دعائی و حسن زاده (۱۳۸۹) به مقایسه تطبیقی نگرش مشتریان به برندهای جهانی پوشاک در سه کشور ایران، کره جنوبی و ژاپن پرداختند. در این مطالعه سعی شده است تاثیر برند(محلی، جهانی) و نوع کشور(از لحاظ توسعه یافتگی) بر جنبه‌های سه گانه برند: ارتباطات خاص و ویژه برند، ادراک کلی برند و تعهد برند مورد بررسی قرار گیرد. برای این منظور پرسشنامه در بین دانشجویان و در نمونه ای شامل ۲۳۵ دانشجوی کره ای و ۱۷۲ دانشجوی ژاپنی که در دانشگاه ها ی اصلی واقع در پایتخت این کشورها مشغول به تدریس بودند و ۱۰۰ دانشجوی ایرانی که به طور تصادفی از دانشگاه فردوسی مشهد انتخاب شده بودند، توزیع گردید. این تحقیق نشان داد که با توسعه کشورها از لحاظ اقتصادی ارزش بیشتری برای برندهای محلی خود قایل هستند و سعی می‌کنند بیشتر از برندهای محلی استفاده کنند. ‌بنابرین‏ شرکت های بین‌المللی باید جهانی اندیشیدن و محلی تولید کردن را سرلوحه کار خود قرار دهند. علاوه بر آن مشخص گردید که در ایران میزان ارزش عاطفی و کیفیت درک شده ‌در مورد برندهای جهانی نسبت به دو کشوردیگر پایین تر است، اما وفاداری برند و قصد خرید، درمقایسه با دو کشور دیگر در خصوص برندهای جهانی، بالاتر است و این مسئله ناشی از باور ایرانی ها در خصوص کیفیت بالای محصولات خارجی است.

صنوبر و خاتمی(۱۳۸۹) در پژوهشی تحت عنوان بررسی ارتباط جهت گیری استراتژیک و مدیریت برند در سازمان به بررسی تاثیر سه نوع جهت گیری استراتژیک – جهت گیری تهاجمی، جهت گیری تحلیلی و جهت گیری دفاعی- برمدیریت برند پرداختند. در این پژوهش از بازار محوری و نوآوری محوری به عنوان متغیرهای واسطه استفاده شده است. این بررسی بر روی شرکت های صد برند برتر ایران انجام گردیده و داده ها از طریق پرسشنامه جمع‌ آوری شده است. یافته های پژوهش نشان داد که هرســـه نوع جهت گیری استراتژیک تاثیر مثبت و قوی بر مدیریت برند دارند و

تاثیر جهت گیری تهاجمی برمدیریت برند بیشتر از دو نوع دیگر می‌باشد.

حسینی و مهدی زاده اشرفی(۱۳۸۹) در تحقیقی با عنوان شناسائی عوامل مؤثر بر تعهد سازمانی ضمن اندازه گیری

تعهد سازمانی کارکنان دانشگاه آزاد فیروزکوه، عوامل مرتبط با آن را نیز شناسائی کردند. برای اندازه گیری تعهد سازمانی از پرسشنامه لوتانس، برای تعیین حجم نمونه از جدول مورگان و برای انتخاب اعضای نمونه از روش تصادفی طبقه ای و تصادفی ساده استفاده شده است. نتایج حاصل از آزمون فرضیه های تحقیق نشان داده است که متغیرهای«تکراری بودن کار، رضایت از سرپرست، استقلال کاری و استنباط کارکنان از عدم تمرکز» دارای رابطه معنی داری با تعهد سازمانی بوده و همچنین میزان تعهد سازمانی مردان بیشتر از زنان ومیزان تعهد کارکنان واحد پژوهش بیشتر از کارکنان سایر واحدها بوده است.

دیواندری و همکاران (۱۳۸۸)، بهبود ارزش ویژه ی برند مبتنی بر مشتری توسط ایجاد تصور از مزیت های کارکردی و غیر کارکردی را در بانک ملت مورد بررسی قرار دادند. این بررسی از مخاطبان اصلی بانک ملت از طریق پرسشنامه و با نمونه ای مشتمل بر ۳۱۳ نفر انجام شد. در این پژوهش، انسجام تعامل برنامه ها و فعالیت های بازاریابی بانک ملّت در راستای ایجاد تصورات از ارضای نیازها و ارائه مزیت های کارکردی و غیرکارکردی مد نظر قرار گرفت. تحلیل های به دست آمده از رابطه همبستگی بین متغیرهای اصلی تحقیق، نشان داد که همبستگی بین تصور از مزیت های کارکردی، با متغیرهای آ گاهی از برند و تصویر برند، مثبت و نسبتاً شدید است. بین متغیرهای تصور از مزیت های غیرکارکردی، با آگاهی از برند و تصویر برند نیز همبستگی مثبت و جود دارد. اما شدت آن، نسبت به متغیر مزیت های کارکردی، کمتر است.

دریک مطالعه ی موردی، حسینی و همکاران (۱۳۸۸) به بررسی تاثیر ارزش ویژه ی نام و نشان تجاری بر پاسخ مصرف کننده؛ با هدف سنجش ارزش ویژه نام و نشان تجاری ایرانول و بررسی رابطه بین ارزش ویژه نام و نشان تجاری و هریک از ابعاد آن با پاسخ مصرف کننده پرداختند. این پژوهش پیمایشی بوده و تحقیقات توصیفی همبستگی که به صورت می‌دانی انجام می شود، را در بر می‌گیرد و از نظر مکانی به پمپ بنزین های مستقر در شهر تهران محدود می شود. در این پژوهش به صورت تصادفی و برحسب پراکندگی جغرافیایی، نمونه ای به حجم ۳۰۲ نفر راننده سواری انتخاب شده است. یافته ها در این پژوهش نشان داد که بین سه بعد وفاداری، کیفیت و آگاهی و تمایل به قبول گسترش دامنه ی نام و نشان تجاری رابطه ی معناداری وجود دارد. این رابطه ‌در مورد وفاداری برند شدیدتر است که با توجه ‌به این رابطه،درصورتیکه مشتریان کیفیت بالایی ‌از محصول درک کنند به دیگران نیز پیشنهاد خرید آن را می دهندو هرچه این آگاهی بیشتر باشد،تمایل به توصیه آن به دیگران افزایش یافته ‌و منجر به بازاریابی برای شرکت می شود.

بندریان (۱۳۸۸) در مطالعه ای به بررسی مدلی برای ارزشیابی و قیمت گذاری نشان تجاری ‌بر اساس روش گزینه واقعی پرداخت. هدف این مطالعه طراحی مکانیزمی برای اندازه گیری ارزش نشان تجاری با بهره گرفتن از یک رویکرد ترکیبی بر پایه وضعیت جاری و آتی پیشرانه های ارزش نشان تجاری بود. بدین منظور ابتدا عوامل تاثیرگذار در نشان تجاری که پارامترهای اصلی برای خلق و مدیریت نشان تجاری می‌باشد شناسایی و پس از آن فرایندی برای تعیین چگونگی و اندازه گیری میزانی که هر یک از آن ها به طور مستقیم بر ارزش نشان تجاری دارند، تعریف گردید. در مدل پیشنهادی، این عوامل در سه سطح به ارزیابی ارزش نشان تجاری می پردازد که مؤلفه‌ های پایه (سطح اول) عبارتند از: درآمد قابل انتساب به نشان تجاری و میزان پایداری نشان تجاری و مؤلفه‌ های اصلی(سطح دوم) شامل جایگاه بازار نشان تجاری، اهمیت استراتژیک نشان تجاری، ارزیابی سودآوری، ارزیابی ریسک، ارزش اجتماعی نشان تجاری و ارزیابی رشد می‌باشد. میزان تفکیک پذیری نشان تجاری نیز مؤلفه‌ عمومی (سطح سوم) این مدل را تشکیل می‌دهد که در نهایت کلیه اطلاعات به دست آمده در سطوح مختلف به منظور محاسبه ارزش نشان تجاری با یکدیگر ادغام می‌گردد.

قلی پور و همکاران(۱۳۸۸)تاثیر تناسب بین شغل و شاغل و تعهد سازمانی را در شرکت ملی پالایش و پخش فرآورده های نفتی ایران مورد بررسی قرار دادند. ابزار جمع‌ آوری اطلاعات به منظور سنجش تعهد سازمانی، پرسشنامه آلن و می یر و سنجش تناسب شغلی، پرسشنامه بانک اطلاعات شغلی بین‌المللی است. حجم جامعه آماری مورد نظر۱۵۰نفر می‌باشد که براسا روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای از بین آن ها ۸۰نمونه آماری انتخاب و درنهایت۷۸پرسشنامه جمع‌ آوری گردید. نتایج حاصل از تجزه و تحلیل های آماری بیانگر این مطلب است که کارکنانی که از لحاظ شغلی متناسب بوده اند، تعهد سازمانی بیشتری داشته اند. نتیجه دیگری که ازاین پژوهش به دست آمد گویای این واقعیت بود که فقط حدود۴۰درصد کارکنان این شرکت از لحاظ شغلی کاملا متناسب بوده اند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت