پایان نامه آماده کارشناسی ارشد – گفتار سوم- انواع رابطه علیت در معنای عام – 9 |
الف) مفهوم شرط از نظر لغوی
از نگاه فقهای اسلامی، یکی دیگر از اجزای ضروری برای تشکیل و تکامل مجموعه شرایط لازم برای تحقق صدمه شرط میباشد. (طاهرینسب، ۱۳۸۸، ۱۸۵) شرط در لغت به معنای «قرار، عهد و پیمان، لازمه امری و چیزی که از عدم آن عدم مشروط لازم آید و از وجودش مشروط لازم نیاید» آمده است. (معین، ۱۳۸۶، ۹۰۱) یا به معنای «قرار، پیمان، الزام و تعلیق چیزی به چیز دیگر» بیان شده است. (عمید، ۱۳۸۹، ۱۱۲۸) به عبارت دیگر، شرط به معنای الزام چیزی، و التزام به چیز دیگر آمده است.
ب) مفهوم شرط از نظر فلسفی
شرط از نظر منطقی و فلسفی، امر لازم برای تحقق امر دیگری است که مشروط نامیده میشود.
پ) مفهوم شرط از نظر حقوقی
شرط در معنای حقوقی که از معنای لغوی آن دور نیفتاده؛ عبارت است از تعهد مستقیم یا غیرمستقیم مرتبط به عقد مشروط و در معنی مصدری عبارت است از مرتبط کردن تعهد مستقیم یا غیرمستقیم به عقد مشروط، به اراده طرفهای آن در این اصطلاح، تعلیق خارج از معنای تخصصی شرط است. (شهیدی، ۱۳۸۶، ۱۸) به عبارت دیگر، شرط امری است محتملالوقوع در آینده که طرفین عقد یا ایقاع کننده، حدوث اثر حقوقی عقد یا ایقاع را «کلاً یا بعضاً» متوقف بر حدوث آن امر محتملالوقوع نماید. (جعفری لنگرودی، ۱۳۸۷، ۳۸۰) در واقع واژه شرط در مواد ۲۳۲ به بعد قانون مدنی نیز به همین معنا به کار رفته است.
۴- مفهوم علیت
برخی معتقدند: «در سبز فایل، علت تا حدودی به دو معنای مختلف گرفته شده است؛ یکی اهمیت بیشتری به توالی زمانی معلول نسبت به علت داده شده و دیگری نسبت به ضرورت عقلی میان معلول و علت بیشتر ملحوظ بوده است.» (ژان وال، ۱۳۷۰، ۳۱۹) بنابرین، حقوقدانان الزاماًً، ملتزم به تمام یافته ها و داده های فلاسفه در مورد رابطه علیت نمیباشند لیکن برای خطا زدایی و درک دقیقتر رابطه علیت بینیاز از معیارهای فلسفی نیستند. (صلحی، ۱۳۸۹، ۸۴) بنابرین، اختصاراً مفهوم رابطه علیت را در مفهوم فلسفه و علم حقوق مورد بررسی قرار خواهیم داد.
الف) مفهوم رابطه علیت در فلسفه
اهمیت علیت در فلسفه در پاسخگوئی به دو سوال اساسی آشکار میگردد که عبارتند از: یکی، نقش رابطه علیت در اثبات وجود خداوند و دیگری، اهمیت آن در ارتباط وجودی میان اشیاء و وقایع. (صلحی، ۱۳۸۹، ۸۴) خصلت علیت و اصول حاکم بر آن در نیل به هدف نخست، بیش از آنکه جنبه مادیگرایانه داشته باشد، متافیزیکی و فیزیکی و ایدئولوژی محور است لیکن در موضوع دوم، رابطه علیت به عنوان یک واقعیت و امر ملموس مورد تحقیق و بررسی قرار میگیرد. (طاهرینسب، ۱۳۸۹، ۴۶)
ب) مفهوم رابطه علیت در حقوق
جنایت بر نفس و عضو از جمله جرایم مقید به نتیجه بوده علاوه بر فعل ارتکابی، حدوث نتیجه غیرقانونی نیز شرط تحقق آن محسوب میگردد. از این رو وقوع و احراز مرگ از عناصر اساسی جنایت قتل است. بدیهی است در صورتی جانی نسبت به مرگ مجنیعلیه و دیگر صدمات مسئوول خواهد بود که وقوع جنایت نتیجه حاصل از فعل وی باشد، به نحوی که بتوان مرگ را ناشی از اقدامات جانی شمرد و جنایت ارتکابی را مستند به فعل وی دانست. (صادقی، ۱۳۸۶، ۸۳) به عبارت دیگر، در بحث رابطه علیت، این نکته بایستی بررسی شود که آیا جنایت بر نفس و عضو مستند به رفتار مرتکب است یا خیر؟ بدیهی است این رابطه بایستی یک رابطه ناگسستنی باشد، به این صورت که عامل دیگری این رابطه را قطع نکند. به عنوان مثال؛ شخصی که مجنیعلیه را از فراز ساختمان بلندی به طرف پایین پرتاب کرده و منجر به مرگ او شده، بدون تردید قاتل است. چون مرگ مستند به عمل پرتاب کردن اوست. اما اگر در این مثال، عاملی غیر از رفتار مرتکب رابطه بین عمل (پرتاب کردن) و مرگ مجنیعلیه را قطع نماید و جنایت ارتکابی را به خود مستند سازد، دیگر مرتکب اولی مسئوولیت کیفری نخواهد داشت. بر همین اساس است که ماده ۳۷۰ قانون مجازات اسلامی مقرر میدارد: «هرگاه کسی آسیبی به شخصی وارد کند و بعد از آن دیگری او را به قتل برساند قاتل همان نفر دوم است اگرچه آسیب سابق به تنهایی موجب مرگ میگردید و اولی فقط به قصاص عضو محکوم میشود» بنابرین هرچند بدون فعل شخص دوم هم قتل واقع میشد و عمل شخص اول آنچنان بود که به تنهایی هم موجب مرگ میگردید، اما آن کسی که عملاً به مرگ مقتول فعلیت بخشیده و سلب حیات را مستند به عمل خود ساخته، شخص دوم است. به عبارت دیگر، هرچند امکان استناد سلب حیات به فعل پرتاب کننده وجود داشته است، اما کسی که به سلب حیات فعلیت بخشیده است، دومی است و آن چه برای قاتل محسوب شدن مرتکب حائز اهمیت است، این است که شخص عملاً به سلب حیات دیگری فعلیت ببخشد. (پوربافرانی، ۱۳۸۸، ۶۰و۵۹) بنابرین آن چیزی که در مسئوولیت کیفری دارای اهمیت است، انتساب نتیجه مجرمانه به رفتار مجرمانه و مرتکب آن است.
گفتار سوم- انواع رابطه علیت در معنای عام
رابطه علیت در معنای عام به انواع مختلف به شرح ذیل تقسیم میگردد.
۱- انواع علت در معنای خاص
علت در معنی خاص به دو دسته زیر تقسیم میشود.
الف) علت تامه
علت تامه عبارت است از؛ چیزی «یا مجموعه چیزیهای که وجود دهنده یا هستی بخش معلول است به طوری که با فرض آن معلول وجود پیدا میکند و با فرض عدم آن، معلول وجود نمییابد. (صلحی، ۱۳۸۹، ۵۴) به عبارت دیگر؛ علت تامه، شرط لازم و کافی برای تحقق معلول است.
ب) علت ناقصه
علت ناقصه عبارت است از؛ چیزی «دو یا مجموعه چیزهای» که فقط شرط لازم برای وجود معلول است، ولی شرط کافی نمیباشد. به عبارت دیگر؛ هرگاه علت مرکب از چند جزء باشد. هر جزء «و نیز مجموعه به اجزا غیر از آخرین جزء» را علت ناقصه میگویند.» (اعتمادی «خیاوی»، ۱۳۸۴، ۴۵) به بیان دیگر مجموعه علل و عوامل علت ناقصه، شرط لازم و کافی برای تحقق معلول است.
۲- انواع سبب
با توجه به تنوع رفتار مرتکب در ایجاد سببیب در جنایت حقوقدانان اسلامی سبب را به انواع متمایز به شرح زیرتقسیم کردهاند:
الف) سبب شرعی یا قانونی
[جمعه 1401-09-25] [ 09:35:00 ق.ظ ]
|