۱٫ عدم تطابق برنامه با توانایی برنامه‌ریز: یعنی انتظارات برنامه منطبق بر توانایی­ ها و امکانات فرد نباشد.

۲٫ عدم رعایت اصول و قواعد برنامه‌ریزی: فقط با خواستن، موفقیت برنامه تضمین نمی­ شود، بلکه آنچه موجب موفقیت برنامه می­ شود، علاوه بر اراده برنامه­ریز رعایت نکات فنی در چینش برنامه است.

۳٫ عدم پشتکار: برنامه­ ریزی به‌ خصوص در مراحل اولیه نیازمند اراده­ی قوی، پشتکار، جدیت و سماجت در پیگیری ‌می‌باشد. باید ‌به این واقعیت رسید که برای رسیدن به موفقیت باید زحمت کشید.

۴٫ انعطاف‌ناپذیری: بعضی­ها خود را گرفتار زندان برنامه‌ریزی ‌می‌کنند و کلیشه­ای رفتار ‌می‌کنند. درست است که رعایت نظم و برنامه­ ریزی و زمان‌بندی امور موجب موفقیت در برنامه است اما اگر اسیر زمان شویم و خود را در حصار بلند برنامه تصور کنیم آن برنامه لذتی برای ما ندارد و در نیمه­ی راه از حرکت بازمی‌ایستیم.

۵٫ احساس عدم نیاز به برنامه: بعضی­ها فکر ‌می‌کنند وقتی‌که می ­توانند بخوانند و نمره­ی خوب بگیرند دیگر چه نیازی به برنامه است. در حالی که اولاً برنامه­ ریزی مزایایی فراتر از گرفتن نمره­ی خوب دارد، مثلاً برنامه­ ریزی اضطراب را کم می­ کند و به زندگی و خود ما نظم می­دهد. ثانیاًً اهداف بلند مثل کنکور نیازمند برنامه­ ریزی است و هرگز نمی­ توان بدون برنامه­ ریزی در رقابت بزرگ پیروز شد.

۶٫ تغییر گریزی: بعضی از افراد غیرفعال و تغییر گریزند. آن‌ ها به روزمرگی عادت کرده ­اند و حاضر نیستند با تغییر شرایط به وضعیت ‌خود سر و سامانی بدهند. این عده تحمل مواجهه با واقعیت­های وجود خود را ندارند و حاضر نیستند با ضعف­ها و کاستی­های خود مواجه شوند و برای رفع آن­ها اقدام کنند. بدیهی است افرادی با این ویژگی فاقد خلاقیت و شجاعت و ریسک­پذیری بوده و به حداقل‌ها قانع‌اند و تحمل سختی را ندارند.

۷٫ ضعف اعتمادبه‌نفس: یکی دیگر از عوامل تهدیدکننده برنامه، ضعف اعتمادبه‌نفس برنامه­ریز است. کسانی که از این نظر با مشکل روبه‌رو هستند، به نتیجه­ برنامه امیدوار نیستند و دچار شک و تردید می­باشند، قدرت گفتن نه به درخواست‌های نابجا را ندارند، به توانایی‌های خود ایمان ندارند، معمولاً به دیگران وابسته هستند و به همین دلیل مسئولیت پذیر نمی­باشند. این افراد اراده­ی کافی برای طی کردن مسیر برنامه ندارند (مهدوی،۱۳۹۱).

دو علت مهم بی‌رغبتی به برنامه‌ریزی، الف. تصور منفی از برنامه‌ریزی ب. تجربه منفی از برنامه­ ریزی.

الف- تصور منفی از برنامه‌ریزی

این دانش ­آموزان فکر ‌می‌کنند که برنامه­ ریزی بدین معنا است که خودشان را اسیر برنامه­ ریزی کنند و مجبور به اجرای موبه‌موی آن باشند و یا برگه­ای در دست داشته باشند و مرتب به آن نگاه کنند؛ ‌در صورتیکه این‌طور نیست و کسی هم تاکنون چنین تعریفی برای برنامه­ ریزی ارائه نکرده است. واقعیت برنامه­ ریزی این است که هر کس باید برای انجام فعالیت­های خود طرحی کلی داشته باشد تا بتواند آن فعالیت­ها را درزمانی که در اختیار او است، تقسیم کند تا هیچ­کدام جا نماند؛ ضمن این­که در هر برنامه استثنا وجود دارد و انعطاف‌پذیری جزء اصول برنامه‌ریزی است که به‌محض مواجه‌شدن با هر مشکل به فراخور زمان و مکان و شرایط خاصی که به وجود می ­آید، به‌تناسب تغییر لازم در برنامه داده می­ شود.

ب – تجربه منفی از برنامه­ ریزی

دسته دیگر، دانش­آموزانی هستند که قبلاً برنامه­ ریزی داشته اند، اما بنا به دلایلی در اجرای برنامه خود موفق نبوده­اند و این عدم موفقیت باعث زدگی آن‌ ها شده است و درنهایت، از برنامه‌ریزی تجربه منفی دارند و همین تجربه آن‌ ها نیز مانع برنامه­ ریزی مجدد آن‌ ها می­ شود؛ اما آن­ها باید متوجه باشند که اولاً برنامه‌ریزی دارای اصولی است که ابتدا باید این اصول شناخته و سپس با افراد مطلع مشورت شود تا آن اصول بیشتر روشن شود. دوم؛ متوجه باشند که درروند اجرای هر برنامه ممکن است مشکلاتی به وجود آید و این موضوع طبیعی است.

۲- روش­های مطالعه

– روش مطالعه «پس ختام»

یکی از بهترین و مؤثرترین روش­های مطالعه روش PQ4R است که در زبان فارسی «پس ختام» نام‌گرفته است. هرکدام از حروف «پ»، «س»، «خ»، «ت»، «ا» و «م» در کلمه «پس ختام» گویای یکی از مراحل آن است.

۱٫ پیش‌خوانی: این مرحله به منظور آمادگی و آشنایی کلی با مطالب است و رئوس هر فصل خوانده می­ شود.

۲٫ سؤال کردن: درباره مطالبی که باید خواند، سؤال طرح می­ شود تا فرد در ضمن مطالعه به آن‌ ها پاسخ دهد.

۳٫ خواندن: مطالب به منظور به خاطر سپردن خوانده می­ شود و روی مطالب بااهمیت توجه بیشتری می­ شود.

۴٫ تفکر: روی مطالب فکر می­ شود و ارتباط مطالب قبل و بعد و مسائل پیرامون آن تجزیه‌و تحلیل می­گردد.

۵٫ از پرگویی: مطالبی یاد گرفته‌شده، از حفظ گفته می­ شود تا فرد در جریان میزان یادگیری خود قرار گیرد.

۶٫ مرور: مطالب یاد گرفته‌شده و به‌ویژه مطالب بااهمیتی که قبلاً علامت‌گذاری یا در گوشه کتاب ­یادداشت شده، مرور می­گردد (مهدوی،۱۳۹۱).

– روش مطالعه SQ3R

۱. مرور یا بررسی رئوس مطالب[۱۱۳]: ابتدا عناوین کلی یا رئوس مطالب هر فصل خوانده می‌شود.

۲٫ پرسش[۱۱۴]: به پرسش­های هر فصل پاسخ داده می­ شود و با توجه به رئوس مطالب سؤال­هایی مطرح می‌گردد.

۳٫ خواندن[۱۱۵]: با توجه به جداول، نمودارها و تفاسیر آن، متن به‌دقت خوانده می­ شود. در این مرحله خواندن باید به منظور به خاطر سپردن باشد و به کلمات و عبارت‌های درشت­تر، رنگی و متفاوت، دقت بیشتری می‌شود.

۴٫ از حفظ یا از برکردن[۱۱۶]: مطالب خوانده‌شده را از برکرده، برای خود و دوستان بازگو کرده تا تسلط شما بیشتر و از فراموشی جلوگیری شود.

۵٫ دوره یا تجدیدنظر کردن[۱۱۷]: درس­های یاد گرفته‌شده مرور و یادآوری می­ شود. معمولاً در این مرحله مطالب مهم یادداشت و علامت‌گذاری شده، مرور می­گردد (سیف،۱۳۸۹).

روش یازده­گانه

۱٫ مشخص کردن هدف مطالعه: هر درسی باهدف خاصی خوانده می­شوند، به همین علت قبل از شروع باید هدف مطالعه مشخص گردد.

۲٫ طرح سؤال: طرح سؤال موجب می‌شود تا حس کنجکاوی شما تحریک شود؛ به‌طوری‌که وقتی بدانید در مطالعۀ خود به دنبال چه چیزی هستید، به صورت خلاق و فعال مطالب را می­خوانید.

۳٫ بررسی اجمالی: در این مرحله، مقدمه، پیش گفتار، فهرست مطالب، عنوان فصول، نمودارها، تصاویر و … به صورت اجمالی بررسی می­گردد. این مرحله نباید زیاد طول بکشد.

۴٫ بررسی کلی: در این مرحله مطالب به‌طورکلی بررسی می­ شود و معلوم می‌شود که مطلب چیست؟

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت