الاول)المهر المسمی، وهو ما تراضی علیه الزوجان وسمیاه فی متن عقد، ولا حدولاکثره بالاتفاق، لقوله تعالی: و إن اردتم استبدال زوجٍ مکان زوج وآتیتم احداهنّ قنطاراً فلا تاخذُ منه شیا.

واختلفوا فی حدلاقله.

فقال الشافعیه والحنابله ولامامیه: لا حد لاقله، فکل ما یصح أن یکون ثمنا فی البیع یصح أن یکون مهرا فی الزواج، ولو قرشا واحد.

وقال الحنفیه: أقل المهر عشره دراهم.

الثانی مهرالمثل[۱۰۵]

در آیه۳۴سوره نساء«َوبما من انفقوا من اموالهم» در کتب مختلف تفسیری به «هزینه زندگی زنان»، نفقه، مهریه، کسوه، سکنی، مراقبت از زنان، رفع گرسنگی وبرآوردن حاجت آنان»، تعبیر شده است.

امام علی (ع)فرموده اند:

«مردان باید مهر زنان را بپردازند، و کسی که در پرداخت آن بر زنان ستم روا دارد، گویا با زن زنا می‌کند».

نظر نگارنده: زن به محض انعقاد نکاح ، مالک مهر می‌شود و می‌تواند هر لحظه آن را مطالبه نماید، ‌در مورد نفقه نیز به محض اینکه زن وشوهر با یکدیگر ازدواج کرده و زندگی زناشویی خود را آغاز نمودند، شوهر باید به همسر خود نفقه بپردازد و وسایل مورد احتیاج زن را برای زندگی تهیه نماید.و زن وقتی حق گرفتن نفقه را دارد که وظیفه ی همسری خود را نسبت به شوهر انجام دهد.

در قانون ‌به این سازگاری«تمکین»گفته می‌شود، و اگر زنی بدون دلیل قابل قبول از شوهر خود تمکین نکند شوهر می‌تواند به او نفقه نپردازد، به چنین زنی ناشزه گفته می‌شود.از مطالب فوق نتیجه می‌گیریم که: مهریه عندالمطالبه و نفقه، مشروط به تمکین زن از شوهراست .وپس از ازدواج رسمی زوجین، دریافت آن توسط زن همیشه قابل مطالبه است.

البته همسران در طول زندگی مشترک چه بسا ، خیلی بیشتر از موارد ذکر شده در قوانین نسبت به یک دیگر گذشت و ایثار داشته و هر یک از آنان برای رسیدن دیگری و فرزندان بیشتر از آنچه در قوانین آمده به یکدیگر لطف و مرحمت می‌ورزند و سالیان طولانی را با کمترین چشم داشتی ، در کنار هم سپری می‌سازند.

«البته، اسلام دو حکم الزامی را در کنار هم ذکر می‌کند، یعنی از سویی به زن دستور تمکین به شوهر می‌دهد و از طرف دیگر ، به مرد دستور کار پردازی و سر پرستی زن و فرزندان را می‌دهد و این هر دو، بیان وظیفه ی جریان امور خانواده است و هیچ یک، نه معیار فضیلت است ونه موجب نقص». [۱۰۶]

بند دوم: ازدواج در اسلام

از دیدگاه اسلام ازدواج یک امر پر اهمیت و بسیار پسندیده و مطلوب است ، از نظر فقه عملی مستحب و چه بسا مستحب مؤکد شمرده شده است. زیرا که ازدواج کردن یکی از راه کارهای مهم حفظ اخلاق و سجایای اخلاقی است و با ازدواج کردن می‌توان مسیر حفظ عفت و حیا را هموار ساخت، اسلام مهم ترین و طبیعی ترین راه تأمین نیازهای جنسی بشر را ازدواج معرفی ‌کرده‌است. در روایات آمده: کسی که ازدواج کند نیمی از دین خود را حفظ می‌کند و در روایاتی دیگر آمده که دو سوم دین خود را حفظ می‌کند.

در باب یازده از کتاب جامع عباسی و نیز از منظر فقه اسلامی ازدواج به پنج شکل نام برده شده است.

    1. نکاح واجب: وآن وقتی است که نفس او مشتاق باشد وترسد که اگر نکاح نکند در زنا افتد.(یعنی نکاحی که انسان انجام می‌دهد تا به گناه آلوده نشود.)

  1. نکاح سنت(مستحب): وآن وقتی است که خوف زنا نباشد وقادر بر نفقه و مهر باشد.(شخصی که امکانات ازدواج را دارد، تمایل به ازدواج هم دارد و مانعی هم برایش وجود ندارد پس به چنین شخصی توصیه به ازدواج می‌شود.)

۳- نکاح حرام: چون زیاده بر چهار زن آزاد و دو کنیز به عقد در آوردن و یا زیاد بر دو زن آزاد و چهار کنیز خواستن (یعنی نکاح ممنوع مانند ازدواج با محارم و زن شوهردار).

۴- نکاح مکروه: و آن وقتی است که نفس او مشتاق نباشد ، وعاجز بر نفقه باشد ، طبق قول بعضی از مجتهدین (مانند شخصی که نه مال و اموالی برای تشکیل خانواده دارد ونه تمایل جنسی برای همسر داشتن.)

۵- نکاح مباح: و آن ما عدای چهار قسم مذکور است.(که در این مورد شخص مختار است.)

در حدیث معصومین علیهم السلام آمده است: «هیچ فایده ای مسلمان را بعد از حصول اسلام بهتر از زن صالحه نیست که هر گاه او را ببیند ، خوشحال شود و هر گاه از او غایب شود، حفظ ناموس و مال او کند.

و هم در حدیث معصومین علیهم السلام واقع شده که دو رکعت نمازی که صاحب زن بگذارد بهتر از هفتاد رکعت نمازی است که عزب بگذارد و نیز در حدیث آمده بدترین مردهای مسلمان آن کسانی‌اند که عزب مرده باشند»[۱۰۷].

در اسلام تأکید شده که کسی که در صدد ازدواج است، باید زنی را برگزیند که پاک دامن، بچه آور و از خاندان اصیل باشد و نباید تنها زیبایی و یا دارایی او را ملاک ازدواج خویش قرار دهد.

پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «ایاکم و خضراء الدمن، قیل: یا رسول الله و ما خضراء الدمن؟ قال المرأه الحسنا فی منبت السوء.

از گیاهان روییده در لجنزار پرهیز کنید.

گفته شد: ای پیامبر، مراد چیست؟ فرمود زن زیبارویی که در خانواده‌ ناشایست پرورش یافته است.[۱۰۸]

از امام صادق (ع) روایت شده: «اذا تزوج الرجل المرأه لجما لها اولمالها و کل الی ذالک و اذا تزوجها لدینها رزقه الله المال و الجمال».

اگر انسان با زنی به خاطر زیبایی یا داراییش ازدواج کند، با همان خواسته اش رها می‌شود، ولی اگر به خاطر دینداریش با او پیمان ازدواج ببندد، خداوند هر دو را روزی او می‌کند.[۱۰۹]

با دقت در احادیث و سخنان بزرگان متوجه می‌شویم که دین مبین اسلام به موضوع ازدواج بسیار اهمیت داده و هرگز پیروانش را به سوی تجردگرایی هدایت نکرده است.

همان گونه که می‌دانیم ازدواج در دین اسلام و در میان مسلمانان، آداب و رسوم مخصوصی دارد که باید رعایت شود، مثلاً زن و مردی که قرار است با یکدیگر پیمان زناشویی ببندند باید یک سری از شروط را رعایت کنند، مثلاً آن ها نباید نسبت به یکدیگر هیچ گونه محرمیتی، چه سببی و چه نسبی داشته باشند.

محارم نسبی، کسانی هستند که با زوج یا زوجه پیوند فامیلی، خونی و یا رضاعی(به واسطه ی شیر خوارگی) دارند که به همین علت اسلام ازدواج با این افراد را حرام شمرده است. مانند ازدواج با خواهر و برادر .

محارم سببی، کسانی هستند که به واسطه ی ازدواج، بر زوجین حرام می‌شوند، مانند مادرزن به داماد و پدر شوهر به عروس.

طبق قوانین اسلامی و در صورت نبودن موانع ازدواج و حرام نبودن ازدواج طرفین، دو طرف ازدواج با گفتن زوجتک (خود را به زوجیت تو درآوردم) و یا عبارتی به همین معنی، از سوی زن و تأیید مرد، با عبارتی نظیر (قبلت) محقق می‌شود.

صیغه ی نکاح هم توسط زوجین می‌تواند اجرا شود و هم توسط شخص دیگری به جز آن ها.

برخی حضور دو شاهد و ولیّ زن (پدر و جدّ پدری) را هم لازم می‌دانند. ‌در مورد ازدواج کودکان نابالغ، مجانین و اشخاص سفیه حق ازدواج با ولی (پدر و جدّ پدری) تعیین می‌شود. هر یک از زوجین می‌توانند برای عقد نکاح به دیگری وکالت دهند.[۱۱۰] یعنی نکاح قابل توکیل است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت