تحول سازمان عبارت است از فرایند برنامه‌ریزی‌شده در تغییر فرهنگ یک سازمان از طریق بهره‌گیری از نظریه، پژوهش و فنون علوم ‏رفتاری(بورک ،۱۹۹۴).‏

همان طور که ملاحظه می‌فرمایید ،تعاریف فوق‌الذکر دارای موارد مشابهی هستند و همچنین هر کدام بینش‌ها و ‌آگاهی‌های منحصر به ‏فردی ارائه می‌دهند. همه صاحب‌نظران توافق دارند که تحول سازمان رشته‌ای است از علوم رفتاری و کاربردی که برای تغییر برنامه‌ریزی‌شده مورد استفاده قرار می‌گیرد. همین طور آن‌ ها متفق القولند که هدف و محور تغییر ،کل سازمان یا سیستم است. هدف تحول ‏سازمان ،اثربخشی سازمان یا بهسازی فردی است.‏


۲-۲-۱)ایجاد تحول

نکته مهم در اینجا این است که در سازمان پویا چگونه این تحولات حاصل می‌شود ؟

حالت اول : انطباق سازمان

با محیط است مانند الگوبرداری از دیگران و استفاده از نظریات و نوآوری‌های سایر سازمان‌ها

حالت دوم : تطبیق

محیط با سازمان است مانند ابداع و نوآوری آنچه که بدیهی است در شکل اول تحولات پایدار نیستند و برای رسیدن به یک سازمان متحول باید از ابداع و نوآوری استفاده نمود . برای این منظور باید هدفمان را بدانیم و اینکه چه مسیری را می‌بایست طی کنیم لذا ‌می‌توان گفت مدیریت تحول علمی است که به ما کمک می‌کند تا بتوانیم در سازمانمان از وضع موجود به وضع مطلوب برسیم با توجه به نکات ذکرشده و تحولی در سازمان ایجاد کنیم که سبب بهره‌وری بیشتر بشود.

۲-۲-۲)اهداف تحول سازمانی

تعیین اهداف و مقاصد روش ، و چاره‌جویی و تفکر و تلاش‌های پیچیده تغییر و تحول به هدف‌گذاری دقیق نیاز دارد.هدف‌گذاری ،نیازها و موقعیت‌های سازمان را روشن می‌کند و دقت و درستی پاسخ‌ها و واکنش‌های مدیران در برخورد با موقعیت‌ها را افزایش می‌دهد.مدیرانی که به تمام نیازمندی‌های ضروری آگاهی دارند.

در مدیریت تغییر و تحول انعطاف‌پذیری بیشتری دارند اهداف را روشن و اتخاذ تصمیم درباره آنچه را که باید بشود هدایت و راهنمایی می‌نمایند.برنامه‌ریزی در دستیابی به اهداف ویژه ، زمان و کوشش را به کمترین حد خود می‌رساند. تمام سازمان‌ها برای دستیابی به دو هدف یعنی، بقا و توسعه ، به تغییر و تحول در ساختار ،فناوری ، نیروی انسانی و وظایف خود اقدام می‌کنند.اگر سازمانی بخواهد در این محیط پیچیده و ناپایدار باقی بماند و همچنین علاوه بر بقا در این محیط رقابتی رشد و توسعه در جنبه‌های مختلف داشته باشد ضرورت دارد که نسبت به تغییر و تحول حساسیت بیشتری نشان دهد.افزایش بهره‌وری و اثربخشی ، کاهش هزینه ها، دستیابی به موقعیت مطمئن برای برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری ،افزایش قدرت پیش‌بینی و تنوع بخشیدن به تعدد و تنوع محصولات و خدمات از دیگر اهداف تحول سازمانی می‌باشد.

۲-۲-۳) هدایت فرایند تحول سازمانی

رهبری در سازمان می‌بایست به وسیله انگیزش دادن به کارکنان در راستای ارتقای افزایش مهارت‌های انسانی گام بردارد.رهبران نقش اصلی را در موفقیت و شکست عملیات مربوط به تحول سازمانی ایفا نمایند.از آنجا که تحول در هر سازمانی پیچیده و زمان براست به دلیل وجود عامل انسانی یا مقاومت احتمالی آن ، رهبران نقش مهمی را در فرایند تحول ایفا می‌کنند.وظیفه رهبران برانگیختن افراد و گروه‌ها به منظور پذیرش و آماده شدن برای تغییرات تند و سریع در سازمان می‌باشد.مهارت رهبری مدیریت می‌تواند به بهبود احتمال پذیرش تغییر و تحول کمک کند.این امر مهم است که چنین رفتاری در این مرحله فرایند تغییر آغاز می‌شود.اگر مقاومت زیادی مشاهده شود مدیریت فرصتی برای انعطاف‌پذیر کردن برنامه ها ایجاد می‌کند.رفتار رهبری در این مرحله ، با بهره گرفتن از منابع اطلاعاتی متنوع برای تبدیل هدف‌های کلی به اهداف ویژه آغاز می‌شود که در این هم به طور مستقیم توسط بخش تحت تأثیر در سازمان قابل‌تجزیه و تحلیل است.آگاهی نسبت به تغییر باید ایجاد شود تا گروه‌ها و افراد را برای آن آماده سازد و اطمینان حاصل کند که هر عضوی از سازمان به آن اعتماد دارد.به واسطه همین دلایل و اقدام‌ها است که تضاد ، ناآگاهی یا ترس از آن کم و یا از بین می رود. رهبران با بهره گرفتن از مهارت خود در برخورد با کادر انسانی بهترین اقدام‌ها را انجام می‌دهند تا در خصوص تغییرات یک تعهد و حمایت به وجود آورند و بتوانند بهترین تأثیر و فرهنگ‌سازمانی پویایی را در جهت کمک به تحقق اهداف و رسالت‌های سازمانی داشته باشند.(رضائیان،۱۳۸۵)

۲-۲-۴) ضرورت تحول سازمانی

شرط لازم برای ایجاد تحول یک سازمان و یا اجتماع ، شناسایی ضرورت احساس نیاز به تحول است به طور معمول به دو علت ضرورت تحول نادیده گرفته می‌شود.

۱-نپذیرفتن این امر که تحول و دگرگونی برای بقای سازمانی امری حیاتی است.

۲- نپذیرفتن این امر که با تغییرات در سیاست اقتصادی دولت ، رفتار و خواسته‌های ارباب‌رجوعان تغییر می‌یابد و این امر از نتیجه و لزوم هماهنگی با محیط خارج و داخل سازمانی ناشی می‌شود.

    1. – Romanelli and Tushman ↑

    1. – Robert ↑

    1. -March ↑

    1. – PLANNING SCHOOL ↑

    1. – LEARNING SCHOOL ↑

    1. – Parsonz ↑

    1. – Bryson ↑

    1. – Allison; Kaye ↑

    1. – Jude ↑

    1. Poister and strib ↑

    1. Brayson ↑

    1. Parsons ↑

    1. Weisboard ↑

    1. . OT (Organizational Transformation) ↑

    1. Poras and Rabertson ↑

    1. .Strategy ↑

    1. . Goal ↑

    1. Regard ↑

    1. Begel and Friend ↑

    1. . Organizational Stracture ↑

    1. Pulan ↑

    1. . Organizational mechanism ↑

    1. . Leadership ↑

    1. . Organizational communication ↑

    1. Organizational effectiveness ↑

    1. -strategos ↑

    1. – Mintzberg ↑

    1. – Hamel ↑

    1. – B. Handerson ↑

    1. – IT(Information Teknology) ↑

    1. James Brain Quinn

    1. Logical incremental adjustment
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت