احساسات باعث بوجود آمدن هنر و محرک هنرمندان در خلق آثار هنری است و باعث استقلال بخشیدن به هنر می باشد و گرنه هنر نیز امر خشک می باشد. به عبارت دیگر در فرایند کار هنری احساس زیباشناختی با دانش زیباشناختی تلفیق می گردد که در واقع همان ادراک نظم و کمال طبیعی جهان است و انسان به سوی آن جلب و جذب می شود و به شناخت درونی دست می یابد همان شناختی که با ذوق و با رقه و جرقه نبوغ همراه است و جایگاهش قلب است(جعفری،۱۳۶۸، به نقل از نوروزی و متقی،۱۳۸۸).
این مؤلفه به تلفیق حیطه عاطفی و حیطه شناختی اشاره دارد تا شاگردان ضمن آموختن مطالب علاقه، عاطفه، تعهد و گرایش نیز در آنان بوجود آید و لذت زیباشناختی که قبلاً مورد بحث قرار گرفت حاصل آید. براین اساس فرایند تدریس فرایندی باشد که بتوان آن را شناخت توأم با احساس یا احساس توأم با شناخت دانست(مهرمحمدی ،۱۳۹۰).

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

    • توجه معلمان به زیبایی و آراستگی ظاهری

از خصوصیات و ویژگی های انبیا جمال ظاهری آنان است که جمال ظاهری تجلی و مظهر صفت حسن و جمال و کمال وجودی رسولان الهی است و این جمال و زیبایی صوری انبیا جاذب فطرت زیباجویی انسانها به سوی جمال و کمال مطلق است(مطهری الهامی،۱۳۸۵،ص۷۱). نظر به شباهت های معلمی به رسالت انبیا و تأثیر آراستگی در ایجاد انگیزه و جذب یادگیرندگان می توان این نتیجه را بدست آورد که معلمان به زیبایی و آراستگی اهمیت قائل شوند و مسئولین نیز شرایط رفاهی و خدمات بهداشتی لازم را برای آنان فراهم سازند.

    • فراهم نمودن تجارب زیباشناختی برای یادگیرندگان

هر چند تجربه زیباشناختی مفهومی گسترده می باشد که شرح آن در اینجا خارج از حوصله بحث می باشد و مختصات آن در فصل دوم به تفصیل بیان شده است. در اینجا بار دیگر سخن آیزنر(۲۰۰۲) تکرار می گردد که تجارب زیباشناختی محدود به هنرهای زیبا نیست اگر چه هنرها آن را تأمین می کنند اما هر قالب و فرمی که تقریباً بتواند از صدا، نور،مزه و لمس کردن تجربه بوجود بیاورد می تواند تجربه زیباشناختی تولید بکند.
از این رو تدریس که این اجزا می توانند در آن وجود داشته باشند بستر تجربه زیباشناختی است و در صورت فراهم شدن تجربه زیباشناختی، لذت زیباشناختی و دانش زیباشناختی نیز در یادگیرندگان بوجود خواهد آمد و این امر یادگیری پایدار را بوجود خواهد آورد. اگر افراد در معرض این تجربیات قرار بگیرند تجربه پایدار، یادگیری مداوم، پیشروی در خط کمال و راه حیات معقول حاصل می شود(نوروزی و متقی،۱۳۸۸).

    • توجه به همه سطوح و انواع مختلف زیبایی در هنگام بهره گیری از آنها

زیبا جویی و زیباگرایی انسان این امکان را فراهم می سازد که در تربیت می توان از زیبایی ها برای مقاصد مختلف ازجمله ایجاد انگیزه و دلچسب نمودن یادگیری بهره جست اما نکته این است که در این بهره گیری لازم است از همه سطوح و انواع زیبایی ها براساس سطح رشد یادگیرندگان و موقعیت تدریس استفاده نمود .
همانطور که در فصل دوم اشاره شد زیبایی دارای سطوح و انواعی است که کانت(به نقل از رضای الهی،۱۳۵۴) سه نوع زیبایی را مطرح می کند که به سه نوع لذت می انجامد:

    1. قشنگی:آن سطح از زیبایی هاست که با زرق و برق خاصی همراه بوده و ظاهری فریبنده دارد فوری صورت می گیرد و فوری نیز اثر می گذارد اما اثر آن سطحی و زود گذر است با بیقراری و بی فکری همراه است و بین همه لذات وجود دارد مانند گل،جواهر،آرایش.
    1. زیبایی: این سطح زیبایی به نظر کانت مختص هنر است و در برخی اوقات اعمال اخلاقی را هم شامل می شود تشخیص این نوع زیبایی با تعمق ذهنی و همچنین با آرامش و تفکر همراه است، دیر اثر می گذارد و اثر آن دیر فراموش می شود مانند امور اخلاقی .
    1. عالی: بالاترین سطح زیبایی است که با مجلل و بزرگ بودن همراه است و همیشه تعجب را همراه خود دارد و کمال زیبایی هنری است مانند قصرهای عظیم، مساجد بزرگ، ساختمان سلول که با عظمت همراه بوده و انسان را به تعجب و تأمل وا می دارد. این سطح در برخی منابع تحت عنوان والا معرفی شده است که می گویند والا احساسی است که از مواجهه با چیزهای عظیم، مهیب و خارق العاده مانند آتشفشان،گردبادها و غیره به انسان دست می دهد(سوانه،۱۳۸۸).
سطوح زیبایی سطوح لذت
قشنگی لذات جسمانی
زیبایی لذات نفسانی
عالی لذات عالیه (والا)

از طرف دیگر در طبقه بندی های دیگری به زیبایی های صوری و معنوی اشاره شده است که می توان از آنها با توجه به سطح رشد عاطفی و عقلانی یادگیرندگان استفاده نمود. در سالهای اولیه دوره ابتدایی که دانش آموزان در مرحله تفکر عملیاتی ازنظر سطح رشد شناختی و عقلانی قرار دارند بدیهی است از زیبایی های عینی باید بهره جست اما نکته ظریف این است که می توان توجه دانش آموزان را از زیبایی های سطوح پایین به زیبایی های سطوح بالا سوق و هدایت نمود تا دانش آموزان قفل به زیبایی های محسوس یا به قول کانت قشنگی ها نباشند و براساس اصل تصعید از زیبایی های محسوس گذر نموده و به سمت زیبایی های معنوی و جمال الهی هدایت شوند اما این امر خودبخود میسر نمی شود و برنامه‌ریزی و اقداماتی را از سوی معلمان می طلبد. جعفری(۱۳۶۹،ص۱۱۹) می فرماید« زیبایی های محسوس علیرغم ارزشمندی چندان به آموزش خاصی نیاز ندارند بلکه تربیت زیباشناختی با هدف ویژه یعنی دست یابی به حیات معقول و به کمال رسیدن انسان قابل طرح است».

    • فراهم نمودن موقعیت های مسئله مدار جهت شگفت زدگی،تأنی و تأمل زیباشناختی
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت