۵-۱-۱٫ «بازی درمانی مبتنی بر رویکرد شناختی رفتاری بر میزان اضطراب کودکان مبتلا به سرطان ۴ تا ۸ ساله تاثیر دارد.»

یافته های این پژوهش با یافته های پژوهش های متمرکز بر بازی درمانی در کاهش اضطراب و پریشانی کودکان همخوانی داشته است به نحوی که نتایج با یافته های پژوهش های قبلی به شرح زیر موافق بوده است، و به طور مشابه مداخله بازی درمانی شناختی-رفتاری به کار رفته در این پژوهش سبب کاهش اضطراب کودکان مبتلا به سرطان بستری شده در بیمارستان شده است:

آقامحمدیان شعرباف، قنبری، و بنی هاشمی (۲۰۱۳) که نشان دادند قصه درمانی در کاهش اضطراب سرطانی اثربخش است؛ آلمرایسی (۲۰۰۸) مبنی بر اثر بخشی بازی درمانی شناختی رفتاری بر بیش فعالی و پرخاشگری و نقص توجه؛ براتون و همکاران (۲۰۰۵) در خصوص اثر بخشی بازی درمانی بر مهارت های اجتماعی و کاهش افسردگی اضطراب؛ جی یون شین (۲۰۰۲) در خصوص بازی درمانی بر کاهش اضطراب و افسردگی؛ بزمی و نرسی (۱۳۹۱) در خصوص اثربخشی تکنیک های بازی درمانی در کاهش اضطراب و افزایش احساسات مثبت در کودکان مبتلا به سرطان خون؛ فرخ نیا، شهیدی و فتح آبادی (۱۳۹۰) در خصوص اثر بخشی مداخلات شناختی آماده سازی کودک و والد و نیز انحراف مسیر توجه در حین انجام رویه دردناک پانکچر کمری و افزایش سطح کیفیت زندگی موقعیتی کودک؛ عبدخدائی و صادقی اردوباری (۱۳۹۰) درباب اثر بخشی بازی درمانی مبنی بر رویکرد شناختی-رفتاری بر کاهش اضطراب جدایی کودک؛ زارعپور و همکاران (۱۳۸۸) مبنی بر اینکه بازی درمانی می‌تواند به عنوان یک مداخله مؤثر به وسیله تیم بهداشتی برای کمک به کودکان بستری استفاده شده و به کاهش افسردگی و تنش ناشی از بستری شدن و رویه های دردناک درمانی یاری رساند؛ کادریو و لوی (۱۹۸۹) در خصوص اثر بخشی بازی درمانی بر کاهش اضطراب کودکان بستری شده ۲ تا ۶؛ و کوپر و بلیتز (۱۹۸۳) در رابطه با اثر بخشی بازی درمانی بر بهبود وضعیت سلامت عمومی روان شناختی کودکان سرطانی بستری در بیمارستان.

در عین حال یافته های پژوهش حاضر با یافته های مطالعه کانتر، بومن و تیزدل (۱۹۸۸) موافق است. گرچه مؤلفه‌ های استفاده شده در این پژوهش و پژوهش آنان به شکل یک به یک نتاظر ندارند اما از مجموعه ای مشابه از مؤلفه‌ ها در هر دو پژوهش استفاده شده که در تنظیماتی مختلف به بیماران عرضه گردید. یافته های هر دو پژوهش حاکی از آن است که این مؤلفه‌ های شناختی-رفتاری در کاهش اضطراب و پریشانی کودکان مبتلا به سرطان اثربخش هستند.

پژوهش حاضر همچنین از یافته های جدید، حکمت پو و معماری (۱۳۹۱) نیز پشتیبانی می‌کند. آن ها نشان دادند که استعاره والدین کودکان سرطانی حول مقوله “به بن بست رسیدن زندگی والدین” به عنوان درون مایه اصلی تجربیات آن ها قرار دارد. در پیش آزمون پژوهش حاضر اکثر والدین در پاسخ به سوالات بعد عاطفی آزمون زانک چون “احساس جدا شدن بند بند وجود”، “عدم احساس آرامش”، “انتظار همیشگی برای رویداد بدی که اتفاق خواهد آورد” و غیرو به شکل «دائم یا تقریبا همیشه» پاسخ داده بودند، در حالی که در پس آزمون و پیگیری گرایش آن ها بیشتر به سمت پاسخ «گهگاه» و به ندرت «بیشتر اوقات» بود.

۵-۱-۲٫ تبیین نتایج پژوهش

چنانچه یافته های این پژوهش به دنبال پژوهش های پیشین نشان دادند استفاده از بازی درمانی شناختی-رفتاری در کاهش اضطراب اطفال مبتلا به سرطان می‌تواند مؤثر باشد. در ادامه دلایلی برای اثربخشی آن ارائه داده می شود.

در این پژوهش سعی بر آن بود تا ترکیب مناسبی از بازی درمانی با مؤلفه‌ های شناختی-درمانی که قابل کاربرد برای کودکان خردسال که مبتلا به رنج و پریشانی سرطان اطفال هستند به دست آید.

همان‌ طور که در جدول ۱۵ مشاهده می شود میانگین نمرات اضطراب زانک در مرحله پیش آزمون برای گروه آزمایش و کنترل به ترتیب برابر ۵۰٫۲ و ۴۹٫۶ می‌باشد که بر اساس تحلیل نمرات آزمون اضطراب زانک حاکی از آن است که والدین و کودکان هر دو در طبقه اضطراب متوسط قرار دارند.

پس از انجام مداخله در پس آزمون این میانگین برای گروه آزمایش به ۴۲٫۶ به طور معناداری کاهش یافته و به سطح اضطراب بهنجار در طبقه بندی تحلیل نمرات زانک انتقال یافته است؛ حال آنکه در گروه کنترل میانگین نمرات آن ها به ۵۰٫۶ افزایش یافته است اگرچه این افزایش از لحاظ آماری معنادار نبود.

در تبیین کاهش معنادار میانگین گروه آزمایش می توان ‌به این موارد اشاره کرد:

    1. استفاده از فنون شناختی رفتاری در قالب بازی ها در مرحله ارزیابی. در این مرحله کودک توسط نقاشی این فرصت را می‌یابد که بدون نیاز به گفتاری که هنوز برای بیان دلواپسی های وی بقدر کافی رسش نیافته است، اطلاعاتی ‌در مورد تجربیات ترسناک خود و نیز شناخت های غیر انطباقی خویش در رابطه با این تجربیات استرس زا، در طی گام های کوچک و از زوایای کمتر تهدید کننده آشکار سازد. بدین ترتیب مداخله گر با بهره گرفتن از این ابزار می‌تواند نه تنها به رویدادهای زجرآور زندگی کودک اشراف یابد بلکه این امکان را می‌یابد تا از این طریق تحریف های شناختی وی را نیز در رابطه با این رویدادها پیدا کند. آزمون جملات کوتاه از زبان عروسک این فرصت را برای کودک ایجاد می‌کند که انگیزه ها و نیازهای خود را از زبان عروسک بیان کند و بدین ترتیب از تهدیدگنندگی آن ها کاسته شده و کودک اجازه می‌یابد تا تکانه های دردناک خویش را نه از جانب خود که از طریق قهرمان خویش یعنی عروسک بیان نماید. بدین ترتیب با بهره گرفتن از طرز مداخله فراهم شده در این پژوهش، هم راپورت درمانی اطمینان بخشی برای کودک بنا می شود و هم تا آنجا که ممکن است سرنخ ها ‌در مورد مسائل و دغدغه های کودک، باورها، اسنادها، احساس ها و تحریف های شناختی وی به دست می‌آیند.

  1. استفاده از فنون شناختی رفتاری در قالب بازی ها در مرحله ارزیابی. در این مرحله درمانگر از طریق داستان گویی، بازی های پانتومیم و نمایش عروسکی و خودگویی ها به تصحیح تحریف های شناختی کودک پرداخته و معانی و مضامینی را که کودک به رویدادهای دردآوری که بیماری سرطان و رویه های تشخیصی و درمانی پزشکی برای وی بهمراه آورده اند می پردازد. این بخش را می توان بازنگری در روش های استقرایی و سقراطی شناخت درمانی در رابطه با بزرگسالان در نظر گرفت که کوشش شده تا توسط بازی و ابزار بازی مطابق با سطح تحولی و انطباقی کودک مدلسازی شوند.

از دستاوردهای مهم دیگر این مرحله تقویت و آموزش مهارت های مقابله ای با ترس، نگرانی و اضطراب وابسته با تجارب بیماری است. کودک از طریق کسب توانایی عمیق تر در شناخت و تفکیک هیجان ها توسط قصه ها و تصاویر چهره ای رنگی، و نیز توسط حساسیت زدایی منظم در قالب داستان ها و تمرینات رفتاری چون ایفای نقش و بازی با عروسک ها با راهکارهای جدیدی در شناخت و حل مسئله آشنا می شود. مضافا بر اینکه، با پانتومیم و بازی های عروسکی این امکان را برای کودک فراهم می آورد که آنچه را که یاد گرفته به موقعیت های تشخیصی و درمانی که هم اکنون یا آینده در انتظار اوست تعمیم دهد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت