کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




  فیدهای XML
 



متناسب باشرایط بارگذاری مختلف انواع مختلف زوال نیز ممکن است در TWBها اتفاق بیفتد. همانطورکه آقای Meinders وهمکارانش [۵۸] بحث کرده اند، دونوع مختلف زوال ممکن است درطی شکل دهی TWBها اتفاق بیفتد: ۱) زوال ابتدا درخط جوش اتفاق افتاده وسپس به دیگر قسمت ها گسترش پیدا می کند. این حالت زوال درهنگامی که زوال موازی با خط جوش شروع می شود، معمول است. بدلیل پایین تربودن چکش خواری فلزجوش درمقابل فلزات مادر، جوش دچار زوال می شود.۲) زوال درفلز پایه نازک تر(ضعیف تر) اتفاق می افتد. این حالت زمانی اتفاق می افتد که زوال عمودبرخط جوش شروع می شود. با داشتن جریان تنش بیشتردرفلز جوش، کرنش درفلز پایه نازک ترمتمرکز شده وباعث ایجاد زوال درقسمت نازک تر می شود. این استدلال با یافته های دیگرمحققان نیزمطابقت دارد[۳۳و۴۹و۶۶]. درخصوص جوش های اصطکاکی وGTAW، Miles وهمکاران [۲۹] یافتند که نمونه هایی که به صورت عرضی به یکدیگر جوش داده شده اند واز آلیاژهای آنیل شده ی آلومینیوم(۵۷۵۴و۵۱۸۲) ساخته شده اند، درهر دو نوع جوشکاری، زوال درفلزپایه اتفاق افتاده است. Sato وهمکاران [۴۷] نشان دادند که آلیاژهای آلومینیوم (۵۰۵۲-O) با جوش اصطکاکی که به صورت طولی به یکدیگر جوش داده شده اند، زوال درفلز پایه اتفاق می افتد. در مقابل آلیاژهای آنیل شده ی آلومینیوم، آلیاژهایی که به حرارت حساس هستند خواص عالی خود رابعد ازاعمال دمای بالای جوشکاری ازدست می دهند. این پدیده می تواند باعث برخی تغییرات درحالت های زوال درچنین آلیاژهایی شود.Miles وهمکاران [۲۹] مشاهده کردند که درنمونه های ساخته شده از۶۰۲۲-T4 با جوش اصطکاکی وGTAW که به صورت عرضی بارگذاری شده اند، زوال به ترتیب درناحیه تحت تاثیرحرارت وفلزجوش اتفاق افتادند. علاوه برآن، مکان زوال بستگی به پارامترهای دیگری نظیروجود نواقص سطحی نیز دارد[۴۹].
۲-۳-۲- معیارهای زوال:
محاسبه حد شکل دهی جهت مدل سازی فرآیندهای شکل دهی TWBها بسیارمهم است. دو رویکرد در بکارگیری زوال درمدل سازی های المان محدود استفاده می شوند. اولین رویکرد براساس نمودارهای حد شکل دهی بدست آمده از آزمایشات بنا شده است. دراین رویکرد، نمودارهای حد بدست آمده ازآزمایشات درمجموعه المان محدود گذارده می شود. به محض آنکه کرنش های محاسبه شده ازکرنش های حدی تصریح شده درنمودارحد فراتر روند، فرض می شود که TWBدچار زوال شده است. این روش های با مبنای آزمایش درمراجع [۴۰و۶۷] آورده شده اند. رویکرد دوم استفاده از تئوری های پیش بینی زوال می باشد. تئوری های پیش بینی زوال ازدرجه کاربرد ووسعت زیادی برخوردارند، زیرا محدود به ترکیب خاصی ازمواد نبوده وبرای نسبت ضخامت معینی نیزبیان نشده اند. باقیمانده این قسمت به نظریه های تئوریک زوال که برای TWBها کاربرد دارند موکول می شود. تغییر شکل پلاستیک در ورق ها شامل دوفاز اصلی می شود: تغییرشکل یکنواخت وتغییرشکل غیریکنواخت. تغییر شکل غیر یکنواخت خود شامل سه فاز می شود[۶۸]: تسلیم پراکنده شده[۵۶]، تسلیم موضعی[۵۷] وپیدایش شکست[۵۸].

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

تسلیم پراکنده شده پدیده تسلیم صفحه ای است که مثلا در المان های صفحه ای[۵۹] تحت کشش دو محوری درحالت بیشینه بارگذاری اتفاق می افتد. این پدیده درنهایت به شکست ختم می شود[۶۹]. اساسا با پیشنهادSwift(1952) [70] ، این پدیده همچنین به عنوان جدایش کلی شناخته می شود[۷۱]. دیگر شرط ناپایداری، تسلیم موضعی، نیز یک پدیده جدایش ماده ای است. شرط ناپایداری دوم بوسیله آقای Hill(1952) [72] پیشنهاد داده شد. این شرط ناپایداری شامل نازک شدن شدید موضعی می شود که درنهایت به شکست[۶۰] ناگهانی منجر می شود[۶۹]. از لحاظ تاریخی، اولین تئوری برای محاسبه ی تئوریک نمودارهای حد براساس معیار Hill بوده است. براساس نسبت کرنشβ (که برابرنسبت کرنش کمینه اصلی درون صفحه به کرنش بیشینه اصلی درون آن صفحه می باشد)، یکی از دوشرط ناپایداری که دربالا اشاره شد به کار برده خواهندشد یعنی شرط تسلیم موضعی برای β<0 وشرط تسلیم پراکنده شده برای β>0 کاربرد دارند. شرط تسلیم موضعی که بوسیله Hill پیشنهاد داده شد تنها برای حالت بارگذاری تناسبی[۶۱] با β<0 به کاربرده می شود[۶۸و۶۹]. اگر چه مشاهده شده است که ورق های نازک درمعرض کشش دوطرفه مثبت می توانند از طریق مکانیزم تسلیم پراکنده شده دچار زوال شوند[۶۷و۷۵-۷۳].
درسال۱۹۶۷، آقایانMarcianik و Kuczynski[76] یک شرط ناپایداری جدید رابراساس یک رویکرد وجود نقص اولیه پایه گذاری کردند. آنها فرض کردند که یک غیرهمگنی اولیه درماده می تواند نهایتا منجربه شکست شود.Daveis وهمکاران [۱۷] وChein وهمکاران [۷۷] ازاین روش برای پیش بینی زوال در TWBها استفاده کردند. زادپور[۵] وK.chung وهمکاران [۷۸] نیزازترکیبی ازاین روش با روش Hill برای بدست آوردن نمودارحد ناحیه جوش استفاده کردند. این روش که روشM-K نیز خوانده می شود عموما برای β>0 استفاده می شود وبرای محاسبه نمودارحدشکل دهی هنگامی که β<0 است به طور مستقیم قابل استفاده نخواهدبود[۶۹]. علاوه برآن، یک پارامتردلخواه بیان کننده نقص،f، نیز درآنالیزM-K استفاده می شود.این فاکتورf لزوما به صورت روشن ومناسب ارزش گذاری نمی شود[۶۹]. علاوه برآن به نظر می رسد که این روش بسیار حساس به پارامترf می باشد[۶۸و۷۱و۷۵]. یک روش برای محاسبه- ی اندازه نقص درماده، مقایسه کردن نتایج آنالیززوال تمرکزسازی[۶۲] با نتایجی است که ازتست کشش بدست آمده اند[۷۷]. این پارامتر نقص ماده، سپس می تواند برای پیش بینی کرنش های زوال تحت شرط کرنش دو محوره استفاده شود.Davies وهمکاران [۱۴] ازیک روش ناپایداری کششی مشابهی به نام روشHart و Ghosh برای توضیح کمی تنزل[۶۳] درچکش خواری ماده درناحیه جوش استفاده کردند. شبیه روشM-K، این روش نیز براساس فرض وکمیت دهی به یک سطح نقص درناحیه گلویی نمونه تحت کشش بناگذاری شده است. درسال۱۹۸۵، Gotoh [81] کلاس جدیدی ازمعادلات متشکله پلاستیک با تاثیررأس[۶۴] پیشنهاد داد. دردومقاله که دنباله روی مقاله اول بودند، وی ازآن معادلات برای مطالعه مشکلات جدایش درماده استفاده کرد ونمودارهای حدشکل دهی درورق ها را تحت شرط بارگذاری تناسبی[۶۹] وغیرتناسبی[۸۲] بدست آورد. Iwata وهمکاران [۸۳] ازروش Gatoh برای ارزیابی شروع زوال در TWBهای ساخته شده ازفولاد استفاده کرد. اولین تسلیم موضعی به عنوان حد زوال تلقی می شود. روشGotoh’s J2-corner [82] به عنوان پیش بینی تسلیم موضعی پایه گذاری شد. Chan وهمکاران [۴۲] ازیک مدل آسیب غیرایزوتروپیک ومعیارآسیب برای تسلیم موضعی در TWBها استفاده کردند. مدل آسیب اساسا براساس کارهای Chow وهم کارانش پایه گذاری شده است[۶۸و۸۸-۸۴]. همانطورکه در [۶۸و۸۷] آورده شده اند، این روش هر سه فاز تغییر شکل غیریکنواخت رادریک رویکرد واحد درنظر می گیرد. این روش ابتدا برای حالت بارگذاری تناسبی پایه گذاری شد [۶۸] وسپس طوری توسعه داده شد که برای حالت بارگذاری غیرتناسبی هم کارایی داشته باشد[۸۷]. مدل توسعه داده شده می تواند وابستگی نمودارحد به مسیر کرنش را نیز به طور دقیق در نظر بگیرد. دراین قسمت، تنها روش های پیش بینی شکل پذیری TWBها که قبلا به کار برده شده است، مرور شد. اگر چه روش های تئوریک زیادی برای این هدف وجود دارند. یکی از این روش ها، استفاده ازمفهوم مکانیک آسیب درمحیط های پیوسته برای مواد چکش خواراست. برای مرور کلی این روش ها می توانید به [۸۷-۶۸]مراجعه کنید.
۲-۴- مدل سازی المان محدود TWBها
۲-۴-۱- مدل سازی ناحیه جوش:
یکی ازمهمترین چالش های مدل سازی المان محدود TWBها، مدل سازی ناحیه جوش است. برای این منظوردو رویکرد مطرح می باشد. نخستین رویکرد، مدل سازی ناحیه جوش به صورت کاملا دقیق است. دراین رویکرد، هندسه وخواص مواد ناحیه جوش وناحیه تحت تاثیرحرارت به طور دقیق درمحاسبات وارد می شود. محققان زیادی، این رویکرد را درمطالعاتشان به کار برده اند[۴و۱۶و۳۷و۷۷و۶۷و۸۳ و۹۳-۸۹]. دومین رویکرد، خواص مواد ویا هندسه جوش را درمدل سازی المان محدود درنظر نمی گیرند. این رویکرد نیزدرمقالات زیادی مورد استفاده واقع شده است[ ۴و۳۷و۵۸و۶۱و۹۴و۹۷-۹۵]. درحالی که مدل سازی عددی می بایست تاحد امکان دقیق باشد، دلایل درنظر نگرفتن خط جوش وناحیه تحت تاثیرحرارت، بالا رفتن هزینه کامپیوتری مدل سازی یا نبود اطلاعات آزمایشگاهی لازم جهت رفتارمکانیکی فلز جوش بوده است.هنگامی که هندسه ویا خواص موادی ناحیه جوش ازمدل سازی حذف می شود، بعضی ازانواع تکنیک های مدل سازی جهت اتصال دوقسمت مختلف TWBمورد نیاز است.ممکن است اصلا جوش واردمدل سازی نشده وگره های دوطرف جوش مستقیما به یکدیگر وصل شوند[۹۷و۴]. گاهی ممکن است ازاتصال های صلب[۶۵] جهت اتصال استفاده شود[۹۷و۹۴و۹۵و۶۷]. هنگامی که TWBهای ساخته شده ازفولاد درنظر گرفته می شود، استفاده ازاین روش معقول خواهد بود زیرا بدلیل استحکام بالای فلز جوش دراین نوع TWBها، شکست درفلز پایه بسیارمحتمل تراست. این نوع مدل سازی خصوصا هنگامی که با جوش لیزر کار می شود مناسب است، زیرا ناحیه جوش در جوش لیزری بسیار باریک است(حدود
۲-۱میلیمتر)، اگرچه این مدل سازی ممکن است برای انواع دیگر جوشکاری نظیرGTAW مناسب نباشد، زیرا دارای خط جوش با پهنای زیاد هستند[۵]. این مدل سازی همچنین برای ناحیه جوش در TWBهای آلومینیومی نیز توجیه پذیرنیست واین بخاطر آن است که ناحیه جوش درآنها گاهی اوقات ضعیف ترازفلزپایه می باشد وشکست درناحیه جوش بسیارمحتمل تر است. بنابراین یک توضیح خوب ازرفتار ماده نزدیک خط جوش برای TWBهای آلومینیومی بسیارلازم است. تکنیک های متفاوتی درمدل سازی ناحیه جوش TWBها مورد استفاده قرار گرفته است. یک روش، استفاده ازالمان تیربرای نشان دادن رفتارجوش است[۹۷و۷۵و۹۸] اما المان تیرهندسه جوش رامحدود کرده وامکان مش بندی مجدد را نمی دهد[۶۷]. روش دوم، استفاده ازالمان پوسته[۶۶] برای مدل سازی هردو ناحیه جوش وفلزات پایه است[۴و۹۲و۶۷]. اما المان پوسته نیز قادر نیست هندسه TWB رابه صورت دقیق بیان کند. روش سوم، مدل سازی ناحیه جوش با بهره گرفتن از المان جامد[۶۷] است. دراین روش، دواستراتژی می تواند به کار رود. استراتژی اول، المان جامد رابرای هردوناحیه جوش وفلز پایه به کار می برد[۴و۹۲]. هزینه کامپیوتری زیادی براین استراتژی مترتب است. زیرا المان های جامد متعددی باید در ضخامت تعریف شوند تاگویای رفتار خمشی فلزات پایه در شبیه سازی شکل دهی باشند[۶۷]. استراتژی دوم، استفاده از المان جامد برای ناحیه جوش والمان پوسته برای فلزات پایه می باشد[۶۷]. المان های جامد مقیدشده اند که همراه با فلزات مادر حرکت کنند واین بدان معنی است که حرکت گره های وابسته ازحرکت تعدادی ازگره های مستقل در شبکه بندی فلز پایه میان یابی می شود. این استراتژی نیاز به استفاده ازتعداد زیادی المان جامد برای فلز پایه جهت شبکه بندی بهتر ندارد ومی تواند از هزینه های کامپیوتری به مقدار زیادی بکاهد. دربیشتر تحقیقات، هندسه جوش به صورت کاملا تقریبی فرض می شود وبیان دقیق هندسه جوش در تحقیقات بسیارکمیاب است[۷۷]. همانطور که قبلا هم مطرح شد، بحث های زیادی برسر چگونگی اعمال سطح وناحیه جوش درمدل سازی های المان محدود وجود دارد. Suanders [99و۱۰۰] گزارش کرد که هزینه های اضافی دراثر اعمال ناحیه جوش به هیچ وجه قابل توجیه نیست. Zhao وهمکاران [۴] سه مدل مختلف رابا یکدیگر مقایسه کرد؛ یکی از آنها اصلا هندسه جوش را درنظر نمی گرفت ودوتای دیگرهندسه را درنظر می گرفتند. آنها یافتند که مدل سازی جامد به همراه درنظرگیری ناحیه تحت تاثیرحرارت ومدل سازی پوسته به همراه ناحیه تحت تاثیرحرارت، نیروی عکس العمل را به ترتیب تا۲۵% و۷% افزایش می دهند، اگرچه درنظر گرفتن ناحیه تحت تاثیرحرارت درمدل سازی تاثیرچندانی دربرگشت فنری ندارد. زمان پردازش صرف شده از۶۱۵/۰ ساعت برای ساده ترین مدل تا۲۶/۱۶ ساعت برای المان سه بعدی جامد افزایش یافت. Kampus وBalic [37] ازدو مدل مختلف استفاده کردند؛ یکی بدون ناحیه جوش ودیگری سخت شدگی ناشی ازجوش MIG رادرنظرمی گرفت. آنها یافتند که هنگامی که از نیروی شکل دهی تقریبا یکسانی برای هردو مدل استفاده می شود، مدل دوم تقریب بهتری از شکل نهایی واقعی قطعه تغییرشکل یافته را ارائه می دهد. Roque وهمکاران [۹۲] چهارمدل مختلف راآزمایش کردند: ترکیباتی از المان های جامد وپوسته ازیک طرف وبا/بدون ناحیه تحت تاثیرحرارت از طرفی دیگر. آنها نشان دادند که تنها المان جامد با درنظرگیری ناحیه تحت تاثیرحرارت می تواند تغییرات درضخامت قابل قبولی را ارائه دهد.Buste وهمکاران [۹۶] ازالمان صلب برای اتصال گره های کنارهم دردو ورق ضخیم ونازک استفاده کردند ویافتند که مدل آنها ازدقت خوبی درپیش بینی توزیع کرنش نزدیک خط جوش برخوردارنیست. D. Kim وهمکاران [۱۰۱] سه روش مختلف مدل سازی هندسی ناحیه جوش را پیشنهاد دادند: ابتدا جوش را درنظر نگرفتند، سپس ناحیه جوش وناحیه تحت تاثیر حرارت را با خواص یکسان وبا ضخامت میانگین برای کل ناحیه درنظرگرفتند و درنهایت هندسه جوش را با کمانی از دایره با شعاع مشخص تقریب زدند. آنها یافتند که مدل سازی آخر نزدیک ترین پاسخ را نسبت به آزمایشات تست کشش کروی نتیجه دادند. آقای زادپورسعی کرد که ابتدا اندازه گیری دقیقی از ریزساختار ناحیه جوش وناحیه تحت تاثیرحرارت درTWB ساخته شده ازدوآلیاژمختلف آلومینیوم که ازجوش اصطکاکی برای اتصال استفاده کرده اند را بدست آورد وبا مشاهده وآنالیز نتایج این مطلب را فهمید که ترکیبات در این دوناحیه آنقدر پیچیده اند که عملا مدل سازی دقیق آنها را غیر ممکن می کند[۵]. همچنین به این نکته پی برد که کرنش ها ودانه بندی نوساخته درقسمت ناحیه پیشرو بسیار شدیدتر ازناحیه پسرو می باشد اما از نظرپهنای ناحیه تحت تاثیر حرارت، این نتیجه برعکس است. بنابراین ابتدافرض کرد که گرده جوش وناحیه تحت تاثیرحرارت نسبت به خط جوش تقارن دارندو به علاوه ازفرض آقایان Liu وChao[20] نیز پیروی کرد: ناحیه تحت تاثیرحرارت درون گرده جوش قرار داده می شود. بنابراین به طورخلاصه، این که ناحیه جوش درمدل سازی گنجانده شود یا نه بستگی به مشخصات مسئله مربوطه دارد. به عنوان یک قانون، خطاهای به وجود آمده دراثرحذف ناحیه جوش ازمدل هنگامی کمینه است که خط جوش درمحدوده با کرنش کم قرار گرفته باشد ومدل سازی المان محدود استفاده شده، برای TWBساخته شده ازفولاد باشد.
۲-۴-۲- مدل های سختی وتسلیم ماده:
مدل های سخت شدن کرنشی مختلفی می توانند درمدل سازی المان محدود فرآیندهای شکل دهی استفاده شوند. قانون توانی هولومون[۶۸] ساده ترین وپراستفاده ترین مدل می باشد. این قانون تقریب خوبی ازنمودارتنش- کرنش می دهد. ویرایش اصلاح شده ی آن تحت عنوان قانون لودویک است که تنش تسلیم را درنظرمی گیرد. این دوقانون مفصلا درقسمت تئوری توضیح داده شده اند. هردو قانون به صورت وسیعی درمدل سازی های شکل دهی وهمچنین در TWBها استفاده شده اند. هردو فلزات پایه وفلزجوش می توانند با این قانون تقریب زده شوند. قوانین سختی مشابهی نیز توسط دیگر محققان استفاده شده اند. Chen وهمکاران [۷۷] ازقانون ووس برای بیان سخت شدن کرنشی فلزات پایه وفلز جوش استفاده کرد.
عموما وابستگی به نرخ کرنش برای فولاد وآلومینیوم درمدل سازی های المان محدود TWBها حذف می شود. به طورمعمول ، معیارهای تسلیم کلاسیک برای مدل سازی TWBها استفاده می شود. معیارهای تسلیم کلاسیک به دودسته ایزوتروپیک وغیرایزوتروپیک تقسیم بندی می شوند. معیارهای وان مایسزو ترسکا دومعیار کلاسیک پراستفاده درمعیارهای ایزوتروپیک می باشند که تنها معیار وان مایسز در TWBها به کار برده شده است[۶۷و۴و۹۷و۲۶]. اما پس ازفرآیند نورد ورقها، بدلیل متفاوت بودن خواص ورق ها درجهت نورد وعمود برنورد وهمچنین بدلیل ترکیبات پیچیده درناحیه جوش، استفاده ازمعیارهای غیرایزوتروپیک نتایج دقیق تری را به ما می دهند. درمیان معیارهای غیرایزوتروپیک، معیارتسلیم Hill دارای بیشترین استفاده است؛ برای مثال به[۷۷و۹۵و ۵و۵۲] مراجعه شود.Iwata وهمکاران [۸۳] ازGotoh’s biquadratic yield function استفاده کردند. معیار تسلیم Gotoh برای غیرایزوتروپی صفحه ای درمواد استفاده می شود. بعضی ازمحققان ازمعیارBarlat برای بیان غیرایزوتروپی ورق ها تحت شرایط تنش صفحه ای استفاده کرده اند[۵۳و۶۴و۱۰۳و۱۰۴و۴۱]. معیار تسلیم Hosford توسط Davies وهمکاران [۱۷] استفاده شد. R.Pad manabhan [19] ازمعیار Cazacu and Barlat برای آلیاژهای آلومینیوم با نسبت کرنش پایین استفاده کرد. D.Kim [101] از[۶۹]Yld2004-18Pاستفاده کرد. اصولا، بخاطرمشکلات اندازه گیری پارامترهای غیرایزوتروپی ناحیه جوش وناحیه تحت تاثیرحرارت، مدل سازی غیرایزوتروپی دقیق این ناحیه با مشکلاتی مواجه است ودربیشتر مقالات وانتشارات باز، اینچنین مدل سازی موجود نیست وبا ساده سازی، این دوناحیه را ایزوتروپیک درنظر می گیرند.
۲-۴-۳- مدل سازی فرایند شکل دهی:
بسته های تجاری المان محدود به طورگسترده ای برای مدل سازی شکل دهی TWBها استفاده شده اند. سمبه معمولا به صورت یک عضو صلب درنظر گرفته شده و مدل اصطکاکی کولمب نیز درکنار آن اعمال می شود. دربیشتر پروسه های شکل دهی نظیرمهرزنی یا ایجادخمش، کافی است که از ضریب اصطکاک ثابتی بین فلز پایه وابزارها استفاده شود. Tolazzi و Merklei[105] نشان دادند که درنظرگیری ضرایب اصطکاک درجوش های سیمی می تواند به طرز قابل توجهی دقت مدل سازی المان محدود را بهبود ببخشد. همانطور که در بخش ” جریان ماده” نیزبحث شد، بعضی گزینه ها وکارها برای اعمال نیروی نگه دارنده لازم است تا باعث بهبود شکل پذیری TWB شود. درکنارآن ملاحظات، تفاوتی اساسی بین نیروی نگه دارنده TWB وفلزات پایه (به تنهایی)، وجود ندارد. آنچه که مسلم است، هرچه هندسه وفرآیند شکل دهی در مدل سازی المان محدود به واقعیت نزدیک تر باشد، نتایج بدست آمده نیز دقیق ترخواهد بود. درنظرگیری بسترنگه دارنده درصورت لزوم، مدل سازی ضمنی یا صریح، نحوه اتصال ورق ها به ابزارها درابتدای شکل دهی، اندازه مش بندی و اندازه نیروی نگه دارنده ازمواردی هستند که می توانند درنتایج حاصله ازآنالیزالمان محدود موثرباشند.
۲-۵- شکل دهی به کمک فشارسیال(هیدروفرمینگ[۷۰]):
هیدروفرمینگ ورق ها به عنوان یک تکنولوژی جدید از قبل از جنگ جهانی دوم گسترش پیدا کرد. سپس درسال ۱۹۸۰ درتولید مقطعی کوچک درقطعات اتومبیل ها وپوسته هواپیما به کار برده شد. پیشرفت ها وکابردهای وسیعی در تکنولوژی کشش بوسیله هیدرومکانیک[۷۱]در سال های ۱۹۷۰-۱۹۶۰ بدست آمد. در سال های ۱۹۹۰-۱۹۸۰ ،این پیشرفت ها سریع تر شد وسپس به سه روش جدید زیر ظاهر شدند:
تکنولوژی تورم به کمک سیال[۷۲] ۲) شکل دهی ورق های جفت شده به کمک سیال[۷۳] ۳) شکل دهی با فشارسیال لزج[۷۴]
یکی از راه های افزایش ارتفاع حدگنبدی شکل، استفاده از فشار معکوس(هیدرومکانیک) درهنگام شکل دهی کروی است. در این روش بدلیل افزایش ترم تنش هیدروستاتیک که باعث افزایش نرمی می شود، تنش فشاری اعمال شده باعث کاهش تنش کششی ودرنتیجه کاهش نازک شدگی[۷۵] می شود. براساس کار Sushanta Kumar Panda وهمکاران [۱۰۶] استفاده از فشار معکوس درکشش[۷۶]، ارتفاع حد در یک TWB ساخته شده ازدو فولاد IFHS&IF به میزان ۱۶% افزایش یافت. یکی ازاقدامات دیگر وی درشکل دهی، استفاده از روغن کاری دردو طرف ورق (در یک طرف تماس با گوه ودرطرفی دیگر تماس باقالب) بود به نحوی که اثر استفاده از روان کار پلی یورتان[۷۷]، ارتفاع حد رادرشکل دهی معمولی به میزان ۲/۲۱% ودر هیدروفرمینگ به میزان ۲۰% افزایش داد وهمچنین استفاده از فشار معکوس[۷۸] وروغن کاری باهم،ارتفاع حد راتا ۴۰% نسبت به حالت معمول افزایش داد. حرکت خط جوش در حالت هیدرومکانیک به همراه روان کار، بیشتر ازحالت معمول وهمچنین هیدروفرمینگ بدون روان کار می باشد واین نشان از افزایش نسبت کرنش میانگین درحالت اول است. بدلیل وجود فشار روغن در زیر ورق، نیروی لازم برای شکل دهی نیز افزایش میابد. نسبت کشش درکشش هیدرومکانیک نسبت به حالت معمول کشش، ممکن است از ۸/۱ تا۷/۲افزایش یابد. روش های معمول ارزشیابی هیدروفرمینگ بسیار گران و وقت گیر است درحالی که روش های مدل سازی مثل اجزا محدود می توانند اطلاعات موجود را افزایش داده وقیمت ابزار ها وزمان مورد نیاز را کاهش دهند.
G.Liu[107] نیزیک لوله ساخته شده با دوضخامت مختلف تحت هیدروفرمینگ را به کمک المان محدود مدل سازی کرد.
چنانچه به مطالب کلی گفته شده دراین فصل مراجعه شود دیده می شود که اغلب مطالعات انجام شده بر روی TWB ها به نوع همجنس آنها پرداخته شده است واساسا مطالعه بر روی یک گروه اصلی ازTWB ها به نام TWB های غیرهمجنس (که شاید یکی ازاهداف پیدایش TWB به عنوان یک سازه نیز بوده است) بسیارکمیاب است. درمحدود تحقیقات بازی که موجود است، دوفلزپایه به کاربرده شده یا ازدو آلیاژمختلفند ویا تنها دارای زبری سطح متفاوتی می باشند که البته درهمه آنها ساده سازی درمدل سازی المان محدود به نحوی گنجانده شده است، مثلا رفتارفلزات پایه را به صورت ایزوتروپیک فرض کرده اند ویا ناحیه جوش را درمدل سازی ها حذف کرده اند. ازطرفی روش نوین شکل دهی به نام هیدروفرمینگ که قبلا نیز به قابلیت های آن اشاره شد تنها درمحدود مطالعاتی بر روی TWB ها دیده می شود وآن اغلب بر روی TWBهای لوله ای است.
لذا دراین تحقیق ابتدا جهت اعتماد سازی به روش المان محدود به کاربرده شده دراینجا، چند نمونه ازTWB های همجنس که اطلاعات شکل دهی آزمایشگاهی آنها موجود است را درمحیط نرم افزارآباکوس مدل سازی کرده وبا نتایج آزمایشگاهی مقایسه خواهند شد. سپس چهارنمونه ازTWB های غیرهمجنس را تحت سه تست مختلف شکل دهی قرارخواهیم داد که تست ها به قرارزیر می باشند:
تست کشش کروی مکانیکی ۲) تست هیدروفرمینگ ۳) تست کشش ساده تک محوره.
لذا نتایج شکل دهی دردو تست اول را با یکدیگر مقایسه کرده تا اثرجایگزینی فشار سیال به جای حرکت سمبه را درشکل دهی بررسی نماییم. سپس با مدل سازی ناحیه جوش درسه حالت مختلف قرارگیری نسبت به جهت نورد ورق های پایه، اثرجهت جوش دهی ورق ها را برروی شکل پذیری تک محوره بررسی خواهیم کرد.
۳- تئوری
۳-۱- تغییرشکل الاستیک- پلاستیک [۱۰۸]:
این نمونه ازمدل سازی مواد، درمحاسبات پلاستیک چه به عنوان یک مدل وابسته به نرخ وچه مستقل ازنرخ، بسیار مورد استفاده قرار می گیرد ودارای یک شکل ساده است. بدلیل همین سادگی، معادلات جبری مربوط به انتگرال گیری این مدل به سادگی برحسب یک متغیربسط داده شده وماتریس سختی مواد می تواند به صورت صریح نوشته شود. با فرض ثابت ماندن حجم دراثرکرنش های پلاستیک؛ زیرا مدول الاستیک حجم به اندازه کافی بزرگ می باشد؛ تغییرحجم کلی کوچک خواهد بود. بنابراین می توانیم کرنش حجمی رابه صورت زیرتعریف کرد:
(۳-۱)
وبنابراین کرنش انحرافی به صورت زیربدست می آید:
(۳-۲)
۳-۱-۱- تعریف مدل ماده[۱۰۸]:
جداسازی نرخ کرنش به صورت زیر انجام می شود:
(۳-۳)
با استفاده ازتعریف استاندارد سنجش های همگردی[۷۹]، معادله (۳-۳) می تواند به صورت فرم انتگرال گیری زیرنوشته شود:
(۳-۴)
تغییرشکل الاستیک خطی وایزوتروپیک بوده وبنابراین می تواند برحسب دوپارامترماده ای وابسته به دما نوشته شود. برای بسط دادن معادلات الاستیسیته، رایج ترین راه انتخاب پارامترهای مدول حجمی[۸۰]، K، ومدول برشی[۸۱]، G، می باشد. این دو پارامتر، برحسب پارامترهای داده شده مدول یانگ[۸۲]، E، ونسبت پواسون[۸۳]،  ، محاسبه می شوند:
(۳-۵)
و
(۳-۶)
بنابراین معادلات الاستیسیته ماده می توانند برحسب مولفه های حجمی وانحرافی بدین صورت نوشته شوند:
(۳-۷)
که  همان تنش فشاری معادل است :
(۳-۸)
و:
(۳-۹)
که  ، تنش انحرافی می باشد:
(۳-۱۰)
قانون جریان نیز اینچنین بیان می شود:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-09-24] [ 08:06:00 ب.ظ ]




هدایت ایمان: «هدی و رحمه للمؤمنین»[۶۴۹] «و من یؤمن بالله یهد قلبه»[۶۵۰]
هدایت تقوی: «هدی للمتقین»[۶۵۱] «و اتقوا الله یعملکم الله»[۶۵۲]
و هدایت احسان: «هدی و رحمه للمحسنین»[۶۵۳]
تقسیم می‌شود.
بنابراین سالکی که می‌خواهد در راه خدا قدم بردارد باید موانع را پشت سر بگذارد و از خداوند هدایتی بخواهد که برای انسان‌های مؤمن و متقی و نیکوکار است، زیرا هر کس را خداوند هدایت کند دیگر گمراه نخواهد شد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

«و متعنی بهدی صالح لا استبدل به و طریقه حق لا ازیغ عنها و نیه رشد لا اشک فیها و عمرنی ما کان عمری بذله فی طاعتک: و مرا به هدایت شایسته بهره‌مند ساز که چیزی را به آن تبدیل نکنم و راه حقی که از آن منحرف نشوم و نیت خیری که در آن تردید نکنم و مرا عمری طولانی عطا کن، تا عمر دارم صرف در طاعت تو شوم.»[۶۵۴]
و این هدایت میسر نمی‌شود مگر به خواست خداوند و با هدایت حق. راه‌های رسیدن به خداوند واضح و هویدا می‌شود، و الا سخت‌ترین راه خواهد بود.
«سبحانک ما اضیق الطرق علی من لم تکن و لیه و ما اوضح الحق عند من هدیته سبلیه: منزهی تو «ای خدا» چقدر راه‌ها تنگ و دشوار است بر کسی که تو راهنمایش نباشی و اگر تو هدایت کنی چقدر راه حق واضح و هویداست.»[۶۵۵]
«فاسئلک بنا سبل الوصول الیک و سیرنا فی اقرب الطرق للوفود علیک قرب علینا البعید: خدایا ما را به راهی ببر که به درگاهت رسیم، از نزدیک‌ترین راه ما را ببر برای ورود بر خودت و بر ما دوری راه را نزدیک کن.» [۶۵۶]
سالک باید از خداوند بخواهد این راه را بر او آسان کند و راه ناهموار و دشوار و طولانی را بر او کوتاه کند و این به جز با هدایت و راهنمایی خداوند امکان‌پذیر نخواهد بود. در دعای ابوحمزه ثمالی، امام سجاد با امید تمام از راهنمایی و رهبری خداوند سخن می‌گوید: «و انا واثق من دلیلی بدلالتک و ساکن من شفیعی الی شفاعتک: و من اطمینان دارم از راهنمایی‌ام به رهبری تو و از شفیعان به شفاعتت، دلی آرام دارم.»[۶۵۷]
زیرا امام یقین دارد هر که را خداوند هدایت کند رستگار خواهد شد.
۴-۶-۶٫ تبدیل صفات نکوهیده به پسندیده
صفات نکوهیده مانع از رشد و تعالی سالک می‌شود. صفاتی نظیر حسد، بخل، تکبر، عجب، غرور و بسیاری دیگر از این قبیل صفات، پس باید باز هم از خداوند استعانت جوید و از او بخواهد صفات ناپسند را به صفات پسندیده بدل کند و کسری‌ها را جبران کند: «اللهم لا تدع خصله تعاب منی الا اصلحتها و لا عائبه اونب بها الا حسنتها و لا اکرومه فی ناقصه الا اتممتها: خدایا بر من هیچ صفت ناپسندی باقی مگذار جز آنکه اصلاح فرمایی آن صفت نکوهیده را، و نه عیبی مایه سرزنش باشد جز آنکه نیکویش کنی، و نه کرامتی که در من ناقص باشد جز آنکه به کمال رسانی.»[۶۵۸]
و خداوند مهربان است که می‌تواند جبران‌کننده نقص‌ها و کسری‌ها باشد و عیب‌ها را به کمال تبدیل کند و این تبدیل‌ها صورت نگیرد، نظام اخلاقی پی‌ریزی نخواهد شد.
«الهی کسری لا یجبره الا لطفک و هنانک: خدایا نقصان و کسر من جبران نشود مگر به لطف و عنایت تو.»[۶۵۹]
سالک در پیمودن مسیر حق باید دشمنی‌ها را به محبت، حسد را به مودت، بدگمانی را به اطمینان، ناسپاسی را به خوش رفتاری، خذلان را به نصرت و کناره‌گیری را به معاشرت کریمانه مبدل کند تا با لطف و عنایت حق راه برایش سهل و هموار شود و به بیراهه نیفتد.
۴-۶-۷٫ مبدل‌کردن ضعف‌ها به قدرت
آدمی پس از آنکه بدی‌ها را به خوبی‌ها مبدل کرد، باید ضعف‌ها را هم به قدرت تبدیل کند تا بتواند در برابر مکر و حیله دشمنان بایستد و پیروز شود و در برابر بدگویی بدخواهان و تهدیدشان موفق شود و تمام اینها به لطف خداوند امکان‌پذیر می‌شود.
«واجعل لی یدا علی من ظلمنی و لسانا علی من خاصمنی و ظفرا بمن عاندی و هب لی مکرا علی من کایدنی و قدره علی من اضطهدنی و تکذیبا لمن قصبنی و سلامه ممن توعدنی و وفقنی لطاعه من سدّدنی و متابعه من ارشدنی: برایم دست نیرومندی در برابر ستمکاران قرار بده و زبانی گویا بر همه که با من مخاصمه کند و پیروزی هر که با من دشمنی کند و به من چاره‌ای عطا کن در برابر آنان که به من مکر و حیله کنند و نیرویی در مقابل کسی که در تنگنایم قرار دهد و تکذیب گفتار هر که بدگویی‌ام کند و سلامت از هر که تهدیدم کند و موفقم دار برای فرمانبرداری کسی که مرا یاری دهد و پیروی از کسی که به راه راست هدایتم کند.»[۶۶۰]
۴-۶-۸٫ پاسخ‌دادن بدی‌ها به خوبی
انسان سالک به مرحله‌ای از رشد اخلاقی می‌رسد که می‌تواند بدی‌ها را به‌خوبی پاسخ گوید و از کسی که او را از حقش محروم کرده، درگذرد و از بدی‌ها چشم‌پوشی کند، چنین انسانی به چنان خودساختگی و پالایش روحی رسیده که می‌تواند انعکاس‌های مثبتی از خود نشان دهد؛ یعنی بدی را نه با بدی، بلکه با خوبی پاسخ دهد.
«و سدّدنی لان اعارض من غشنّی باالنصح و اجزی من هجرنی باالبر و اثیب من حرمنی بالبذل و اکافی من قطعنی بالصله و اخالف من اغتابنی الی حسن الذکر و ان اشکر الحسنه و اغضنی عن السیئه: و استوارم دار تا اینکه جواب دهم کسی که با من خیانت کند به خیرخواهی و به نیکی کسی را که ترکم کرده پاداش دهم و به بخشش تلاقی کنم و هر کس مرا محروم کرده و مکافات کنم، آنکه پیوند را از من بریده به پیوستگی و مخالفت کنم با کسی که غیبتم کند در مقابل به خوبی یادش کنم و نیز نیکی را سپاسگزار باشم و از بدی چشم‌پوشی کنم.»[۶۶۱]
کسی که به این صفات مذیل شد، پس می‌تواند عدل را گسترش دهد؛ آتش فتنه را خاموش کند و بین دو نفر آشتی برقرار کند؛ عیب‌های دیگران را پنهان کند؛ با خوشرویی و فروتنی و خوشرفتاری و بدون تکبر و باد نخوت با مردم رفتار کند و روحیه ایثار و گذشت در او فزونی پیدا می‌کند و حتی از کسانی که مستحق بخشش نیستند، می‌گذرد.
«و حلّنی بحلیه الصالحین و البسنی زینه المتقین فی بسط العدل و کظم الغیظ و اطفاء النائره و ضمّ اهل الفرقه و اصلاح ذات البنین و افشاء الغارفه و ستر العائبه و لین العریکه و خضض الجناح و حسن السیره و سکون الریح و طیب المخالفه و السبق الی الفضله و ایثار التفضل و ترک التغییر و الافضال علی غیر المستحق و القول بالحق…: و مرا به زینت نیکوکاران زیور ده و مرا بپوشان زینت پرهیزکاران را درگسترش عدل و فروبردن خشم و خاموش‌کردن آتش فتنه و جمع‌کردن مردم پراکنده و آشتی‌دادن بین دو نفر و آشکارساختن معروف و شایسته و پنهان‌کردن عیب‌های دیگران و خوشرویی و فروتنی و خوشرفتاری و بدون تکبر و نداشتن باد نخوت و خوشرویی و سبقت‌گرفتن به‌سوی فضیلت و از خودگذشتگی در احسان و ترک سرزنش مردم و بخشش بر غیر مستحق و گفتار حق… .»[۶۶۲]
امام در بخشی از دعا که آوردیم؛ صفات و خصوصیات اخلاقی را بیان می‌کند و پایه‌های بلند اخلاقی را بر می‌شمرد، صفاتی که برای پی‌ریزی نظام اخلاقی لازم و ضروری است…
۴-۶-۹٫ واصل‌شدن به رحمت حق
کسی که به این مرحله از پایه‌های اخلاقی رسید، به رحمت حق واصل می‌شود و خداوند باران رحمتش را بر او نازل می‌فرماید.
«و برحمتک تعلقی تصیب برحمتک من تشاء و تهدی بکرامتک من تحب: و مرا به برسانی رحمتت معلق سازی که رحمت خود را به هر که خواهی برسانی وبه کرامتت هر که را دوست داری هدایت می کنی .»[۶۶۳]
و کسی که به رحمت خداوند رسید با کرامت حق هدایت خواهد شد، زیرا خداوند هر که را بخواهد هدایت می‌کند و در اثر این هدایت، سعادتمند خواهد شد. عارف همواره از خداوند کمک می‌خواهد و در هنگام گرفتاری و ضرورت به درگاه باری‌تعالی می‌رود. او از غیر خداوند طلب و درخواست نمی‌کند و جز برای خداوند خضوع و خشوع نمی‌کند، تنها در برابر خداوند احساس ضعف و ذلیلی و فقر و ناتوانی می‌کند. سالک نیز در این مرحله به فقر و نیاز می‌رسد و همه چیز را از آن خدا می‌بیند و خود را محتاج درگاه خالق مهربان. در نتیجه تنها به درگاه او استغاثه می‌کند، زیرا خواری، خفت و ذلت در برابر غیرحق برای خود نمی‌خواهد، این‌گونه است که خداوند درهای رحمتش را به رویش می‌گشاید و او را اجازه می‌دهد که به بارگاهش حضور یابد.
«اللهم اجعلنی اصول بک عند الضروره و اسئلک عند الحاجه و اتضرع الیک عند المسکنه و لا تفتنی با الاستعانه بغیرک اذا اضطررت و لا بالخضوع لسئوال غیرک اذا افتقرت و لا بالتضرع الی من دونک اذا ر هبت فاستحق بذلک خذلانک و منعک و اغرفتک یا ارحم الراحمین…: خدایا بر من مقرر فرما که به هنگام گرفتاری رو به تو آوردم و از تو درخواست کنم هنگام نیازمندی و به درگاه تو زاری می‌کنم هنگام نداری؛ و مرا هنگام ناچاری و اضطرار به کمک خواستن از غیر خودت آزمایش نفرما و نه به خضوع برای درخواست از غیر تو وقتی که محتاج شدم و نه به زاری‌کردن درگاه کسی جز تو هنگامی که هراسناک شدم، در نتیجه سزاوار خوار تو شوم و مستوجب قهر و اعتراض تو و منع از روگردانی تو شوم، ای مهربان‌ترین مهربانان.»[۶۶۴]
حضرت علی در فرازی از دعای کمیل که در زیر خواهد آمد از خداوند می‌خواهد که از جود و بخشش و رحمت خود نصیبش کند: «و جدلی بجودک و اعطف علی بمجدک و احفظنی برحمتک: و به جود و بخشش خود به من جود کن و به مجدد بزرگواری خود توجه به رحمت خداوند مرا نگهدار باشد.»[۶۶۵]
زیرا رحمت حق حتی به محسنین نزدیک است و واصل نیست «ان الله قریب من اللمحسنین.»[۶۶۶]
«اما وصال رحمت منوط به اخبات، به خشیت و به خشوع است.»[۶۶۷]
قرآن کریم می‌فرماید: «الذین امنوا و عملوا الصالحات واخبتوا الی ربهم اولئک اصحاب الجنه هم فیها خالدون.» [۶۶۸] و در جایی دیگر می‌فرماید: «لیعلم الذین اوتوا العلم انه الحق من ربک فیومنوا به فتخبت له قلوبهم»[۶۶۹] وقتی سخن از اخبت الی ربهم است، منظور تواضع، پستی و ذلتی است که سالک در برابر حق پیدا می‌کند.
«اگر این معنا از ذلت تحقق پیدا کند، طبیعتاً زمینه برای ریزش فضل حق و بارورکردن عنایات او زیاد خواهد شد.»[۶۷۰] در نتیجه رحمت حق به کسانی می‌رسد که جزء مخبتین باشند و به انکسار و شکست درونی در برابر حق نایل شده باشند. امام در بخشی از دعای کمیل که ذکر شد؛ از خداوند می‌خواهد که از خزانه بخشش خود به او ببخشد و با رحمت خود نگهدارش باشد، تا دیگر نیازی به غیر نداشته باشد.
امام عارفان در فرازی از مناجات خمس عشره که در پی می‌آید؛ به عواطف رحمت و احسان و اکرام و انعام خداوند چشم امید دارد و از او تقاضای رحمت و جود می‌کند و از خشم خداوند گریزان است: «و ابتهل الیک بعواطف رحمتک و لطائف برّک ان تحقق ظنّی بما اُوَ مّلهُ من جزیل اکرامک و جمیل انعامک فی القربی منک و الزلفی لدیک و التمتع بالنظر الیک و ها انا متعرض لنفحات روحک و عطفک و منتجع غیث جودک و لطفک فاز من سخطک الی رضاک هارب منک الیک…:
و گریه و زاری نمانم به درگاهت به عواطف رحمتت و دقایق و لطایف احسانت که پابرجا داری گمان را به آنچه از تو آرزو دارم در اکرام زیادت و انعام خودت در نزدیک کردنم و نوازش‌ نمودم از طرف خود و بهره‌وری در نظر به آستانت و هم‌اکنون من خود را در معرض نسیم عنایت و لطفت درآورده و تقاضای باران جود و رحمتت می‌کنم، گریزان از خشمت به رضایتت، گریزان از تو به درگاهت، امیدوار بهترین چیزی که نزد توست.»[۶۷۱]
امام عارفان از خداوند رحمت و عنایت می‌خواهد تا مستوجب خشم خداوند نشود و رضایت پروردگار شاملش شود.
۴-۶-۹٫ کمک و استعانت از حق و پناه‌بردن به پروردگار
پس از اینکه سالک به سیر و سلوک پرداخت و به فقر و انکسار رسید، در این مرحله باز هم شیطان او را رها نمی کند و هرچه مقام انسان رفیع‌تر می‌شود، شیطان هم فعالیتش بیشتر می‌شود و با القاکردن آرزوها و بدگمانی‌ها در دل مؤمن باعث فریب او می‌شود، در این مرحله انسان باید به خداوند پناه برد و از او بخواهد مسیر آرزوهایش مسیر حق باشد و او را از غیبت، فحش، بدگمانی یا آبروریزی دورش بدارد و او را معترف به احسان و نعمت‌های خداوند کند. به گفته استاد علی صفایی: «در واقع آن بحث اساسی تبدیل در نظام اخلاقی اسلام در اینجا جاری می‌شود، خدایا کاری کن که این تمنی، تظنی و حسد تبدیل شود به ذکر و تفکر و به تدبیر، حسد تبدیل شود به تدبیر، تدبیری برای مبارزه با دشمن، سوء ظن تبدیل به تفکر شود در قدرت‌های تو و آرزوهای من تبدیل شود به ذکر و یادآوری.»[۶۷۲]
«اللهم اجعل ما یلقی الشیطان فی روعی من التمنی و الحسد ذکرا لعظمتک و تفکرا فی قدرتک و تدبیرا علی عدوک و ما اجری علی لسانی من لفظه فحش او هجرا او شتم عرض او شهاده باطل… اعترافا فی الثناء علیک لمننک:
خدایا چنان کن که آنچه شیطان در دلم القا می‌کند و به خاطرم افکند از آرزوها و بدگمانی و حسد مبدل کن به ذکر عظمت و اندیشه از تلفظ فحش و یا هرزه‌گویی یا ریختن آبروی مردم یا گواهی باطل یا غیبت‌کردن مؤمن غایب… و اعتراف به احسانت و شمارش نعمت‌هایت.»[۶۷۳]
امام در این بخش از دعا تبدیل سیئات و حسنات را می‌خواهد تا با تدبیر و اندیشه و فکر به مبارزه با دشمن اصلی خود، یعنی نفس اماره و شیطان رود و از راه راست منحرف نشود. در دعای ابوحمزه ثمالی نیز این پناه‌بردن به حق از آرزوها، و شوق و رغبت وصال حق به چشم می‌خورد.
«الهی انّ جودک بسط املی و شکرک قبل عملی سیدی الیک رغبتی و الیک رهبتی و الیک تأمیلی و قد ساقنی الیک املی و علیک یا واحدی عکفت همتی و فیما عندک انبسطت رغبتی و لک خالص رجایی: خدایا به‌راستی جود تو آرزویم را کشاند و شکرت کارم را پذیرد؛ آقایم به درگاهت رغبت دارم، از تو هراسم و به‌سویت می‌آسایم و آرزویم مرا به‌سویت راند و بر تو ای یگانه همتم بسته شده و در آنچه نزد توست رغبتم افزوده و امید خالصم برای توست.»[۶۷۴]
انسان سالک حتی آرزوهایش را در مسیر وصول حق قرار می‌دهد. هر روز و هر لحظه رغبت و شوق رسیدن به حق او را بی‌تاب می‌کند و تمام همت و تلاش خود را صرف وصال معبود می‌کند و امیدش تنها به خداست.
«و لااَظلمنّ و انت مطیق للدفع عنی و لا اظّمن و انت القادر علی القبض منی و لا اضللن و قد امکنتک هدایتی و … و مالی بعد ان حکمت علی نفسی الا فضلک: و چنان کن که البته ستمدیده نشوم و تویی قادر بر رفع آن از من و ستم بر من واقع نشود، با اینکه تو قادری که آن را از سر من بگیری و گمراه نگردم در حالی‌که تو امکان هدایتم را داری… و چیزی برایم نمانده بعد از محکوم‌کردن خودم جز فضل تو.»[۶۷۵]
سالک پس از پیمودن قسمتی از مسیر و به دست آوردن توانایی‌ها و تبدیل‌کردن بدی‌ها به خوبی‌ها احتمال اینکه دچار عجب و خودپسندی شود و به خود ستم کند، بسیار است، پس باز هم از خداوند می‌خواهد که هدایتش را از سر بگیرد و با هدایت و راهنمایی حق گمراه نشود و طغیان و سرکشی نکند و صفات خوب و کارهای شایسته و عبادت را از آن خود نداند، بلکه همه را از فضل و عنایت حق بداند، زیرا از خود نه نیتی دارد، نه یقینی و نه عملی و مستحق هیچ چیزی نیست، بنابراین نمی‌تواند بر علم، یقین و معرفت خویش اعتماد کند؛ بنابراین دوباره رو به‌سوی محبوب می‌کند و از او هدایت می‌خواهد و اگر هم عملی انجام داده است، برای پیمودن مسیر کافی نیست، زیرا مسیر طولانی و مقصد دور است و توشه و سرمایه‌اش اندک و گناهان بسیار است؛ ولی هرچه گناهان‌اش فراوان باشد، بخشش و فضل خداوند از آن بیشتر است، پس باید در این راه با امید، فضل، رحمت و هدایت خداوند قدم بگذارد.
در مناجات الشاکین نیز امام یاری و کمک از خداوند می‌طلبد:
«فاسئلک ببلاغه حکمتک و نفاذ مشتیک ان تجعلنی لغیر جودک متعرّضاً و لا تُصَیِّرنی للفتن غرقنا و کن لی علی الاعداد ناصرا: از تو می‌خواهم به حکمت رسایت و خواست مشیتت که مرا پیرامون غیر از بخشش خودت نگردانی و نشانه تیر فتنه‌ها نکنی و به سود من علیه دشمنان یار باشی.»[۶۷۶]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:06:00 ب.ظ ]




            1. انواع مدل های هماهنگی

                1. مدل‌ عقلایی[۲۳۰]

               

           

       

یکی از روش‌های ایجاد هماهنگی، محور قراردادن یک موضوع به عنوان اصل، پایه و مبنا و هماهنگی سایر موضوعات با آن است که در نوع خود روشی ساده برای ایجاد هماهنگی محسوب می‌شود. این محور هماهنگی می‌تواند موضوعی برگرفته از موضوعات داخل یا خارج از سازمان باشد. الگوهای عقلایی در میانه دهه ۱۹۸۰، با نگرش عقلایی، منطقی متکی بر استراتژی سازمان طراحی شده‌اند. مقصود از الگوهای عقلایی از لحاظ نظری همان مدل‌هایی است که در کتاب “سازمان‌ها؛ سیستم‌های عقلایی، طبیعی و باز"، نوشته: اسکات، تحت عنوان مدل‌های عقلایی به آن اشاره شده است و از نظر نوع ارتباطات، در طبقه‌بندی ارتباطات زنجیره‌ای قرار می‌گیرند. از دیدگاه اسکات، سازمان‌ها در دیدگاه عقلایی، ابزارهایی هستند که برای رسیدن به هدفهای خاص طراحی شده‌اند. این نکته که سازمان‌ها تا چه حد وسیله خوب یا بدی هستند بستگی به عقلایی بودن ساختار دارد. واژه «عقلایی» یعنی اینکه فعالیت‌ها به نحوی سازماندهی شوند که با حداکثر کارآیی به سوی هدفهای از پیش تعیین شده هدایت شوند. بنابراین عقلایی بودن به انتخاب هدفها اشاره ندارد بلکه به اجرای هدفهای مورد نظر اشاره دارد (اسکات،۱۳۸۲). هدفهای تعیین شده برای سطوح پایین استراتژی همان استراتژی‌های بالادستی می‌باشند و اجرای استراتژی بالادستی برابر است با تدوین استراتژی‌های سطوح پایین‌تر. مدیران رده بالا (مدیران عالی) استراتژی‌های سطح کلان را تدوین می‌کنند و برنامه‌هایی را برای اجرای آنها ارائه می‌کنند. این برنامه‌های اجرایی، فرایند تدوین استراتژی در سطح ماموریت را تشکیل می‌دهند. برای اجرای برنامه‌های عملی، هر یک از گروه‌های فعالیت زیر مجموعه هدفها، استراتژی و سیاست‌های خودش را تدوین می کند. جهت اجرای برنامه‌های عملی، هر یک از واحدهای کارکردی (وظیفه ای) مانند فناوری، منابع انسانی، سیستم‌های اطلاعاتی، تحقیقات اقدام به تدوین هدفها و استراتژی‌های خودش می‌کند. این دیدگاه یک رویکرد از بالا به پایین برای تدوین استراتژی می باشد (ویلن و هانگر،۱۹۹۲) الگوهای عقلایی در صورتی قابل اجراء هستند که استراتژی‌‌، به صورت آماده و از قبل تهیه شده باشد. البته در این‌صورت، هر‌گونه اشتباه و انحراف در فرایند تدوین استراتژی کلان، عیناً به استراتژی سطح پایین‌تر نیز سرایت می نماید. الگوهای بخردانه با اسامی دیگری نیز الگوهای سازگار، میشیگان و یا الگوی کنترلی، الگوی اشنایدر یا الگوی روابط زنجیره‌ای و سلسله مراتبی نیز نامیده می‌شوند و یکی از رویکردهای مطرح هستند که به علت سهولت و سادگی و متکی بودن به منطقی روشن بسیار مورد استفاده قرار می گیرند. در دیدگاه عقلایی به تدوین استراتژی، تحلیل‌های سیستماتیک از محیط بیرونی و درونی ارائه می‌شود و سپس بر اساس آن استراتژی‌ها اتخاذ می‌گردد. سه گام اصلی تدوین استراتژی در این دیدگاه‌ عبارتند از:

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۱) توصیف، فهم و تحلیل محیط
۲) تعیین فعالیت‌های لازم در پرتو تحلیل‌های بدست آمده
۳) اجرای فعالیت‌های تصمیم‌گیری شده.
این روش هماهنگی ساده‌ترین و در عین حال ضعیف‌ترین نوع هماهنگی است. براساس نگرش برنامه‌ریزی عقلایی، استراتژی بر مبنای فرآیندهای رسمی و تصمیم‌گیری عقلایی تدوین می‌شوند (یا دست کم باید بدین‌گونه تدوین شوند).
در این نگرش، بین استراتژی سازمان و سطوح پایین‌تر آن، یک رابطه یک طرفه و از بالا به پایین وجود دارد و استراتژی سطوح پایین‌تر بر اساس استراتژی سطح بالاتر (اگر چه نه به صورت کامل) قرار دارند. به این معنی که هدفها، استراتژیها و سیاست‌های سطوح پایین‌تر در جهت سازگاری با هدفها‌ تدوین می‌شوند. استراتژی که از این دیدگاه مورد توجه قرار گیرد، آبشاری است که از بالا فرو می‌ریزد و در فرایند تدوین استراتژی در سطح کلان به نیازهای کل سازمان توجه می‌شود و آنها را معرفی می‌کند.
۵نمودار۲-۲ :الگوی عقلایی تدوین استراتژی سازمان
راهبرد سطح سازمان
راهبرد سطح کسب و کار
راهبرد سطح موضوعی یا کارکردی
مزیت الگوهای عقلایی در سرعت بالای آن برای رسیدن به هماهنگی و ساده بودن آن است. ولی منتقدان این الگو، چند انتقاد در این الگوها بیان می‌کنند.

    1. ضرورت وجود استراتژی سطوح بالاتر. ایراد اول این است که اگر استراتژی سطوح بالاتر وجود نداشته باشند، استراتژی سطوح پایین تر قابل تدوین نیستند. به عبارت دیگر در ابتدای امر باید استراتژی سازمان مشخص شود، سپس می‌توان سایر استراتژیهای کارکردی را تدوین نمود.
    1. عوامل موقعیتی: برای تهیه استراتژی، مجموعه‌ای از عوامل خارجی و داخلی ‌مورد بررسی قرار می‌گیرند و سپس بر اساس استراتژی سطح سازمان، استراتژیهای کارکردی (مانند ارتباطات) نوشته می‌شوند. ممکن است عوامل موثر بر فعالیت‌های ارتباطات در نظر گرفته شده باشند ولی در بررسی‌های محیط داخل و خارج سطوح بالاتر در نظر گرفته نشده‌اند. برای اینکه استراتژی واحدهای کارکردی به واقعیت نزدیک‌تر شوند و یا به اصطلاح عملی‌تر شوند لازم است عوامل دیگری علاوه بر استراتژی بالادست برای تهیه استراتژیهای کارکردی در نظر گرفته شود. مجموعه این عوامل را می توان عوامل موقعیتی یا نهادی نامید‌.
    1. محدودیت عقلی: در این مدل‌ها به منظور جمع‌ آوری نظرات خبرگان معمولاً از روش‌هایی همچون دلفی و مصاحبه استفاده می‌شود و مبنا بر این گذاشته می‌شود که عقل جمع ارجح به عقل فرد است. با این‌حال، محدودیت عقلانی نظرات اخذ شده را هرگز نمی‌توان نادیده گرفت.
    1. محدودیت زمانی: وقتی ملاک، رای و نظر خبرگان است میزان زمانی که برای اخذ نظرات آنها صرف می‌شود از اهمیت بالایی برخوردار می‌شود. هرچه این زمان بیشتر باشد و امکان بحث و بررسی جوانب امر بیشتر فراهم شود، مساله شفاف‌تر شده و آرای مناسب‌تری بدست می‌آید ولی درعین‌حال امکان صرف وقت برای هر موضوع دارای محدودیت‌های زمانی خاص خود است.

این انتقادات باعث پیدایش الگوها دیگری برای تهیه استراتژی واحدهای کارکردی گردیدند که الگوی طبیعی نام دارند و در ادامه در خصوص آنها بحث خواهد شد.

        •  

       

    •  
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:06:00 ب.ظ ]




منطق فازی
منطق فازی[۴۹] برای اولین بار توسط پرفسور لطفی زاده ]۲۹[ در سال ۱۹۶۵ تعریف شد به طوری که برای اولین بار مفهوم تصمیم دقیق بر مبنای داده‌های غیر دقیق بیان شد. از طرف دیگر می‌توان گفت این روش بر مبنای استنتاج و عدم قطعیت استوار است. به طور ساده می‌توان منطق فازی را به صورت نگاشتی از فضای ورودی به فضای خروجی تصور کرد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

در سال ۱۹۷۵ پرفسور لطفی زاده ]۳۰ [مفهوم متغیرهای زبانی را بیان کرد که برای بیان متغیر از کلمه به جای اعداد استفاده کرد. این متغیرها همراه با عملگرهای منطقی مبنای منطق فازی را تشکیل می‌دهند. امروزه از منطق فازی کاربردهای متنوعی از جمله در دوربین عکاسی ، ماشین لباس‌شویی و روبات دارد.
برخلاف مجموعه‌های کلاسیک ،مجموعه‌ی فازی ،همان طور که از نام آن بر می‌آید ، دارای مرزهای قاطع نیست. به عبارت دیگر مجموعه به صورت انتقالی تدریجی از تعلق کامل به عدم تعلق به مجموعه است. این نوع مجموعه به صورت تابع عضویت تعریف می‌شود. تعاریفی از قبیل قد بلند و قد متوسط و قد کوتاه در این مقوله تعریف می‌شود.

مفاهیم و اصطلاحات
در فضای بولین[۵۰]، اگر  فضای اعضا باشد و  عضو کلی از مجموعه‌ی  باشد. اگر  یا  زیرمجموعه‌ی  باشد ،آنگاه عضو  می‌تواند عضو مجموعه‌ی  باشد یا نباشد.
اما در فضای فازی، به هر عضو از مجموعه درجه عضویت از ۰ تا ۱ داده می‌شود. به عبارت دیگر اگر مجموعه  دارای مجموعه اعضای  باشد آنگاه مجموعه فازی  که زیرمجموعه‌ی  است ،به صورت زیر تعریف می‌شود.

در رابطه بالا  به عنوان تابع عضویت برای مجموعه‌ی فازی  تعریف می‌شود. در واقع  وظیفه نگاشت مجموعه اعضای  به عضوی از مجموعه ۰ تا ۱ را دارد.

توابع عضویت
همان طور که در قسمت قبل شرح داده شد، تابع عضویت به عنوان ابزاری برای معرفی مجموعه فازی تعریف شد. یکی از مهم‌ترین راهکارهای بیان تابع عضویت بیان آن به صورت ریاضی است.
تابع عضویت انواع مختلفی دارد که در شکل (۴-۱۲) انواع آن بیان‌شده است. ولی با توجه به نوع کاربرد هر کدام از این توابع عضویت می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد.
دسته بندی توابع عضویت
تابع عضویت مثلثی با سه پارامتر  به صورت زیر تعریف می‌شود.

مقادیر  به ترتیب مقدار مرتب می‌شود یعنی به صورت  است. همچنین این پارامترها گوشه‌های مثلث را تشکیل می‌دهند.
تابع عضویت ذوزنقه‌ای با چهار پارامتر  به صورت زیر تعریف می‌شود.

مقادیر  به ترتیب مقدار مرتب می‌شود یعنی به صورت  است. همچنین این پارامترها گوشه‌های ذوزنقه را تشکیل می‌دهند.
تابع عضویت گوسی با دو پارامتر  به صورت زیر تعریف می‌شود.

دو پارامتر  و  به ترتیب مرکز تابع عضویت و پهنای تابع عضویت می‌باشند.
تابع عضویت مثلثی با دو پارامتر  به صورت زیر تعریف می‌شود.

پارامتر  در رابطه بالا معمولاً مثبت است. همچنین این تابع عضویت را کاوچی[۵۱] نیز می‌نامند.

متغیر زبانی
در سال ۱۹۷۵ پرفسور لطفی زاده مفهوم متغیر زبانی یا فازی را مطرح کرد ]۳۱ .[در این مقاله به جای نسبت دادن عدد به متغیر از مفاهیم زبانی استفاده شد. برای مثال ورودی‌ها به صورت دما ،سرعت ،جابجایی و … بیان شد. بنابراین خطا از تفاضل این متغیرهای نسبت به حالت قبلی خود بیان شد. در این ساختار برای بیان مقدار و اندازه‌ی این خطا از متغیرهای زبانی مانند: مثبت بزرگ، مثبت کوچک، صفر ،منفی کوچک و منفی بزرگ استفاده‌شده است. بعد از بیان متغیرهای زبانی سیستم استنتاج به همراه قوانین فازی بیان شد تا نگاشت ورودی به خروجی را تعریف کند.
این قوانین فازی در واقع به صورت گزاره ” اگر  آنگاه  ” تعریف می‌شود که این مفهوم به صورت زیر نیز بیان می‌شود.
is If  ,then  is If
که  و  مقادیر زبانی هستند که به وسیله‌ی فضای مورد بحث  و  تعریف می‌شوند. در رابطه‌ی (۵-۶) قسمت “  is  "را مقدم و قسمت را “  is  "را تالی یا نتیجه می‌نامند. همچنین فرم ساده‌شده‌ی رابطه‌ی (۴-۲۷) به صورت زیر است.

قسمت مقدم می‌تواند ترکیبی از ورودی‌ها باشد که به صورت AND یا OR به هم ارتباط دارند. برای مثال اگر  مقادیر زبانی برای متغیر زبانی  در فضای بحث  باشد. آنگاه می‌توان این عبارت را به صورت زیر نوشت.
is  and ,…,  is   and is
متشابه به رابطه‌ی بالا ترکیبی از خروجی‌ها در تالی نیز می‌تواند باشد.

سیستم استنتاجی
به طور کلی سه سیستم استنتاج[۵۲] در مورد سیستم فازی وجود دارد. این سیستم ها عبارت‌اند از: نوع Mamdani ، نوع Sugeno ، نوع Tsukamoto است. در این پایان‌نامه از میان این سیستم
اجزای سیستم فازی
های استنتاج از نوع Mamdani استفاده‌شده است.
همان طور که در شکل (۴-۱۳) نشان داده شده است. سیستم استنتاج Mamdani از چهار قسمت تشکیل شده است که دو قسمت آن از نوع تبدیل است. در ابتدا و انتها داده‌ها قطعی[۵۳] هستند. اما به محض ورود به سیستم فازی داده‌های فازی[۵۴] می‌شوند.
اجزای چهار قسمتی فازی عبارت‌اند از:
فازی ساز
پایگاه دانش
موتور استنتاج فازی
غیر فازی ساز
وظیفه فازی ساز تبدیل متغیرهای حقیقی به متغیرهای فازی به وسیله‌ی توابع عضویت است. هر تابع عضویت دارای مقادیری بین صفر و یک است که با نسبت دادن این مقادیر به متغیر درجه تعلق آن را به مجموعه‌ی فازی معین می‌کنند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:06:00 ب.ظ ]




 

۴۹۵/۰-*

 

۳۸۶/۰-ns

 

۱

 
 
 
 
 
 
 

تعرق

 
 

۷۱۴/۰**

 

۱

 
 
 
 
 
 
 
 

ci

 
 

۱

 
 
 
 
 
 
 
 
 

Ci/cref

 
 
 

* خطای ۵ درصد، ** خطای ۱ درصد و ns عدم تفاوت معنی­دار می­باشد.

 
 
 

مطالعه تغییرات فتوسنتز در شرایط تنش خشکی می ­تواند به شناسایی فاکتورهای موثر در مقاومت به این تنش کمک کند (سی و سه مرده و همکاران، ۱۳۸۳). با توجه به نتایج به­دست آمده از این مطالعه، آنالیز واریانس نشان داد که هیچ اثر متقابلی بین سه عامل گونه، زمان و تیمار تنش کمبود آب وجود ندارد، یعنی عکس­العمل این دو گونه نسبت به تنش خشکی از نظر کلیه پارامتر­ها در هر دو زمان مورد اندازه ­گیری مشابه است. اما مقایسه گونه­ ها نشان داد که گونه بلوط ایرانی در مقایسه با وی­ول از نرخ تبخیر و تعرق و نرخ خالص فتوسنتز و کارآیی مصرف آب کمتری برخوردار بود. ریل و هکس (۱۹۶۸) معتقدند که کاهش فتوسنتز، منجر به کاهش تعرق و کارایی مصرف آب می­ شود. از طرف دیگر در بررسی که روی میزان فتوسنتز در دو گونه Q. ilexوLaurus nobilis تحت شرایط خشکی توسط آرنا و همکاران (۲۰۰۸) انجام شد، نتیجه ­گیری کردند که تحت شرایط خشکی مساوی، میزان فتوسنتز در گونه Q. ilex نسبت به گونه L. nobilis بیشتر بود و در نتیجه به خشکی مقاوم­تر است. همچنین در مطالعه­ ای که بر روی سه گونه Q. petraea،Q. pubescens و Q. ilex توسط اپرون و دریر (۱۹۹۳) صورت گرفت نیز نشان دادند که میزان کارآیی مصرف آب گونه Q. ilex که یک گونه سازگار به خشکی می­باشد بالاتر بود. بنابراین به نظر می­رسد که گونه وی­ول به طور کلی دارای بازدهی و مقاومت بیشتر به خشکی نسبت به گونه بلوط ایرانی است. از طرف دیگر نتایج نشان داد که با کاهش نور در زمان اندازه ­گیری دوم، هدایت روزنه­ای کاهش و کارآیی مصرف آب افزایش یافت. مطالعه بر روی چهار گونه بلوط نشان داد که تاثیر خشکی بر عملکرد گیاه بستگی به شدت میزان نور محیط دارد (کورو و همکاران، ۲۰۰۶). همچنین مطالعه بر روی Quercus suber تحت تنش خشکی در میزان نور بالا و کم نشان داد که در نور کم چه در حالت کنترل و چه در حالت تنش خشکی میزان فتوسنتز، هدایت روزنه­ای و کارایی مصرف آب نسبت به نور زیاد کمتر بود. در واقع گیاهان در معرض نور کم و تنش کمبود آب بیشتر تحت تنش بودند (آراندا و همکاران، ۲۰۰۵). در این حالت بیشترین میزان ظرفیت فتوسنتزی در نهال­هایی بود که در نور زیاد رشد کرده بودند و سبب تجمع اسمولیت­ها از جمله قند­های محلول شد (آلسوارت و ریچ، ۱۹۹۹). بنابراین مکانیسم­هایی مانند تنظیم اسمزی می ­تواند توسط ظرفیت فتوسنتزی بالاتر در محیط­های با میزان نور بیشتر تنظیم شود (آبرامز، ۱۹۸۸; کلوپل و همکاران، ۱۹۹۳; مندز و همکاران، ۱۹۹۳).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:05:00 ب.ظ ]