عزت نفس ،بخصوص در روابط متقابل اشخاص ،بهتر خود نمایی می کمند.کسانی که نسبت به خود دید خوبی دارند،دیگران رانیز دوست دارندوضعف های خود را بهتر می‌پذیرند.این افراد به دلیل احساسات مثبت که به دیگران دارند و آن ها را می‌پذیرند ،بهترین دوستان را به دست می آورند،در واقع کسی که مثبت ‌و راحت باشد کاری می‌کند که دیگران نیز در ارتباط با او راحت ومثبت باشند .دارندگان این ویژگی برای مردم بسیار جذاب می‌شوند .(کراسکیان ،۱۳۸۹)

عزت نفس نیازی است که در سطحی بالاتر از نیازهای اجتماعی سلسله مراتب نیازهای مزلو قرار دارد وبرای مدیریت در سازمان‌ها وشخص از اهمیت زیادی برخوردار است .این نیاز به دوشکل مطرح است :

۱-نیازی که مربوط به احترام شخص نسبت به خودش است. یعنی نیازی به داشتن اعتماد به نفس ،استقلا،صلاحیت وشایستگی،نیاز به کسب موفقیت ونیاز به کسب دانش.

۲-نیازی که به شهرت فرد بستگی دارد ،یعنی نیاز به داشتن مقام اجتمای وشرت ،مورد تقدیر قرار گرفتن ونیاز به احترامی که دیگران برای فرد قائلند.

۳-عزت نفس از لحاظ بهداشت روانی وتعدل شخصیت دارای اهمیت فراوانی است ‌و نوعی نگرش مثبت است نسبت به خود ‌و عنصر اصلی بهداشت جسمی ،جنسی وروانی فرد است. به گونه ای که عزت نفس پایین ،تعدل ‌و پویایی انسان را بر هم زده ‌و بازدهی ،کار آمدی ،یادگیری وخلاقیت انسان را به طریقی منفی تحت تاثیر قرار می‌دهد .(اسلامی نسب ،۱۳۷۳ص ۵۸)

در صورت وجود خود پنداره است که ارزیابی از خود (عزت نفس )امکان پذیر می شود .‌با ارزیابی خود پنداره ،یکپارچگی خود،پذیرش محدودیت‌ها،درک کنش متقابل خود وجامعه پدید می‌آید. عزت نفس به صورت پاسخی روانشناختی ،کنشی شخصیتی ونگرشی مفهوم سازی شده است .پرایس (۱۹۹۲)درباره عزت نفس وچگونگی عزت نفس وچگونگی برجسته کردن صفت مثبت ازوضعیت زیستی تکاملی ،چنین دیدگاهی ‌را پیشنهاد می‌کند :ارتقای سلامت روان به انرژی دهی کافی برای حفظ عزت نفس ،واجتناب از تخلیه انرژی اضافی نیاز دارد . کارل راجرز در مفهوم کانون ارزیلبی خود توضیح می‌دهد ،پاسخ روانشناختی ما بر اساس قضاوتها وانتظارات دیگران وشرایط ارزشی محیطی ،بیرونی است .یا بر اساس ارزیابی خود فرد از احساسات ،اعمال ،افکار وباورهای خود ،درونی است. با وجود این ،اگر به خاطر علتهای خانوادگی ،موقعیتی ،محیطی یا اجتماعی ،ارزش‌ها را به شکل تحریف شده به گونه ای درون فکنی کنیم که با ساختار خود ما متناقض باشد ،ممکن است که ما خوب یا بد انطباق پیدا کنیم ،به همین جهت چنین بازنماییهایی تحریف شده یادرون فکنانه ،کنش شخصیتی ما می شود . این امر ممکن است تنها در نگرش فرد نسبت به خودش ،به خصوص در نادیده گرفتن خود ،تحقیر منفی باخود ودیگران ظاهر شود .

گاهی لازم است مهارت‌های عزت نفس وارتقای خود ارزیابی مثبت از انتهای قابل مشاهده این فرایند آغاز شود. در مواجه با نگرش منفی ،گاهی بهتر است که از نقطه ای اغاز شود که فرد از نظر هیجانی واجتماعی در آن قرار دارد ،وسپس به جای آنکه به پیش برویم وببینیم فرد کجااست وچه می‌خواهد باشد،باز گردیم به کارکرد فرد وشیوه ای که برای پاسخ دادن ،یاد گرفته است. ‌بنابرین‏ مهارت‌های عزت نفس شامل گوش دادن به خود ،خود ارزیابی[۱۸] ،وارزش گذاری وبهادادن به خودمان است.(تودر،۱۳۸۲ص۱۰۷)

.خود کنترلی در سازمان :

کنترل وظیفه حیاتی واجتناب ناپذیر مدیریت در هر سازمانی به شمار می رود . کاربرد آگاهانه کنترل با سازمان ‌و تمامیّت آن پیوند جدایی ناپذیری دارد . ضرورت امر کنترل در مدیریت هر سازمانی آنگاه قابل تشخیص خواهد بود که مسئولیت هر مدیری را در نهایت حفظ موجودیت سازمان بدانیم . مع هذا چنانچه رهبری پویااثر بخش رامشخصه اصلی سازماهای موفق در نظر بگیریم باید بهره گیری شایسته از رهبری خوب وکار آمد رانیز مستلزم کنترل اثر بخش بدانیم .بدین سبب ادعا می شود که کنترل ،لازمه ثبات ،مداومت بقای هر سازمانی است.

پارادایم نوین[۱۹] در مفهوم کنترل سازمانی ،گذر از موازین کنترل بیرونی ،ابزاری ومستقیم افراد ‌و رسیدن به نظام مبتنی بر استقلال وخود کنترلی است. مدیران به جای اینکه همه تلاش خود را معطوف به کنترل ابزاری[۲۰] کارکنان نمایند ،تلاش می‌کنند در خدمت آنان قرار گیرند وبراساس الهام گیری از نظام ارزش‌ها واصول اخلاقی شکاف عمیق ایجاد شده میان حرف وعمل را پر می‌کنند .از مدیران عصر فناوری اطلاعات انتظار می رود به لحظات ودقایقی بیندیشند که به موجب آن نظام انگیزش افراد از پاداش‌های مالی ومادی به سوی برانگیختگی درونی وخود مسئولیتی ارتقا می‌یابد. (عباس پور ،۱۳۸۰)

.ماهیت وهدف خود کنترلی :

یکی از مهمترین مهارت‌ها که مشخصه توانایی افراد در حل تعارض است ،برخورداری از صفت خود کنترلی ‌یا خود نظارتی است. افرادی که می‌توانند ‌هدف‌های‌ واقع گرایانه را اولویت بندی کنند و در زمان تصمیم گیری میان عواطف وعقل تعادل برقرار کنند ،خود کنترلی هستند .تفاوت‌های مهم فردی وقابل سنجش ویژگی‌های رفتاری را خود کنترلی می‌نامند .خود کنترلی بیانگر میزان مطابقت ویژگی‌های رفتار خود باشرایط وموقعیت موجود است.(کریتنروکینیکی،۱۳۸۴٫ص۱۷۴)

در عصر حاضر جوامع مختلف می کوشند تا از راه های گوناگون خود کنترلی را در افراد وسازمانهای خود تحقق بخشند ویاآن را تقویت کنند. خود کنترلی ایجاد حالتی در درون فرد است که او را به انجام وظایفش متمایل می‌سازد ،بدون آنکه عوامل خارجی او را تحت کنترل داشته باشد. هدفی که در خود کنترلی دنبال می شود ارائه یک شخصیت سالم است که به بلوغ فکری رسیده است و در برابر انواع مشکلات از خود مقاومت نشان می‌دهد وخود بت بینش عامل آن را انتخاب می‌کند وعلائه بر محیط کار در زندگی شخصی خویش نیز خود کنترل می شود .واین میسر وممکن نخواهد شد مگر بسترهای مناسب در سازمان فراهم شود تا خود کنترلی در سازمان نهادینه شود که مواردی از آن عبارتند از :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت