مقاله های علمی- دانشگاهی – ۲-بی اعتمادی طفل نسبت به. .. – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
ب – عوامل تربیتی :
۱- آموزشهای نادرست خانواده
کودکی تا حد بسیاری در رفتارهای خود از والدین و افراد خانواده تقلید میکند در خانوادهای که پدر و مادر و دیگر اعضای آن همواره به یکدیگر دروغ میگویند. نمیتوان انتظار داشت کودکی راستگو تربیت شود.
رفتارهای والدین در خانه و نحوه گفتگوی آنان با یکدیگر، کودک را به دروغگویی وا میدارد. برای نمونه، تصور کنید تلفن زنگ می زند و کسی با پدر کار دارد، پدر از قبل به فرزندش سفارش کردهاست که اگر کسی با او کار داشت بگوید که در منزل حضور ندارد. این قبیل رفتارها که بارها در بعضی خانواده ها مشاهده میشود یکی از رایج ترین روش های آموزشی عملی دروغگویی در کودکان است. [۱۸]
اگر پدر و مادر و. . و حتی معلمیکه با کودک در تماس است دروغگو باشند، اولین درس دروغگویی را کودک از این افراد یاد خواهد گرفت [۱۹].
ما روزانه دروغهای کوچک بسیاری میگوئیم که بچه هایمان نیز کم و بیش مستقیماٌ در آن شرکت دارند و غالباٌ خیلی بیشتر از آنچه ما گمان میکنیم میفهمند.
دیگر چه بگوئیم از والدینی که در این کار فرزندانشان را شریک جرم خود میکنند. مثلاٌ مادر به فرزند خود میگوید : در این باره به پدرت حرفی نزنیها ! یا بالعکس از طرف دیگر اتفاق می افتد که در مورد خود فرزندمان دروغ میگویم برای آگاه نشدن او از موضوعی که ما را نگران میدارد. یا به طور ساده برای اینکه از مطالبه چیزی که نمیتوانیم به او بدهیم، منصرف شود.
وقتی بچه ساعت به ساعت از ما شکلات میخواهد. به نظرمان ساده میآید بگوئیم دیگر نیست تا اینکه به او بفهمانیم که اگر زیاد بخورد ناخوش خواهد شد. در حقیقت بچه کوچک نمیتواند بفهمد چگونه ممکن است چیزی که او دوست دارد ناخوشش کند. آیا شما خیال میکنید که او اینرا خیلی بهتر باور خواهد کرد که والدین توانگرش نتوانند وقتی او شکلات میخواهد برایش فراهم آورد. اصل کار این است که بچه شما اعتماد داشته باشد اگر شما هرگز او را فریب نداده باشید و به او بگوئید شکلات برایش خوب نیست ولو اینکه نتواند علت خوب نبودن آن را بفهمد گفته شما را باور خواهد کرد. [۲۰]
یکی از مهمترین عوامل پرورش فطرت راستگویی در کودکان، محیط خانواده است جایی که پدران و مادران راستگو هستند و پیرامون دروغ و خلاف حقیقت نمیگردند. طبعاٌ طفل به راه درستی میرود و راستگو بار میآید. و به آسانی میتواند موانعی را که به فراوانی در سرراهش پیدا میشوند، برطرف کند. برعکس، جایی که پدران و مادران خود دروغ میگویند و به این خوی ناپسند معتاد هستند، قطعاٌطفل با خلق ناپسند دروغگویی رشد میکند. در چنین خانوادهای ایجاد شرایط روانی برای جلوگیری از دروغگویی بی اثر است. محیط زندگی مهمترین و بزرگترین عمل سازنده شخصیت کودک است و با هیچ یک از عوامل روانی قابل مقایسه نیست. طفل بدون توجه و اراده و با محیطی که در آن زندگی میکند، منطبق میشود و آنچه میبیند و میشنود در فکر او نقش میبندد بنابرین اولین مدرسه تربیت فرزند محیط خانواده است.
رفتار و گفتار پدران و مادران و طرز زندگی آنان مشخص کننده نیک و بد خانواده و میزان پاکی و ناپاکی آن محیط است.
وقتی یک مرد یا یک زن بدون عنوان پدری یا مادری دروغ میگوید، مرتکب یک گناه کبیره شده و استحقاق کیفر دارد، ولی وقتی یک مرد یا زن پدر و مادر باشند و در محیط خانواده به عنوان رئیس و سرپرست در مقابل گوشهای حساس و چشمهای کنجکاو و فرزندان خود دروغ بگویند، نمیتوان گفت تنها مرتکب گناه شده و دروغ گفته اند. اینجا علاوه بر گناه مرتکب گناه دیگری نیز شدهاند و آن گناه پرورش دروغگو است، که قطعاٌ به مراتب بزرگتر است. زیرا دروغ گفتن پدر و مادر از طرفی ارتکاب گناه و از طرف دیگر به صورت غیر مستقیم تشویق کودک به دروغ گفتن است.
دروغگویی پدر و مادر آلودگی خود و آلوده کردن فرزندان خویش است. پدر و مادری که در خانه دروغ میگویند و با عمل زشت و نادرست خویش محیطی فاسد و مسموم به وجود می آورند و فرزندان خود را از صراط مستقیم فطرت منحرف میکنند. به خود و همچنین به خدا و مردم خیانت کردهاند، فرزندان امانت الهی هستند، درس دروغگویی به آنان دادن خیانت به اجتماع است. [۲۱]
بعضی مواقع بچه ها دروغ گفتن را از پدر و مادر یاد میگیرند. دروغهای کوچکی که والدین متوجه اثر آن روی بچه نمیشوند، مانند وقتی که پای تلفن از گفتن حقیقت به دوستی طفره میروند « بگو کار دارد » « خانه نیست ». آن وقت بچه خودش فکر میکند چرا دروغ گفتن بد است ؟ اگر بد بود که مامانم دروغ نمیگفت. برای بچه مشکل است که مفهوم دروغ مصلحت آمیز را بفهمد. در واقع میشود همیشه واقعیت را گفت. باید با این حال بچه را نباید با دروغ بزرگ کرد. ما باید سعی کنیم خودمان بهترین نمونه برای بچه هایمان باشیم. باید در جواب بچه ها تا آنجا که ممکن است حقیقت را بگوییم، حتی اگر مجبور باشیم توضیح بدهیم و این کار وقت زیادی هم نگیرد. [۲۲]
۲-بی اعتمادی طفل نسبت به. ..
گاهی پیش میآید که بچه دروغ میگوید بدون اینکه در آن سودی داشته باشد. اما فقط به خاطر اینکه شما نخواسته بودید، وقتی او حرف راستی زده باورش کنید.
فراموش نکنید که یک بچه ممکن است امیالی غیر از امیال شما داشته باشد و بتواند دلائلی بر صحت کار خود نشان دهد که بنظر شما دور از حقیقت بیاید، اگر او را در گفتارش دروغگو بدانید و نسبت به او عدم اعتماد نا موجه نشان دهید او را مجبور کرده اید که عملاٌ دروغ بگوید به جای آنکه آنچه را حس میکند وبه نظرش راست میآید به شما بگوید، سعی خواهد کرد چیزی بگوید که مورد قبول شما باشد شاید بهتر باشد که فرضاٌ از یک دروغ صرف نظر کنید تا اینکه به خطا بچهای را متهم به دروغ نمائید. زیرا اگر بچه به دروغگویی عادت کرد طولی نخواهد کشید که شما از آن خبردار خواهید شد. چون تنها یک اتهام ناروا کافی است که به طور هولناکی پایه اعتماد بچه را نسبت به شما و هم به خودش متزلزل کند.
کودکی که رازی را با مادرش در میان گذاشته و از او خواسته است آن را از نظر پدر مکتوم دارد ولی مادر مسئله او را نظر به مصالحی به پدر گفته و پدر هم ناشیانه به رخش کشیده است طبعاٌ اعتماد کودک را از خود سلب کردهاست. او از این پس خود را ناگزیر میبیند که حقیقت را بگوید و به دروغ متوسل شود.
۳ـ ترس
ترس نیز از دیگر عواملی است که موجب دروغگویی میشود. اگر کودک به سبب راستگویی تنبیه شود، در آینده برای نجات و رهایی از مجازات به دروغگویی متوسل میشود. برای نمونه، کودک براثر تجربه یاد میگیرد که برای نجات از تنبیه به هر نحوی شده باید اثبات کند که کار خطایی انجام نداده است وگرنه کتک خواهد خورد از این رو باید اذعان کرد که سخت گیریهای افراطی و برخوردهای خشن والدین و مربیان با کودکان از علائم دروغگویی کودکان محسوب میشود.
[جمعه 1401-09-25] [ 09:44:00 ق.ظ ]
|