کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




  فیدهای XML
 



شبکه های حمل ونقل در شهرهای توسعه یافته بزرگ، درصد بالایی از مساحت شهر یعنی حتی تا ۵۰ درصد از آن را به خود اختصاص داده‌اند. با بررسی عکس های هوایی، مشاهده می شود که مناطق وسیعی از این شهرها به ترمینال ها، فرودگاه ها، پارکینگ ها، بزرگ راه ها، ایستگاه های راه آهن و… اختصاص دارند. این موضوع از طرفی مسئله گستردگی حمل ونقل راکه قبلا گفته شد تأیید می‌کند و از سوی دیگر لزوم وجود امکانات ومنابع کافی برای حصول و دستیابی به شبکه های حمل ونقل متناسب را یادآورمی گردد.

امید است با افزایش قدرت علمی و دانش فنی در این زمینه وهمچنین فراهم آوردن تسهیلات لازم برای اصلاح، بسط و توسعه شبکه های حمل ونقل کشور، روزی شاهد بهره برداری از شبکه های توسعه یافته متناسب با ظرفیت های کافی و کیفیت بالا باشیم.

– حمل و نقل ‌و تاثیرات آن:

با توجه به وسعت دامنه فعالیت های حمل ونقل، بسیار طبیعی به نظرمی رسد که این موضوع روی برخی از مسائل دیگر جامعه نیز تاثیر بگذارد.تاثیرات مذکور بعضی مثبت، سازنده و مطلوب و برخی دیگر منفی و نامطلوب می‌باشند. در این قسمت به ذکر نمونه هایی از این موارد می پردازیم:

■– تاثیرات مثبت:

◄ بردن صنعت تا دورترین مناطق، که پیشرفت صنایع محلی را به دنبال خواهد داشت.

◄ تسریع رشد اقتصادی

◄ کاهش تعداد تصادفات (البته د رحالتی که راه های موجود اصلاح شده و سطوح سرویس آن ها به سطوح بالاتر ارتقاء می‌یابد)

■ تاثیرات منفی:

◄ تغییرات کاربری زمین ‌و نتیجتا تغییرات بی اندازه د رارزش اراضی (ملموس ترین نوع این تغییرات، تبدیل واحد های مسکونی به واحد های تحاری می‌باشد و مثال بارز آن بلوار کشاورزی در شهر تهران است.)

◄ آلودگی محیط زیست (شامل آلودگی هوا و تغییرات آب و هوا)

◄ آلودگی صوتی

◄ آلودگی منظره

◄ تراکم جمعیت

◄ برهم زدن عدالت اجتماعی، برای رعایت عدالت اجتماعی حتی الامکان باید سعی شود که مصرف کنندگان واقعی (دارندگان اتومبیل، استفاده کنندگان از اتوبان ها، جاده ها، راه آهن، فرودگاه ها،… )پرداخت کننده هزینه ها باشند، نه اینکه هزینه ها از بیت المال عمومی جامعه تامین گردد.

◄ برخورد نابرابر روی ‌گروه‌های معینی از جمعیت ( کسانی که اتومبیل شصی ندارند، دارندگان اتومبیل را از لحاظ ایجاد آلودگی صوتی (ایجاد سروصدا ) مورد انتقاد قرار می‌دهند. همچنین افراد کم درآمد نمی توانند مانند افراد با درآمد بالا از شبکه موجود استفاده کنند و مواردی از این قبیل.

◄ افزایش تعداد تصادفات در حالت کلی (درحالت کلی مقایسه بین زمانی که شبکه های حمل ونقل وجود ندارند و زمانی که این شبکه ها در حال بهره برداری می‌باشند، نشان می‌دهد که وجود این تسهیلات حمل ونقل، از طرفی تعداد تصادفات رانسبت به حالت اول افزایش می‌دهند.)

◄ علی‌رغم وجود همه مسایل بیان شده فوق، سوابق و تجربیات جوامع مختلف نشان می‌دهد که با وجود همه عوارض و طبعات منفی گسترش و توسعه شبکه های حمل ونقل، به دلیل نیاز مفرط جوامع به یک سیستم حمل ونقل متناسب و دارای کارایی بالا، به ناچار باید همه این مسایل را بپذیریم و فقط همه سعی و تلاش خود را در جهت کاهش شدت عوارض مذکور مبذول نماییم.

– اهداف در برنامه ریزی و راهکارها :

اهداف برنامه ریزی حمل ونقل ممکن است بهبود خدمات فعلی و یا ارائه یک طرح جامع از یک سیستم توسعه یافته جدید و یا چیزی بین این دو حالت را شامل گردد. در هر صورت به طور کلی می توان گفت هربرنامه ریزی ‌در مورد تسهیلات حمل ونقل، اعم از کوتاه مدت یا بلند مدت به منظور نیل و دستیابی به یکسری اهداف از پیش تعیین شده صورت می‌گیرد. برای دستیابی و رسیدن به هریک از اهداف مورد نظر ممکن است راه های مختلفی وجود داشته باشند که هریک ضمن داشتن ملاحظاتی ما را به هدف مورد نظر برساند. پس به طور کلی می توان اهداف و آلترناتیو را به صورت زیر تعریف کرد :

■ تعاریف اهداف و آلترناتیوها:

◄اهداف- عبارتند از مجموعه ای از مقاصد و مطلوبیت هایی که برنامه ریزی در راستای دستیابی و رسیدن به آن ها صورت می پذیرد.

◄ راهکردها یا گزینه ها یا آلترناتیوها- راه هایی هستند که هریک به نوعی مارابه هدف تعیین شده مورد نظر می رساند.

حال برای انتخاب مناسب ترین آلترناتیو جهت رسیدن به هدف مورد نظر، بهتر است به شناسایی و طبقه بندی انواع آلترناتیوها از جهات گوناگون بپردازیم:

■ آلترناتیوها از نظر امکان انجام گرفتن:

از این دیدگاه آلترناتیوها به دو گروه مختلف تقسیم می‌شوند که عبارتند از :

◄ آلترناتیوهای شدنی – آلترناتیوهای شدنی، آلترناتیوهایی هستند که به نحوی مارا به هدف می رسانند.

◄ آلترناتیوهای نشدنی – آلترناتیوهای نشدنی، آلترناتیوهایی هستند که به دلایلی حذف می‌شوند. دلایلی که ممکن است به دلیل وجود آن ها آلترناتیوها، نشدنی قلمداد شده و نهایتاً حذف گردند عبارتنداز:

● دلایل اقتصادی: به عنوان مثال می توان برای رفتن به منزل، آلترناتیوهای تاکسی، آژانس، اتوبوس و حالت پیاده را مطرح نمود و از میان آن ها رفتن به منزل با آژانس را وقتی که پولی همراه نداریم، درنظر گرفت که به دلیل اقتصادی این آلترناتیو حذف می‌گردد و باید ازمیان آلترناتیوهای باقیمانده، آلترناتیو مناسب را انتخاب نماییم.

● دلایل تکنیکی: به عنوان مثال می توان در مثال قبل، آلترناتیو رفتن به منزل به صورت پیاده را درنظر گرفت که به دلیل مسافت زیاد از نظر تکنیکی معمولا قابل اجرا نمی باشد و حذف می‌گردد.

● دلایل سیاسی

● دلایل اجتماعی

نهایتاً آلترناتیو نشدنی به هریک از دلایل فوق حذف شده و از بین آلترناتیوهای شدنی، بهترین آن ها را انتخاب می‌کنیم.

■ آلترناتیوها از نظر عملکرد:

آلترناتیوهای شدنی از نظر عملکرد به دو گروه زیر تقسیم می‌شوند:

◄ آلترناتیوهای مستقل- آلترناتیوهای مستقل، آلترناتیوهایی هستند که انتخاب یکی از آن ها به انتخاب سایر آلترناتیوها ربطی نداشته و موجب حذف آنهانمی گردد. (به عنوان مثال درمورد آلترناتیوهای مستقل می توان هدف را افزایش سطح بهداشت جامعه در نظر گرفت که از طریق واکسیناسیون، دادن دفترچه بیمه به مردم، بالا بردن سطح بهداشتی مردم و….. می‌تواند صورت پذیرد و این موارد مستقل از هم هستند و می‌توانند حتی به صورت همزمان هم انجام شوند.)

◄ آلترناتیوهای ناسازگار- آلترناتیوهای ناسازگار، آلترناتیوهایی هستند که در آن ها انتخاب یکی موجب حذف سایر آلترناتیوها می‌گردد.(به عنوان مثال برای رفتن به منزل نمی توان هم با اتوبوس، هم با آژانس و هم پیاده رفت و یا اگر در یک زمان به سه جای مختلف دعوت داشته باشیم، نمی توانیم به طور همزمان به هرسه جا برویم و در هردوی این موارد به محض انتخاب یکی از آلترناتیوها، سایر آن ها می‌گردد).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1401-09-25] [ 09:28:00 ق.ظ ]




نمایشگر دارایی نامشهود توسط سویبای تدوین شد و سه نوع از دارایی های غیر ملموس را تعریف نمود که حاصل اختلاف بین ارزش بازار و ارزش دفتری شرکت می‌باشد. این سه جزء دارایی های نامشهود شامل ساختار خارجی (علائم تجاری، ارتباطات مشتری و تامین کننده)، ساختار داخلی (مدیریت، قانون، نظامنامه، روش و رفتار، نرم افزار) و شایستگی فردی (تحصیلات، تجربه، خبرگی) هستند. برای هر جزء دارایی نامشهود، سه شاخص بر رشد و بازسازی، کارایی و نیز پایداری آن جزء متمرکز هستند. وقتی که هدایت کننده اسکاندیا با فرهنگ و فلسفه مدیریت سازمان به عنوان بخشی از سرمایه انسانی برخورد می‌کند، نمایشگر دارایی نامشهود آن ها را به عنوان ساختار داخلی طبقه بندی می‌کند. به دلیل تأکید خاص این مدل بر انسان، این مدل بر این فرض استوار است که انسان تنها عامل درست در کسب و کار است و سایر جنبه‌های ساختاری اعم از داخلی و خارجی، در فعالیت های انسانی مستتر می‌باشد (اسویبی، ۱۹۹۷).

۶ ) چرخه ممیزی دانش:

چرخه ممیزی دانش، روشی برای ارزیابی ابعاد دانش سازمان در چهار مرحله است و شامل چهار مرحله تعریف دارایی های اصلی دانش، شناسایی فرآیندهای اصلی دانش، طرح ریزی عملیات بر روی فرآیندهای دانش و اجرا و پایش پیشرفت و سپس بازگشت به مرحله اول می‌باشد. شناسایی فرآیندهای دانش متناسب با دارایی های اصلی دانش شکل می‌گیرد. در فاز سوم عملیات مرتبط (برای نمونه با توسعه فرآیندهای دانش)، برای بهبود دارایی­ های فکری برنامه ریزی می­شوند (مار و شیوما[۳۰]، ۲۰۰۱).

۷ ) خطوط راهنمای مریتوم:

خطوط راهنمای مریتوم حاصل پروژه مریتوم است که با موضوع اندازه گیری دارایی های نامشهود برای پیشرفت مدیریت نوآوری توسط اتحادیه اروپا در چهارچوب تحقیقات اقتصادی-اجتماعی پشتیبانی گردید. در این پروژه، محققان از شش کشور ‌اروپایی‌ (فرانسه، اسپانیا، دانمارک، فنلاند، نروژ و سوئد) همکاری نمودند. قسمت اصلی تحقیق در حد فاصل نوامبر ۱۹۹۸ و ماه مه ۲۰۰۱ انجام شد. خطوط راهنمای مذبور، مدلی برای مدیریت سرمایه فکری و نیز مجموعه ای از توصیه های چگونگی تهیه گزارش های سرمایه فکری پیشنهاد می‌کند. مدل ارائه شده مریتوم شامل سه مرحله به شرح زیر می‌باشد:

مرحله اول مرحله شناسایی است. این مرحله مشتمل بر شناسایی دارایی های نامشهود قابل اهمیت است که برای دستیابی به اهداف راهبردی شرکت نیاز است. در مرحله دوم، مجموعه ای از منابع و فعالیت های نامشهود به دارایی های نامشهود دارای اهمیت پیوند می‌یابد. در مرحله سوم، بر اساس دو مرحله قبل، شبکه‏ای از دارایی های نامشهود پدیدار می­گردد که تصویر روشنی از منابع نامشهود فعلی شرکت، آن دسته از آن ها حاصل می‌کند که باید در آینده توسعه یابد و فعالیت هایی که باید اجرا شوند تا اهداف راهبردی محقق شوند.

۸ ) کارت امتیازی زنجیره ارزش:

کارت امتیازی زنجیره ارزش توسط لیو تدوین شد و روش تحلیلی اندازه گیری دارایی های نامشهود است که همچنان در فاز توسعه قرار دارد. مقصود نویسندگان شناسایی اجزای منحصر به فرد در فرآیندها و عملیات شرکت است ‌به این منظور که اثر آن ها بر فرایند ایجاد ارزش تفکیک گردد

به عبارت دیگر، منظور شناسایی راه هایی است که دانش تدوین شده، یکپارچه گردیده، تغییر شکل یافته و به کار گرفته می شود. دستیابی ‌به این هدف نیازمند وجود ارتباطات وابسته متقابل در محدوده شرکت است. لیو توضیح می‌دهد که هدف این سیستم اطلاعاتی، تسهیل توسعه دو نیروی مثبت اصلی است که جنبه‌های اساسی فرایند تصمیم سازی در سازمان ها و نیز بازار سرمایه است. رواج مردم سالاری، یا افزایش مشارکت افراد در بازارهای سرمایه و برون سپاری عملیات، یا نیاز به رشد برای در برگیری عوامل بیرونی در عملیات روزانه دو هدف پیشگفته می‌باشد.

از نظر لیو زنجیره ارزش، فرایند اصلی نوآوری می‌باشد که برای بقای و موفقیت سازمانی امری حیاتی است.

زنجیره ارزش با کشف محصولات، خدمات و فرآیندها آغاز شده، سپس به سوی فاز امکان سنجی فن آوری و توسعه پیش می رود و در نهایت فاز بازاریابی محصول یا خدمت انجام می شود. با توجه به توضیحات ارائه شده در حقیقت کارت امتیازی زنجیره ارزش، ماتریسی از شاخص های غیر مالی است که در سه طبقه کشف/یادگیری، اجرا و تجاری کردن متناسب با چرخه توسعه گرد آمده است (لو، ۲۰۰۲).

۹ ) خطوط راهنمای دانمارک:

خطوط راهنمای دانمارک حاصل تحقیقی است که با حمایت وزارت علوم، فناوری و نوآوری دولت دانمارک برای چگونگی گزارش دهی دارایی های نامشهود شرکت های دانمارکی در سال ۱۹۹۸ شروع شد و سرانجام در سال ۲۰۰۳ نسخه عمومی آن ارائه شد. در این مطالعه حدود ۱۰۰ شرکت و سازمان دانمارکی با اندازه های مختلف اعم از عمومی و خصوصی شرکت داشتند (DMSTI,2003). خطوط راهنمای دانمارک برای اظهارنامه های سرمایه فکری، مدل سرمایه فکری شامل چهار عنصر وابسته را تهیه کرد که منابع دانش سازمان را توصیف می‌کنند. این عناصر شامل کارکنان، مشتریان، فرآیندها و فن آوری ها می‌باشد (ریمل و همکاران[۳۱]، ۲۰۰۴).

۱۰ ) بهره هوشی کسب و کار:

بهره هوشی کسب و کار ترکیبی از چهار شاخص شامل شاخص هویت، شاخص سرمایه انسانی، شاخص سرمایه دانش و شاخص شهرت است. این روش در یک مؤسسه‌ خدمات مشاوره در نروژ تدوین شده است (ساندویک[۳۲]، ۲۰۰۴).

۱۱) رویکرد ارزش کل نگر:

رویکرد ارزش کل نگر، شاخص سرمایه فکری گوران روز را با روش ارزش گذاری جامع مک فرسون ترکیب می کند. رویکرد ارزش کل نگر مبتنی بر این نقطه نظر است که دورنمای ضعیف از دارایی ها با به کارگیری مدل های سنتی حسابداری و بدون در نظر گرفتن اهمیت دارایی های نامشهود در عملکرد شرکت، هیچ ابزاری در اختیار مدیریت راهبردی قرار نخواهد داد. از این رو مدل ارزش کل نگر، به عنوان چهارچوب تحقیقی توسعه پذیر و قابل انعطاف برای دارایی های مشهود و نامشهود عمل نموده و به عنوان مدل ارزش کسب و کار قابل استناد است (پیکه و روس[۳۳]، ۲۰۰۰).

۱۲ ) درجه بندی سرمایه فکری:

درجه بندی سرمایه فکری از ابزارهای مهم اندازه گیری سرمایه فکری است که توسط ادوینسون تدوین شده است. درجه بندی سرمایه فکری دورنمای کارایی، بازسازی و ریسک های اجزای سرمایه فکری را برای توان درآمد آینده الگو برداری می‌کند. این روش در حال حاضر توسط بیش از ۲۰۰ سازمان در اروپا و ژاپن استفاده می شود. به نظر می‌رسد که این روش جالب توجه سازمان های ملی و اجتماعی نظیر مدارس و بیمارستان ها است که بازار سهام عمومی ندارند تا به عنوان نقطه مرجع مورد استفاده قرار گیرد. این رویکرد در حال حاضر برای درجه بندی سرمایه فکری شهرها و ملل استفاده می شود. درجه بندی سرمایه فکری علاوه بر این که نقش هایی برای الگو برداری با بهترین عملکرد می­دهد، پایگاهی نیز برای ارزیابی توانایی‌های درآمدی در آینده فراهم می­ کند (ادوینسون، ۲۰۰۲).

۱۳ ) اندازه گیری و حسابداری سرمایه فکری:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:27:00 ق.ظ ]




چنانچه اجرای مجازات بدون توجه به خشکانیدن ریشه‌ها و عوامل بزهکاری صورت گیرد جز در مدت کوتاه اثرنخواهد داشت. ‌بنابرین‏ لازم است در بسیاری از موارد بعد از اجرای مجازات با اتخاذ تدابیر اصلاحی زمینه‌های ارتکاب رفتارهای مجرمانه در افراد از بین برده شود. به عبارت دیگر در سیاست جنایی اسلام صرف اجرای مجازات موضوعیت ندارد بلکه باید مهم‌ترین هدف مجازات یعنی اصلاح مجرم محقق شود و ‌در مورد مجرمینی که هدف اصلاح با اجرای مجازات ‌در مورد آن ها محقق نشده است. فراهم نمودن زمینه اصلاح و جلوگیری از تکرار جرم لازم است.

نمونه عملی این اندیشه را می‌توان در سیره معصومین مشاهده کرد. به عنوان مثال حضرت علی (ع) برای جلوگیری از تکرار جرم توسط زنی که مرتکب زنا شده بوده فرمودند که امام مسلمین باید برای نگه داشتن چنین زنی او را به همسری درآورد همان گونه که شترگریزان را با عقال می‌بندند.[۱۸۹]

این روایت نشان می‌دهد که حضرت علاوه بر اجرای مجازات به عامل ‌بزهکاری توجه ‌داشته‌اند و برای از بین بردن این عامل به ازدواج درآوردن زن را دستور داده‌اند.

نتیجه‌گیری و پیشنهادات

الف) نتیجه‌گیری

پس از تحقیق و پژوهش در خصوص موضوع مطروحه نتایج زیر به دست آمده است:

    1. اعمال منافی عفت اعمالی نسبی هستند یعنی نسبت به زمان و مکان تغییر می‌کنند، عملی که در یک زمان و مکان خاص عملی ضد عفت است در جای دیگر یا زمان دیگر می‌تواند متعارف شناخته شود، لکن مصادیق بارز جرایم منافی عفت یعنی زنا، لواط و مساحقه در فقه جرایم ثابت و مشخصی هستند.

  1. رویکرد سیاست جنایی اسلام به جرایم منافی عفت، رویکردی متفاوت است این رویکرد متفاوت بدین جهت است که از منظر اسلام، انسان موجودی کریم و محترم است که هیچ‌کس، حتی خود او، حق ندارد کرامت و حرمت وی را خدشه‌دار کند در سیاست جنایی اسلام برای حفظ این حرمت، نهاد توبه پیش‌بینی شده است تا فردی که مرتکب این جرایم می‌شود، بدون خود افشایی نزد دیگران، در پیشگاه خداوند توبه نماید. دیگران هم مجاز به اشاعه‌ی این جرایم نیستند و اگر چنین کنند عذاب دردناک الهی در انتظار آن ها‌ است.

در سیاست جنایی اسلام حتی پس از کشف جرم، برای حفظ حرمت فرد تلاش می‌شود و جریان رسیدگی ‌به این جرایم به گونه‌ای پیش می‌رود که مرتکب به مرحله تحمل مجازات نرسد و اگر ‌به این مرحله برسد باز هم هیچ‌کس حق اهانت به او وهتک حرمت وی را ندارد و برخورد با مجرم، هم در زمان اجرای مجازات و هم پس از آن، باید به گونه‌ای باشد که وی پس از تحمل مجازات، به سبب تطهیر ازآلودگی جرم و گناه برخود ببالد.

از آنجا که فرایند جرم‌انگاری رفتارهای منافی عفت، محدود نمودن آزادی‌های افراد را به همراه دارد لازم است این فرایند مبتنی بر اصولی باشد، اصل ملاحظه کرامت انسانی و صیانت از اخلاق دو نمونه از این اصول هستند. به موجب اصل اول، جرایم منافی عفت نه تنها با کرامت انسانی مرتکب، مغایرت دارند بلکه در بیشتر موارد به کرامت انسانی سایر افراد جامعه نیز لطمه می‌زنند و همین امر، جرم‌انگاری آن‌ ها را ضروری می‌سازد ‌بر اساس اصل صیانت از اخلاق، رفتارهای منافی عفت رفتارهایی غیر اخلاقی هستند که جرم‌انگاری و تعیین ضمانت اجرای کیفری برای ارتکاب آن ها لازم است. اعمال محدودیت از طریق جرم انگاری و تعیین و اعمال مجازات، استثناء بر اصل آزادی و کرامت ذاتی انسان محسوب می‌شود، ‌بنابرین‏ بار اثبات ضرورت وجود محدودیت بر عهده کسانی است که قصد محدود کردن آزادی‌های افراد را از طریق جرم انگاری و اعمال مجازات دارند.

    1. دادرسی جرایم منافی عفت تابع اصولی است که از جمله آن ها اصل بزه‌پوشی و سخت‌گیری در اثبات جرم و رعایت موازین حقوق بشری در مرحله اعمال واکنش است. به منظور حفظ حرمت افراد و جلوگیری از اشاعه جرایم منافی عفت، قبل از علنی شدن این جرایم به نهان سازی آن‌ ها توصیه می‌شود و در صورت علنی شدن، پیش‌بینی ادله اثبات به گونه‌ای است که تا حد ممکن این جرایم اثبات نشوند و حرمت فرد با اتهام ‌به این جرایم خدشه‌دار نشود. در صورت اثبات جرم، گریزگاه هایی برای عدم اجرای مجازات پیش‌بینی شده است و چنانچه به هر دلیل نوبت به اجرای مجازات برسد، رعایت ملاحظات انسانی و موازین حقوق بشر در زمان اجرای مجازات و پس از آن ‌در مورد مجرم الزامی است.

  1. با بررسی مقررات جزایی می‌توان دریافت که عملکرد قانون‌گذار از جهاتی فاقد انطباق کامل با اصول حاکم بر جرایم منافی عفت است:

۱-۴- قانون‌گذار تعریفی از جرایم منافی عفت ارائه ننموده است نبود تعریف قانونی از این جرایم و روشن نبودن مصادیق آن ها کرامت انسانی افراد را تهدید می‌کند.

۲-۴- اگرچه قانون‌گذار در موادی از قانون آیین دادرسی کیفری به اصل جرم پوشی توجه داشته است ولی در راستای اصل سخت‌گیری در اثبات جرم، فقط به بیان ادله اثبات این جرایم پرداخته و به نقش مهم مرتکب، شهود وقاضی در سخت نمودن فرایند اثبات جرم اشاره‌ای نکرده است.

۳-۴- قانون‌گذار از توجه به تلاش در جهت اصلاح مجرم، پس از اجرای کیفر و تحمل مجازات غفلت نموده است.

    1. در حقوق موضوعه ایران، در جرایم مستوجب حد از جمله جرائم منافی عفت سیستم دلایل قانونی حاکم است و این سیستم، قواعد ثابتی را مقرر می‌دارد و به قاضی نشان می‌دهد که حکم جزایی را بر اساس کدام سنخ از دلایل استوار نماید. دادگاه فقط در جلسه محاکمه و به موجب دلایل قانونی معین که با رعایت موازین قانونی تحصیل گردیده اند می‌تواند به اتخاذ تصمیم مبادرت نماید. با این لحاظ، دادگاه باید مثلا بر اساس اعتقاد و اطمینان به ادای شهادت اقامه شده متهم را محکوم کند و با فقدان دلایل، مبادرت به اعلام رأی‌ برائت نماید.

    1. در ماده ۴۳ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۷۸ پیش‌بینی شده است که تفتیش و تحقیق از شهود و مطلعین و سایر اقدامات می‌تواند توسط ضابطین صورت گیرد مگر در موارد منافی عفت. در صدر این ماده، با قید عبارت «در غیر موارد منافی عفت» قانون گذار این امور را مورد توجه قرار داده و اجرای تفتیش یا تحقیق از شهود و مطلعین یا جمع‌ آوری دلایل و امارات جرم و یا هر اقدام دیگری را که برای کشف این جرائم لازم باشد از شمول حکم ماده مستثنی نموده و تلویحا برای اینگونه تحقیق از شهود و مطلعین و بازجویی ممنوعیت قائل گردیده و موارد ممنوعیت فقط منحصر به موارد احصاء شده در قانون از قبیل تفتیش، تحقیق از شهود و مطلعین یا جمع‌ آوری دلایل و امارات جرم نیست و از آنجا که از قید عبارت «هر گونه اقدام دیگری را برای کشف جرم لازم بداند» استفاده شده حاکی از آن است که امور مندرج در این ماده تمثیلی است نه حصری و می‌تواند اعمال دیگری از قبیل بازجویی و مراقبت، استراق سمع تلفنی، بررسی مکاتبات و هر اقدام دیگری را که در جهت کشف و افشای امور عفافی افراد باشد شامل گردد.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:27:00 ق.ظ ]




۸تامپسون[۳۶]۲کارآفرینی موقعیت یابی و بهرهب رداری از ‌فرصت‌هاست.۹استونر[۳۷]۳کارآفرین کسی است که کسب ‌و ‌کار مخاطره آمیز جدید و سازمان جدیدی را بنیان گذاری می‌کند.۱۰احمدپور و مقیمیکارآفرین، فردی است که دارای ایده و فکر جدیدی می‌باشد و با بسیج منابع از طریق فرایند ایجاد یک کسب وکار(کسب وکار الکترونیکی یا اینترنتی، کسب وکار خانگی و غیره) که توأم با مخاطره ی مالی و اجتماعی است، محصول و خدمت جدیدی به بازار عرضه می‌کند.

۲-۲-۳ دیدگاه های مختلف نسبت به کارآفرینی

در سیر تبیین مفهوم کارآفرینی، ویژگی ها، کارکردها و فعالیت های متنوعی به فرد کارآفرین نسبت داده می شود. کارآفرینی در بطن تئوری‌های اقتصادی تبلور یافت و از قرن نوزدهم تا دهه ی ۱۹۶۰ تنها اندیشمندان اقتصادی به آن می پرداختند که بعداز آن همراه با گرایش‌های تحلیل‌های اقتصادی به استفاده از شیوه های آماری و ریاضی، عملا از تئوری های اقتصادی حذف گردید.

۲-۲-۳-۱دیدگاههای اقتصادی کارآفرینی

کارآفرین و کارآفرینی اولین بار مورد توجه اقتصاددانان قرار گرفت و تمامی مکاتب اقتصادی از قرن شانزدهم میلادی تاکنون به نحوی کارآفرینی را در نظریه های اقتصادی خود تشریح نموده اند (احمدپور،۱۳۸۴،۵). در مسیر تبیین مفهوم کارآفرینی با نسبت دادن ویژگی ها، کارکردها و فعالیت‌های متنوعی به فرد کارآفرین مواجه می‌شویم. بارتو نقش و کارکرد کارآفرینان را در مطالعات خود با عنوان “بررسی نقش کارآفرینی در تئوری اقتصادی” مورد توجه قرار داد. در این تئوریها شش عامل مشترک کارکردی با نقش های اصلی را میتوان یافت که به کارآفرینان نسبت داده شده است که با نقش های اصلی کارآفرینان در تئوری‌های اقتصادی در جدول ۲-۱-۳ خلاصه شده است.

جدول ۲-۳شش عامل مشترک کارکردی با نقش های اصلی کارآفرینان در تئوریه ای اقتصادی(کرباسی و دیگران،۱۳۸۱،۲۹).

ردیف

نقش کارکردی

نظریه پرداز اصلی

۱

معامله گر

ریچارد کانتیلون

۲

هماهنگ کننده

ژان باتیست سی

۳

مالک محصول

فردریک هاولی[۳۸]۱

۴

نوآور

ژوزف شومپیتر

۵

تصمیم گیرنده

فرانک نایت

۶

واسطه

کرایزنر

ریچارد کانتیلون(۱۷۳۰)، اولین فردی بود که این واژه را در علم اقتصاد ابداع نمود و معتقد است کارآفرین فردی است که ابزار تولید را به منظور ترکیب به صورت محصولاتی قابل عرضه به بازار خریداری می‌کند. کارآفرین در هنگام خرید از قیمت نهایی محصولات اطلاع ندارد وی عمده فروشان را به عنوان اصلی ترین گروه کارآفرینان محسوب می شود.

از دیدگاه ژان باتیست سی(۱۸۳۰)،کارآفرین فردی است که مسئولیت تولید و توزیع فعالیت اقتصادی خود را برعهده می‌گیرد. کارآفرینی یعنی ارتقاء بازده منابع از سطحی به سطحی بالاتر.

فردریک هاولی(۱۸۸۲)، مخاطره پذیری را صفت بارز کارآفرینان دانست اما آن ها را همچون زمین، کار وسرمایه در زمره ی عوامل تولید تلقی نمود.

فرانک نایت(۱۹۲۱)، معتقد است کارآفرینان کسانی هستند که در شرایط عدم قطعیت به اتخاذ تصمیم می پردازند و پیامدهای کامل آن تصمیمات را نیز، شخصا می‌پذیرند.

طبق نظر ژوزف شومپیتر(۱۹۳۴)، کارآفرین نیروی محرکه ی اصلی در توسعه ی اقتصادی است نقش وی عبارت است از نوآوری یا ایجاد ترکیب های تازه از مواد. همچنین کار یک کارآفرین را تخریب خلاق می نامد. از نظر وی نوآوری در هریک از زمینه‌های ذیل کارآفرینی محسوب می شود:

    • ارائه ی کالا یا محصول جدید

    • ارائه ی روشی جدید در فرایند تولید یا عرضه خدمت

    • گشایش بازاری تازه

    • یافتن منابع جدید

  • ایجاد هر گونه تشکیلات جدید در صنعت

به طورکلی تمام اقتصاددانان علاوه بر نقشهایی که از لحاظ کارکردی به کارآفرینان نسبت داده‌اند آن ها را سرمایه دار می‌نامند. در میان آن ها کرایزنر(۱۹۷۹)، کارآفرین را به عنوان واسطه معرفی نمود.

۲-۲-۳-۲کارآفرینی از دیدگاه علوم رفتاری

کارآفرینی از دیدگاه مک کله لند(۱۹۶۱): کارآفرینان نیاز به توفیق بالایی دارند و این نیاز سبب می شود تا آن ها موفقیت های کارآفرینانه را انتخاب کنند. افرادی که نیاز به توفیق بسیار زیادی دارند دارای ویژگی‌های ذیل می‌باشند:

      • مسئولیت شخصی برای تصمیم گیری را ترجیح می‌دهند.

    • به نتایج تصمیمات خود علاقمند بوده به بازخورد فعالیت های خود حساس می‌باشند.

  • به عنوان تابعی از مهارت‌ها، ریسک های متوسطی دارند.

کارآفرینی از دیدگاه کارلند[۳۹]۱(۱۹۸۴): کارآفرین فردی است که شرکتی را به منظور سود و رشد تأسیس و مدیریت می کند و از آن برای پیشبرد اهداف شخصی استفاده می‌کند. ویژگی اصلی او رفتار نوآورانه است و از تجربیات مدیریت استراتژیک در فعالیت خود استفاده می‌کند(احمدپور،۱۳۸۰،۸۹).

۲-۲-۳-۳- کارآفرینی از دیدگاه دانشمندان مدیریتی

اگرچه شروع نظریه پردازی ها ‌در مورد کارآفرینی و کارآفرینان با دانشمندان رشته اقتصاد و ادامه آن نیز با رفتاریون بوده است، اما به جرئت میتوان ادعا کرد که بیشترین کار ‌در مورد موضوع را علما و دانشمندان مدیریت انجام داده‌اند. محققان مدیریتی عمدتاً رویکرد فرآیندی را در تشریح و تبیین مدیریت کارآفرینی به کار بردند و به انتخاب، ایجاد و خلق بستر و محیط کارآفرینانه در سازمان‌ها و محیط آن ها پرداختند(احمدپور،۱۳۸۱،۱۸). همانند دیگر رشته ها، در مدیریت نیز دانشمندان و نظریه پردازان مختلف و متعددی ‌در مورد کارآفرینی و کارآفرینان تئوری پردازی کرده‌اند که ذیلا به برخی از آن ها اشاره می‌گردد.

وسپر(۱۹۸۱)، کارآفرینی را فرایند معرفی رقبای مستقل کوچک و بزرگ به شرکت‌های فعلی می‌داند و کارآفرین را فردی معرفی می‌کند که رقابت را بالا می‌برد. شرکت‌های موجود را به مبارزه می طلبد.

از نظر پیتر دراکر(۱۹۸۵)، کارآفرینی یک رفتار می‌باشد نه یک صفت ویژه در شخصیت فرد کارآفرین.کارآفرینی همانا به کاربردن مفاهیم و تکنیک‌های مدیریتی، استانداردسازی محصول، به کارگیری ابزارها و فرایندهای طراحی، بنا نهادن کار برپایه ی آموزش و تحلیل کار انجام شده می‌باشد. به نظر او کارآفرین کسی است که فعالیت اقتصادی کوچک و جدیدی را با سرمایه ی خود شروع می کند.

استیونسون و همکاران(۱۹۸۵)، معتقد بودند که کارآفرینان، رفتاری فرصت گرایانه دارند و تحت تأثیر انگیزه سرمایه گذاری منابع نیستند. برعکس، مدیران تنها مایلند تا سرمایه گذاری نمایند و سپس برآن منابع،مدیریت کنند.

تیمونز(۱۹۹۰)، معتقد است که کارآفرینی خلق چیزی ارزشمند از هیچ است. کارآفرینی فرایند ایجاد و دستیابی به فرصت‌ها و پیگیری آن ها بدون توجه به منابع موجود است(احمدپور،۱۳۸۴،۲۰-۲۲).

۲-۲-۴ ضرورت و اهمیت کارآفرینی

امروزه بسیاری ازسازمان ها به لزوم کارآفرینی شرکتی پی برده اند. در واقع اینگونه تغییر گرایش در استراتژی، در پاسخ به سه نیازی است که بر شرکت ها تحمیل گردیده است:

    • افزایش سریع رقبای جدید

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:27:00 ق.ظ ]




اسچرودر و پائولین [۱۱](۲۰۰۷) در پژوهشی تحت عنوان “حاکمیت مدیریت دانش و تاثیر دانش” پرداخته‌اند. هدف از این پژوهش بررسی میزان تاثیر مدیریت دانش یک سازمان و تحقیق ‌در مورد تاثیر آن بر توسعه مدیریت دانش بود.آن ها تحقیقاتی را در این زمینه انجتم دادند. نتایج پژوهش بیانگر اهمیت ساختار متمرکز مدیریت دانش برای خلق هم افزایی میان جنبه‌های مختلف مدیریت دانش بوده است. همچنین این تحقیق اهمیت رهبری، اتباطات و همکاری را در ارتقاء مدیریت دانش آشکار نموده است.

ترزا و همکاران[۱۲] (۲۰۰۶)، با ارائه مدلی به بررسی رابطه بین مشخصه‌ های دانش، ادغام دانش، یادگیری سازمانی، ظرفیت مدیریت دانش و نوآوری پرداختند. آن ها در تحقیقات و مطالعات خود ‌به این نتیجه رسیدند که مشخصه‌ های دانش باعث افزایش یادگیری سازمانی و ادغام دانش می‌شود. علاوه بر این، سطوح یادگیری سازمانی، ادغام دانش و ظرفیت مدیریت دانش اثر معنی داری بر نوآوری یک شرکت دارند.

داروچ[۱۳] (۲۰۰۵) در تحقیقی تحت عنوان” مدیریت دانش، نوآوری و عملکرد مؤسسه‌”تحقیقاتی به انجام رسانده است. ‌بر اساس یافته های پژوهش وی رابطه مثبتی بین هر سه مؤلفه‌ کسب دانش، انتشار دانش، و ‌پاسخ‌گویی‌ به دانش با نوآوری وجود دارد. پژوهشگر چنین استدلال می‌کند که اگر چه دانش به خودی خود یک منبع است اما مدیریت دانش افراد درون مؤسسه‌ را قادر می‌سازد تا بهره بیشتری از سایر منابع موجود در مؤسسه‌ بگیرد و درنهایت افراد نوآوری باشند.

لی و چو[۱۴] (۲۰۰۳) پژوهشی تحت عنوان” بررسی رابطه بین توانمندسازهای مدیریت دانش، فرآیندها و عملکرد سازمانی” تحقیقاتی را انجام دادند. پژوهش انجام شده در برگیرنده سه توانمندساز فرهنگ، ساختار و تکنولوژی اطلاعاتی بود. در این پژوهش که بر شرکت های بزرگ تمرکز ‌کرده‌است، فرایند خلق دانش شامل اجتماعی سازی، برونی سازی، ترکیب و درونی سازی می‌باشد. جهت ارزیابی اعتبار بین خلق دانش و عملکرد سازمانی، نوآوری وخلاقیت سازمانی به عنوان متغیر مداخله گر به درون مدل اضافه شده است. داده های این پژوهش از شرکت‌های کره ای گردآوری گردید. نتایج تحقیق بیانگر ضرورت فرهنگ سازمانی جهت خلق دانش می‌باشد. و متغیرساختار سازمانی تاثیر چندانی بر خلق دانش نداشت. متغیر تکنولوژی اطلاعات تنها متغیر تاثیر گذار بر ترکیب متغیرهای خلق دانش بود. در این بین خلق دانش دارای رابطه ای مثبت با نوآوری سازمانی داشت که رابطه مثبت با عملکرد سازمانی را نشان می‌داد.

جدول۲-۳- خلاصه مطالعات داخلی و خارجی انجام شده

ردیف
موضوع
محقق- سال
نتایج
۱
مدیریت دانش در سازمان‌های دولتی وغیر دولتی
ابراهیمی -۱۳۹۲
‌به این نتیجه رسیده است که در عصر اطلاعات، برای حضور مستمر و پایدار سازمان ها در دنیای تجارت و رقابت حضور مستمر وپایدار باید حول محور علم و دانش فعالیت کنند.
۲
رابطه بین مدیریت دانش ونوآوری سازمانی دریک شرکت بیمه
طالقانی و همکاران-۱۳۹۰
نتایج ضریب همبستگی رتبه ای اسپیرمن نشان داد که شاخص های خلق دانش، حفظ دانش، انتقال دانش و کاربرد دانش با نوآوری سازمانی رابطه معنی داری دارند.
۳
بررسی رابطه میان مدیریت دانش ونوآوری سازمانی در منابع انسانی شرکت ملی پخش فرآورده هی نفتی
ودادی وعبدالعلیان-۱۳۹۰
یافته های تحقیق نشان می‌دهد که بین مدیریت دانش و ابعاد سخت و نرم آن و نوآوری سازمانی رابطه مثبت وجود دارد. مدیریت دانش با ابعاد سه گانه نوآوری سازمانی نیز رابطه مثبت دارد.
۴
نقش مدیریت دانش در کسب نوآوری رویکرد یکپارچه
اکرم و همکاران-۲۰۱۱
نتایج تحقیق نشان داده است که اجزای مختلف مدیریت دانش همچون فعالیت های دانش محور، انواع دانش، انتقال دانش و فناوری اثر مثبت و معنی داری بر نوآوری از طریق تبدیل دانش به دارایی های سازمان دارد.
۵
چشم انداز مدیریت دانش، یادگیری سازمانی و نوآوری سازمانی
لئوو وو-۲۰۱۰
نتایج این تحقیق نشان می‌دهد که یادگیری سازمانی متغیر واسطه میان مدیریت دانش و نوآوری سازمانی می‌باشد.

از این رو در یک سیستم، مدیریت دانش یک متغیر ورودی کلیدی ، یادگیری سازمانی فرایند کلیدی و نوآوری سازمانی متغیر خروجی کلیدی است.

۶
حاکمیت مدیریت دانش وتاثیر دانش
اسچرودرو پائولین-۲۰۰۷
نتایج پژوهش بیانگر اهمیت ساختار متمرکز مدیریت دانش برای خلق هم افزایی میان جنبه‌های مختلف مدیریت دانش بوده است.وتحقیق اهمیت رهبری، اتباطات و همکاری را در ارتقاء مدیریت دانش آشکار نموده است.

فصـل سوم

روش اجرای تحقیـق

۳-۱- مقدمه

تحقیق به عنوان یک جست و جو یا بررسی سازمان یافته، منظم و متّکی به داده ها، به صورت ‌نقادانه و علمی در زمینه یک مشکل ویژه تعریف می شود که با هدف پاسخ یابی یا راه حل یابی مسئله ای ویژه یا مسایلی مهم صورت می‌گیرد (سکاران، ۱۳۸۱). انتخاب یک روش تحقیقی مناسب، محقق را تا حد زیادی در پیشگیری از بروز اشتباهات یاری می‌کند (امامقلی، ۱۳۹۱). در حقیقت تحقیق، اطّلاعاتی را برای مدیران فراهم می‌کند تا بتوانند بر پایه آن تصمیم بگیرند و مسایل را حل کنند (سکاران، ۱۳۸۱).

در این فصل، با هدف دستیابی دقیق تر، آسان تر و سریع تر به اهداف تحقیق و پاسخ به سؤالات تحقیق ، ابتدا توضیحات لازم ‌در مورد روش تحقیق، منابع جمع‌ آوری اطلاعات و چگونگی و نحوه ی گرد آوری ارائه می‌گردد. سپس فرایند تحقیق مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار می‌گیرد. پس از آن نیز با جامعه آماری تحقیق آشنا می‌شویم، نحوه نمونه گیری و تعیین اندازه ی آن از بخش های دیگر این فصل می‌باشد ابزار جمع‌ آوری اطلاعات در این تحقیق، پرسشنامه می‌باشد که در ادامه به چگونگی طراحی آن پرداخته خواهد شد.

۳-۲- روش تحقیق

جان دیویی[۱۵] تحقیق را فرایند جستجوی منظم برای مشخص کردن یک موقعیت می‌داند. ‌بنابرین‏ تحقیق فرآیندی است که از طریق آن می توان درباره ناشناخته ها به جستجو پرداخت و نسبت به آن شناخت لازم را کسب کرد (قادری، ۱۳۹۰). روش تحقیق عبارت است از تلاش کاوشگرانه ای که با آداب خاصّی به طور نظم یافته با هدف کشف مجهولی به منظور گسترش قلمرو معرفتی نوع بشر انجام شده و نتایج حاصل آن مصادیق خارجی داشته باشند (حافظ نیا،۱۳۸۰).

روش تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش، روشی توصیفی است و از نظر نوع، و تحلیل در شاخه همبستگی است. تحقیق از این نظر کاربردی است که نتایج آن برای ‌گروه‌های مختلف برنامه ریزان و مدیران در سازمان تامین اجتماعی قابل استفاده است، چون اثر مدیریت دانش مشتری را در ایجاد نوآوری خدمات ارائه شده توسط سازمان می‌سنجد و سبب آشنایی با نقاط قوت و ضعف در ارائه خدمات خواهد شد و از این جهت توصیفی است، که به فرآیندهای جاری و آثار مشهود در زمان حال توجّه داشته و وضعیت موجود میان متغیرها را شناسایی می کند. همچنین رابطه و میزان همبستگی بین متغیر مدیریت دانش مشتری و نوآوری سازمانی ارزیابی می‌شود در حالی که در آن ها الزاماًً کشف رابطه علت و معلولی مورد نظر نیست.

۳-۳- جامعه آماری تحقیق

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:27:00 ق.ظ ]