یحیی بن شرف النوری ز. ۱۳۷۲٫ راه دین. ترجمه مسعود قادر مرزی. چاپ دوم، تهران: انتشارات پیام .

ب- قوانین و مقررات

قانون اساسیمصوب ۱۳۵۸٫

قانون مدنی مصوب ۱۳۰۷٫

قانون امور حسبی مصوب ۱۳۱۷٫

ماده واحده قانون اجازه رعایت احوال شخصیه ایرانیان غیرشیعه در محاکم، مصوب ۱۳۱۲٫

    1. . از متالهان و متکلمانِ نامیِ مسلمان است. وی در بصره به دنیا آمد و در جوانی پیروِ مکتبِ معتزله بود؛ و اصولِ عقایدِ این مکتب را نزد الجبایی آموخت و سال‌ها مدافعِ عقایدِ معتزلی بود. در چهل سالگی سرانجام از معتزله روی گردانید و از مخالفانِ آن مکتب شد. ↑

    1. .حدیث مرسل- اصطلاحى در فقه و حدیثى است که راوی، آن را از معصوم نشنیده، لیکن بدون واسطه از وى نقل کرده باشد و یا با واسطه نقل کرده، امّا واسطه را فراموش کرده و به فراموشیتصریح نموده و یا از روى عمد یا سهو آن را نیاورده باشد و یا واسطه را با ابهام ذکر کرده باشد. ↑

      1. . البته این کارها به یکی از دو صورت زیر می‌باشد: الف) اینکه سفارش کند به شخص معین که بعد از وفات او برایش حج یا نماز یا روزه بگیرد و یا بدهی های او را بپردازد یا به نوعی دیگر کار خیر انجام دهد؛ ب) اینکه سفارش کندبه شخص معین که بعد از وفات او عهده دار سرپرستی و تربیت و حفظ و نگهداری فرزندان صغیرش باشد که به آن شخص معین وصیّ یا موصی الیه گویند.(شرایط و احکام وصیّت عهدی یا وصایت در بخش مستقلی خواهد آمد.) ↑

    1. – مرحوم شهید ثانی این قول را تقویت نموده‌اند، چرا که با رد، ایجاب سابق باطل شد و پس از آن مقتضی وصیّت (ایجاب جدیدی) نخواهیم داشت. ↑

    1. – پس کودک را نمی توان وصی قرار داد و همین طور است دیوانه. ↑

    1. – چون وصی گرفتن عبد کسی، لازمه اش تصرف در مال دیگری بدون اذن اوست (زیرا تمام منافع عبد، مال مولایش می باشد و اگر وصی قرار گیرد ناچار باید مقداری از وقت و نیروی خود را صرف انجام کارهای وصیّت کند همان‌ طور که وکیل شدن او نیز به همین دلیل) صحیح نیست مگر آنکه مولای عبد، وصی شدن عبد خود را اجازه دهد، البته ناگفته نماند آنچه گفته شد ‌در مورد عبد شخص دیگر است اما اینکه موصی می‌تواند عبد خود را وصی قرار دهد یا نه ‌اختلافی است. ↑

    1. – مرحوم شهید اول این قول را پسندیده‌اند. ↑

    1. -یعنی شخص بالغ به تنهایی کارها را انجام می‌دهد تا بچه بالغ شود و پس از آن انجام کارهای وصیّت به عهده آن دو با هم خواهد بود و با نظر یکدیگر باید اجرا کنند. البته اگر موصی شرط کرده که قبل از بلوغ بچه، شخص بالغ کاری انجام ندهد باید به شرط عمل شود و بالغ صبر کند تا بچه بالغ شود. آنگاه با هم و با نظر یکدیگر کارها را انجام دهند. ↑

    1. – چراکه مانع وجود ندارد و قیاس وصیّت با قضاء فساد و بطلانش واضح است. ↑

    1. – یعنی باید در کارها اتفاق نظر وجود داشته باشند. حال اگر در امری به توافق نرسیدند کار آن ها فقط در امور ضروری صحیح است (مانند خوراک و پوشاک یتیم و مؤونه‌ی چهارپایان) اما در کارهای غیر ضروری ‌هر کاری که یکی از آن ها بدون موافقت دیگری انجام دهد باطل است و حاکم شرع حق دارد (اگر امکان دارد) آن ها را مجبور به توافق کند و اگر برای حاکم امکان نداشت می‌تواند به جای آن ها اشخاص دیگری را قرار دهد. ↑

    1. -خواه واحد باشد یا متعدد در موردی که موصی توافق آن ها را شرط کرده یا در این زمینه چیزی نگفته و –مانند قول مشهور- قائل شدیم که در این صورت هم باید با توافق نظر عمل شود. ↑

    1. -اما حاکم شرع آن وصی ناتوان را برکنار نمی کند چون هنوز می‌تواند بعضی از کارها را انجام دهد پس از سمت وصایا خارج نشده تا حاکم شرع بتواند مستقلاً در امور وصایت دخالت کند و شخصی را به جای او جایگزین کند. ↑

    1. -اگر اصلاً حاکم شرعی وجود ندارد مؤمنان عادل همه‌ کارها را انجام می‌دهند(چه ضروری باشد چه غیرضروری). ↑

    1. -در این صورت سزاوار است که مؤمنانی که عهده دار انجام وصیّت می‌شوند فقط کارهای ضروری کودکان را که پیش از دسترسی به حاکم شرع مجبور به انجام آن ها هستند و نمی‌توان آن ها را تأخیر انداخت (مانند خوراک و پوشاک آن ها) انجام دهند و کارهای غیرضروری را بگذارند تا زمانی که به حاکم دسترسی پیدا کنند. ↑

    1. -وجوب آن کفایی است. ↑

    1. – کما اینکه در وصیّت تملیکی نیز بعد از آنکه موصی‌له در حیات موصی وصیّت را قبول کرد حق ندارد بعد از فوت او مال وصیّت شده را رد کند. ↑

    1. – برخی از استادان توجیه ایقاع بودن وصیت را اینگونه استدلال کرده‌اند: «اگر قبول را جزء وصیت بدانیم و وصیت را عقد محسوب کنیم، نسبت به کاشفیت آن از حین موت دچار مشکل خواهیم شد زیرا چگونه قبول که جزء عقد است می‌تواند ملکیت قبل از انجام خود را تثبیت نماید. درحالی که با نبودن قبول عقد انجام شده است و قیاس مورد به اجازه در عقد فضولی قیاس مع‌الفارق است. زیرا اجازه بی‌تردید از اجزاء عقد نیست بلکه از شرایط است. (دکتر سیدمصطفی محقق داماد ـ مقاله وصیت عقد است یا ایقاع. سایت وزارت دادگستری زیرنظر علی مکرم) ↑

    1. – وصیت برای وارث صحیح نیست چون خداوند سهم او را معین ‌کرده‌است. ↑

    1. – وصیت برای وارث صحیح نیست مگر اینکه ورثه تمایل داشته باشد. ↑

    1. – اصل دوازدهم قانون اساسی : دین رسمی ایران، اسلام و مذهب جعفری اثنی‌عشری است و این اصل الی‏الابد غیر قابل تغییر است و مذاهب دیگر اسلامی اعم از حنفی، شافعی، مالکی، حنبلی و زیدی دارای احترام کامل هستند و پیروان این مذاهب در انجام مراسم مذهبی، طبق فقه خودشان آزادند و در تعلیم و تربیت دینی و احوال شخصیه (ازدواج، طلاق، ارث و وصیت) و دعاوی مربوط به آن در دادگاه‏ها رسمیت دارند و در هر منطقه‏ای که پیروان هر یک از این مذاهب اکثریت داشته باشند، مقررات محلی در حدود اختیارات شوراها بر طبق آن مذهب خواهد بود، با حفظ حقوق پیروان سایر مذاهب. ↑

    1. – ایرانیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی تنها اقلیتهای دینی شناخته می ‏شوند که در حدود قانون در انجام مراسم دینی خود آزادند و در احوال شخصیه و تعلیمات دینی بر طبق آیین خود عمل می‌کنند. ↑

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت