جنسن و همکاران[۵۱] (۲۰۰۸) مقاله ای تحت عنوان نوآوری، شرایط تکنولوژیکی و بقای شرکت جدید ارائه دادند. هدف این مقاله بررسی تأثیر فعالیت نوآورانه سطح شرکت و سطح صنعت بر روی شرکت های تازه وارد در مقایسه با شرکت های کنونی با ثابت در نظر گرفتن سایر عوامل در استرالیا بود. داده ها از بین ۲۶۱۵۱۰ شرکت در سال های ۲۰۰۵- ۱۹۹۷ جمع‌ آوری شد. رابطه بین متغیر ها از طریق یک مدل هازارد نمایی ثابت تخمین زده شد. ثبت اختراع و علامت تجاری به عنوان شاخص نوآوری در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد اثر برنامه های ثبت اختراع بر مرگ شرکت فعلی، مثبت و قابل توجه است، همچنین علامت تجاری، بقای شرکت های تازه وارد و شرکت های فعلی را به شدت افزایش دهد. از جمله نتایج دیگر تحقیق این بود که در صنایعی که در آن رقابت ناشی از ورود شرکت های تازه وارد به صنعت زیاد است احتمال بقای شرکت های تازه وارد کمتر است. برای شرکت های تازه وارد تغییرات تکنولوژیکی فرصت فراهم می‌کند. در واقع در صنایع مشخصه به وسیله تغییرات سریع شرایط تکنولوژیکی، شرکت های تازه وارد (نسبت به شرکت های فعلی) راحت تر یک موقعیت متمایز در بازار پیدا می‌کنند.

 

هوین و همکاران[۵۲] (۲۰۰۸) مقاله ای تحت عنوان شرایط مالی راه اندازی و بقای شرکت های جدید ارائه دادند. داده های این تحقیق از پایگاه داده T2-LEAP کانادا طی سال های ۱۹۹۸- ۱۹۸۴جمع آوری شده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از مدل پارامتریک Weibull و Gompertz و نیمه پارامتریک استفاده شده است. هدف از این مقاله بررسی ارتباط بین شرایط مالی اولیه و بقای شرکت های تازه وارد بود. این مقاله بر اهمیت متغیرهای سطح شرکت از قبیل بهره وری، اندازه و سن به عنوان عوامل مرتبط با بقای یک شرکت تأکید می‌کند. در این تحقیق اشاره شده است که اندازه اولیه شرکت و بهره وری نیروی کار رابطه منفی با احتمال خروج شرکت دارد. نتایج رابطه مثبتی را بین اهرم اولیه شرکت و نرخ خطر نشان داده است، ‌بنابرین‏، آن دسته از شرکت ها با سطوح بالاتر اهرم اولیه، کمتر احتمال دارد تا در آینده زنده بمانند. علاوه بر این رابطه غیر خطی نیز بین اهرم شرکت و نرخ بقا مشاهده شده است.

 

کاتو[۵۳](۲۰۰۸) مقاله ای تحت عنوان بقای شرکت و تحول ساختار بازار ارائه داد. جهت پردازش داده ها از مدل کوکس استفاده کرد و تأثیر متغیرهای شرکتی مانند اندازه و شیوه ی ورود شرکت و نیز تأثیر کیفیت محصول بر نرخ هازارد مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داده است اندازه شرکت و شیوه ورود تأثیر معنی داری بر مدت بقا دارد. همچنین نتایج نشان داده است شرکت هایی که بر R&D سرمایه گذاری می‌کنند و از ابداعات بیشتری برخوردارند شانس بیشتری برای بقا دارند.

 

بگز و همکاران[۵۴] (۲۰۰۸) در مقاله ای تحت عنوان تاثیر تغییرات نرخ ارز واقعی در شرکت های بخش خدمات تاثیر حرکات نرخ ارز واقعی صنعت خاص را بر سودآوری، بقا، فروش و اهرم در شرکت های بخش خدمات کانادایی مورد تجزیه و تحلیل قرار داده‌اند. در این تحقیق از داده های سطح شرکت از سال ۱۹۸۶ تا سال ۱۹۹۷ همراه با داده های تجارت خدمات از سال ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۵ استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل توبیت[۵۵] و رگرسیون اُ اِل اِس استفاده شد. به طور کلی، یافته های این تحقیق نشان می‌دهد بقا با بهره وری نیروی کار و اندازه شرکت دارای رابطه مثبت است، و ارتباط منفی با اهرم و سن دارد. در سطح صنعت، اگر صنعت آن رشد فروش بالاتری تجربه کند شرکت به احتمال بیشتری زنده می ماند.

 

هلمرز و راجرز[۵۶] (۲۰۱۰) مقاله ای تحت عنوان نوآوری و بقای شرکت های تازه وارد در انگلستان ارائه دادند. هدف این مقاله تجزیه و تحلیل بقای ۱۶۲۰۰۰ شرکت بریتانیایی ثبت شده طی سال های ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۵ بود. از پایگاه داده [۵۷](OFLIP) برای جمع‌ آوری داده ها استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل برآورد کننده حد محصول(کاپلان- مایر) از رویکرد ناپارامتریک و مدل پروبیت[۵۸] استفاده شده است. ثبت اختراع و علائم تجاری را به عنوام شاخص نوآوری در نظر گرفت. به طور کلی، نتایج نشان می‌دهد که شرکت های جدید که حق ثبت اختراع یا علامت تجاری دارند ۱۶ درصد کمتر احتمال خروج دارند. همچنین سهم بالاتر علائم تجاری ارتباط مثبتی با خروج دارد. در مقابل، سهم بیشتری از حق ثبت اختراع شرکت ها، رابطه منفی با خروج دارد، تاثیر مثبت سهم علامت تجاری بر خروج نشان می‌دهد که بقا در صنعتی که در آن تمایز مهم است سخت تر است. و شرکت ها در صنایع با رشد بالاتر، بقای بیشتری را تجربه می‌کنند. اندازه شرکت، متغیر دیگر در تجزیه و تحلیل بقا بود که نتایج نشان داد ارتباط مثبتی با بقا دارد. در نهایت شدت سرمایه هیچ ارتباط معنی داری با بقای شرکت های تازه وارد نشان نمی دهد.

 

هولمز و همکاران (۲۰۱۰) مقاله ای تحت عنوان تجزیه و تحلیل بقای شرکت های جدید با بهره گرفتن از تابع هازارد ارائه دادند. این مقاله به تجزیه و تحلیل دقیق بقای شرکت های تازه تأسيس منطقه شمال شرق انگلستان طی سال های ۱۹۹۴-۱۹۷۳، با بهره گرفتن از داده های منحصر به فرد مجموعه ای از ۹۳۱ شرکت می پردازد. تجزیه و تحقیق داده های این تحقیق با بهره گرفتن از تابع هازارد صورت گرفته است. در این تحقیق نتایج به دست آمده برای SMEs مطابق با مطالعات انجام شده، ذکر شده است که یک رابطه مثبت بین اندازه و بقای شرکت وجود دارد. در واقع برای شرکت های با اشتغال کل بیشتر از ۱۰ ، افزایش در اندازه اولیه شرکت، احتمال بقا را افزایش می‌دهد، درحالی که برای شرکت های بسیار کوچک (شرکت هایی که با اشتغال کل ۱۰ یا کمترهستند)، وقتی که اندازه راه اندازی شرکت افزایش می‌یابد، احتمال بقا کمتر می شود.

 

دکوماشو و همکاران[۵۹] (۲۰۱۱) مقاله ای تحت عنوان صادرات، R&D سرمایه گذاری و بقا شرکت ارائه کرده‌اند. هدف از آن بررسی تاثیر صادرات و تحقیق و توسعه[۶۰] بر بقای ۴۹۴۹ تا از شرکت های هند طی سال های ۲۰۰۹-۱۹۹۱ بوده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل هازارد نسبی پارامتریک استفاده شد یافته های به دست آمده از این مطالعات به طور کلی نشان می‌دهد که شرکت هایی که سرمایه گذاری بیشتر در نوآوری و یا R&D انجام می‌دهند و دارای سطوح بالاتری از بهره وری هستند و نرخ بقای بالاتری خواهند داشت.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت