دانلود فایل های دانشگاهی | الف) تعیین حوزه عملی حسابداری معاملات به صورت اختیاری : – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
جنسن[۴۴] (۱۹۸۶) مشکل مذکور را در قالب نظریه معروف خود برای اولین بار بیان نمود. او هزینه های ناشی از جریانهای نقد آزاد را هزینه هایی دانست که در پروژه های با(NPV) منفی سرمایه گذاری شده اند. از نظر جنسن مدیران واحدهای تجاری با جریانهای نقد آزاد بالا و رشد کم سود را مدیریت مینمایند تا سودهای کم و زیانهای ناشی از سرمایه گذاری در پروژه هایی با (NPV) منفی را از بین ببرد و در کوتاه مدت به برخی از منافع شخصی خود دست یابند. بنابرین انتظار میرود که جریانهای نقد آزاد بتواند به عنوان محرکی به منظور مدیریت سود تلقی شود (جنسن، ۱۹۸۶، ۳۲۵).
۲-۱-۸-۱۱) سایر محرکها
انگیزه هایی که برای مدیریت سود میتواند وجود داشته باشد عبارتند از تلاش برای به حداکثر رساندن قیمت سهام برای سهامداران موجود نسبت به سهامداران بالقوه، در جائیکه سود گزارش شده عامل مهم تعیین کننده قیمت سهام در نظر گرفته میشود. کمتر از واقع نشان دادن سود توسط مدیریت در جایی که انتظار میرود خرید سهام شرکت توسط مدیریت اتفاق بیفتد و به حداقل رساندن سود به وسیله افزایش اقلام تعهدی هزینه تا اینکه حمایت درست را در مقابل رقابت خارجی جلب نماید. محققین معتقدند کشف اینکه آیا سود برنامه ریزی شده است یا خیر؟ مشکل است (آقایی و کوچکی، ۱۳۷۵، ۳۳).
کلاگ و کلاگ[۴۵]، انگیزه اصلی مدیریت را از دستکاری سود، تشویق سرمایه گذاران برای خرید سهام شرکت و به تبع آن افزایش ارزش بازار آن بیان کردهاند (مرادی، ۱۳۸۶، ۱۰۲).
۲-۱-۹) دیدگاه های موافقان و مخالفان مدیریت سود
۲-۱-۹-۱) دیدگاه موافقان
برخی از محققان محدوده هایی از مدیریت سود را موجه تشخیص داده و آن را برای سرمایه گذاران و سایر افراد ذینفع سودمند دانستهاند. با بهره گرفتن از تئوری CAPM هنگامی که سودهای گزارش شده هموار شوند، محاسبه ارزش فعلی جریانهای نقدی آتی و همچنین تعیین ارزش متعارف داراییها راحتتر خواهد بود. پژوهش انجام شده توسط میچلسون و دیگران(۱۹۹۵) نشان میدهد شرکت هایی سود هموارتری دارند به طور قابل توجهی، متوسط بازده سالیانه بالاتری نسبت به شرکت هایی که هموارسازی سود را انجام نداده اند، دارند. هپ ورث۲(۱۹۵۳) معتقد است آرایش سود یک عمل عقلایی و منطقی است که از طریق آن مدیران تلاش میکنند با به کارگیری ابزارهای خاص در حسابداری، سودشان را هموار سازند. ترومن و دیگران[۴۶] (۱۹۸۸) در تشریح فواید هموارسازی سود برای شرکتها میگویند. (فضل جو، ۱۳۸۷، ۲۹) :
“هموارسازی سود واریانس سودهای مشاهده شده را میکاهد و بدین ترتیب هزینه استقراض را کاسته و برروابط میان شرکت، مشتریان، فروشندگان و کارکنان اثر مساعده دارد.”
۲-۱-۹-۲) دیدگاه مخالفان
از سوی دیگر مخالفان پدیده هموارسازی و مدیریت سود، هموارسازی را نوعی تحریف در اهداف گزارشگری میدانند.
ایم هاف[۴۷] (۱۹۸۱) معتقد است، وقتی متغیرها برای کسب سودهای هموار دستکاری میشوند، به نظر میرسد که افشا به اندازه های کافی صورت نمیپذیرد. بیدل من[۴۸] (۱۹۷۷) اعتقاد دارد که هموارسازی سود، تجزیه و تحلیل صورتهای مالی را با مشکل مواجه میسازد. مک هوگ[۴۹] آرایش سود را نوعی دستکاری در اطلاعات صورتهای مالی میداند. برن استین[۵۰] عنوان میکند که اصولاً آرایش سود یک عمل سفسطه آمیز بوده که در محدوده GAAP صورت میپذیرد (فضل جو، ۱۳۸۷، ۲۹).
۲-۱-۱۰) ابزارهای مدیریت سود
به اعتقاد شیام ساندر[۵۱](۱۹۹۷) ابزارهای مدیریت سود را میتوان به ۵ طبقه زیر تقسیم بندی کرد:
الف) تعیین حوزه عملی حسابداری معاملات به صورت اختیاری :
نحوه عمل حسابداری معاملات خاص، مواردی مانند تعمیر و به روز کردن تجهیزات و ماشین آلات، زمان بندی ثبت یک فروش و حذف موجودیها، تجهیزات و ماشین آلات میباشد که به انتخاب مدیریت بنگاه اقتصادی صورت میگیرد. بدیهی است در زمان انجام این اقدامات با هدف مدیریت سود، یک مشاهده کننده خارج از واحدهای تجاری، نمیتواند به آسانی آن را آشکار ساخته و افشا نماید.
ب)انتخاب اصول حسابداری :
اصول پذیرفته شده حسابداری به مدیران اجازه میدهد، برای ثبت بسیاری معاملات از بین دو یا چند روش موجودی کالا(انتخاب یک روش از روش های fifo و lifo و میانگین و …) برای محاسبه استهلاک داراییهای استهلاک پذیر(روش های مستقیم و روش های شتابی)، مخارج استخراج نفت و گاز(روش های مخارج کامل و روش های موفقیت آمیز)، حسابداری قراردادهای بلندمدت(روش کار تکمیل شده یا روش درصد پیشرفت کار). به هر حال در مورد انتخاب اصول حسابداری انتخاب اولیه و تغییر در اصول و روش های کاربردی اصول حسابداری برای افراد خارج از واحد تجاری قابل مشاهده است. بسیاری از پژوهشهای تجربی انجام شده در رابطه با مدیریت سود، مربوط به استفاده از این نوع ابزار میباشد.
ج) تعدیل برآوردهای حسابداری :
تعدیل برآوردهای حسابداری، قابلیت انعطاف بیشتری به مدیران واحدهای تجاری میدهد. منظور نمودن ذخیره جهت مطالبات مشکوک الوصول، برآورد عمر اقتصادی داراییها و تعیین نرخ تنزیل برای تعهدات بازنشستگی، نمونه ای از ابزارهای سنتی است که مدیران برای سالهای متمادی، به منظور اعمال مدیریت سود از آن ها استفاده میکنند. در سالهای اخیر تجدید ساختار نیز به عنوان یک پدیده نسبتاً جدید، مورد استفاده مدیران قرار گرفته است .
د) تعیین قیمتهای انتقالی کالاها و خدمات :
واحدهای تجاری چند ملیتی که مالیات آن ها به صورت مضاعف شناسائی میشود، از انگیزه لازم برخوردارند تا نه تنها تلاش کنند نرخهای بالای مالیات بردرآمد آن ها کاهش یابد، بلکه نسبت به هموار سازی سود نیز مبادرت ورزند. در گروه شرکتها یا شرکتهای چندملیتی، قیمتهای انتقال کالاها و خدمات، در میان واحدهای اقتصادی فرعی شرکتهای مادر یکی از ابزارهای جذاب مدیریت سود تلقی میشود.
ه) تصمیمات اقتصادی اساسی و بااهمیت:
در برخی از وقایع و رویدادهای مالی و اقتصادی مانند آگهی و تبلیغات، پرداختهای مربوط به طرحهای بازنشستگی، پاداش مدیران اجرایی، هزینه های تحقیق و توسعه، تحصیل یا فروش بخش هایی از واحدهای اقتصادی و فروش اموال یا سرمایه گذاریها میتواند این انگیزه وجود داشته باشد که تغییرات مورد نظر در این اقلام، سود واحد تجاری را درکوتاه مدت تحت تأثیر قرار دهد. رونن و سادان[۵۲]، در یکی از پژوهشهای خود روش های هموارسازی سود را به شرح زیر طبقه بندی کردهاند (بهارمقدم، ۱۳۸۵، ۲۵).
قبلاً گفتیم که هموارسازی سود جزئی از مدیریت سود است اکنون بجاست که ابزارهای هموارسازی سود را نیز در این قسمت بیان کنیم. ابزارهای هموارسازی سود عبارتند از:
۱)هموارسازی سود از طریق زمانبندی رویدادها
[جمعه 1401-09-25] [ 09:59:00 ق.ظ ]
|