تا پری را چون تو خواندم دوری از مردم کند
وه چه شوق است این که می خواهم جهان بین مرا
وقت نیک و بد چه باشد جام می در گردش آر
عمر من در پای خم بگذشت و گر وقتم رسد
از سگان کوی او اهلی چو قدر خود شناخت

لاجرم تعریف بیش از حد کسان را گم کند
توسنت با خاک ره یکسان به زیرسم کند
تنک عیش آن کس که کار از گردش انجم کند
دوستی خواهم که خاکم هم به پای خم کند
شرم می دارد که خود را داخل مردم کند

 

وزن : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات / بحر رمل مثمن محذوف
موضوع کلی:عشق ورزیدن و سختی های راه عشق /
غزل مردّف با ردیف فعلی.
۱-پری ودوری از مردم، تناسب./ تشبیه معشوق چون پری./بیت آرایه اسلوب معادله دارد./
۲-توسن، اسب./توسن، سم وخاک تناسب دارد./
۳-نیک و بد، تناسب. وبیت اشاره به عقیده عوام در خصوص وقت وساعت نیک و بد دارد./تنگ عیش، کنایه از تهیدست و بی چیز و مفلس و دردمند و بدبخت و بیچاره./
۴-عمر در پای خم گذشتن، کنایه از مدت زیاد شرابخواری کردن./ خاک، مجاز از قبر وگور./ آرایه ی تصدیر، پای خم در اول وآخر بیت تکرار شده است./
۵-سگان، استعاره از عاشقان کوی معشوق ویا رقیبان عشقی./ مرجع ضمیراو، معشوق است./داخل مردم کردن ، اصطلاح عامیانه به معنی ارزش برای خود قائل شدن است./

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

غزل ۵۱۲

 

آن تقوی ام که از همه کس احتراز بود
ساقی که می به خرقه ی این توبه کار ریخت
روشن بود چراغ تو ای پیر زان که من
از جنگ و بحث مدرسه رفتم به میکده
اهلی شکست کار تو می خواست مدعی

تقوی نبود مایه ی صد کبر و ناز بود
خوش کرد اگر نه قصه ی تقوی دراز بود
هر وقت که آمدم در میخانه باز بود
دیدم میان درد کشان صد نیاز بود
بیچاره غافل از کرم کار ساز بود

 

وزن:مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن / بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف
موضوع کلی: بی قراری عاشق در عشق
غزل مردّف با ردیف فعلی
۱-مایه، کنایه از اصل وریشه./تقوی، پرهیزکاری واصطلاح عرفانی است.درشرح تعرف است که: اصل تقوی بر دو معنی است یکی ترسیدن و دیگری پرهیز کردن؛ و تقوای بنده ازخداوند بردو معنی است :یا خوف از عقاب است و یا از فراق وعلامت آن این است که از اوامر و نواهی خدا سر پیچی نکند و اگر از خوف فراق باشد ازغیرحق پرهیز کند و با غیر او نیارامد،تا از خدا جدا نماند و پرهیز کند ازآنچه بد و میل نماید.زیرا که هر اندازه که به غیر حق مایل باشد از حق دور باشد. بعضی از بزرگان گویند: تقوی از گناه دوری کردن و از نفس جدا گشتن است.(سجّادی ، ۱۳۷۰: ۲۵۴)./
۲-خرقه،لباس درویشی./خوش کرد، کنایه از کار نیک وخوب انجام دادن./مفهوم بیت، تقابل عقل وعشق است./
۳-روشن بودن چراغ، کنایه از رونق داشتن./
۴-دردکشان، شرابخواران، کنایه از عارفان./ تضاد معنایی بین دردکشان واهل مدرسه./
۵-مدعی، دشمن./کارساز، کنایه از پروردگار./

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت