فایل های مقالات و پروژه ها – قسمت 4 – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
آگونتین قدیس میگوید: زن حیوانی است که نه استوار است و نه ثابت قدم بلکه کینهتوز است و زیانکار و…منبع همه مجادلات و نزاعها و بیعدالتیها و حقکشیها. [۲۷]
کلیسای کاتولیک اعتقاد داشت به استثنای حضرت مریم روح زنان حالتی بین انسان و حیوان دارد هانری هشتم پادشاه انگلستان هم در حکمی اعلام کردکه زنان و دزدان ازخواندن کتاب مقدس محروم هستندحتیاندیشمندان قرن ۱۷و۱۸بعد ازنهضتهای علمی و خلقی اجتماعی و طرح مسائل حقوق بشر امداد آزادیخواهانه خود را مخصوص مردان میدانستند نه زنان چنانچه نگاه این نویسندگان به ران جنس مونث در درجه دوم بود. ژانژاک روسو درکتاب «امیل» از تفاوتهای دو جنس دفاع میکند و براین عقیده پای میفشارد که زنان به طور طبیعی وابسته به مرداناند. در نگاه روسو زنان فاقد ویژگیهای شهروندیاندیعنی خصوصیاتی مانند عقل، نیرو، خرد، خودمختاری، طبیعتاً مردانهاند.
همچنین مونتسکیو نویسنده شهیر فرانسوی در کتاب «روح القوانین» زنان را موجوداتی با روحهای کوچک و دارای ضعف دماغی متکبر و خودخواه معرفی میکند.[۲۸]
قابل انکار نیست که چنین افکار انحرافی وجاهلانه نسبت به زن در مشرق زمین و میان مسلمانان نیز وجود داشته است.استاد مطهری درباره سبقت غربیها چنین میگوید:
«ناقصالخلقه بودن زن پیش از آنکه در میان مردم مشرق زمین مطرح باشد، درغرب مطرح بوده است. غربیان در طعن به زن و ناقص خواندن وی بیداد کردهاند.گاهی از زبان مذهب وکلیسا گفتهاند «زن آخرین موجود وحشی است که مرد اورا اهلی کردهاست»،«زن برزخ میان حیوان وانسان است»و…».[۲۹]
فقیهان نیز گفته های بسیار در این باب دارند. درشمار ابلهان وکودکان قرار دادن زنان غالب دانستن فسق برآنان، آنان را ناقص درعقل و کمالات معنوی دانستن و…از این قبیل است.در میان مسلمانان نیز عقیدههای متفاوتی درباره زنان رایج است.امام غزالی در«نصیحهالملوک» گفته است:چون حوا در بهشت نافرمانی کرد واز ان درخت گندم خورد، حق تعالی زنان راهشت ده چیز عقوبت فرمود کرد: بدان که جملگی خوی زنان بردهگونه است وخوی هریک به صفت چیزی از حیوانات ماننده استیکی چون خوک، دوم چون بوزینه سه دیگر چون سگ، چهارم چون مار، پنجم چون اشتر، ششم چون کژدم، هفتم چون موش، هشتم چون کبوتر، نهم چون روباه، دهم چون گوسفندو…وزنی که خوی گوسفند دارد مبارک بود همچون گوسفند کهاندر همه چیزهای وی منفعتی ابی، زن نیک همچنین با منفعت بود.[۳۰]
در بررسی تاریخ بشر، زندگی وموقعیت زنان در همه ادوار و نزد تمامیملل، ازاقوام، جوامع وفرهنگهای مختلف و نیز در ادیان تحریف شده، این واقعیت تلخ و انکارناپذیر پیش رو قرار میگیرد که همواره سعی در به حاشیه راندن زنان، وحقیروپست جلوه دادن آنان بوده وبا انکار نقش محوری زنان در خانواده وجامعه، و ارزیابی نادرست از قابلیتها، تواناییها و استعدادهای آن ها و نیز با تقسیم کاری ناعادلانه و ساختاری، عملاً زنان به سمت و سویی سوق داده شدهاند که بنا به اعتراف «مرات تالاوی»، رئیس کمیته رفع تبعیض علیه زنان، زنان با اینکه نیمی از بشریت هستند اما هنوز بهرهمند از حقوق اساسی بشر مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر، میثاقین بینالمللی و…نمیباشند. زنان شاهد نقض روزمره حقوق خود میباشند.
