|
|
↑
Eichengreen, Barry,’’ Globalizing Capital: A History of the International Monetary System ‘’, Princeton University Press,2010,p61.
↑ بهره بانکی استقراضات دولتی دولت بریتانیا از بانک مرکزی انگلستان در آغاز تاسیس ۱۰ تا ۱۴ درصد بود که این میزان در آغاز قرن هجدهم به ۵ تا ۶ درصد و امروزه به ۲ الی ۳ درصد بالغ می گردد. ↑
-
- R. Jones ↑
Jones, J. R. 1994. Fiscal Policies, Liberties, and Representative Government During the Reigns of the Last Stuarts. In Fiscal Crises, Liberty, and Representative Government, edited by Philip T. Hoffman and Kathryn Norberg, 67–۹۵٫ Stanford, Calif.: Stanford University Press. ↑
Sofer, Morry,’’ Spanish Business Dictionary: Multicultural Business Spanish’’, Taylor Trade Publications,2012,p48.
↑
Péteri, György,'’ Global Monetary Regime and National Central Banking: The Case of Hungary, 1921-1929,’’ Social Science Monographs, 2002,p197.
↑ Eichengreen, Barry,opcit,p76. ↑ در کنار موارد مطروحه،می توان به تاریخچه نقش آفرینی دو بانک مرکزی انگلیس و آمریکا به طور خاص پرداخت.در ذیل خلاصه ای از این عملکرد و تاریخچه این دو بانک آورده می شود. ۱-بانک مرکزی آمریکا:بانک مرکزی آمریکا توسط کنگره در سال ۱۹۱۳ تاسیس شد.بانک مرکزی آمریکا به انجام خدمات معمول یک بانک مرکزی از قبیل سیاست پولی می پردازد و به عنوان ناظر و قانون گذار نهادهای بانکداری نیز عمل می نماید.بانک مرکزی آمریکا یک نهاد مستقل از دولت مرکزی است و منابع و وجوهات از آن خود را دارد و لیکن تحت نظارت کنگره آمریکا است که می تواند قوانینی را که بر بانک مرکزی آمریکا تاثیر می گذارد به تصویب برساند.ساختار سیستم بانک مرکزی آمریکا به روش نامتمرکز پی ریزی شده است به نحوی که ۱۲ بانک مرکزی منطقه ای در ۱۲ ناحیه را شامل می شودکه نماینده گستره جمعیتی ابالات متحده آمریکا در سال ۱۹۱۳ می باشند.بدین ترتیب نواحی بیشتری را در ساحل شرقی ایالات متحده نسبت به ساحل غربی آن شاهدیم و درایالت میسوری دو بانک مرکزی وجود دارد.هر بانک مرکزی منطقه ای اعضای هیئت مدیره مجزایی دارد و سهامی را به بانک های تجاری که به بانک های عضو موسومند منتقل می نمایند.این بانک های تجاری باید سهامی را به ارزش ۶ درصد سرمایه شان را از بانک مرکزی منطقه خود بخرند.بانک های تجاری نمی توانند به معامله این سهام بپردازند ولی سود این سهام را دریافت می کنند و در انتخاب اعضای هیئت مدیره و رییس بانک مرکزی منطقه ای مشارکت می نمایند.آنها سپرده های خود را در نزد این بانک مرکزی منطقه ای نگاه داری می کنند و می توانند از آن بانک مرکزی وام بگیرند.سیستم بانک مرکزی آمریکا یک هیئت مدیره در واشنگتن دی .سی و یک کمیته بازار آزاد فدرال دارد.کمیته بازار باز فدرال که اعضای آن شامل تمامی اعضای هیئت مدیره،رییس بانک مرکزی نیویورک و چهار رییس بانک مرکزی منطقه ای به صورت دوره ای می باشد بر عملیات بازار آزاد نظارت می کند.این عملیات خرید و فروش اوراق بهادار به ویژه اوراق قرضه دولت آمریکا در بازار آزاد به منظور تاثیرگذاری بر شرایط پولی کلی می باشد. ۲-بانک مرکزی انگلیس:بانک مرکزی انگلیس در سال ۱۶۹۴ تاسیس شد.بانک مرکزی انگلیس مسئولیت ثبات سیستم بانکداری و دیگر بازارهای مالی انگلیس را برعهده داردو نیز حفظ ثبات قیمت ها.زمانی،وزیر داراثیی انگلیس تصمیم می گرفت که آیا نرخ بهره را تغییر دهد یا خیرو بانک مرکزی انگلیس فقط مشاوره می داد.منتقدان گفتند که دولت نباید چنان قدرتی داشته باشد چرا که تصمیمات سیاسی و اقتصادی منفی دارد.بعد از پیروزی حزب کارگر در انتخابات سراسری سال ۱۹۹۷،گوردون براون که در آن زمان وزیر دارایی انگلیس بود مسئولیت کامل سیاست پولی را به بانک مرکزی انگلیس داد.دولت بانک مرکزی انگلیس را موظف کرد که نرخ تورم را در حدود ۲ درصد نگه دارد.اگر نرخ تورم به اندازه یک درصد افزایش یا کاهش یابد رییس کل بانک مرکزی انگلیس نامه ای توضیحی را به وزیر دارایی خواهد نوشت.و شرح داده خواهد داد که بانک مرکزی چه اقداماتی را برای بازگرداندن نرخ تورم به نرخ مصوب ۲ درصدی انجام خواهد داد. ↑
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
اسماگی،لورنزو؛مسئله استقلال بانک مرکزی از نظریه تا عمل،ارائه شده در کنفرانس نظارت کارآمد و مشارکت موثر،ترجمه سیلوانا عظیمی،مجله تازه های اقتصاد،ص۷۴٫ ↑ Legal Independence ↑ actual Independence ↑ Cukierman, A. (2007) De Jure, De Facto, and Desired Independence: The Bank of Israel as a Case Study, in N. Liviatan and H. Barkai (eds.), The Bank of Israel, Vol. 2, Selected Topics in Israel’s Monetary Policy. Oxford: Oxford University Press ↑ Grilli, V., Masciandaro, D., and Tabellini, G. (1991) ‘Political and Monetary Institutions and Public Financial Policies in the Industrial Countries’. Economic Policy, 13: 341–۹۲٫ ↑
Debelle ,Guy, Fischer ,Stanley ,’’ How Independent Should a Central Bank Be?’’, Center for Economic Policy Research, Stanford University, 2011,p28.
↑ Alexander, K. (2000b) The Role of Soft Law in the Legalization of International Banking Supervision: A Conceptual Approach, ESRC Centre for Business Research Working Paper 168, Cambridge: University of Cambridge,p13 ↑ Grilli, V., Masciandaro, D., and Tabellini, G. (1991) ‘Political and Monetary Institutions and Public Financial Policies in the Industrial Countries’. Economic Policy, 13: 341–۹۲٫ ↑ Cukierman, A. (1992) Central Bank Strategy, Credibility, and Independence: Theory and Evidence. Cambridge, Massachusetts: MIT Press. ↑ Cukierman, A., Webb, S.B., and Neyapti, B. (1992) ‘Measuring the Independence of Central Banks and its Effect on Policy Outcomes’. World Bank Economic Review, 6: 439–۵۸٫ ↑ Barth, J.R., Caprio Jr, G., and Levine, R. (2001b) The Regulation and Supervision of Banks Around the World, World Bank Working Paper 2725, Washington, DC: World Bank,p21 ↑ Barth, J.R., Nolle, D.E., and Rice, T.N. (2000) “Commerical Banking Structure, Regulation, and Performance: An International Comparison,” in D.B. Papadimitriou, ed., Modernizing Financial Systems, London: Macmillan Press,p32. ↑
Johnson,Andreas,’’ International Monetary Fund Annual Report 2008: Making the Global Economy Work for All’’, International Monetary Fund,2008,p65.
↑ Beduc, L., Ducruezet, F., and Papadacci, P. (1992) “The French Financial System,” in G.G. Kaufman, ed., Banking Structures in Major Countries, Dordrecht, the Netherlands,p45. Kluwer Academic Publishers Group,p63. ↑ Botcheva, L. and Martin, L.L. (2001) “Institutional Effects on State Behavior: Convergence and Divergence,” International Studies Quarterly, 45, 1, p26. ↑ Boyd, J.H. and Gertler, M. (1993) U.S. Commercial Banking: Trends, Cycles, and Policy, Economic Research Report 93–۱۹, C.V. Starr Center for Applied Economics, New York University.,p157. ↑
Singleton, John,’’ Central Banking in the Twentieth Century’’, Cambridge University Press,2010,p91.
↑ Rosa Lastra ↑ Calomiris, C.W. (2000) U.S. Bank Deregulation in Historical Perspective, Cambridge : Cambridge University Press. ↑ Cox, G.W. and McCubbins, M.D. (2001) “The Institutional Determinants of Economic Policy Outcomes,” in S. Haggard and D. McCubbins, eds, Presidents, Parliaments, and Policy, Cambridge: Cambridge University Press. ↑ شاید یکی از دلایل اساسی در زمینه تفاوت های نظرات میان صاحب نظران راجع به وظایف بانک های مرکزی را بتوان در عدم توجه به مرور تاریخی وظایف بانک داری مرکزی دانست.بانک های مرکزی اتریش،دانمارک،فرانسه و ایتالیا و پرتغال و اسپانیا به منظور بازگرداندن ثبات مالی تاسیس شدند و نیز به منظور بازگرداندن اعتبار اسکناس.بنابراین تعقیب ثبات پولی و یک سیستم پول ملی معتبر یکی از وظایف کلیدی بانک های مرکزی حتی با امروز بوده اگرچه به شیوه ای متفاوت از شیوه امروزی اعمال می شده است.با مرور زمان این بانک های غالب،نقش بانکداری بانک های دیگر را پذیرفتند.به دلایل تجاری بانک غالاب گهگاهی به بانک های مشتری برای پوشش دادن مشکلات موقتی نقدینگی آنها وام می داد و این وظیفه ای بود که تقریبا و طبیعتا کمک به سلامت بانک های مشتری را در پی داشت. هر دو این کارکردها یعنی کارکرد به عنوان آخرین وام دهنده و نظارت غیر رسمی بر بانکداری تا حدودی با آنچه که امروزه ما از این دو وظیفه و کارکرد می شناسیم متفاوت بوده اند چرا که انگیزه آنها در آن زمان انگیزه و تقسیم شخصی تجارت بوده تا اینکه در تعقیب یک هدف مبتنی بر خیرعمومی بوده باشد.فروپاشی نظام استاندارد طلا موجب تغییر ماهیت وظیفه یا کارکرد سیاست پولی گردید بدون اینکه قابلیت تبدیل ارز در قوانین جدید پیش بینی شود.کشورها با گزینه چگونگی ارزش داخلی و خارجی پول ملی خودشان به بهترین نحو ممکن مواجه شدند.اینکه این انتخاب چگونه صورت می گیرد هسته اصلی وظیفه و کارکرد بانک مرکزی مدرن است. وظیفه نظارت و تنظیم نیز در پی تغییر دیدگاه ها در مورد نقش دولت در دخالت به منظور تنظیم و هدایت فعالیت اقتصادی برای بانک های مرکزی شناخته شد.تغییر دیدگاه ها در مورد نقش دولت و دخالت مستقیم هم چنین به ایجاد وظیفه و کارکرد توسعه اقتصادی بانک های مرکزی نیز منجر شد.برای اطلاعات بیشتر ن.ک به
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-09-24] [ 08:54:00 ب.ظ ]
|
|
۰
۰
۶۷۲٫۲۲۷۵
۸۶۱٫۰۸۳۴
۷۰۲٫۱۱۰۵
۸۴۰٫۵۴۱
شکل ۵- : نمودار پروفایل فشار چاه برای چهار حالت بدون فرازآوری با گاز، فراز آوری با نیتروژن، کربن دی اکسید و گاز دودکش
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
با توجه به جدول و نمودار مشاهده می شود که در فراز آوری با گاز با بهره گرفتن از نیتروژن کمترین افت فشار در طول چاه اتفاق میافتد. عملکرد گاز دودکش نیز در فرایند فراز اوری با گاز بسیار مناسب است و نمودار افت فشار گاز دودکش از نمودار گاز نیتروژن فاصله قابل توجهی ندارد. به دلیل اینکه تهیه گاز دودکش در بسیاری از مخازن به راحتی می تواند در دسترس باشد این نتیجه بسیار حائز اهمیت است. گاز کربن دی اکسید عملکرد خوبی در فرایند فراز آوری با گاز نشان نداده است و نمودار افت فشار آن تفاوت زیادی با حالتی که هیچ گازی تزریق نشود ندارد. نتایج خوب به دست آمده برای گاز نیتروژن می تواند به دلیل چگالی کم آن باشد. به وزن کم این گاز نسبت به سایر گازها، با تزریق نیتروژن به درون ستون سیال داخل لوله مغزی، وزن ستون سیال نسبت به سایر گازها بیشتر کاهش مییابد و افت فشار ناشی از وزن ستون سیال کاهش پیدا می کند. بخش زیادی از ترکیب گاز دودکش نیز از نیتروژن تشکیل شده است. بنابر این گاز دودکش نیز از خود خواص مشابهی نشان میدهد. از طرفی گاز کربن دی اکسید نسبت به سایر گازها سنگین است. از این رو استفاده از آن در عملیات فراز آوری با گاز منطقی به نظر نمیرسد. در نمودار بعد مقایسه بین گاز نیتروژن، گاز کربن دی اکسید و گازهای هیدروکربنی صورت گرفته است. شکل ۵- :پروفایل فشار چاه برای پنج حالت بدون فرازآوری با گاز، فراز آوری با متان، گاز جداکننده، کربن دی اکسید و نیتروژن در نمودار بالا مشخص است که عملکرد گاز نیتروژن نسبت به سایر گازها بسیار بهتر است. در میان گازهای هیدروکربنی فقط گاز جداکننده عملکرد قابل قبولی دارد. افت فشار برای گاز متان و دی اکسید کربن زیاد است و نمودار توزیع فشار آن ها به نمودار افت فشار در حالتی که گاز تزریق نمی شود نزدیک است.
۵-۲-۱-۲- تأثیر دمای گاز تزریقی بر پروفایل فشار
در قسمت قبل مشاهده شد که گاز نیتروژن بهترین عملکرد را در فراز آوری با گاز دارد. به منظور بررسی تأثیر دمای گاز تزریقی بر وضعیت توزیع فشار در چاه، در شکل ۵-۵ نمودار افت فشار برای حالت هایی که گاز نیتروژن با دما های مختلف به درون چاه تزریق شود رسم شده است. باید توجه داشت که فرض بر این است که گاز تزریقی در عمق تزریق با یک گرمکن ته چاهی به دمای مورد نظر رسیده است. شرایط تزریق همان شرایط جدول ۴-۲ است و فقط دمای گاز تزریقی تغییر داده شده است. در شکل ۵-۴ توزیع دما در چاه در سه حالت مختلف از نظر دمای گاز تزریقی دیده می شود. شکل ۵- : نمودار پروفایل دما برای سه حالت تزریق نیتروژن در دمای ۳۵۰، ۵۵۰ و ۷۵۰ کلوین در نمودارهای بالا گاز نیتروژن به ترتیب با دمای ۳۵۰، ۵۵۰ و ۷۵۰ کلوین به درون لوله مغزی تزریق شده است. نمودارهای توزیع فشار از ته چاه تا نقطه تزریق بر هم منطبق هستند اما در نقطه تزریق، گاز تزریقی که دمای بیشتری نسبت به سیال درون چاه دارد، با سیال درون چاه مخلوط میشود و دما کل مخلوط را بالا میبرد. همان طور که از شکل مشخص است دمای مخلوط گاز تزریقی و سیال چاه در حالتی که دمای نیتروژن تزریقی بیشتر باشد، بیشتر است. در سه حالت بالا میزان گاز تزریقی در شرایط استاندارد مساوی است. بنابر این با محاسبه افت فشار در چاه در این سه حالت تأثیر عامل دمای گاز تزریقی بر توزیع فشار در چاه مشخص می شود. در جدول۵-۳ و شکل ۵-۵ افت فشار برای این سه حالت با یکدیگر مقایسه شده اند. جدول ۵- : پروفایل فشار برای سه حالت تزریق نیتروژن در دمای ۳۵۰، ۵۵۰ و ۷۵۰ کلوین
عمق
فشار (psia)
(m)
(ft)
۳۵۰ K
۵۵۰ K
۷۵۰ K
۱۹۵۰
۶۳۹۷٫۶۳۸
۱۹۶۷٫۹۰۷
۱۹۶۷٫۹۰۷
۱۹۶۷٫۹۰۷
۱۸۵۰
۶۰۶۹٫۵۵۴
۱۸۸۵٫۶۰۵
۱۸۸۵٫۶۰۵
۱۸۸۵٫۶۰۵
۱۷۵۰
۵۷۴۱٫۴۷
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
سایر پژوهشها نشان میدهد که فقدان گلیکوژن، اکسیژن، کراتین فسفات یا آدنوزین تری فسفات همیشه عامل تعیین کننده بروز خستگی نخواهد بود، زیرا یک عضله را به وسیله فعال کننده های شیمیائی مثل کلر و پتاسیم مجدداً میتوان تا بالاترین سطح برای خستگی به انقباض در آورد. بنابراین منابع انرژی برای تعدادی انقباض در عضله خسته باقی میماند. از طرف دیگر تجمع اسیدلاکتیک تولید شده در اثر متابولیسم غیرهوازی در خستگی نقش دارد زیرا که باعث تجمع یون هیدروژن یا پروتونهای آزاد میشود. این امر باعث کاهش PH محیط (اسیدی) میشود که روی عوامل انقباضی اثر گذاشته و باعث کاهش قدرت انقباض عضله میگردد، علت این امر به کاهش آزاد شدن یون کلسیم بر میگردد. یعنی در حضور یونهای H+ آزاد سازی Ca++ کاهش یافته و به همان نسبت واکنش یونهای کلسیم به تروپونین کاهش یافته و بدین ترتیب برخی از نقاط فعال پروتئینهای انقباضی امکان شرکت در مکانیزم لغزشی را نمییابند. از طرف دیگر با تراکم یون هیدروژن از فعالیت آنزیم فسفر فروکتوکیناز که آنزیم کلیدی در گلیکولیز بیهوازی است کاسته میشود. چنین بازدارندگیای سبب کندی مراحل گلیکولیز شده لذا دسترسی به ATP را جهت تامین انرژی را تقلیل میدهد (Paillard, 2012 (Guyton & Hall, 2006;Allman & Rice,2002;. (( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۲-۱۷٫ پروتکلهای خستگی اندام تحتانی پروتکلهای خستگی اندام تحتانی شامل خستگی عمومی عضلانی و یا خستگی موضعی عضلانی است. خستگی عمومی عضلانی شامل چندین مفصل و تعداد بسیاری از گروه های عضلانی است ولی خستگی موضعی عضلانی شامل عضلات یک مفصل و یا برخی از گروه های عضلانی است. خستگی عمومی عضلانی شامل جابهجایی تمام بدن در فضا مانند دویدن و راه رفتن است ولی خستگی موضعی عضلانی اغلب به وسیله تکرار یک انقباض عضلانی اختیاری مانند حرکت اکستنشن زانو، فلکشن زانو و … تا مرز خستگی ارادی است (Paillard, 2012(. سه نوع تکنیک برای پروتکلهای خستگی موضعی عضلانی مورد استفاده قرار میگیرد : ۱٫کاهش قدرت گروه های عضلانی تا یک ارزش خاص ۲٫نگهداری انقباض عضلانی ایزومتریک در یک بازه زمانی خاص ۳٫ناتوانی در ادامه یک حرکت تمرینی ویژه ۲-۱۸٫ میزان درک فشار (RPE)[71] به منظور ارزیابی و برآورد بار کار، روشهای مختلفی وجود دارد که یکی از این روشها، ارزیابی ذهنی است. مقیاس درک فشار تکنیکی است برای کمیکردن ذهنی شدت فعالیت ورزشی و یا تنظیم شدت فعالیت ورزشی مورد استفاده قرار میگیرد (بورگ ۱۹۹۸). این مقیاس یک روش رتبه بندی خیلی ساده برای اندازه گیری درک فشار است که با بار کار ارتباط خطی دارد. از مزیتهای اندازه گیری مقیاس ذهنی این است که دستورالعمل آسان و نیاز به وسایل ندارد و همچنین برای محقق اطلاعاتی پیرامون زمان پایان یک فعالیت را میدهد. مقیاسی که برای رتبه گذاری میزان تلاش درک شده حین کار فیزیکی به طور متداول در ارگونومی به کار برده می شود، مقیاس ۲۰-۶ امتیازی RPEبورگ است، در این مطالعه از مقیاس ۶ تا ۲۰ رتبهای استفاده شده است رتبه ۶ نشانه عدم خستگی و رتبه ۱۷ تا ۲۰ نشان دهنده واماندگی است (Qu & Yeo, 2011 Parijat & Lockhart,2008;). تأثیر خستگی موضعی عضلانی بر برخی از پارامترهای کینماتیکی و کنتیکی و عصبی عضلانی: کاهش شتاب مرکز ثقل، کاهش و افزایش گشتاور در مفاصل، کاهش زمان عکس العمل، تغییر در زوایای مفاصل هنگام راه رفتن، افزایش عرض گام، کاهش تعادل و پایداری، اختلال در حس عمقی عضلات، سقوط و سر خوردن(hajilou 2012) جدول ۲-۲ : مقیاس ۲۰-۶ RPE ۲-۱۹٫ اثر خستگی بر پارامترهای بیومکانیکی راه رفتن مطالعات اندکی اثر خستگی را بر پارامترهای راه رفتن انجام دادهاند. بیشتر این تحقیقات تغییرات کنتیکی و کینماتیکی راه رفتن بعد از خستگی اندام تحتانی را بررسی کردند. تمرکز این تحقیقات بر روی تغییرات ایجاد شده بعد از اعمال خستگی و جلوگیری از افتادن و سرخوردن بوده است. هلبوستاد[۷۲] و همکاران (۲۰۰۷) بر روی خستگی جسمانی بر روی پارامترهای راه رفتن افراد کهن سال پرداختند. پروتکل مورد استفاده ستهای بلند شدن و نشستن از یک صندلی ۴۶ سانتی متری بود. آنها بیان داشتند که خستگی باعث افزایش عرض گام در حین راه رفتن شده است ولی این افزایش باعث تغییر در سرعت راه رفتن نشده است. این افزایش عرض گام مکانیسمی برای جلوگیری از سقوط و لغزش بوده است. همچنین خستگی باعث تغییر در شتاب تنه در جهتهای قدامی-خلفی، عمودی و داخلی و خارجی شده است و این تغییرات در حرکت تنه را برای کنترل کردن مرکز ثقل در طی راه رفتن ضروری دانستند. ژینگدا کیویو[۷۳] و همکاران (۲۰۱۱) تأثیر حمل بار و خستگی اندام تحتانی را در حین راه رفتن بررسی کردند. پروتکل مورد استفاده راه رفتن بر روی تردمیل بود. آنها ابراز داشتند که خستگی باعث افزایش عرض گام می شود. همچنین باعث افزایش دامنه حرکتی تنه و ران می شود. همچنین خستگی باعث تغییر در دامنه حرکتی مفصل زانو شده بود. این محققین بیان داشتند افزایش دامنه حرکتی مفاصل نیاز به تنش عضلانی بیشتری دارد و ممکن است باعث افزایش ریسک آسیبهای اسکلتی-عضلانی مانند استرین عضلانی و مشکلات مفصلی در حین راه رفتن بشود. نتایج آنها نشان داد که تغییرات ایجاد شده می تواند ریسک افتادن را افزایش دهد. پاریجات(۲۰۰۸) تأثیر خستگی عضلات چهار سر رانی بر روی بیومکانیک راه رفتن و افتادن را بررسی کرد. برای پروتکل خستگی از دستگاه ایزوکنتیک استفاده کردند. یافتههای تحقیق نشان داد که بعد از خستگی سرعت تماس پاشنه افزایش پیدا می کند. شتاب روبه جلوی مرکز ثقل حین راه رفتن کاهش پیدا کرد. اطلاعات کینماتیک نشان داد که مفصل زانو تا حدود ۳۰ درصد ابتدای فاز استانس و دوباره در پایان استانس فلکشن بیشتری بعد از خستگی پیدا می کند. مفصل مچ پا خیلی سریعتر (حدود ۱۵ درصد فاز استانس) به اوج پلانتار فلکشنی خود میرسید ولی به طور کلی دورسی فلکشن و پلانترفلکشن بعد از خستگی کاهش پیدا کرد. سرعت زاویهای مفصل زانو و مچ بعد از خستگی در مرحله تماس پاشنه تغییرات معنی داری پیدا کرده بود. همچنین کاهش در اوج گشتاور اکستنسوری مفصل زانو بعد از اعمال خستگی را نیز گزارش کرد. نتایج این مطالعه آشکار کرد که خستگی موضعی عضلات چهار سر رانی باعث افزایش ریسک افتادن و سرخوردن می شود. هاتفید[۷۴](۲۰۰۹) به بررسی اثر اختلال چهار سر رانی بر کنتیک و کینماتیک و فعالیت الکترومایوگرافی اندام تحتانی در حین راه رفتن پرداخت. برای پروتکل خستگی و اختلال چهار سر رانی از دستگاه ایزوکنتیک استفاده شد ولی فقط خستگی یک طرفه برای این مطالعه مورد استفاده قرار گرفت تا بینشی برای تأثیر این اختلال و احتمال ایجاد استئوآرتریت مفاصل بدست آید. نتایج کینماتیکی این مطالعه نشان داد بعد از خستگی سرعت راه رفتن تغییر پیدا نکرد، اداکشن زانو طی فاز نوسان افزایش پیدا کرد و چرخش خارجی درشت نی در تمام طول چرخه گیت افزایش پیدا کرد. نتایج کنتیکی این مطالعه نشان داد که گشتاور اکستنسوری زانو کاهش یافته و گشتاور اداکشنی مفصل زانو در فاز تماس راه رفتن افزایش یافته است. کاهش گشتاور تولیدی مفصل زانو باعث افزایش گشتاور مفاصل ران و مچ پا شده است. اطلاعات الکترومایوگرافی این مطالعه نشان داد که بعد از خستگی چهار سر تغییری در فعالیت سایر عضلات دیده نشده است. این محقق نتیجه گرفت که تغییرات ایجاد شده باعث ایجاد انتقال بارهای تماسی به منطقههای نامناسب مفصل زانو در حین راه رفتن می شود و باعث به وجود آمدن استئوآرتریت می شود. فصل سوم روش پژوهش ۳-۱٫ مقدمه در این فصل نوع تحقیق، روشهای جمعآوری داده ها و تجزیه و تحلیل آنها میباشد، که شامل بررسی متغیرهای مستقل و وابسته پژوهش، جامعه و نمونه آماری پژوهش، روشهای انتخاب آزمودنیها، جمعآوری اطلاعات، تجهیزات و ابزار اندازه گیری، روش و ترتیب انجام آزمون، روش تجزیه و تحلیل داده ها، مورد بحث قرار خواهد گرفت. ۳-۲٫ نوع تحقیق این تحقیق از نوع نیمه تجربی[۷۵] آزمایشگاهی است که دارای گروه های تجربی و کنترل وهمچنین شامل مراحل پیش و پس آزمون میباشد. ۳-۳٫ جامعه آماری و نحوه گزینش نمونهها تعداد ۲۰ نفر از دانشجویان مرد دانشگاه بوعلی سینا، به عنوان نمونه آماری در دسترس به صورت تصادفی از میان کل دانشجویان مرد این دانشگاه انتخاب شدند. ترکیب انتخاب و گروهبندی آزمودنیها به این شکل بود: تعداد ۱۰ نفر به عنوان گروه کف پای صاف و ۱۰ نفر به عنوان گروه نرمال ۳-۳-۱٫ شرایط عمومی ورود به آزمون نداشتن سابقه جراحی، شکستگی، سوختگی، مشکلات عصبی- عضلانی، آسیب یا ضربات جدی در اندام تحتانی و عدم استفاده از اندام مصنوعی در ران، زانو و مچ پا، عدم سابقه استفاده از هر نوع توکفشی یا کفش طبی، نداشتن دیابت و بیماریهای مربوط به اعصاب پیرامونی از شرایط عمومی آزمودنیها بود. این اطلاعات از طریق پرسشنامه عمومی و نیز به صورت شفاهی از آزمودنیها دریافت شد (Utian et al., 2008). ۳-۳-۲ شرایط اختصاصی ورود به آزمون آزمودنیها برای تقسیم بندی در گروه های نرمال و دچار صافی کف پا، از ناحیه پا مورد معاینه قرار گرفتند که برای این منظور از معاینات زیر استفاده کردیم. ۳-۳-۲-۱ شاخص قوس[۷۶]: برای به دست آوردن این شاخص از روشهای متفاوتی میتوان استفاده کرد، که ما در این مطالعه از فوت پرینت[۷۷] استفاده کردیم. در این روش مساحت کف پای فرد بوسیله پودر کربن صنعتی روی صفحه A4 ثبت میشد و سپس فایل اسکن شده این اثر در محیط نرم افزار Autocad وارد و مورد آنالیز قرار میگرفت. بدین ترتیب که طول پا به سه قسمت مساوی تقسیم شده و مساحت هر سه قسمت حاصله بطور جداگانه محاسبه میشود. این روش شاخصی با عنوان شاخص قوس پا، ارائه میدهد. برای طبقه بندی کلی ساختار پا، این روش مقیاسی را در اختیار ما قرار میدهد که بر اساس آن میتوان پا را به سه حالت کلی گود، نرمال و صاف طبقه بندی کرد (Murley et al., 2009a).
-
- کف پای گود AI ≤ ۲۱%
-
- پای دارای قوس نرمال ۲۱% < AI < 28%
-
- کف پای صاف AI ≥ ۲۸% (شکل ۳-۲).
شکل ۳- ۱٫ نواحی سه گانه کف پا و دستورالعمل محاسبه شاخص قوس. شکل ۳- ۲٫ طبقه بندی انواع پا براساس شاخص قوس.
شکل ۳-۳ پرینت پای گروه کف پای صاف و تقسیم بندیها و مساحت و محیط بخشهای مختلف پا شکل ۳-۴ . نحوه محاسبه مساحت در نرم افزار Autocad ۳-۳-۲-۲٫ ارتفاع ناوی نرمالایز شده [۷۸] این شاخص تعیین کننده ارتفاع استخوان ناوی نسبت به طول محور بریده شده پا میباشد. در این روش تعریف ارتفاع ناوی برابر است با فاصله سطح تماس پا با زمین تا برجستگی استخوان ناوی و تعریف طول محور بریده شده پا برابر است با فاصله عمودی بین اولین مفصل کف پایی- انگشتی تا خلفی ترین بخش پاشنه (شکل ۳-۵). با تقسیم ارتفاع ناوی بر طول محور بریده شده پا، یک شاخص بهدست می آید. در این مورد برای شاخص بهدست آمده مقیاسی تعیین شده است که بر اساس آن اعداد بین ۳۰/۰-۲۴/۰ دارای پای نرمال میباشند. هر چقدر میزان این نسبت کمتر باشد (۲۴/۰≤ NNHt) کف پای شخص صافتر میباشد و هرچه میزان این نسبت بیشتر باشد (۳۰/۰≥ NNHt) کف پای شخص گودتر است (Murley et al., 2009).
شکل ۳-۵٫ بالا: ارتفاع ناوی (H) و پایین : طول محور بریده شده پا (L). با تقسیم H/L این شاخص بهدست می آید. ۳-۳-۲-۳٫ افت ناوی[۷۹] برای اندازه گیری افت ناوی، ابتدا از آزمودنیها خواسته شد روی یک صندلی قرار گرفته و پای خود را در حالت بی وزنی قرار دهند و سپس پای فرد در حالت طبیعی مفصل ساب تالار قرار داده میشد، به طوری که محقق انگشت شست را در قسمت جلو و زیر قوزک داخلی پا قرار میداد و فرد به آرامی پا را به سمت داخل و خارج میچرخاند تا انگشت اشاره و شست محقق در یک راستا قرار بگیرد. در این حالت ابتدا زائده استخوان ناوی علامت زده میشد و سپس فاصله بین برجستگی استخوان ناوی با سطح زمین به وسیله خطکش اندازه گیری میگردید. در انتها از آزمودنی خواسته میشد که بایستد و در این حالت فاصله برجستگی استخوان ناوی با سطح زمین اندازه گیری میشد. در صورتیکه اختلاف این دو حالت بین ۵ تا ۹ میلی متر بود، کف پای فرد نرمال و اگر اختلاف بین این دو حالت بیشتر از ۱۰ میلیمتر به ثبت میرسید، کف پای فرد صاف در نظر گرفته میشد و چنانچه اختلاف بین دو حالت کمتر از ۴ میلیمتر بود، کف پای فرد گود فرض میگردید (لطافتکار و همکاران، ۱۳۹۱). شکل ۳- ۶٫ نحوه اندازه گیری افت استخوان ناوی.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
- ولایت و اطاعت از پیامبران یکی دیگر از مبانی اخلاق در کتاب مقدس و قرآن به شمار می آید. عهد عتیق بیان می کند که اگر کسی به سخنان نبی عمل نکند خداوند او را مجازات خواهد کرد (تثنیه۱۸: ۱۵ و ۱۹) و بر آنها اخم میگیرد (زکریا۷: ۱۲) و آنها را در چنگال دشمنان اسیر کرده و مورد آزار و اذیت آنها قرار میدهد (نحمیا۹: ۲۶-۲۷). نگاه قرآن به پیامبر(ص)و ائمه(ع)به عنوان یک الگو برای کمالات اخلاقی، نگاه به یک انسان کامل است و قبول ولایت آنها، یعنی تمسک به آنها در تمام امور اخلاقی و اجرای کامل دستورات شریعت. اما عهدجدید، عیسی را خدایی میداند که تجسد یافته است، گرچه بعد انسانی هم برای او قائل می شود. و با قبول ولایت او، شخص دیگر نیازی به انجام اعمال نیکو و اخلاقی ندارد، زیرا صرف ایمان به مسیح او را به نجات و رهایی میرساند.
- آزادی اراده و اختیار انسان، شالودهی علم اخلاق عهد عتیق است. ماهیت زندگی بشر به وسیله امیالش شکل میپذیرد. او می تواند در صورتی که مایل باشد از فرصتهای زندگی سوء استفاده کند. اما به هیچ وجه موافقت نشده است که چنین خطایی را مرتکب گردد. انگیزه بدی پیوسته وی را وسوسه می کند و به سوی فساد میکشاند. لکن اگر گمراه شود و سقوط کند، مسئولیت آن تنها با خود اوست.
- سهم انجام اعمال اخلاقی بشر با اختیار خود در حوزه رستگاری از نظر قرآن، در تمامی مراحل به درستی تبیین شده است. از دیدگاه قرآن، خداوند در بین مخلوقات خود انسان را انتخاب کرد و به او استعدادی عطا فرمود که توسط آن و به راهنمایی قرآن و اولیای الهی بتواند قید و بندهای شیطانی و نفسانی را از خود بزداید و آزادانه به عبادت خداوند و زندگانی شرافتمندانه ادامه دهد. اختیار به نظر مفسران قرآن، لطفی عظیم از جانب پروردگار به انسان است که درک حقیقت آن می تواند هدف از خلقت انسان به عنوان اشرف مخلوقات و مسخرنمودن عالم برای او را به وضوح نمایان سازد. در نتیجه این نوع نگرش، انسان با انگیزه و ایمان قوی و عشق به پروردگار به کسب فضایل اخلاقی و اجتناب از رذایل اخلاقی می پردازد و با پیروی از پیامبران و معصومین(ع)و با تشبّه و اقتدا به آنان، متخلق به اخلاق الاهی شده و به مقام خلیفهاللهی نائل میگردد.
- معاد یکی دیگر از مبانی اخلاقی در عهد جدید و قرآن است. اما در عهد عتیق سخنی صریح از رستاخیز و روز جزا، و بهشت به عنوان پاداش برای انجام فضایل اخلاقی و جهنم به عنوان عقاب برای ارتکاب رذایل اخلاقی وجود ندارد. و به نظر میرسد اگرثواب و عقابی نیز وجود داشته باشد معمولاًدرچارچوب زمان تحقق مییابد. از اینرو، عدم وجود این آموزه در اسفار خمسه که از جمله الواح اولیهای بوده که بر موسی(ع) نازل شده است، مبانی اخلاقی عهدعتیق را دچار اعوجاج می کند و مسیر را برای کج اندیشان باز می کند و محیط تحلیلهای نادرست را برای بیماردلان مهیّا میسازد. هر چند اگر در کتب بعدی یهودیان نیز اشاراتی به معاد باشد، باز مشکل سر جای خود باقی میماند که چرا خداوند به پیامبر اولوالعزمش چنین اصل مهم و بنیادی را تذکر نداده است؟! در صورتی که آموزه معاد، مورد اهتمام همه انبیای الهی بوده است و دعوت به دین، در صورتی معنا دارد که زندگی پس از مرگ جزء اصول اساسی آن باشد. شاید میل باطنی قوم یهود به زندگی دنیوی آنان را واداشته تا آیات معاد را از تورات حذف کنند.
فصل چهارم بررسی تطبیقی فضایل اخلاقی ایمانی در قرآن و عهدین در زبان اخلاقی قرآن، برخی از فضایل اخلاقی به صورت صفت و ملکهای نفسانی بوده و اختصاصی به حوزۀ خاصی از حوزه های زندگی انسانی ندارد، بلکه بر همۀ حوزه ها تأثیرگذار است. این قبیل صفات اخلاقی در دو گروه جای میگیرند؛ برخی از آنها نقش هدایت گری را در سیر معنوی و اخلاق انسان بازی می کنند، که در ساختار اخلاق قرآنی، ایمان به عنوان عالیترین صفت نفسانی هدایتگر مورد تأکید فراوان واقع شده و مفتاح همۀ صفات پسندیدۀ نفسانی و نیکیهای رفتاری به شمار می آید و گروهی دیگر صفت نفسانی عمل کنندهاند که در سایۀ صفت هدایتگر تحقق مییابند (دیلمی و آذربایجانی، ۱۳۸۷: ۶۴). در این راستا، در این فصل سعی بر آن است که: مقایسه ای تطبیقی بین قرآن و عهدین، درباره بخشی از این صفات نفسانی (محبت، صبر، خوف، رجاء و شکرگزاری) که رابطه مطلوب و جهت گیری درونی آدمی را با خداوند رقم میزنند، صورت گیرد تا نقاط اشتراک و اختلاف این کتب آسمانی در موضوع مورد نظر جهت همزیستی مسالمت آمیز بین ادیان حاصل آید. ۴-۱- بررسی محبت در قرآن و عهدین محبّت از آموزههای اخلاقی مشترک در قرآن و عهدین است. در هر سه کتاب، «محبت» رابطهای دوسویه بین خدا و انسان است؛ خداوند در ابتدا به انسان محبت و مهربانی نموده است و بدبن وسیله انسانها را به یکدیگر پیوند میدهد و به آنها میآموزد که به یکدیگر محبت نمایید و عناصری برای کسب این فضیلت، معرفی نموده اند. در عهد عتیق، خداوند از روی محبّت جهان خلقت را آفریده است و به خاطر محبّت قوم اسرائیل را به رهبری موسی (ع) از ظلم وستم فرعونیان نجات داد. محبت پایه و اساس عهد جدید است، مسیحیت به «دین محبت» و یوحنا، یکی از نویسندگان اناجیل، به «رسول محبت» شهرت یافته است. مسیحیان عیسی (ع) را نماد محبت خداوند به خلق می دانند. و به نظر ایشان، محبت به خدا و محبت به همسایه و ابراز عشق به آنان ایمان را غنا می بخشد. در قرآن نیز بر محبت به خالق و خلق تاکید فراوان شده است. سیره ی عملی پیامبراسلام (ص) و پیروانش نشانه ی روشنی ازدرجه ی اعتبار و ارزشی است که آنان برای این آموزه ی دینی قایلند. اسلام نیزهمچون مسیحیت محبت را نشانه ی ایمان دانسته . از این رو، این بخش از رساله در صدد است تا این آموزه را در عهدعتیق، عهد جدید و قرآن کریم مورد بررسی و تحلیل قرار دهد تا نقاط اشتراک و ختلاف این سه کتاب در جهت ابهام زدایی از پیامهای اصلی ادیان فراهم گردد. ۴-۱-۱- محبت در قرآن معانی اصلی ماده «ح ب ب» عبارتند از: ۱٫ لزوم و ثبات؛ ۲٫ دانه چیز دانه دار؛ که در مثل گندم و جو و حتی انگور رایج است؛ ۳٫ وصف کوتاهی یک چیز؛ مثلاً: «حبحاب» به معنی مرد یا شتر کوتاه قد و ضعیف (ابن فارس، ۱۳۸۷: ۲۰۲؛ مصطفوی، ۱۳۶۰، ج ۲: ۱۵۲؛ فیروزآبادی، ۱۴۰۷: ۹۱). ریشه و حقیقت لغوی آن، به معنای دانهی خوراکی است که در زمین کاشته می شود و رشد پیدا می کند. به دلیل شباهت ظاهری دندان با دانه به آن «حبب الاسنان» گفته می شود. حباب آب با این ماده آورده شده به این دلیل که درشکل همانند دانه است. به آنچه در قلب آدمی جریان دارد از خوبیها و بدیها «حَبَه» گفته می شود زیرا همچون دانه در قلب کاشته و رشد پیدا می کند (ر.ک: ابنمنطور، ۱۴۱۴، ج۱: ۲۸۹؛ راغب، ۱۴۱۲: ۲۱۴). محبت در اصطلاح عام، «میل طبع به چیز لذت بخش» است که حالت شدید آن عشق نامیده می شود (جاراللّه، ۱۴۲۲: ۳۱). محبت در اصطلاح فلاسفه عبارت است از «میل به شخص یا چیزعزیزیا جذاب یا سودمند. » (جاراللّه، ۱۴۲۲: ۳۱). محبت حالتی است که در دل یک موجود ذی شعور، نسبت به چیزی که با او ملایمت و با تمایلات و خواسته های او تناسبی داشته باشد پدید می آید (مصباح، ۱۳۸۰: ۳۵۹). به عقیده علامه «حب» عبارت است از تعلق و ارتباط وجودی بین محب و محبوب و یا به عبارتی جاذبه بین علت مکمل و یا شبیه به آن و معلول مستکمل یا شبیه به آن و چون حب عبارت از این است، لذا ما افعال خود را دوست میداریم تا آن را وسیله و ابزار کار خود کنیم (طباطبایی، ۱۴۱۷، ج۱: ۴۱۱-۴۱۲). بنابراین محبت در نظر علامه یک نوع ارتباط و جاذبه خاص شعوری است که میان انسان و کمالات او وجود دارد. توجه شود که هرگاه صدور «حُبّ» از خداوند اراده می شود باید پیراستگی آن از نقایص مادی لحاظ گردد (ر.ک: جاراللّه، ۱۴۲۲: ۳۱ـ۳۳؛ صالحی زاده، ۱۳۸۸: ۲۰ـ۲۲). محبت در قرآن با برخی از واژگان به قرار زیر همسو و با برخی دیگر متضاد است:
- «مودّت»: از ریشه وُدّ و وداد به معنای حبّ است (فیروزآبادی، ۱۴۰۷: ۴۱۴). راغب می گوید: ودّ یعنی: دوست داشتن چیزی و آرزوی محقق شدن آن (راغب، ۱۴۱۲: ۸۶۰).
- «اُلفت»: از ألِفَ در لغت به معنای اجتماع با میل و رغبت (راغب، ۱۴۱۲: ۸۱)، انس گرفتن و دوست داشتن است. «تألّفَ القومُ» یعنی: قوم جمع شدند و یکدیگر را دوست داشتند (فیومی، ۱۴۰۵: ۱۸).
- «خُلّت»: از خلل به معنای شکاف میان دو چیز است (راغب، ۱۴۱۲: ۲۹۰؛ ابن فارس، ۱۳۸۷: ۲۹۵؛ ر.ک: صالحی زاده، ۱۳۸۸: ۲۷).
- «رغبت»: که یکی از معانی آن «طلبیدن چیزی» (ابن فارس، ۱۳۸۷: ۳۸۴) است، وقتی با حرف «الی» بیاید به معنای میل به چیزی برای کسب منفعت از آن است.
- «ولایت»: از «و ل ی» به معنای «قرب و نزدیکی» (ابن فارس، ۱۳۸۷: ۱۰۳۵؛ فیروزآبادی، ۱۴۰۷: ۱۷۳۲) است و معانی متعدد دیگر آن، از جمله دوستی (که در آن محب و محبوب از لحاظ معنوی به هم نزدیک می شوند)، به نوعی به این ریشه معنایی بازمی گردند (همان).
- «صدیق» از «ص د ق» است که در اصل به معنای قوّت در چیزی می باشد (همان: ۵۲۲). از معانی منشعب شده آن، مودّت و محبت است که صداقت از آن مشتق می شود (همان؛ فیروزآبادی، ۱۴۰۷: ۱۱۶۲).
- «حمیم» یعنی: نزدیک؛ (همان: ۱۴۱۷). بنابراین، حمیمِ فرد کسی است که از نزدیکان او باشد و امر وی برایش اهمیت داشته باشد (جوهری، بیتا: ۱۹۰۵).
- «أخدان» که اصل معنایی اش «دوستی» است (ابن فارس، ۱۳۸۷: ۲۷۱؛ فیروزآبادی، ۱۴۰۷: ۱۵۴۰). برخی گفته اند: «خِدن» به دوستی گفته می شود که در همه امور ظاهر و باطن با انسان شریک است (همان: ۱۵۴۰).
- «إخوان» جمع «أخ» است که از ماده «أ خ و» مشتق شده به معنای کسی که از پدر و مادر یا یکی از آنها یا از جهت رضاعی با انسان شریک باشد. سپس برای هرگونه اشتراکی در قبیله، دین، حرفه، معامله، دوستی و مناسبات دیگر به کار رفته است (راغب، ۱۴۱۲: ۶۸) (پرداختن تفصیلی به معانی هر واژه در این مقال نمی گنجد. برای مطالعه بیشتر، ر.ک: جاراللّه، ۱۴۲۲: ۳۸ـ۴۰؛ صالحی زاده، ۱۳۸۸: ۱۹ـ۳۹).
دقیق ترین واژه متضاد با محبت، «بغض» است (فراهیدی، ۱۴۱۰، ج ۳: ۳۱؛ ابن منظور، ۱۴۱۴، ج ۱: ۲۸۹) که در قرآن کریم چند بار به شکل «البغضاء» آمده است (آل عمران، ۳/ ۱۱۸؛ مائده، ۵/ ۱۴و۹۱؛ ممتحنه، ۶۰/ ۴). واژه دیگر «عداوه» است که در قرآن با مشتقاتش در برابر الفت (آل عمران، ۳/ ۱۰۳)، إخوان (همان)، مودت (مائده، ۵/ ۸۲؛ ممتحنه، ۶۰/ ۱و۷)، ولایت (فصلت، ۴۱/ ۳۴؛ ممتحنه، ۶۰/ ۱)، حمیم (همان) و خُلّت (زخرف، ۴۳/ ۶۷). که همگی از واژگان همسو با محبت هستند قرار گرفته است. «کراهه» هم واژه دیگری است که کاربردهای قرآنیاش، به خوبی تضاد معنایی آن با محبت را نشان می دهد. واژه «محبت» در قرآن کریم تنها یک بار آمده است: «وَ أَلْقَیْتُ عَلَیْکَ محََبَّهً مِّنی» (طه، ۲۰/ ۳۹)، اما مشتقات آن ۹۴ بار در قرآن به کار رفته است. مشتقات واژه محبت در قرآن به همان معنای لغوی خود به کار رفته است. فاعل محبت گاهی خداوند و گاهی انسان می باشد (آل عمران، ۳/ ۳۱؛ مائده، ۵/ ۵۴). از نظر قرآن، محبت انسان ها به لحاظ اینکه در راستای رضای الهی باشد یا نباشد، گاهی ممدوح شمرده می شود و گاهی مذموم (بقره، ۲/ ۱۶۵).
الف) محبت بین خدا و انسان محبت دارای مراتب مختلفی است که بعضی شدیدتر و بعضی ضعیفتر است. محبت یک نوع ارتباط وجودی است و وجود دارای مراتب مختلفی میباشد و واضح است که آن ارتباطی که میان علت تامه و معلول آن است با ارتباطی که میان علت ناقصه و معلول آن است تفاوت بسیار دارد. کمالی که محبت به واسطه آن تعلق میگیرد نیز انواع مختلفی دارد؛ گاهی مادی است مانند تغذیه و گاهی غیرمادی است مانند علم. اینکه بعضی میگویند محبت مخصوص امور مادی است بیاساس است و اینکه بعضی گفتهاند حب همان حب غذا است و بعضی نیز اصل حب را حب اعمال جنسی در نظر گرفتهاند، از آن بیاساستر است (طباطبایی، ۱۴۱۷، ج ۱: ۵۸۶). اما والاترین مرتبه حب، «حب بنده به خدایش» است که حب خدا نسبت به بنده را در پی دارد؛ این «حب واقعی» است که محب را به سوی محبوب جذب میکند (و نیز محبوب را به سوی محب میکشاند). پس همانطور که حب بنده باعث قرب او به خدا گشته و او را خالص برای خدا میسازد، محبت خدا به او نیز باعث نزدیکی خدا به او میگردد و در نتیجه حجابهای بعد و ابرهای غیبت را از بین میبرد، پس نزدیکی خدا به بنده، گناهان او را میآمرزد و حقیقت بهشت و دوزخ هم همان قرب آدمی به خدا و دوریش از خدا است (همان، ج۳: ۲۵۱). در واقع حب واقعی محبتی است متقابل؛ بندهای که راه محبت الهی را طی میکند هیچ آرزویی جز آنکه خداوند او را دوست داشته باشد ندارد. او میخواهد چنانکه خدا را دوست دارد خدا هم او را دوست داشته باشد (همان: ۲۸۸) که با محبت متقابل خدا به حب چنین بندهای حب واقعی تحقق مییابد. حب واقعی باید با ناموس حب حاکم در عالم وجود هماهنگ باشد؛ چون دوست داشتن هر چیز مستلزم دوست داشتن همه متعلق های آنست و باعث میشود که انسان در برابر هر چیزی که در جانب محبوب است تسلیم باشد (همان، ج۳: ۲۴۸).
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
رابطه ۲-۹ |
|
و رابطه ۲-۱۰ |
Likehood_Ratio= |
اگر قانون بطور اتفاقی پیش بینی شود تعداد تکرار کلاس i میان رکوردهاست و مقدار مورد انتظار کلاس i است. Cn2 از روشlikedhooh_ratio و RIPPER از FOIL برای خاتمه الگوریتم استفاده می کند[۴]. (( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
روش غیر مستقیم: استخراج قوانین از روش های دسته بندی مانند درخت تصمیم در مقایسه با درخت تصمیم بزرگ قوانین برای انسان راحتتر قابل فهم است برای ساختن قوانین از درخت تصمیم ما هر مسیر از ریشه تا برگ را پیمایش میکنیم. معیار جدا کننده نودها برای رسیدن تا برگ AND است و برگ نتیجه نگه میدارد که قبلش برگThen می آید. در اینجا شرط انحصار متقابل برقرار است و هیچ دو قانونی یک رکورد را ارضا نمیکند[۴].
شکل ۲-۵: شبکه کد الگوریتم توالی پوشش [۴]
۲-۲-۵ مدل کاهل
در یک نگاه کلی میتوان دستهبندی را به دو گروه مشتاق و کاهل تقسیم کرد در نوع مشتاق، مدلی از داده ها در مرحله آموزش ساخته میشوند. درخت تصمیم نمونه ای از این مدل است. در مدل کاهل نمونههای آموزشی دریافت و ذخیره شده و تنها هنگام دستهبندی از آن استفاده می شود. در واقع مدلی از دادهها ساخته نمی شود و یادگیری تا زمان دسته بندی به تعویق میافتد. به این نوع دسته بندی، یادگیری مبتنی بر نمونه میگوییم. تفاوت بین این دو مدل در این است که نوع مشتاق زمان زیادی صرف ساخت مدل کرده و در زمان دسته بندی سریع عمل می کند و نوع کاهل زمان بیشتری صرف دسته بندی می کند[۴]. در ادامه به بررسی الگوریتمهای مدل کاهل میپردازیم.
۲-۲-۵-۱ روش نزدیکترین همسایگی
این الگوریتم از سه گام زیر تشکیل شده است: محاسبه فاصله نمونه ورودی با تمام نمونههای آموزشی مرتب کردن نمونههای آموزشی بر اساس فاصله و انتخاب k همسایه نزدیکتر استفاده از دستهای که اکثریت را در همسایههای نزدیک، به عنوان تخمینی برای دسته نمونه ورودی دارد. در گام اول روش نزدیکترین همسایگی، باید فاصله نمونه ورودی با تمام نمونه آموزشی محاسبه شود. برای انجام این کار باید فاصله بین دو نمونه تعریف شد که با فرض اینکه نمونه x دارایi ویژگی است بصورت زیر تعریف می شود.
K همسایه نزدیکتر انتخاب شده و دستهای که دارای اکثریت است داده جدید آموزشی به آن تعلق میگیرد.[۴]
۲-۲-۵-۲ الگوریتمهایی برای اطمینان از عدم وجود داده مغشوش
در الگوریتم که قبلا گفتیم اگر مقدار k بسیار بزرگ باشد داده مغشوش تاثیر زیادی بر نتیجه ندارد. اما پیدا کردن k مناسب خود چالش بزرگی است در زیر به معرفی الگوریتمهایی میپردازیم که مبتنی بر این فرض هستند که نمونههایی را که کارایی خوبی برای دستهبندی دارند در مجموعه آموزشی نگه میدارند[۴].
این الگوریتم در واقع یک پیش پردازش روی داده های آموزشی است که در واقع اگر T مجموعه آموزشی باشد در واقع زیر مجموعه ای از آن s را نگه میداریم در شکل ۲- ۶ شبکه کد الگوریتم IB3 آمده است.
شکل ۲-۶: شبکه کد الگوریتم [۴] IB3 افزودن و حذف عناصر S با توجه به نرخ موفقیت نمونه و نرخ موفقیت پیش فرض آن صورت میگیرد. نرخ موفقیت نمونه بصورت زیر تعریف می شود
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
|
|
|
|