سایت دانلود پایان نامه : منابع کارشناسی ارشد در مورد :مطالعه تطبیقی عوامل جامعه شناختی مؤثر ... |
خیابانی که فاقد این شروط اساسی باشد ناامن و خطرناک است و مردم میکوشند از آن دوری جویند در نتیجه خیابان تنها مورد استفاده کسانی خواهد بود که چارهای جز استفاده از آن ندارند. به عکس خیابانی که در آن مردم برای تفریح پرسه میزنند، در آبمیوهفروشیها جمع میشوند و روی پلهها نوشابه می نوشند، سرشار از زندگی شهری است (شوای، ۱۳۷۵: ۳۶۸).
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
جیکوبز رابطه سطحی را بسیار مهم و زمینه ساز برای زندگی مناسب در پیادهروها میداند، به گونه ای که در صورت فقدان چنین روابطی، انسان میباید در پی جایگزینهایی برای آن باشد. به باور جیکوبز این کار تنها با گسترش زندگی خصوصی انسان امکان پذیر است. یعنی اینکه همسایهها را در زندگی خصوصی خود شریک نمایند ( پاکزاد، ۱۳۸۶: ۱۳۴).
جیکوبز احساس زنده بودن شهر را در گرو مراکز شهری میداند و به آثار مثبت اقتصادی، اجتماعی و روانی- عاطفی اینگونه مراکز اشاره می کند. وی خواهان توقف تفکیک عملکردها در طراحی شهری است و معتقد است احداث واحدهای مسکونی بر روی واحدهای تجاری و اداری موجب می شود که بعد از ساعات پایانی کار هنوز زندگی در فضا جریان داشته باشد (مرادی، ۱۳۸۱: ۱۱۴). این استدلال که وجود چنین ویژگیهایی تعداد بیشتری از ساکنین شهر را به مراکز شهری جلب کرده و ضمن آنکه موجب ارتقاء بازده اقتصادی این-گونه محیطهای شهری می شود به آنها چهرهای فعال و پرتحرک میبخشد و این خصوصیات به کل شهر تسری مییابد (حبیبی و تسلیمی، ۱۳۷۶: ۳۵).
۲-۳-۱-۵-۴- راب کریر[۵۴]
راب کریر ضمن انتقاد از سازماندهی شهرهای مدرن که به ایجاد فضاهای شهری در مقیاس پیاده بیتوجه بوده اند، راهحل را بازگشت به انتظام گذشته شهرها و اصالتهای دیرین میدان و خیابان میداند (کاشانیجو، ۱۳۸۹: ۹۸). وی معتقد است بافت شهری از درهم آمیختگی کلیه فعالیتها شکل میگیرد. گردش، خرید، گفتگو، کار و ایجاد ارتباط اجتماعی را نمی توان از یکدیگر به صورت کاملاً مطلق جدا نمود. جدا کردن این فعالیتها به معنی تقسیم شهر به اجزاء عملکردی باعث از هم گسیختگی و عدم یکپارچگی شهر می شود. او به سلسله مراتبی از توزیع کارها در سطح شهر معتقد است تا این کاربریها در کنار یکدیگر و لیکن با مقیاسها و شدت و ضعفهای گوناگون قرار گیرند. این الگو می تواند شامل سرزندگی فضای شهری و جلوگیری از اتلاف هزینه های زیاد جهت حمل و نقل گسترده باشد. راب کریر بر حرکت پیاده در سطح شهر، توجه و تأکید دارد و سازماندهی شهر مدرن را به دلیل بی توجهیاش به ایجاد فضای شهر به ویژه در مقیاس پیاده، عامل پدیدآوردن ترکیبات فضایی متشکل از اجزاء پراکنده و فاقد انسجام دانسته و آن را در پاسخ به نیازها و انگیزه های انسانی ناتوان میبینند (حبیبی و سلیمی، ۱۳۷۶: ۳۵). یکی دیگر از عواملی که از نظر کریر در سرزندگی فضاهای شهری نقش دارد ورودیهای ساختمانهای مجاور این گونه فضاهاست که بهتر است به داخل خیابان یا میدان باز شود تا فضای شهری از فعالیت حیاتی خود محروم نشود. همینطور اینکه باید کاربریهای در اطراف میدان و فضاهای شهری ایجاد گردد که عملکرد شبانهروزی داشته باشند (کریر: ۱۳۸۳: ۱۹).
۲-۳-۱-۵-۵- جان مونتگومری[۵۵]
مونتگومری در کتاب «مکانهای عمومی- فضاهای شهری» نکته کلیدی در موفقیت فضاهای عمومی را در وجود یک « مبنای تعادل» شناسایی میداند. چنین فعالیتی بایستی در عین ممکن بودن پیچیده نیز باشد. بدون حضور فعالیتهای اقتصادی درسطوح و لایه های مختلف نمی توان فضاهای موفق شهری را ایجاد کرد. از آنجا که تبادل فقط در فعالیتهای تجاری خلاصه نمی شود، فضاهای عمومی شهر بایستی امکان ایجاد ارتباطات اجتماعی و فرهنگی را نیز فراهم آورند (مونتگمری، ۱۹۸۸: ۹۹).
مونتگومری سرزندگی را درکنار تنوع از اجزای اصلی، سازنده فعالیت در یک فضای شهری بر شمرده و معتقد است سرزندگی موجب تمایز مناطق موفق شهری از یکدیگر میگردد. وی سرزندگی را به تعداد افراد در خیابان (حجم تردد عابر پیاده) در طی تمام روز و شب، استفاده از خدمات، تعداد رخدادهای فرهنگی و مراسم طی سال، حضور فعالیتهای زندگی در خیابان و به طور کلی، احساس زنده بودن مکان وابسته میداند (همان،۹۷). و راههای خلق سرزندگی را برنامه ریزی برای رخداد فعالیت در خیابان ها، ساختمانها و فضاها دانسته و در درازمدت، تنوعی از کاربریهای عمده شهری و فعالیت میداند (همان ،۹۸).
۲-۳-۱-۵-۶- یان گِل[۵۶]
گِل معتقد است تعداد کاربران (کمیت)، عامل مهمی است اما عامل دیگری که به همان اندازه برای زندگی در شهر اهمیت دارد مدت زمانی است که کاربران در فضای عمومی شهر صرف می کنند. زندگی در فضای شهری، آنگونه که انسان هنگام حرکت در شهر حرکت می کند به این وابسته است که برای دیدن و تجربه کردن در محدوده اجتماعی دیدِ صد متر چقدر دیدنی وجود دارد. فعالیت در محدوده دید به تعداد مردم حاضر و مدت زمانی که هر کاربر در محل سپری می کند ارتباط دارد. سطح فعالیت عملاً محصول تعداد و زمان است. مردم زیادی که به سرعت از میان فضا عبور می کنند، مشخصاً زندگی کمتری در شهر ایجاد می کنند تا از گروهی از مردم که در آن وقت میگذرانند (گِل،۱۳۹۲: ۷۱).
گِل معتقد است سرزندگی، حضور مردم در شهر به اهداف مختلف و برای در جامعه بودن (چه به صورت فعال و چه به صورت غیرفعال) است. این حضور با واژهی شلوغی و پربودن فضا نیز همراه است، وی دو تفاوت عمدهی این مفهوم را از حالتی دیگر به نام « ازدحام » که بار منفی یافته این کیفیّت است تمیز میدهد. نخست آنکه سرزندگی با حضور انسان پیاده در شهر رابطه مستقیم دارد. لذا هر جا صمیمیت از شلوغی فضا به واسطه تسلط حضور خودروها در فضاست این کیفیّت به طور کل منتفی است و با ازدحام در فضا روبرو هستیم. شهر پرازدحام، شهرهایی را شامل میشوند که در رفت و آمد بیش از حد اتومبیلها غرق شده اند تا حدی که عابران پیاده و زندگی جمعی تقریباً به دست فراموشی سپرده شده اند (گِل، ۱۳۸۹: ۹). اهمیت حضورپذیری و لذت بردن از فضاهای بیرون و استفاده از فضاهای عمومی شهر نه فقط به منظور انجام فعالیتهای ضروری شهروندان بلکه به منظور جایی برای بودن و جایی برای زندگی جمعی مطرح میباشد. یان گِل نشان داده که در جوامع کمتر توسعه یافته فضاهای شهری صرفاً برای فعالیتهای ضروری مورد استفاده قرار میگیرند. در حالیکه در جامعهای که استفاده از فضاهای عمومی امری مهم شده است، استفاده از فضای عمومی به عنوان یک انتخاب مطرح می شود و بودن در فضا باعث بوجود آمدن راحتی، حفاظت و لذت در شهروندان میگردد و همین امر می تواند به مرگ یا زنده ماندن شهرهای مهم منجر شود (گل،۱۳۸۷: ۱۵). فرصت دیدن، شنیدن و ملاقات دیگران می تواند به عنوان مهمترین عامل جذابیت در مراکز شهری و پیاده راه ها مطرح گردد. در این ارتباط، تمامی اشکال فعالیت انسانی با حداکثر تمایل به عرصه ظهور میرسند (همان، ۲۳).
۲-۳-۱-۶- سرمایه اجتماعی
۲ -۳-۱-۶-۱- نان لین[۵۷]
لین سرمایه اجتماعی را به عنوان مفهومی در نظر میگیرد که در شبکه های اجتماعی و روابط اجتماعی ریشه دارد. از همین رو لین برای سرمایه اجتماعی عنوان دارایی ارتباطی را به کار میگیرد. لین سرمایه اجتماعی را به مثابهی منابع نهفته در ساختار اجتماعی تعریف میکند که با کنشهای هدفمند قابل دسترسی یا گردآوری است. در این شکل، سرمایه نه بر روی افراد بلکه بر روی روابط شکل میگیرد. او به مواردی درباره کارکرد سرمایه اجتماعی اشاره می کند و معتقد است این کارکردها در اشکال شخصی سرمایه به وجود نمیآید. مثلاً به تسهیل جریان اطلاعات در برخی پیوندهای اجتماعی اشاره می کند که به وسیله آن اطلاعات سودمندی درباره انتخابها و فرصتها به فرد میرسد. همچنین روابط اجتماعی در نظر او هویّت و اعتبار را تقویت می کند (توسلی و موسوی به نقل از لین، ١٣٨۴:١٢). لین با طرح« نظریهی منافع اجتماعی[۵۸]» در سال ۱۹۸۲ مشخصا این مسئله را مطرح کرد که دستیابی به منافع اجتماعی و استفاده از آنها (منافع نهفته[۵۹] در شبکهی اجتماعی) میتواند به موقعیتهای اجتماعی- اقتصادی بهتر منجر گردد. از نظر لین، سرمایهی اجتماعی از سه جز تشکیل شده است، منافع نهفته در ساختارهای اجتماعی، قابلیت دسترسی افراد به این گونه منابع و استفاده یا گردآوری این گونه منابع در کنشهای هدفمند (لین، ۱۹۹۹: ۷).
بر اساس نظریه لین، عناصر سرمایه اجتماعی با افزایش ارتباطات و افزایش سطح دسترسی به منابع، در نهایت منجر به ایجاد نتایج مطلوب مانند دارایی، قدرت، شهرت، سلامت جسمانی، سلامت روانی و رضایت از زندگی خواهد شد و این عوامل علاوه بر آنکه بخشی از کیفیّت زندگی محسوب میشوند، تأثیر مثبت و مستقیمی بر افزایش دیگر سطوح مرتبط با مفهوم کیفیّت زندگی دارند (حریرچی و همکاران،۱۳۸۶: ۹۶).
۲-۳-۱-۶-۲- فوکویاما[۶۰]
فوکویاما معتقد است:« سرمایه اجتماعی را به سادگی میتوان به عنوان مجموعه معینی از هنجارها یا ارزشهای غیررسمی تعریف کرد که اعضای گروهی که همکاری و تعاون میان آنها مجاز است، در آن سهیم هستند. مشارکت در ارزشها و هنجارها به خودی خود باعث تولید سرمایه اجتماعی نمیگردد، چراکه این ارزشها ممکن است منفی باشد. برعکس، هنجارهایی که تولید سرمایه اجتماعی می کنند اساساً باید شامل سجایایی از قبیل صداقت، ادای تعهدات و ارتباطات دوجانبه باشند (فوکویاما، ۱۳۷۹: ۱۰). از نظر فوکویاما، سرمایه اجتماعی بر پایه هنجارها و ارزشهای مشترک در یک اجتماع و همچنین بر تمایل به جایگزینی منافع شخصی با منافع گستردهتر استوار است. ارزشهای مشترک به دیگران اجازه میدهد تا به یکدیگر اعتماد کنند، که نوعی اعتماد از اعضای یک اجتماع دارای رفتار مشارکتی، صادقانه و متعادل، بر پایه هنجاهای مشترک رایج، انتظار میرود. اعتماد امری است که به افراد امکان میدهد تا با دیگران معاشرت کنند و از این طریق به ظهور سرمایه اجتماعی میانجامد، که این توانایی را به افراد میدهد که برای تحقق اهداف مشترک با همدیگر همکاری کنند (نوابخش و فدوی، ۱۳۸۸: ۲۹).
۲-۳-۱-۶-۳- پاتنام[۶۱]
پاتنام معتقد است همکاری داوطلبانه و افزایش اعتماد اجتماعی، ناشی از هنجارهای معامله متقابل عمومی و شبکه های مدنی است، زیرا آنها انگیزه های عهد شکنی و جوّ ابهامآمیز و غیرشفاف را کاهش داده و الگوهایی برای همکاری ارئه می دهند (پاتنام،۱۳۸۰: ۳۰۳). به نظر پاتنام سرمایه اجتماعی از طریق افزایش هزینههای بالقوه جدا شدن؛ تقویت هنجارهای مستحکم بده و بستان؛ تسهیل جریان اطلاعات، از جمله اطلاعات مربوط به شهرت کنشگران و تجسم موفقیتهای گذشته سعی دارد به تحقق کنش جمعی کمک کند (پاتنام ،۱۹۹۳)
انسانها از مسیر اعتماد میتوانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و با هم همکاری کنند. تمایل فرد به قبول ریسک در یک موقعیت اجتماعی مبتنی بر حسّ اطمینان دیگران است؛ یعنی به گونه ای که از آنها انتظار میرود عمل کنند و شیوهای حمایت کننده در پیش میگیرند. از نظر پاتنام شبکههایی که بر اساس ارزشها و هنجارهای مشترک شکل میگیرند، منبع تولید و بسط اعتماد اجتماعی هستند و نوعی دارایی را تشکیل می دهند که اعضای آنها به عنوان سرمایه از آن استفاده می کنند (پاتنام، ۱۳۸۰: ۶۷).
سرمایه اجتماعی قبل از هر چیز افرادی را که سرمایه اجتماعی را میسازند منتفع میسازد ولی در عین حال آثار خارجی هم دارد که اجتماع بزرگتر را منتفع میسازد. وی در رابطه با تأثیر سرمایه اجتماعی بر اجتماع مدنی اشاره می کند که، تفاوت در سرمایه اجتماعی علت اصلی ایجاد تفاوت بین مناطق مختلف در زمینه اجتماع مدنی است (همان: ۲۹۵). وی معتقد است با بالا رفتن سطح سرمایه اجتماعی نتایج مثبتی، از جمله افزایش رفاه اقتصادی، سلامت روان بهتر، دستاوردهای آموزشی بالاتر، سطوح پایینتر جرم و جنایت و همچنین افزایش کیفیّت زندگی را در پی دارد و تأثیر مثبتی بر استانداردهای زندگی و افزایش پتانسیل برای منافع اقتصادی دارد ( احمدی و همکاران، ۱۳۹۲: ۱۴۱).
وی به رابطه و همبستگی بین سرمایه اجتماعی و تمام شرایط اجتماعی مثل نرخ پایین جرم و جنایت و بِزه، سطح بالای تولید ثروت، حد بالای سلامت و احساس خوشبختی و رضامندی از زندگی اشاره کرده و سرمایه اجتماعی را در تولید یا عدم تولید این مؤلفه ها مؤثر میداند (محمدی، ۱۳۸۴: ۸۰-۷۴). منظور پاتنام از سرمایه اجتماعی به طور کلی سازمانهای اجتماعی نظیر اعتماد، هنجارها و شبکههاست که میتوانند با تسهیل اقدامات هماهنگ کارآیی جامعه را بهبود بخشند (پاتنام، ۱۳۸۰).
۲-۳-۲- متغیر وابسته:رضایت از کیفیّت زندگی شهری
۲-۳-۲-۱- آمریگو و اُراگونس[۶۲]
آمریگو و اُراگونس در توضیح رضایت مسکونی به سه نوع تعامل بین فرد و محیط اشاره دارند. جنبه شناختی تعامل فرد و محیط که شامل؛ روابط با همسایگان، حفظ حریم خصوصی، رضایت از آرامش واحد مسکونی و اطراف آن و احساس امنیت، است.
در جنبه رفتاری تعامل فرد با محیط، زمانی که فرد نسبت به محیط مسکونی خود نگرش مطلوبی داشته باشد، از محیط زندگی خود راضی است و رفتاری سازگار با این نگرش در ارتباط با محیط از خود نشان میدهد مانند روابط خوب با همسایهها و مشارکت در فعالیتهای محله، مشارکت در فعالیتهای محلّه و فراوانی ملاقات با همسایهها مربوط به درجه بالایی از رضایت از محیط مسکونی می شود. جنبه عاطفی رضایت، واکنشی احساسی، یک پاسخ عاطفی به محیط مسکونی است؛که احساس مثبت یا منفی را شامل می شود که افراد نسبت به جایی که در آن زندگی می کنند دارند. آنها جنبههای روانشناختی محیط مسکونی را روابط همسایگی و حس تعلّق مکان میدانند که پیش بینیکننده ای برای رضایت از محیط زندگی است. علاوه بر عوامل ذکر شده به زیرساختها، ویژگیهای فیزیکی و تجهیزات خانه و محله نیز به عنوان پیش بینیکننده های رضایت صحبت می کنند (آمریگو و اُراگونس،۴۹:۱۹۹۷).
۲-۳-۲-۲- میچلسون
میچلسون بیان می کند که رضایت مسکونی می تواند از سه جنبه دیده شود مثل تحرک و انتخاب، نیازها، رفتار ساکنان با محیطشان. رضایت مسکونی زمانی می تواند دیده شود که افراد آماده استقرار گزینه سازگاری با محیط یا گرفتن تصمیم تحرک مسکونی به مکانهای مختلف هستند. البته میچلسون این فرض را مورد سؤال قرار داد که رضایت از مسکونی و تحرک مسکونی متغیرهای مرتبط به هم هستند. او متوجّه شد که مردمی که درحالحاضر از خانه خود راضی بودند قصد به تحرک در آینده را داشتند. او معتقد بود که تحرک مسکونی ممکن است بدون یک عاملفشار یا بدون کمبود رضایت مسکونی رخ دهد. میچلسون ادعا کرد که مردم میتوانند از مسکن خود راضی باشند حتی اگر مسکن اهداف نهایی آنها را تحقق نبخشد علاوه بر این ممکن است مردم از آپارتمان خود راضی باشند و همچنان بخواهند آنجا را ترک کنند (میچلسون،۱۹۹۷).
۲-۳-۳- مدلهای کیفیّت زندگی شهری
۲-۳-۳-۱- عبدالمحیط و همکاران
عبدالمحیط و همکاران (۲۰۱۰) رضایت مسکونی را مبتنی بر ساختار مرکبی از شاخص های رضایت میدانند که ادراک پاسخگویان درباره ویژگیهای واحدهای سکونتی، خدمات پشتیبانی واحدهای مسکونی، امکانات عمومی، محیط اجتماعی و امکانات همسایگی از جمله آنهاست. در مدل رضایت مسکونی آنها ارزیابی پاسخگویان از ویژگیهای عینی سکونتی به واسطه ویژگیهای اجتماعی- اقتصادی و جمعیتشناختی که ویژگیهای ذهنی را میسازند در نظر گرفته شده است؛ در این مدل پنج مؤلفه رضایت مسکونی وجود دارد و پنج مؤلفه با هم مبنای رضایت محیط مسکونی ساکنان را تشکیل میدهد (عبدالمحیط،۲۰۱۰: ۲۰).
ویژگیهای عینی محیط مسکونی
امکانات همسایگی(فاصله تا مرکز شهر، محل کار، مدرسه، بیمارستان، ایستگاه اتوبوس)
محیط اجتماعی(سرو صدا، خطرات، ایمنی، امنیت، کنترل، روابط اجتماعی)
ویژگیهای واحد مسکونی(منطقه سکونت،فضای ناهار خوری،فضای اتاق خواب و غیره)
واحد مسکونی(خدمات، راهرو، راهپله،آسانسور، پاکیزگی درون، روشنایی خیابان، جمعآوری زباله)
خدمات عمومی منطقه(مکانهای بازی،پارکینگ،نمازخانه، جادههای محیط،محیطهای تفریحی پیاده
برداشتهای پاسخگویان بر اساس هنجارها و ارزشهای فردی و خانوادگی
خانواده، ویژگیهای سنی، تحصیلات، اندازه خانواده، درآمد، طول اقامت
ویژگیهای عینی محیط مسکونی
رضایت/نارضایتی از ویژگیهای خانه مسکونی
رضایت/نارضایتی از ویژگیهای خدمات واحد مسکونی
رضایت/نارضایتی از خدمات عمومی
رضایت/نارضایتی از محیط اجتماعی
رضایت/نارضایتی از امکانات همسایگی
رضایت سکونتی
(عبدالمحیط و همکاران،۲۰۱۰)
۲-۳-۳-۲- داس[۶۳]
داس محیط را به عنوان مجموع کل عوامل فیزیکی، اقتصادی و اجتماعی مناطق شهری میداند که شهروندان در آن زندگی می کنند. چارچوب مورد نظر داس ترکیبی از کیفیّت عینی شرایط زندگی و درک شخص از محیط زندگی (کیفیّت ذهنی) است. در این چارچوب مفهومی شرایط فیزیکی بیرونی، محیط اقتصادی و اجتماعی شامل شرایط در دو حالت کیفیّت زندگی عینی و رضایتمندی از شرایط عینی کیفیّت زندگی (کیفیّت زندگی ذهنی) مد نظر قرار گرفته است.
[چهارشنبه 1400-09-24] [ 07:55:00 ب.ظ ]
|