ز فخر این کتابم پادشاهی‌ست
به نو هر ساعتی جانی فرستد
چو من از غیب روزی‌خواره باشم

کالهی‌نامه از فضل الهی‌ست
زغیبم هر نفس جانی فرستد
چرا در بند هر بیچاره باشم

الهی‌نامه، ص۳۹۷

 

ـ اسرارنامه
با توجه به شیوه‌‌ی بیان و طرح کتاب، به نظر می‌‌رسد که اسرارنامه از اولین کتاب‌‌ها و آثار عطّار باشد. «کوتاه‌‌ترین منظومه‌‌ی عطّار است، مشتمل بر ۹۸ حکایت که در ۲۲ مقاله بیان شده است. در این منظومه، عطّار بر خلاف سایر مثنوی‌‌هایش، حکایت‌‌های کوتاه فرعی را در ضمن یک حکایت جامع نیاورده، بلکه آن‌‌ها را به صورت مقاله‌‌ها و خطابه‌‌های جداگانه تنظیم کرده است که هر یک شامل حکایت‌‌ها و تمثیل‌‌هایی است و از این نظر، بی‌‌شباهت به حدیقهالحقیقه سنایی و مخزن‌الاسرار نظامی نیست.»[۴۲]
ـ مختارنامه
مختارنامه مشتمل بر دو هزار و سیصد رباعی است که عطّار آن را در پایان زندگی، با عنوان مختارنامه بر حسب موضوع در پنجاه باب تدوین کرده است.[۴۳]
می‌‌دانیم که عطّار یکی از پرکارترین شاعران ایران در دوره‌‌ی خویش است. هر چند که او را بیشتر یک سراینده‌‌ی بزرگ در داستان‌سرایی می‌‌دانند، امّا چیرگی و تسلّط عطّار در انواع فنون و قالب شعری، وی را شاعری جامع معرّفی کرده است. شاید رباعی به علت اوج ایجاز در لفظ و معنا، یکی از فنّی‌‌ترین قالب‌‌های شعری باشد. حال اگر شاعری بتواند از عهده‌‌ی این نوع قالب شعری ممتاز برآید ماندگاری وی در ذهن مردمان و حافظه‌‌ی تاریخی ملّت تثبیت می‌‌شود. عطّار در این راستا چنان چیره‌دست که خواننده به زحمت به این باور می‌‌رسد که از عطّار است؛ تا جایی که بعضی از رباعیات عطّار را مهمّ‌‌ترین دریچه‌‌های خیام‌شناسی می‌‌دانند.
در «مختارنامه» لحظه‌‌ها و تجربه‌‌های روحی عطّار، به مراحل بیشتر و متنوع‌‌تر از دیگر آثارش نمودار است.[۴۴] درست است که عطّار این رباعی را به پنجاه باب تقسیم کرده است، امّا تنوّع لحظه‌‌ها و تجارب عرفانی او، به حدی است که در صد باب هم قابل مقوله بندی شده نیست…؛ اضطراب عارف، شوق او، تحیر او و بسیاری حالات که کلمه‌‌ای خاص برای آن نمی‌‌توان یافت.[۴۵]

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

ـ دیوان
عطّار علاوه بر مثنوی‌‌های دل‌انگیز و پر مغز و رباعیات پر محتوا و عالی، از زیباترین قالب شعری دوره‌‌ی خویش یعنی غزل هم، غافل نبوده و در این وادی هم در ردیف یکی از بزرگ‌‌ترین غزل‌سرایان عرفان فارسی است. غزل او را یکی از مهمّ‌‌ترین مراحل تکامل غزل عرفانی می‌‌دانند که در غزلیّات مولوی به اوج می‌‌رسد[۴۶] و مهم‌‌ترین درون مایه‌‌ی این غزل‌‌ها آموزه‌‌های عرفانی است و عطّار «آن معانی بلند را چنان ساده و بی‌پیرایه بیان می‌‌کند که باعث انتقادهای ادیبانه بر وی شده است.»[۴۷]
غزلیّات عطّار از نظر ساختاری هم موضوع خاصی را دنبال می‌‌کند و به اصطلاح از وحدت درونی برخوردار است. نکته‌ی قابل توجّه در آن است که هنوز غزل عرفانی در مراحل اوّلیه‌‌ی رشد قرار دارد و عطّار آن را به سیر صعودی تکامل سوق می‌‌دهد.
ـ تذکرهالاولیاء
تذکرهالاولیاء یکی از جذّاب‌‌ترین کتب عرفانی در شرح حال ۹۶ تن از عارفان و صوفیان است که به زبان فارسی ساده روان و نثری شیوا و دل‌‌انگیز نگاشته شده است. عطّار مهم‌‌ترین انگیزه‌‌ی نگارش آن را آشفتگی زمان و دوری مردم از ارزش‌‌های معنوی برمی‌‌شمارد و سخنان مشایخ را چراغ راه هدایت می‌‌داند و تفسیر شرع و اخبار قرآن می‌‌انگارد،[۴۸] تا قلب مردمان به این سخنان برای پذیرش هدایت و راه طریقت و خداشناسی آمده شود.
در میان مصححّان و محقّقان در تذکرهالاولیاء، تا حالا بهترین تصحیح با توضیح از آنِ محمّد استعلامی است.[۴۹]
از ایرادهای آشکار تذکرهالاولیاء در تحقیقات و نقد ادبی روایات بسیاری بدون ذکر اسناد و توجّه به صحت مطالب است. البته عطّار خود بر این عیب آگاه است و در مقدّمه‌ی کتاب به دلایلی آن را توجیه می‌‌کند. امّا به نظر می‌‌رسد این کتاب از یادداشت‌‌های او در سالیان متمادی جمع‌‌آوری شده باشد و اسناد به مرور زمان از بین رفته باشند.
در این کتاب خلط روایت‌‌ها و آشفتگی آن‌‌ها، نمایان است؛ بارها روایتی را به یکی از عرفا و صوفی‌ها نسبت می‌دهد و در جایی دیگر همان روایت یا شبیه به آن را به یکی دیگر؛ مانند حکایت توبه‌ی شمعون زردتشت و آتش‌پرست با حسن بصری و همانند آن حکایت توبه‌ی بهرام آتش‌پرست با احمد حرب (۲۷۸) و وقایع وفات سهل بن عبدالله تستری در پیش عبدالله بن مبارک و در کنار چهار صد مرید که شاه دل‌گیر را جانشین خود می‌‌کند، یا وقایع متفاوت معروف کرخی(ص۷۹۱)؛ و گاهی چندین عارف را دارای چهارصد مرید معرّفی می‌‌کند همچون سهل تستری و شیخ صنعان(ص۲۷۸) و…
از محدّث بودن ابوالحسن خرقانی بحث می‌‌کند در حالی که او عارف آزاد و رها از این گونه تعلقات است.»[۵۰]
ـ سرچشمه‌ها و مآخذ شعر عطّار
توجه به سرچشمه‌‌های اندیشه و مطالعه‌‌ی هر شاعری و تأمّل در اینکه از چه کسانی تأثیر پذیرفته و چه آثاری را در مطالعه داشته می‌‌تواند به شناخت آن شاعر کمک کند.[۵۱]
می‌‌دانیم سنت و میراث ادبی یکی از عوامل مؤثر در تحوّل شعر کلاسیک بوده است و شکی نیست گستردگی آثار، تأثیرگذاری زبان و اندیشه‌‌ی عطّار از سرچشمه‌‌های متنوع و رنگینی حکایت دارد که پشتوانه‌‌ی اندیشه و مطالعات وی را تشکیل داده‌‌اند.[۵۲]
«عطّار توجّه زیادی به قرآن و حدیث و اقوال مشایخ داشته و از میان آثاری که مورد مراجعه او بوده بعد از قرآن و تفسیر و حدیث و قصص، آثاری چون رساله‌‌ی قشیریه، کشف‌المحجوب، آثار غزّالی به خصوص احیاء علوم‌الدّین و حدیقه‌ی سنایی در مکان نخست قرار دارند.»[۵۳]
سرچشمه و آبشخور اصلی اندیشه‌‌ها و تفکرات عطّار را می‌‌توان در چند بخش خلاصه کرد: قرآن، تفسیر، حدیث، شاعران و صوفیان قبل از وی و متکلّمین اشاعره به ویژه غزّالی.
عطّار در تذکرهالاولیاء(ص۴) می‌‌گوید: «امّا بعد، چون از قرآن و اخبار گذشتی، هیچ سخن بالای سخن مشایخ طریقت نیست که سخن ایشان نتیجه‌ی کار و حاصل است نه ثمره‌ی حفظ و قال، و از عیان است نه از بیان، و از اسرار است نه از تکرار، و از علم لَدُنی است نه از علم کسبی؛ و از جوشیدن است نه از کوشیدن، و از عالم «اَدَّبَنَی رَبّی» است نه از جهان « عَلَمَنی اَبی» که ایشان ورثه انبیاءاند.»
مآخذ بسیاری از داستان‌‌های عطّار را می‌‌توان در کتاب‌‌های نظیر قصص‌الانبیاء نیشابوری و کشف‌الاسرار و قصص قرآن یافت. گستردگی موضوعات و تنوع اندیشه‌‌های عطّار در آثارش، تا حدّی است که این گفته‌‌ی دولتشاه سمرقندی را به حقیقت نزدیک می‌‌کند که گفته است: «عطّار چهارصد جلد کتاب اهل طریقت را مطالعه نموده و جمع کرده است.»[۵۴]
از مسلّمات عطّار است که در فقه و علوم قرآن و حدیث و عربی و تا حدی فلسفه و نجوم و… اطلاعات وسیعی داشته و «عطّار، جامع برکنار از معرفت دین را گرفتار خباثت و جوامع با تفکر اسلامی را که اعتصام به آموزش علوم اسلامی دارند رهرو طریقت نجات می‌‌شناسند.»[۵۵]
البته علوم شرعی و عرفان را برفلسفه ترجیح می‌‌داده است:

 

علم دین فقه است و تفسیر و حدیث
مرد دین صوفی است مقری و فقیه
این سه علم است اصل و این سه منبع است
من در این هر علم بویی برده‌ام

هر که خواند غیر این گردد خبیث
گرنه این خوانی منت خوانم سفیه
هر چه بگذشتی از این لاینفع است
پیش هر رنگی رگویی برده‌ام

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت