دانلود مقاله-پروژه و پایان نامه | ۲-۲-تاریخچه مدیریت دانش – 2 |
فصل دوم
ادبیات و پیشینه پژوهش
۲-۱-مدیریت دانش
امروزه ثابت شده که دنیای تکنولوژی، دنیای دانش است. سازمانهایی که راهی کارامد برای استخراج، استفاده و مدیریت دانش یافتهاند و به دانش به عنوان یک دارایی مطرح مینگرند، به افزایش بازدهی کارمندان و حفظ رضایت مشتری رسیده و رمز موفقیت امروز و فردای خود را به دست آوردهاند. رسیدن به چنین اهدافی و ارائه محصولات و خدمات با کیفیت مناسب و اقتصادی، بدون مدیریت و استفاده از منبع ارزشمند دانش موجود در سازمان، امری سخت و بعضاً غیر ممکن است(فراهانی،۱۳۸۴،ص۴۸). بنابرین، در سالهای اخیر،« مدیریت دانش» به یک موضوع مهم و حیاتی مورد بحث در متون کسب و کار تبدیل شده است. «جوامع علمی» و «کسب و کار» هر دو بر این باورند که سازمانهای دانش محور می توانند برتریهای بلندمدت خود را در عرصههای رقابتی حفظ کنند(کالیست،۱۹۹۹[۹])؛ به طوری که تسهیم دانش به عنوان یک فعالیت پیچیده اما ارزش آفرین، پایه و اساس بسیاری از راهبردهای مدیریت دانش در سازمانهاست(رجی[۱۰] ،۲۰۰۵).
دانش بشری هر ۳۳ سال، دو برابر می شود؛ در حالی که ظرفیت فکری انسانها هر ۱٫۵ تا ۳ میلیون سال دو برابر می شود. سازمانها نیز از انباشتگی دانش بیبهره نبودهاند؛ به طوری که افزایش حجم اطلاعات در سازمانها و لزوم استفاده از آن در تصمیمهای سازمانی، طی دو دهه اخیر باعث ظهور پدیدهای به نام انتقال دانش شده است(برون[۱۱]،۲۰۰۲). اگر چه مبحث انتقال دانش در سالهای اخیر به طرز گستردهای مورد توجه دانشگاهیان و مدیران اجرایی قرار گرفته، اما در مورد به کارگیری مدیریت دانش در سازمانها، تقریباً اطلاعات ناچیزی به دست آمده است.(سرلک،۱۳۸۶،ص۱۵۲).
داراییهای دانشی سازمان، پیش برندهی اهداف اقتصادی یک سازمان هستند. این داراییها به صورت خبرگی[۱۲] در ذهن افراد تولید میشود. در برابر این دارایی میتوان ۲ خط مشی کلی را در پیش گرفت؛ نخست رها کردن سرمایۀ دانشی و ادامۀ تولید آن با آشفتگی بالا است. به گونهای که تنها بدانیم در سازمان ما و در اذهان همکارانمان حجم دانایی ارزشمند و بالایی تولید میشود و طبیعتاً به مرور زمان از یاد میرود. دوم این که مدیریت سرمایۀ دانش و طراحی ساز و کار برای هدایت آن در مسیری مشخص با هدف افزایش کارایی سازمان در پرتو دانش مدیریت شدۀ خودمان. (سرلک،۱۳۸۶،ص۱۵۲).
فعالیتهای دانشمندان عرصه مدیریت و مهندسی صنایع در۲دههی اخیر از جمله سیوبی[۱۳]، پورساک[۱۴]، ویگ[۱۵]، نوناکا[۱۶]، داونپورت[۱۷] و … باعث شد توجه صنایع بزرگ به این داراییهای نهفته و ناملموس بیشتر شود تا جایی که هم اکنون بیش از۷۰ درصد شرکتهای عضو لیست فورچون سازوکارهایی با عنوان مدیریت دانش(KM) دارند. صنعت کشورمان نیز با توجه به طی کردن مسیر توسعه، از قاعده تولید سرمایه های دانشی ناملموس مستثنا نیست. مجموعه بزرگی از خبرگان و خبرگیها، هر روزه در صنعت کشورمان تولید میشود که متأسفانه به دلیل نبود ساختارهای مدیریت دانش، بازده عمری کوتاه داشته و به سرعت و بدون کارایی لازم از دست میروند(شریف زاده،۱۳۸۷،ص۱۲۲).
دراکر[۱۸](۱۹۹۳) اندیشمند معروف مدیریت میگوید: ما در حال وارد شدن به یک جامعه دانشی هستیم که در آن منابع اقتصادی اصلی، دانش خواهد بود. این نگرش مبتنی بر این باور است که جهانی سازی درقرن بیست و یکم منجر به ایجاد عصر دانش خواهد شد. به همین دلیل نیروهای دانشی به عنوان مهمترین دارایی، در موفقیت سازمانها نقشی کلیدی ایفا خواهند کرد. امروزه همان طوری که سازمانها بر به کارگیری سرمایه انسانی در مواجهه با تنگناهای بازار کار تمرکز دارند، کارکنان نیز به دنبال انتشار دانش خود در سراسر سازمان هستند. بنابرین، ابزارهای رقابتی پیشین و سنتی چندان کارساز نیستند. درحال حاضرابزارهای سنتی برای ارتقاء در سازمان همچون انحصار اطلاعات و ممانعت از موفقیت همکاران غیر قابل قبول است(کوننلی[۱۹]، ۲۰۰۰،ص۲۹۳).
به زعم مارتینی[۲۰](۱۹۹۸)، در هر سازمان نوعاً افرادی هستند که میخواهند دانش را تسهیم و اشاعه دهند و افرادی هم هستند که ترجیح می دهند دانش خود را به عنوان یک دارایی خصوصی نگهداری نمایند. تسهیم دانش به عنوان یک نیروی مثبت در ایجاد سازمانهای نوآور شناخته شده است. چه سازمانهای خصوصی با هدف کسب مزیت رقابتی و چه سازمانهای دولتی با هدف اثربخشی بیشتر، تمامی سازمانها امروزه به این تشخیص رسیدهاند که مهمترین منبعی که آنها از آن برخوردار هستند، دانش است، به خصوص دانشی که افراد (نیروی کار) از آن برخوردار است. بنابرین کاربرد دانش چیزی است که امروزه از مدیریت دانش در تمامی سازمانها انتظار می رود؛ چرا که دانشی که به کار نرود، بیفایده است. چگونگی جلب مشارکت و انگیزهمند نمودن افراد برای اشتراک گذاری دانش حائز اهمیت است همچنین چگونگی استفاده از آن در جهت حل مشکلات سازمان از مهمترین موارد است. در نتیجه، دانش به خودی خود و تنها به دلیل دانش بودن مهم نیست بلکه این کاربرد دانش و استفاده از آن در جهت حل مشکلات است که آن را ارزشمند میسازد(بیرانوند،۱۳۸۷،ص۲۵).
۲-۲-تاریخچه مدیریت دانش
دورنمای تاریخی از مدیریت دانش، به این مطلب اشاره دارد که مدیریت دانایی، یک خواسته تاریخی بوده است. دانایی شامل دانستن و دلایل دانستن به وسیله فلاسفه غربی به صورت مدون، شاید هزار سال قبل ایجاد شده است. همچنین فلاسفه شرقی یک مشارکت هم اندازه در تدوین دانایی داشتهاند، اگر چه بیشتر تأکید آنان بر دریافت هدایتهای روحانی و زندگی مذهبی بوده است. در حال حاضر تمام علائم و نشانه های آغاز دوران نوین با عنوان عصر دانایی به خوبی احساس می شود. در این عصر معیار ارزشیابی کشورها و سهم بندیشان در تولید علم به میزان دانش و اطلاعات جدیدی است که بر روی شبکههای جهانی قرار می دهند و به صورت بهینه بهکار میبرند. در این عصر، اقتصاد دانش بنیان ظهور یافت که مشخصه جامعهای جدید تحت عنوان جامعه فراصنعتی است. مدیریت دانش در برخی از حوزه های پیشرفته تجاری چون مدیریت کیفیت فراگیر باز مهندسی فرایند تجاری، نظامهای اطلاعاتی و مدیریت منابع انسانی ریشه دارد. مدیریت دانش در اوایل دهه ۱۹۹۰ به طور جدی وارد مباحث سازمانی گردید، گرچه بحث و مذاکره در رابطه با دانش خیلی پیشتر آغاز شده بود(بیل[۲۱]،۲۰۰۱)
[جمعه 1401-09-25] [ 10:28:00 ق.ظ ]
|