کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




  فیدهای XML
 



بند سوم- قابلیت اجرا
از منظر حقوق داخلی، منظور از قابلیت اجرایی کنوانسیون حقوق افراد دارای معلولیت، توجه به ابعاد هزینه، ایدئولوژی، وضوح حمایت‌های حقوقی ابلاغ شده و نیز تقابل آن با قوانین داخلی می‌باشد.
همواره این مسئله اهمیت زیادی دارد که قانونی که قابلیت اجرایی ندارد و توسط دول عضو قابل اجرا نباشد، نمی‌تواند ویژگی‌های دیگر از جمله کارایی را داشته باشد، به عبارتی، همواره موادی از کنوانسیون حقوق افراد دارای معلولیت، علارغم اینکه در صورت مورد توجه قرار گرفتن توسط دول می‌تواند قوانینی کارا باشند، اما به‌لحاظ اقتصادی و یا حتی ایدئولوژیکی، اغلب ما شاهد عدم توجه دولت‌های عضو به مواد این کنوانسیون می‌شویم، برای مثال می‌توان ماده ۱۳ اشاره کرد که به شناسایی مساوی افراد معلول در برابر قانون و دادگاه تاکید کرده است و یا ماده ۱۶ که دولت‌ها را به تصویت قوانینی حمایت حقوقی تشویق کرده است که کارار و موثر باشند، این درحالی است که هر کشوری و از جمله در کشور ایران کارایی به شکل سلیقه‌ای تفسیر می‌شود که در نهایت فرایند را بگونه‌ای پیش می‌برد که مانع بکارگیری عملی اهداف واقعی کنوانسیون می‌شود.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

در کل می‌توان این‌گونه آورد که کنوانسیون حقوق افراد دارای معلولیت، علارغم کارا بودن و جامعیت آن همواره قابلیت اجرایی خوبی نداشته است(حداقل در سیاست‌های مدرن کنوانسیون که پیشتر به آنها اشاره شد) که عدم تاثیر‌پذیری قانون جامع حمایت از افراد معلول و قانون مجازات اسلامی و همچنین قانون مدنی نمونه‌های بارزی از این قابلیت کنوانسیون می‌باشند.
به لحاظ هزینه اغلب حمایت حقوقی مطابق با دیدگاه کنوانسیون برای دول عضو هزینه‌بر می‌باشد، مثلا حفاظت از افراد معلول می‌تواند از طریق تعیین وکیل، تحت نظر قرار دادن این اقشار و یا تاسیس یک نهاد دیده‌بان میسر گردد که همواره کمتر دولتی حاضر است چنین هزینه‌ای را قبول کند، از طرفی از جنبه ایدئولوژیک باید گفت که دولت‌ها بنابر مبنای اعتقادی و سطح فکری خود، حاضرند که درخواست‌های کنوانسیون را در مواد قانونی خود بگنجانند.
اما در مقابل همه موارد گفته شده، وضوح مقررات کنوانسیون می‌باشد که می‌تواند بهانه را از دست قانونگذاران داخلی دور کند، متاسفانه عدم اشاره به جزئیات مواد قانون کنوانسیون باعث گردیده است که تحرک کمی از طرف قانونگذاران داخلی برای انطباق با مقررات کنوانسیون صورت بگیرد، این بدان مفهوم می‌باشد که کنوانسیون بنابر اقتضاعات حاکمیتی و ایدئولوژیکی ملت‌ها، همواره مواد خود را به شکل کلی و اغلب غیرواضح تدوین کرده است که به نوعی باعث عدم تبعیت و اجرایی شدن آن شده است.
تقابل حقوق داخلی و کنوانسیون حمایت از افراد معلول به اینجا ختم نمی‌شود و باید گفت که پیوستن هردولت به معاهدات بین‌المللی باتوجه به نظام داخلی هرکشور راهکار خاص خودرا دارد.
دربرخی نظام‌ها، معاهده به محض الحاق دولت مانند قانونی داخلی در دادگاه‌ها قابل استناد بوده و در سیستم قانونگذاری نیز موثر است در برخی دیگر بویژه نظام‌های دو مجلسی دست کم بعضی از معاهدات برای تبدیل شدن به قانون داخلی می‌بایست مراحل تقنینی دیگری را طی کنند که البته نظام حقوقی ایران از نوع دسته اول می‌باشد[۱۹۱]، این بدین مفهوم است که تمامی مواد کنوانسیون به عنوان قوانین داخلی تعبیر می‌گردد، اما چرا با وجود اینکه این قوانین به همان اعتبار قوانین داخلی می‌باشند ولی نمی‌توانند خلاء‌های قانونی در حمایت از افراد معلول را پر کرده و یا قوانین داخلی را نسخ کنند، سوالی است که باید به آن پاسخ داده شود.
درنظام حقوقی ایران ماده ۹ قانون مدنی که پیشینه هشتادساله دارد برموضوع مورد بحث ما حاکم است
این ماده که درسال ۱۳۰۷ تصویب شده است بیان می‌کند که« مقررات عهودی که برطبق قانون اساسی بین دولت ایران و سایر دول منعقد شده باشد درحکم قانون است»
آنچه مد‌نظر است این است که به محض طی شدن تشریفات و تصویب الحاق دولت جمهوری اسلامی ایران به یک معاهده بین‌المللی در مجلس شورای اسلامی، مفاد آن به منزله قانون داخلی تلقی می‌شود، بنابراین باید بطور کامل همچون قانونی که در کشور تصویب شده بدان عمل نمود، از این‌رو اگر کنوانسیون حمایت از افراد دارای معلولیت، درتعارض با قوانین داخلی باشد که از پیش موجود بوده‌اند باید بر آن بود که معاهده بین‌المللی، حکم یک قانون داخلی را پیدا کرده و قوانین معارض خود را نسخ می‌کند و بدین منظور نیاز به قانونگذاری جدید هم نیست.
افزون بر مقررات حقوقی صرف، منطق متعارف نیز چنین تفسیری را پذیراست. اگر قرارباشد پس از ملحق شدن دولتی به یک معاهده و تلقی شدن آن به مثابه قانون داخلی، برای نسخ قوانینی که با معاهده در تعارض هستند دوباره تشریفات تقنین را پیمود، در واقع و درعمل معاهده ارزش حقوقی خود را از دست داده، بدون ضمانت‌اجرا می‌ماند و بیشتر در حکم توصیه به دولت‌ها خواهد بود تا مقررات حقوقی، در این حالت تلقی کردن آن به عنوان قانون داخلی به نظام حقوقی نیز لطمه می‌زند. چرا که، امری را به عنوان قانون داخلی پذیرفته‌ایم که هیچ ضمانت‌اجرایی نداشته و ناسخ قوانین معارض پیشین نیست[۱۹۲].
اما امری که باید مد‌نظر قرار گیرد، حق شرطی است که هر کشوری می‌تواند برای خود قائل گردد که کنوانسیون نیز این حق شرط را در ماده ۴۶ خود مورد شناسایی قرار داده است و مقرر می‌دارد که «شروط مغایر با موضوع و هدف کنوانسیون مجاز نخواهد بود و نیز شروط در هر زمان قابل بازپس‌گیری می‌باشد».
ایران در تبصره ۲ ماده واحده قانون الحاق ایران به کنوانسیون حقوق افراد دارای معلولیت آورده است که « جمهوری اسلامی ایران خود را ملتزم به رعایت آن دسته از مفاد کنوانسیون که مغایر با موازین حقوقی جاری خود باشد، نمی‌داند» بنابراین بنظر می‌رسد که قوانین این کنوانسیون قابلیت نسخ قوانین داخلی متناقض قبل و بعد از تصویب قانون کنوانسیون حمایت از افراد معلول را نداشته باشد، اما با توجه به ماده ۹ قانون مدنی، می‌توان آن دسته از مواد کنوانسیون که در حقوق داخلی مترادفی نداشته باشند و طبیعتا مغایرتی نیز با آن وجود نداشته باشد را یک قانون داخلی ارزیابی کرد که برای مثال می‌توان به ماده ۱۶ کنوانسیون حقوق افراد دارای معلولیت اشاره کرد که دولت‌ها را ترغیب به تصویب قوانین حفاظتی از افراد معلول کرده است. (که این مسئله به دلیل اینکه در حقوق داخلی یک خلاء می‌باشد و حال آنکه در کنوانسیون به آن تاکید شده است در بند آخر همین گفتار بررسی می‌گردد).
در نهایت باید گفت، امری که قابلیت اجرایی کنوانسیون در حقوق داخلی را در هاله‌ای از ابهام قرار می‌دهد، عدم اشاره به قوانین مغایر کنوانسیون از طریق قانونگذاران داخلی، تصویب قوانین موازی مانند قانون جامع حمایت از افراد دارای معلولیت و عدم استناد دادگاه‌ها به مواد قانونی کنوانسیون، علارغم نبود قانون مترادف در حقوق داخلی می‌باشد.
بند چهارم- ویژگی‌های پیشگیرانه و حفاظتی
منظور از ویژگی پیشگیرانه و حفاظتی بودن قوانین، تصویب قوانینی می‌باشد که افراد معلول را قبل از حضور در محاکم قضائی مورد حمایت حقوقی قرار دهد، زیرا مطابق تحقیقات مختلف که پیشتر نیز در بخش پیشینه تحقیق مورد اشاره قرار گرفت، افراد معلول بیش‌ترین قربانیان جرم و جنایت و سوءاستفاده هستند و این آمار‌ها به غیراز گزارش‌هایی هستند که هرگز ثبت نشده‌اند[۱۹۳]. پس ویژگی حمایت حقوقی از این افراد باید بگونه‌ای باشد که بتواند مجرمان و افراد سوءاستفاده‌گر را از اطراف افراد معلول دور کند، به عبارتی قوانین باید علاوه بر اینکه از نظر حقوقی از افراد معلول حمایت کند، بلکه باید از آنها در مقابل هجمه و تهدیدات محافظت کند، در واقع افراد معلول به دلیل آسیب‌پذیری، نیاز‌مند بهره‌مندی از گونه‌های خاص حمایتی متناسب با نوع و میزان ناتوانی خود هستند[۱۹۴] که باید در قوانین پیش‌بینی گردد.
تمامی مواد یازده‌گانه آن که دارای جنبه حمایت حقوقی - قضائی هستند، به شکل ضمنی حفاظت از افراد معلول را مورد اشاره قرار داده‌اند و ماده۱۴، ۱۶ نیز تا حدی و با وضوح بیش‌تری حفاظت از افراد معلول را به شکل پیشگیرانه مد‌نظر قرار داده است، کنوانسیون حقوق افراد دارای معلولیت همان‌گونه که پیش‌تر نیز گفته شد، نقش الگو در تدوین قوانین حمایتی از افراد معلول را دارند،هر چند قوانین داخلی در تعامل با این الگو، انطباق ناقصی از خودبه جا گذاشته است.
این کنوانسیون در برخی مواد، جنبه حفاظتی را به شکل ویژه‌ای مورد تاکید قرار داده است، بطوری که در مواد۱۴ تا ۱۶ اشاره‌ای مستمر بر حفاظت از افراد معلول در مقابل تهدیدات بالقوه داشته است، از این رو با وجود اینکه مطابق بند پیشین،پیاده‌سازی جنبه‌های حفاظتی از افراد معلول برای دولت‌ها هزینه‌بر می‌باشد، اما در عین حال این جنبه کنوانسیون در حمایت حقوقی از افراد معلول نقطه قوت آن نیز می‌باشد، به عبارتی رویکرد‌های حفاظتی کنوانسیون که در تمامی مراحل، از افراد معلول محافظت می‌کند به عنوان کاراترین رویکرد به حساب می‌آید که حمایت حقوقی را در سطحی قبل از برخورد فرد معلول با نظام دادرسی عرضه می‌کند.
کنوانسیون حقوق افراد دارای معلولیت در راستای تدیون اصول کلی حفاظت از حقوق افراد معلول در ماده یک و ماده ۵ خود حفاظت از حقوق افراد معلول را در یک سطح کلی اعلام کرده است، بدین مفهوم که افراد معلول با افراد عادی جامعه از نظر حقوقی برابر هستند و اگر جرم و یا حرکتی بر ضد آنها صورت پذیرد، به اندازه افراد عادی جامعه باید از آنها حمایت صورت گیرد، ولو از طریق تبعیض مثبت باشد، در این سطح حفاظت حقوقی از افراد معلول درواقع هنوز جرمی رخ نداده و هیچ مجرمی نیز وجود ندارد[۱۹۵].
در سطح دوم سیاست حفاظتی از افراد دارای معلولیت، کنوانسیون اقدام به اعلام حفاظت از افراد معلول در مقابل سوء‌استفاده‌ها و استفاده از زور و قدرت بر ضد افراد معلول که به شکل بالقوه در مقابل آن آسیب‌پذیر هستند، کرده است و از نظام‌های قضائی کشور‌ها خواسته است، این سطح حفاظت در مواد ۱۴ و ۱۶ کنوانسیون ذکر شده است که از قانونگذاران داخلی خواسته است که اقدامات حفاظتی از حقوق افراد معلول را در مقابله با جرائم بالقوه ذکر شده انجام دهند[۱۹۶].
در سطح سوم حفاظت حقوقی مربوط می‌شود به حفاظت از افراد معلول در شرایطی که افراد معلول در آن گرفتار می‌گردند که مطابق ماده ۱۱ به این شکل آمده است که« دولت‌ها تمامی تدابیر لازم را جهت تضمین حمایت و ایمنی افـراد دارای معلولیت در شرایط مخاطره‌آمیز از جمله وضعیت مناقشه مسلحانه، فوریتهای انسانی و وقوع بلایای طبیعی اتخاذ خواهند نمود» که بدین مفهوم است که اقدامات لازم در محافظت از این قشر در مقابل مخاطرات ذکر شده انجام گیرد[۱۹۷].
و سطح چهارم حفاظت مطابق با کنوانسیون مربوط می‌گردد، به مرحله دادرسی که در آن افراد معلول باید از نظر قوانین با افراد غیرمعلول در یک سطح حقوقی باشند که این هدف مطابق ماده ۱۲ و با عنوان شناسایی برابر در پیشگاه قانون منعکس شده است[۱۹۸].
لذا در کل می‌توان گفت که کنوانسیون در سیاست پیشگیرانه و حفاظتی خود به خوبی توانسته است اهداف خود را اعلام کند، بدین مفهوم که افراد معلول ممکن است، با حمایت موثر قانونگذار در هر مرحله‌ای از نظر حقوقی مورد حفاظت قرار گیرند، به‌شکلی که نیازی نباشد که این قشر به محاکم قضائی مراجعه کنند تا محدودیت‌های شکلی و یا کمبود امکانات در محاکم قضائی آنها را تحت فشار قرار دهد.
البته تمامی مواد کنوانسیون به شکل نظام‌مند و یکپارچه تدوین شده‌اند که می‌توان در اکثر آنها ویژگی حفاظتی را مشاهده کرد که از جمله آنها می‌توان به مواد مربوط به آموزش و توانبخشی و.. اشاره کرد.
در ادامه، بررسی حقوق داخلی از منظر‌های فوق می‌تواند پاسخگوی برخی از ادعاهای ذکر شده در گفتار فوق و انطباق‌ها و نارسایی‌های هردو این قوانین، باشد که در گفتار بعدی مورد بررسی قرار گرفته است.
گفتار دوم- بررسی جامعیت قوانین حمایتی حقوقی از افراد معلول در ایران
در کشور ایران از نظر حقوقی قوانینی در حمایت از افراد معلول به شکل مجزا وجود ندارد و اگر هم وجود داشته باشد، مواد آن به‌اندازه‌ای که برای افراد غیرمعلول وجود دارد، برجسته و مشخص نیست، به عبارتی، افراد معلول در کل در کشور ایران از نظر حقوقی مانند افراد غیر‌معلول در نظر گرفته می‌شوند و هیچ‌گونه حمایت حقوقی کارا و موثر در آن وجود ندارد و شاید، به جرئت انگشت‌شماری تبصره در آن وجود دارد که افراد معلول را از حالت خاصی مستثنی کرده است، آن هم برای گروه حاصی از آنها، این در حالی است که افراد معلول غالبا در این تبصره‌ها یا بواسطه نداشتن اهلیت از جرمی مبرا می‌شوند و یا اینکه بخاطر اینکه جرمی بر روی آنها صورت گرفته، مجرم مشمول تخفیف می‌شود که پیشتر در مبحث ویژگی قوانین، این مواد قانونی مورد تحلیل و تفسیر قرار گرفتند. اگرچه قوانین تشدیدی مجازات در موادی از قانون مجازات اسلامی در حمایت از افراد ناتوان و غیررشید آمده است، اما همان‌گونه که قبلا نیز ذکر گردیده است، این مواد نیز شامل حال عده محدودی از افراد معلول می‌گردد، ضمن اینکه این مواد نیز هدف و جهت‌گیری خاصی ندارند و درواقع انسجام خاصی با قوانین دیگر ندارند.
در مورد قانون جامع حمایت از افراد معلول نیز باید گفت که این قانون اسم جامعیت را با خود یدک می‌کشد و این قانون جنبه‌ای رفاهی و آموزشی دارد و از نظر حقوقی بیش‌تر به تعریف وظایف و صدور قیومت در حمایت از افراد معلول بسنده کرده است و در بسیاری از موارد از جمله در زمینه حمایت حقوقی موثر سکوت کرده است[۱۹۹].
بنابراین، می‌توان این‌گونه گفت که قوانین ایران از نظر جامعیت، فقط جامعیت رفاهی دارد و حفاظت حقوقی و حمایت حقوقی که دو جنبه مهم در حمایت از این افراد در مقابل بی‌عدالتی‌ها، سوءاستفاده و جرم می‌باشد، دچار ضعف بوده و بگونه‌ای از هم گسیخته تدوین شده‌اند به این معنی که مجموع قوانین داخلی که در حمایت حقوقی از افراد دارای معلولیت تدوین شده‌اند[۲۰۰]، بر روی یک هدف مشخص متمرکز نیستند، اگرچه برخی از مواد قانونی، حمایتی بسیار هدفمند و با نگرشی جامع تدوین شده‌اند، اما عدم هماهنگی با مواد قانونی دیگر باعث می‌گردد که هیچ یک از این قوانین، نتوانند کارایی مناسب داشته باشند. برای مثال می‌توان به تناقض مواد۲۰۲، ۳۰۵، ۴۶۶ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ با ماده ۲۹۰ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ و ماده ۵۹۶ مصوب ۱۳۷۵ اشاره کرد، لذا، برای بررسی کامل مواد قانونی حمایت از افراد دارای معلولیت، مطابق با معیار‌های کنوانسیون، تمامی جنبه‌های مورد بررسی کنوانسیون در مورد قوانین داخلی نیز، در گفتار آینده مورد ارزیابی قرار می‌گیرد.
بند اول-کارایی قوانین حمایت از افراد دارای معلولیت در ایران
کارایی قوانین ایران در حمایت حقوقی از افراد معلول، به ندرت قابل سنجش است، زیرا اغلب حمایت حقوقی از افراد معلول به شکلی از مسیر غیرواقعی جریان دارد، به عبارتی، حمایت حقوقی از افراد معلول در ایران در قالب قانون نبوده است، بلکه در قالب تعریف وظایف به سازمان‌های غیرتخصصی از جنبه حمایت حقوقی، مانند نهاد بهزیستی بوده است. ما همواره ماده‌ای در قانون مجارات اسلامی و یا حقوق مدنی نداریم که مستقلا به احصاء مجازات‌ها در مورد جرم و یا سوءاستفاده علیه افراد معلول بپردازد، مگر دو سه موردی که قبلا مرد بررسی قرار دادیم[۲۰۱] و یا میزان مجازات را علیه افراد مجرم شدیدتر کند، هر چند در حالت معکوس این مسئله صادق نیست، به سخن دیگر، با توجه به موازین انصاف و عدالت جنایی، در راستای بحث بزه‌دیدگی خاص افراد معلول و پیشگیری از آن، به کارگیری سیاست‌ها و برنامه‌های اختصاصی متناسب با نیازها و مشکلات معلولان ضروری است. بنابراین ضرورت حمایت از این‌گونه افراد نیز ایجاب می‌کند که قانونگذار نه تنها برنامه‌های غیرکیفری را برای جلوگیری از ارتکاب جرم علیه آنها پیش‌بینی نماید، بلکه مجازات مرتکبان را هم تشدید نماید. به همین منوال، مبتلایان به اختلالات روحی و روانی و اغلب جسمی چون نمی‌توانند از خود دفاع کنند و از قوه ممیزه و تشخیص سالم و یا کافی برخوردار نیستند، شایسته حمایت ویژه هستند[۲۰۲].
البته همان‌گونه که قبلا نیز در گفتار مرتبط با کنوانسیون عنوان گردید، کارایی «انطباق نیازهای حقوقی و عملکرد قانونگذار نسبت به این نیاز‌ها …. می‌باشد»، اگر در این پژوهش معیار کارایی، کنوانسیون در نظر گرفته شود، باید اذعان کرد که انطباق مناسبی وجود ندارد، زیرا در حقوق داخلی برخورد با حقوق افراد معلول موردی می‌باشد مثلا در مورد قتل و یا سوء استفاده مالی از افراد ناتوان، اما در کنوانسیون این مسئله به شکل گسترده و هدفمند مورد بررسی قرار گرفته، بطوری که مثلا در ماده ۱۶ هرگونه استثمار، خشونت و سوء استفاده از افراد معلول را به عنوان جرائمی نام می‌برد که قانونگذاران باید قوانین موثر برای محافظت از حقوق افراد معلول تصویب کند، گستره این ماده به مراتب از گستره تمامی مواد قانونی داخلی بیشتر می‌باشد که در راستای حمایت از افراد دارای معلولیت تدوین گردیده است[۲۰۳].
اما بدور از اینکه قوانین داخلی در چه سطحی می‌توانند به عنوان مرجع حمایت حقوقی برای افراد معلول یاشند، شاید بتوان بزرگ‌ترین ضعف آن را عدم شناسایی موجودیت معلول و یا تعریف آن برشمرد، به عبارتی موجودیت افراد معلول و طبیعتا حقوق مشخص آن در قوانین داخلی تعریف نشده است که بتوان آن را مورد بررسی قرار داد، البته قانون جامع حمایت از حقوق افراد معلول به عنوان قانون جدید نسبت به این مسئله با حساسیت عمل کرده است، اما این قانون نیز حمایت حقوقی را آنچنان مد‌نظر قرار نداده است. بنابراین، در کل می‌توان این‌گونه گفت که قوانین ایران به ندرت کارایی لازم را در حمایت حقوقی از افراد معلول داشته است و با وجود اینکه قانون مجازات اسلامی و مدنی چندین بار دچار تغییر شده است و با وجود آنکه قانون به اصطلاح جامع حمایت از حقوق افراد معلول، تازه تصویب شده، اما انعطاف زیادی در رابطه با حقوق افراد معلول در آنها مشاهده نشده است و از سویی دیگر مسئله حمایت حقوقی مستقل از افراد معلول در قوانین ایران به قدری از نظر دور مانده است که نمی‌توان این معیار را در آن سنجید.
اما در ادامه با توجه به اینکه قوانین داخلی در مسئله حمایت حقوقی از افراد معلول، هر چند به شکل پراکنده اقداماتی را انجام داده است که از جمله آنها می‌توان به تصویب کنوانسیون حقوق افراد دارای معلولیت و برخی جنبه‌های مرتبط با حمایت حقوقی اشاره کرد، بنابراین قصد بر این است که ابعاد این اقدامات قانونی و نیز اثر آنها بر حمایت حقوقی افراد معلول، در بند آینده مورد بررسی قرار گیرد.
بند دوم- ابعاد گسترده
در مورد ابعاد حمایت از افراد معلول باید اذعان کرد که حمایت از افراد معلول از جنبه رفاهی و آموزشی، همواره از بعد از انقلاب اسلامی وجود داشته و این افراد همواره تحت تکفل سازمان بهزیستی بوده‌اند[۲۰۴]. اما در مورد حمایت حقوقی و حفاظتی، تفاوت چندانی نداشته است، هرچند از نظر حقوقی نیز این افراد تحت حمایت بهزیستی و مشاوره‌های حقوقی آن بوده‌اند. اما در کل می‌توان گفت که هرگز حقوق افراد معلول با توجه به تفاوت آنها و تفاوت نیاز‌های آنها نبوده است[۲۰۵] و این افراد به مراتب بیش‌تر در معرض تهدید قرار دارند و تنها در حین مواجه با قانون و نیز حضور در محاکم قضائی هست که یک حامی حقوقی همراه خود دارند[۲۰۶]، به عبارتی حمایت از افراد معلول در حقوق داخلی نسبت به کنوانسیون از گستردگی کافی برخوردار نیست، هر چند در برخی جنبه‌های صرفا رفاهی، توسعه زیادی پیدا کرده است، اما در حوزه حمایت حقوقی می‌توان گفت که توسعه چندانی صورت نگرفته است، همان‌گونه که در گفتار مربوط به کنوانسیون مورد اشاره گرفت « افراد معلول در صورت برآورده نشدن هر یک ابعاد حمایتی، اعم از حمایت اجتماعی، رفاهی، اقتصادی، آموزشی و .. نمی‌توانند از حمایت حقوقی مناسبی برخوردار شوند… »، اگرچه مواردی که در این نقل قول آورده شده در حقوق ایران بخصوص در قانون جامع حمایت از افراد دارای معلولیت به خوبی منعکس شده است، اما اکثریت آنها گرایش عمومی دارند، مثلا آموزش صرفا به آموزش عمومی و به موازات آموزش در مدارس ختم می‌گردد و نه اموزش حقوقی و یا حمایت اجتماعی، نوعا حمایت در جهت حضور مستقل در جامعه و حتی محاکم قضائی ختم نمی‌گردد، بنابراین عدم پرداخت به جزئیات مواد قانونی و هدف آن توسط قانونگذار، در نهایت منجر به این شده است که هیچ یک از جنبه‌های فرعی حمایتی به حمایت حقوقی از افراد معلول ختم نگردد.
در بحث جنبه حمایت حقوقی نیز که به عنوان جنبه اصلی این بحث شمرده می‌شود، مطابق بند‌ پیشین مشخص گردید که علارغم توجه قانونگذاران داخلی به این جنبه، یک ضعف بزرگ در آن وجود دارد که می‌تواند اثرگذاری قوانین فوق را در حمایت حقوقی از بین ببرد که این ضعف به عدم شناسایی قشر معلول در عمده قوانین داخلی و پرداختن به حقوق افراد معلول به شکل جسته و گریخته و موردی می‌باشد که این مسئله باعث می‌گردد که گستردگی حمایت حقوقی از افراد معلول به نوعی تحت تاثیر سردرگمی قانونگذاران قرار گیرد.
لذا بنظر می‌رسد که در نظام حقوقی ایران، افراد معلول از نظر گستردگی حمایت حقوقی، توسعه منطقه‌ای در جنبه‌های فرعی حمایت حقوقی داشته اند(آن هم به شکل نسبی )، به گونه‌ای که نه در جنبه حفاظت حقوقی، نه در جنبه حمایت حقوقی، نه در جنبه هویتی[۲۰۷] و نه در جنبه‌های فرعی حمایت حقوقی، حقوق ایران وضعیت خوبی ندارد.
بند سوم- قابلیت اجرا
از لحاظ قابلیت اجرا بودن قوانین حمایتی حقوقی در کشور ایران باید گفت که تمامی قوانین حمایتی حقوقی که در ایران به تصویب رسیده لازم الاجرا بوده و همواره امکان عدم اجرای آن وجود ندارد و مگر تخلفات قضات که آن‌هم تا حدی غیرقابل انجام است، زیرا نهاد بهزیستی اغلب از افراد معلول حمایت کرده و یا نظارت‌های لازم بر پرونده‌های این افراد دارد. با وجود این، قابلیت اجرای قوانین حمایتی حقوقی از افراد معلول در سایه نبود قوانین کارا و موثر حمایتی، نمی‌تواند نگرانی بزرگی باشد.
آنچه اکنون مورد بحث صاحبنظران حقوق می‌باشد، بحث وجود قوانین حمایتی به شکل جامع می‌باشد، قوانین حمایت حقوقی از افراد معلول اگر در قانون ابلاغ گردد، امکان تخلف از آن وجود ندارد، زیرا قوانین ماهوی که برگرفته از حقوق ذاتی و شهروندی می‌باشد، برای عموم شهروندان در یک کشور می‌باشد[۲۰۸] و چیزی که مانع اجرای یک قانون حمایتی می‌گردد، می‌تواند شامل اشتباهات قضائی[۲۰۹]، تخلفات قضائی و یا اختلال در مراحل تحقیقات مقدماتی و یا دادرسی عادلانه باشد، به عبارتی قضات بر اساس تشخیص جرم و یا سوء استفاده از افراد معلول و یا برعکس، اساس حکم خود را کتاب قانون قرار می‌دهند.
اما چیزی که در این میان مطرح می‌باشد، قوانین حمایتی می‌باشد که وضعیت افراد معلول را بتوانند رصد کنند، افراد معلول به دلایلی که در بند‌های پیشین مورد بحث قرار گرفت در ایران، آنچنان از نظر حفاظت حقوقی مورد توجه قانونگذاران نیستند، بنابراین امکان اجرای صحیح قوانین حمایتی، بخصوص در مراکز قضائی و پلیس پایین می‌باشد، زیرا بنابر گفته‌های پیشین، افراد معلول اکثرا در گزارش جرم و دفاع از خود دچار مشکل می‌باشند[۲۱۰]، چیزی که در سطور بالا به عنوان موانع اجرایی قوانین حمایتی و حفاظتی مطرح شدند، با این وجود جرم انگاری غفلت در سرپرستی و قیومت، جرم‌انگاری در نقض حقوق آنها در مراکز پلیس، جرم‌انگاری عدم توجه به شکایت آنها و یا عدم تشکیل به موقع پرونده آنها مواردی هستند که می‌تواند اجرای صحیح قوانین حمایتی و حفاظتی از افراد معلول را فراهم کند، بنابراین اگرچه قوانین حمایتی در ایران، جسته و گریخته و موردی می‌باشد، اما تدوین قوانینی به شکل حفاظتی، حداقل در چهار‌چوب مراحل تحقیقات مقدماتی و فرایند دادرسی می‌تواند ضمانت‌اجرای مناسبی برای قوانین فوق باشد. اما در ادامه، در راستای بررسی ضمنی انطباق کنوانسیون و حقوق داخلی، ویژگی‌های پیشگیرانه و حفاظتی حقوق داخلی، در قالب بند چهارم مورد بررسی قرار می‌گیرد.
بند چهارمویژگی‌های پیشگیرانه و حفاظتی
افراد معلول قربانی به موازات صدمات ناشی از وقوع جرم به گونه‌ای از ناتوانی نیز مبتلا هستند و نظام عدالت کیفری در برخورد با ویژگی آسیب‌پذیری که به طور طبیعی پیامد‌های ناشی از بزه‌دیدگی را تشدید می‌کند، نسبت به فرد معلول بزه‌دیده رسالتی جدی‌تر بر عهده دارد.
اوضاع و احوال پیش‌جنائی که مجرم را به سمت انتخاب فرد ناتوان و معلول به عنوان آماج جرم هدایت می‌کند حاکی از آن است که ناتوانی معلول، یعنی وضعیت آسیب‌پذیری وی، موجب شده که این فرد قربانی شدن را تجربه کند، در واقع مجرم در گذر از اندیشه مجرمانه به فعل مجرمانه، مولفه آسیب‌پذیری فرد را مدنظر قرار داده و ناتوانی فرد، نقش مهمی در فعلیت بخشیدن به اندیشه‌های مجرمانه مجرم ایفا می‌کند.
لذا انطباق تدابیر ماهوی در حقوق کیفری با رویکرد حمایتی در قبال افراد معلول حائز اهمیت می‌باشد، به‌گونه‌ای که با امعان نظر به وجوه خاص و خصایص ممتاز افراد معلول بالقوه سوء استفاده و جرم و نیز ویژگی‌های طیف خاصی از بزهکاران که چنین افرادی را به عنوان آماج جرائم و سوء استفاده خود برمی‌گزینند، ظرفیت‌های حقوق کیفری ماهوی مورد بازنگری قرار گرفته و متناسب با آسیب‌پذیری این اقشار مورد بهره‌وری قرار گیرند[۲۱۱].
در قوانین حمایتی از افراد معلول ایران همواره معیار محدودیت‌های افراد معلول چندان مورد توجه قرار نگرفته، با اینکه این افراد همواره مستعد سوءاستفاده، قربانی شدن و حتی پرونده‌سازی‌ها هستند.
عواملی که باعث می‌گردد که یک خشونتگر و فرد سوء استفاده کننده، بتواند به مقاصد خود علیه فرد معلول برسد، ناشی از عدم شناخت نیاز‌های حمایتی افراد معلول می‌باشد که در ادامه به چند مورد ازآنها شاره می‌گردد:
یک فرد مجرم و یا یک خشونتگر، ممکن است

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-09-24] [ 11:04:00 ق.ظ ]




تعادل منابع و مصارف

بازده داراییها

ضریب همبستگی پیرسون

۷۸۱/-

۱۴۳/-

۵۳۶/

۴۴۲/-

۹۰۴/-

۶۸۳/

مقدار احتمال

۰۰۰/

۴۵۲/

۰۰۲/

۰۱۴/

۰۰۰/

۰۰۰/

تعداد

۳۰

۳۰

۳۰

۳۰

۳۰

۳۰

مقادیر احتمال آزمون همبستگی در سطر Sig جدول فوق، مشخص می کند که همه متغیر ها به جز متغیر “مدیریت تسهیلات” با متغیر وابسته، همبستگی معناداری دارند. منفی یا مثبت بودن ضرایب همبستگی، جهت همبستگی رانشان می دهد. به این ترتیب که همبستگی مثبت، نشان دهنده تأثیر مستقیم و همبستگی منفی نشان دهنده تأثیر معکوس متغیر می باشد.
نمودار زیر، نمودار ماتریسی پراکنش دو به دو متغیر ها رانشان می دهد.
در مدل رگرسیون خطی مطرح شده در این فصل با دو متغیر مدیریت هزینه و مدیریت تسهیلات می‌توان تا میزان ۴/۸۴ درصد سودآوری را پیش بینی نمود. البته باید توجه داشت که مدیریت تسهیلات در کنار سایر متغیرها در مدل رگرسیونی پذیرفته شده است ولی به تنهایی با متغیر “بازده دارایی ها” همبستگی معناداری ندارد.
در نتیجه با توجه به آزمون‌های صورت گرفته در این فصل این گونه می‌توان نتیجه گرفت که:
تمامی فرضیه‌ها به غیر از فرضیه دوم (بین مدیریت تسهیلات و سودآوری مدیریت شعب رابطه معنی‌داری وجود دارد) مورد تایید می باشد.
۴-۶ خلاصه فصل
با تهیه داده ها و آماده سازی آن‌ها از طریق نرم افزار اکسل، تجزیه و تحلیل داده‌ها از طریق این نرم افزار انجام می‌گردد. با بررسی و تحلیل توصیفی داده ها میانگین ۵ ساله از داده‌ها گرفته می‌شود که هریک از داده‌ها بعنوان یک متغیر تلقی می‌شود که در آنها ROA متغیر وابسته و ۶ عامل دیگر یعنی سهم سپرده از دارایی ها، مدیریت تسهیلات، مدیریت نقدینگی، مدیریت ریسک اعتباری، مدیریت هزینه ها و تعادل منابع و مصارف بعنوان متغیرهای مستقل؛ برای تدوین مدل رگرسیونی باید توزیع متغیر وابسته از توزیع نرمال پیروی نماید که در این تحقیق داده‌ها متغیر وابسته نرمال نبود که داده‌های مدیریت شعب هرمزگان دارای داده پرت بودند که این داده‌ها از نمونه مورد مطالعه حذف گردید که با انجام این کار داده‌های تحقیق به نرمال نزدیک شدند حال با توجه به نرمال بودن از رگرسیون خطی استفاده می‌شود. بر اساس جداول آنالیز واریانس و ضرایب رگرسیونی دو متغیر مدیریت هزینه و مدیریت تسهیلات در مدل قرار گرفت و مابقی متغیرها در مدل قرار نگرفت. در بخش رگرسیون هم‌خطی بودن داده‌ها از شاخص دوربین واتسون، تلورانس داده و باقیمانده مدل مورد بررسی قرار گرفت. در ضریب همبستگی با آزمون پیرسون متغیرهای مستقل تحقیق با سودآوری مورد بررسی قرار گرفت که نتایج فرضیه ها حاکی از آن است به جز فرضیه دوم مابقی فرضیه‌ها مورد تایید می باشد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

فصل پنجم
خلاصه،
نتیجه گیری و پیشنهادهای تحقیق
۵-۱ مقدمه
امروزه بانک‌ها یکی از نهادهای مهم و اساسی سیستم مالی هر اقتصاد به شمار می‌روند و به عنوان واسطه ارائه خدمات متنوع مالی و اعتباری، نقش تعیین کننده‌ای در توسعه و رشد اقتصادی ایفا می‌نمایند. بانک‌ها و مؤسسه‌های مالی و اعتباری، با سازماندهی و هدایت دریافت‌ها و پرداخت‌ها، امر مبادلات تجاری و بازرگانی را تسهیل کرده و موجب گسترش بازارها و رشد و شکوفایی اقتصاد می‌گردند. از طرف دیگر، با تجهیز پس‌اندازهای ریز و درشت و هدایت آنها به سمت بنگاه‌های تولیدی و تجاری، اولاً: سرمایه‌های راکد و احیاناً مخرب اقتصادی را تبدیل به عوامل مولد می‌کنند، ثانیاً: دیگر عوامل تولید را که به دلیل نبود سرمایه، بیکارند و یا با بهره‌وری پایینی کار می‌کنند، به سمت اشتغال کامل با بهره‌وری بالا سوق می‌دهند. چنانچه جذب، تخصیص و به جریان انداختن این منابع به صورت کارا صورت گیرد، خواهد توانست بستر لازم برای دستیابی به رشد و توسعه اقتصادی را فراهم کند(رستگار، ۱۳۹۰، ص۶۴).
نتایج حاصل از پژوهش باتوجه به داده‌های جمع‌ آوری شده و آزمون‌های آماری در فصل چهارم به تفصیل توضیح داده شد و در فصل حاضر با مروری مختصر به یافته‌های به دست آمده از فصل چهارم به پیشنهادهای کاربردی جهت تقویت سودآوری مدیریت شعب بانک نمونه پرداخته می‌شود. همچنین در این فصل از محدودیت‌هایی که در مسیر پژوهشی وجود داشت و تحقیقاتی که در آینده می‌توان به آنها پرداخت، اشاره‌ خواهد شد.
۵-۲ خلاصه موضوع تحقیق
در فصل اول توضیحاتی در رابطه با کلیات تحقیق صورت گرفت و سپس در فصل دوم با ادبیاتی از پژوهش و تحقیقات گذشته در این زمینه مورد بررسی قرار گرفت. سپس به روش های تحقیق و بررسی جامعه مورد مطالعه اشاره‌ای صورت گرفت در ادامه در فصل چهارم روش های آماری بر روی نمونه مورد نظر انجام گرفت و در نهایت در این فصل کلیاتی از تحقیق و راهکارهای پیشنهادی ارائه خواهد شد. در این بخش سعی شده موضوع تحقیق باز شود تا بتوان درک مناسب و دقیق‌تری از موضوع مورد پژوهش در ذهن مخاطب ایجاد نماید.
سودآوری برای همه واحدهای اقتصادی از اهمیت بالایی برخوردار است؛ شناسایی عوامل تاثیرگذار بر سودآوری می‌تواند مدیریت و مدیران مالی را در شناخت بهتر از واحد اقتصادی یاری نماید.
عوامل سودآوری بانک‌ها به دو عامل تحت کنترل مدیریت(داخلی) و خارج از کنترل مدیریت(خارجی) تقسیم بندی می‌شود. در این پژوهش به دلیل اهمیت شناخت مدیران از سازمانی که در آن فعالیت دارند و همچنین شناسایی عوامل سودآوری سازمان به عواملی که با تصمیمات و سیاست‌های مدیران در ارتیاط هستند، عوامل تحت کنترل مدیریت را بررسی شده است بعبارت دیگر به دلیل قابلیت اعمال تصمیمات مختلف بر این عوامل، این دسته از عوامل را مورد بررسی قرار گرفته است.
عوامل زیادی می‌توانند بعنوان عوامل تحت کنترل مدیریت تلقی گردند اعم از عوامل مالی و غیر مالی؛ در این پژوهش به عوامل مالی پرداخته شده است البته لازم به ذکر است که عوامل مالی خود نشأت گرفته از مواردی بسیار زیادی می باشند که سعی شده است به اهم عواملی که بر عملکرد مالی تاکید دارد (با توجه به تحقیقات انجام شده داخلی و خارجی که به نتجه اثر گذاری منجر شده است)، اشاره شده است.
همچنین این تحقیق برای مورد مطالعه قرار دادن اطلاعات و شاخص‌ها، یکی از بانکهای تجاری کشور را مورد آزمون و تجزیه و تحلیل قرار داده است که معمولا بانک‌ها برای اعمال مدیریت قوی‌تر بر شعب خود در هر استان مدیریت شعب(سرپرستی) قرار داده‌اند که در این تحقیق مدیریت شعب این بانک مد نظر قرار گرفته است.
با توجه به توضیحات مطرح شده موضوع این پژوهش « عوامل مؤثر تحت کنترل مدیریت بر سودآوری عملکرد مالی مدیریت شعب بانک نمونه » می باشد که هدف اصلی در این پژوهش شناسایی برخی از عوامل مالی موثر یر سودآوری است تا بتواند کمکی بر شناخت بهتر مدیریت و مدیران ارشد از بانک مذکور داشته باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:04:00 ق.ظ ]




۴/۱۳

۱۳/۳

۶۸/۱

۵۳/۷

۵۲/۱

جدول شماره ۲-۳:مقایسه ی آفلاتوکسین B1 درکنسانتره مصرفی در گاوداریهای شیری گرمساردر سه فصل زمستان ، بهار و تابستان

گروه ها

تعداد

میانگین رتبه

زمستان

۲۵

۷۸/۵۶

بهار

۲۵

۳۴/۳۹

تابستان

۳۰

۹۰/۲۷

مقدار خی دو
مقدار Z
سطح معنی داری

۱۵۹/۲۱
۲
۰۰۰/۰

فصل چهارم
بحث و نتیجه گیری
بحث و نتیجه گیری
گونه های جنس آسپرژیلوس جزء‌معمول ترین آلوده کننده های سوبستراهای مختلف بوده و گستردگی جهانی دارند وبویژه در نواحی گرمسیری و نیمه گرمسیری ازفراوانی بیشتری برخوردارند. تعدادی ازگونه های این جنس در انسانها وحیوانات بیماریزا بوده وتوانایی تولید متابولیتهای سمی دارند. از بین گونه های سم زا دوگونه آسپرژیلوس فلاووس و یا آسپرژیلوس پارازیتیکوس به دلیل توانایی تولید آفلاتوکسین ازاهمیت ویژه ای برخوردارند که از سوبستراهای مختلف مانند غلات ،‌دانه های روغنی ، خرمن ها و گاهی میوه جات خشک به خاک جدا سازی شده اند. حدود نیمی از سویه های آسپرژیلوس فلاووس و آسرژیلوس پارایتیکوس درشرایط محیطی نرمال توکسین زا هستند. متابولیتهای سمی مختلفی توسط گونه های فلاووس و پارازیتیکوس تولیدمی شوند ازجمله آفلاتوکسین ها،کوجیک اسید ،‌سیکوپیازونیک اسید ،‌آسپرژیلیک اسید و … آفلاتوکسین ها گروهی از سموم شامل قریب به ۲۰ ترکیب سمی هستند که از میان آنها آفلاتوکسین B1 از اهمیت بیشتری برخوردار است (۸). آفلاتوکسین B1 موجود درخوراک دام شیرده پس ازمصرف در کبد متابولیزه شده و بصورت آفلاتوکسین M1 درشیر ترشح می گردد وبا توجه به خواص سرطانزایی ، جهش زایی و …سلامت شیر و بهداشت عمومی را به مخاطره می اندازد (۶). باتوجه به اهمیت وجود سموم قارچی در زنجیره غذایی انسان دربسیاری ازکشورها برای محافظت مصرف کنندگان از اثرات زیان آور مایکوتوکسین های موجود درمواد غذایی مقررات خاصی وضع شده است. اداره کل کنترل غذا ودارو در ایران درمورد مصارف داخلی کشور حد مجاز آفاتوکسین B1 خوراک دام را برابر ۵ میکروگرم درکیلوگرم و حد مجاز مجموع آفلاتوکسین های B1,B2,G1,G2 را ۲۰ میکروگرم به کیلوگرم تعیین کرده است. اتحادیه اروپا و سازمان غذا و دارویی آمریکا نیزحد مجازآفلاتوکسین ها درمولدغذایی مختلف ازجمله خوراک دام را در جداولی تعیین کرده اند(۴). با توجه به اهمیت آفلاتوکسین B1 وهمچنین مجموع آفلاتوکسین ها درمواد غذایی مختلف ازجمله خوراک دام مطالعات متعددی درایران وسایر کشورها انجام شده است. طبق مطالعه هادیزاده ی معلم وهمکاران (۸۷و۸۸) دراستان مازندران از چهار نوع ماده غذایی جیره دام ازجمله کنسانتره، در فصل تابستان ۱/۲۷درصد از نمونه ها و در فصل زمستان ۷/۴۲درصد از نمونه ها آلودگی بیش از ۵ میکروگرم بر کیلوگرم آفلاتوکسین B1 را نشان داد،و میانگین آلودگی در دو فصل زمستان و تابستان به

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:04:00 ق.ظ ]




استفاده از روش­های کتابخانه­ای و بررسی مستندات (جستجوهای کتاب­ها، مقالات، متن­های علمی و تجارب کسب­شده و …)
از طریق بررسی سوابق تاریخی پروژه­ های پیشین می­توان ریسک­ها را شناسایی و آشکار نمود. بدین­منظور، باید مواردی چون؛ فهرست دسته­های ریسک، فهرست ریسک­ها، احتمال و تأثیر ریسک­ها، برنامه ­های پاسخ به ریسک، تجارب کسب­شده و مقالات و کتب و نشریات مربوط به ریسک مدنظر قرار گیرد. (عوض­خواه و محبی، ۱۳۸۹)
با بررسی سوابق پروژه­ های قبلی، تا حد زیادی در زمان مدیریت ریسک صرفه­جویی شده و از تکرار اشتباهات گذشته، جلوگیری می­ شود. با بررسی مستندات پروژه جاری نظیر برنامه­ ها و فرضیات نیز امکان شناسایی ریسک­های بیشتری فراهم می­ شود. این کار را می­توان به صورت گروهی یا انفرادی و در سطوح کلی و جزئی، توسط افرادی که بیشترین آشنایی را با موارد یاد شده دارند انجام داد. بدین­منظور باید در پروژه­ های فعلی به مواردی چون ورودی های مدیریت ریسک، مستندات مرتبط با الزامات پروژه، نقشه­ها، مشخصات فنی، قراردادها و سفارش­های خرید توجه شود: (روزبهی و جدا، ۱۳۸۸)

استفاده از روش های ایده پردازی گروهی
تکنیک ایده­پردازی امروزه از محبوبیت زیادی برخوردار می­باشند. زیرا تجربه شده که حجم ایده­های فرد در گروه دو برابر ایده­های او در تنهایی است. (PMBOK:2008) مهمترین این ایده­ ها در زیر مرور می­گردد.
۲-۳-۱۲-۴-۴-۱- تکنیک طوفان فکری
در حقیقت، طوفان فکری جلسه­ای است که جهت حل مشکلات یا دست­یافتن به ایده­های جدید برگزار می­ شود. این روش رایج­ترین تکنیک شناسایی ریسک است در سایر موضوعات مربوط به مدیریت ریسک نیز استفاده می­ شود. (سبزه­پور، ۱۳۸۹)
هدف از به­ کارگیری طوفان در این قسمت، دستیابی به فهرستی از ریسک­هایی است که در فرایند تجزیه و تحلیل مورد استفاده قرار می­گیرند. با ارائه نظرات مختلف و بررسی آنها توسط گروه، منابع ریسک شناسایی می شود و در ادامه ریسک­ها بر حسب نوع دسته­بندی می­گردند. (روزبهی و جدا، ۱۳۸۸)
طوفان فکری تسهیم ساده­ای از اطلاعات و نظرات افراد است، بدون اینکه نگاهی انتقادی به موضوع وجود داشته باشد. این روش اطلاعات افراد شرکت­کننده را بدون ارزیابی آنها دریافت و ثبت می­ کند. به عبارت دیگر هیچ محدوده­ای برای اطلاعات و نظارت نیست و در واقع افراد تشویق می­شوند تا نظرات و ایده­های خود را خارج از مرزبندی­های موجود ارائه کنند. مدت زمان اجرای این تکنیک تا حد زیادی بستگی به افراد شرکت­کننده و تمایل آنها برای شرکت در جلسه و تسهیم اطلاعات می­باشد. عموماً قابلیت اعتماد به این تکنیک پایین می­باشد. اگرچه بعضی از ایده­های ارائه شده بسیار ارزشمند است ولی مانند الک­کردن گندم از کاه می­باشد. طوفان فکری، الزاماً بهترین انتخاب برای شناسایی ریسک نبوده و نباید به عنوان تنها راه برای شناسایی ریسک تلقی شود، چرا که قادر نیست همه ریسک­های موجود در پروژه را مشخص نماید. (عوض­خواه و محبی، ۱۳۸۹)

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۲-۳-۱۲-۴-۴-۲- روش گروه اسمی یا گروه کاغذی
این روش مشابه تکنیک طوفان فکری است با این تفاوت که منظور از واژه کاغذی این است که اجازه ارتباط شفاهی به افراد داده نمی­ شود تا ایده ها در هم تاثیر نداشته و یکدیگر را محدود نکنند. (سبزه­پور، ۱۳۸۹)
در این روش اعضای گروه مدیریت ریسک در جلسه گردهم می­آیند و در ابتدای کار مساله برای آنها تشریع می­ شود. سپس اعضا نظرات خود را به صورت مستقل، مکتوب می­ کنند. سپس نظرات مکتوب جمع­آوری شده ، طبقه ­بندی شده ودر تابلویی در معرض دید همه اعضا قرار می­گیرد، بدون آنکه مشخص باشد نظرات مذکور متعلق به کدام شخص می­باشد. در این مرحله اعضا به بحث و گفتگو و نقد و بررسی ریسک­های اعلام شده پرداخته و در نهایت ریسک­ها را با رای مکتوب انتخاب و مشخص می­نمایند. (الوانی، ۱۳۸۷) مزایای استفاده از تکنیک گروه اسمی را می توان به شرح زیر نام برد:
روشی سریع برای دستیابی به تفکرات و اندیشه­ های گروهی است.
درجه­بندی نمودن ریسک­ها، موجب پذیرش و قبول نتایج توسط گروه می­ شود.
با این روش می­توان از افرادی که در حاشیه پروژه قرار دارند را در فرایند شناسایی ریسک گنجاند.
این روش امکان کشف و شناسای ریسک­های سطح بالا را فراهم می­سازد.
تنها عیب و نقطه ضعف تکنیک گروه اسمی این است که، انکان داردریسک مهمی توسط یک از اعضای گروه شناسایی شود ولی مورد پذیرش گروه قرار نگیرد و در فهرست نهایی ریسک­های اصلی گنجانده نشود. بنابراین انتخاب اعضای گروه بسیار مهم است. (عوض­خواه و محبی، ۱۳۸۹)
تکنیک دلفی
با بهره گرفتن از تکنیک دلفی، می­توان از میان نظرات مختلف کارشناسی، به ایده­های توافقی دست یافت. با این روش می­توان نظرات کارشناسان را در خصوص ریسک­های موجود در پروژه، تجزیه و تحلیل کمّی ریسک­های شناسایی شده، اقدامات لازم و … به صورت بی­نام جمع­آوری کرده و چکیده آن را به گونه ­ای که مورد توافق جمع نیز قرار گرفته باشد، استخراج نمود. این روش تلفیقی از فکر­نویسی و همه­پرسی[۶۹] می­باشد. (سبزه­پور، ۱۳۸۹)
این تکنیک داده ­های نسبتاً قابل اعتمادی را برای تجزیه و تحلیل کیفی فراهم می­ کند. طبیعت تکرارشونده این فرایند و بازنگری­های لازمه، دقت نتایج را بالا می­برد ولی انتخاب نامناسب افراد خبره و نیز پرسش­های ضعیف می ­تواند منجر به نتایج ضعیفی گردد.
مهم­ترین مساله در این تکنیک، زمان­بر بودن آن است. با اینکه پست الکترونیکی راه سریع­تری را برای انجام این کار به ­وجود آورده است، ولی با این حال این تکنیک چندین روز به طول می­انجامد، اگر چه بعضی از سازمانها کیفیت نتایج حاصل شده را مهم و ارزشمند می­دانند. توصیه شده است از این تکنیک در مواردی استفاده شود که خبرگان پروژه نتوانند برنامه زمانی خود را جهت حضور در فرایند جمع­آوری اطلاعات تنظیم کنند، فاصله جغرافیایی آنها را از هم جدا کند و یا گردهمایی آنها در یک محل منجر به حساسیت و اختلاف زیادی شود. (الوانی، ۱۳۸۷)
مزایای استفاده از تکنیک دلفی عبارتند از: (عوض­خواه و محبی، ۱۳۸۹)
کاهش اطلاعات جانبدارانه و عدم تأثیر بی مورد اشخاص در نتایج
همه افراد در خصوص ایده های کارشناسی حاصل از این روش، اتفاق نظر خواهند داشت.
این تکنیک می تواند به صورت مجازی نیز استفاده کرد.
این تکنیک می تواند روی جزئیات پروژه یا ریسک های کلی پروژه تمرکز نماید.
از جمله معایب استفاده از تکنیک دلفی می توان به موارد زیر اشاره نمود.
مدت زمان انتظار جهت دریافت پاسخ کارشناسان ممکن است طولانی باشد.
تیم ریسک باید توانایی تفسیر نظرات کارشناسی را داشته باشد.

استفاده از قضاوت کارشناسانه خبرگان، متخصصین و کارکنان درگیر در پروژه
هر گاه محقق نظرات و ایده­های دیگران را جویا شده و یا از افراد کمک فکری می­گیرد در واقع در حال انجام مصاحبه می­باشد. در خلال همه مراحل فرایند مدیریت ریسک، می­توان از مصاحبه با افراد صاحب نظر جهت کسب نظرات کارشناسی بهره گرفت. (سبزه­پور، ۱۳۸۹)
طی فرایند مدیریت ریسک، اغلب جهت شناسایی ریسک­های بیشتر، مصاحبه با افرادی چون کارشناسان، کارفرما و مدیریت ارشد ضروری می باشد. برای این کار باید افراد مناسب را شناسایی کرده و آنها را از وضعیت پروژه آگاه نمود. سپس اطلاعاتی از قبیل ساختار شکست­کار پروژه و فهرستی از فرضیات پروژه را برایشان فراهم ساخت. مصاحبه شوندگان ریسک­های پروژه را بر اساس تجربیات، اطلاعات پروژه و دیگر منابع مفید خود شناسایی می­ کنند.
مصاحبه با این افراد می تواند به صورت برگزاری جلسه حضوری و یا از طریق پست الکترونیکی، تماس تلفنی و نامه انجام شود. باید توجه داشت که این مصاحبه ها به هیچ وجه جنبه غیررسمی ندارد، بنابراین باید کاملاً برنامه­ ریزی، سازماندهی و کنترل شده باشد تا از کارایی لازم برخوردار گردد. هنگام سوال درمورد ریسک پروژه از خبرگان، منطقی به نظر می­رسد تا در مورد نحوه واکنش به ریسک، جایگزین­های دیگر و اطلاعات مربوط به میزان احتمال وقوع و اثر بالقوه آن پیگیری به عمل آید. (عوض­خواه و محبی، ۱۳۸۹)
مصاحبه دو پیش نیاز دارد، اول آنکه مصاحبه­کننده با تحقیق و فکر درباره موضوع و برنامه کار مصاحبه خودش را آماده سازد. دوم آنکه مصاحبه­شونده فرصت زمانی کافی جهت بازکردن اطلاعات پاسخ به سئوالات تحلیل­گر یا مدیر را داشته باشد. مصاحبه با کاشناسان مزایایی دارد که عبارتند از: (روزبهی و جدا، ۱۳۸۸)
درک بهتر از بخش­های ناآشنا و مبهم پروژه
شناسایی ریسک هایی که در صورت استفاده ازمنابع اطلاعاتی دیگر قطعاً ناشناخته باقی می­ماندند

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:04:00 ق.ظ ]




۲-۵-۱- مرحله آناژن:
این مرحله، اولین مرحله رشد مو است که بین ۲ تا ۸ سال طول می­کشد. در طول این دوره، سلول­ها در پاپیلای (جوانه) مو به سرعت تقسیم می شوند و تنه مو در حالی که از پیاز مو به سمت بالا می ­آید و از منفذ آن خارج می شود، کراتینی (شاخی) می­ شود. در همین حال پیاز مو به بخش های عمیق تر پوست (بخش درم) نفوذ می کند تا تغذیه لازم را به دست آورد. افرادی که مرحله رشد طولانی آناژن را دارند، می توانند موهای بسیار بلندی داشته باشند. دیگران که مرحله رشد موی شان کوتاه است، موهای چندان درازی نخواهند داشت. مو با سرعت ۲۵ / ۱ سانتی­متر در ماه رشد می کند، بنابراین مویی که کوتاه نشود، ممکن است بین ۳۰ تا ۱۲۰ سانتی­متر رشد کند.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۲-۵-۲- مرحله کاتاژن:
به دنبال مرحله آناژن، مرحله کاتاژن رخ می­دهد که یک مرحله کوتاه بینابینی دو تا چهار هفته­ای است. در این مرحله که بخشی از یک فرایند ایجاد موی جدید است، پیاز موی قدیمی تحلیل می­رود و رشد مو متوقف می شود، اما مو نمی­ریزد. در طول مرحله کاتاژن، پیاز مو تحلیل می رود و اندازه آن به یک ششم طول طبیعی اش می­رسد. بخش پایینی پیاز مو تخریب می شود، جوانه مو درون بخش عمقی پوست (درم) تحلیل می­رود و پیاز مو از جریان خون جدا می­ شود و در نهایت در حال یکه پیاز مو در حال متلاشی شدن است، تنه مو نهایتا به بالا رانده می شود.
۲-۵-۳- مرحله تلوژن:
در مرحله بعد فولیکول یا پیاز مو به مرحله تلوژن یا استراحت وارد می­ شود که دو تا چهار ماه به طول می انجامد. در این دوره مو هنوز رشد نمی کند، اما متصل به پیاز مو باقی می­ماند، در حالی که جوانه مو درون بخش عمقی پوست (درم) وارد یک مرحله استراحت شده است. حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد از همه موها در هر زمان در این مرحله قرار دارند. بعد از اینکه مرحله تلوژن کامل شد، مو به مرحله آناژن بازمی­گردد. در این زمان است که تنه موی جدید تشکیل می­ شود و موی قدیمی را به بیرون می راند و این مو می­ریزد.
۲-۶- بررسی شیمیایی تار مو
قسمت اعظم کورتکس، ماتریکس و کوتیکول مو را پروتئین یا پلی پپتید تشکیل می دهد. در این پروتئین ها، گروه الفا کربوکسیل یک آمینواسید به گروه آلفا آمینواسید دیگری از طریق یک باند پپتیدی به نام ” باند آمیدی” می پیوندد. با توجه به تعداد آمینواسیدهای تشکیل دهنده چنین پلیمرهایی، به آنها پپتید یا زنجیره کوتاه پروتئینی گفته می شود. پلی پپتید ها بین ۱۰ الی ۱۰۰ عدد اسید آمینه دارند و پروتئین یا ماکروپپتیدها دارای بیش از ۱۰۰ عدد اسید آمینه هستند(۷ و ۸). یک زنجیره پلی پپتیدی شامل قسمت هایی معمولا تکراری است که زنجیره اصلی نامیده می شود. این زنجیره همچنین دارای بخشی تغییرپذیر است که عبارت است از زنجیره های کناری مشخصی که تحت عنوان ” R” نامیده می شوند. در کراتین مو ساختمان پلی پپتیدی تکراری ” آلفا هلیکس ” است که میله ای و رشته ای شکل است. آلفا هلیکس ها در کراتین مو به صورت فنرهایی که در جهت عقربه های ساعت پیچ خوردگی دارند دیده می شود. آلفا هلیکس ها به وسیله باند های هیدروژنی فی مابین: -NH و –CO- منتشر در زنجیره در زنجیره اصلی باقی مانده از سه اسید امینه پایدار می شود. یک ” آلفا هلیکس ” آزاد ناپایدار است، دو رشته آلفا هلیکس یا بیشتر در هم پیچیده و یک فیبر منفرد کابل مانند را ایجاد می کنند که تحت عنوان ” هلیکال کوئیلد – کوئیل ” نامیده می شود که دارای نقش مهمی در ایجاد خواص مکانیکی فیبر ها است (۳)و(۴)و(۶)و(۸)و(۹). مو از کراتین های سختی ساخته شده است که دارای وزن مولکولی در حدود ۴۰۰۰۰ تا ۷۰۰۰۰ دالتون هستند. با در نظر گرفتن وزن هر اسید آمینه ( در حدود ۱۱۰ دالتون ) می توان حدس زد که باید پروتئین های فیبریلاری در مو حدود ۳۶۳ تا ۶۳۶ اسید آمینه باشند.قسمت اعظم مو شامل پروتئینی به نام کراتین است. کراتین، پروتئین شناخته شده ای است که در برابر آسیب های مختلف مقاوم است، این پروتئین سازنده موادی همانند: پر پرندگان، چنگال حیوانات، ناخن و سم چهار پایان است. همانند دیگر پروتئین ها کراتین نیز دارای مولکول های بسیار بزرگی است که از واحد های کوچک تری به نام اسید های آمینه ساخته شده است و این آمینو اسیدها همانند دانه های تسبیح به یکدیگر متصل شده اند. مو همچنین حاوی چربی، رنگدانه، ملانین، مقادیر اندکی از ویتامین ها، مقادیر ناچیزی از روی[۱۹] و دیگر فلزات است. مو علاوه بر این حاوی آب است که در حدود ۱۰ – ۱۳ درصد وزن کل آن را تشکیل می دهد و برای حفظ و ارائه خواص شیمیایی و فیزیکی آن بسیار مهم و حیاتی است (۶)و(۷)و(۸)
۲-۶-۱- استحکام مو
مو به طور عجیبی دارای استحکام است و حتی یک رشته از مو توانایی بلند کردن وزنه ای ۱۰۰ گرمی را بدمن اینکه پاره و گسسته شود دارد و حتی می توان ریسمان محکمی را از مو ها تهیه کرد. پروتئین های کراتینی کورتکس عامل این استحکام غیر معمول است. مولکول های بلند کراتین در کورتکس به یکدیگر فشرده شده اند تا ساختمانی منظم، مستحکم و با قابلیت انعطاف را شکل دهند. اگر زنجیره های پروتئینی، مخلوطی از حدود ۲۰ نوع یا بیشتر اسید آمینه ساخته شده است. کراتین ترکیب منحصر به فردی است. منحصر به فرد بودن کراتین به واسطه دارا بودن مقادیر زیادی از اسید آمینه ای خاص به نام سیستاین[۲۰] در زنجیره آن است. پروتئین های ماتریکس مو حاوی دو آمینو اسید سیستئین[۲۱] (۷)و(۸) در هر زنجیره مختلف خود است که در کنار و نزدیک یکدیگر قرار گرفته و به وسیله دو اتم سولفور به یکدیگر متصل شده اند، حالتی که در آن پیوند شیمیایی قوی ای تحت عنوان پیوند دی سولفیدی شکل می گیرد. در طول زنجیره های کراتینی باند های دی سولفیدی زیادی قرار دارند که به صورت پله های یک نردبان به یکدیگر متصل شده اند ( پیوند های عرضی). باند های دی سولفیدی از مستحکم ترین باند های شناخته شده طبیعت به شمار می روند. در واقع دلیل استحکام و قدرت مو ، پیوند های عرضی به دست آمده از پیوند های دی سولفیدی، مابین زنجیره های کراتینی است. (۲)و(۷)
شکل ۲-۵- نمایش پیوند دی سولفیدی
۲-۶-۲- مو چگونه شکل ظاهری خود را به دست می آورد؟
شکل ظاهری مو وابسته به عوامل متعددی است، از جمله می توان به، شکل ظاهری فولیکول، زاویه و نحوه رویش مو اشاره کرد که از فردی به فرد دیگر و همچنین از نژادی به نژاد دیگر متفاوت است. کراتین علاوه بر نقش استحکامی خود در شکل دهی فولیکول های مو نیز نقش مهمی را ایفا می کند. شکل ظاهری مو متاثر از پیوند های شیمیایی موجود در ساختمان آن است. به علت استحکام و قدرت بالای پیوند های دی سولفیدی، تنها راه تغییر در آنها به کارگیری روش های شیمیایی همانند صاف کردن[۲۲] مو با بهره گرفتن از عوامل شیمیایی است. هر زنجیره کراتینی به وسیله پیوندهای شیمیایی دیگری نیز (که متفاوت از پیونهای دی سولفیدی است) به یکدیگر متصل می شوند که به آنها پیوند های هیدروژنی گفته می شوند. در زنجیره کراتینی مو، تعداد پیوندهای هیدروژنی به مراتب بیشتر از پیوندهای دی سولفیدی است. البته پیوندهای هیدروژنی به میزان زیادی از پیوندهای دی سولفیدی ضعیفتر هستند وبه راحتی شکسته می شوند و انعطاف پذیری مو را ایجاد می کنند. در زمان خیس شدن مو پیوندهای هیدروژنی به دفعات شکسته می شوند و در زمان خشک شدن آن دوباره شکل می گیرند. در زمان شکسته شدن این پیوندها، شکل ظاهری مو نیز تغییر می یابد. این همان پایه و اساس مرتب کردن و حالت دادن به مو است. تغییر ایجاد شده در شکل و حالت ظاهری مو بدین طریق فقط تغییری موقتی است و با خشک شدن مجدد مو که با شکل گیری مجدد پیوند هیدروژنی همراه است، شکل ظاهر مو می تواند به حالت اول خود برگردد. (۳)و(۵)
فصل سوم
آسیب های واده شده به موی سر(۱۰)
۳-۱- بررسی انواع آسیب های وارد شده به تار مو
۳-۱-۱- آسیب ناشی از پدیده هوازدگی[۲۳]:
هوازدگی در حقیقت حالتی از آسیب تدریجی کوتیکول تار مو است. آسیب های وارد شده به کوتیکول باعث نازک شدن آن و پارگی اتفاقی مو می شود. خوشبختانه مو دارای توان طبیعی بالایی است. موهای به دست آمده ار مومیایی های مصر باستان و حتی از بدن انسان های اولیه در دوران سنگی به خوبی طی هزاران سال توانسته است خود را حفظ کند. (۲)وقتی موی جدیدی از کف سر خارج می شود کوتیکول آن شامل ۱۰ لایه از فلس های بلند است. این لایه ها بسیار نازک هستند و تنها ۳ الی ۴ میکرومتر ضخامت دارند، شکل گیری این چنین لایه هایی ۶ سال یا بیشتر به طول می انجامد. همزمان با رشد مو این لایه ها به تدریج و به آرامی دچار سائیدگی می شوند. این لایه ها در انتهای مو بخصوص اگر بلند باشد تقریبا کامل سائیده شده اند. این سائیدگی یک پروسه کاملا طبیعی است و اثر کمی بر روی موی سر دارد. چنین سایشی در بعضی از موارد با سرعت بسیار بیشتری رخ می دهد. آسیب حاصل از این سایش به دلایل مختلفی از جمله رطوبت، اصطکاک، نور آفتاب، حرارت حاصل از سشوار یا افتاب حاصل می شود. البته قابل ذکر است که مواد شیمیایی موجود در استخر های شنا و نمک موجود در آب دریا به اندازه مواد کازمتیک نامناسب، از دیگر عوامل موثر در ایجاد این آسیب ها به شمار می روند (۱۱) و(۱۲) و(۱۴)
شکل ۳-۱ – نمونه آسیب های وارد شده به تار مو
در موهای طبیعی این نوع از آسیب ها تنها در نزدیکی انتهای موهای بلندی که هیچ گونه تدبیری برایشان به کار نرفته است دیده می شود، موهایی که کدر و رنگ پریده اند و دوشاخه شدن و شکستگی در انتهای آنها در موارد زیادی دیده می شود. مدت زمانی که یک مو می تواند بدون هیچ گونه آسیبی به رشد خود ادامه دهد به کیفیت طبیعی مو وابسته است، اما غالبا موها در معرض آسیب قرار داشته و در طول مدت نگهداری به حالت دهی[۲۴] نیاز دارند. قدرت کورتکس در بازیافت رطوبت از دست رفته، عاملی است که به واسطه آن حالت دهی می تواند سرعت بروز و ایجاد ودرینگ[۲۵] طبیعی در مو را کند کند. خشکی یا از دست دادن رطوبت مو باعث از دست رفتن توان حالت پذیری آن می شود و در چنین شرایطی است که تعداد باندهای هیدروژنی نیز کاهش می یابد. حالت دهی باعث باز گردانی و بازسازی پیوندهای هیدروژنی و افزایش مقدار رطوبت در مو با افزایش مقدار رطوبت در مو با افزایش قابلیت ضد آبی کوتیکول می شود. این خاصیت تعیین کننده مقدار الکتریسیته ساکن بر روی مو و چگونگی مقاومت آن در برابر استرس های مکانیـکی همانند برس زدن و شانه کردن است.(۱۲) و(۱۳) و(۱۶) و(۲۳)
شکل۳- ۲- اسیب وارد شده به تار مو در اثر موخوره
۳-۱-۲- آسیب های حاصل از کوتاه کردن مو و آراستن آن:
به کارگیری یک قیچی کند باعث ایجاد لبه های بلند و ناهموار در مو شده و در نتیجه فلس های کوتیکول ضعیف، و مستعد بروز هرگونه آسیب بعدی می شود. بنابراین به کارگیری قیچی استیل و با کیفیت مناسب عاملی بسیار مهم و تعیین کننده در سلامت مو به شمار می رود. استفاده از تیغ در کوتاه کردن مو باعث ایجاد حالتی نامناسب در آن می شود و شرایط را برای بروز آسیب های بعدی مهیا می سازد(۲۳).

شکل ۳-۳- آسیب وارد شده به تار مو در اثر تیغ نامناسب

شکل ۳-۴- آسیب وارد شده به تار مو در اثر قیچی نامناسب
۳-۱-۳- آسیب حاصل از روش ها و مواد به کار گرفته شده بر روی مو
شامپو زدن خود به تنهایی باعث بروز هیچ گونه آسیبی بر در مو نمی شود، به خصوص به کارگیری شامپوهای مدرن هرگز باعث بالا آمدن فلس های کوتیکول نمی شود. اما به کارگیری شامپوهای غیر منایب در قدیم باعث ایجاد در هم تنیدگی و کدر و مات شدن مو می شد. به خصوص افرادی که معمولا از شامپوهای آنتی سپتیک استفاده می کردند، موهایشان بیشتر به صورت موهای شبه کرک می شد. این نوع از موهای مات، امروزه به خصوص با بگارگیری شامپوهای مدرن حاوی مواد حالت دهنده که باعث محافظت از مو می شود، به ندرت دیده می شود(۲۲). مواد کازمتیکی که به طور متداول برای فر کردن دائم، رنگبری[۲۶] و رنگ کردن مورد استفاده قرار می گیرد، همگی باعث آسیب رسانی با شدت های متفاوت در مو می شود. در فر کردن دائم با توجه به طبیعت شیمیایی آن، شکستن ساختمان مو رخ می دهد و در حقیقت این تخریب برای موفقیت آمیز بودن این پروسه ضروری است. با توجه به تغییر در شکل و ساختمان مو عوامل ایجاد کننده فر دائم لبتدا باعث شکستن باندهای دی سولفیدی، که سازنده ساختمان تار مو است می شود. مو پس از این اتفاق، به شکل جدید خود درآمده و سپس خنثی می شود. خنثی کردن به حالتی گفته می شود که پیوندهای شیمیایی دوباره شکل گرفته و به شکل جدید خود در می آیند، فرآیندی که مو را در شکل جدید خود به صورت دائم ثابت می کند(۱۷) و (۲۰) و (۲۱). رنگبری و رنگ کردن نیز باعث ایجاد تغییر در ساختمان مو می شود، زیرا رنگ و مواد رنگبر[۲۷] به داخل کوتیکول ودرون کورتکس نفوذ کرده و اثر خود را بر جای می گذارند، بروز درجاتی از آسیب های شیمیایی در استفاده از این مواد اجتناب ناپذیر است(۲۱). محصولات کازمتیکی که در سطح پوست سر به کار می روند، آسیبی را بر فولیکول های مو ایجاد نمی کنند و باعث بروز ریزش موی سر هم نمی شوند. البته سوختگی های شدید شیمیایی پوست سر هم می تواند باعث آسیب رسانی به سلول های فولیکول و در نتیجه ریزش مو شود. چنین سوختگی هایی می توانند به واسط انتخاب کورکورانه یا استفاده بیش از حد مواد فر دائم یا محلول های ریلکس و صاف کننده مو رخ می دهد. بنابراین باید استفاده از چنین موادی با دقتی خاص صورت پذیرد. (۱۸) و (۱۹) و (۲۴)
۳-۱-۴- آسیب حاصل از نور آفتاب :
نور ماورا بنفش در تابش مستقیم نور آفتاب باعث بروز آسیب در کوتیکول به روشی مشابه با رنگبری شده و پروتئین های کراتین در چنین حالتی دچار آسیب می شوند و در نتجه این تابش، مو به تدریج ضعیف تر و خشک تر می شود. نور افتاب باعث شکسته شدن تعدادی از پیوند های شیمیایی در داخل گروه های اسید آمینه به خصوص وبه ویژه در بین اتم های کربن و سولفور می شود، نور آفتاب بر باند های دی سولفیدی و هیدروژنی اثر نمی گذارد. (۱۵) و (۲۰)
۳-۱-۵- آسیب های مکانیکی :
هر چند مو بسیار مستحکم و قوی است، اما می تواند به وسیله برس یا شانه کردن بیش از اندازه به خصوص زمانی که خیس و مقداری هم در هم پیچیده است مورد آسیب قرار گیرد، شانه های فلزی در ایجاد چنین آسیب هایی تاثیر بیشتری دارند. برس و شانه کردن برعکس و بر خلاف مسیر رویش موی سر نیز به شدت خطرناک است، به خصوص زمانی که این وسایل به شدت و با سرعت برعکس برای چیدمان فلس های کوتیکول به کار گرفته شود. زمانی که این عمل برای اولین بار صورت می پذیرد، فلس های آسیب دیده بالا می آیند و در نوبت بعدی شانه کردن، کنده یا پاره می شوند و در این حالت هیچ راه حل و چاره ای برای ترمیم مو وجود ندارد. آثار این عمل برای مدت های مدیدی باقی خواهد ماند و باعث بروز آسیب های قابل توجهی می شود و در حقیقت شانه کردن برعکس یکی از مهمترین آسیب هایی است که به واسطه به کارگیری عوامل مکانیکی بر مو ایجاد می شود و آثار جبران ناپذیر ناخواسته ای را بر جای می گذارد. (۲۳) مویی که در معرض پروسه های شیمیایی همانند فر، رنگ یا بی رنگ کردن همراه با آسیب های مکانیکی به صورت توامان قرار می گیرد، در واقع آسیب های متعددی را به صورت همزمان دریافت می کند و در نتیجه بیشتر و گسترده تر تخریب می گردد. مکان های متاثر از آسیب های شیمیایی و مکانیکی، مکانهایی هستند که دریافت کننده حالت دهنده و دیگر تمهیدات محافظتی هستند، اگر این بکارگیری منظم، مرتب و درست باشد می تواند آثار محافظتی واقعی و خوبی را بر روی موی سر ایجاد کند. همانطور که گفته شد، مقئدار رطوبت موجود در مو نقش مهمی را در حالت پذیری آن ایفا می کند. فرایند هایی از قبیل سشوار کردن شدید، باعث کاهش رطوبت به میزانی کمتر از حد نرمال می شود و این امر خود می تواند مشکل افرین باشد. خشک کننده های موی سر و دیگر ابزار حرارتی به کار رفته، ابتدا کراتین مو را صاف می کنند. اگر این وسایل بسیار داغ باشند، آب موجود در مو به جوش می آید و در نتیجه حباب های بسیار کوچکی از بخار از داخل تار موی صاف شده متصاعد می شود. مو به واسطه این عمل ضعیف می شود و ممکن است به طور کامل بشکند. هیچ درمانی برای موهای آسیب دیده از حرارت زیاد وجود ندارد.
۳-۱-۶- به حداقل رسانده آسیب
اگر مو قبل از هر گونه محافظتی آسیب جدی و قابل ملاحظه ای ببیند کوتیکول نمی تواند ترمیم شود. بنابراین باید مراقبت و محافظت از مو قبل از ایجاد هر گونه آسیب به کار گرفته شود. بهترین راه برای به حداقل رسانیدن این آسیب ها، استفاده پی در پی و منظم از حالت دهنده های مناسب است. این عمل باعث می شود تا کوتیکول سالم مانده، اصطکاک و الکتریسته ساکن کمتری را داشته باشد. حالت دهنده هایی که حاوی دایمتیکون هستند، ترکیبی از سیلیکون که از سیلیکا ساخته شده و یکی از شناخته شده ترین مواد روی زمین است، بیشترین نشست را بر روی لبه های فلس های کوتیکول دارند، مکانی که در آن آسیب به راحتی بروز می کند.ذرات کروی بسیار ریز این مواد باعث نرمی سطح مو شده و ایجاد درخشندگی می کنند. دایمتیکون، مو را در مقابل اسیب های ناشی از برس و شانه کردن و یا اراستن با ابزار دیگر محافظت می کند و این محافظت در زمان خیس یا خشک بودن یکسان است (۲۳)، دیگر مواد تشکیل دهنده حالت دهنده ها و دیگر مواد مراقبت از مو با صاف یا نرم کردن لایه های خارجی کوتیکول کار خود را انجام می دهند. این مواد شامل عصاره های پروتئینی، پانتنول و ترکیبات مشابه آن هستند. تعدای از این مواد شناخته شده به داخل مو نفوذ و به افزایش رطوبت مو کمک می کنند. موهایی که به خوبی حالت داده شده اند به راحتی و آسانی دچار در هم پیچیدگی نمی شوند. استفاده از شانه هایی با دندانه های درشت ویا برس هایی با انتهای گرد نیز بسیار مفید است. (۱۶) و (۲۳)
فصل چهارم
شامپو :
۴-۱- مقدمه :
تحقیق و پژوهش بر روی محصولات مراقبت از مو طی چند سال گذشته باعث افزایش چشمگیر در کیفیت آنها شده است. در سال های گذشته و برای مدت زمانی طولانی، مواد تمیز کننده مو و پوست معنایی به جز صابون نداشتند و می دانیم که این ماده دارای ضعف های زیادی همانند ضعف شستشو در آب های سخت است. صابون در آب سخت به خوبی کف نمی کند و باعث بر جای گذاشتن یک لایه چرب ناخوشایند که به خوبی شستشه نمی شود، می گردد. اگر مو با صابون شسته شود این لایه ناخوشایند بر روی مو ایجاد می شود و ظاهری بی جان و بی روح بر جای می گذارد. در شامپوهای مدرن، ترکیبات صابونی به وسیله مواد پاک کننده ای که سورفکتانت نامیده می شود چایگزین شده اند. سورفکتانت ها در همه انواع آب به خوبی کف می کنند و به راحتی و به طور کامل شسته می شوند. البته امروزه تقریبا همه انواع شامپوها حاوی مقادیری از عوامل حالت دهنده نیز هستند. مواد پاک کننده مو و کف سر را تمیز می کنند و در همین زمان مواد کاندیشنر موجود در شامپو وارد عمل می شود و باعث شانه شدن راحت تر موهای خیس و افزایش حجم آن بدون ایجاد الکتریسیته ساکن در زمان خشک شدن می شود. امروزه مردم بسیار بیشتر از قبل موهای خود را می شویندو در نتیجه این مصرف بالا باعث ایجاد سیستم های شستشوی ملایم تری بسته به نیاز روزانه آنها برای پاکیزگی موهایشان شده است. به علاوه به دلیل وجود انواع گوناگون مو و نیاز های متفاوت به سطوح مختلف، حالت پذیری باعث شده تا سیستم های حالت دهندگی با درجات مختلفی از عملکرد به بازار مصرف عرضه شود و بر طبق نیاز مصرف کنندگان نیز هر روز در حال ترقی است. (۶۰- ۶۲ – ۷۸ - ۷۹ ) شامپوها برای رفع چربی[۲۸]، عرق اکرین[۲۹]، عرق آپوکرین[۳۰]، عناصر قارچی، سلول های مرده ی بیرونی[۳۱]، محصولات حالت دهنده ی مو، و آلودگی های محیطی از پوسته ی سر طراحی شده اند (۲۵). مساحت سطح موهای یک زن بالغ به طور متوسط ۴ تا ۸ مترمربع است(۲۶)، بنابراین پاک کردن موها وظیفه ای بسیار پیچیده است. طراحی فرمولاسیون یک شامپو که چرک را از بین ببرد کار بسیار آسانی است، اما مویی که همه چربی های آن پاک شود ظاهری کدر، زبر و خشک خواهد داشته، در معرض الکتریسیته ساکن است و حالت دادن به آن مشکل تر می باشد. بنابراین هدف یک شامپو حفظ بهداشت پوست سر و در عین حال کمک به زیبایی موهاست(۲۷). شامپویی که خواص پاک کنندگی بالایی دارد، می تواند موجب زدودن قشر خارجی مو شده و درنتیجه باعث مجعد شدن و کدری موها شود، در حالیکه یک شامپوی حالت دهنده ی خوب موها را درخشان کرده و قابلیت رسیدگی به آن ها را بهبود می بخشد. انتخاب یک شامپوی مناسب می تواند تفاوت بین یک موی جذاب و یک موی غیر جذاب باشد. بنابراین موضوع بحث طراحی فرمولاسیون شامپو خواهد بود.
۴-۲- طراحی فرمولاسیون شامپو :
قدرت پاک کنندگی شامپوها از پاک کننده های سنتزی یا همان سورفاکتانت ها که آمفی فیلیک[۳۲] (مواد آلی شامل گروه های قابل حل و غیر قابل حل در آب) هستند، ناشی می شود. این بدین معناست که مولکول پاک کننده شامل هر دو بخش چربی دوست و آب دوست است. چربی پوسته ی سر و آلودگی محلول در چربی به محل چربی دوست می چسبد و آبی که چربی را جداکرده به محل آب دوست متصل می شود و سپس در هنگام آبکشی شسته می شوند(۲۸).
وجه متمایز بین صابون قالبی و شامپو افزودن یک عامل جداکننده است. عامل جدا کننده موجب تشکیل کی لیت یون های منیزیم و کلسیم شده و در نتیجه از تشکیل صابون نامحلول یا همان آلودگی جلوگیری می کند. شامپوی فاقد این عامل جداکننده لایه ی نازکی بر روی مو ایجاد می کند که موجب می شود موها کدر به نظر برسند.
۴-۳- انواع شامپو:
با وجود آن که همه ی شامپوها دارای اجزاء اصلی مشترکی هستند، شامپوهای موجود در بازار فرمول های گوناگونی دارند. زیرا تنوع موها و در نتیجه نیاز به شامپوهای مختلف زیاد است (جدول ١). شامپوهایی که برای موهای معمولی طراحی شده اند، در افرادی که میزان چربی موجود در سر آن ها متعادل است و همچنین موها تحت هیچ مواد شیمیایی قرار نگرفته اند، پوسته ی سر را به طور کامل تمیز می کنند. این شامپوها در بین مردان محبوب هستند و از لوریل سولفات به عنوان پاک کننده ی اصلی استفاده می کنند، که چربی را خوب پاک می کند و کمترین حالت دهندگی را موجب می شود. درست برعکس شامپوی مخصوص موهای خشک که پاک کنندگی ملایم و حالت دهندگی بسیار خوبی را به وجود می آورند. این محصولات برای موهای حساس، استفاده ی مکرر و موهایی که در معرض مواد شیمیایی قرار گرفته اند، بسیار مناسب هستند، زیرا الکتریسیته ی ساکن را کاهش می دهند و حالت دهندگی مو را بالا می برند. گروه جدیدی از شامپو، شامپوی حالت دهنده ای است که به صورت دو شامپو در یک شامپو نیز شناخته می شود، که همزمان موها را پاک می کند و حالت می دهد(۲۹ و ۳۰). شوینده های مورد استفاده در شامپوهای حالت دهنده به طور معمول از دسته ی آمفوتری و آنیونی از نوع سولفوساکسینات هستند. این محصولات برای بیمارانی با موهای آسیب دیده در اثر استفاده از مواد شیمیایی و نیز آن هایی که به دفعات زیاد از شامپو استفاده می کنند، طراحی شده است(۳۱). پروتئین تجزیه شده یکی از مواد افزوده شده به شامپوهای حالت دهنده است، که به مقدار ناچیزی به بدنه موها نفوذ می کند و موقتا ترک های سطح مو را می پوشاند و در نتیجه موجب نرمی و درخشندگی بیشتر موها می شود. این پروتئین همچنین شکاف انتهای موها را موقتا ترمیم می کند. دایمتیکون[۳۳] یکی دیگر از مواد موجود در شامپوهای حالت دهنده است که به دلیل توانایی در تشکیل یک لایه ی نازک بر روی سطح مو و در نتیجه افزایش درخشندگی و حالت دهندگی موها، مورد توجه می باشد. برای افرادی با موهای بسیار چرب شامپوهایی با قدرت پاک کنندگی بسیار زیاد و کمترین خواص حالت دهندگی فرمول بندی شده است(۳۲). این شامپوها دارای شوینده های لوریل سولفات و سولفوساکسینات هستند و افرادی با موهای بسیار کثیف از آن استفاده می کنند. استفاده ی روزانه از این محصولات در صورت عدم وجود چربی زیاد در سر موجب خشکی موها می شود. آخرین گروه مهم از شامپوها شامل محصولاتی هستند که به طور خاص برای جمعیت های نژادی با موهای به شدت تابدار طراحی شده اند. این شامپوها که به عنوان شامپوهای حالت دهنده شناخته می شوند، دارای هر دو عامل پاک کننده و حالت دهنده هستند. عواملی مانند روغن جوانه گندم، مشتقات لانولین[۳۴]، و یا دایمتیکون، این شامپوها چربی را از موها جدا کرده و آن را با لایه ای از حالت دهنده ی روغنی جایگزین می کنند، بدین ترتیب اصطکاک حاصل از شانه کردن موهای تابدار را کاهش می دهند.این شامپوها با شامپوهای ٢ در ١ که قبلا گفته شد[۳۵]، متفاوت است. هدف اصلی این شامپوها افزایش حالت دهندگی و درخشندگی[۳۶] مو می باشد. این شامپوها معمولا به صورت هفتگی یا هر دو هفته یک بار استفاده می شوند. اغلب اوقات از این شامپوها در کنار شامپوهای حالت دهنده معمول استفاده می شود.
جدول ۴-۱ گوناگونی شامپوی مو

نوع شامپو
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:03:00 ق.ظ ]