کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




  فیدهای XML
 



انجام این تحقیق برای گردشگران چینی در دیگر شهرها با در نظر گرفتن ابعاد و ویژگی­های دیگر و رسیدن به نتایج و مدل بهتر

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

ترجیحات و اولویت­های گردشگران چینی
اولویت­ بندی انتظارات گردشگران چینی با روش­های آماری دقیق­تر
شناسایی عوامل موثر بر شکل گیری انتظارات گردشگران
عوامل موثر بر بازدید مجدد گردشگران چینی به اصفهان
میزان رضایت گردشگران چینی از کیفیت خدمات
مطالعات بیشتر در مورد تصویر ذهنی گردشگران چینی و نقش آن در برندسازی
نقش و اهمیت بازاریابی آنلاین و شبکه ­های اجتماعی در تبلیغات مقصد
نقش و اهمیت شبکه ­های اجتماعی در تبلیغات دهان به دهان الکترونیکی
نقش تبلیغات دهان به دهان در جذب گردشگران چینی
پژوهش در زمینه ویژگی­هایی که طبق نتایج این تحقیق نیازمند توجه ویژه و بهبود هستند. مانند : کیفیت خدمات اقامتی، سیستم­های اطلاع­رسانی، تجربه فرهنگ و آداب و رسوم متفاوت و…
مطالعه در زمینه رفتار گردشگران چینی
آینده پژوهی در حوزه تغییرات روند بازار بین المللی گردشگران چینی
در زمینه تعاملات بین فرهنگی و اجتماعی
و … .
۵-۴- محدودیت های تحقیق
اطلاعات و آمار دقیقی از تعداد ورود گردشگران چینی وجود نداشت تا محقق بتواند چارچوب نمونه گیری بهتری را انتخاب و به نتایج بهتری دست یابد.
اطلاعات و آمار دقیقی از تعداد و زمان ورود و خروج گردشگران چینی وجود نداشت تا محقق بتواند به آنها دسترسی داشته باشد.
گستردگی منابع در حوزه رضایتمندی و کمبود منابع علمی در حوزه انتظارات.
کمبود زمان
عدم همکاری برخی از گردشگران، مسئولین هتل­ها و راهنمایان تور در تکمیل پرسشنامه مربوطه.
محدودیت­های زبانی
این تحقیق با هفت بعد انجام شده است، درحالی که در زمان و مکان­های دیگر با ابعاد و ویژگی­های دیگری می ­تواند نتایج متفاوتی داشته باشد.
خطاهای ممکن در جستجو و انتخاب ابعاد و ویژگی­ها.
تحقیقات آینده باید بر تصحیح خطاها و گسترش پیشگیری از خطاها متمرکز شوند.
منابع و م‍اخذ
Adjei, M. T., & Clark, M. N. (2010). Relationship marketing in A B2C context: The moderating role of personality traits. Journal of Retailing and Consumer Services, 17(1), 73-79. doi: http://dx.doi.org/10.1016/j.jretconser.2009.10.001
Aksu, A., Tarcan İçigen, E., & Ehtiyar, R. (2010). A Comparison of Tourist Expectations and Satisfaction: A Case Study from Antalya Region of Turkey. TURIZAM, 14(2), 66-77.
Aktaş, A., Aksu, A. A., & Çizel, B. (2007). Destination Choice: An Important - Satisfaction Analysis. Quality & Quantity, 41(2), 265-273. doi: 10.1007/s11135-006-9003-0
Alampay, R. B. (2003). Visitors to Guam: Modeling satisfaction, quality and intentions. (phd), Michigan State University.
Alonso, A. D. (2005). Wine tourism experinces in new zealand: an explotory study. (PHD UNPublished phd thesis), lincoln university, NEW ZEALAND.
Assaker, G., Vinzi, V. E., & O’Connor, P. (2011). Examining the effect of novelty seeking, satisfaction, and destination image on tourists’ return pattern: A two factor, non-linear latent growth model. Tourism Management, 32(4), 890-901. doi: http://dx.doi.org/10.1016/j.tourman.2010.08.004
Azar.A, & Momeni.M. (1387). آمار و کاربرد آن در مدیریت(تحلیل اماری). تهران: سمت.
Bramwell, B. (1988). User satisfaction and product development in urban tourism. Tourism Management, 1911, 35-47.
Caruana, A. (2002). Service loyalty. European Journal of Marketing, 36(7/8), 811-828. doi: doi:10.1108/03090560210430818
Caruana, A., & Pitt, L. (1997). INTQUAL-an internal measure of service quality and the link between service quality and business performance. European Journal of Marketing, 31(8), 604-616.
Cathy H. C. Hsu, Les Killion, Graham Brown, Michael Gross, & Huang, S. (2008). Tourism Marketing: An Asia-Pacific Perspective. australia: John Wiley.
Chang, T. Z., & Chen, S. J. (1998). Market orientation, service quality and business profitability: a conceptual model and empirical evidence. Journal of Services Marketing, 12(4), 246-264. doi: doi:10.1108/08876049810226937
Chen, C.-F., & Tsai, D. (2007). How destination image and evaluative factors affect behavioral intentions? Tourism Management, 28(4), 1115-1122. doi: http://dx.doi.org/10.1016/j.tourman.2006.07.007
Cheng, J.-H., Chen, F.-Y., & Chang, Y.-H. (2008). Airline relationship quality: An examination of Taiwanese passengers. Tourism Management, 29(3), 487-499. doi: http://dx.doi.org/10.1016/j.tourman.2007.05.015
Chi, C. G.-Q., & Qu, H. (2008). Examining the structural relationships of destination image, tourist satisfaction and destination loyalty: An integrated approach. Tourism Management, 29(4), 624-636. doi: http://dx.doi.org/10.1016/j.tourman.2007.06.007
Chi, G. (2005). a STUDY OF DEVELOPING DESTINATION LOYALTY MODEL. (PHD), Oklahoma state university.
Cronin Jr, J. J., Brady, M. K., & Hult, G. T. M. (2000). Assessing the effects of quality, value, and customer satisfaction on consumer behavioral intentions in service environments. Journal of Retailing, 76(2), 193-218. doi: http://dx.doi.org/10.1016/S0022-4359(00)00028-2
Dashtaki, M. (1388). پیشگفتار چین در آیینه فرهنگ.مجموعه مقالات (Vol. 1, pp. 349): Alhoda.
del Bosque, I. R. g., Martı´n, H. c. S., Collado, J. s., & de los Salmones, M. a. d. M. G. a. (2008). A framework for tourist expectations. INTERNATIONAL JOURNAL OF CULTURE, TOURISM AND HOSPITALITY RESEARCH, 3(2), 139-147. doi: 10.1108/17506180910962140
Feyz, D., Taherian, h., & Zareie, A. (1390). کیفیت خدمات و رضایت مشتریان در صنعت هتلداری. کاوش های مدیرت بازرگانی, ۶, ۱۲۳-۱۴۹٫
Fornell, C. (1992). A national customer satisfaction barometer: The Swedish experience. Journal of Marketing. ۵۶(۱)(۱-۲۱). doi: http://dx.doi.org/10.2307/1252129
Fuchs, M., & Weiermair, K. (2003). New perspectives of satisfaction research in tourism destinations. Tourism Review, 58(3), 6-14. doi: doi:10.1108/eb058411
Ghayour, S. M., Rajaee, Z., & Ehteshami, M. (1391). مدل های سنجش کیفیت خدمات. مشهد: مرندیز.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-09-24] [ 08:17:00 ب.ظ ]




ارکون در نقد دین‌،به این نکته اشاره می‌کند که مسیح به زبان آرامی سخن می‌گفت‌،اما انجیل به زبان یونانی نگاشته شد‌،سپس کاتولیک‌های روم آن را به لاتینی برگرداندند و از زمان مارتین لوتر،این کتاب‌،رنگ زبان‌های روز اروپایی به خود گرفت. ارکون معتقد است‌،در این انتقال‌ها، ‌زبان انجیل تغییر کرده است‌،و در هر مرحله‌،‌کدهای زبانی‌،دلالت‌ها و معانی جدیدی به آن راه یافته است. این بر خلاف قرآن کتاب آسمانی مسلمانان است که براساس یک امتیاز الاهیاتی‌،‌در زبان عربی‌،‌به عنوان رکن ادبیات وحی پایدار مانده است. در ساحت این دو دین آنچه اتفاق افتاده خود دلیل بسیار آشکاری است‌،در رابطه جوهری بین زبان و اندیشه‌،ارکون معتقد به رابطه بین دین و زبان در سیر تاریخ‌،در ذات خویش و فرهنگ زمان است. او به رابطه بین زبان و متن اشاره می‌کند و زبان را محکوم به ظرف محیطی می‌داند که در آن رشد و نمو دارد و در این خصوص به پروژه مطالعاتی «فان.اس»‌،خاورشناس آلمانی‌،که در سال های بین ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۷ انتشار و به الاهیات و جامعه در دو قرن نخست هجری پرداخته است‌،اشاره می‌کند. ارکون تفسیر قرآن طبری را آغازی بر ارتدوکس گری اسلامی می‌داند و معتقد است‌،‌مسلمانان پس از این تفسیر‌،‌گمان بردند که‌،‌فهم صحیح از قرآن در فهم طبری از آن نهفته است‌،از این رو هر فکری غیر از آن را انحرافی و حرکتی زندیقانه دانستند.او معتقد است اگر چه زبان قرآن عربی است‌،‌اما کدهای دلالی و معانی متفاوت از آن در فرهنگ اسلامی در سایه تفاسیر گوناگون رخ داد.
او سیر تاریخ اسلام را پر از پیچیدگی و پر از جدال‌های فکری و سیاسی می‌داند و معتقد است در این جدال ها عده ای بر آن شدند تا تعاریف خود از اسلام را‌،تعریفی رسمی قلمداد کنند و دیگران را به حاشیه برانند.[۲۸۵]
ارکون معتقد است تاریخ قرن سیزدهم تا نوزدهم میلادی‌،که به عصر انحطاط شهرت یافته‌،باید بازخوانی شود تا معلوم شود که چگونه‌،خرافه جای اندیشه را گرفته است.
در دو دهه گذشته آثار بسیاری از محمد ارکون به زبان عربی برگردان شده است و مجامع علمی ایرانی نیز کم و بیش او را می‌شناسند.
او در دانشگاه‌های معتبر فرانسه همچون سوربن‌،ونسن و لیون‌،سمت استادی داشته است و مدتی هم در موسسه مطالعات اسلامی اسماعیلیه لندن‌،به کار پژوهشی پرداخته است. در حال حاضر ارکون‌،‌بازنشسته است و بیشتر به تحقیق می‌پردازد.
حسن حنفی
متفکر اصلاح طلب و استاد فلسفه در ۱۹۳۵ در دودمانی مصری زاده شد. در ۱۹۵۶ به درجه کارشناسی فلسفه از دانشگاه قاهره نائل آمد و دکترای فلسفه را در سوربن و در ۱۹۶۶به پایان رسانید. در سال‌های (۱۹۵۶-۱۹۶۶) در پاریس در مدرسه زبان‌های خارجی‌‌‌،عربی تدریس می‌کرد.در بازگشت به مصر در دانشگاه قاهره ابتدا تفکر مسیحی در قرون وسطی و سپس فلسفه اسلامی تدریس کرد و به عضویت دانشکده فلسفه آن دانشگاه درآمد.او همچنین در بلژیک (۱۹۷۰)‌‌‌،آمریکا (۱۹۷۱ـ۱۹۷۵)‌‌‌،کویت (۱۹۷۹)‌‌‌،مراکش (۱۹۸۲-۱۹۸۴) ودر چند دانشگاه دیگر به عنوان استاد مهمان تدریس کرد و در سال‌های (۱۹۸۵-۱۹۸۷) در دانشگاه سازمان ملل متحد در توکیو مشاور آموزشی بود.[۲۸۶]
حسن حنفی وقتی در دبیرستان خلیل آقا دانش آموز بود (۱۹۴۸) با تفکر و فعالیت های اخوان المسلمین آشنا شد.در تابستان ۱۹۵۲ رسماً به اخوان المسلمین پیوست و در زمان دانشجویی در دانشگاه قاهره (۱۹۵۲-۱۹۵۶) در جنبش اخوان المسلمین به طور فعال مشارکت کرد.دغدغه خاطر اصلی حنفی بازگشت به سنت و میراث اسلامی در پرتو بازسازی و نوسازی علوم اسلامی است و در صدد است تا با این کار علوم کهن اسلامی را بروز و مطابق اقتضائات دوران جدید بسازد.و استقلال و هویت اسلامی را در برابر غرب اعلام کند.او نام سنت و نوسازی (التراث و التجدید) را بر پروژه خود می‌نهد و سه جبهه برای آن قائل می‌شود‌: ۱ـ بازسازی سنت کهن ۲ـ بازاندیشی در بنیان اندیشه غربی ۳ـ نظریه پردازی مستقیم در خصوص واقعیت‌های خارجی امت عرب مسلمان.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

آثار و تألیفات حنفی‌،وی آثار خود را در سه سطح تقسیم بندی می‌کند:
 الف ـسطح علمی و تخصصی
۱ـ التراث و التجدید ؛۲ـ من العقیده إلی الثوره؛۳ـ مقدمه فی علم الاستغراب
ب ـ سطح فرهنگی
۱ـ قضایا معاصره در دو جلد: الف) فی فکرنا المعاصر؛ ب) فی فکرنا الغربی المعاصر؛ ۲ـ دراسات اسلامیه ؛ ۳ـ دراسات
 ج ـ سطح عمومی و نوشته‌ها برای مردم
۱ ـ الیسار الاسلامیه ؛۲ـ الدین و الثوره فی مصر (۸ جلد) ؛۳ـ هموم الفکر و الوطن (۲ جلد).
در میان سه جریان فکری رایج در مصر که عبارتند از: راست دینی (غیر دولتی)‌‌‌،چپ اسلامی و چپ سکولار‌‌‌،وی نماینده چپ اسلامی است. لیکن خود معتقد است که از ابتدا در نامگذاری این جریان که مربوطه به اوست اشتباه رخ داده است و خود نام «التراث و التجدید» (سنت و نوسازی) را روی این جریان می گذارد.«اسم این جریان در سطح علمی و نزد خواص التراث و التجدید است و در سطح مردم و نزد عوام الیسار الاسلامی».
چپ اسلامی تریبونی است که سنت و نوسازی در آن کارکردهای سیاسی‌اش را در جهت بسیج توده‌ها منعکس می‌کند.».دلیل اینکه وی به این دلیل نام سنت و نوسازی را برگزیده است که می‌خواهد در پرتو سنت و میراث اسلامی به بازسازی و نوسازی علوم اسلامی بپردازد. در مورد زمان شکل‌گیری این جریان چنین می‌گوید: «چپ اسلامی در ۱۹۸۰ بعد از انقلاب اسلامی در ایران (۱۹۷۹) و بعد از بیشتر شدن اطمینان به توانایی های انقلاب اسلامی و کمی قبل از حادثه تریبون در مصر به‌وجود آمد.»[۲۸۷]
او چپ اسلامی را ادامه و مکمل اولین حرکات اسلامی در تاریخ معاصر می‌داند که به اوضاع مسلمانان و نیازهای سیاسی و اجتماعی شان توجه کرده اند.منظور او از این حرکات‌‌‌،جنبش سید جمال و عبده در بیداری اسلامی است. او به این مطلب اشاره می‌کند تا تأکیدی باشد بر این‌که این جریان دارای سابقه و پشتوانه قابل توجهی است و آن‌گونه که عده‌ای درباره آن می‌گویند بدعت در حرکات اسلامی نیست. حنفی معتقد است «با وجود این‌که در قرآن بر وحدت اسلامی تأکید شده است لیکن چنین وحدتی وجود ندارد و چپ اسلامی به همین تمایز میان طبقات جامعه اسلامی از اغنیاء و فقرا توجه دارد.تمایز طبقه حاکم و محکوم و سیطره طبقه اول و در این میان چپ اسلامی از طبقه دوم دفاع می‌کند.»
او همچنین چپ اسلامی را نتیجه حتمی پیروزی بزرگ انقلاب اسلامی در ایران می‌داند که چگونه ملت توانست در مقابل تمام قوای رژیم مستبد شاه ایستاده و با نیروی «الله اکبر قاصم الجبارین» و با شعار «فضل الله المجاهدین علی القاعدین اجراً عظیماً» پیروز شود.در نهایت در مورد این جریان می‌گوید: «چپ اسلامی هم چنین تحول اصلاح دینی است که در دویست سال اخیر آغاز کرده‌ایم و فقط در سطح مقابله و برخورد با مخاطرات زمان یعنی استعمار و سرمایه داری و… نیست‌‌‌،آن‌طور که نزد افغانی بوده؛ بلکه علاوه بر آن در سطح اعاده بنای فکر دینی و اصلاح آن نیز می‌باشد.و برای اولین بار بعد از ابن رشد در فلسفه و معتزله در اصول دین و شاطبی در اصول فقه و ابن خلدون در تاریخ و ابن تیمیه در فقه‌‌‌،به بازسازی صیاغ فکر دینی پرداخته‌ایم و این کار را با دوری جستن از اشاعره که تفکر رسمی (در مصر) و رایجی که آمیخته با تصوف هم هست‌‌‌،آغاز کرده‌ایم و به معتزله نزدیک شده‌ایم؛ همچون محمد‌عبده که معتقد استعقل قادر بر ادراک است و به استقلال اراده در رفتـار و سلـوک آدمـی ایمـان داشتـه و انسان را با عقلش قادر بر شناخت معرفت و با اراده‌اش قادر بر انجام افعال خود می‌داند.لذا چپ اسلامی موافق با اصول خمسه معتزله آراء خود را شکل می‌دهد.»[۲۸۸]
در میان متفکران معاصر مسلمان‌،دکتر حسن حنفی جایگاه ویژه‌ای دارد. او در مباحث خود شیوه‌ای خاص را دنبال می‌کند و عمق مطالعاتش در دستگاه سنت‌،پشتوانه‌ای شده است تا بتواند آنچه را در دکترین جدید بیان می‌کند‌،محکم و مستقل به نظر آید.[۲۸۹]
او خواهان بازگشت به سنت اسلام به منظور بازسازی و نوسازی علوم اسلامی است. از همین رو کار خود را بر روی این علوم و تطبیق آن با مقتضیات زمان متمرکز کرده است.
حسن حنفی معتقد به هویت اسلامی و استقلال کامل آن از سنت فرهنگیغرب است. کارهای علمی او را می‌توان در بازسازی سنت‌،بازاندیشی بنیان اندیشه غرب ونظریه‌پردازی‌های جدید‌،خلاصه کرد.
حسن حنفی با بازخوانی «علم کلام» بر این باور است که «توحید» را باید از دایره صرف اعتقاد خارج و کارکرد آن را در میدان عمل روشن ساخت. حنفی توحید اسلامی را با نگاهی متفاوت از سایر ادیان قرائت می‌کند. او معتقد است توحید در اسلام‌،با دستگاه خرد‌،قابل تعریف است‌،در حالی که تثلیث در مسیحیت‌،امری رمزآلود و نهفته در عالم غیب است و ارتباطی با دنیای خرد ندارد. او می‌گوید‌: توحید در اندیشه اسلامی در پیوند با ذات انسان است و حامل پیام در یگانگی «سخن و عمل»‌،و دوری از نفاق و ریاکاری. توحید یعنی آزادگی و جامعه توحیدی ؛ جامعه ای است که کاستن از اختلافات طبقاتی را دنبال می‌کند. از نگاه او توحید در نظام جهانی هم معنی دارد و پیام مخالفت با نژادپرستی و کاستن از فاصله بین قوی و ضعیف و به میدان آوردن گروه‌های به حاشیه رانده شده را همراه دارد.
دکتر حنفی به مباحث سنت و نوگرایی یا مدرنیته توجه ویژه دارد. او در ۱۹۸۰ میلادی نوشتاری راتحت عنوان «التراث و التجدید‌: موقفنا من التراث القدیم» منتشر کرد و با کتاب«من العقیده الی الثوره» به بازخوانی سنت در سال ۱۹۸۸ میلادی روی آورد. او کتاب «مقدمه فی علم الاستغراب» را هم به منظور نقد سنت در غرب نگاشت.[۲۹۰]
حسن حنفی از معدود نواندیشان عرب است که با اندیشه انقلاب اسلامی ایران در سال‌های نخست آن آشنا شد. او آنگاه که در اروپا به سر می برد‌،با زنده یاد دکتر علی شریعتی از نزدیک آشنایی و دوستی برقرار کرد. در روزهای نخست انقلاب اسلامی هم برای آشنایی با دستگاه فکری امام خمینی توجه خود را معطوف به مباحث ایشان در ارتباط باولایت فقیه و حکومت اسلامی کرد.
طه حسین
طه حسین نویسنده توانا و جنجالی مصر در سال ۱۸۸۹ میلادی در یکی از روستاهای مصر متولد شد. او که هفتمین فرزند خانواده اش بود، در سه سالگی قدرت بینایی‌اش را از دست داد اما خداوند به او هوش و استعدادی وافر اعطا کرد که همین هوش او را زبانزد خاص و عام کرد. پدر «طه حسین» طبق سنت آن روزگار، فرزندش را برای تعلیم قرآن به مکتب‌خانه روستا فرستاد تا کودکش اصول قرائت قرآن را بیاموزد. او که کارمند دون پایه یک شرکت کشاورزی بود، در مدت زمان کوتاهی دید که پسر نابینایش توانسته که قرآن را از حفظ کند. خود طه در این مورد در کتاب «الایام» (آن روزها) که توسط «حسین خدیو جم» به زیبایی هر چه تمام‌تر به فارسی ترجمه شده است چنین می نویسد: «آن روزها که من پسربچه‌ای‌ بیش نبودم و از قدرت بینایی هم محروم بودم‌، به همراه پدربزرگم در ایوان خانه‌مان می‌نشستم‌، او با صدای بلند قرآن‌، ادعیه و اشعار قدیمی ادبیات عرب را برایم می‌خواند، من هم با جان و دل گوش فرا می دادم و طولی نکشید که در مدت زمان کوتاهی آن‌هارا از حفظ کردم.»[۲۹۱]
طه حسین در سن ۱۴ سالگی تمامی محفوظات کودکی‌اش به کمکش آمد و توانست در آزمون ورودی الازهر قبول شود و با برادرش به فراگیری علوم دینی و زبان بیگانه پرداخت .
شیخ المرصفی یکی از برجسته‌ترین اساتید الازهر وقتی به استعداد طه حسین پی برد، به او پیشنهاد کرد تا از دریای ادبیات کهن زبان عربی از جمله کتاب «الکامل» مبرد و حماسه «ابی» تمام استفاده را ببرد. او نیز پند استاد را با جان و دل پذیرفته و شروع به مطالعه و تعمق پیرامون نوشته‌های این دو کتاب برجسته کرد.در ساعات فراغت‌، او به محضر یکی از اساتید الازهر که به زبان فرانسه تسلط کامل داشت می رود تا از او این زبان را بیاموزد.
او چند سال پیاپی در روزهای یکشنبه قصه‌های خلاصه شده ادبیات فرانسه و در روزهای چهارشنبه مباحثی در مورد شعر عربی را در روزنامه «السیاسه» به چاپ می‌رساند که اتفاقا هواداران بی‌شماری داشت .
به هر روی طه حسین در سال ۱۹۵۰ به عنوان وزیر آموزش و پرورش مصر منصوب شد. شعار او آموزش رایگان همچون آب و نان و هوا بود. وی آموزش را برای همه افراد جامعه امری ضروری و غیرقابل اجتناب توصیف می‌کرد.[۲۹۲]
طه حسین در سال ۱۹۵۹ بخاطر تلاش‌های ادبی‌اش موفق به دریافت جایزه ملی مصر شد. او در سال ۱۹۷۳ چشم از جهان فرو بست .
طه حسین‌، این نویسنده سرشناس مصری کتاب‌های زیادی در زمینه‌های گوناگون از جمله ادبیات‌، علوم سیاسی و تاریخ دارد. او همچنین کتاب‌های معروف فرانسه از جمله «اندر روماک» اثر زاسین‌، روح تربیت لوبون را به زبان عربی ترجمه و منتشر کرد.
از کتاب‌های تالیفی او می توان به «احلام شهرزاد»‌، «شجره الئبوس»‌، «المعذبون فی‌الارض»‌، «الایام»‌، «مرآه الاسلام»و «علی بن ابی طالب» اشاره کرد.[۲۹۳]
به سبب افکار خویش در سال ۱۹۰۸ از الازهر اخراج شد [۲۹۴]و به دانشگاه مصر که جدیداً تاسیس شده بود‌،وارد شد‌،در سال ۱۹۱۴ اولین دکترای خویش را از دانشگاه مصر اخذ نمود و تز دکترایش در مورد ابوالعلاء بود‌،سپس برای تحصیل و اخذ دکترای دوم خود به فرانسه رفت و با امیل دورکیم آشنا شد و دکترای خود را درباره نظریات اجتماعی ابن خلدون نوشت. در سال ۱۹۱۹ به مصر بازگشت و در دانشگاه مصر مشغول تدریس تاریخ یونان و روم گردید و در این سال‌ها به سبب دلشیفتگی خویش به تمدن یونانی و این که آن را پایه‌گذار تمدن جدید غربی می‌دانست به نگاشتن کتاب‌هایی درباره یونان پرداخت تا جوانان و اندیشمندان مسلمان راه‌های پیشرفت غرب را فرا بگیرند. در سال ۱۹۲۶ کتاب «فی الشعر الجاهلی» را نوشت که موجب بروز اعتراضات شدیدی شد و ردیه‌های فراوانی بر علیه آن نگاشته شد و در نهایت نویسده و کتاب محاکمه شدند و او از دانشگاه اخراج شد و کتاب نیز معدوم گردید. در سال ۱۹۲۷ برخی از مطالب کتاب را حذف نموده و با نام «فی الادب الجاهلی» به چاپ رسانید.
طه حسین در کتاب فی الشعر الجاهلی به انکار وجود حضرت ابراهیم و اسماعیل پرداخته و چنین می‌نویسد[۲۹۵]‌:‌ تورات و قرآن هستند که در مورد ابراهیم و اسماعیل داستان‌هایی را روایت می‌کنند‌،ولی وجود این دو اسم در دو کتاب قرآن و تورات برای اثبات وجود ایشان کافی نیست چه برسد به داستان هجرت هاجر و اسماعیل به مکه و در ادامه می‌نویسد که هجرت ابراهیم واسماعیل به مکه از حیله‌های قریش بوده که می‌خواستند از نظر سیاسی و اقتصادی از این داستان بهره‌برداری نمایند و ورود این داستان در قرآن برای ایجاد رابطه و نزدیکی با یهود است.
او معتقد بود که قرآن صادق‌ترین آیینه‌ای است که عصر جاهلیت را به ما نشان می‌دهد [۲۹۶]و ما در کنار شعر و ادب جاهلی باید از قرآن نیز برای مطالعه دوران جاهلیت استفاده نماییم.
در خصوص قرآن و قرائات سبعه نیز او معتقد است که این قرائات بر اساس تفاوت لهجه قبایل عرب شکل گرفته که این مطلب را عقل ادراک نموه و نقل نیز تایید می کند.[۲۹۷]
در خصوص ایمان عمر بن خطاب نیز طه حسین تردید نموده و ایمان وی را به سبب تعصب قریشی قلمداد نموده و روایتی را در این خصوص نقل می کند[۲۹۸].
طه حسین کتابی با نام «من بعید» دارد که در آن مقاله‌ای با عنوان بین العلم و الدین نوشته است و در این مقاله به تعارض بین علم و دین و عقل و دین اشاره می‌کند و می‌نویسد‌: تعارض بین علم و دین قدیمی است و به زمان پدیدار شدن فسلفه باز می‌گردد چرا که اختلاف بین آن‌هاجوهریو اساسی است و هیچ راهی برای از بین بردن این تباین وجود ندارد.[۲۹۹]
و در صفحه ۲۰۵ همان کتاب می نویسد‌: از زمانی که سقراط جام شوکران را سرکشید دشمنی بین عقل و دین شروع و از این زمان بود که دین از وجود هر فلسفه و علمی هراسان شد و عقل نیز وجود دین را بر نمی تابید.او برای رفع این دشمنی بین دین و عقل پیشنهاد می‌کند تا حکومت غیر دینی تاسیس شود.[۳۰۰]
در خصوص آزادی زن اعتقاد داشت که زن و مرد در آزادی هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند و زن باید نقاب از چهره بردارد و حجاب را کنار گذاشته و مانند مردان از لذات دنیوی بهره جوید‌، و اشکالی ندارد که به کارهای که به سود خودش و همسرش و تمام نوع بشر باشد اقدام نماید‌، این حکم اسلام و نظر من است که هیچگاه از آن عدول نخواهم نمود.[۳۰۱]
امین الخولی
در سال ۱۹۲۰ از مدرسه «القضاء الشرعی» قاهره فارغ التحصیل و سپس در همان مدرسه در رشته زبان عربی و ادبیات مشغول به تدریس شد[۳۰۲]‍‍‍. در سال۱۹۲۳ برای تدریس به رم و سپس برلین رفته و در همین اثناء دو زبان ایتالیایی و آلمانی را نیز فراگرفته است. بعد از بازگشت به مصر در سال ۱۹۲۷ به تدریس در دانشگاه ادبیات مشغول و سپس ریاست دانشکده زبان عربی و زبان‌های شرقی را بهعهده گرفت. در دهه چهل با تعدادی از دانشجویانش خبرنامه ادبی «الامناء» را منتشر ساخت که هدف از آن ارتقاء سطح ادبی و هنری از لحاظ نظری و عملی بود.از تألیفات او می توان به «مناهج التجدید فی النحو و البلاغه و التفسیر» و «من هدی القرآن» و نیز مقاله‌ای در باب تفسیر قرآن در مدخل تفسیر دائره‌المعارف اسلامی اشاره نمود خولی حتی بعد از دوری از تدریس دانشگاهی و بازنشستگی نیز فعالیت های فکری و ادبی متنوعی داشته است.
مکتب ادبی در تفسیر از جمله روش‌های تفسیری در دوره‌ معاصر است که ریشه در سنت کهن تفسیر دارد. برخی از مفسران ادبی قرون دوم و سوم هجری چون ابن‌قتیبه، ابوعبیده، ابوعبید، کسائی و فرّاء بیشترین تلاش خود را در تبیین وجوه صرفی، نحوی و گاه بلاغی آیات قرآن به‌کار برده‌اند. در قرون بعدی، تکیه بر جنبه‌های ادبی و بلاغی در آثار زمخشری، شریف رضی، شریف مرتضی، و شیخ طوسی بیشتر شده و گاه در تفاسیری چون بحرالمحیط ابوحیان غرناطی به افراط کشیده شده است. در طول تاریخ تفسیر این گرایش‌های مختلف را با تعابیر مختلفی چون تفسیر لغوی، تفسیر نحوی، تفسیر بیانی، تفسیر بلاغی و احیاناً تفسیر ادبی نام‌گذاری کرده‌اند. در قرن اخیر، امین خولی ادیب و متفکر مشهور مصری گونه‌ای از تفسیر را بر این مجموعه افزود و آن را مکتب ادبی در تفسیر نامید. بر پایه‌ این روش تفسیری، گوهر اولیه‌ و غالب قرآن وجه ادبی آن تلقی می‌شود و مفسر باید بکوشد پیش از هر چیز، به زوایای ادبی و هنری این کتاب دست یابد.[۳۰۳]
یکی از شاگردان او چنین نقل می‌کند که امین الخولی کتاب‌های زیادی ننوشته است اما آرا و اندیشه‌های خویش را به شاگردانش منتقل می‌نمود و از آن‌ها می‌خواست در آن مورد مشغول فعالیت شده و تحقیق کنند‌،مهم‌ترین افکار وی اعتقاد به بشری بودن قرآن است و این که قرآن از احساسات داخلی نبی اکرم سرچشمه گرفته است و این که قرآن ۲ بخش دارد‌،بخشی از آن که مربوط به قوانین وجودی است و بخش دیگر که مربوط به معاملات است و معاملات نیز مربوط به جامعه خاص و جامعه عرب است و قابل تغییر هستند.[۳۰۴]
امین الخولی مانند طه حسین مروج چند عقیده بود‌:
بشری بودن قرآن و این که قرآن را خود پیامبر ساخته است.
ترویج قومیت گرایی وناسیونالیسم و نظریه ادب مصری.
محمد احمد خلف الله
سال ۱۹۲۳ از دانشـکده ادبـیات دانشـگاه الأزهر قاهره فارغ التحصیل شد.از جمله استادان او در این دانشگاه‌‌‌،طه حسین‌‌‌،مصطفی عبدالرزاق و احمد امین بودند.امین الخولی به عنوان استاد تفسیر نیز تأثیر بسیار زیادی بر افکار او داشته‌‌‌،به طوری که از او خواست تا رساله دکترای خود با عنوان «الفن القصصی فی القرآن الکریم» را با او بگذراند.از گرایشات خاصی که خلف الله در این کتاب درباره قصه‌های قرآنی دارد و آن‌هارا بهگونه‌ای اسطوره‌ای توصیف می‌کند‌‌‌،چنین بر می آید که گرایشات اعتزالی او به قوت باقی است.[۳۰۵]
البته این رساله مورد اعتراض الأزهر قرار گرفت و از او خواستند تا رساله‌ای دیگر ارائه دهد ولی این امر مانع چاپ این کتاب در سال ۱۹۳۵ توسط وی نگردید و این اثر چندین بار تجدید چاپ شد.
او مقالات زیادی دارد که عقاید خویش را در آن‌هابیان نموده است مثلا در یکی از مقاله‌هایش چنین می‌نویسد‌: هر گاه در مسائل جدید نتوانستیم حکمی از اسلام به دست آوریم می توانیم به قوانین غربی مراجعه کنیم‌،چرا که وقتی قانون و شرعی که از ۱۴۰۰ سال پیش مانده شرع ما محسوب می‌شود‌،قانون معاصر به طریق اولی می‌تواند قانون و شرع ما محسوب شود.او در ضمن اعتقاد دارد که تشریعات نبوی همگی اجتهادات بشری هستن که می‌توانند خطا و اشتباه باشند.[۳۰۶]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:17:00 ب.ظ ]




فصل سوم
روش­شناسی پژوهش
۳-۱-مقدمه
در فصل گذشته مبانی نظری و پیشینه تحقیق بیان شد. در این فصل نیز روش­شناسی انجام تحقیق بررسی شد. بدین منظور ابتدا روش تحقیق، جامعه و نمونه آماری توضیح داده شد و سپس در مورد روش نمونه گیری، روش­های گردآوری اطلاعات، روش تجزیه و تحلیل اطلاعات و آزمون­های مورد استفاده در این تحقیق بحث و بررسی شد. در نهایت نیز توضیحاتی در مورد روش تجزیه و تحلیل SWOT ارائه گردید.
۳-۲-روش تحقیق
روش تحقیق حاضر توصیفی- تحلیلی، از نظر نتایج کاربردی و از نوع مطالعه موردی بوده زیرا نتایج آن قابل تعمیم به استان­های دیگر نمی ­باشد.
۳-۳-جامعه و نمونه آماری
جامعه آماری این پژوهش شامل تمام صاحبنظران رشته فوتبال در استان گیلان می­باشند. جامعه آماری به دلیل تاکید محقق بر جنیه­های خاص تحصیلی، سابقه و سطح عملکردی به طور مشخص قابل شمارش و دسترسی نبود. نمونه آماری به صورت هدفمند از مدیران ادارات ورزشی و هیأت­های فوتبال(۷ نفر)، مدیران عامل باشگاه­ها (۵ نفر)، داوران (۵ نفر)، مربیان (۱۵ نفر)، هیئت علمی تربیت­بدنی (۵ نفر) ، بازیکنان (۱۰ نفر)، پیشکسوتان فوتبال (۵ نفر)، معلمان ورزش مدارس (۶نفر) و رؤسای کمیته­ های تخصصی هیأت فوتبال استان گیلان (۵نفر) و در مجموع ۶۳ نفر انتخاب و نظرخواهی شد و از مجموع ۶۳ پرسشنامه، ۵۰ پرسشنامه توسط صاحب­نظران به محقق بازگردانده شد.
۳-۵-روش­های گردآوری اطلاعات
به طور کلی، عقیده بر این است که در این گونه تحقیقات از روش­ها و شیوه­ هایی مانند بررسی اسناد و مدارک (سند کاوی)، تحلیل تحقیقات انجام شده (فرا تحلیل)، تولید اطلاعات (اکتشافی) و توصیف وضعیت مطلوب (آینده پژوهی) استفاده می­ شود. در این تحقیق برای گردآوری اطلاعات مورد نیاز از روش­های زیر استفاده شد:

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

بررسی اسناد موجود مربوط به سوابق و فعالیت­های گذشته و جاری هیأت فوتبال استان
بررسی و تحلیل تحقیقات انجام گرفته در مورد استراتژی­ در رشته­ های مختلف ورزشی
نظر­سنجی از کارشناسان و ذینفعان ورزش فوتبال استان با بهره گرفتن از پرسشنامه ­ها.
۳-۶-ابزار پژوهش
۳-۶-۱-مطالعات کتابخانه­ای
در این تحقیق از طریق کاوش مستندات از طریق شبکه اینترنت و منابع کتابخانه­ای به مرور منابع در زمینه فوتبال استان گیلان، کشور و جهان پرداخته شد، و در موارد مرتبط استفاده گردید.
۳-۶-۲-پرسشنامه عوامل درونی
این پرسشنامه با بهره گرفتن از مطالب مندرج در ادبیات پیشینه و به صورت محقق­ ساخته و سؤالات بسته برای شناسایی قوت­ها و ضعف­های فوتبال استان گیلان طراحی گردید و شامل ۵۵ سؤال بود که در آن پرسش­شوندگان نظرات خود را در مورد تعیین نقاط قوت و ضعف و همچنین وضعیت موجود و مطلوب گویه ­ها ابراز می­کردند.
۳-۶-۳-پرسشنامه عوامل بیرونی
این پرسشنامه با بهره گرفتن از مطالب مندرج در ادبیات پیشینه و به صورت محقق­ ساخته و سؤالات بسته برای شناسایی فرصت­ها و تهدیدهای فوتبال استان گیلان طراحی گردید و شامل ۳۹ سؤال بود که در آن پرسش­شوندگان نظرات خود را در مورد تعیین فرصت­ها و تهدیدها و همچنین وضعیت موجود و مطلوب گویه ­ها ابراز می­کردند.
در خصوص نحوه گردآوری داده های مورد نیاز برای تدوین برنامه استراتژیک فوتبال استان نکات زیر شایان ذکر است :
۱- برای ارزیابی عوامل محیط درونی فوتبال استان از ماتریس ارزیابی عوامل درونی استفاده شد . در این ماتریس ، قوّت ها و ضعف ها در یک ستون ماتریس قرار گرفتند و با بهره گرفتن از ضرایب و رتبه های خاصی امتیاز بندی شدند تا مشخص شود که فوتبال گیلان در مجموع به لحاظ عوامل درونی دارای قوّت است یا ضعف .
در این ماتریس ، عوامل استراتژیک یا اولویت دار محیط درونی در ستون اول و در قالب قوّت ها و ضعف ها فهرست شدند. در ستون دوم کد گویه به منظور تفکیک قوت­ها از ضعف­ها نوشته شد. در ستون سوم، عوامل درونی به ترتیب اولویت­های اندازه ­گیری شده در آزمون فریدمن قرار گرفت. در ستون چهارم ماتریس (ضریب اهمیت)، بر اساس نظر کارشناسان راجع به وضعیت مطلوب گویه ­ها، حاصل تقسیم میانگین هر گویه بر مجموع میانگین­های تمام گویه ­های عوامل درونی، به عنوان ضریب اهمیت مشخص شد. مجموع ضرایب اهمیت در ماتریس عوامل درونی برابر با ۱ محاسبه شد. در ستون پنجم جدول (شدت عامل)، میانگین نظرات کارشناسان در مورد وضعیت موجود هر گویه محاسبه و در جدول قرار گرفت. این اعداد بین ۱ تا ۴ محاسبه شد و بر خلاف روش معمول در ماتریس SWOT، در این روش محدویتی برای عوامل درونی و بیرونی وجود نداشت و این گویه ­ها می­توانستند شامل هر عددی از ۱ تا ۴ شوند. در ستون آخر هم حاصلضرب ضریب اهمیت در شدت عامل به عنوان نمره آن گویه محاسبه شد و از مجموع نمرات گویه ­ها موقعیت عوامل درونی مشخص شد. اگر نمره مجموع گویه ­ها کمتر از ۵/۲ محاسبه شود فوتبال گیلان در عوامل درونی دچار ضعف است و اگر مجموع نمرات بیشتر از ۵/۲ محاسبه شود، فوتبال گیلان در عوامل درونی دارای قوت است.
برای ارزیابی عوامل محیط بیرونی فوتبال گیلان از ماتریس ارزیابی عوامل بیرونی استفاده شد. در این ماتریس ، فرصت ها و تهدیدها در یک ستون قرار گرفتند و با بهره گرفتن از ضرایب و رتبه های خاصی امتیاز بندی شدند تا مشخص شود که فوتبال استان در مجموع به لحاظ عوامل بیرونی دارای فرصت است یا تهدید.
در این ماتریس ، عوامل استراتژیک یا اولویت دار محیط بیرونی در ستون اول و در قالب فرصت­ها و تهدیدها فهرست شدند. در ستون دوم کدِ گویه به منظور تفکیک فرصت­ها از تهدیدها نوشته شد. در ستون سوم، عوامل بیرونی به ترتیب اولویت­های اندازه ­گیری شده در آزمون فریدمن قرار گرفت. در ستون چهارم ماتریس (ضریب اهمیت)، بر اساس نظر کارشناسان راجع به وضعیت مطلوب گویه ­ها، حاصل تقسیم میانگین هر گویه بر مجموع میانگین­های تمام گویه ­های عوامل بیرونی، به عنوان ضریب اهمیت مشخص شد. مجموع ضرایب اهمیت در ماتریس عوامل بیرونی برابر با ۱ محاسبه شد. در ستون پنجم جدول (شدت عامل)، میانگین نظرات کارشناسان در مورد وضعیت موجود هر گویه محاسبه و در جدول قرار گرفت. این اعداد بین ۱ تا ۴ محاسبه شد و بر خلاف روش معمول در ماتریس SWOT، در این روش محدویتی برای عوامل درونی و بیرونی وجود نداشت و این گویه ­ها می­توانستند شامل هر عددی از ۱ تا ۴ شوند. در ستون آخر هم حاصلضرب ضریب اهمیت در شدت عامل به عنوان نمره آن گویه محاسبه شد و از مجموع نمرات گویه ­ها موقعیت عوامل بیرونی مشخص شد. اگر نمره مجموع گویه ­ها کمتر از ۵/۲ محاسبه شود فوتبال گیلان در عوامل بیرونی دارای تهدید است و اگر مجموع نمرات بیشتر از ۵/۲ محاسبه شود، فوتبال گیلان در عوامل بیرونی دارای فرصت است.
برای تجزیه و تحلیل همزمان عوامل درونی و بیرونی از ماتریس درونی و بیرونی استفاده شد. این ماتریس برای تعیین موقعیت استراتژیک فوتبال استان به کار رفت. برای تشکیل این ماتریس ، نمرات حاصل از ماتریس های ارزیابی عوامل درونی و بیرونی در ابعاد افقی و عمودی قرار گرفتند تا جایگاه ورزش فوتبال گیلان در خانه های این ماتریس مشخص شود بطوریکه بتوان استراتژی مناسبی برای آن اتخاذ گردد. در این ماتریس، نمرات در یک طیف و شامل قسمت قوی (۵/۲ تا ۴) و قسمت ضعیف (۱ تا ۵/۲) تعیین شدند.
برای تدوین استراتژی های فوتبال استان گیلان از تحلیل SWOT و از یک ماتریس چهار خانه ای استفاده شد. برای این کار، از مقایسات دو به دو (قوّت­ها و فرصت­ها، قوّت­ها و تهدیدها، ضعف­ها و فرصت­ها، ضعف­ها و تهدیدها) برای تعیین استراتژی­ های چهارگانه SO، ST، WO، و WT و بر مبنای قضاوت تحلیلی و شهودی استفاده شد. جدول ۱ – ۳ این ماتریس را نشان می دهد.
جدول ۳ - ۱ : ماتریس SWOT

عوامل داخلی
عوامل خارجی
نقاط قوّت (S ) نقاط ضعف ( W)
۱٫
۲٫
۳٫
N
۱٫
۲٫
۳٫
n
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:16:00 ب.ظ ]




اگر بخواهیم درصدی را برای آغاز تحول در سال دوم جنگ در جبهه های نبرد در نظر بگیریم، سهم ورود سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عرصه جنگ چه میزان است؟ آیا علل ناکامی ایران در عملیات های چهارگانه سال ۱۳۵۹، عدم حضور سپاه در آنها بود؟

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

برای پاسخ به این سوال اولا باید نگاهی اجمالی داشته باشیم به دوران ریاست جمهوری آقای بنی صدر، یعنی زمانی که جنگ شروع شده است. وقتی که جنگ شروع شد ماموریت ذاتی ارتش دفاع از مرزهای کشور بود، اما ماموریت ذاتی سپاه دفاع از مرزهای کشور نبود، امروز هم بعد از گذشت سالیان متمادی همچنان ماموریت ذاتی ارتش دفاع از مرزهاست ولی سپاه تنها یکی از ماموریت هایش دفاع از مرزها است. در آن زمان شرایط امنیتی کشور طوری بود که سپاه بیشتر به حفظ ثبات درون کشور می اندیشید و درحالی که حفظ ثبات کشور مهم ترین ماموریت سپاه بود، به میدان جنگ هم وارد شده بود.
پیش از هجوم سراسری ارتش متجاوز عراق به مرزهای ایران، سپاه با ضدانقلاب مسلح که کردستان را تحت تسلط در آورده بود می جنگید. یعنی در حالی که در خوزستان و گنبد و سیستان وبلوچستان درپی برقراری امنیت بود، در کردستان، سازمان رزم سپاه درحال شکل گیری بود. لذا هنگامی که جنگ آغاز شد، پتانسیل نظامی سازمان یافته سپاه در کردستان، از آمادگی نسبی برای ورود به جنگ برخوردار بود. این توانمندی نظامی همه ی توان
سپاه محسوب نمی شد. بلکه درصد کمی از توان سپاه مبدل به سازمان رزم شده و درگیر جنگ کردستان شده بود. همچنین ذکر این نکته لازم است که سازمان رزم سپاه برای نبرد با ضدانقلاب، چندان مناسب برای جنگ با ارتش مجهز عراق نبود و نیز هنگام شروع تجاوزسراسری ارتش عراق، آرامش کامل در کردستان برقرارنشده بود و بلکه تا سالهای پایانی جنگ ضرورت حضور سپاه در کردستان برای حفظ آرامش به دست آمده آشکار بود و لذا انتقال یگانهای رزمی سپاه از کردستان به جبهه مقابل عراق کاری نبود که به فوریت قابل اجرا باشد. با این وجود ابتدا بخش های کوچکی از سازمان رزم شکل گرفته سپاه در کردستان به جبهه جنگ با عراق اعزام شد. اما از آنجایی که تشکیلات سپاه انعطاف سازمانی فراوانی داشت، بلافاصله پس از تهاجم ارتش عراق، سازمانهای دفاعی محلی شکل گرفت و ظرفیت جذب پاسداران و نیروهای مردمی سایر مناطق را ایجاد کرد و بدین ترتیب سازمانی نظامی که می توان از آنها به عنوان هسته های مقاومت نامبرد شکل یافت.
در واقع ترکیبی از پتانسیل سازمانی یا بهتر بگوییم پتانسیل ناشی از انگیزهای عاشورایی که در افراد متجلی بود، باعث تشکیل هسته های مقاومت شد. از طرفی سپاه خوزستان(که به سپاه منطقه ۸ معروف بود) و سپاه باختران (کرمانشاه) و ایلام (که به سپاه منطقه ۷ کد گذاری شده بود) مستقیما با ارتش عراق درگیر جنگ شده و شُعب سپاه منطقه۸ در دزفول، شوش، سوسنگرد، خرمشهر و آبادان عملا درگیر جنگ شده بودند. همچنین شُعب سپاه منطقه۷ در مهران، میمک، قصرشیرین، سرپل ذهاب و گیلانغرب نیز بعد از یک هفته مقاومت در نقاط مرزی، در خطوط دفاعی مقابل ارتش عراق درکنار ارتش ایران در مقابل دشمن صف آرایی کرده بودند. که مقاومت خرمشهر پاسداران نماد بارز آن صف آرایی است.
بدین ترتیب نقطه آغاز شکل گیری هسته های مقاومت را باید قبل از شروع جنگ دانست. یعنی در روزهای قبل از آغاز رسمی جنگ که ارتش عراق به برخی از نقاط مهم نوار مرزی ایران تعرض کرده بود، موجبات شکل گیری هسته های مقاومت را به وجود آورد. این عوامل زمینه ای برای جذب نیروهای مردمی که عمدتا پاسدارانی بودند که بدون فراخوان سازمانی عازم جبهه های نبرد شده بودند و لذا سازمان یافته به جبهه ها وارد نمی شدند، بلکه جبهه ها زمینه ساز و بستر سازمان یافتگی شان می شد.
یعنی باید گفت: سپاه که ماموریت ذاتی خود را حفظ امنیت داخلی می دانست، به کمک ارتش که تنها وظیفه اش دفاع از مرزهای کشور است قرارگرفت. و درحالی که سپاه به عنوان مولود انقلاب نگران وضعیت جنگ بود، بار مسئولیت مقابله با ارتش عراق بردوش ارتش قرارداشت.
در این شرایط طبیعی بود که فرماندهی کل قوا یعنی بنی صدر ارتش ج.ا.ا را نیروی مقابل با ارتش متجاوز عراق بداند. اگر بخواهیم از او انتقاد کنیم باید بگوییم که چرا بنی صدر نمی دانست که توان ارتش ج.ا.ا برای مقابله با تهاجم عراق کافی نیست؟ این انتقاد وارد است، هرچند که بی پاسخ نیست. بنی صدر فردی نظامی نبود و هیچگونه تجربه نظامی گری هم نداشت. به تازگی به ریاست جمهوری رسیده بود و فرماندهی کل قوا بر روی دوشش بود. پاسخ دیگر به کارگیری اندیشه های نظاامی مرسوم بود. یعنی اگر تاکتیک های نظامی بکارگرفته شده ناکارآمد بوده، نباید بنی صدر را مقصر دانست. اساسا او تاکتیکی را به ارتش تحمیل نمی کرد. برای مثال در عملیات هویزه بنی صدر به فرماندهان ارتش می گفت: من از طرف افکار عمومی تحت فشارم، باید فورا عملیات کنید. اما نمی گوید برای اجرای عملیات چه تاکتیک و سازمانی را بکارگیری کنید. نحوه چگونه عملیات کردن را بر عهده ارتش می گذارد. ارتش نیز بر اساس تاکتیک ها، آموزه ها و آموزش هایی که قبلا دیده است دست به عملیات می زند. در حالی که بکارگیری آن روش ها، که تجربه شده هم بود و از اصولی برخوردار بود که به روش های کلاسیک شهرت داشت. اما در آن شرایط به کارگیری روش های کلاسیک به دو علت جایز نبود: اول اینکه روش های کلاسیک و مباحث مراکز عالی آموزش نظامی ایران برای دشمن، روشی شناخته شده بود. یعنی دشمن می دانست که با چه توانی و چه نیرویی و با چه تاکتیک هایی روبرو خواهد شد و روش های شناخته شده، بجای اینکه نقطه قوت ما محسوب شود، به نقطه قوت ارتش عراق و نقطه ضعف نیروهای خودی مبدل می شد. نقص دوم عبارت از این بود که طبق آموخته های کلاسیک آن روز، توان نیروی تک کننده باید سه برابر توان نیروی دشمن باشد و حال آنکه ارتش ما به جهت خطاهای محمدرضاشاه - و هزینه کردن ارتش برای حفظ حکومت پهلوی در دوران انقلاب، دراثر مقابله با مردم- هم آسیب اجتماعی دیده بود و هم سازمانش آسیب فروانی دیده بود. ضمن اینکه بخشی وسیعی از ارتش در جنگ با ضدانقلاب در کردستان درگیر بود. لذا قابل پیش بینی بود که این ارتش نمی توانست با اتکا به آموخته هایش و با اتکای صرف به سازمانش، کاری را از پیش ببرد.
پس در اینجا به دو نکته اساسی اشاره شد: یکی طرح های ارتش جمهوری اسلامی برای ارتش عراق کاملا شناخته شده بود و دوم آنکه ارتش ایران، برای اجرایی کردن طرح هایش، امکانات لازم را نداشت.
لذا برخی خطاهای به وقوع پیوسته در چهار عملیات بزرگ ۴ ماه اول جنگ نمی تواند صرفا متوجه بنی صدر باشد. او بیش از آنکه نظامی باشد سابقه سیاسی، اجتماعی و انقلابی داشت. اما این سابقه سیاسی ، اجتماعی باعث نشد برای تقویت ارتش به نیروهای مردمی متکی شود.
نه اینکه نیروهای مردمی را بکار نگرفت، بلکه به کار گرفت. اتفاقا پاسدارن در هر چهار عملیات مهم دوران بنی صدر حضور داشتند. منتها روش بکارگیری نیروهای مردمی و جایگاهی را که برای سپاه قائل بود، آن چیزی که باید باشد نبود.
ذهن شما را به سمت عملیات های موفق بعد از بنی صدر سوق می دهم. اگر مشاهده کرده باشید خواهید دید که در عملیات های بعد از بنی صدر، سپاه موقعیت تعریف شده و کاربردی برای ارتش مشخص می کرده بود. درحالی که رهبری استراتژیک و مدیریت صحنه را سپاه خود برعهده داشت. اما در دوران بنی صدر برعکس بود. ارتش حاکمیت صحنه جنگ را بر عهده داشت و موقعیت مقبولی را برای سپاه تعیین نکرده بود.
ضمن اینکه یادمان باشد سپاه قبل از بنی صدر هنوز به این باور نرسیده بود که بتواند جنگ را مدیریت کند. وظیفه ای هم نداشت و نبود تجربه هم مزید علت شده بود. بلکه ذاتا دارای توانمندی لازم برای تغییر صحنه نبرد بود و نقش معترض را هم ایفا می کرد. چون همان حداقل هایی را که توقع داشت، بنی صدر به سپاه در صحنه جنگ نمی داد. چه بسا اگر بنی صدر سپاه را بیشتر به بازی می گرفت، سپاه هم سازم ان رزمش را همان زمان توسعه می داد. نیروهای سپاه یک عملیات کوچک در ۲۶ اسفند ۱۳۵۹ در سوسنگرد به نام امام مهدی ( عج ) انجام داد که استعداد آن در حد یک گردان بود. این عملیات بعد از شکست چهار عملیات بنی صدر است و در شرایطی است که هیئت صلح کنفرانس اسلامی به تهران آمده و بوی صلح تحمیلی در کشور به مشام می رسید و سپاه از ارتش و بنی صدر ناامید شده بود، با یک گردان بدون بهره گیری ارتش، دست به انجام عملیات مستقلی می زند که تنها از توپخانه ارتش بهره می برد، قصدش هم نه تثبیت منطقه بلکه فقط عملیات ایذایی و تخریب دشمن است. همین عملیات نقطه عطفی در جنگ محسوب می شود. عملیات امام مهدی ( عج ) نقطه خود باوری سپاه است. شهید حسن باقری بعد از این عملیات به شهید بهشتی می گوید که ما باید استراتژی خود در جنگ بازنگری کنیم. علی ای حال یک پتانسیل نهفته ای در امثال شهید حسن باقری وجود داشته که خود هم از آن خبر نداشته است و این استعدادها کم کم شکوفا شد. برای مثال عملیات فرماندهی کل قوا که شب عزل بنی صدر انجام شد، نامش چیز دیگری بود. فرماندهی عملیات در حین عزیمت نیروهایش به خط، از خبر عزل بنی صدر مطلع شده و به همین سبب برای عملیات نام ” فرماندهی کل قوا؛ خمینی روحخدا” را بر می گزینند تا به صورت غیرمستقیم به امام پیام دهند که ما جنگ را با نبودن بنی صدر هم میتوانیم ادامه بدهیم.
پژوهشگر: آیا بنی صدر احتمال عزل خود از فرماندهی کل قوا را میداد؟
بله. قبل از اینکه بنی صدر سقوط کند مسئولان را تهدید می کرده است. از جمله آن تهدیدها این بود اگر مرا عزل کنید دشمن حمله خواهد کرد و آبادان را به تصرف خویش خواهد درآورد. اگر بیشتر دقت کنیم می بینیم که این حرف صرفا یک بلوف سیاسی نبوده چون در همان ایام صدام هم به منطقه عمومی آبادان سرکشی کرده و از شرق کارون دیدن می کند تا تصرف آبادان را بررسی کند. اما فرماندهان ارتش عراق تصرف آبادان را ممکن نمی بینند.
همچنین - اگر اشتباه نکنم- شبیه همین تهدید را در گفتگوی یاسرعرفات با مسئولین نظام هم وجود داشته و عرفات هم ازقصد ارتش عراق برای اشغال عراق خبر می دهد.
در ادامه بحث اول باید بگویم که جالب تر آن است که وقتی شهید رجایی قصد کاندیداتوری برای انتخابات ریاست جمهوری را داشت. در جلسه ای با بچه های سپاه می گوید: که اگر شما می توانید صحنه جنگ را مدیریت کنید من کاندیدا بشوم؟ من از جنگ سررشته ای ندارم و اگر نباشید مجبورم پای میز مذاکره بروم. و سپاه به رجایی اطمینان می دهد ما پای جنگ ایستاده ایم
یک گام قبل تر هم، سپاه با اجرای عملیات فرماندهی کل قوا، آمادگی خود برای مدیریت صحنه جنگ را به نمایشی میگذارد، اینها همگی زاییده شرایط است. یعنی شرایط باعث می شود که سپاه خود را برای فرماندهی جنگ آماده کند.
اما یک موضوع ناگفته در این ارتباط وجود دارد. همگان از عدم بکارگیری سپاه در جنگ توسط بنی صدر سخن می گویند. اما درباره چرایی آن نگاهشان همه جانبه نیست.
مثلا به وضعیت یارکشی سیاسی بعد از انتخاب ریاست بنی صدر اشاره نمیشود و گفته نمی شود که چون سپاه درجناح مقابل بنی صدر قرار داشت، واکنش بنی صدر هم در بی توجهی به سپاه موثر بود.
سپاه و حزب جمهوری اسلامی یک جناح و بنی صدر و هم پیمانانش در طرف دیگر مقابل هم قرار داشت. در این میان هم بنی صدر در مقابل نیروهای سپاه، ارتش یارخود محسوب می کرد.
امام خمینی در بهار سال ۱۳۶۰ طی تدبیری که به موجب آن کسی حق نداشته باشد مباحث سیاسی را به پادگان ها بکشاند، مانع از ورود ارتش به یارکشی های سیاسی شد. مصداق صحبت های امام، سخنرانی افراد غیرنظامی در پادگانها بود. امام در واقع سیاسیون را از یارکشی در بین نظامی ها بر حذر می داشت.
البته این علت بسیار مهم است ولی کسی در مورد آن حرف نمی زند. یک علت استفاده نکردن بنی صدر از سپاه به جهت تقابل سیاسی سپاه با بنی صدر بود و ، بخشی هم به خاطر این بود که در اندیشه های نظامی ارتش، سپاه جایگاهی نداشت. در این برهه سپاه در صحنه اجتماعی- سیاسی کشور علیه بنی صدر فعالیت داشت و پمپاژ خبر می کرد و مدام با بنی صدر درگیر بود. البته مقصودم مبرّا دانستن بنی صدر نیست. اما یک روی واقعیت این است. سپاه به صراحت علیه بنی صدر موضع مخالف داشت. بنی صدر هم درصحنه جنگ جایگاهی برای سپاه قائل نبود. چه بسا بنی صدرهم اگر وارد یارکشی منفی نمی شد و با مجاهدین خلق و قاسملو؛ رئیس حزب دموکرات پیمان نمی بست، فرمانده کل قوا می ماند و وضعیت جنگ بهتر می شد.
اما نکته دیگری نیز وجود دارد؛ عناصر شهیر سپاه که از - نه افکار عمومی سپاه - از جاهای مختلف دورهم جمع شده بودند. از جمله آنها نیروهای مبارز قبل از انقلاب بودند که در فلسطین آموزش دیده بودند. این افراد گرایشات نظامیشان بر گرایشات سیاسی شان مُرجّح بود. از جمله این افراد آقای ابوشریف بود. بنی صدر قصد داشت او را به فرماندهی سپاه منصوب کند، اما بدنه و افکار عمومی سپاه که گرایش نظامی او را بیش از سایر گرایشات وی تلقی می کرد، وی را نمی پسندید. بنی صدر فرمانده کل قوا بود ولذا از نظر حقوقی حق بنی صدر بود که فرمانده سپاه را منصوب کند. اما از نظر حقیقی بچه های سپاه که رروحیه نظامی گری را نمی پسندیدند، تمایلی به قبول فرماندهی ابوشریف نداشتند. چه بسا اگر ابوشریف فرمانده سپاه شده بود بنی صدرهم از نیروهای سپاه بیشتر در جنگ استفاده می کرد.
نکته ای دیگر؛ درعملیات هویزه تجربه ناخوانده به دست آمده بود. در آن عملیات معلوم گردید که قدرت خط شکنی سپاه مثال زدنی است. اما این تجربه با ارزش استنتاج و ادراک نشد و چه بسا نتایج تاسف بار چهار عملیات ناکام چهار ماه آغاز جنگ مورد نقد و بررسی علمی قرار می گرفت و نقد و بررسی آن - فارغ از تاثیرپذیرایی افکارعمومی - در اتاق های فکر صورت می گرفت و دستخوش نگاه های جناحی واقع نمی شد، دستاوردهای مثبت نبرد هویزه، دریچه های برون رفت از بن بست در جنگ را – که درپی ناکامی در۴ عملیات بزرگ به دست آمده بود – به رروی فرماندهان وقت می گشود.
عملیات امام مهدی ( عج ) در ۲۶ اسفند ۱۳۵۹ نقطه خود باوری سپاه بود. اما حوادث بعد از آن عملیات - که جرقه خروج جنگ از بن بست محسوب می شود- نشان می دهد که تنها سپاه نیست که رشد کرده و به خود باوری رسیده و دریچه های خروج از بن بست جنگ درحال گشوده شدن است، بلکه دیدگاه بنی صدر هم در بهره برداری ازسپاه در صحنه نبرد رشد کرده و به این نکته رسیده که باید از نیروهای سپاه در عملیات ها استفاده کند. به همین سبب در عملیات تپه های الله اکبر که در اواخر اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۰ انجام شد، ترکیبی از نیروهای سپاه و ارتش بکارگرفته شد و به موفقیت عملیات انجامید. در آن عملیات بنی صدر فرماندهی قرارگاه مرکزی را به فرمانده لشکر ۹۲ زرهی ارتش؛ مسعود فردنیاکی و جانشینی قرارگاه را به پاسدار شهیر؛ سید رحیم صفوی سپرد.
در تمامی محورهای پیش بینی شده در طرح عملیات، پاسداران و نیروهای مردمی ستاد جنگ های نامنظم شهید چمران نقش آفرینان اصلی بودند.
در حقیقت، دربطن جنگ تحول مثبت شروع شده بود؛ در زمانی که پیشنهادات بنی صدر برای انتصاب فرمانده جدید سپاه، مورد تایید شورای مرکزی سپاه واقع نمی شد، یکی ازنامزدهای بنی صدر برای فرماندهی کل سپاه، رحیم صفوی بود. اما شورای مرکزی سپاه زیر بار نمی رفت و در نهایت توافق شد که بنی صدر، مرتضی رضایی را که از نزدیکان ابوشریف بود به فرماندهی برگزیند و شهید یوسف کلاهدوز را که مورد تایید شورای مرکزی سپاه بود، عملا تمام امور را بدست گیرد.
موقعیت نظامی در تپه های الله اکبر به عنوان قدرت پدافندی عراق خیلی مهم تر از عملیات جاده ماهشهر بود. در عملیات جاده ماهشهر هنوز ارتش عراق شکل پدافندی نگرفته بود، اما در تپه های الله اکبر از پدافند مستحکمی برخودار بودند. حتی نقل قول از فرمانده لشکر ۹۲ هست که میگوید عبور از این موانع برای ما یک شاهکار بود.صحبت فرمانده لشکر ۹۲ به این معنی است که همزمان با فرماندهی بنی صدر جنگ در حال تحول است و دارد از پوسته خود خارج می شود. هم از لحاظ ساختار، هم از لحاظ ایده، هم از لحاظ ترکیب نیروها در این عملیات شاهد تحول هستیم. ولی دیگر فرصت از دست رفته بود؛ درگیری های جناح های داخلی بین دولت و مجلس به اوج خود رسیده بود و پیروزی در برابر جناح رقیب، در صدر دغدغه های بنی صدر قرار گفته بود.
رحیم صفوی در عملیات تپه های الله اکبر با بنی صدر هماهنگ شده بود. اما همین شخصیت چند روز بعد فرمانده عملیاتی است به نام “عملیات فرمانده کل قوا” که پیام مشخص اش آمادگی سپاه برای تداوم صحنه جنگ پس از عزل بنی صدر است.
این کلاف پیچیده ای است که شاخص ترین چهره ی آن بنی صدر است. امام تلاش فراوانی کرد تا بنی صدر را از مجاهدین خلق جدا کند. اما به گوش بنی صدر نمی رفت. اگر واقعا بنی صدر حساب خود را از مجاهدین جدا کرده بود، امام با عزل و عدم کفایت او موافقت نمی کرد. همچنان که نقل قولی از امام وجود دارد که میگویند دوست نداشتم اولین دوره ریاست جمهوری ما به اینجا منجر بشود.
در این بین نیروهای سپاه نیز با بنی صدر درگیر هستند. من اصلا معتقد به این نیستم که نیروهای سپاه خط امام بودند. ما جناح مقابل لیبرال ها بودیم اما خط امام نبودیم. چون امام همواره ما را به خویشتن داری دعوت می کرد و ما تاب تحمل بنی صدر را نداشتیم. این یکی از خلط های تاریخی است که اتفاق افتاده است. امام باز کردن گره مشکلات شورای سه نفره ای را برای رفع حل اختلاف تشکیل داد. اگر ما خط امام بودیم پس چرا امام یک شورای سه نفره تشکیل میدهد؟ اینجا امام بسیار مظلوم واقع شده است. شهید بهشتی با تمام عظمت خود که بسیار شخصیت مهم و خویشتندار بود سردمدار جریانی شده بود که بدنه اش به هیچ وجه خویشتنداری نمی کرد. پاسدارن که خواستگاه اجتماعی شان غیرقابل تفکیک از مردم واندیشه ی شان تنیده در افکارعمومی بود، بر اساس تز ” از کوزه هرآن برون طراود کهدر اوست” بدون برنامه ریزی قبلی، مرتب علیه بنی صدر موضع گیری می کردند.
بولتن تحلیلی دفتر سیاسی سپاه در کل کشور پخش می شد و تمام انجمن های اسلامی از این بولتن خط می گرفتند. البته بنی صدر طرفداران کمی نداشت. او از حدود ۷۵% اراء انتخابات ریاست جمهوری برخوردار بود. اما از حادثه ۱۴ اسفند ۱۳۵۹ که تجلی خشونت آمیز پیوند وی با سازمان مجاهدین خلق بود و نشان می داد که او درصدد بهره برداری از تشکیلات شبه نظامی مجاهدین خلق برای حذف رقیب داخلی است، به مرور حمایت های مردمی اش تضعیف شد و اعلام فاز نظامی مجاهدین خلق در ۳۰خرداد ۱۳۶۰، تحت عنوان حمایت از بنی صدر؛ رئیس جمهور عزل شده، و انفجار ۷ تیر ۱۳۶۰ وشهادت ۷۲ نفر ازمسئولین کشور و نیز ترورهای روزانه مردم کوچه و بازار، همه حامیانش را از دست داد؛ از جمله جامعه روحانیت مبارز که از جمله حامیان وی در انتخابات اول ریاست جمهوری بودند، از رفتار وی بیزار شدند.
پس دوران بنی صدر را به دو دوره می توان تقسیم کرد. دوره ای که بنی صدر در چارچوب افکار آموزه های ارتش از سپاه به عنوان نیروی مردمی استفاده می کرد که اصلا کاربردی نداشت. دوره ای دیگر که بنی صدر به این نتیجه رسید که باید از سپاه استفاده کند. در همین دوره هم در سپاه دو دوره وجود داشت. دوره ای که سپاه به ارتش امید بسته بود و عین امید، نسبت به عملکرد ارتش معترض بود. و عدم حمایت بنی صدر برای تجهیز سپاه را برنمی تابد. و دوره دیگری که نسبت به کارایی بنی صدر و ارتش ناامید می شود که نقطه بروز این مرحله از عملیات امام مهدی ( عج ) کلید میخورد؛ این اندیشه متولد می شود و پا به عرصه مدیریت صحنه جنگ میگذارد.
این اندیشه در تپه های الله اکبر مرحله ای از رشدش را عیان می سازد. منتهی چون سپاه حسابش را از بنی صدر کاملا جدا کرده و این درگیری ذهنی، سیاسی و اجتماعی که از آغاز دوران بنی صدر شروع شده، طلاقی است که دیگر ارجاعی برایش متصور نشد. اما عملیات فرماندهی کل قوا تبلور شفاف این اندیشه نوین بود. امام وقتی قصد عزل بنی صدر را داشت شهید فلاحی را فرامیخوانند. امام به ایشان نقل به مضمون میگویند که چکار میخواهید بکنید؟ فلاحی همانند یک فرد ارتشی عمل میکند. یعنی اصلا وارد مسائل سیاسی نمی شود. بدون هیچ تعرضی به بنی صدر پای بندی خود را به نظام نشان می دهد و به امام موفقیت عملیات فرماندهی کل قوا را تبریک می گوید. سپاه عملیات فرماندهی کل قوا را با موفقیت انجام می دهد و از این پس امکان عملیاتی شدن اندیشه ی سپاه در جنگ میسر می شود. در واقع از فردای عزل بنی صدر، سپاه تئوریسین و صحنه گردان اصلی جنگ می شود.
در این برهه بنی صدر به کنار رفته است. در شورای عالی دفاع که ترکیب اصلی اش از رقبای بنی صدر تشکیل شده بود، پس از بنی صدر کفه ترازو جابجا می شود و کفه مخالفین بنی صدر سنگین می شود، سپاه خود را بالا میکشد. سهم بزرگی در این صحنه ی جدید به سپاه تعلق می گیرد.
درعملیات امام مهدی ( عج ) سپاه قدرت نظامی بزرگی نیست اما این نطفه بسته شده، این فرزند دیگر زائیده شده و این مولود در عملیات تپه های الله اکبرو عملیات “فرماندهی کل قوا” گام به گام بارورتر می شود و تغییر وزن بندی شورای عالی دفاع، وضعیت را کاملا به نفع سپاه تغییر می دهد.
ضمن اینکه سپاه فرزند انقلاب است و ارتش باقی مانده از نظام قبلی است. لذا هم افکار عمومی سپاه را حمایت می کند، درحالی که افکار عمومی نسبت به ارتش مثبت است اما به میزان حمایت از سپاه نیست. این نکته ای که عرض میکنم به قبل از انقلاب برمیگردد و بسیار مهم است. یکی از خیانت هایی که شاه انجام داد این بود که ارتش را در مقابل مردم قرار داد. قرار گرفتن ارتش مقابل مردم، باعث از بین رفتن پایگاه اجتماعی ارتش شد. نیروی نظامی که پایگاه اجتماعی نداشته باشد، از عقبه ی اجتماعی مستحکمی برای دفاع از مرزها نیست.
ولی سپاه زائیده انقلاب است. همه عناصر انقلاب نو و تازه است. انقلاب هیچ گونه وابستگی به آموزه های گذشته ندارد. این عدم وابستگی می تواند نقطه ضعفی محسوب بشود اما قدرت ابتکار را افزایش می دهد. ببینید بر خلاف کسی که سن و سالی را پشت سر گذاشته و تجربه های خود را مورد استفاده قرار می دهد، یک چنین اندیشه ای احساس پای بندی نسبت به تجارب گذشتگان نمی کند. این استفاده نکردن جوان از تجربه باعث می شود که اولا خود را محدود به زمان و مکان و امکانات نبیند، دوما همین عدم محدودیت باعث ایجاد خلاقیت و ابتکاراتش می شود. سپاه این حسن را داشت. چون خود را محدود نمی کرد، قدرت ابتکار عمل بالایی داشت. تا قبل از سقوط بنی صدر سپاه در استراتژی امنیتی کشور جایگاه ویژه ای داشت. امنیت کشور به دست نیروهای سپاه و کمیته بود. وقتی که بنی صدر از قدرت کنار زده شد، قدرت عمل و ابتکار استراتژیک سپاه در جنگ به طور وسیعی گسترش پیرا کرد. از این پس با سپاهی مواجه هستید که در حوزه های امنیتی ، نظامی و فرهنگی نقش موثری دارد. در مقابل ارتش که فقط نقش نظامی داشت، به طور طبیعی میدان را به سپاه که از موقعیت برتری برخوردارد. واگذار کرد.ارتش همواره جایگاه نظامی در تحولات داخلی جمهوری اسلامی داشته است اما سپاه از جایگاهی برخوردار ببود که می توانست بر استراتژی ملی تاثیر بگذارد.

پژوهشگر: پس شما اعتقاد ندارید که عدم حضور سپاه در عملیات های چهارگانه باعث شکست عملیات ها شد؟ در واقع جز عوامل اصلی شکست نبوده است ؟
ببینید، شکست در عملیات های چهارگانه به بود و نبود نیروهای سپاه ارتباطی ندارد، بلکه علتش افکار حاکم بر طرح و اجرای عملیات هاست. برای مثال در عملیات جاده ماهشهر که از نظر زمانی بسیار عملیات مهمی است، چرا که فردای آن خرمشهر سقوط میکند، علت شکست به دلیل فشار بر ارتش برای هر چه زودتر انجام دادن عملیات است. خرمشهر چهار جاده منتهی به خود دارد. دو جاده به صورت مستقیم و دو جاده به صورت غیر مستقیم است. جاده مستقیم شملچه-بصره است که در همان ابتدا سقوط کرد. جاده دوم جاده اهواز-خرمشهر است که روز سوم جنگ سقوط کرد. پس نتیجتا جاده های مستقیم همگی سقوط کردند. باید شهر به وسیله جاده های غیر مستقیم و از طریق آبادان تغذیه بشود. مهمترین جاده ای که بعد از دوجاده یاد شده می توانست تردد به خرمشهر را میسر سازد، جاده ی اهواز- آبادان بود که در نوزدهم مهر ۱۳۵۹سقوط کرد، یک مسیر دیگر میماند که آن هم جاده ماهشهر- آبادان بود که در بیست و سوم مهر ۱۳۵۹ سقوط میکند. بدین ترتیب خرمشهر در محاصره کامل قرارمیگیرد و جای تنفس ندارد. لذا آزاد سازی جاده ماهشهر فوریت پیدا می کند. به همین جهت تسریع در اجرای عملیات توصیه می شود و با چنین هدفی عملیات سوم آبادان ضرورت پیدا می کند. درست هنگامی که شمارش معکوس برای سقوط خرمشهر آغاز شده است.
در این شرایط وخیم، یگانها برای انجام عملیات می بایست نیروهایشان را به سرعت به منطقه عملیاتی منتقل کنند. اصلا یگان آزادی وجود نداشت که بخواهیم بکارگیری کنیم. یعنی با توان اندک قصد عملیاتی داشتیم که ضرورت آن غیرقابل انکار بود. سرهنگ فروزان فرمانده عملیات و سرگرد شاهین راد فرمانده یکی از گردان های عمل کننده است. وی به فروزان میگوید که من توانایی انجام این عملیات را ندارم. در مقابل فروزان به جای ارائه تدبیر نظامی، پاسخی انقلابی به شاهین راد میدهد. او اجرای عملیات را خواست امام خمینی خوانده و میگوید “این دستور فرماندهی کل قوا است". شما مطلعید که در ارتش ها چون و چرا دربرابر دستور مجازات دارد. فرمان باید اجرا بشود. ببینید نکته اینجاست که عامل نداشتن توان برای انجام عملیات در شکست عملیات لحاظ نمیشود. آنهایی که ناکامی ارتش را در عملیات ۳/۸/۱۳۵۹ نقد و بررسی می کنند، با شاخصهای حاکم بر اندیشه و رفتار سپاه قضاوت می کنند و حال آنکه شاهین راد پاسدار نبود که بتواند با نیروی پیاده نشده از قطار عملیات بکند. قدرت مانوری سپاه بگونه ای بود که میتوانست در شرایط غیر متعارف هم دست به عملیات بزند. اما برای یک دانش آموخته ی ارتشی چنین کاری ممکن نبود. فضای حاکم بر این چهار عملیات، یک فضایی است که مرکب از این سه عامل:

    1. متکی بر تجارب خود ارتش است که این تجارب برای دشمن شناخته شده است.
    1. بر اساس همین تجارب، توان و امکانات لازم برای انجام عملیات پای کار نیست.
    1. شرایط زمانی، ضرورت هایی را ایجاب می کرد که ارتش آمادگی لازم را برای پاسخگویی به آن ضرورتها را نداشت. لذا طبیعی است که نتیجه اش ناکامی باشد.

حتی در بعضی از عملیات ها موفقیت هایی نیز حاصل شد. در عملیات هویزه نیروهای ایرانی حدود ۷۰۰ نفر اسیر از دشمن گرفتند منتهی بعد از آن خطاهایی صورت گرفت که منجر به شکست شد. با این وجود آقای خامنه ای همان زمان در نماز جمعه از فرازهای مثبت این عملیات دفاع کردند. اما چون افکار عمومی نسبت به جنبه های مثبت عملیات توجیه نبود و همه چیز را از زاویه انقلابی می نگریست و نیز یک پای قضیه بنی صدری بود که با چشم تردید به وی نگاه می شد، صرفا نقاط ضعف دیده شد و موفقیت ها دیده نمی شد.
لذا حضور یا عدم حضور سپاه در ۴ عملیات مزبور نمی تواند شاخص مناسبی برای نقد وبررسی قرارگیرد. آری سپاه در هر ۴ عملیات مزبور در گوشه ای از عملیات حضور داشت، اما مشکل درجای دیگری بود؛ شالوده، ساختار، تاکتیک، استراتژی و فرماندهی عملیات متناسب با وضعیت موجود نبود.
پژوهشگر: خیلی ها اعتقاد دارند که بنی صدر در جنگ خیانت کرد؟ چقدر صحت این موضوع قابل تایید است؟

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:16:00 ب.ظ ]




برخی از حقوقدانان نیز معتقدند که «برای ارث بردن حمل باید به صورت و هیأت انسان به دنیا آید،

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

هر چند ناقص باشد. زیرا تنها انسان از حقوق مدنی بهره میبرد. پس حملی که در زمان تولد به
صورت حیوان است، ارث نمیبرد؛ هر چند زنده باشد.»[۶۱]
مطابق ماده ۸۷۸ قانون مدنی هرگاه در حین موت مورث حملی باشد، که اگر قابل وراثت متولد شود، مانع از ارث تمام یا بعضی از وراث دیگر میگردد، تقسیم به عمل نمیآید، تا حال او معلوم شود و اگر حمل مانع از ارث هیچ یک از سایر وراث نباشد و آنها بخواهند ترکه را تقسیم کنند؛ باید برای حمل حصهای که مساوی حصۀ دو پسر از همان طبقه باشد کنار گذاردند و حصۀ هر یک از وراث مراعی است، تا حال حمل معلوم شود.
منظور از قابل وراثت متولد شدن چیست؟
طبق ماده ۸۷۵ قانون مدنی شرط وراثت زنده بودن در حین فوت مورث است و اگر حملی باشد، در صورتی ارث میبرد، که نطفه او حین الموت منعقد بوده و زنده هم متولد شود؛ اگر چه فوراً پس از تولد بمیرد و طبق ماده ۸۷۶ قانون مدنی با شک در حیات حین ولادت، حکم وراثت نمیشود.
بنابراین قابل وراثت بودن جنین انعقاد نطفه حین الموت مورث و زنده متولد شدن و مشکوک الحیات نبودن حمل میباشد.
طبق ماده ۸۷۸ قانون مدنی اگر حمل مانع از ارث تمام یا بعضی از وراث دیگر باشد، تقسیم به عمل نمیآید. بنابراین ممکن است حمل مانع ارث بردن تمام ورثه باشد؛ مثلاً اگر متوفی دارای برادر و خواهر باشد و همسر متوفی باردار باشد، در صورت زنده متولد شدن جنین، برادر و خواهر که از طبق دوم محسوب میگردند، از ارث محروم میشوند.
طبق ماده ۸۷۸ قانون مدنی در این حالت فوق تقسیم ارث صورت نمیگیرد.
در صورتی که جنین تمام یا بعضی از ورثه را از ارث محروم نکند، برای او به قدر سهم دو پسر از
ترکه کنار گذاشته میشود و باقی را مابین سایر ورثه تقسیم میکنند. علت این که سهم دو پسر کنار گذاشته میشود، این است که قانونگذار خواسته است جانب احتیاط را گرفته باشد، تا ضرری به جنین وارد نشود. اگر تعداد فرزندان دوقلو نباشد، یا هر دو دختر یا یک دختر و یک پسر باشد، سهم اضافی مابین سایر ورثه تقسیم میشود.
به هر حال در خصوص وجود جنین باید برای او مطابق ماده ۱۰۳ قانون امور حسبی امین تعیین شود؛
مگر اینکه ولی یا وصی داشته باشد. و طبق ماده ۳۱۳ قانون امور حسبی تقسیم ترکه نیز باید در دادگاه و با شرکت ولی یا وصی یا امین جنین انجام شود. ماده ۱۰۳ قانون امور حسبی «علاوه بر مواردی که مطابق قانون مدنی تعیین امین میشود، در موارد زیر نیز امین معین خواهد شد:
برای اداره سهم الارثی که ممکن است از ترکه متوفی به جنین تعلق گیرد، در صورتی که جنین ولی
یا وصی نداشته باشد.
برای اداره اموالی که به مصارف عمومی اختصاص داده شده و مدیر نداشته باشد».
ماده ۳۱۳ قانون امور حسبی: «در صورتی که ورثه و اشخاصی که در ترکه شرکت دارند، حاضر و رشید باشند، به هر نحوی که بخواهند میتوانند ترکه را مابین خود تقسیم کنند؛ لیکن اگر کسی مابین آنها محجور یا غائب باشد، تقسیم ترکه به توسط نمایندگان آنها در دادگاه به عمل میآید».
البته باید توجه داشت امروز با پیشرفت علم پزشکی و تشخیص تعداد و جنسیت جنین از طریق سونوگرافی حال حمل معلوم میگردد و بر همین اساس برخی از فقهای معاصر عقیده دارند اگر با وسائل جدید معلوم شود، که جنین دختر است، یا یکی است، یا دو تا میتوانند بر مبنای آن، سهم مربوط را کنار بگذارند.[۶۲]
طبق قانون در برخی از موارد و گاهی به علت ارتکاب برخی اعمال ورثه از ارث محروم
میشوند.
الف : ارث و سقط جنین
طبق ماده ۸۸۰ قانون مدنی: «قتل از موانع ارث است. بنابراین کسی که مورث خود را عمداً بکشد، از ارث او ممنوع میشود، اعم از این که قتل بالمباشره باشد، یا بالتسبیب و منفرداً باشد، یا به شرکت دیگری».
مطابق ماده مزبور قتل عمد مورث مانع ارث است؛ ولی قتل خطایی و شبه عمد مانع ارث نیست. دلیل منع کردن قاتل از ارث به خاطر آن است که وارث به طمع ارث، مبادرت به قتل مورث خود نکند و
این فلسفه شامل شریک و معاون جرم نیز میشود.[۶۳]
بنابراین مطابق ماده ۸۸۰ اگر وارث جنین نیز عمداً و در اثر ارتکاب جرم باعث سقط او بشود، از جنین ارث نخواهد برد.
ماده ۸۵۲ قانون مدنی عنوان میدارد: «اگر حمل در نتیجه جرمی سقط شود، موصی به، به ورثۀ او
میرسد، مگر این که جرم مانع ارث باشد.»
بنابراین اگر جنین در اثر جرمی سقط شود و کسی که این جرم را مرتکب شده، وارث جنین باشد، از جنین ارث نمیبرد. در حقوق اسلام اگر قتلی که مانع ارث نیست(قتل خطائی و شبه عمد) واقع شود، دیه دارد؛ ولی قاتل از دیه ارث نمیبرد. مثلاً مادری که جنین خود را سقط کرده، دیه آن را باید به وارثان دیگر جنین بدهد و خودش از آن ارث نمیبرد.[۶۴]
آنچه از نظر پزشکى باید متذکر بود آنست که جنین قبل از گذشتن یکصد و بیست و دو روز از تاریخ نزدیکى داراى روح نمیباشد تا هرگاه سقط شود بتوان زنده و یا مرده متولّد شدن او را دانست، و پس از گذشتن مدت مزبور که روح در آن حلول میکند، چنانچه سقط گردد اغلب مرده متولّد میشود. بنابراین مادۀ بالا مواردى را پیش‌بینى نموده است که جنین پس از گذشتن یکصد و بیست و دو روز از تاریخ نزدیکى زنده سقط شود اگر چه بلا فاصله بمیرد) با توجه بآنچه گفته شد بنظر میرسد که تنظیم ماده بدین نحو بملاحظۀ آنست که در کتب فقهاى اسلام در باب ارث راجع بارث بردن از دیه سقط جنین، بدین مضمون بیان شده که: دیه سقط جنین بورثه او میرسد مگر آنکه وارث موجب سقط آن شده باشد. و چون قوانین موضوعه کشورى که جنبه خصوصى براى جرائم نشناخته و پرداخت دیه را لازم ندانسته است مسئلۀ مزبور بدین صورت در آمده وارث از موصى به را بیان کرده است.[۶۵]
ب : کفر
یکی دیگر از مواردی که مانع ارث میشود و باید به آن پرداخت، کفر است. طبق ماده ۸۸۱ مکرر قانون مدنی: «کافر از مسلم ارث نمیبرد و اگر در بین ورثۀ متوفای کافری، مسلم باشد، وراث کافر ارث نمیبرند؛ اگر چه از لحاظ طبقه و درجه مقدم بر مسلم باشند.» در حقوق اسلامی یکی دیگر از موانع ارث کفر است که قانونگذار در سال ۱۳۶۱ به تبعیت از نظر فقهای امامیه با تصویب ماده ۸۸۱ مکرر به این موضوع پرداخته است.
کافر کسی است که به وحدانیت خداوند یا نبوت نبی اکرم(ص) و یا یکی از ضروریات دین اسلام اعتقاد نداشته باشد. راجع به وراثت جنین قبلاً گفته شد که در صورت وجود شرایط لازم جنین از حقوق مدنی که یکی از آنها ارث میباشد، متمتع میشود. مطابق ماده ۸۸۱ مکرر قانون مدنی، در صورتی که حمل کافر باشد، از مسلم ارثی نمیبرد و هنگام تقسیم ترکه، سهمی برای او کنار گذاشته نمیشود. حال چگونه کافر بودن جنین مشخص میگردد؟ طبق فتاوی فقهای امامیه اگر مادر یا پدر در حال انعقاد نطفه مسلمان باشد، بچه مسلمان است و مانع ارث وارث کافر میشود و اگر در حال انعقاد نطفه پدر و مادر او هر دو کافر باشند، بچه در حکم کافر بوده و از مسلمان ارث نمیبرد؛ هر چند مسلمان هیچ وراثی نداشته باشد.[۶۶]
فقها راجع به اسلام و کفر وراث فرقی بین کفر تبعی یا حقیقی نگذاشتهاند و میگویند اگر در حال انعقاد پدر یا مادرش مسلمان باشد، او نیز در حکم مسلمان است؛ هر چند پس از انعقاد نطفه والدینش مرتد شوند و چنانچه در حال انعقاد نطفه بچه، پدر و مادر هر دو کافر باشند بچه نیز در حکم کافر است، ولی اگر پیش از بلوغش یکی از والدین او مسلمان شوند، بچه نیز به تبعیت از او در حکم مسلمان است.[۶۷] لازم بذکر است کفر و ایمان در زمان تحقق ارث معیار است پس اگر وارثی پس از تملک ترکه و پیش از تقسیم آن کافر گردد از ارث محروم نیست.
ج : لعان
«لعان به معنی نسبت زنا دادن از طرف زوج به زوجه و نفی انتساب فرزندی که ملحق به فراش شوهر است، میباشد، (به شرط این که قبلاً اقرار به فرزندی او نکرده باشد.) تشریفات رسیدگی مزبور چنین است: «قاذف» چهار بار در حضور قاضی بگوید(اشهد بالله انی لمن الصادقین فیما رهبتها به من الزنا – یعنی به خدا، که در اسناد زنا راست گویم.) سپس به دستور قاضی میگوید: (ان لعنه الله عل ان کنت من الکاذبین – یعنی اگر دروغ گفته باشم لعنت خدا بر من) سپس زوجه به دستور قاضی میگوید: (اشهد بالله انه لمن الکاذبین فیما رمانی به من الزنا – یعنی به خدا سوگند، که به دروغ به من اسناد زنا داده است.) سپس به دستور قاضی میگوید: (ان غضب الله علی ان کان من الصادقین – یعنی خشم خدا بر من اگر راست گفته باشد.) پس از انجام این مراسم قاذف معاف از حد قذف میشود و زن همیشه به شوهر مزبور حرام میگردد و فرزند مورد لعان(که اصطلاحاً او را ابن الملاعنه گویند)، منتسب بقاذف نخواهد بود. جریان تشریفات فوق را بین قاذف و زوجۀ او ملاعنه گویند. لعان از ادلۀ اثبات دعوی در فقه است.»[۶۸]
در قانون مدنی تعریف از لعان به عمل نیامده است و فقط به بیان احکام آن بسنده شده است. ماده
۸۸۲ قانون مدنی میگوید: «بعد از لعان زن و شوهر از یکدیگر ارث نمیبرند و همچنین فرزندی که به سبب انکار او مورد لعان واقع شده، از پدر و پدر از او ارث نمیبرد؛ لیکن فرزند مزبور از مادر و خویشان مادری خود و همچنین مادر و خویشان مادری از او ارث میبرند. قانون مدنی از حقوق امامیه پیروی و لعان را یکی از موانع ارث برشمرده است. چنانچه فقهاء بیان میکنند، لعان یعنی لعن کردن هر یک از زوجین به دیگری است که تحت شرایط مخصوص(چهار مرتبه ادای سوگند هر یک از آنان نزد حاکم) حاصل میشود و آن در صورتی است که شوهر همسر خود را به زنا نسبت دهد و یا فرزندی که در فراش او متولد شده، نفی کند.
پس از لعان زوجین و پدر و فرزند از یکدیگر ارث نمیبرند؛ لیکن بین مادر و فرزند توارث برقرار است؛ زیرا موضوع لعان نفی ولدی از سوی پدر است، نه مادر و تأثیری در انتساب طفل به مادر ندارد.
در مورد جنین نیز لعان قابل اعمال میباشد و در صورت نفی او از جانب پدر، جنین منتسب به مادر است و به سبب انتساب او از جانب پدر حق و تکلیفی نسبت به او متوجه پدر نیست و توارثی بین حمل و پدر برقرار نمیباشد.
ماده ۸۸۳ قانون مدنی میگوید: «هرگاه پدر بعد از لعان رجوع کند، پسر از او ارث میبرد؛ لیکن از ارحام پدر و همچنین پدر و ارحام پدری از پسر ارث نمیبرند.»
د : ولد الزنا
طبق ماده ۸۸۴ قانون مدنی: «ولدالزنا از پدر و مادر و اقوام آنان ارث نمیبرد؛ لیکن اگر حرمت رابطه که طفل ثمرۀ آن است، نسبت به یکی از ابوین ثابت و نسبت به دیگری به واسطه اکراه یا شبهه زنا نباشد، طفل فقط از این طرف و اقوام او ارث میبرد و بالعکس.ولادت ناشی از زنا یکی از موانع ارث است؛ زیر انتساب قانونی و مقتضای ارث بردن در مورد زنا وجود ندارد. قبلاً بررسی کردیم، که طبق ماده ۱۰۴۵ ق.م فرزند ناشی از زنا نیز جزء اقارب نسبی محسوب میشود؛ اما به دلیل صراحت قانونی از ارث محروم است.
در ماده ۸۸۴ کلمه ولد به معنای عام به کار برده شده و به فرزند متولد شده و یا متولد نشده اطلاق
میگردد. بنابراین بین جنین ناشی از زنا و زانی و زانیه توارث برقرار نمیشود و از یکدیگر ارث نمیبرند. ولد ناشی از شبهه و اکراه ملحق به مشتبه و مکره است و توارث بین آنان وجود دارد؛ ولی اگر فرزند ناشی از شبهه و اکراه از یکی از محارم نسبی و سببی و رضاعی باشد، ملحق به هیچ یک از والدین نیست؛ زیرا موانع ذاتی نکاح وجود دارد و جهل و اجبار مانع بروز و تأثیر آنها نیست.[۶۹]
میراث ولدالزنا از طرفین از فرزند و زوجۀ اوست، و پدر و مادر از او میراث نمى‌برند، و نه کسى که به ایشان نزدیک باشد. و هر گاه زوجه و فرزند مفقود باشد ضامن جریره میراث از او مى‌برد، و با عدم او امام علیه السلام. و ولدالزنا از یک طرف، منع مخصوص به آن طرف است دون طرف دیگر.[۷۰]
گفتار چهارم: نفقه جنین
نفقه عبارت است از لباس و مسکن و غذا و چیزهایی که شخص برای زندگی به آنها احتیاج دارد.
حتی قبل از تولد حقی برای حمل و تکلیفی برای والدین در برابر او میباشد، که باید به موقع و در حین بارداری اجرا گردد و اگر نسبت به تغذیه و نیازهای جسمی و مراقبت از مادر در دوران حاملگی بی اعتنایی شود، ضایعات جبران ناپذیری به بار خواهد آمد.
مطالعات پزشکان در سالهای اخیر باعث شده است، که باید توجه خاصی به وضع غذایی زن باردار مبذول گردد. بررسیهای حاصله نشان داده است که مادرانی که دارای زندگی خوب و غذای کافی بودهاند، کمتر به عوارض زایمان، سقط جنین، زایمان زودرس و غیره مبتلا شدهاند. نتیجه مطالعات روی غذای زنان باردار میگوید: مادرانی که نوزاده به موقع میزایند، غذای کافی و املاح کلسیم و فسفر و دیگر مواد لازم را به حد کافی مصرف کردهاند. بررسی از هزاران زن باردار نشان دهنده آن است که وضعیت غذایی جنین تأثیر مهمی در سلامتی او دارد. علاوه بر غذای مفید، جنین به دارو هم نیاز دارد و گاهی برای پیشگیری از سقط او مادر باید از لباس مخصوص استفاده کند. همه این موارد به عنوان نفقه جنین باید موردنظر قرار بگیرد.
طبق ماده ۱۱۹۹ قانون مدنی: «نفقه اولاد بر عهده پدر است، پس از فوت پدر یا عدم قدرت او به انفاق به عهده اجداد پدری است که با رعایت الاقرب فالاقرب در صورت نبودن پدر و اجداد و یا عدم قدرت آنها، نفقه بر عهده مادر است.
هرگاه مادر هم زنده و یا قادر به انفاق نباشد، با رعایت الاقرب فالاقرب، به عهده اجداد و جدات مادری و جدات پدری واجب النفقه است. و اگر چند نفر از اجداد و جدات مزبور از حیث درجه اقربیت مساوی باشند، نفقه را باید به حصه مساوی تأدیه کنند.»
در صورتی که بعضی از خویشانی که درجۀ قرابت مساوی با مستحق دارند معسر باشند، دیگران باید
سهم آنان را جبران کنند. زیرا بند اخیر ماده ۱۱۹۹ در مورد تساوی حصه مشروط بر این است که خویشان شرایط لازم به انفاق را دارا باشند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:16:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم