همچنین الگوی طرد والدینی نشانگر صمیمیت کمتر در رابطه با کودک است(وارلا و همکاران،۲۰۱۳). این والدین نسبت به ایده های کودکانشان پذیرش کمتری دارند، گرمی کمتری نشان می‌دهند و بیشتر قضاوتی و بازدارنده هستندکه این روش ها با افزایش نشانه های اضطرابی در کودک همراه است(هاندسن و راپی،۲۰۰۱). مکانیزم سومی که با اضطراب کودکان همراه است خود کارآمدی والدینی می‌باشد(هرین و اشنایدر ،۲۰۱۳). خود کارآمدی به منزله انتظارات شخص، برای توانایی مقابله موفقیت آمیز با موقعیت های دشوار است(بندورا،۱۹۷۷به نقل ازکوهلوف و بارنت ،۲۰۱۳). خودکارآمدی والدینی، اعتقاد ‌به این امر است که تا چه حد افراد می‌توانند وظایف والدگری خود را به طور موفق انجام دهند(کلمن و بارکر،۱۹۹۷به نقل از لی و همکاران،۲۰۱۲). خود ‌کارآمدی والدینی با پیامد های والدینی و کودکی مهمی همراه است. خود ‌کارآمدی والدینی یا اعتقاد ‌به این که افراد در تکالیف والدگری خود موفق باشند (کلمن و کاراکر۱۹۹۷) شکلی از ساز گاری والدین می‌باشد که از کمال گرایی والدینی تاثیر می پذیرد. والدین با خود ‌کارآمدی پایین استرس والد گری بالاتری را و رضایت والدینی کمتری را تجربه می‌کنند و کودکانشان علائم رفتاری بیشتری را از خودشان نشان می‌دهند(کلمن و کاراکر،۱۹۹۷) در رابطه با نقش بنیادهای روانشناختی در ایجاد خود کارآمدی والدینی، عوامل متنوعی مورد شناسایی قرار گرفته است، ولی دانش روان شناسی در این باره هنوز محدود است(کوهولف وبارنت،۲۰۱۳). در درون بافت والد گری، خود کار آمدی بیانگر میزانی است که والدین احساس راحتی و اطمینان در کنترل کردن مشکلات مربوط به کودک دارند. پژوهش ها نشان دادند که بین خودکارآمدی والدینی با اضطراب کودکان رابطه وجود دارد و والدین کودکان مضطرب خودکارامدی پایین تری را نسبت به والدین کودکان عادی دارند(هرین و همکاران،۲۰۱۳؛لانگ و همکاران،۲۰۰۵) تنها یک مطالعه در زمینه خود ‌کارآمدی والدین کودکان مضطرب موجود است. هرین و همکاران (۲۰۱۳) نشان دادند که والدین کودکان مضطرب خود ‌کارآمدی پایین تری در مقایسه با کودکان عادی دارند. همچینین در ایران ما با فقدان پژوهش در رابطه خود خودکارامدی والدینی کودکان مضطرب مواجه هستیم. مکانیزم چهارمی که در اضطراب کودکان تاثیر گذار است کمال گرایی والدین می‌باشد(میشل و همکاران،۲۰۱۳؛کوک و کرنی ،۲۰۰۹). کمال گرایی شامل معیار های بالا و طاقت فرسا و پیگیری بسیار زیاد آن ها برای ارزیابی خویشتن و عملکرد خود است(گلاور و همکاران،۲۰۰۷). چندین مطالعه نشان می‌دهد که بین کمال گرایی و سطوح بالاتر اضطراب همبستگی وجود دارد(کریستنسن و همکاران،۱۹۹۳به نقل از میشل و همکاران،۲۰۱۳)و ارتباط ویژه ای بین کمال گرایی با یک اختلال اضطرابی خاصی شامل اختلال وسواسی جبری و اختلال اضطراب اجتماعی وجود دارد(آلدن و همکاران،۲۰۰۲؛فروست و یبارتولو ،۲۰۰۲به نقل از میشل و همکاران،۲۰۱۳). ون کاستل و همکاران(۲۰۰۹) دریافتند که کودکان با مسائل اضطرابی دارای والدینی مضطرب و والدینی که رفتار های والد گری کمال گرایانه دارند، می‌باشند. این نوع مراقبت افراطی با اضطراب کودکان همراه است و مسیری بالقوه را برای آغاز اضطراب در کودکان هموار می‌سازد .

فلت و هویت (۲۰۰۲ ، به نقل از کوک و کرنی،۲۰۰۹) مدل فرزند پروری مضطرب گونه کمال گرا را ارائه داده‌اند که در آن والدین پیوسته درباره ی بی عیب و نقص بودن کودکشان نگران هستند. و همچنین با نگرانی والدین درباره امنیت کودکشان و پیشگیری از خطرات و همچنین رفتار های مراقبتی کمال گرا می‌باشد. محققان معتقدند که کودکان مضطرب عموما والدین مضطرب دارند و کمال گرایی والدین با اضطراب کودک همراه است. ولی اطلاعات اندکی در رابطه با جنبه هایی از کمال گرایی کودک و آسیب شناسی والدین از قبیل اضطراب، افسردگی، وسواس فکری عملی در دسترس است. در اکثر مطالعات مربوط به کمال گرایی در آسیب شناسی از جمعیت بزرگسال به دست آمده است. با این حال مطالعاتی ‌در مورد رابطه کمال گرایی با ناسازگاری های کودکان و نوجوانان ازقبیل افزایش علائم اضطراب، افسردگی، اختلال خوردن در دسترس است(کوک و کرنی،۲۰۰۹؛نوبل ۲۰۰۷به نقل از میشل،۲۰۱۳). برخی از تحقیقات و نظریات در رابطه با کمال گرایی، بیشتر بر نقش محیط خانوادگی، به خصوص بر نقش سبک های والد گری متمرکز شده اند(فلت و همکاران،۲۰۰۲). بدین ترتیب سبک والد گری می‌تواند واسطی بین بسیاری از مکانیزم‌های مؤثر بر رفتارهای کودکان، به ویژه رفتارهای اضطرابی، باشد.مطالعات نشان داده‌اند که کودکان مضطرب عموما والدین مضطرب دارند، و این که کمال گرایی والدینی با علائم اضطرابی کودکان همراه است. اما اطلاعات اندکی در باره ابعاد کمال گرایی والدین با علائم اضطرابی کودکان در دسترس است(فیساک و گریلس تاکوچل ،۲۰۰۷) البته در ایران هم تحقیقاتی در این زمینه صورت گرفته بیشتر در زمینه مداخلات درمانی در سطح خانواده و والدین کودکان اختلالات اضطرابی بوده (خدایاری فرد و پرند،۱۳۸۵؛ ذوالفقاری مطلق و همکاران،۱۳۸۷؛موسوی و همکاران،۱۳۸۴) و کمتر به مسائل سبب شناسی در بافت خانواده در نمونه های بالینی پرداخته شده است و تحقیقاتی هم در زمینه آسیب شناسی والدین و ویژگی های شخصیتی در والدین دارای کودک اضطراب جدایی صورت گرفته( ذوالفقاری مطلق و همکاران،۱۳۸۸) در حال حاضر ما با کمبود پژوهش در زمینه سبک های والدگری در گروه بالینی اختلالات اضطرابی کودکان و همچنین برخی از ویژگی های شخصیتی والدین کودکان مضطرب از قبیل کمال گرایی و خودکارامدی والدینی مواجه هستیم. در عین اینکه ‌در مورد متغیر هایی که در بروز اختلالات اضطرابی نقش دارند مثل نوع دلبستگی، سبک والدگری ‌و تجارب زندگی توافق عمومی وجود دارد، اما باید دقت کرد که هر یک از این مؤلفه‌ ها متاثر از شرایط فرهنگی می‌باشند. بر این اساس و بدین طریق به سادگی نمی توان از نقش فرهنگ در بروز اختلالات اضطرابی کودکان فاصله گرفت(وارلا و همکاران،۲۰۰۹). اگرچه امروزه تحقیقات اندکی درمورد ارتباط بین خصوصیات فرهنگی و اضطراب کودکان شده است(وارلا و همکاران،۲۰۰۹)امادر فرهنگ های مختلف ‌در مورد ارتباط بین آسیب شناسی والدین، سبک های والدگری نتایج متفاوتی به دست آمده است. با توجه به تمهیدات یاد شده در زمینه تفاوت برخی از متغیر های مورد اشاره در بین والدین کودکان مضطرب با کودکان غیر مضطرب، و نقش آن ها در شکل گیری اضطراب کودکان، مسئله اصلی تحقیق حاضر این است که آیا بین میزان اضطراب، خودکارامدی والدینی، ابعاد کمال گرایی والدین و سبک والد گری در والدین کودکان مضطرب و والدین کودکان غیر مضطرب تفاوت وجود دارد؟

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت