۵-۴-۱-پیشنهاد های کاربردی-آموزشی ۱۶۶
۵-۴-۲- پیشنهاد های پژوهشی ۱۶۶
۵-۵- محدودیت های پژوهشی ۱۶۶
فهرست منابع ۱۶۷
فهرست جداول
جدول۴-۱-مبدأوجودانسان ازنظرمحمدحسین طباطبایی و ریچارد رورتی ۱۳۰
جدول۴-۲-غایت انسان ازنظرمحمدمحمد حسین طباطبایی و ریچارد رورتی ۱۳۷
جدول۴-۳-فطرت انسان ازنظرمحمدمحمد حسین طباطبایی و ریچارد رورتی ۱۴۴
جدول۴-۴-عقل انسان از نظرمحمدحسین طباطبایی وریچارد رورتی ۱۴۹
جدول ۴-۵- اختیارانسان از دیدگاه محمدحسین طباطبایی وریچارد رورتی ۱۵۵
جدول شماره۵-۱-عناصر مورد نظر محمدحسین طباطبایی و ریچارد رورتی در انسان شناسی ۱۶۵
فصل اول
کلیات طرح پژوهش
۱-۱-مقدمه
شناخت انسان ومطالعه ابعاد مختلف او همواره درکانون توجه فلاسفه تعلیم وتربیت قرارداشته است، زیرا از یک سو چگونگی معنا وهدف زندگی انسان تعیین کننده مسیرتربیتی اواست وازسویی دیگرکشف اصول تعلیم وتربیت مستلزم بررسی دقیق جنبه های مختلف حیات انسان است.به همین دلیل دردوران معاصرسؤالات مربوط به ماهیت انسان درکانون توجه فلاسفه تعلیم وتربیت،ویکی ازمحورهای اساسی نظرات،تأملات وتلاشی های علمی و فلسفی فلاسفه واندیشمندان مختلف بوده است،ونظریات متنوع و بعضاً متعارض دراین موضوع ارائه شده است.
دراین معرکه علمی – فلسفی- دینی،فلاسفه،پیروان ادیان،دانشمندان علوم انسانی وتجربی وحتی اندیشمندان پسانوگرا همه حضوردارند و چالشی بزرگ بر سراین معمای هستی(انسان)همواره مطرح بوده است.این که کدام یک ازاین نظریات و آراءمتعارض از لحاظ نظری استوارترواز نظر تربیتی راهگشا ترند،مسئله ای است که از جهت مباحث فلسفی تعلیم وتربیت قابل توجه است زیرا موضوع تعلیم وتربیت انسان است وتحقیق وتبیین مسئله انسان برای تعلیم وتربیت یکی ازمهمترین مسائل است.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

انسان شناسی مورد توجه اسلام،انسان شناسی دینی است،چرا که انسان شناسی دینی از طریق وحی حاصل می شود و این امر موجب می شود که واجد جامعیّت،اتقان وخطا پذیری بوده وتنها آن چه را می پذیرد که با مبانی دینی سازگاری داشته باشد.اما نقدی که انسان شناسی اسلامی ودینی به انسان شناسی غیر دینی دارد این است که این انسان شناسی به دلیل دوری از منبع لایزال وحیانی وهمچنین فقدان تفکرات عمیق و همه جانبه عقلانی،ومتأثر شدن از موقعیت های تاریخی،از انسجام واستحکام لازم بی بهره است به همین دلیل قادر به حل مشکلات بشریت و مسائل تربیتی نمی باشد.(خسروپناه،ج۱ ،۵۰۸:۱۳۹۰)
لذا با توجه به نگرش جامعی که انسان شناسی اسلامی دارد،لازم است که به اسلام وآرای اندیشمندان اسلامی رجوع شود تا با بهره گرفتن از نظرات وآراء آنان انسان شناسی مکاتب مختلف مورد نقد و بررسی فرار گیرد در این پژوهش پس از پرداختن به دیدگاه محمدحسین طباطبایی به عنوان یک فیلسوف اسلامی ودیدگاه نوعمل گرای ریچارد رورتی به عنوان یک فیلسوف پسانوگرا در موضوع انسان شناسی، دیدگاه رورتی از منظر طباطبایی مورد نقد قرار خواهد گرفت.
.
۱-۲-بیان مسئله
مهمترین مبنای تعلیم و تربیت هر مکتب و ایدئولوژی تعریف انسان است و برای پرداختن به سایر فعالیت های تربیتی از جمله اهداف،اصول وروشها لازم است انسان از ابعاد مختلف معرفی شود.و همچنین یکی از ضرورت ها و بایسته های نظام اسلامی تولید علوم انسانی اسلامی است در این میان با توجه به نقش محوری انسان شناسی در تولید علوم انسانی اسلامی می بایستی شناخت انسان بیش از پیش مورد نظر اندیشمندان باشد چرا که بسته به تعریفی که ازانسان ارائه می شود نظام فکری نیز متفاوت خواهد بود.با توجه ضرورت انسان شناسی،در مکاتب مختلف همواره به شناخت انسان اهمیت داده اند و از منظر های مختلفی بدین موضوع پرداخته اند.
همچنین با معنی و بی معنی بودن زندگی انسان بستگی تام به تصویرهای مختلف ما ازانسان دارد واین تصویرهای مختلف را،تحقیقات انسان شناختی دراختیارما قرارمی دهد.به عنوان مثال،اگردرانسان شناسی به این تصویرازانسان دست یابیم که انسان دارای هدف معقول و متناسبی نیست که درطول زندگی خودبه سوی آن درحرکت باشد؛ویا اگرانسان را موجودی بدانیم که محکوم جبرزیستی،اجتماعی تاریخی و الهی است وخود نمی تواند سرنوشت خود را رقم زند،دراین صورت،زندگی انسان،بی معنی وسراسرپوچ وبیهوده خواهدبود.ولی اگرانسان را موجودی هدفدار- هدفی معقول و متناسب- و دارای اختیار تصور کردیم که می تواند با تلاش های اختیاری خویش به آن هدف برتر دست یابد، زندگی وی معقول و با معنی می شود.همچنین نظریه ها ومکتب های انسان شناسی معاصر،ازتبیین مهمترین پدیدهای انسانی در این جهان ناتوان هستند اما انسان شناسی دینی درمقایسه با انواع هم عرض خود،ازامتیاز هایی برخوردار است.انسان شناسی دینی از دستاوردهای وحیانی سود می جوید و روش وحیانی محدود به قلمرو خاصی نیست و محدودیت های دیگر روش ها در مورد آن معنی ندارد،بررسی دستاوردهای انسان شناسی دینی بخوبی نشان می دهدکه این انسان شناسی ابعاد مختلف وجود انسان را مد نظر قرارمی دهدو ازابعاد جسمانی و زیستی،تاریخی وفرهنگی،دنیوی واخروی،فعلی و آرمانی و مادی و معنوی سخن به میان می آورد ودر برخی ازاین حوزه ها حقایقی را دراختیار قرار می دهدکه ازطریق دیگرانواع انسان شناسی وروش های آن قابل دستیابی نیست.درانسان شناسی دینی بیان ابعاد مختلف انسان با توجه به هدفی که درتعالیم دینی مدنظراست به صورت گزینشی انجام می گیرد و در هر بُعد به میزان نقشی که هرموضوع در رسیدن به سعادت واقعی انسان به عهده دارد،مسئله مطرح می شودودرعین حال جامعیت آن درعین گزینشی بودن محفوظ می ماند ولی درهریک ازانسان شناسی فلسفی،تجربی وشهودی زمینه خاصی مد نظر قرار می گیرد و زمینه های مربوط به انسان شناسی ازانواع دیگر،از قلمرو آن خارج است.(رجبی،۲۰:۱۳۸۱)
ریچارد رورتی انسان را طنزگرای آزاده ای معرفی می کند که در پی خلق مدینه فاضلۀآزاده است آرمان شهری که از طریق خود آفرینی مستمر خویشتن ونقادی اجتماعی با کمک واژگان نهائی فرد درهر موقعیت و با روشی زیبائی شناسانه ساخته خواهدشد.همچنین ریچارد رورتی به عنوان یک نوعمل گرا و پسا نو گرا به تکثرتعاریف انسان وعدم تعیّن آدمی معتقد است دیدگاهی که بر عامل انسانی اصرار می­ورزد و بطور مستمر از اصول گرائی وآرمانهای متافیزیکی در فلسفه انتقاد می کند.رورتی درنقد دیدگاه مدرن در مورد هویت به منزله امری ثابت موضع انکار می گیرد و بر این باور است که هویت انسان درحال ساخته شدن است و چیزی بعنوان ماهیت پیشینی وثابت آدمی وجودندارد.(خوشخوئی،۳:۱۳۸۲)
محمد حسین طباطبایی اسلام شناس و فیلسوف عصرحاضر و استاد تفسیر قرآن کریم،فقه،اخلاق نظری وعملی است که آراء او به عنوان یک مرجع معتبرموردتوجه محققان است. ایشان در زمینه انسان شناسی، برای شناخت وبررسی زوایای وجودی انسان روش تعقلی-فلسفی را با متون دینی وروش تعبّدی آمیخته است و به عبارت روشن تر انسان شناسی او فلسفی دینی است که از دو منظر تعقل واندیشه دینی به بررسی وجود انسان پرداخته است. بنابراین انسان شناسی در این رویکرد،به معنای بدست آوردن تلقی نخستین در باب انسان است که به کمک فلسفه و وحی انجام می پذیرد.(کافی ،۱۴۲:۱۳۸۰)
بنابراین دیدگاه نوعمل گرایی رورتی به مبانی استواری در مورد موضوع تربیت یعنی انسان قائل نیست ودر نتیجه در بعد نظری از ارائه دیدگاه روشن ناقص به نظر می رسد ودر بعد عملی از عرضه نظریات تجویزی ناتوان است.از سوی دیگر دیدگاه های مذهبی فلسفی گذشته از جمله دیدگاه های اندیشمندان اسلامی با نگاه نسبی گرایانه مهلک وعامی که بر سر تعریف انسان وجود دارد هیچ سر سازشی ندارند.لذا آن چه که این پژوهش به دنبال آن است نقد مکتب نوعمل گرایی (ریچارد رورتی) فیلسوف معاصر آمریکایی در پنج سوال اساسی در خصوص انسان، بر اساس دیدگاه محمدحسین طباطبایی که شامل:۱- مبدأ وجود۲- غایت وفرجام۳- فطرت ۴- عقل ۵- اختیارانسان می باشد.
۱-۳- اهمیت وضرورت تحقیق
تلاش های فراوان فکری که پس از رنسانس در باب روشن ساختن ابعاد وجود انسان صورت گرفت، داده های فراوانی را پیش روی بشرقرارداده است.درگردآوری این داده ها هرچند از روش های مختلف تحقیق برگرفته شده ولی دراین میان سهم روش تجربی بسی افزون تراز روش های دیگر است ومی توان
گفت انسان شناسی کنونی بیشتر جنبه تجربی دارد.وجود داده های فراوانی که انواع مسائل انسان شناختی را فراگرفته و ابعاد مختلف و زوایای تاریک وجود انسان را مورد تحقیق قرارداده است،به رغم فراوانی و عظمت آن نه تنها نتوانسته ابعاد ناشناخته وجود انسان را چنانکه باید روشن سازد و معضلات موجود فراراه شناخت این موجود ناشناخته را حل نماید بلکه خود دچارنوعی بحران شده است.
نگاهی کلی به انسان شناسی معاصر نشان می دهدکه داده های مختلف این رشته ازجهات گوناگونی دچاربحران است.ماکس شلر فیلسوف و انسان شناس آلمانی می نویسد:"درهیچ وقت درعرصه تاریخ، انسان آن قدربرای خودمسئله نبوده که امروز است.علوم تخصصی که پیوسته تعدادشان روبه افزایش است و با مسائل انسان سروکاردارند بیشترپنهانگرذات انسانِ درپرده حجابند."(رجبی،۲۷:۱۳۸۱).
ازاین رو مطالعه و پژوهش جدّی دراین زمینه یک ضرورت علمی قلمداد می شود.بویژه درراستای تاریخ مطالعات انسان شناسی درعصرحاضردونظریه رقیب رو درروی هم مطرح هستند،ازیک سونظریاتی که معتقدندماهیت ثابت یا نسبتاً ثابت انسان وفطریات ازقبل متعین انسانی وجود دارد و از سوی دیگرنظریات نسبی گرای صرف که منکرهرنوع ذاتیات با ویژگی ثابت نسبت به انسان هستند.بنابراین به نظرمی رسد ورود به این چالش علمی آن هم درمراکزعالی آموزشی وتربیتی مفید ولازم است.
علاوه براین با توجه به چالشی که دیدگاه پسا نوگرا ازجمله نوعمل گرایی درنسبیت گرائی عامی که درتعریف انسان وارزش های اخلاقی درمحافل علمی ودانشگاهی ایجادکرده است وازآن جا که به نظر می رسد اندیشه های این مکتب درمبنای انسان شناسی ازمنظراسلام مورد نقّادی قرارگیردازاین جهت مسئله ای که این پژوهش دنبال می کند این است که ازدیدگاه محمدحسین طباطبایی به عنوان اسلام شناسی معتبر به موضوع انسان درمنظرنوعمل گرائی چه نقدی وارد است.
۱-۴-اهداف پژوهش
هدف کلی:
نقد انسان شناسی نوعمل گرایی(ریچارد رورتی) بر اساس دیدگاه محمدحسین طباطبایی.
اهداف جزئی:
۱-نقد دیدگاه نو عمل گرایی در باب مبدأ وجودانسان از منظر محمد حسین طباطبایی.
۲-نقد دیدگاه نو عمل گرایی در خصوص غایت انسان از منظر محمدحسین طباطبایی.
۳-نقد دیدگاه نو عمل گرایی درباره فطرت انسان از منظر محمدحسین طباطبایی.
۴-نقد دیدگاه نو عمل گرایی در زمینه عقل انسان از منظر محمدحسین طباطبایی.
۵-نقد دیدگاه نو عمل گرایی درباره اختیار انسان از منظر محمدحسین طباطبایی.
۱-۵- سؤالات پژوهش
سؤال اصلی: از منظر محمدحسین طباطبائی بر دیدگاه انسان شناسی نوعمل گرایی چه نقدی وارد است؟
سؤالات ویژه:
۱- از دیدگاه محمدحسین طبا طبایی در موضوع مبدأ وجود انسان چه نقدی به دیدگاه نو عمل گرایی رورتی وارد می شود؟
۲- از دیدگاه محمدحسین طباطبایی در موضوع غایت انسان چه نقدی به دیدگاه نوعمل گرایی رورتی وارد می شود؟
۳- از دیدگاه محمدحسین طباطبایی در موضوع فطرت انسان چه نقدی به دیدگاه نو عمل گرایی رورتی وارد می شود؟
۴- از دیدگاه محمدحسین طباطبایی در موضوع عقل انسان چه نقدی به دیدگاه نوعمل گرایی رورتی وارد می شود؟
۵- از دیدگاه محمدحسین طباطبایی در موضوع اختیار انسان چه نقدی به دیدگاه نو عمل گرایی رورتی وارد می شود؟
۱-۶- روش انجام پژوهش

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت