۲-۱ بخش اول:

مفهوم رهبری

رهبری عنوانی با کاربرد جهانی است و در نشریات و ادبیات علمی و تحقیقی مطالب زیادی ‌در مورد آن آمده است. به زعم فراوانی نوشته ها درباره آن هنوز هم محققان و نویسندگان مردم را به یک کوشش جدی برای فهم آن دعوت می‌کنند. رهبری قاعده و بنیان بسیار با ارزش و پیچیده ای است. در طول سالیان دراز، رهبری در شکل های مختلف تعریف و خلاصه شده است.. نظر مشترک بیشتر مطالبی که درباره رهبری جمع‌ آوری شده است این است که رهبری عبارت است از فرایندی مؤثر که کمک می‌کند گروه ها و افراد به سمت ‌هدف‌های‌ تعیین شده تمایل یابند به خصوص آن که این هدف یک هدف مشترک عمومی باشد.(کونتز،۱۹۸۶)

متفکران علوم انسانی مفهوم رهبری را از ابعاد مختلفی مورد بحث قرار داده ‏اند.به طوری‏ که گروهی رهبری را بخشی از مدیریت دانسته و گروهی دیگر آن را فرایند نفوذ و ارتباط میان‏ رهبران و مدیران که قصد تغییرات واقعی که ناشی از اهداف واقعی را دارند،تعریف می‏ کنند. مدسن [۱] (۲۰۰۱)، ایگری[۲] (۲۰۰۰) و تری [۳] (۱۹۹۹) رهبری را عمل اثرگذاری بر افراد به‏ گونه‏ای که از روی علاقه و تمایل برای دست یافتن به هدف‏های گروهی تلاش می‏ کنند،تعریف‏ می‏ کنند. از طرفی دیگر برای تحقق اهداف سازمان،مدیران با توجه به شرایط مکانی‏ و زمانی و همچنین خصوصیات اخلاقی خود،سبک یا شیوه‏ هایی را به کار می‏ گیرند.چنانچه‏ اتخاذ سبک‏های رهبری از سوی مدیران با موفقیت‏های متفاوت سازمانی موجود سازگار باشد،یقینا اثربخشی سازمان تحقق پیداخواهد کرد.

لذا درباره هدایت و رهبری در سازمان بسیار سخن گفته اند، و شاید به تعداد کسانی که کوشیده اند مدیریت و وظایف آن را تعریف کنند، در این مورد تعریف وجود دارد(الوانی،۱۳۸۲).

به عبارت دیگر رهبری به دلیل نقشی که در اثربخشی فردی و گروهی ایفا می‌کند عنوان بسیار مشهوری در مبحث مدیریت منابع انسانی است و از آنجا که موضوع رهبری، انسان‌ها را طی اعصار گوناگون مفتون خود ‌کرده‌است، تعاریف فراوانی از آن شده است(رضائیان،۱۳۸۳). اما به دلیل اهمیتی که امروزه منابع انسانی در ایجاد ارزش و مزیت رقابتی در سازمان‌ها دارند، انگیزش و یا ایجاد انگیزه در کارکنان برای رسیدن به اهداف سازمانی از اولویت برخوردار است. از آنجا که رهبری را، هنر یا فرایند نفوذ و تاثیرگذاری بر مردم به نحوی که با میل و اشتیاق و حداکثر توان خود برای دستیابی به ‌هدف‌های‌ گروهی کوشش نمایند، تعریف کرده‌اند(مرادی،۱۳۸۷)،این مبحث مستقیماً با ایجاد انگیزه در کارکنان برای رسیدن به اهداف سازمانی سروکار دارد.

رهبری عبارت است از فرایندی مؤثر که کمک می‌کند گروه ها و افراد به سمت هدف های تعیین شده تمایل یابند به خصوص آن که این هدف یک هدف مشترک عمومی هم باشد ( کونتز ، ۱۹۸۶ )از آنجا که رهبران و پیروان هر دو بخشی از فرایند رهبری هستند لازم است مواردی که رهبران و پیروان را مقابل هم قرار می‌دهد به خوبی شناسایی و مطالعه شود. رهبران و پیروان نیاز دارند که به خوبی به توسط یکدیگر شناخته شوند.در تحقیقات اولیه بسیار به مطالعات رهبری از دیدگاه شخصیتی نگاه می‌کردند، دیدگاه شخصیتی مدعی است که انسان‌های به خصوصی در جوامع امروزی صفات رهبری دارند و با این صفات متولد شده اند و همین صفات آن ها را رهبری می‌سازد.(بریمن،۱۹۹۲).این تعریف ،رهبری را فقط محدود به کسانی می‌کند که صفات شخصیتی موضوع رهبری در آن هاست و با آن ها متولد شده اند. برعکس دیدگاه فرایندی بیان می‌دارد که رهبری فرایندی است که می‌تواند توسط همه آموخته شود و برای همه قابل دسترسی است.(جاگو،۱۹۸۲)

در رابطه با رهبری، موضوع قدرت یا توانایی تاثیر گذاری و تغییر دیگران هم مطرح است. دو نوع قدرت وجود دارد، قدرت مقام و قدرت شخصی. منشأ قدرت مقام که بیشتر شبیه رهبری انتصابی است به مقام و موقعیت رسمی که فرد در سازمان احراز ‌کرده‌است باز می‌گردد .منشأ قدرت شخصی از پیروان است این قدرت از پیروان به رهبر داده می‌شود چرا که عقیده دارند رهبران صفات با ارزشی دارند یا « از هدف های آن ها حمایت می‌کنند » . شریک شدن قدرت با پیروان بسیار مهم است چرا که شائبه اینکه رهبران شیفته قدرت هستند را از بین می‌برد. ( والدمن ،۱۹۹۷ ) رهبری و زور یکی نیستند. زور عبارت است از : به کار گرفتن تنبیه و پاداش و سایر محدودیت ها در محیط کار برای تحقق تغییر و هدف های پیش‌بینی شده. اعمال زور در جهت مخالف رهبری است برای اینکه به نحوی عمل نمی‌کند که پیروان هم جزو فرایند رهبری هستند و به کار گرفتن زور بدین معنا است که اهداف رهبری و مردم از هم جداست. ( یوکل ،۱۹۹۲ )

دو شکل عمومی رهبری عبارت است از نوع انتصابی و نوع انتخابی. رهبری انتصابی به داشتن عنوان رسمی در درون یک سازمان بستگی دارد. رهبری انتخابی نتیجه آنچه فرد برای جلب حمایت پیروان انجام می‌دهد است. رهبری به عنوان فرایندی در هر دو شکل انتصابی و انتخابی بر افراد قابل اعمال است ( نورس اوس ،۱۹۹۷ ).رهبری و مدیریت دو مقوله جدا از هم هستند که تداخل قابل توجهی نیز با هم دارند. اختلاف آن ها از آنجا ناشی می‌شود که مدیران اغلب بر وظایف سنتی خود نظیر برنامه ریزی، سازمان دهی، کارگزینی و کنترل تکیه می‌کنند و حال آنکه رهبری بر روند تغییرات عمومی تأکید دارد. طبق نظر برخی محققان مدیریت اغلب دنبال ایجاد ثبات و نظم است در حالی که رهبران به دنبال تغییرات سازنده اند . سایر محققان حتی تا آنجا پیش رفته اند که می‌گویند اصولا مدیران و رهبران دو انسان متفاوت هستند . مدیران بیشتر عکس العملی و کمتر احساساتی اند ولی رهبران بیشتر حامی پیروان و احساساتی هستند .نقطه مشترک و مرکزی تداخل رهبری و مدیریت در چگونگی ایجاد تغییر در گروه جهت تحقق هدف های پیش‌بینی شده است. ( افجه ای ، ۱۳۸۰ )

مفهوم سبک‌های رهبری

رهبری به عنوان یکی از وظایف مهم مدیران علم و هنر نفوذ در افراد به منظور دستیابی به اهداف می‌باشد. سبک رهبری یا مدیریت تعیین کننده جو، فرهنگ و راهبردهای حاکم بر سازمان است. سبک رهبری مجموعه ای از نگرش‌ها، صفات و مهارت‌های مدیران است که بر پایه چهار عامل نظام ارزش‌ها، اعتماد به کارمندان، تمایلات رهبری و احساس امنیت در موقعیتهای مبهم شکل می‌گیرد (مصدق راد، ۱۳۸۱). سبک رهبری مدیران، بیانگر چگونگی تعامل آن ها با کارکنان تحت سرپرستی می‌باشد(پیرا [۴]،۲۰۰۰).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت