رستم در جلیقه خدمتکاران
مشتریان را می‌خنداند و سرگرم می‌کند. (همان،ص.۸۱۳)
۴-۳-۷- طنز
اما مشخّصه‎ی دیگری که گرایش شمس را به پست مدرنیست آشکار می‌کند گرایش او به طنز است. «شمس گاهی با بهره گرفتن از طنز در ساختار شعری خود، ایماژهایی بازآفرید می‌نویسد. طنز یا شبیه آن در ادب غیرفارسی، طیفی از قالب‌شکنی‌ها و غافلگیری‌ها را در خدمت خلق و آفرینش قرار می‌دهد و قابلیّت برداشت‌های متعدد به کلام می‌بخشد؛ شاید گونه‌ای غلیظ ‌شده از به تعویق افتادن معنا که در آرای زبانی ژاک دریدا طرح می‌شد، و یا وصفی از جنس آرایۀ ایهام(چند‌پهلویی) که از رازهای هنر حافظ بود.» (پورنجاتی،۱۳۸۷،ص. ۳ )
منتقدان آشنایی زدایی را از خصیصه‌های اینگونه شعرها دانسته اند. آنها معتقدند که هدف از این شعرها ایجاد طنز است. همچنین از جملات و کلمات و حتی مفاهیم متناقض نما که لازمه‎ی ساخت طنز است استفاده می‎شود. (دهقان،زری فام،۱۳۹۲،ص.۴۴)
شمس لنگرودی پیاپی گریزی می‌زند تا از مفاهیم مذهبی مایه بگیرد و طنزی مذهبی بسازد. او داستان آفرینش انسان اینگونه به تصویر می‌کشد که از آمیختن آتش شیطان با فرشتگان، انسان آفریده شد. طنزی که یقیناً خواننده را با تأمّل بر می‌انگیزد تا خصوصیات زشت و زیبای انسان را از منظر نگاه خود عبور دهد:
از سر اشتباهی، آتش را به نطفه‌های فرشته‌ای آمیختی و مرا آفریدی. (لنگرودی،۱۳۹۳،ص.۶۴۹)
شاعر با ظرافت سخن به بزهکاری انسان در همه جا اشاره می‌کند:
دروازه های بهشت را گشودم
هیچ کس نبود
نگهبانان می‌گفتند
برای یفتن چیزی جاسازی شده در بهشت

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

همه را
برای سه روز
به جهنم
کوچ داده‌اند. (لنگرودی،۱۳۹۰،ص.۷۹۸)
طنز مذهبی بیش از گذشته، در ادبیّات معاصر به چشم می‎خورد .«مذهب در گذشته به ندرت موضوع طنز قرار می‎گرفت.انسان بر سر بندگان خدا هر چه که می‎آورداز خدا انتقاد نمی‎کرد.(پلادر،۱۳۷۸،ص.۱۱۷)
موسیقی پاپ را می‎شناسی؟
پاپ(صدر اعظم منکران جهان)
می‎خواهم شبی یا عصری
پاپ‎های جهان(مرده و زنده) را گرد آورم
و بگذارم برقص
می‌خواهم ببینم
رقص ترا
از عبادت عذرا باز می‎شناسند!(لنگرودی،۱۳۹۰،ص.۸۲۲)
و در این میان نباید از طنزهای اجتماعی غافل شویم.«آن لحن خطابی ِشعرهای گذشته‌ی شمس که کل‌گرا بود ،جای خود را به یک غافلگیری و طنز زیرپوستی داده است ؛ شما شعر را می‌خوانید و ناگهان با طنزی روبه رو می‌شوید که ضربه‌ی کوچکی به شما می‌زند.»(مسلمیان،۱۳۸۷،ص.۶۰)
در این روزگار ماه نیز معتاد شده:
معتاد است ماه. (لنگرودی،۱۳۹۳،ص.۸۱۲)
باران
دانه دانه فقط
بر گل‌های سفارشی می‌بارد. (همان،ص.۷۲۳)
و او از تصاویر اطرافش نیز بهره می‌برد تا اشعارش را آمیخته با صحنه‌ی طنز کن:
بهشت مگس
درز کیسه‌ی شیرین
در مغازه‌ای که مگس کش ندارد. (همان،ص.۴۸۴)
سگ زینتی
پارس کن!
آماده‌ی ترسیدنیم.(همان،ص. ۳۸۰ )
۴-۳-۸- تعریض ها
یکی دیگر از تفاوت‌های اشعار دوره دوم شمس اضافه شدن درون‌مایه‌ی تعریض به موارد قبل است .او سخن خود را سر بسته عنوان می‌کند امّا در این سربسته گویی، رک‌گویی عجیب به چشم می‌خورد. شمس در یکی از شعرهایش با لحنی که حامل وعظ است و از زبان واعظ ایراد می‌شود خوب ها و بدها را برای خواننده چنان گوشزد می‌کند که بهت انگیز است. این شعر خطابش به وعّاظی است که خود را دانای کل می‌دانند و راهنمای مطلق :
و ما به شما یاد می‌دهیم
که چه چیزی را ندانید…
خواب دیدن
اینطور که شما می‌بینید
اصلا به صلاحتان نیست. (همان،ص.۷۱۶)
او زخم زبان انسانها را عاملی می‌داند که سبب می‌شود جماعت انسان در گروه گزندگان جای گیرد:
از زحمت کشان

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت