۱۹۹۵

۲۰۰۰

توسعه انسانی بالا

۱۴

۲۵

۲۹

توسعه انسانی متوسط

۱۵۵

۲۸۶

۲۳۴

توسعه انسانی پائین

۶۲۳

۹۷۲

۱۰۰۷

جهان

۲۶۷

۴۱۱

۴۲۳

ایران

۳۷

۱۳۰

۷۶

سطح توسعه انسانی کشورها از عواملی است که بر نرخ مرگ­ومیر مادران تأثیرگذار است. نتایج جدول نشان می­دهد که در کشورهایی که سطح توسعه انسانی بالاتر باشد، از شمار زنان در معرض مرگ­و میر هنگام بارداری و زایمان کاسته شده است. درواقع می­توان گفت که بهبود سطح توسعه انسانی در کشورها که متشکل از سه شاخص اقتصادی، دانش و امید به زندگی است، منجر به کاهش مرگ­ومیر مادران می­ شود. در سال ۲۰۰۰، در مقایسه با سال­های قبل از آن در تمام کشورها با هر سطح توسعه و در جهان و ایران، در نرخ مرگ­ومیر مادران رشدی مشاهده می­ شود که علل این رشد در سال یادشده نیاز به مطالعه دارد.
در پژوهش­های اخیر، در کشور ما، مشخص شده است که ۱۰ درصد پسران زیر ۵ سال شهری دارای وزن کمتر از حداقل استاندارد هستند و این نسبت در دختران ۱۷ درصد است. در مناطق روستایی این میزان برای پسران به ۱۵ درصد و برای دختران به ۲۳ درصد می­رسد. در کشورهای جهان سوم، ۲۰ الی ۴۵ درصد از زنانی که در سنین باروری قرار دارند، کالری لازم را مصرف نمی­کنند که توسط سازمان بهداشت جهانی ۲۲۵۰ کالری روزانه برای هر فرد پیشنهاد شده است. علاوه بر این، چنان­چه این زنان باردار باشند، روزانه به ۲۸۵ کالری اضافی نیاز دارند[۱۶۶]. سلامت کودکان زیر ۵ سال تا حد زیادی در مورد مراقبت­های بهداشتی به مادران وابسته است. مادرانی که تا حد متوسط تحصیل کرده ­اند، در مورد واکسیناسیون کودکانشان حساسیت بیشتری دارند و مادران شهری به دلیل دسترسی به امکانات بهداشتی ـ درمانی، بیش از مادران روستایی کودکانشان را برای کنترل سلامتی به مراکز بهداشتی ـ درمانی می­برند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

در فرهنگ­هایی که دختران نسبت به پسران موقعیتی پایین­تر دارند، کمتر مورد توجه مراکز درمانی ـ بهداشتی هستند. یافته­ ها نشان داده است که در هند، دختران ۴ برابر پسران از سوء­تغذیه رنج می­برند و در هنگام بیماری، احتمال مراجعه و بستری شدنشان در بیمارستان ۴۰ برابر کمتر است. در هند و چین، با وجود این­که دختران به طور بیولوژیکی نسبت به پسران مقاوم­ترند، تعداد بیشتری از آن­ها نسبت به پسران پیش از رسیدن به ۵ سالگی می­میرند.[۱۶۷] (بانک جهانی، ۱۹۹۳) برآورد شده است که دوسوم از زنان بالغ در کشورهای در حال توسعه، در نیمه­ی دهه­ ۱۹۸۰ کمبود ید داشته اند یا به علت کمبود ویتامین A و سوءتغذیه در دوران کودکی نابینا می­شوند. در عین حال، سوءتغذیه­ی کودکان در سطح جهان رو به کاهش است. در ۱۹۷۰، ۴۵ درصد از کودکان زیر ۵ سال در کشورهای درحال توسعه دارای کمبود وزن بودند و در سال ۱۹۹۵ این رقم به ۳۱ درصد کاهش یافت. بخش عظیمی از این کاهش به دلیل افزایش سطح سواد زنان بوده است که این عامل ۴۵ درصد این کاهش را تبیین می­ کند و ۲۶ درصد نیز به دلیل بهبود دسترسی به موادغذایی بوده و دسترسی به آب بهداشتی نیز به میزان ۱۹ درصد سبب کاهش سوءتغذیه در کودکان شده است.
امید به زندگی: این شاخص برای سنجش نابرابری جنسیتی از اهمیتی فوق­العاده برخوردار است. امید به زندگی در سطح جهان به طور متوسط ۶۹ سال برای زنان و ۶۵ سال برای مردان برآورد شده است. در کشورهای کمترتوسعه­یافته، این شاخص ۶۶ سال برای زنان و ۶۳ سال برای مردان ذکر شده است[۱۶۸] (PRB). در کشورهای توسعه ­یافته، متوسط امید به زندگی ۸۴ سال برای زنان و ۷۷ سال برای مردان برآورد شده است. در کشورهای حاره­ای آفریقا و جنوب آسیا، زنان طول عمر کمتری دارند. کشورهایی مانند بور کینافاسو، تاجیکستان و نپال با تولید ناخالص ملی مشابه با لائوس ـ که امیدبه زندگی زنان آن ۵۴ سال است ـ به ترتیب امید به زندگی زنان برابر با ۴۷، ۵۶ و ۷۱ سال است. این ارقام نشان می­دهد که حتی کشورهای فقیر می­توانند رفاه عمومی زنان را از طریق رفع نیازهای اساسی و فراهم ساختن تغذیه مناسب و مراقبت­های بهداشتی و آموزشی فراهم سازند.
در ایران سهم مشارکت مردان در مسائل تنظیم خانواده تنها ۷ درصد است. ۳/۱۵ درصد از جمعیت کشور از بیماری­های خفیف روانی رنج می­برند که از این تعداد، زنان ۱۰ درصد بیماران اختلالات روانی خفیف جامعه را تشکیل می­ دهند.
آموزش: آموزش یکی از مهم­ترین شاخصه­های توسعه و از مهم­ترین عواملی است که می ­تواند نابرابری جنسیتی را در جامعه نشان دهد. در دهه­ ۱۹۹۰، در حدود ۹۶۰ میلیون نفر بی­سواد در دنیا وجود داشته است که دو­سوم آن­ها را زنان تشکیل می­دادند. در این زمان، در کشورهای درحال­توسعه، ۱۳۰ میلیون کودک به آموزش ابتدایی دسترسی نداشتند که ۸۱ میلیون نفر آن دختر بودند.
اختلاف در ثبت­نام دخترها و پسرها به خصوص در آفریقا، آسیای جنوبی و خاورمیانه بیشتر است. اختلاف­های مشابه در میان بزرگسالان هم وجود دارد. در برخی از کشورها میزان باسوادی زنان بالای ۱۵ سال کمتر از ۳۰ درصد است، در حالی­که در اغلب این کشورها مردان دو برابر زنان باسواد هستند. در همین دوره، در ایران ۱۴ میلیون بی­سواد وجود داشته که ۷/۸ میلیون آن یا به عبارت دیگر، ۶۲ درصد بی­سوادان را زنان تشکیل می­دادند.
محاسبه این شاخص نشان می­دهد که زنان نسبت به همسرانشان تحصیلات کمتری دارند. این تفاوت در جوامع جنوب آسیا بیشتر، و در آمریکای لاتین کمتر است. پائین بودن سن ازدواج در میان دختران در جنوب آسیا و بالا بودن آن در آمریکای لاتین می ­تواند پیامدی از شرایط فوق باشد. نابرابری جنسیتی در آموزش به خودی خود می ­تواند مبنایی برای توجیه سایر تبعیض­ها باشد و پیامدهای آن، تمامی جنبه­ های حیات اجتماعی را تحت تأثیر قرار می­دهد. برای مثال نه تنها روابط و مناسبات اجتماعی، بلکه حیات و رشد اقتصادی را متأثر می­سازد. (شکل ۳-۱)

شکل ۳-۱- اثرات آموزش بر نابرابری جنسیتی

در شکل (۳-۱)، با فرض یکسان تلقی کردن توانایی­های ذاتی مردان و زنان در کسب آموزش:
نابرابری جنسیتی در آموزش به کاهش انگیزه و توانایی پسران در کسب آموزش منجر می­شوذ زیرا شرایط رقابت سالم را از بین می­برد.
متوسط سطح کیفی دانش ­آموزان کاهش می­یابد.
این امر به همراه نابرابری جنسیتی در اشتغال، به پائین آمدن کلی بهره­دهی عوامل تولید منجر می­ شود.
به همین ترتیب تولیدات حاشیه­ای سرمایه منجر به کاهش در نرخ سرمایه ­گذاری خواهد شد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت