناى جلو انداختن چیزیست، در اینجا به معناى تقدم و جلو افتادن است، و معناى آیه اینست که: از خدا و رسولش جلو نیفتید، و قبل از امر و نهى خدا و رسول امر و نهى نکنید، و قبل از دستور خدا و رسول هیچ کارى را فیصله ندهید. چه بسا گفته باشند که” تقدیم” در آیه به همان معناى معروف کلمه است، لیکن در اینجا با صرفنظر از متعلقاتش استعمال شده، مانند آیه” یُحْیِی وَ یُمِیتُ” (سوره حدید، آیه ۲)، که معنایش متعدى است، ولى کارى ندارد به اینکه چه کسى را زنده و چه کسى را مى‏میراند، در نتیجه معنایش همان معناى تقدم مى‏شود، یعنى جلو قرار گرفتن چیزى از چیز دیگر. و چون لفظ آیه مطلق است تمامى انواع تقدم را مى‏گیرد: تقدم در سخن گفتن، تقدم در عمل، و حتى تقدم در راه رفتن، و تقدم در نشستن، و تقدم در عبادتهایى که وقت معین دارد، مثل نماز ظهر خواندن در قبل از ظهر، و تقدمهاى دیگر .
۲- مراد از آیه شریفه این است که مؤمنین را نهى کند از سخن گفتن قبل از رسول خدا، یعنى وقتى رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم در مجلس حاضر است و شخصى از آن جناب سؤالى مى‏کند، قبل از آنکه آن جناب پاسخ بگوید، شما در پاسخ گفتن جلو نیفتید.
۳- معناى آیه این است که: ما دام که خدا و رسول دستورى به شما نداده‏اند، هیچ سخنى مگویید، و هیچ عملى انجام ندهید
۴- معناى آیه این است که: سخن خود را مقدم بر سخن رسول خدا مکنید، و عمل خود را مقدم بر عمل او نسازید، و به احدى اجازه ندهید جلوتر از او راه برود(طبرسی،۱۳۷۱، ج ۹ ، ۱۹۵)
تفسیر نمونه ذیل آیات مورد بحث می نویسد :منظور از مقدم نداشتن چیزى در برابر خدا و پیامبر پیشى نگرفتن بر آنها در کارها، و ترک عجله و شتاب در مقابل دستور خدا و پیامبر ص است.گرچه بعضى از مفسران خواسته‏اند مفهوم آیه را محدود کنند، و آن را منحصر به انجام عبادات قبل از وقت، یا سخن گفتن قبل از سخن پیامبر ص و امثال آن بدانند، ولى روشن است که آیه مفهوم وسیع و گسترده‏اى دارد و هر گونه پیشى گرفتن را در هر برنامه‏اى شامل مى‏شود مسئولیت انضباط” رهروان” در برابر” رهبران” آنهم یک رهبر بزرگ الهى ایجاب مى‏کند که در هیچ کار، و هیچ سخن و برنامه، بر آنها پیشى نگیرند، و شتاب و عجله نکنند.البته این بدان معنا نیست که اگر پیشنهاد یا مشورتى دارند در اختیار رهبر الهى نگذارند، بلکه منظور جلو افتادن و تصمیم گرفتن و انجام دادن پیش از تصویب آنها است حتى نباید در باره مسائل بیش از اندازه لازم سؤال و گفتگو کرد، باید گذاشت که رهبر خودش به موقع مسائل را مطرح کند آنهم رهبر معصوم که از چیزى غفلت نمى‏کند، و نیز اگر کسى سؤالى از او مى‏کند نباید دیگران پیشقدم شده، پاسخ سؤال را عجولانه بگویند، در حقیقت همه این معانى در مفهوم آیه جمع است.
جمله اول (لا تَرْفَعُوا أَصْواتَکُمْ …) اشاره به این است که صدا را بلندتر از صداى پیامبر ص نکنید، که این خود یک نوع بى ادبى در محضر مبارک او است، پیامبر ص که جاى خود دارد این کار در برابر پدر و مادر و استاد و معلم نیز مخالف احترام و ادب است.اما جمله (لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ …) ممکن است تاکیدى بر همان معنى جمله اول باشد یا اشاره به مطلب تازه‏اى و آن ترک خطاب پیامبر ص با جمله” یا محمد” و تبدیل آن به” یا رسول اللَّه” است.اما جمعى از مفسران در تفاوت بین این دو جمله چنین گفته‏اند: جمله اول، ناظر به زمانى است که مردم با پیامبر ص هم سخن مى‏شوند که نباید صداى خود را از صداى او برتر کنند، و جمله دوم مربوط به موقعى است که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم خاموش است و در محضرش سخن مى‏گویند، در این حالت نیز نباید صدا را زیاد بلند کنند.جمع میان این معنى و معنى سابق نیز مانعى ندارد و با شان نزول آیه نیز سازگار است. و به هر حال ظاهر آیه بیشتر این است که دو مطلب متفاوت را بیان مى‏کند.بدیهى است اگر اینگونه اعمال به قصد توهین به مقام شامخ نبوت باشد موجب کفر است و بدون آن ایذاء و گناه.در صورت اول علت حبط و نابودى اعمال روشن است، زیرا کفر علت حبط (از میان رفتن ثواب عمل نیک) مى‏شود.در صورت دوم نیز مانعى ندارد که چنین عمل زشتى باعث نابودى ثواب بسیارى از اعمال گردد، و ما سابقا در بحث” حبط” گفته‏ایم که نابود شدن ثواب بعضى از اعمال به خاطر بعضى از گناهان خاص، بى مانع است، همانگونه که نابود شدن اثر بعضى از گناهان به وسیله اعمال صالح نیز قطعى است، و دلائل فراوانى در آیات قرآن یا روایات اسلامى بر این معنى وجود دارد، هر چند این معنى به صورت یک قانون کلى در همه” حسنات” و” سیئات” ثابت نشده است، اما در مورد بعضى از” حسنات” و” سیئات” مهم، دلائلى نقلى وجود دارد و دلیلى هم از عقل بر خلاف آن نیست .
مساله مدیریت و فرماندهى بدون رعایت انضباط هرگز به سامان نمى‏رسد و اگر بخواهند کسانى که تحت پوشش مدیریت و رهبرى قرار دارند به طور خودسرانه عمل کنند شیرازه کارها به هم مى‏ریزد، هر قدر هم رهبر و فرمانده لایق و شایسته باشند.بسیارى از شکست‏ها و ناکامیها که دامنگیر جمعیت‏ها و گروه‏ها و لشکرها شده از همین رهگذر بوده است، و مسلمانان نیز طعم تلخ تخلف از این دستور را بارها در زمان پیامبر ص یا بعد از او چشیده‏اند که روشنترین آنها داستان شکست احد به خاطر بى انضباطى گروه اندکى از جنگجویان بود.قرآن مجید این مساله فوق العاده مهم را در عبارات کوتاه آیات فوق به صورت جامع و جالب مطرح ساخته، مى‏گوید: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ.وسعت مفهوم آیه چنان که گفتیم به قدرى زیاد است که هر گونه” تقدم” و” تاخر” و گفتار و رفتار خودسرانه و خارج از دستور رهبرى را شامل مى‏شود.با اینحال در تاریخ زندگى پیامبر ص موارد زیادى دیده مى‏شود که افرادى بر فرمان او پیشى گرفتند، یا عقب افتادند و از اطاعت آن سرپیچى نمودند و مورد ملامت و سرزنش شدید قرار گرفتند، (تفسیر نمونه مکارم شیرازی،۱۳۷۴،ج۱۷،۱۳۶تا۱۳۸)
در تفسیر نور نیز آمده است : قرآن، موارد تقدّم و پیشى گرفتن بر پیامبر را بیان نکرده است تا شامل نهى از انواع پیش‏افتادن‏ها در امور عقیدتى، اجتماعى، سیاسى، اقتصادى و غیر آن در گفتار وکردار گردد.خداوند از تقدّم بر رهبر جامعه اسلامى به شدّت نهى نموده است، زیرا کسى که در کارهایش از خدا و پیامبر پیشى مى‏گیرد، در مدیریّت نظام اسلامى خلل وارد کرده و جامعه را به هرج ومرج مى‏کشاند و در حقیقت نظام قانون‏گذارى را بازیچه تمایلات خود قرار مى‏دهد.عمل به این آیه، جلوى بسیارى از خطاها را مى‏گیرد. زیرا گاهى خواسته‏ى مردم، پیروى انسان از حدس و تخمین یا میل به ابتکار ونوآورى و یا قضاوت عجولانه و یا گمان آزاداندیشى، انسان را وادار به گفتن، نوشتن و یا گرفتن تصمیماتى مى‏کند که ناخودآگاه از خواسته‏ى خدا و رسول جلو مى‏افتد. همان گونه که گروهى به گمان عبادت، قاطعیّت، انقلابى بودن و زهد و ساده زیستى، از خدا و رسول پیشى گرفتند و به قول معروف کاسه‏ى داغ‏تر از آش شدند.پذیرش و عمل به آن دسته از آداب و عادات و رسوم اجتماعى و یا مقرّرات و قوانین بشرى که ریشه در قرآن و حدیث ندارد و برخاسته از عقل و فطرت نیست، نوعى پیش افتادن از خدا و رسول است. حرام کردنِ حلال خداوند و یا حلال کردن حرام‏ها، نوعى پیشى گرفتن بر خدا و رسول است. لا تُقَدِّمُوا …هرگونه بدعت و جعل قانون در برابر قانون الهى ممنوع است. لا تُقَدِّمُوا …سرچشمه‏ى قانون و رفتار ما باید قرآن و سنّت پیامبر صلى الله علیه و آله باشد. «لا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ»حکم رسول، حکم خداست و بى‏احترامى به او بى‏احترامى به خداست. «لا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ».پیشى گرفتن از خدا و رسول، بى‏تقوایى است. لا تُقَدِّمُوا … وَ اتَّقُوابراى انجام تکالیف، دو اهرم ایمان و تقوا لازم است. آمَنُوا … وَ اتَّقُوا.التزام عملى باید همراه با تقواى درونى باشد. لا تُقَدِّمُوا … وَ اتَّقُوا اللَّهَ‏.کسانى که به خاطر سلیقه‏هاى شخصى یا آداب اجتماعى، بر خدا و رسولش پیشى مى‏گیرند، از ایمان و تقوا دور شده‏اند. لا تُقَدِّمُوا … وَ اتَّقُوا.تندروى‏هاى خود را توجیه نکنیم. لا تُقَدِّمُوا … إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ‏
در آیه‏ اول، از پیشى‏گرفتن بر رسول خدا و دستورات الهى در عمل نهى شد و در این آیه، از بلند کردن صدا در حضور پیامبر در گفتار و سخن گفتن. در آیه‏ى ۶۳ سوره‏ى نور نیز سفارش شده که پیامبر را مانند خود صدا نزنید، بلکه با احترام و مؤدّبانه نام ببرید.قرآن، حبط اعمال را، یک جا براى کفر و شرک آورده و یک جا براى بى‏ادبى در محضر پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله، پس کیفر بى‏احترامى به پیامبر، هم‏وزن کیفر کفر و شرک است.در جمله‏ى‏ «أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُکُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ»، این نکته نهفته است که برخى اعمال آثار وضعى دارد و آن آثار وابسته به دانستن یا ندانستن ما نیست. مقام و موقعیّت افراد، در عمل آنان اثر دارد. (جسارت مؤمن نسبت به پیامبر، کیفر سنگینى دارد.) یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا … أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُکُمْ‏. (قرائتی،۱۳۸۳، ۱۵۴تا۱۱۶۴)
به چند نمونه تاریخى از پیشى گرفتن بر پیامبر که در تفاسیر و روایات آمده، توجّه کنیم:

    1. در عید قربان، گروهى قبل از پیامبر صلى الله علیه و آله قربانى کردند، به آنان گفته شد: «لا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ»
  1. پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله گروهى را براى تبلیغ نزد کفّار فرستاد. کفّار نمایندگان پیامبر را کشتند و تنها سه نفر توانستند فرار کنند. این سه نفر در مسیر بازگشت دو نفر از کفّار قبیله‏ى بنى‏عامر را به انتقام کشته شدن دوستان خود کشتند، در حالى که آن دو نفر بى‏تقصیر بودند. قرآن آنان را به خاطر این عمل خودسرانه توبیخ کرد که چرا بدون دستور پیامبر دست به این عمل زدید؟ (زمخشری کشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج‏۴، ۳۴۹تا۱۵۰)
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:40:00 ب.ظ ]