باوجود اینکه همه انسانها ـ اعم از زن ومرد ـ بهیکاندازه ومیزان از شایستگی بهرهمندی از حقوق انسانییکسان برخوردار میباشند اما متاسفانه گاهی تنزل مغرضانهی مقام آنان به موجوداتی با بهرهمندیهای نازلتر از حقوقیک انسان کامل، موجب شده است که همواره از نظر قوانین و نیز در عمل، زنان و دختران از لحاظ انسانی به طور کامل وحقیقی در نظرگرفته نشوند واین امر به نوبه خود، سهم بسزایی در رونق و رواج انواع مختلف تبعیضات، خشونتها، اجحافها و نابرابریها و بیعدالتیها در زندگی زنان و دختران سراسر جهان داشته است.بطورکلی،اندیشه پستنگری، سنتها وعرفهای جوامع، الگوهای رفتاری، تعصبات وپیشداوریها نیز منافع اقتصادی، سیاسی واجتماعی از دیرباز موجب شدهاندکه زنان از دایره تعریفها و تفسیرهای رایج در زمینه برخورداری ازحقوق اساسی انسانها بیرون نهاده شوند.[۳۱]
این واقعیت است که مظالم بیشماری بر طبقه زن در دنیا اعمال گردیده واین شرمندگی مرد در قبال ظلمها وستمهایی که به زن نموده در دل تاریخ ثبت است وحتی صرف نظر از بینش غلطی که درباره زن وجود داشت او را از رده انسانها نیز به دور ساخته بودند واز این موجودی که خالق کائنات او را مایه آرامش مرد قرار داده بود به صورت کالائی در جهت مطامع ومنافع ستمگران تاریخ استفاده شده و همواره در زیر ضربات روحی و جسمیکه بر روان وپیکره آنان وارد میگشت خرد شده بودند و هر نوع حق استقلال از آنان سلب شده وگاه متاسفانه بعد از مرگ شوهرانشان آنان را به آتش میکشیدند و اصولا قائل به پلیدی روح زن بودند و حتی به وضوح در متن تورات تحریف شده فعلی که مورد تأیید اهل کتاب (یهودی، نصاری)است که میبینیم عامل اصلی انحراف آدم زنش معرفی شده.[۳۲]تمام این بینشها درطول تاریخ نشان ازیک حقیقت است و آن عبارت استیک نوع تضاد و تعارض میان دیدگاهها و نگرشها نسبت به وجود زن و میانیک میل و غریزه طبیعی که این تضاد و تعارض در نهایت باعث بروز افسار گسیختگی اخلاقی و انحطاط روحی زن دراعصار آینده شده است، که ممکن است از نتایج همان اعمال ودیدگاهها در گذشته زن در جهان امروز دیده میشود چه بسا واکنش ان همه فشارها و بیاعتناییها در قرون اولیه وسطی، سبب افراطیگریها شده است وخصوصیات فطری و طبیعی زن را تحتالشعاع قرار داده است که در ادامه وبحث بعدی به این موضوع پرداخته میشود.[۳۳]
دیدگاه دوم:دیدگاه افراطگونه
زن در جهانبینی و فلسفه غرب، چه در افکار مذهبی وچه در افکارغیرمذهبی همواره مظلومتر و محرومتر از
مردان بوده است. غربیان که امروزه فریادشان در دفاع از حقوق زنان گوش فلک را کر کردهاست، در طعنه به زن و ناقص خواندن او گوی سبقت را از دیگران ربودند و آنان گاهی از زبان مذهب و کلیسا گفتهاند:
«زن باید از این که زن است شرمسار باشد»
و گاهی گفتهاند:
«زن همانند موجودی است که گیسوان بلند دارد و عقل کوتاه »
ویا:
«زن، آخرین موجود وحشی است که که مرد او را اهلی کردهاست»
[جمعه 1401-09-25] [ 10:40:00 ق.ظ ]
|