کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




  فیدهای XML
 



(۳-۶-۳)
در معادله­ فوق  تانسور اینشتین برای متریک مرز است و  رد تانسوری  است که به­ صورت زیر تعریف می­ شود:

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

(۳-۶-۴)
بنابراین در گرانش گوس- بونه، کنش سطحی کل به صورت زیر خواهد بود:
(۳-۶-۵)
با در نظر گرفتن رابطه­ (۳-۶-۵) به همراه کنش گوس- بونه، در راه رسیدن به معادلات میدان گرانشی، تمامی جملات خوش­رفتار می­گردند.
۳-۷ بردارهای کیلینگ[۲۵] و تقارن­های فضازمان
با در نظر گرفتن یک متریک، در صورتی که بخواهیم کمیت­های پایای متناظر با آن را محاسبه کنیم، می­بایست تقارن­های فضازمان را داشته باشیم. چراکه بر طبق قضیه­ی نواِدر[۲۶]، متناظر با هر تقارن پیوسته یک کمیت پایا وجود دارد. برای مطلع شدن از تقارن­های فضازمان باید بردارهای کیلینگ آن متریک را بدانیم.
با توجه به رابطه­ تبدیلات متریک در هر نقطه داریم:
(۳-۷-۱)
متریک  را تحت تبدیل  از نظر شکل هموردا[۲۷] گویند هرگاه تبدیل یافته  دارای همان تابعیت از متغیرهایش  باشد که متریک اولیه­  نسبت به متغیرهایش  است، به­عبارت دیگر متریک جدید و قدیم باید یک تابعیت از مختصات جدید و قدیم داشته باشند، به­عنوان مثال اگر  تحت دوران نسبت به یک محور ثابت بماند  نیز باید تحت دوران نسبت به همان محور ثابت بماند. یعنی:
(۳-۷-۲)
به کمک روابط فوق می­توان به روابط زیر رسید:
(۳-۷-۳)
به­عبارت دیگر ایزومتری­های فضازمان را می­توان به کمک مبحث تبدیلات استخراج نمود. در حالت کلی کار کردن با روابط فوق پیچیده است؛ لذا برای سادگی از تبدیلات مختصات بی­نهایت کوچک[۲۸] زیر استفاده می­کنیم:
(۳-۷-۴)
با اندکی محاسبه و کمک گرفتن از روابط تبدیلات متریک می­توان به رابطه­ زیر رسید [۲۵و۲۷]:
(۳-۷-۵)
در نظریه­ نسبیت عام چاربردار  که رابطه­ (۲-۵-۷) را برآورده سازد، بردار کیلینگ نامیده می­ شود و همان­طور که ذکر شد، متناظر با هر بردا کیلینگ یک کمیت پایا وجود دارد.
۳-۸ سیاه­چاله چیست؟
به­ دلیل بزرگ بودن ستاره­ها و وجود جرم عظیم در ساختار آن‌ها، میدان جاذبه­ی گرانشی همواره در تلاش برای درهم فروریختن ستاره است. از طرفی هم­جوشی­هائی که در مرکز ستاره­ها انجام می­شوند با مقابله با میدان گرانشی عامل ایجاد ثبات در این میان است و ستاره را از نابودی حفظ می­ کند.
هنگامی که فشار داخلی یک جسم برای مقاومت در برابر نیروی گرانشی خود جسم کافی نباشد رمبش گرانشی[۲۹] رخ می­دهد. به­عبارت دیگر زمانی که در یک ستاره به­ دلیل کم شدن فرایند هم­جوشی، تولید انرژی از طریق سنتزهای هسته­ای قادر به حفظ دما نباشد، حادثه­ی رمبش گرانشی رخ می­دهد.
پس از رمبش گرانشی، بر اثر فشار تبهگنی شکافت هسته­ای (تبدیل هیدروژن به هلیوم یونیزه) متوقف می­گردد و اجزای تشکیل دهنده ستاره فشرده­تر می­ شود و ماده به ماده­ای که به اندازه­ قابل توجهی چگال­تر است، تبدیل می­ شود. حاصل این رویداد یک نوع ستاره­ی فشرده است که نوع آن به جرم ماده­ باقی‌مانده بستگی دارد. اگر جرم آن ۳ الی ۴ برابر جرم خورشید باشد (حد تولمن[۳۰]- اوپنهایمر[۳۱]- وولکوف[۳۲]) حتی فشار تبهگنی نوترون­ها برای متوقف سازی فروپاشی کافی نخواهد بود. پس از این هیچ مکانیزم شناخته شده­ای قدرت کافی برای متوقف سازی فروپاشی را ندارد و جسم در نهایت به ناگزیر به یک سیاه­چاله تبدیل می­ شود.
به­ طور کلی، یک سیاه­چاله ناحیه­ای از فضازمان است که از فروریزش گرانشی جرم­های سنگین به ­وجود خواهد آمد و در نهایت به یک تکینگی در فضازمان منجر می­ شود که به وسیله­ ابرسطح یک­طرفه­ای که افق رویداد نامیده می­ شود از سایر قسمت­ های فضازمان جدا می­ شود ]۴۸[.
در حال حاضر گمان بر این است که تقریباً در مرکز تمام کهکشان­ها سیاه­چاله­های بسیار بزرگی وجود دارند که جرمی میلیون­ها و یا حتی میلیاردها برابر جرم خورشید دارند، همچنین گمان می­رود که نمونه­های بسیاری از سیاه­چاله­های کوچک در کهکشان­ها وجود دارند. تعداد اندکی از این سیاه­چاله­ها در کهکشان ما نیز شناسایی شده ­اند.
۳-۹ خصوصیات هندسی سیاه­چاله
در نسبیت عام، وجود گرانش نشانه­ی انحنای فضازمان است. اجسام پرجرم فضازمان را خمیده­تر می­ کنند به­طوریکه قوانین هندسه­ی تخت دیگر کارایی خود را از دست می­ دهند. در نزدیکی سیاه­چاله این انحنای فضازمان بسیار شدید است و سبب می­ شود سیاه­چاله ویژگی­های عجیب و جالب توجهی داشته باشد.
صفت سیاه در سیاه­چاله به این دلیل است که نور راه یافته به افق رویداد را در خود به دام می­ اندازد و این به معنی نداشتن اطلاعاتی از درون سیاه­چاله است. بر اساس نظریه­ نسبیت عام، در درون افق هر سیاه­چاله یک تکینگی است. در رابطه با سیاه­چاله­های استاتیک تکینگی به­ طور حدی یک نقطه­ی بدون حجم در نظر گرفته می­ شود که تمام جرم در این نقطه متمرکز می­گردد و بنابراین با وضعیت بی­نهایت شدن خمیدگی فضازمان و افزایش چگالی در این نقطه روبه­رو هستیم. تکینگی توسط ناحیه­ی مرزی به­نام افق رویداد پوشانده می­ شود. بر طبق نظریه­ نسبیت عام، ناحیه­ی افق رویداد- که شکل­اش با توجه به تقارن مرزی متریک تعیین می­ شود- دسترسی اطلاعاتی ما را از درون سیاه­چاله ناممکن می­ کند. افق رویداد ابرسطحی است که گذار به سرخ در آنجا بی­نهایت می­ شود و همچنین حرکت نور و ماده از آن تنها در یک جهت و تنها به درون سیاه­چاله ممکن است.
سیاه­چاله­ها انواع مختلفی دارند که ساده­ترین نوع آن‌ها سیاه­چاله‌هایی هستند که تنها جرم دارند و عاری از بار الکتریکی و تکانه زاویه‌ای هستند. این سیاه­چاله‌ها را اغلب با نام سیاه­چاله­های شواتزشیلد می­شناسند. البته جواب­هایی برای معادلات انیشتین که سیاه­چاله‌های کلی­تری را توصیف می‌کنند نیز وجود دارند. مثلاً متریک رایسنر- نورسترم سیاه­چاله‌های باردار ایستا و متریک کر سیاه­چاله‌های چرخان بدون بار الکتریکی را توصیف می‌کنند. کلی­ترین جواب موجود برای سیاه­چاله‌های پایا متریک کر- نیومن است که سیاه­چاله‌هایی را توصیف می‌کند که علاوه بر جرم، بار الکتریکی و نیز تکانه زاویه‌ای دارند. دلیل داشتن تکانه­ی زاویه­ای این است که وقتی ستاره­هایی که دارای تکانه­ی زاویه­ای هستند متلاشی می­شوند بر طبق قانون پایستگی اندازه حرکت زاویه­ای سیاه­چاله­ای که از رمبش گرانشی آن به ­وجود می ­آید نیز دارای اندازه حرکت زاویه­ای است.
۳-۱۰ ترمودینامیک سیاه­چاله­ها
اگر بخواهیم مکانیک کوانتومی را برای گرانش تعمیم دهیم با مشکلات زیادی روبه­رو می­شویم. برای فهم گرانش کوانتومی به سیستمی نیازمندیم که رفتار کلاسیک و کوانتمی را با هم در بر داشته باشد که یکی از این نمونه سیستم­ها، سیاه­چاله­ها هستند. از این رو بررسی ترمودینامیک سیاه­چاله­ها می ­تواند قدمی به سمت فهم گرانش کوانتومی باشد.
به­ طور کلی سیاه­چاله­ها توسط جرم، تکانه­ی زاویه­ای و بار الکتریکی­شان توصیف می­شوند. از نظر کلاسیکی سیاه­چاله­ها جذب­کننده­ های کاملی هستند که هیچ چیزی گسیل نمی­کنند و دمای فیزیکی مطلق­شان صفر است. هاوکینگ با بهره گرفتن از نظریۀ میدان­های کوانتومی نشان داد که سیاه­چاله­ها با یک طیف دمایی کامل تابش می­ کنند ]۴۹[. این تابش امروزه به تابش هاوکینگ موسوم است. در سال ۱۹۷۱ هاوکینگ اثبات کرد که مساحت افق سیاه­چاله­ها نمی­تواند تحت هیچ فرایندی کاهش پیدا کند و به­علاوه نشان داد که وقتی دو سیاه­چاله با هم ادغام می­شوند مساحت سطح سیاه­چاله­ی جدید نمی­تواند کوچک­تر از مجموع مساحت­های اولیه باشد ]۵۰[. سپس بکنشتین از قیاس با قانون دوم ترمودینامیک پیشنهاد کرد که یک آنتروپی وابسته به سطح افق در سیاه­چاله وجود دارد [۱۶و۵۱]. کمی بعد کارتر، باردن و هاوکینگ رابطه­ بین قوانین فیزیکی سیاه­چاله­ها در نظریه­ نسبیت عام و قوانین ترمودینامیک را بطور کامل نشان دادند ] ۱۵[.
۳-۱۰-۱ چهار قانون مکانیک سیاه­چاله­ها
قوانین ترمودینامیک سیاه­چاله­ها عبارتند از:
قانون صفرم:
قانون صفرم مکانیک سیاه­چاله­ها بیان می­ کند، برای یک سیاه­چاله در حال تعادل و پایدار گرانش سطحی[۳۳] که آن­را با  نمایش می­دهیم روی افق رویداد یک سیاه­چاله ثابت می­ماند ]۵۲[. این ثابت ماندن رهنمونی با قانون صفرم ترمودینامیک است؛ بدین معنی که دما در نقاط مختلف یک سیستم ترمودینامیکی که در تعادل گرمایی است، یکسان می­باشد.
قانون اول:
اگر یک سیاه­چاله­ی باردار چرخان از یک حالت پایا با آنتروپی  ، بار  و تکانه­ زاویه­ای  به حالت پایای دیگر (در نزدیکی حالت قبلی) با آنتروپی  ، بار  و تکانه­ زاویه­ای  برود، داریم:
(۳-۱۰-۱)
که در این رابطه  دمای افق رویداد ،  پتانسیل الکتریکی،  سرعت زاویه­ای افق رویداد و  جرم سیاه­چاله است. در صورت چرخان یا باردار نبودن سیاه­چاله، جملات مربوط به این کمیت­ها در رابطه­ (۳-۱۰-۱) صفر خواهند شد.
قانون دوم:
قانون دوم می­گوید، مساحت افق کاهش ناپذیر است. به­عبارت دیگر در هیچ فرایند فیزیکی، مساحت افق رویداد سیاه­چاله نمی­تواند کاهش یابد، یعنی همیشه داریم  .
قانون دوم تعمیم یافته: تعمیم قانون دوم توسط بکنشتاین مطرح شد و او این‌گونه بیان کرد، مجموع آنتروپی بیرون سیاه­چاله و آنتروپی خود سیاه­چاله هرگز کاهش نمی­یابد. تشابه این قانون با قانون دوم ترمودینامیک است، یعنی افزایش همیشگی آنتروپی.
قانون سوم:
گرانش سطحی افق سیاه­چاله نمی­تواند توسط تعداد متناهی فرایند فیزیکی به صفر مطلق برسد.
۳-۱۰-۲ دما
در تلاش برای توسعه محاسبات در تابش خوبه­خودی، هاوکینگ به این حقیقت دست یافت که حتی سیاه­چاله­ی غیرچرخنده هم می ­تواند تابش کند و نشان داد که باید یک دمای غیرصفر به افق سیاه­چاله نسبت داد [۴۹] که از رابطه­ زیر تبعیت می­ کند ]۵۳[:
(۳-۱۰-۲)
بر طبق تعریف، گرانش سطحی عبارت است از شتاب یک ذره­ی در نزدیک افق که توسط ناظری در بی­نهایت فضایی اندازه ­گیری شود.
اگر  یک میدان بردار کیلینگ باشد به­ طوری که روی سطح افق حادثه نول باشد، گرانش سطحی را می­توان از رابطه­ زیر استخراج نمود ]۲۵و۲۷[:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-09-24] [ 12:00:00 ب.ظ ]




سنائی را مُسلّم شد که گوید زٌهد پُر معنی
نداند قیمت نظمش هر آن کو گوش کر دارد

۵-۱-۴ سوز و شوق مَلَکی بردلت آسان نشود

در این ابیات زیبای عرفانی سنائی بیان می دارد . تا چندان سوز در تو پیدا نشود که جگر تو از راه چشم به صورت اشک درآید و آن اشک به مانند طوفان شود ، تو در عالم پندار گرفتاری ، آن هم پنداری که از فرط عظمت ، هیچ دریائی گنجایش زورق آن پندار را ندارد .
این قصیده ی کوتاه که در بلخ سروده شده است ، بیشتر مایه ی عرفانی خالص دارد و آموزش هایی است در حوزه ی سلوک عرفانی .
سوز و شوق مَلَکی بردلت آسان نشود
تا بد و نیک جهان پیش تو یکسان نشود
هیچ دریا نکشد زورق پندار ترا
تا دو چشمت ، ز جگرمایه ، چو طوفان نشود
سنائی در این بیت عرفانی بیان می دارد . تا آن گاه که کوه و بیابان در نظرت به مانند چمن درنیاید ( یعنی همه چیز را زیبا ببینی ) به کمال هنوز وارد قلمروِ تماشای عشق نشده ای .
در تماشای ره عشق نیابی تو درست
تا ز نهمت چُمنت کوه و بیابان نشود
در این بیت عرفانی استوار و پر جذبه عرفانی سنائی به خود خطاب می کند سنائی تا تو جانت را قربانی نکنی به جایگاه قرب الهی نمی رسی و این بیت یادآور قربانی کردن اسماعیل ،که ابراهیم برای قرب و رضای خداوند می خواست انجام دهد .

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

ای سنائی نزنی چنگ تو در پرده ی قُرب
تا به شمشیرِ بلا جان تو قُربان نشود
سنائی در این ابیات عرفانی و دینی بیان می دارد و مرد ( مرد واقعی ، مرد مرد ) که در این عالم ، عالم عرفان قدم بر می دارد .و از ذوق و شوق عرفان و مست و غرق آن وادی شود و حتّی اگر جانش را غذای دوزخ کند برای او اهمیّتی نداشته باشد . در قضا و قدر روزگار جان خود را سپر کند و پنهان نشود .
مرد باید که درین راه چو زد گامی چند
بسته ای گردد چونان که پشیمان نشود
سوز این حرف ، چنانش کند از شوق ، که گر
غرق قُلزمُ شود آن سوز بنقصان نشود
مستِ آن راه چنان گردد کز سینه ش اگر
غَذِیِ دوزخ سازی که پریشان نشود
چون ز میدانِ قضا تیر بلا گشت روان
جان سپر سازد مردانه و پنهان نشود
سنائی با خداوند به حالت مناجات گونه می گوید . ای خدایی که در بازار عرفانی جان ها در ترازوی عدل تو به نرخ بهشت می خرند و به ارزانی نمی خرید و انسان را به والایی می رسانی و جز از طریق عطای تو ، آز را توانگری و بی نیازی حاصل نمی شود . و جز از رهگذر یاد تو ، کبر را مسلمانی حاصل نمی شود .
ای خدائی که به بازار عزیزانِ دَرَت
نرخ جانها بجز از کّفِ تو ارزان نشود
آز، بی بخش تو ، حقّا که توانگر نشود
کِبر بی ، یادِ تو والله که مسلمان نشود

۶-۱-۴ ای خداوندان مال ! الاعتبار الاعتبار!

در این ابیات حکمی سنائی با تحکم و استواری می گوید : ای صاحبّان ثروت و مال عبرت بگیرید و ای کسانی که خدا را به زبان و قول می خوانید بی آنکه هنوز قلب داشته باشید از این کار ، دست کشیده و توّجه کنید و از محضر خداوند عذر خواهی کنید .
اگر از دیوان سنائی چند قصیده را بعنوان نمایند های اصلی شعر او، بویژه در حوزه قصیده سرایی ، انتخاب کنیم بی گمان این قصیده یکی از آن قصاید است .زیرا هم به لحاظ استواری سبک وصورت و هم به لحاظ تنوع اندیشه و مضامین و ابیات بلندی که هر کدام می تواند حکم ضرب المثلی و حکمتی را داشته باشد ، این قصیده شاهکاری است بی مانند در طول تاریخ زبان فارسی ، با آن همه قصاید ممتاز و برجسته ای که استادان بزرگ مانند فرخی ، منوچهری ، ناصر خسرو ، خاقانی ، انوری و مسعود سعد تا ملک الشعرای بهار سروده اند ، این قصیده ، یکی از نوادر قصاید است که هم جنبه ی اجتماعی و سیاسی آن بسیار قوی و غنی است و هم به لحاظ آموزش های اخلاقی و میدان فکر ، بسیار متنوع است .دراین قصیده سنائی تازیانه ی انتقاد خویش را ، چنان بی پروا و سخت فرود می آورد که هیچ کس از آن نمی تواند جان سالم بدر برد . ظلم ستیزانه ترین قصیده ی زبان فارسی است با روحیّه ای بسیار قوی و امیدوار که بعضی ابیات آن ، محرومان همه ی قرون و اعصار تاریخ ما را در ظلمت استبداد قرون وسطائی عصر تاتار و تیمور و دوره های بعد ، همچنان زنده و امیدوار نگه داشته است . به دشواری می توان در تاریخ شعر فارسی ، اثری یافت که دلیرانه ترازین قصیده رویاروی مظالم حکام عصر ایستادگی کرده باشد . در مجموع این قصیده مروری است بر کل اندیشه های اجتماعی ، سیاسی ، مذهبی ، عرفانی و اخلاقی سنائی و می توان آن را جوهر هنر سنائی دانست .
ای خداوندان مال ! الاعتبار الاعتبار!
ای خدا خوانان قال ! الاعتذار الاعتذار !
پیش از آن کاین جان عذرآور فرو میرد ز نطق ،
پیش از آن کاین چشم عبرت بین فرو ماند ز کار ،
سنائی در این بیت اجتماعی ، تأکید دارد پیش از آنکه از نطق بازمانید و پیش از آنکه بصر و بصیرت خویش را از دست دهید پند بگیرید ای کسانی که قلبتان سیاه شده است و موی سپید بر بنا گوش تان رسته است . و پیر شده اید و فرصتی دیگر برایتان باقی نمانده است . عبرت بگیرید .
پند گیرید ای سیاهیتان گرفته جای پند !
عذر آرید ای سپیدیتان دمیده بر عذار ،
ای ضعیفان ! از سپیدی مویتان زان شد چو شیر
وی ظریفان ! از سیاهی ، روزتان زان شد چو قار
در این ابیات پهنای اخلاقی و حکمی سنائی بیان می دارد در روز رستاخیز که پرده حجاب را از روی چشم و دلت کنار رفت و حقیقت واقعی را دیدی و پنبه ها از گوشت بیرون کشیده شد . تازه خواهی فهمید که آن سرای که در آن شادمانه با غرور می زیستی . پوچ و فریبنده بود . و آن سرای گریز را که در آن پایسته و برقرار نشسته بودی عاریتی و زودگذر بود .
پرده تان از پیش دل برداشت صبح رستخیز
پنبه تان از گوش بیرون کرد گشت روزگار
تا کی از دارالغروری ساختن دارالسرور؟
تا کی از دارالفراری ساختن دارالقرار؟
تا کی می خواهی در این خانه فریب ، چشمتان نگران و منتظر بخشش دیگران باشد و دستتان به انتظار دریافت چیزی مانند پنجه ی چنار بازمانده است .
در فریب آباد گیتی چند باید داشت حرص
چشمتان چون چشم نرگس دست چون دستِ چنار
در اصطلاح فلاسفه و متکلمین در طول تاریخ تمدن اسلامی معانی و مفاهیم بسیار یافته به حدی که استقضای تمام معانی و کاربردهای آن می تواند موضوع یک کتاب مستقل قرار گیرد، و شاید جامع ترین وصف آن همان باشد که مرحوم حکیم سبزواری گفته است : « النفس فی وحد ته کل القوی » ( شرح منظومه ۳۰۹ ) در این شعر سنائی و در غالب کاربردهای عرفا منظور عاملی است که کشش های انسان به طرف لذّات و خوشی های جسمانی نتیجه ی آن است . تقریباً نزدیک به مفهوم قرآنیِ نفس امارهء سبوء ( قرآن ۵۳/۱۲ ) این عامل را صوفیه نفس می خوانند و معتقدند که سرکوب آن ، آغاز همه فتوحاتِ روحانی و فیوضات الاهی است.
عقل در اشعار بیشتر جنبه ادراکی آن مورد نظر است و به همین دلیل بعضی از حکما نفس و ذهن را یکی دانسته اند با این تفاوت که به اعتبار جنبه ی ادراکی ، عقل نامیده می شود و به اعتبار تصّرفاتی که انجام می دهند نفس خوانده می شود .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:00:00 ب.ظ ]




،مترجم صفوی ،۱۳۶۵ ،ص ۳۳ )
ب : دانش ۱: دانش یا معلومات ، شامل مطالب و اطلاعاتی است که یادگرفته سده است و یادآوری و شناخت آنها مورد نظر است . ( نوروزی و همکاران ، ۱۳۷۷ ، ص ۵۲ )
پ : درک و فهم ( فهمیدن )۲: درک مطالب یا توانایی فهم مطالب که فرد در می یابد هدف اصلی مطلب مورد نظر چیست بدون اینکه نیاز داشته باشد آن مطلب را با مطالب دیگر ارتباط دهد یا موارد استفاده کامل آن را بداند.(سیف ، ۱۳۶۸ ، ص ۱۰۱ )
ج : کاربرد۳ :توانایی استفاده از آموخته ها در موقعیت های جدیدو واقعی مانند کاربرد قواعد ،مفاهیم ، اصول ،قوانین و نظریه درموقعیت های جدید.( گرونلند ، مترجم صفوی ،۱۳۶۵ ،ص ۳۴ )
چ : تجزیه و تحلیل۴ : توانایی تقسیم و تجزیه یک مطلب یا موضوع درسی به اجزا یا عناصر تشکیل دهنده آن. (بلوم، مترجم سیف ،۱۳۶۸ ،ص ۲۲۱ )
د: ترکیب۵ :پهلوی هم گذاشتن عناصر و اجزا برای ایجاد یک کل یکپارچه و تولید طرح یا ساختی که قبلا به شکل فعلی وجود نداشته است .( سیف ،۱۳۸۲ ،ص ۱۴۱ )

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

knowledge 2- comperhention -1
۴- analysis application -3 synthesis 5-
و :ارزشیابی۱ :داوری درباره ارزش مطالب و موضوعات برای مقاصد معین .( سیف ،۱۳۸۲ ،ص ۱۴۱ )
۱-۶-۲ تعاریف عملیاتی متغیرها
الف)- تکنیک ویلیام رومی در دو بعد متن و تصویر.
- برای تجزیه و تحلیل متن هر یک از جملات ،از سه روش فعال،غیرفعال و بی اثر که شامل مقوله های زیر می باشد،استفاده گردیده است :
۱- متون غیر فعال شامل چهار مقوله به شرح زیر است
۱- مقوله ی a :
بیان حقایق شامل آن دسته از واقعیات علمی است که به صورت فرمایشی به دانش آموزان عرضه می شود.
۲- مقوله ی b :
بیان نتایج یا اصول کلی ،شامل جملاتی که بیانگر نتایج یا اصول کلی در رابطه با موضوعات و مفروضات مختلف که به وسیله مولف کتاب بیان شده است .
۳- مقوله ی c :
تعاریف ،عبارت است ازجملاتی که به تعریف پدیده یامفهومی خاص می پردازندوبه فکرکردن نیازندراد.
evoluation -1
۴- مقوله d :
سوآل هایی که درمتن مطرح شده، وپاسخ آنها بلافاصله به وسیله مولف کتاب داده شده است.
۲- متون فعال شامل ۴ مقوله به شرح ذیل است:
۱- مقوله ی e:
سوآل هایی که درمتن مطرح شده وپاسخ به آنها مستلزم این است که دانش آموزاطلاعات ومفروضات داده شده را تجزیه و تحلیل کند.
۲- مقوله ی f:
ازدانش آموزخواسته می شود که نتایجی را که خوداوبدست آورده است تجزیه و تحلیل کند.
۳- مقوله ی g:
ازدانش آموزخواسته می شود که آزمایشی راانجام دهد وسپس نتایج آن را تجزیه وتحلیل کند، یا مسایل مطرح شده را حل کند.
۴- مقوله ی h:
سوآل هایی که به منظورجلب توجه وبرانگیختن حس کنجکاوی دانش آموز مطرح شده وپاسخ آنها توسط مولف کتاب داده نشده است.
۳- متون بی اثر( خنثی) شامل دومقوله به شرح زیراست:
۱- مقوله I:
جملاتی که خواننده راراهنمایی می کند، مراحل یک آزمایش راملاحظه نماید، یابه یک شکل نگاه کند.
۲- مقوله j:
جملاتی که درهیچ یک ازمقوله های فوق نمی گنجد.
- برای تجزیه و تحلیل تصویر ،از سه روش فعال،غیرفعال و بی اثر که شامل مقوله های زیر می باشد،استفاده گردیده است:
۱- مقوله ی a:( روش غیر فعال )
معرف اشکال و تصاویری هستند که فقط به بیان حقایق خاصی می پردازند و به توضیح یک موضوع به کاررفته است. دانش آموزرا به اندیشیدن و تفکروادارنمی کند.
۲- مقوله ی b:( روش فعال )
تصاویری که ازدانش آموزمی خواهد تا با استفاده ازمفروضات داده شده فعالیت یا آزمایش خاصی راانجام دهد.
۳- مقوله ی c:( روش بی اثر )
تصاویری که روش جمع آوری وسایل لازم برای آزمایش راتشریح می کند.
۴- مقوله ی d:( روش بی اثر )
تصاویرواشکالی که درهیچ یک ازمقوله های فوق نمی گنجد. هرکادرتصویربه عنوان یک واحد درتحلیل منظورشده است.
طریقه محاسبه ضریب درگیری در تکنیک ویلیام رومی در بعد متن وتصویر بدین صورت می باشد: تقسیم مقوله های ارائه فعال بر مقوله های ارائه غیرفعال.
ب )- پرسشنامه هدفهای رفتاری در سطوح حیطه شناختی بلوم که شامل دانش- درک و فهم- کاربرد- تجزیه و تحلیل –ترکیب و ارزشیابی می باشد .
۲-۱ مقدمه :فصل دوم با عنوان ادبیات پژوهش شامل دو بخش است .ابتدا مواضع نظریه پردازان در رابطه با موضوع پژوهش و مطالبی در این زمینه مورد بررسی قرار گرفته ،و سپس پیشینه مطالعاتی در دو محور تحقیقات انجام شده در داخل و خارج ایران در حوزه تحلیل محتوا بر اساس تکنیک ویلیام رومی و هدفهای شناختی بلوم مورد بررسی قرار می گیرد. در آخر نیز نقد و بررسی تحقیقات انجام شده صورت می گیرد .
۲-۲-مواضع نظریه پردازان در مورد تحلیل محتوا

    1. برلسون و لازارسفلد (۱۹۴۸ )در ابتدا تحلیل محتوا را فنی برای توصیف پیامهای ارتباطی می شناختند ولی به مرور و باگسترش تحقیقات در این زمینه تعاریف جامعتری نیز ارائه دادند :
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:59:00 ق.ظ ]




نوآوری یعنی به اجرا گذاشتن یا تولید محصولات و خدمات جدید یا قبول روش های نو به صورت اقتصادی. نوآوری با طرح و برنامه است. جهت گیری آن در راستای ایجاد فایده و منفعت اجتماعی است. بدین ترتیب یک شرکت نسبت به احتیاجات و شرایط جدید محیطی انطباق پذیر می گردد. تقلید هم یک نوع تغییر به شمار می آید نوآوری به معنای ایجاد، قبول و اجرای ایده ها و فرآیندها و محصولات یا خدمات جدید است. بنابراین نوآوری، استعداد و توانایی تغییر یا انطباق را به وجود می آورد. نوآوری، فرایند اخذ ایده خلاق و تبدیل آن به محصولات، خدمات و روش های جدید عملیات است. خلاقیت پیدایی و تولد یک اندیشه و فکر نو است. در حالی که نوآوری عملی ساختن آن اندیشه و فکر است. (خی خیلیون ، ۱۳۸۱)

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

اگر چه واژه خلاقیت با نوآوری به طور مترادف استفاده می شود اما غالب محققان معتقدند که دو اصطلاح نوآوری و خلاقیت باید به طور جداگانه مدنظر قرار گیرند، چرا که دارای معانی و تعاریف جداگانه ای مخصوصاً در سازمان ها هستند. . خلاقیت اشاره به آوردن چیزی جدید به مرحله وجود، دارد. در حالی که نوآوری دلالت بر آوردن چیزی جدید به مرحله استفاده ، دارد. ماهیت خلاقیت یا اختراع از نوآوری را به وسیله این معادله می توان تفکیک گردد: انتفاع + اختراع + مفهوم = نوآوری
در معادله نوآوری فوق، “مفهوم” اشاره بر ایده ای است که با توجه به چارچوب مرجعی آن فرد، بخش یا گروه، سازمان و یا یک دانش انباشته شده جدید است. کلمه “اختراع” اشاره به هر ایده ای جدید است که به حقیقت رسیده باشد. کلمه “انتفاع” بر به دست آوردن حداکثر استفاده از یک اختراع دلالت دارد. همچنین با توجه به این که تلاشهای خلاق بایستی منجر به نتایج خلاق شود، پس نوآوری، خلاقیت عینیت یافته می باشد. (تولایی و همکاران، ۱۳۸۷)
خلاقیت یعنی استفاده از اندیشه های قبلی و تولید اندیشه های جدید. در نوآوری از اندیشه های تولید شده استفاده می شود در ریشه هر نوآوری یک فکر خلاق پنهان است. آلرشت خلاقیت و نوآوری و وجه تمایز آنها را به این صورت مطرح کرده است که خلاقیت یک فعالیت ذهنی و عقلانی برای به وجود آوردن ایده جدید و بدیع است؛ حال اینکه نوآوری تبدیل خلاقیت به عمل یا نتیجه است. او نوآوری را عملیات و مراحل مورد نیاز برای نتیجه گیری یک فکر بکر و واقعیت جدید می داند. از این زاویه شخص خلاقی ممکن است نوآور نباشد یعنی می تواند دارای ایده های جدید و نو باشد، ولی توانایی عرضه و یا فروش آنها را نداشته باشد. بنابراین فرد نوآور، غالباً خلاق است ولی همه افراد خلاق لزوماً نوآور نیستند (خی خیلیون ، ۱۳۸۱).
خلاقیت نقطه آغاز نورآوری موفق است. بنابراین، نیاز به پرورش و توسعه دارد. نویسنده ای اعتقاد دارد خلاقیت به طور معمول به توانایی و قدرت پرورش افکار نو مربوط می شود، در حالی که نوآوری به معنای استفاده از این افکار است. نوآوری فرایند دریافت فکر خلّاق و تبدیل آن به محصول، خدمت یا شیوه ای نو برای انجام دادن کارهاست. . در واقع؛ نوآوری، بهره برداری موفقیت آمیز از ایده های نو است. (محبوبی ، توره ، ۱۳۸۷)
خلاقیت بیشتر یک فعالیت ذهنی و فکری است؛ اما نوآوری بیشتر جنبه عملی دارد؛ در حقیقت محصول نهایی خلاقیت است. نوآوری در خط مشی ها، فرآیندها و فنون نیز مانند فعالیت ها و رفتارهای افراد اتفاق می افتد. نوآوری مهارتی است که با بسیاری همکاری های دیگر همراه است. وات من می گوید: اگر بخواهید نوآور باشید بایستی تا حدودی باز برخورد کنید سعی کنید اشتباهاتی مرتکب شوید! اگر افراد شکست نخورند چیزی هم یاد نمی گیرندخلاقیت و نوآوری آن چنان بهم عجین شده اند که شاید به دست دادن تعریف مستقلی از هر کدام دشوار باشد، اما برای روشن شدن ذهن می توان آنها را به گونه ای مجزا هم تعریف نمود.
خلاقیت پیدایی و تولید یک اندیشه و فکر نو است، در حالی که نوآوری عملی ساختن آن اندیشه و فکر است. به عبارت دیگر خلاقیت اشاره به قدرت ایجاد اندیشه های نو دارد و نوآوری به معنای کاربردی ساختن آن افکار نو و تازه است. اگرچه در عمل می توان این دو را از هم متمایز ساخت، ولی در یک تصور می توان گفت خلاقیت بستر رشد و پویش نوآوری هاست. از خلاقیت تا نوآوری غالباً راهی طولانی در پیش است. تا اندیشه ای نو به صورت محصول جدید درآید، زمانی طولانی می گذرد. گاهی ایده و اندیشه ای نو از ذهن فرد می تراود و سال های بعد آن اندیشه نو به وسیله فرد دیگری به صورت نوآوری در محصول یا خدمات تجلی پیدا می کند
تغییر سازمانی با اتخاذ یک فکر یا رفتار جدید به وسیله سازمان مشخص می شود؛ اما نوآوری سازمان، اتخاذ ایده رفتاریست که برای نوع شرایط، سازمان، بازار یا محیط کلی سازمان جدید است. اولین سازمانی که این ایده را معرفی می کند نوآور است؛ سازمانی که کپی می کند یک تغییر را اتخاذ کرده است. تغییر ایجاد هر چیزی است که با گذشته تفاوت داشته باشد؛ اما نوآوری اتخاذ ایده هایی است که برای سازمان جدید است. بنابراین تمام نوآوری ها منعکس کننده یک تغییرند اما تمام تغییرها نوآوری نیستند. اختراع یعنی در یک زمان نا بهنگام با قدرت اندیشه و تحقیق، کشف یک چیز ناشناخته که تا آن زمان ناشناخته مانده است. اختراع یک شرط ضروری برای نوآوری است. (خی خیلیون ، ۱۳۸۱)
در مورد نوآوری و تغییر نی‍ز، تفاوت هایی وجود دارد . تغییر ایجاد هر چیزی است که با گذشته تفاوت داشته باشد. اما نوآوری ایجاد ایده هایی است که برای سازمان جدید است. از این رو، تمام نوآوری ها می توانند منعکس کننده یک تغییر باشند. در حالی که تمام تغییرها، نوآوری نیستند. تغییر نتیجه ای از فرایند خلاقیت و نوآوری است؛ مانند تغییر یک تناوب در سیاست و ساختار سازمانی یا طرز تلقی افراد به منظور بهبود عملکرد. خلاقیت می تواند در نوآوری به کار برده شود؛ زمانی که یک ایده ی جدید (قرض گرفته شده یا اصلی) در موقعیتی مورد استفاده قرار گیرد که قبلاً به کار برده نشده است. نوآوری ممکن است خلاقیتی باشد که توسط یک عمل مدیریت دنبال شده و اثر اقتصادی به همراه داشته باشد. افراد خلاق و نوآور ممکن است با یکدیگر تفاوت هایی داشته باشند. (تولایی، ۱۳۸۷). در این راستا، ماکس وبر و دستیارانش ارتباط میان خلاقیت، نوآوری و تغییر را به صورت شکل شماره یک ترسیم کردند:
نوآوری
خلاقیت
تغییر سازمانی
شکل شماره ( ۲-۱) : رابطه خلاقیت، نوآوری و تغییر
تولایی (۱۳۸۷)
بر اساس این تعاریف، خلاقیت لازمه نوآوری است و تحقق نوجویی وابسته به خلاقیت می باشد. اگر چه در عمل نمی توان این دو را از هم متمایز ساخت ولی می توان تصور کرد که خلاقیت بستر رشد و پیدایی نوآوری هاست. خلاقیت پیدایش و تولید یک اندیشه و فکر نو است. در حالی که نوآوری عملی ساختن آن اندیشه و فکر است. از خلاقیت تا نوآوری غالباً راهی طولانی در پیش است و تا اندیشه ای نو به صورت محصولی یا خدمتی جدید درآید زمانی طولانی میگذرد و تلاش ها و کوشش های بسیار به عمل می آید. گاهی ایده و اندیشه ای نو از ذهن فرد می تراود و در سال های بعد آن اندیشه نو به وسیله فرد دیگری به صورت نوآوری در محصول یا خدمت متجلی می گردد. خلاقیت اشاره به قدرت ایجاد اندیشه های نو دارد و نوآوری به معنای کاربردی ساختن آن افکار نو و تازه است. به طور خلاصه با در نظر گرفتن نظریات فوق می توان چنین نتیجه گرفت که خلاقیت اشاره به آوردن چیزی جدید به مرحله وجود داشته و یا به عبارتی به معنای دلالت بر پیدا کردن چیزهای جدید است؛ هر چند که ممکن است به مرحله استفاده در نیاید. نوآوری به عنوان هر ایده جدیدی است که در برگیرنده توسعه یک محصول، خدمات یا فرایند می گردد که ممکن است نسبت به یک بخش، سازمان، یک صنعت یا ملت باشد. این نوآوری ها به تغییر و انطباق بهتر سازمان با ایده های جدید منجر می شود. (تولایی و همکاران ، ۱۳۸۷)
همانطور که ملاحظه می گردد در این تعریف ها خلاقیت ، نوآوری، تغییر و انطباق در خیلی موارد معادل هم گرفته شده و برخی هم خلاقیت و نوآوری را فراتر از تغییر و انطباق می دانند. با توجه به این تعریف ها، خلاقیت ایجاد یک ایده یا مفهوم جدید از طریق بکارگیری توانایی های ذهنی و علت و سبب نوآوری است. بدون خلاقیت، نوآوری صورت نمی گیرد. نوآوری ایجاد و توسعه محصول، خدمات یا فرایند جدید است که حاصل ایده های جدید است. این نوآوری برای صنعت، بازار و محیط کلی مربوط، جدید است و به تغییر و انطباق بهتر با شرایط محیطی منجر می شود. برداشت افراد از مفاهیم خلاقیت، نوآوری و تغییر متفاوت است؛ حتی این مفاهیم در حوزه های علمی مختلف هم دارای تعابیر مختلفی هستند؛ مثلاً روانشناسان معتقدند که آفرینشگری فقط نوع خاصی از رهیابی است؛ علامت مشخصه آن ویژگی هایی مانند ابداع، پایداری و قدرت فزاینده ای در فرمول بندی و تنظیم مسأله است.
۲-۲-۱-۲-تعاریف نوآوری
یکی از مشکلات اساسی در مدیریت نوآوری، عدم وجود تعریفی واحد در بین محققان، سیاست گذاران و مجریان می باشد. هر چند اکثر تعاریف با یکدیگر سازگار می باشند، اما اشاره به این نکته ضروری است که چگونگی تعریف نوآوری در نتایج تحقیقات مرتبط با آن بسیار تأثیر گذار است. به اعتقاد برخی محققان نوآوری را می توان مجموعه ای از عملیات فنی ، صنعتی و تجاری معرفی نمود. مارکوس نیز نوآوری را به عنوان معرفی یک واحد تغییر تکنولوژیکی دانسته که منظور خود را از تغییر تکنولوزیکی به نقل از شوچیتی یک محصول خدمت و یا استفاده از فرایندی جدید معرفی کرده است. نوآوری یک فرایند است که در این فرایند ابتدا فرد اجازه می دهد تصورش ( تصوری که به قول انشتین از دانش مهمتر است ) به آسمانها صعود کند ، سپس آن را به زمین می آورد و مهندسی می کند ( مهندسی ایده ) تا تبدیل به ایده گردد . سپس ایده ها را از طریق مدیریت ایده به ایده های عملی ، مفید و مناسب تبدیل می کند . (خلاقیت ) ؛ به دنبال آن ایده ها را به کالا ، خدمات و فرایند تبدیل می نماید و نهایتا با تجاری کردن محصولات ، خدمات و فرایند های جدید یا توسعه یافته در بازار ، فرایند نوآوری خاتمه می یابد . (نصیری واحد و احمدی ، ۱۳۸۸) نوآوری به معنای تسلط بر فناوری که به معنای به کارگیری دستاورد های علمی و پژوهشی بشر در تولید کالاها و ارائه خدمات است . (حلیمی، ۱۳۸۷)
نوآوری تجاری کردن هر نوع اختراع، قرار دادن موضوع تولید و بازاریابی برای آن است. هر اختراعی را چه به لحاظ هزینه ها و چه به لحاظ ریسک ها نمی توان با تجاری کردن به صورت یک نوآوری در آورد نوآوری یک تغییر بدیعی است؛ چون برای اولین بار در چنین ماهیتی تغییر تحقق می یابد. نوآوری یعنی به اجرا گذاشتن یا تولید محصولات و خدمات جدید یا قبول روش های نو به صورت اقتصادی. نوآوری با طرح و برنامه است. جهت گیری آن در راستای ایجاد فایده و منفعت اجتماعی است. بدین ترتیب یک شرکت نسبت به احتیاجات و شرایط جدید محیطی انطباق پذیر می گردد. تقلید هم یک نوع تغییر به شمار می آید نوآوری به معنای ایجاد، قبول و اجرای ایده ها و فرآیندها و محصولات یا خدمات جدید است. بنابراین نوآوری، استعداد و توانایی تغییر یا انطباق را به وجود می آورد. (خی خیلیون ، ۱۳۸۱)هانس ون جنکل (۱۳۷۶) دانشگاه سال ۲۰۵۰ را دانشگاهی نوآور میداند . او میگوید :این تعریفی است که ما از دانشگاه در سال ۲۰۵۰ ارائه می دهیم: تشکیلات و چهارچوبی که خلاقیت و نوآوری را به حداکثر توان بالقوه خود می رساند؛ گر چه ممکن است این دانشگاه بسیار متفاوت از دانشگاهی باشد که ما امروزه می شناسیم.
به طور کلی تعریف نوآوری یکی از موارد زیر را شامل می شود :
نوآوری در خروجی ها : نوآوری در محصولات ، خدمات و امور توزیع محصولات و خدمات.
نوآوری در ورودی ها : نوآوری در مواد مصرفی مورد استفاده ، نوآوری در منابع و شیوه‌های تامین آنها
نوآوری در فرایند ها : نوآوری در فرایند های تکنولوژیک ، نوآوری در مهارت ها و رویه های انجام امور به عنوان مثال اگر نوآوری را در زمینه تولید محصولات و خدمات مورد بررسی قرار دهیم تعریف نوآوری بایستی یکی از ابعاد زیر را مورد توجه قرار دهد :
کیفیت محصول : قابلیت محصول برای براورده ساختن نیازهای مشتریان .
هزینه محصول : این بعد در ارتباط با هزینه تولید محصول می باشد که می تواند برای تولید کننده اش مزیت رقابتی ایجاد کند.
زمان تولید محصول : مربوط به مقدار زمانی است که صرف طراحی ، توسعه و ایجاد محصول جدید می گردد. (تولایی و علیرضایی، ۱۳۸۷)
۲-۲-۱-۳- تاریخچه نوآوری
نوآوری قدمتی به تاریخ زندگانی بشر دارد به نظر می رسد تمایل ذاتی به کنجکاوی در مورد روش های جدید انجام کارها و استفاده از روش های بهتر در عمل همواره در انسان وجود داشته است. بدون نوآوری جهانی که در آن زندگی می کنیم بسیار متفاوت بود. نوآوری از کلمه لاتین “Innovate“ به معنای ” ساختن یک چیز جدید” استخراج شده است. شوچیتی [۵۴] اولین کسی بود که نوآوری را در قالب مفهوم علمی مطرح کرد. در واقع وی در پی شناخت عوامل مؤثر بر رشد اقتصادی کشورها بود که در این راستا به نقش و اهمیت حیاتی نوآوری در رشد کشورها پی برد. بر اساس نظریه وی، نوآوری به یکی از اشکال زیر ظاهر می شود:
معرفی و تجاری کردن محصول یا خدمت جدید یا بهبود اساسی در کاربرد محصولات و خدمات موجود
معرفی فرایند تولید جدید یا بهبود اساسی در فرایندهای کاری موجود
گشودن درهای بازار جدید
توسعه منابع جدید تأمین کننده مانند مواد اولیه، تجهیزات و دیگر ورودی ها
ایجاد تغییرات اساسی در ساختارهای صنعتی و سازمانی(احمدی و همکاران ، ۱۳۸۸)
در یک دوره طولانی مرکز جهانی نوآوری در انگلستان مستقر بود و در اواسط قرن نوزدهم، سطح بهره وری و درآمد انگلستان، ۵۰ درصد بالاتر از سایر کشورها قرار داشت در ابتدای قرن بیستم، مرکز نوآوری، دست کم در فناوری های روز شیمیایی و الکترویکی – به آلمان منتقل شد. اکنون مدتی طولانی است که مرکز نوآوری جهانی در ایالات متحده آمریکا مستقر است و می دانیم آن کشور در بیشتر سالهای قرن بیستم، بیشترین بهره وری و استانداردهای زندگی را در سطح جهان به خود اختصاص داده است. در دهه ۱۹۶۰ مطالعات نواوری به عنوان یک زمینه تحقیقاتی مستقل ظهور کرد. ولی خارج از رشته های موجود و دانشگاههای معتبر قرار گرفته بود. یکی از مقاطع مهم شکل گیری واحد تحقیقات سیاست علوم در دانشگاه ساسکس در سال ۱۹۶۵ بود. نام مرکز، تمایل به توسعه مطالعات نوآوری با عناوین دیگری که در آن زمان قابل قبول تر بودند نظیر (مطالعات علوم) یا (مطالعات سیاست علمی) را نشان می دهد اما همان طور که خواهیم دید یکی از بزرگترین درس های آموخته شده از تحقیقات انجام شده این بودکه علم، تنها یکی از چندین جزء نوآوری موفق است.
در نتیجه این یافته ها، نه تنها تمرکز تحقیقات در این حوزه، بلکه مفاهیمی که برای توصیف آن به کار می رفت نیز تغییر کرد. در اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم، چندین دپارتمان و مرکز تحقیقاتی تاسیس شد که بر نقش نوآوری در توسعه اقتصادی و اجتماعی تمرکز داشتند بسیاری از این مراکز، دارای جهت گیری میان رشته ای بوده نیاز به مطالعه نوآوری از دیدگاه های مختلف را تشریح می کنند. چندین مجله و موسسه حرفه ای نیز در حوزه مطالعات نوآوری و فناوری راه اندازی شد. برای داشتن یک دیدگاه جامع نسبت به نوآوری، باید بینش حاصل از چندین رشته را با یکدیگر ترکیب کرد. برای مثال، ‌ اقتصاد کلاسیک، ‌ اصولاً با تخصیص منابع به نوآوری (در رقابت با دیگر هدف ها) و تاثیرات اقتصادی آن مواجه شده درحالیکه خود فرایند نوآوری کم و بیش به عنوان یک (جعبه سیاه) در نظر گرفته شده است. بررسی اتفاقاتی که در این جعبه می افتد، بر عهده پژوهشگران دیگر رشته ها قرار دارد. مسلماً بخش عمده ای از اتفاقات داخل این جعبه در ارتباط با موضوع یادگیری است و یادگیری در محیط سازمان یافته (نظیر گروه ها تیم ها بنگاه ها و شبکه ها) انجام می شود. عملکرد این محیط ها نیز در رشته هایی نظیر جامعه شناسی، علوم سازمانی، مدیریت و نظام های پویا بررسی می شود.
امروزه، مطالعه فرایندی که نوآوری ها از طریق آن تحقق می یابد و بازیگرانی که در آن نقش دارند، تعامل مستمر بین بازیگران و سازمان های مختلف، ‌ دیدگاه سیستمی در مطالعات نوآوری، نقش نهاد ها و سازمان ها در این فرایند در سطح ملی و منطقه ای، تنوع عملکرد سیستم های نوآوری در طول زمان و در بخش ها با صنایع مختلف و نهایتاً نتایج اجتماعی و اقتصادی گسترده نوآوری موضوعات سیاسی مربوط به آن از جمله مباحثی مطرح در مطالعات نو آوری هستند. در نیمه اول قرن بیستم بسیاری از نوآوری هایی که پیشرو بودن ایالات متحده نسبت به دیگر اقتصادهای کاپیتالیستی را ممکن کرد از نوع سازمانی و شامل راه های جدید سازمان دهی تولید و توزیع بود.
نوآوری سازمانی با مفهوم مورد نظر شومپیتر، در بر دارنده ترتیبات و ارتباطات بین بنگاه ها مانند سازمان دهی مجدد کل صنایع نیز هست. فرض برای این بودکه بهترین کار نگاه به نوآوری همچون پدیده ای تصادفی (یا به بیان برخی محققان مائده ای آسمانی ) است. شومپیتر در آثار اولیه خود از نخستین کسانی بود که با این الگو مخالفت کرد از این رو در آثار اولیه شومپیتر نوآوری خروجی و نتیجه نبرد مداوم بین کارافرینان منفرد که از راهکارهای جدید برای مسائل دفاع می کنند و اجتماعی است این تعبیر، ممکن است توصیف مناسبی از وقایع اروپا در اواخر قرن نوزدهم باشد اما در دهه های نخست قرن بیستم، مشخص شد که نوآوری ها به طور فزاینده ای در بردارنده کار گروهی هستند و در سازمان های بزرگتر اتفاق می افتند. شومپیتر، این موضوع را تایید و بر نیاز به مطالعه نظام مند کارآفرینی مشارکتی در بنگاه های بزرگ تأکید کرد.
در طول دهه های اخیر، بر این نکته تاکید شده است که بنگاه های نوآور باید مسائل بالقوه ای را مد نظر قرار دهند که ممکن است وابستگی به مسیر ایجاد کند. برای مثال، اگر بنگاهی زودتر از سایرین یک مسیر نوآوری خاص را انتخاب کند، ممکن است از مزایای پیشتاز بودن سود ببرد، اما ریسک محدود شدن به این مسیر خاص نیز، به واسطه تأثیرات تقویتی مختلف، ‌ برای او وجود دارد اگر در پایان کار این بنگاه متوجه شودکه مسیر برتری وجود داشته که برخی بنگاه های دیگر، که صبر یا شانس بیشتری داشته اند، آن ها را یافته و از آن ها استفاده کرده اند، ممکن است اولین بنگاه با مشکل بزرگی مواجه شود زیرا تغییر مسیر بسیار پرهزینه است یا زمان انجام این کار دیگر سپری شده باشد. بنابراین، گفته می شود که در فاز اولیه پروژه نوآوری، قبل از اینکه دانش کافی در مورد گزینه های جایگزین جمع آوری شود، بهترین راه برد، اجتناب از تکیه بر یک مسیر خاص و آزاد بودن استفاده از ایده ها و راهکارهای مختلف و رقیب است. در سطح بنگاه، این موضوع مستلزم رهبری کثرت گرایانه است که امکان دانستن دیدگاه های مختلف را فراهم می کند(حلیمی ، ۱۳۸۷).
۲-۲-۱-۴- انواع نوآوری
متناسب با کاربردها و سطوح مورد بررسی، نوآوری به انواع مختلف نیز تفکیک شده است. معمولاً محققان بر این باورند که مفهوم فرایند نوآوری را درک کرده اند، اما حقیقتاً بسیاری از تحقیقات انجام گرفته در حوزه های مختلف مرتبط با نوآوری، تعاریف و طبقه بندی های متفاوتی از نوآوری را ارائه داده اند. فرایند نوآوری به صورت نوآوری رادیکالی یا افزایشی، نوآوریهای تقلیدی یا کاملاً‌ جدید، بهبودی یا انقلابی، تکنولوژیکی یا سازمانی و بسیار انواع دیگر تعریف شده است. بطور کلی دو فاکتور مهم در تعیین نوع نوآوری وجود دارد:
۱-درجه جدید بودن نوآوری . ۲-جدید بودن در محصول، خدمت و فرایند و یا غیر از این موارد
بر اساس فاکتور اول یعنی جدید بودن، نوآوری ها به طبقات متفاوتی دسته بندی شده اند که مهم ترین طبقه بندی که در این جا نیز مورد نظر می باشد، به دو صورت است: نوآوری های افزایشی، نوآوری های رادیکالی ، منظور از نوآوری رادیکالی، تغییرات جدید در محصول، فرایند و یا ساختارهای سازمانی است. نوآوری افزایشی معمولاً به عنوان تغییرات اساسی در کالا یا ساختارهای موجود تعریف شده است. این مفهوم با بهبود مستمر ارتباط تنگاتنگی دارد. به عبارتی تغییرات در وضعیت موجود که منجر به کاربرد جدیدی شود را نوآوری افزایشی گویند. به گفته ای نوآوری اگر بر اساس کشش بازار ایجاد شده باشد، معمولاً از نوع افزایشی و اگر بر اثر فشار تکنولوژیکی باشد از نوع رادیکالی است.
در طبقه بندی دیگری که بسیار مورد توجه می باشد، نوآوری به صورت زیر طبقه بندی شده است:
۱-نوآوری تکنولوژیکی ۲-نوآوری سازمانی
تفکیک فوق بیشتر مبتنی بر ۵ گروه نوآوری که شوچیتی معرفی کرده است، می باشد بر این اساس ۲ گروه اول را جزء نوآوری تکنولوژیکی و ۳ گروه آخر را نوآوری سازمانی نام نهاده اند. به عبارتی خلق محصولات، خدمات و یا فرآیندهای جدید و یا توسعه محصولات، خدمات و فرآیندهای موجود را نوآوری تکنولوژیکی می گویند و هر نوآوری غیر از آن را نوآوری سازمانی می نامند. (احمدی و همکاران ، ۱۳۸۸)
نوآوری ها را می توان بر اساس نوع نیز طبقه بندی کرد. شومپیتر بین پنج نوع مختلف نوآوری تفاوت قائل است: محصولات جدید ، روش های تولید جدید ، تأمین منابع جدید، بهره برداری از بازارهای جدید، راه های جدید سازمان دهی کسب و کار.
رویکرد دیگری که مبتنی بر فعالیت های شومپیتر است طبقه بندی نوآوری ها بر اساس میزان بنیادی بودن آنها در مقایسه با فناوری های موجود است. از این دیدگاه، بهبودهای مستمر بیشتر به عنوان نوآوری های تدریجی یا حاشیه ای شناخته شده اند در مقابل نوآوری های بنیادی همچون معرفی یک نوع کاملاً‌ جدید از ماشین آلات یا انقلاب های فناوری شامل خوشه ای از نوآوری هایی که در کنار هم ممکن است تأثیر وسیع و گسترده ای داشته باشند قرار دارند شومپیتر به طور خاص روی دو دسته آخر که معتقد بود اهمیت بیشتری دارند متمرکز شد. با این وجود، این دیدگاه همیشه مطرح بوده که تاثیر انباشتی نوآوری های تدریجی اگر بیشتر از نوآوری های بنیادی نباشد به اندازه نوآوری های بنیادی است و نادیده گرفتن این تأثیرات منجر به دید نادرست از توسعه اقتصادی و اجتماعی در بلند مدت می شود . به علاوه کسب منافع اقتصادی از نوآوری های بنیادی در بسیاری موارد، مستلزم مجموعه ای از بهبودهای تدریجی است.
کلاین و روز نبرگ بیان کرده اند که بسیاری از نوآوری های مهم اقتصادی در حین انتشار یک محصول یا فرایند تحقق یافته اند. عرضه چیزی در یک محیط جدید اغلب مستلزم میزان قابل ملاحظه ای از سازگاری سازی (و در نتیجه نوآوری تدریجی ) و تغییرات (یا نوآوری های) سازمانی است که می تواند بهره وری و رقابت پذیری را به میزان قابل توجهی افزایش دهد. (حلیمی، ۱۳۸۷)
اما به طور کلی می توان نوآوری ها را به چهار دسته تقسیم کرد:
نوآوری های توسعه ای [۵۵] : ارائه خدمات موجود به کاربران موجود با اعمال اندکی تغییر و بهبود در آنها
نوآوری های گسترشی [۵۶] : ارائه خدمات موجود به کاربران جدید
نوآوری های تحولی [۵۷] : ارائه خدمات جدید به کاربران موجود
نوآوری های کامل [۵۸] : ارائه خدمات جدید به کاربران جدید

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:59:00 ق.ظ ]




به همین دلیل اعمال تحریم­های اقتصادی چند جانبه همواره موثرتر از تحریم­های یک جانبه است. بالدوین­گونه­ های­مناسب انواع روش­های کمک وفشار اقتصادی راکه دردنیای امروز نزد دولت­ها وجود دارد راشرح­داده است. اقدامات­مثبت­شامل اعطا یاوعده پرداخت کمک سرمایه گذاری، تخفیف مالیات یاتعرفه، خریدمستقیم و یارانه و اعطای شرایط دولت­های کامله الوداد است واقدامات منفی نیزشامل تهدید یااعمال تحریم محاصره، افزایش تعرفه یا مالیات، قرار دادن درلیست سیاه، اعمال سهمیه، سلب مالکیت وخاتمه بخشیدن به اقدامات مثبت می­باشد. (آل اسحاق،۱۳۹۰: ۶۹)
۲-۲-۳-۶-۳ امنیت سیاسی
امنیت سیاسی را می­توان بعنوان پلی میان سنتی و مدرن از مفهوم امنیت ملی برشمرد. امنیت سیاسی مانند سایر وجوه امنیت ملی، مفهومی چند وجهی است و در سال­های اخیر دست کم دو تعریف متفاوت برای امنیت سیاسی برشمرده شده است که بطور خلاصه عبارتست از:

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

از بعد سیاست داخلی، امنیت بیشتر به رابطه شهروندان و حاکمان درون یک جامعه توجه می­ شود. بر مبنای تعریف هابز، فلسفه وجودی حکومت وحکمرانان بوجود آوردن صلح و امنیت است. اما ممکن است در زمان­هایی دولت­ها خود تهدیدی برای امنیت شهروندان به حساب آیند و با وضع قوانین و مقررات دست و پاگیر و یا غلط امنیت شهروندان­شان را به خطر بیاندازند. (آل اسحاق،۱۳۹۰: ۷۰)
از بعد سیاست خارجی ، بویژه پیرامونی امنیت در سطوح بین ­المللی و منطقه­ای پرداخته و از این منظر رابطه کشورها را در صحنه روابط بین­الملل مورد بررسی قرار می­دهد که قبلا رویکردهای مختلف در این خصوص ارائه گردید. (آل اسحاق،۱۳۹۰: ۷۰)
در این دیدگاه مهمـترین مشکل امنیتی کشورها، عوامل نظامی نیست و سلاح اتمی مهمـترین تهـدید
برای امنیت ملی کشورها به حساب نمی­آیند، بلکه آنچه که امنیت کشورها را مورد تهدید جدی قرار می­دهد رواج ایدئولوژی­های رقیب درون یک کشور یا بی­اعتبار شدن اعتقادات ایدئولوژیک یک کشور در نظام بین ­المللی است. برای مقابله با تهدیدات سیاسی بهترین روش گفتگو یا دیالوگ است که در این شیوه سعی می­ شود طرفین رقیب بوسیله برقراری ارتباط در یک محیط برابر بتوانند ضمن جلوگیری از درگیری مسلحانه­خونبار، ایدئولوژی خود راتوضیح و ازآن دفاع کنند.(بوزان، ۱۳۷۷: ۴۰)
۲-۲-۳-۶-۴ امنیت فرهنگی
این بعد از مولفه­ امنیت ملی که کمتر از سایر موارد، تنظیم و طبقه ­بندی شده است. امروزه با گسترش وسایل ارتباط جمعی، اهمیت فرهنگ بیش ازپیش شده است وعمده­ترین تلاش کشورهای شمال، سیطره فرهنگی بر کشورهای جنوب است تا به راحتی به سایر اهداف دیگر دسترسی یابند. (آل اسحاق،۱۳۹۰: ۷۰)
امنیت فرهنگی زمانی محقق می­ شود که هویت انسان­ها مورد احترام واقع شود، زیرا انسان­ها زبان، گویش، نژاد، هنر، سلیقه و بینش­های متفاوتی دارند که بایستی محترم شمرده شود و تا زمانی که سلیقه­ها و عقیده­های خاص موجب زیان دیگران نشده است، با مزاحمتی روبرو نگردد. یکی از ابعاد امنیت فرهنگی، حفظ هویت ملی، و یکی از مهمترین مولفه­های امنیت فرهنگی در هر جامعه انسجام فرهنگی است. به عبارت دیگر وجود سطح قابل قبولی از هماهنگی بین نهادهای متولی امور اجتماعی، فرهنگی در جامعه که در نتیجه آن تضاد و تضارب در حوزه کارکردهای نهادهای فرهنگی جامعه به حداقل ممکن رسیده و یا از بین رود ضروری است. (آل اسحاق،۱۳۹۰: ۷۰)
کشورهای دارای هویت فرهنگی متفاوت هستند بطوریکه می ­تواند توسعه یافته، در حال توسعه، عقب مانده و یا درحال انحطاط باشد. آنچه که در متون تخصصی توسعه فرهنگی قلمداد می­ شود را می­توان با پیدایش و گسترش گرایش­هایی چون علم­گرایی در برابر اسطوره­گرایی، عقل­گرایی در برابر سنت­گرایی، انتقادگرایی در برابر جزم­گرایی، دنیاگرایی در برابر دنیاگریزی، فردگرایی در برابر جامعه گرایی و اراده­گرایی در برابر جبرگرایی مترادف دانست. (آل اسحاق،۱۳۹۰: ۷۱)
۲-۲-۳-۶-۵ امنیت عمومی و اجتماعی
بطور کلی، تعاریف ارائه شده در مورد امنیت عمومی را می­توان به دو دسته تقسیم نمود:
نخست: تعاریف عام گرا که در پی توسعه حوزه امنـیت عمومی هستند به گونه ­ای که تمام اجـزای
امنیت در ذیل آن قابل طرح و بررسی باشد. در این راستا، برخی در مقام تحلیل، با اتخاذ نگرش سلبی به امنیت عمومی، آنرا مترادف نبود ترس، نبود اجبار، نبود خطر خارجی و یا رفع نیازمندی­های اجتماعی ویا ترکیبی ازعوامل مذکور می­دانند و آنرا رسالت دولت به شمار می­آورند. برخی دیگر نیز نگرش ایجابی دارند وبیشتر به شرایط مطلوب و ایده­آل نظر می­نمایند،(Dietrich Fisher, 1993: 10) ازاین زاویه، برخی امنیت عمومی را درمفهومی عام احساس رضایت و اطمینان خاطر تعریف می­ کنند. (عامری، ۱۳۷۰: ۱۷۷)
دوم: تعاریف خاص گرا که در پی تخصیص و محدود کردن حوزه امنیت عمومی و تفکیک آن از سایر گونه­ های امنیت است. هرچند تلقی­های عام گرا در پی ارائه یک تعریف جامع از امنیت عمومی هستند که قابلیت تحت پوشش قرار دادن گونه­ های مختلف امنیت در عرصه داخلی را داشته باشد، چنین به نظر می­رسد که این تصویر بدلیل ضعف مبادی نظری و کاهش ارزش کاربردی آن، نتواند تایید اندیشمندان و تحلیلگران امنیتی را کسب کند. از سوی دیگر، ماهیت فراگیر امنیت عمومی، که بخاطر اتصاف به صفت عمومی پدید می ­آید، مانع از آن است که امتیاز فراگیری این گونه از امنیت نادیده گرفته شود. به نظر می­رسد هر کدام از این نگرش­ها که مبنای کار قرار گیرد مبین این حقیقت است که امنیت عمومی فرایند ویا کالایی حیاتی و پرارزش برای زندگی شهروندان محسوب می­ شود. (گروه مطالعاتی دانشکده امنیت ملی، ۱۳۹۰: ۸۶).
۲-۲-۳-۷ امنیت و تجارت از دیدگاه اسلام
هر جامعه مجموعه واحدی است که به منظور رشد و تحول اجتماعی تمام ارکان و اجزای آن باید هدف ومسیر واحد و شیوه ­های متناسب و هماهنگ جهت نیل به اهداف تحول و تکاملی داشته باشند.
هدف اصلی و مسیر حرکت و مراحل رشد و تکامل در جامعه اسلامی در پرتو دین و مکتب تبیین می­ شود و مسلمانان به کلیه اوامر و نواهی، قوانین و مقررات دین بعنوان ره­آورد وحی وحکم حکیم متعال نگریسته و آنها را مصون از هرگونه خطا، سهو و غرض می­دانند و عمل به آنها را بعنوان عبادت برخود فرض دانسته وسعادت ابدی خویش را در گرو عمل به دستورات الهی قلمداد می­ کنند. لذا انگیزه لازم را برای اجرای آنها در تمام ارکان و اجزای جامعه موجود بوده و در نتیجه کل جامعه بطور هماهنگ وهم­جهت به منظور نیل به­اهداف و­آرمان­های تعیین شده­حرکت خواهند نمود و دراین صورت است که امرخطیر ارشاد، هدایت، سعادت و تکامل جامعه و امت اسلامی امکان­ پذیر می­گردد. (آل اسحاق،۱۳۹۰: ۷۳)
یکی از ارکان و ستون­های اساسی جامعه، اقتصاد آن جامعه است و هیچ نظامی نمی­تواند بدون توجه به مساله اقتصاد پایدار باشد بلکه از حساس­ترین عوامل نگهداری هر نظام مسائل اقتصادی و بهبود آن است. من لا معاش له لا معاد له. طبیعی است که بازرگانان و تولیدکنندگان نقش بسزایی در فعالیت­های اقتصادی و نظام داشته و خواهند داشت و بسیاری از مسائل رفاهی جامعه و امت اسلامی بوسیله آنان تامین و تدارک می­گردد. در واقع اسلام تجارت و مبادلات اقتصادی مشروع را مایه حفظ جامعه از تباهی و نابودی می­داند و قرآن کریم در سوره نساء آیه ۲۹ با اشاره قتل نفس این معنا را تقویت می­ کند که انسان نباید خود را با ارتکاب گناه و تجاوز و تصرفات باطل به هلاکت افکند.(طبرسی، مجمع البیان، جلد ۴و۳)
به این ترتیب در خصوص رفاه و آسایش مشروع مسلمانان، اساسا اسلام عزیز در تمام دستورات و
قوانین خود به صور مختلف به عوامل اقتصادی و تجاری تاکید نموده و برای این مقوله بسیار اهمیت قائل است و در نظام اسلامی عوامل اقتصادی را وسیله و محوری جهت هر چه بهتر و سریع تر رسیدن به اهداف والای معنوی و عادلانه امت در نظام اسلامی تلقی می­نماید. قاعدتا از منظری دیگر اقتصاد تجلی تمام نمای دنیاست و خداوند به مومنان هشدار می­دهد که دچار غفلت نشوند و کارهای اقتصادی ایشان را سرگرم به خود نکند. (آل اسحاق،۱۳۹۰: ۷۳)
بطور کلی احادیث و روایات بسیاری دراین مورد از بزرگان دین نقل گردیده که دراین نوشتار به فرمان امام علی(ع) بسنده می­گردد. یکی از مهمترین منابع که اغلب اندیشمندان، نخبگان و حتی کارگزاران امت اسلام در منطقه می­توانند برآن اتفاق داشته باشند دراین مورد نهج البلاغه امام علی(ع) می­باشد که از مهمترین بخش­های آن عهدنامه یا نامه­ای است که آن حضرت در زمان خلافت خویش بعنوان یک خط مشی و سیاست راهبردی به منظور رهبری بر بخشی از جهان اسلام برای مالک اشتر نخعی از فرماندهان لایق و شایسته­شان ترسیم فرمودند که در این ارتباط، فراز مربوط به تجار وصنعتگران آن بسیار پویا بوده و درزمره جامع­ترین دستوراتی می­باشد که باگذشت سالها، امروزتوجه و اهتمام به آن می ­تواند، بسیاری از موانع و مشـکلات تعاملات تجـاری و منطقه­ای کشـورهای
­اسلامی ­بویژه منطقه­ جنوب غربی ­آسیا را مرتفع نماید که به اهم ­آن به شرح ذیل اشاره می­گردد:
ای مالک توصیه درباره بازرگانان و صنعتگران و تولیدکنندگان را بپذیر و نسبت به نیکی کردن با آنان
سفارش کن چه کسانی که در جایگاه کارشان مستقر و مقیم هستند و چه آن کسانی که برای نقل و انتقال مال التجاره و محصول کار خود تلاش می­ کنند و در حال گردش و رفت و آمد هستند و چه کسانی که با نیروی بدنی خود (خدمات) فعالیت می­ کنند و نفعی را بوجود می­آورند. زیرا آنان سرچشمه­های سود و ثروت و مایه آسایش و رفاه مردمند و جلب کننده منافع از نقاط دوردست و پرتگاه­های خشکی و دریا و دشت و کوه در قلمرو نظام اسلامی هستند. تجار برای انتقال کالا و خدمات در جاهایی تلاش می­ کنند که دیگران از اینگونه فعالیت­ها خودداری می­ کنند و جرات حرکت بسوی آن مناطق را ندارند. زیرا اینان مردمان مسالمت جو و آرامی هستند که بیم خطرشان نمی­رود و صلح جویانی هستند که گمان آشوبگری در مورد آنان وجود ندارد، پس به کار آنها چه در مرکز حکومت و چه در شهرهای دیگر کشورت رسیدگی کن. حضرت با عطف توجه نسبت به قیمت­ها و نرخ­های عادلانه درمبادلات کالا و خدمات تنها نکته منفی که در خصوص این اقشار عنوان می­نمایند، احتمال انباشت کالا و جلوگیری از احتکار می­باشد.(قوچانی، ۱۳۷۷: ۶۰)
ایشان با تاکید بر نقش بی­بدیل بازرگانان، آنان را مایه قوام و تحکیم نظام اسلامی قلمداد نموده به گونه ­ای که همه اقشار جامعه اسلامی از جمله ارتشیان و نیروهای مسلح (حافظین امنیت جامعه و شکوه و عزت نظام)، پرسنل قوه قضائیه و قضات، منشیان و مدیران دفاتر (نویسندگان) کارگزاران، نیروهای مالیاتی و عوارض و گمرک (خراج) نیاز شدید به بازرگانان دارند و زندگی آنان بدون بازرگانان و تاجر جزء و کل فلج و غیر قابل تحمل خواهد بود. (آل اسحاق،۱۳۹۰: ۷۵)
بنابراین امام علی(ع) پیشوای مسلمانان، قوام و استقرار تمام اقشار نامبرده را وابسته به فعالیت تجار و صنعتگران می­دانند،گرچه خوداین صنف نیزنیازمندبه­نیروهای­مسلح،قوه­قضائیه،نیروهای­مالیاتی، منشیان، نویسندگان وسایر اقشار می­باشند و به عبارتی تمام آحاد جامعه به هم وابسته­اند.(قوچانی، ۱۳۷۷: ۷۴)
درمجموع باتوجه به رویکردهای نوین به مقوله تجارت،آنچه که می­توان ازاین سند درخشان برداشت کرد اینست که:

    1. این نامه صرفا یک توصیه ارشادی نبوده بلکه یک فرمان حکومتی جهت برقراری عدل و قسط در جامعه اسلامی است.
    1. نظام اسلامی تنها جهت جلوگیری از احتکار و انحصار می­بایست درامور بازار مداخله نماید.
    1. نظام اسلامی در مقوله تجارت ملزم به واگذاری مسئولیت به بخش خصوصی است و تنها موظف به نظارت درخصوص قیمت­ گذاری کالا وخدمات می­باشد به نحوی که موجبات تامین منافع مصرف­ کنندگان و تجار (تولیدکنندگان) را فراهم سازد.
    1. امنیت و قوام جامعه اسلامی رابطه مستقیم با فعالیت­های بازرگانان دارد و امنیت به میزان بالایی متاثر از تجارت و بازرگانی است.
    1. بازرگانان بطور کلی مردمانی آرام، مسالمت جو و آشتی­پذیر هستند و فعالیت­های مستمر آنان موجب رفاه و آسایش و تقویت امنیت جامعه می­گردد و…. (آل اسحاق،۱۳۹۰: ۷۵)

۲-۲-۳-۸ ابعاد امنیت[۲۶]
به لحاظ توسعه مفهومی، امنیت از ماهیتی منشوری و چند بعدی برخودار گشته است به طوری که صاحبنظران بسیاری در این حوزه، برای امنیت وجوه و ابعاد مختلفی برشمرده­اند. (گروه مطالعاتی دانشکده امنیت ملی، ۱۳۹۰: ۸۱)
مقام معظم رهبری با عنایت به این نکته، در ترسیم فضای امنیتی کشور به ابعاد متنوعی از امنیت پرداخته­اند که از آن جمله می­توان به امنیت همه جانبه، امنیت مرزی، امنیت شهروندی، امنیت فرهنگی و اخلاقی، امنیت قضایی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و امنیت مدنی اشاره داشت: (گروه مطالعاتی دانشکده امنیت ملی، ۱۳۹۰: ۸۱)
در هشت سال جنگ تحمیلی ملت ایران و نیروهای مسلح به برکت اسلام و انقلاب، اولین بار در دویست سال اخیر در برابر تجاوز بیگانه، فاتح و سربلند بیرون آمدند و امنیت پایدار مرزهای ایران را تامین کردند….مردم می­خواهند در خانه، محیط کسب و کار، محیط تحصیل و هر محیط دیگر، از آرامش و امنیت برخوردار باشند و آشوبگران و ستون­های پنجم دشمن، فضای امن و آرام زندگی آنان را به هم نزنند که در زمینه تامین امنیت شهروندی نیز نیروی انتظامی، بسیج و سپاه نقش مهمی بر عهده دارند… در تامین امنیت فرهنگی و اخلاقی جامعه نیروهای مومن و جان برکف بسیج و نیروی انتظامی نقش موثری دارند… مسئولان نیز باید همین دغدغه را داشته باشند… زیرا متصدیان امور کشور باید معنا، اهمیت و راه­های برقراری امنیت همه جانبه را به درستی بدانند.(از بیانات فرمانده معظم کل قوا در مراسم مشترک یگان­های نظامی کرمان- ۱۵/۲/۱۳۸۴)
مساله امنیت قضایی هم که در برخورد و مراجعه و مواجهه با دستگاه قضا، مردم احساس امنیت کنند،
بسیار مهم است…اگر امنیت قضایی بوجود آمد، امنیت سیاسی، امنیت اجتماعی، امنیت اقتصادی، امنیت اخلاقی و امنیت فرهنگی هم بوجود خواهد آمد. ملاحظه می­کنید امروز دشمنان، امنیت اجتماعی ومدنی ما را هدف قرارداده­اند؛…امروز بهترین راه اعمال مخالفت خود را در این پیدا کرده ­اند که امنیت کشور را به خطر بیندازند. علاوه بر امنیت اخلاقی و فرهنگی که چند سال دشمن روی آن با شدت کار می­ کند که مکرر بعنوان هشدار به مسئولان، تهاجم فرهنگی دشمن را یادآور شده­ایم و علاوه بر امنیت سیاسی که دشمن در حرکت سیاسی کلان نظام می­خواهد اختلالاتی ایجاد نماید، امروز در صدد است امنیت اجتماعی و مدنی مردم را از بین ببرد. ما جزو کشورهایی هستیم که به توفیق پروردگار بیشترین امنیت مدنی و اجتماعی را داشته­ایم. سالهاست که آحاد مردم با آرامش و همبستگی در امنیت زندگی می­ کنند می­خواهند این را از بین ببرند؛…دستگاه قضایی هم نقش بسیار مهمی دارد و این ان شاء الله با توجه به امنیت قضایی مردم و با رعایت آداب قضا در اسلام و حفظ حقوق مردم در همه مراحل قضا تامین خواهد شد.(بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار مسئولان، قضات و کارکنان قوه قضائیه-۷/۴/۱۳۸۲)
از نظر مولف کتاب امنیت در نظام سیاسی اسلام موضوع امنیت به لحاظ سطوح به امنیت فردی، امنیت گروهی، امنیت ملی و بین ­المللی و ابعاد متنوعی چون امنیت سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، حقوقی و … قابل تقسیم است.(کاظمی، اخوان، ۱۳۸۵: ۴۰-۲۳)
سایر محققان حوزه امنیت نیز تقسیمات مشابهی برای امنیت اجتماعات بشری قائل هستند. در این میان مدل پنج وجهی باری بوزان که ما ابعاد امنیت را در این پایان نامه براساس آن تشریح خواهیم کرد عبارتست از(بوزان، ۱۳۷۸: ۳۴)

    1. امنیت نظامی: که به اثرات متقابل توانایی­های تهاجمی و دفاعی مسلحانه دولت­ها و نیز برداشت آنها از مقاصد یکدیگر مربوط است.(گروه مطالعاتی دانشکده امنیت ملی،۱۳۹۰: ۸۲)
    1. امنیت سیاسی: ناظر بر ثبات سازمانی و دولت­ها، سیستم­های حکومتی و ایدئولوژی­هایی است که به آنها مشروعیت می­بخشد. (گروه مطالعاتی دانشکده امنیت ملی،۱۳۹۰: ۸۲)
    1. امنیت اقتصادی: یعنی دسترسی به منابع، مالیه و بازارهای لازم برای حفظ سطوح قابل قبولی از رفاه و قدرت دولت. (گروه مطالعاتی دانشکده امنیت ملی،۱۳۹۰: ۸۲)
    1. امنیت فرهنگی: که به قابلیت حفظ الگوهای سنتی زبان، فرهنگ، مذهب وهویت وعرف ملی، با شرایط قابل قبولی از تحول مربوط است. (گروه مطالعاتی دانشکده امنیت ملی،۱۳۹۰: ۸۲)
    1. امنیت عمومی و اجتماعی: به معنی امنیت جان، مال، آبرو و موقعیت اجتماعی شخص ازجانب عوامل اجتماعی می­باشد. (گروه مطالعاتی دانشکده امنیت ملی،۱۳۹۰: ۸۳)

۲-۲-۴ امنیت نظامی
۲-۲-۴-۱ مقدمه

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:59:00 ق.ظ ]