کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




  فیدهای XML
 



۵-۴ پیشنهادات برای تحقیقات آتی ۱۱۱
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

فهرست منابع ۱۱۲
پیوست ۱۲۱
فهرست جداول
جدول ۲-۱ مراحل بودجه ­ریزی در مدل کرامر و همکارانش ۱۵
جدول ۲-۲ ویژگیهای مطلوب ستانده­ها و پیامدها ۲۴
جدول ۲-۳ انواع روابط علّی در نقشه شناخت ۳۶
جدول ۲-۴ قوانین عملگر جمع ۳۸
جدول ۲-۵ قوانین عملگر ضرب ۳۹
جدول۳-۱ پروتکل مصاحبه ۶۷
جدول ۳-۲ تشریح فرایندهای مرکز آمار ایران ۶۶
جدول ۳-۳ فرایندهای پشتیبان و وابسته ۶۷
جدول ۳-۴ تشریح ورودی­های مرکز آمار ایران ۶۸
جدول ۳-۵ درخت سلسله مراتب تعیین اولویت­های بودجه­ای ۷۰
جدول ۴-۱ نرخ ناسازگاری ماتریس­های پرسشنامه شماره۱ ۸۷
جدول ۴-۲ نرخ ناسازگاری ماتریس­های پرسشنامه شماره ۲ ۸۸
جدول ۴-۳ نرخ ناسازگاری ماتریس­های پرسشنامه شماره ۳ ۸۸
جدول ۴-۴ نرخ ناسازگاری ماتریس­های پرسشنامه شماره۴ ۸۹
جدول ۴-۵ اولویت پیامدها ۹۰
جدول ۴-۶ اولویت خروجی­ها ۹۱
جدول ۴-۷ اولویت فرایندها ۹۲
جدول ۴-۸ اولویت ورودی­ ها ۹۳
جدول۴-۹ ماتریس  ۹۳
جدول۴-۱۰ اولویت فرایندها با در نظر گرفتن وابستگی­ها ۹۴
جدول ۴-۱۱ اولویت ورودی­ ها با در نظر گرفتن وابستگی­ها ۹۵
جدول ۵-۱ فرایندها و اولویت آن­ها جهت تخصیص بودجه ۹۸
جدول ۵-۲ ورودی­ ها و اولویت آن­ها جهت تخصیص بودجه ۱۰۰
جدول ۵-۳ سهم عناصر ورودی از بودجه هر فرایند ۱۰۱
فهرست شکل­ها
شکل ۲-۱ مدل چارنز و کوپر ۲۱
شکل ۲-۲ نقشه علّی عملکرد یک بیمارستان ۳۲
شکل ۲-۳ مدل مفهومی عملکرد ۵۷
شکل ۳-۱ نقشه شناخت بودجه ­ریزی عملیاتی مرکز آمار ایران ۶۴
شکل ۳-۲ بخش اول نقشه شناخت بودجه ­ریزی عملیاتی مرکز آمار ایران ۶۵
شکل ۳-۳ بخش دوم نقشه شناخت بودجه ­ریزی عملیاتی مرکز آمار ایران ۶۵
شکل ۳-۳ بخش سوم نقشه شناخت بودجه ­ریزی عملیاتی مرکز آمار ایران ۶۵
شکل ۵-۱ بخش اول مدل بودجه ­ریزی عملیاتی مرکز آمار ایران ۱۰۲
شکل ۵-۱ بخش دوم مدل بودجه ­ریزی عملیاتی مرکز آمار ایران ۱۰۳
شکل ۵-۱ بخش دوم مدل بودجه ­ریزی عملیاتی مرکز آمار ایران ۱۰۴
فصل اول
ضرورت و کلیات تحقیق
۱-۱ مقدمه
کمبود منابع مالی یک محدودیت عمده در بخش دولتی می­باشد. بدون توجه به جایگاه مالی، هیچ دولتی نمی­تواند از ایجاد نوعی مصالحه بین اهدافش دوری کند. اگر گزینه­های منطقی با آگاهی کامل شکل بگیرند سیاست­های دولتی به اثربخش­ترین شکل، تعیین خواهند شد. برای نیل به چنین آگاهی و دانشی، باید اطلاعات کمی و کیفی به طور منظم گردآوری، سازماندهی و تحلیل گردد تا پیامدهای هزینه­ها از منابع مالی محدود دولت مشخص گردد.
توسعه حیطه و افزایش پیچیدگی خدمات دولتی، مشکلاتی را در هدایت و هماهنگی وظایف دولت ایجاد کرده است. در شرایط کمبود منابع دولت برای تأمین اهداف و پوشش کلیه نیازها و تقاضاها، تصمیم­گیرندگان دولتی مجبور هستند بین برنامه ­های گوناگون دست به انتخاب بزنند. یک فرایند منطقی تصمیم گیری برای تأمین مناسب علایق و منافع عمومی تنها از طریق استفاده از ابزار مناسب تصمیم ­گیری دولتی امکان­ پذیر است( مهدوی ۱۳۸۶).
بودجه ­ریزی عملیاتی روش نوینی در بودجه ­ریزی دولتی است که دو بعد کارایی و اثربخشی را در تخصیص منابع مالی محدود مدنظر قرار می­دهد و از این روی سعی در مرتفع ساختن ضعف نظام بودجه ­ریزی سنتی دارد. این نظام بودجه ­ریزی پیوستاری از ورودی­ ها، فرایندها ، خروجی­ها و پیامدهای یک سازمان را مد نظر قرار می دهد و در پی ایجاد ارتباط بین تخصیص منابع و خروجی­ها و پیامدهای سازمان می­باشد. در راستای شناسایی عناصر ذکر شده و روابط بین آ­ن­ها می­توان از انگاره نگاری شناختی به عنوان ابزاری قدرتمند در این زمینه بهره گرفت.
۱-۲ بیان مسئله
مدیران سازمان های انتفاعی و غیر انتفاعی به طور مستمر وظیفه تخصیص منابع به وسیله متوازن کردن هزینه ها، منفعت ها و ریسک­ها را برعهده دارند(بنا و فیلیپس، ۲۰۰۷)[۱]. هدف از این مسئله تخصیص آن است که بودجه مورد نیاز هر یک از بخش­های سازمان به گونه ­ای تعیین شود که مجموع منفعت­های شرکت یا سازمان حداکثر شود(تنگ، ۲۰۰۹)[۲]. اما این کار سخت و پیچیده است زیرا گزینه های زیادی برای تخصیص منابع وجود دارد، سود و ریسک ندرتاً به عنوان تنها اهداف سازمان مطرح می شوند و نهایتاً اینکه ذی­نفعان متعددی با نظرات و منافع متفاوت بر سر منابع با هم رقابت می­ کنند(بنا و فیلیپس، ۲۰۰۷).
مسئله­ای که از مدت­ها پیش کشور ما با آن رو­به­رو بوده و مورد توجه محققین و مسئولین امر قرار گرفته است نیز در خصوص همین مقوله می­باشد. امروزه ناکارآمدی نظام سنتی بودجه ­ریزی بر همگان اثبات گشته و تلاش برای تغییر نظام بودجه ­ریزی کشور از اهم امور تلقی می­گردد(جلال آبادی و همکاران ۱۳۸۴، پورطالعی و آتشک ۱۳۸۹) به طوری که نه تنها در برنامه چهارم توسعه این مهم مورد توجه قرار گرفته بلکه در برنامه پنجم توسعه در بند ۱۹۳ صراحتاً ذکر شده است که وزارتخانه ها و موسسات دولتی موظف­اند برنامه اجرایی و عملیاتی خود را در قالب بسته های اجرایی برنامه پنجم تهیه کنند. علاوه بر این در بند ۱۹۵ دولت مکلف شده است که تا پایان سال دوم برنامه زمینه ­های تهیه بودجه به روش عملیاتی را فراهم کند به گونه­ا­ی که بودجه سال سوم برنامه به روش مذکور تهیه گردد.
نظام بودجه‌ریزی عملیاتی به عنوان یک نظام مدیریتی برای ارتقای کارایی و اثربخشی مصرف منابع سازمانی مورد توجه جدی دولت ها در سطوح ملی و محلی بوده است. در این نظام اعتبارات بودجه­ای بر مبنای عملکرد واحدهای سازمانی در راستای تولید خروجی‌ها ( محصولات و خدمات ) یا همان اهداف کوتاه مدت و یا دستیابی به پیامدها و یا همان اهداف بلند‌مدت، تخصیص می­یابد و بدین ترتیب سازمان به سمت افزایش شفافیت در نحوه مصرف منابع برای انجام فعالیت­ها، تولید خروجی­ها و دستیابی به اهداف و استراتژی­ها و نیز پاسخگویی بیشتر سوق می­یابد.
بر اساس تعریفی که توسط صندوق بین المللی پول از بودجه‌ریزی عملیاتی عنوان شده است، بودجه‌ریزی عملیاتی عبارت است از:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-09-24] [ 12:40:00 ق.ظ ]




مقدار خازن تخمین‌زده شدهمقدار امپدانس بین دو باس M و Nمقدار خطای تخمین درصد جبران‌سازینوع خطاکارکرد رله در ناحیه‌ی حفاظتی ۲کارکرد رله در ناحیه‌ی حفاظتی ۳-j0.051۱۰٫۴۱+j126.949۰٫۰۴%خطای A-Gدرستدرستخطای دوفاز با زمین BC-Gدرستدرستخطای سه فاز بازمین ABC-Gدرستدرست

در ادامه توانایی الگوریتم پیشنهادی واسه شرایطی که خط انتقال از حالت جبران‌سازی خارج شده و در حالت بدون‌جبران‌ساز قرار می‌گیرد بررسی می‌شه. در این حالت فرض شده که خط ۳۰ درصد جبران‌سازی شده و بعد خازن بای‌پس می‌شه.
بررسی ناحیه‌ی حفاظتی ۲ رله وقتی‌که خازن جبرا‌ن‌ساز بای‌پس می‌شه:
در شکل ۴-۱۶ تاثیر بای‌پس شدن خازن روی ناحیه‌ی حفاظتی ۲ رله نشون داده شده.
شکل ‏۴‑۱۶: تاثیر خازن سری روی تنظیمات رله و مشخصه‌ی اصلاح شده ناحیه‌ی حفاظتی ۲ رله موقع بای‌پس شدن خازن سری، زاویه‌ی توان ۱۰ درجه
بعد مشخصه‌ی اصلاح‌شده با اعمال خطاهای جور واجور در ناحیه‌ی حفاظتی ۲ آزمایش می‌شه. در شکل ۴-۱۷ کارکرد رله با مشخصه‌ی اصلاح‌شده در برابر خطای یدونه‌فاز با زمین A-G نشون داده‌ شده.
شکل ‏۴‑۱۷: کارکرد رله‌ی دیستانس با تنظیمات اصلاح‌شده‌ی ناحیه‌ی حفاظتی ۲ در برابر خطای A-G پس از بای‌پس شدن خازن سری، زاویه‌ی توان ۱۰ درجه
در شکل ۴-۱۸ تاثیر بای‌پس شدن خازن روی ناحیه‌ی حفاظتی ۳ رله نشون داده شده.
شکل ‏۴‑۱۸: تاثیر خازن سری روی تنظیمات رله و مشخصه‌ی اصلاح‌شده ناحیه‌ی حفاظتی ۳ رله موقع بای‌پس شدن خازن سری، زاویه‌ی توان ۱۰ درجه
بعد مشخصه‌ی اصلاح‌شده با اعمال خطاهای جور واجور در ناحیه‌ی حفاظتی ۳ آزمایش می‌شه. در شکل ۴-۱۹ کارکرد رله با مشخصه‌ی اصلاح‌شده در برابر خطای یدونه‌فاز با زمین A-G نشون داده‌ شده.
شکل ‏۴‑۱۹: کارکرد رله‌ی دیستانس با تنظیمات اصلاح‌شده ناحیه‌ی حفاظتی ۳ در برابر خطای A-G پس از بای‌پس شدن خازن سری، زاویه‌ی توان ۱۰ درجه
همون‌طور که در شکل ۴-۱۹ مشاهده می‌شه، رله کارکرد درستی در برابر خطا داره. جهت بررسی بیشتر روش پیشنهادی، زاویه‌ی توان سیستم آزمایشی رو تغییر داده و توانایی تخمین الگوریتم آزمایش می‌شه. یافته های حاصل در جدول ۴-۱۲ اومده‌است. مشاهده می‌شه که این روش با درصد خطای قابل قبولی مقدار امپدانس خازن رو تخمین می‌زند و رله با تنظیمات اصلاحی کارکرد درستی در برابر خطا داره.
جدول ‏۴‑۱۲: یافته ها به‌دست اومده از این روش در تخمین امپدانس خازن سری در زاویه‌ی توان‌های جور واجور

زاویه توان
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:40:00 ق.ظ ]




پیشرو تحولات منطقه بودن هرچند افتخار بزرگی در تاریخ برای مردم سرزمین تونس خواهد بود اما هدف اصلی جنبش مردمی تونس بهبود و سامان دادن وضعیت اقتصادی و رهایی از هر گونه استبداد حکومتی و اقتدارگرایی فردی بود که در عمل تنها با تغییر در مسولین حکومتی این کشور خاتمه یافته است. هم‌اکنون تونس منتظر انتخابات ریاست جمهوری است اما به نظر می‌رسد تا زمانی که قانون اساسی در این کشور تغییر نکند همچنان مسیری برای اقتدارگرایی حاکمان تونس باز خواهد ماند. در آینده کوتاه مدت شاید رئیس جمهور انتخاب شده امتیازاتی را برای آرام شدن اوضاع در این کشور به مردم اعطا کند اما آیا این امتیازات و فضای باز سیاسی به همراه بهبود اقتصادی این کشور پایدار خواهد بود؟ یا اینکه همچون اقدامات کوتاه مدت زین‌العابدین بن علی در ابتدای شکل‌گیری حکومتش موقتی خواهد بود. تونس از ابتدای استقلال خود در سال ۱۹۵۶ تاکنون تنها دو رئیس‌جمهور را به خود دیده است و به نظر می‌رسد بدون همت عالی در دگرگونی ساختارها، تاریخ برای این کشور تکرار خواهد شد. به نظر می‌رسد در آینده بلندمدت، چاره کار تونس برای رهانیدن مردمش از اقتدارگرایی حکومت‌هایشان همانگونه که راشد الغنوشی گفته است، نظام پارلمانی باشد تا اینکه مانع از تمرکز قدرت در دست رئیس جمهور شود. شاید لازم بود مردم تونس به جای سرنگونی بن علی به عنوان رئیس‌جمهور اقتدار گرا، رژیم اقتدارگرا و استبدادی در این کشور را سرنگون می‌کردند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

    1. سید‌عبدالامیر نبوی ، ( ۱۳۸۹ ) ، مقاله ای تحت عنوان « ویژگیها و اقدامات جنبش اعتراضی در مصر» دارند که معتقد است :

    1. عدم رهبری و سازماندهی مشخص و روشن. اگرچه هسته اصلی این جنبش اعتراضی، جوانان ۶ آوریل بودند و سپس سایر مخالفان بدان پیوستند، سازماندهی و رهبری خاصی به چشم نمی‌خورد. وقتی این دو عامل وجود نداشته باشد هم می‌تواند نقطه ضعف و هم نقطه قوت تلقی گردد؛ نقطه ضعف است چون امکان ارائه بدیل و استفاده از تمامی توان مخالفان را در این جهت کاهش می‌دهد در نتیجه – غیاب این دو مولفه – در پیگیری برخی اقدامات و تحقق کامل اهداف اختلال ایجاد می‌کند، و در عین حال نقطه قوت است بخاطر آنکه دستگاه‌های امنیتی با پدیده‌ای سر و کار پیدا می‌کنند که به طور دقیق آن را نمی‌شناسند. توضیح اینکه تشکیلات امنیتی مصر، اخوان و دیگر مخالفان را از قبل و به‌خوبی می‌شناخت، در طول زمان درباره رهبری، اهداف، تشکیلات و شیوه عمل آنها اخبار و گزارشهایی به دست آورده بود، از اینرو راه های مقابله با آنها را می‌دانست، اما هسته اصلی رویدادهای اخیر جنبشی بود که سال ۲۰۰۸ و در پی سرکوب اعتراضات بخش نساجی مصر شکل گرفت و اعضای آن هم بیشتر در فضای مجازی فعالیت می‌کردند. در نتیجه، تشکیلات امنیتی می‌دانست مخالفانی وجود دارند، اما نمی‌دانست دقیقا در کجا هستند و اصلا باید با چه کسی و یا سلسله مراتبی برخورد شود. نکته‌ای که شایسته بررسی و تامل بیشتر است و سبب اهمیت یافتن این ویژگی می‌شود، آن که تجربه مصر و تونس نشان داد جنبش در مراحل آغازین خود نیازمند رهبری و سازماندهی نیست.

    1. حضور تمامی مخالفان: یک ویژگی دیگر جنبش مردمی مصر حضور تمامی گروه های مخالف و منتقد بود که سبب شکل‌گیری ائتلاف رنگارنگی از ایدئولوژیها شد. الغد، الوفد، التجمع، اخوان‌المسلمین، حزب ناصری، جمعیت ملی برای تغییر، و حتی برخی شخصیتهای مشهور و مستقل به تدریج اعلام همبستگی و حضور کردند.

    1. حمید احمدی ، (۱۳۸۹ ) ، مقاله ای تحت عنوان « بررسی رفتار سیاسی اخوان المسلمین در تحولات مصر و تحلیل نقش آفرینی آن در تحولات آتی » دارند و معتقد است :

در تحلیل ها، نباید در مورد قدرت اخوان المسلمین اغراق کرد. در حقیقت به رغم اهمیت نیروی سیاسی اخوان، این گروه سلطه و هژمونی کامل بر جامعه مدنی مصر ندارد. شاید قویترین جریان باشد اما هژمونی کامل بر نیروه های سیاسی ندارد. به هرحال همانطور که اشاره کردیم، اخوان سیاست صبر و انتظار و میانه روی در پیش خواهد گرفت و در عین حال به تقویت خودش خواهد پرداخت. سناریویی که نباید از آن غافل شد این است که اخوان، قربانی ائتلاف و اتحاد نیروهای داخلی، ارتش، دولت های غربی و آمریکا شده که در یک توافق – هرچند غیر رسمی- به اخوان اجازه وارد شدن به صحنه سیاسی را ندهند.

    1. ابراهیم متقی[۸]،( ۱۳۸۹ ) ، مقاله ای تحت عنوان « نقش عوامل بیرونی در تحولات مصر » را دارند که از نظر ایشان عوامل بیرونی عبارتند از : الف: تحول رسانه ای و گسترش هویت گرایی در خاورمیانه: ظهور بازیگران جدید . ب: نگرش آمریکا و تحولات منطقه . پ: ویژگی انقلاب مصر. ت: آمریکا و تحولات مصر. ث: تاثیر تحولات داخلی مصر بر محیط خاورمیانه.

از زمان شروع انقلاب مصر تا امروز حتی یک شعار مرگ به کار گرفته نشد. فضای اجتماعی کشورهایی نظیر مصر کاملا نرم است از همه مهم تر اینکه در این کشور نوعی تنوع مذهبی و قومی هم وجود دارد. به طور کلی اگر حکومتی نتواند گرایشات متفاوت سیاسی را مدیریت کند و به جای آن در صدد بهره گیری از الگوی کنترل و مقابله باشد، ممکن است در کوتاه مدت به موفقیت برسد اما طی فضاهای اجتماعی که در آینده بوجود می آید، با بحران روبرو شده و در مقابل نیروهای اجتماعی به اقدامات واکنشی تغییر ساختاری مبادرت می کنند. دیپلمات های امریکای در دوران های مختلف زمانی و نیز در مذاکرات مختلف با مبارک، مسئله آزادی های سیاسی-اجتمای، احزاب و دموکراسی نسبی قابل کنترل را به وی گوشزد می کردند . اما همواره هرگاه که بحث های اصلاح در ساختار سیاسی مصر از سوی آمریکا مطرح می شد، استدلال مبارک این بود که پیروز انتخابات آزاد و دموکراتیک بنیادگراها خواهند بود.

    1. سید سلمان صفوی ، ( ۱۳۹۰ ) ، مقاله ای تحت عنوان « تحولات مصر و تغییر موازنه قدرت در خاورمیانه » دارند و معتقد است :

بدون شک توازن و ساختار قدرت در خاورمیانه با توجه به جنبش های مردمی و سقوط بن علی، مبارک و لرزان شدن تاج و تخت اکثر حکومت های عربی خاورمیانه به سرعت در حال تغییر است. بازنده اصلی تحولات اخیر مصر رژیم تل آویو است که مهم ترین یاور خود مبارک را از دست داده است.
مرزهای مصر و غزه بازشده و حماس و فتح به توافق رسیده اند. با سقوط بن علی و مبارک و بی اعتمادی حکومت های عرب به امریکا، و بیزاری مردم خاورمیانه از سیاستهای استیلا جویانه آمریکا، دوره هژمونی آمریکا در خاورمیانه به اتمام رسیده است.
اما ممکن است آمریکا تا مدتی همچنان نفوذ خود را در منطقه حفظ کند. جبهه مقاومت و خط استقلال بیشترین نقش را در معادلات آینده منطقه خاورمیانه ایفا خواهد کرد. آمریکا با روش های مختلف کوشش میکند جنبش اسلامی مصر را به انحراف بکشاند اما سناریوهای آمریکا با توجه به بیداری اسلامی در ملت مصر و خاورمیانه با شکست روبرو خواهد شد.

    1. سعید شهابی ، ( ۱۳۹۰ ) ، مقاله ای تحت عنوان « انقلاب و ضد انقلاب در مصر » دارند و معتقد است که :

جهش عرب خاورمیانه را در یک تسونامی سیاسی به لرزه درآورده است و با وجود اینکه تدابیر منطقه ای و بین المللی جلوی گسترش آنرا می گیرند، شور و تندی این تسونامی سیاسی در مناطق بیشتری ادامه می یابد. مصر دومین کشور در رویارویی با انقلاب مردمی است که رهبر خود را برانداختند و به این امید هستند که رژیم سابق کاملاً از بین خواهد رفت و تشکیلات دولتی جدیدی برمبنای خواست مردم جایگزین خواهد شد. ولیکن بانضمام سرکوب توسط مراجع قدرت، حرکتهای انقلابی با مخربترین چالش ضد انقلابی مواجه هستند. تونس و مصر هر دو در مدت کوتاهی متحمل تغییر انقلابی شدند که هیچ شانسی را برای بازیگران خارجی باقی نگذاشت تا حملات متقابلی را برپاکنند. اما اکنون بنظر می آید که تلاشهای آتشین پشت صحنه حمایت شده توسط مردم با احتمال نزدیک به یقین در جهت این حکومتهای استبدادی به مرحله آخر خواهد رسید. در میان حرکتهای انقلابی، مصر مهمترین کشور برای محک زدن این مسئله است که آیا اعتراضهای مردمی خواهد توانست مصر را به یک حکومت دموکراسی دایر تبدیل کنند. اکنون این تلاشها توسط نیروهای ضد انقلابی مختل می شوند که برای جلوگیری از جریان تغییر در اوج قدرت و فعالیت خود هستند. ماهیت این نیروهای ضد انقلابی چیست؟ برنامه کار آنها چیست؟ پشت آنها چه کسانی قرار دارند؟ روش های آنها چیست؟ و در نهایت آیا آنها می توانند واقعاً با خواست مردم بجنگند و عزم آنها را نقض کنند؟
سعید شهابی تلاش کرد تا جلوه های عملکرد نیروهای ضد انقلابی را ارائه دهد که تلاشهای خود را در مصر متمرکز کرده اند. وی چهار رژیم آمریکا، تل آویو، انگلسی و سعودی را از مخالفین فعال جنبش مردمی مصر و ایجاد تغییرات اساسی در مصر معرفی کرد.اگر مصر بصورت حکومت دموکراسی در آید، تقریباً همه کشورهای عربی نیز بهمین شکل بصورت حکومت دموکراسی درخواهند آمد.
۲۰ . مصیب سلطانی ، ( ۱۳۸۹ ) مقاله ای تحت عنوان « اهمیت شبکه های اجتماعی در شکل گیری جنبش ها در جهان امروز » دارند که معتقد است :
شبکه های اجتماعی و نقش آنها در جهت دهی به افکار مردم موضوعی است که در دو جنبه قابل بررسی می باشد:
اولاً شبکه سازی در فضای مجازی و اینترنت و ثانیاً شبکه های اجتماعی حقیقی در جوامع.
در باب اهمیت شبکه های اجتماعی و سایت های ارتباط جمعی در فضای مجازی باید عنوان کرد که جوامع در حال توسعه نظیر ایران، با تغییرات فاحش در بافت اجتماعی خود مواجهند. با افزایش پرشتاب قشر تحصیلکرده دانشگاهی، روزبه روز به میزان طبقه نوظهور متوسط افزوده می شود.
پیامد ایجاد چنین طبقه اجتماعی در جوامع انسانی، تولید نخبگان جدید در سطح جامعه و تغییر در ترکیب و ساختار نخبگان قبلی می باشد.این فرایند تدریجی در بلند مدت، منجر به تغییر ذائقه ارتباطی عموم جامعه می شود. این حقیقت همان نکته اساسی توجهات طراحان جنگ نرم برای تمرکز بر فضای مجازی را تشکیل می دهد.
به عبارتی دیگر با شکل گیری طبقه جدید و تحصیلکرده در کشور این گروه برای دسترسی به اطلاعات و اخبار دیگر خود را محدود به رسانه های سنتی نظیر رادیو و تلویزیون و روزنامه ها نمی کنند.بلکه با بهره گرفتن از امکانات نوین نظیر اینترنت و بهره گیری از قابلیت های آن نیاز های اطلاعاتی خود را برطرف می سازند و از این رهگذر ایجاد شبکه های مجازی در اینترنت فرصت بسیار مناسبی برای سازماندهی و تاثیر گذاری بر این قشر می باشد.
۲-۱-۲-مقالات خارجی
درباره اینترنت ونقش آن درشکل گیری جنبش های اجتماعی مورد پژوهی مصر و تونس می توان به:

    1. مقاله ای که مریم محمد طلعت ،(۱۳۹۰) با عنوان« انقلاب ، جوانان ، اینترنت »، با ترجمه : محمد ولوی، به چاپ رسیده اشاره کرد. . این فعال اینترنتی با آیه ای از قرآن به همراه تصاویری از شهدای انقلاب مصر و تحرکات خیابانی مردم شرایط به وقوع پیوستن انقلاب را به همراه موضوعاتی چون گسترش نرخ بی سوادی مردم مصر، رشوه های مکرر،میلیون ها جوان تحصیل کرده بیکار ، گسترش فقر و ارائه تعدادی آدرس های اینترنتی که موجب گردید اخبار جنبش اجتماعی مردم در روز های سخت انقلاب در اختیار معترضین قرار گیرد را تاپایان حکومت حسنی مبارک به شیوه ای تاریخ نگاری بیان کرده است .
    1. مقاله ای که شریف منصور در(۲۰۱۰ ) تحت عنوان « انقلاب فیس بوکی ، کفایه ، مبارزه برای دموکراسی و حکومت خوب در مصر » به زبان انگلیسی انتشار داده است که معتقد است انحصار تقریبا سی ساله مبارک بردستگاه قدرت به یاری قانون وضعیت اضطراری، موجب شده که درمصر جنبش مخالف قدرتمندی به وجود نیاید اما در سال ۲۰۱۰ انتخابات پارلمانی برگزار می شود که فیسبوک و اینترنت گزینه هایی برای عمل گروه های نو و نیروهای سیاسی درحال پیدایش جامعه مدنی قرار می گیرند. افزایش شمارجنبش های ناراضی در سراسر جامعه قابل روئیت است . سازماندهی ها در سطوح پایین جامعه با هدف بسیج مسالمت آمیزعلیه مبارک و حزب او، در انتخابات پارلمانی انجام می شود. مصر در حال گذار به سوی دموکراسی است.
    1. همچنین مقاله مجدی قرقر، ( ۱۳۹۰ ) ،« باعنوان خدا درمیدان التحریر با ما بود درس های دهگانه انقلاب»، با ترجمه : سید حمید عصمتی، به چاپ رسیده است اشاره کرد . وی با ارائه راه های دهگانه ای که موجب پیروزی جنبش مردم مصر و آزاد سازی این کشور از دست دیکتاتور حسنی مبارک بود پرداخته و به ترتیب آنهارا تا پیروزی واقعی برمی شمارد .ایشان می گوید در آستانه چیدن ثمره انقلاب هستیم ، زمان آن فرارسیده که برخی از درس های این انقلاب فراگیر را استخراج کنیم:

اولین درس، این انقلاب به نظر ایشان ثمره کار نیرو های نظامی و چتر باز نیست بلکه امتداد بیش از سه دهه مبارزه حزب کار گر مصر و جبهه ملی می باشد و به توضیح در مورد هر دو و عملکرد آنها می پردازد . درس دوم ، این انقلاب انقلاب ملت است که پیران بذر آن را کاشته و جوانان آن را شخم زده و ملت به آن رسیدگی کرد و سپس همگی در برداشت محصول آن شادی و مشارکت کردند . درس سوم ، انقلاب گنجینه تمدنی مصر را آشکار کرد و همانطور که شبکه سی ان ان گفت « این اولین باری است که ملتی قیام می کند و بعد خود خیابان هارا نظافت می کند». در چهارم ، مطالبات این انقلاب مطالباتی پویا و متغیر بود که هوشمندانه ، در تعامل با تغییرات تغییر می کرد . درس پنجم ، این انقلاب کاملا ملی است ، اگر انقلاب های غرب و آمریکای لاتین نارنجی بوده اند ، اما این انقلاب تنها رنگ پرچم مصر را داشت . درس ششم ، از نظر ایشان وابستگی و استبداد دو روی یک سکه اند . نمی توان مساله استقلال را از مساله استبداد و فساد و عدالت اجتماعی جداکرد . در س هفتم ، امت ما امت عربی واحد ی است که در وطن عربی واحد زندگی می کند بنابراین مرز های توافق نامه های سایکس و بیکو و سازمان های بین المللی خطوطی خیالی و تجزیه کننده است که باانقلاب از بین رفته است . درس هشتم ، ارتش های عربی باید به عنوان یکی از پایه های دولت ، ارتش ملی باشند و نه به عنوان پایه های نظام . درس نهم ، معیار این انقلاب ها باید در جهت مساله فلسطین باشد زیرا این مساله ، مساله محوری ماست . آزاد سازی فلسطین و مسجد الاقصی حقیقتی قرآنی است . درس دهم ، دست خداوند پنهان نبود به همراه ما بود زیرا ما از اسباب استفاده کردیم ، همچنان که برای نبی گرامی ما ( ص ) در جنگ بدر اتفاق افتاد . در پایان نتیجه ای که ایشان می گیرند این است که علیر غم این دروس خطرات بزرگی انقلاب مصر و انقلاب عربی را تهدید می کند ، تنها تضمین برای محقق شدن اهداف و حفظ دستاورد هایش ادامه این انقلاب است.

    1. در مقاله تدوین شده توسط حازم کندیل[۹]،( ۲۰۱۱ ) با عنوان «در مصر چه گذشت ؟ الف : چگونگی شکل گیری جنبش مصر»،توسط سایت مقاومت با اسم مستعاراودیپوس ترجمه شده و درهمان تاریخ در دسترس عموم قرار گرفته است .

وی معتقد است : در طی سال های اخیر زمینه های یک خیزش اجتماعی در زیر پوست جامعه مصر در حال شکل گیری بود و حسی عمومی در میان مردم شکل گرفته بود که شرایط به همین صورت قابل ادامه نخواهد بود. فیلم ها، رمان ها و آهنگ هایی با تم انقلابی تولید شده و ایده تغییر همه جا در تخیل مردم قابل مشاهده بود. وزمینه این خیزش از سوی او پخش تصاویر خالد سعید بود که در سر تاسر اینترنت صورت پذیرفت و سپس در دوبی یکی از مدیران اجرایی گوگل به نام وائل غنیم گروهی را در فیس بوک به نام “ما همه خالد سعید هستیم” ایجاد کرد و درخواست نمود که هر کسی که چنین وحشی گری ای را تجربه نموده است به آن ملحق شود.

    1. یوحنا نجدی( ۲۰۱۱ ) نیز مقاله ای باعنوان وداع با دیکتاتور ، نگاهی به دلایل انقلاب مصر دارد که توسط نجات بهرامی در سایت ورد پرس دات کام ترجمه کرده ودر همان تاریخ آن را انتشار داده است. یو حنا نجدی دلایل بیشماری را برای این انقلاب ذکر می کند اما یکی از دلایل این انقلاب را توسعه اینترنت و فناوری دانسته و معتقد است اینترنت به جوانان بیکار و ناامید مصر این امکان را داد تا ضمن ارتباط با گروه ها و اشخاص مخالف، دست به تاسیس شبکه اجتماعی وسیعی بزنند ، شبکه ای که  نطفه اعتراضات اخیر و در نتیجه سقوط حسنی مبارک را منعقد کرد.

    1. راتب جوده[۱۰]، (۲۰۱۱ ) مقاله ای را تحت عنوان « نقش شبکه های اجتماعی درنا آرامی های مصر» منتشر کرده وپس از بیان رویداد های تونس و مصر به شرح مطالب نوشته شده در فضای اینترنت توسط فعالان پرداخته و معتقد است که جوانان استفاده کننده از اینترنت دارای نقش تعیین کننده ای در این تظاهرات هستند. رویداد های مصر بوضوح نشان می دهد که شبکه های اجتماعی چگونه می توانند تحولات سیاسی را بر انگیزند. این رویدادها همچنین روش های تازه ای را نشان می دهند که کاربران با کمک آنها محدودیت های دسترسی به اینترنت را رفع می کنند.معترضان روش هایی را برای رفع  محدودیت های اینترنت و مخابرات موبایل پیدا کرده و امکان دسترسی به شبکه های اجتماعی از جمله   فیس بوک و  تویتر رابدست آورند. در صفحات کاربران در این شبکه های اجتماعی پیام های با محتوایی خاص ظاهر شدند که در ماهیت امر دستور العمل هایی برای معترضان بودند.

۷ . لی سالتر، (۱۳۸۹ ) ، مقاله ای در خصوص« دموکراسی‌، جنبش‌های‌ نوین‌ اجتماعی‌ و اینترنت‌‏»دارند که توسط پیروز ایزدی ترجمه و در سایت پایگاه اطلاع رسانی اصلاح ودر همان تاریخ منتشر شده است می نویسد : آثار هابرماس‌ ما را قادر می‌سازد تا فهم‌ بهتری‌ از ‏نحوه‌ عملکرد اینترنت‌ در رابطه‌ با جامعه‌ و نیز اهمیت‌ دموکراتیک‌ جنبش‌های‌ اجتماعی‌ در این‌ میان‌ به‌ ‏دست‌ آوریم‌. علاوه‌ بر این‌، باور دارم‌ که‌ معایب‌ و مزایای‌ اینترنت‌ و وب‌ را به‌ سادگی‌ نمی‌توان‌ درک‌ کرد ـ ‏روابط‌ پیچده‌ای‌ میان‌ جامعه‌، اینترنت‌، حکومت‌، تجارت‌، نهادهای‌ حاکم‌ بر اینترنت‌ و جنبش‌های‌ سیاسی‌ و ‏اجتماعی‌ وجود دارد. آنچه‌ اینترنت‌ می‌تواند برای‌ این‌ عوامل‌ انجام‌ دهد در خود تکنولوژی‌ از پیش‌ تعریف‌ ‏نشده‌ است‌ بلکه‌ جا برای‌ تعاریف‌ موردنظر کاربران‌ باز نگه‌ داشته‌ شده‌ است‌ به‌ گونه‌ای‌ که‌ هم‌ شهروندان‌ ‏و هم‌ رسانه‌های‌ راهبر نظام‌ ـ محور برای‌ کسب‌ هژمونی‌ مبارزه‌ می‌کنند. در این‌ مفهوم‌، انجمن‌ ارتباطات‌ ‏پیشرو را می‌توان‌ جنبشی‌ قابل‌ ملاحظه‌ در تلاش‌ برای‌ تضمین‌ نه‌ تنها استفاده‌ از اینترنت‌ بلکه‌ همچنین‌ ‏برای‌ ایجاد ساختاری‌ برای‌ اینترنت‌ در نظر گرفت‌ که‌ در برابر الزامات‌ نظام‌ ـ محور مقاوم‌ باشد. با توجه‌ به‌ ‏این‌ نتیجه‌گیری‌، ضرورت‌ دارد که‌ کاربران‌ اینترنت‌ به‌ نحوه‌ شکل‌ دادن‌ به‌ این‌ رسانه‌ و به‌ ویژه‌ ظرفیت‌ ‏ارتباطی‌ آن‌ علاقه‌ نشان‌ دهند. شاید فوری‌ترین‌ چالش‌ برای‌ کاربران‌ اینترنت‌، یعنی‌ همان‌ چالشی‌ که‌. . . . ‏هابرماس‌ نیز سعی‌ در روشن‌ ساختن‌ آن‌ دارند، عبارت‌ است‌ از تجاری‌سازی‌ و کنترل‌ استعمار. همان‌گونه‌ ‏که‌ در قسمت‌های‌ مختلف‌ این‌ مقاله‌ به‌ این‌ امر اشاره‌ کردم‌، تغییری‌ قابل‌ شناسایی‌ در محتوا، کاربرد و ‏ساختار اینترنت‌ طی‌ پنج‌ سال‌ گذشته‌ به‌ وجود آمده‌ است‌. این‌ امر همزمان‌ با علاقه‌مندی‌ بیشتر بخش‌های‌ ‏تجاری‌ و دولت‌ به‌ آنچه‌ می‌توانند از این‌ رسانه‌ به‌ دست‌ آورند، رخ‌ داده‌ است‌. بخش‌های‌ تجاری‌ فرصت‌های‌ ‏پولساز را در آن‌ مشاهده‌ کردند و دولت‌ها را تشویق‌ کردند که‌ برای‌ استفاده‌ آنها، دسترسی‌ به‌ اینترنت‌ را ‏تضمین‌ کنند. دولت‌ نیز ظرفیت‌های‌ تبلیغاتی‌، نظارتی‌ و اداری‌ اینترنت‌ را مورد توجه‌ قرار داد. توسعه‌ وب‌ از ‏طریق‌ افزایش‌ تعداد «مصرف‌کنندگان‌»، امکان‌پذیر ساختن‌ معرفی‌ چند رسانه‌ای‌ کالاها و آسان‌تر ساختن‌ ‏ناوبری‌ و کاربرد اینترنت‌ به‌ عاملی‌ مهم‌ تبدیل‌ شده‌ است‌. در حالی‌ که‌ از یک‌ سو وب‌ امکان‌ دسترسی‌ ‏بیشتری‌ را به‌ تعداد بیشتری‌ از تکنولوژی‌های‌ ارتباطی‌ در مقایسه‌ با گذشته‌ فراهم‌ ساخته‌ است‌، از سوی‌ ‏دیگر می‌توان‌ گفت‌ که‌ قابلیت‌ تعامل‌ اینترنت‌ را کاهش‌ داده‌ است‌ چون‌ وب‌ سایت‌های‌ سیاسی‌ و تجاری‌ ‏رسمی‌ برای‌ اجرای‌ نقش‌، تریبون‌های‌ تبلیغاتی‌ یک‌ طرفه‌ ایجاد شده‌اند. در حالی‌ که‌ استفاده‌ از «یوزنت»‏به‌ عنوان‌ یک‌ سازوکار ارتباطی‌ یک‌ طرفه‌ بی‌معنی‌ جلوه‌ می‌کرد، استفاده‌ از وب‌ بدین‌ ترتیب‌ اینک‌ قابل‌ ‏قبول‌تر می‌شود. از این‌رو، به‌ جای‌ آن‌که‌ کاربران‌ خود قسمت‌ اعظم‌ محتوای‌ اینترنت‌ را فراهم‌ سازند، ‏شرکت‌ها و دولت‌ها به‌ استعمار بیشتر و بیشتر آن‌ می‌پردازند. در واقع‌، می‌توان‌ چنین‌ استدلال‌ کرد که‌ ‏شکلی‌ از حصارکشی‌ در حال‌ رخ‌ دادن‌ است‌ که‌ به‌ موجب‌ آن‌ «خرده‌ مالکان»وادار می‌شوند تا درون‌ ‏مناطق‌ پرجمعیت‌، کنترل‌ شده‌ و تحت‌ مقررات‌ شدید فعالیت‌ کنند، نظیر مناطقی‌ که‌ «آمریکا و آنلاین»۳۵ و ‏‏«شبکه‌ مایکرو سافت»۳۶ در اختیار آنها قرار می‌دهند. اگر این‌ فرایند تداوم‌ پیدا کند، کاربران‌ اینترنت‌ به‌ ‏گونه‌ای‌ فزاینده‌ به‌ حصارها و یا مجراهای‌ از پیش‌ تعریف‌ شده‌ای‌ هدایت‌ می‌شوند که‌ خروج‌ از آنها روز به‌ ‏روز دشوارتر می‌شود و اینترنت‌ را تنها به‌ یک‌ رسانه‌ جمعی‌ تحت‌ استعمار دیگری‌ تبدیل‌ می‌کند که‌ تنها ‏ارائه‌ دهنده‌ اطلاعات‌ و مباحث‌ استاندارد، قابلیت‌ تعامل‌ محدود و هر آن‌ چیزی‌ است‌ که‌ مصرف ‌کنندگان‌ ‏برای‌ برآورده‌ ساختن‌ امیال‌ مادی‌ کنترل‌ شده‌شان‌ به‌ آن‌ نیاز دارد. بار دیگر، این‌ فرایند، هر چند ممکن‌ است‌ ‏بزرگ‌ به‌ نظر برسد، از پیش‌ تعیین‌ شده‌ نیست‌. این‌ به‌ عهده‌ شهروندان‌، نمایندگان‌ و جنبش‌های‌ سیاسی‌، ‏اجتماعی‌ و فرهنگی‌ است‌ تا ادعاهای‌ خود را مطرح‌ سازند و این‌ تضمین‌ را به‌ دست‌ آورند که‌ به‌ عنوان‌ یک‌ ‏ضرورت‌ تحت‌ حفاظت‌ قرار گیرند.
۸ . فیلیپ ن. هاوارد[۱۱]، ( ۲۰۱۱ ) ، مقاله ای تحت عنوان«دموکراسی زاده شده در فضای دیجیتال »را منتشر کرده و معتقد است که : « تظاهرکنندگان در تونس و مصر از انگشتهای خود برای بیرون راندن دیکتاتورها از کشورهاشان استفاده کردند. زین العابدین بن علی بیش از ۲۰ سال قدرت را در تونس در دست داشت، و حسنی مبارک بیش از ۳۰ سال در مصر حکومت کرد. با اینحال مؤثرترین چالش ها را جوانان ۳۰- ۲۰ ساله دارای دانش دیجیتالی برای رژیم های متبوع خود ایجاد کردند، نه تروریست های مسلح.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:39:00 ق.ظ ]




۲- شاخص‌های عینی کیفیت زندگی که شرایط محیطی هستند و متغیرهای مربوط به رفاه عمومی، بهداشت محیط اجتماعی، تحرک، فرهنگ و مذهب، محیط طبیعی و سیاست ها.
۳- شاخص های ذهنی کیفیت زندگی که با مفاهیمی همچون احساس رضایتمندی از زندگی، رفاه و آسایش جسمی و روانی و شادکامی توصیف می شود.
فرانس[۹۱](به نقل از اسلامی، ۱۳۸۴) ارتباط عوامل مرتبط با کیفیت زندگی را به صورت دیاگرام زیر نشان داده است.
خانواده
وضعیت اقتصادی و اجتماعی
وضعیت جسمانی
وضعیت روحی و روانی
کیفیت زندگی
شکل(۲-۲): ارتباط عوامل مرتبط با کیفیت زندگی
همانطوریکه دیاگرام بالا نشان می‌دهد. این چهار متغیر می توانند مستقلاً یا توأم با یکدیگر بر روی کیفیت زندگی تأثیر گذار باشند. درک فرد از کیفیت زندگیش نیز می‌تواند به هرکدام از متغیرهای نامبرده تأثیر بگذارد.
می‌توان گفت که عامل اصلی تعیین کنندهی کیفیت زندگی عبارت است از تفاوت درک شده بین آنچه که هست و آنچه که باید باشد. در این مورد دو معیار وجود دارد: معیار ذهنی و معیار عینی. شرایط عینی مشتمل بر وضعیت رفاهی، اقتصادی، سیاسی و عوامل محیطی و فرهنگی، جایگاه اجتماعی و اقتصادی، سن، جنس، ارتباط اجتماعی، درآمد، مسکن، اشتغال قابلیت‌های رفتاری، مهارتهای اجتماعی، توانایی های عملکردی و روانی افراد است؛ شاخص ذهنی همان احساس رفاه و رضامندی و یا احساس خشنودی است که حاصل برداشت ذهنی و ارزشیابی فرد از زندگی است و اگر چه در این احساس جنبه های شناختی نیز مطرح است ولی جنبه های عاطفی آن در سنجش کیفیت زندگی بیشتر مد نظر قرار دارد(خوارزمی، ۱۳۸۶: ۴۷).
مرکز مطالعات کیفیت زندگی از مدل ها و تکنیک هایی استفاده می کند که ادعا می‌شود هم وجه عینی و هم وجه ذهنی کیفیت زندگی را می سنجد و بر تعریفی از زندگی مبتنی است که هم سطح و هم عمق زندگی را در بر دارد و ضمن توجه به وضعیت فرد از نظر ثروت مادی و پایگاه اجتماعی وسلامتی، معنایی که این شرایط برای فرد دارد و احساس خوب و رضایت از زندگی را نیز در بر می‌گیرد. نمونه ای از یافته های این مرکز به این شرح است:

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۱- در ارتباط با کیفیت زندگی، مهم نیست که از نظر عینی فرد چه شرایطی داشته باشد(جنسیت، قد، تحصیلات، شغل و…) کیفیت زندگی او به مقدار زیاد بستگی دارد به این که چه احساسی درباره خودش دارد.
۲- میزان در آمد سالانه، همبستگی چندانی با کیفیت زندگی فرد ندارد.
۳- نوع شغل فرد رابطه مستقیمی با کیفیت زندگی او ندارد. مسأله اساسی این است که فرد از کارش راضی باشد و با همکاران خود رابطه خوبی داشته باشد.
۴- در رابطه با سلامتی، کیفیت زندگی اغلب با این تشخیص که فرد بیمار است، آسیب می بیند، ولی بیشتر به این دلیل که بیماری مشکلات و دردسرهایی برای فرد می آفریند و روال عادی زندگی را بر هم می زند.
۵- کیفیت زندگی تقریباً هیچ ارتباطی با مصرف الکل و سیگار و عادات غذا خوردن و ورزش ندارد (خوارزمی، ۱۳۸۶: ۴۷).
فلانگان[۹۲](۱۹۸۲؛ به نقل از آندرسون و بارک هارد،۱۹۹۹) چنین اظهار نموده است که اعضاء یک جامعه از این نظر که عوامل مختلف تا چه حد بر کیفیت زندگی آنها تأثیر می گذارد متفاوتند. این اختلاف نظر بخصوص در میان گروه های سنی و جنسهای متفاوت قابل مشاهده است چون افراد از این نظر که کدام بعد اهمیت بیشتری در کیفیت زندگی آنها دارد، متفاوت هستند.
مطالعات همچنین نشان می دهند که در کشورهای ثروتمند افراد اغلب بیش از کشورهای فقیر گفته اند که احساس راحتی و رضایت دارند ولی همبستگی میان سطح زندگی و احساس خوب نسبت به زندگی ضعیف بوده و در نقطه ای که در نقطه ثبات نسبی است، این احساس افت می کند. به بیان دیگر به نظر نمی رسد که احساس خوشبختی با پیشرفتهای بیشتر در حوزه ثروت، بالا رود (خوارزمی، ۱۳۸۶).
تحقیقات زیادی در خصوص عوامل موثر بر کیفیت زندگی در جهان انجام گرفته است که به طور خلاصه در ذیل به برخی از این عوامل اشاره می شود:
درآمد و کیفیت زندگی
در همه کشورها اثر درآمد یکسان نبوده و در حالیکه همبستگی بین درآمد و رفاه در ایالات متحده آمریکا برابر با ۱۲درصد بوده) این همبستگی در محله های کثیف و شلوغ کلکته ۴۵ درصد می باشد. با این حال وجود درآمد شخصی کمتر از آنچه که به نظر می رسد دارای اهمییت است. درمطالعه ای که توسط آهوریا[۹۳] (۲۰۰۲) انجام شده، برآورد شده است که درآمد فردی فقط ۲تا ۳ درصد واریانس کیفیت زندگی فردی را تبیین می نماید۰(اهوریا، ۲۰۰۰؛ به نقل از فرخی،۱۳۸۶). وینهوون نیز همبستگی بالایی را بین درآمد و رفاه در کشورهای فقیر مشاهده نموده است.
کیم نیز در بررسی خود وجود یک رابطه مثبت و معنادار را بین درآمد و رضایت افراد از زندگی تأیید می کند. به عبارت دیگر آنهایی که درآمد بیشتری دارند رضایت آنها نیز از زندگی بالاتر می باشد.(کیم: ۲۰۰۸)
شغل
یکی از مولفه های دیگر که اخیراً در بحث کیفیت زندگی مطرح می شود، شغل و کار مفید افراد و شهروندان جامعه است، چرا که اگر افراد جامعه ای فاقد شغل و کار مناسب اجتماعی باشند به طور قطع، تأمین کننده نیازهای جامعه برای رسیدن به یک توسعه پایدار نخواهند شد و به طور کلی، از این جوامع نمی توان انتظار شادابی، شاد زیستن و رضایت خاطر شهروندان را داشت. از طرفی، این سوال که (آیا شرایط موجود و حاکم بر جامعه در ابعاد مختلف باعث بهبود و پیشرفت من می شود یا نه؟ از جمله مباحث پایه ای در کیفیت زندگی است، یعنی شرایط مناسب و خوب زندگی، سطح کیفی زندگی در ابعاد گوناگون اقتصادی، اجتماعی و سیاسی همان استانداردهای زندگی می باشند. به طور کلی، امروزه همزمان با گسترش روند جهانی شدن، کیفیت زندگی در سطح بین المللی در حوزه های اقتصادی نوین، توسعه منابع انسانی، مدیریت و برنامه ریزی و به طور مشخص تر، پیشرفت و توسعه جوامع ارزیابی می شود، چرا که سطح رضایتمندی افراد یک جامعه در ابعاد مختلف، اثر مستقیمی بر روند پیشرفت و توسعه آن جامعه در حوزه‌های گوناگون اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دارد و برعکس، عدم رضایت باعث نزول یک جامعه و کشور در این ابعاد و لذا افت شاخص ها در سطح بین المللی می شود). {۹۱}
روابط اجتماعی، سرمایه اجتماعی و کیفیت زندگی
به نظر دورکیم، در جریان انتقال از همبستگی مکانیکی به همبستگی ارگانیکی، ارزشهای جمعی تضعیف می شوند، تعهد افراد به جامعه کاهش می یابدو هر فردی می کوشد تا تمایلات شخصی خودرا دنبال کند. آنجا که هیچ سدی در برابر تمایلات فردی وجود ندارد، هیچ نوع امکانات و شرایط عینی قادر به پاسخگویی آن نیست، پیوند فرد با جمع که سرچشمه اخلاقیات است این تمایلات را مهار می کند (دورکیم،۱۳۶۹، ص۹). دورکیم در صدد بود که نشان دهد جامعه ای که افراد آن بوسیله نظامی از ارزشها و هنجارها یا به تعبیر دیگر اخلاقیات هدایت می شوند، رضایت بیشتری از موقعیت خود در نظام دارند (بادن[۹۴]، ۱۹۸۹؛ ۳۵).
رابطه اجتماع از یک سو نیازهای عاطفی و شناختی و حتی بخشی از نیازهای مادی افراد را پاسخ می گوید و از سوی دیگر به آرزوها، تمایلات و خواست های افراد شکل و جهت می دهد. شکل دادن به آرزوها دو وجه دارد: یکی ایجاد گسترش آرزوها در فرد و دوم مهار تمایلات است، به این معنی که از شکل گرفتن آرزوها و خواسته های بی حد و حصر و ارضانشدنی جلوگیری می شود و نوعی انطباق را بین آرزوها و شرایط و موقعیت فرد ایجاد می کند. به این ترتیب، رابطه اجتماعی با شکل دادن و پاسخ به بخش قابل توجهی از نیازها می تواند ارزیابی فرد را از زندگی خود تحت تأثیر قرار دهد. بنابر این، روابط اجتماعی به طور کلی از دو جهت بر زندگی افراد تأثیر می گذارند یکی به کمک سازو کارهای ایجابی چون تأکید بر تعاون و مشارکت دارند و باعث تأمین نیازهای عاطفی و روانشناختی می گردند، می تواند منبعی برای حمایت های اجتماعی و رفاه اجتماعی و در نهایت رضایت از زندگی شوند. سازوکارهای سلبی به خاطر ویژگی های بازدارندگی و مهار تملایلات افراد می توانند منبعی برای کنترل های اجتماعی و امنیت جانی گردند و از این طریق موجبات رضایت افراد را از زندگی اجتماعی برآورده سازند.
دورکیم آثار مثبت پیوند فرد با جامعه از طریق گروه های میانی را تنها برای جامعه نمی دید. از دیدگاه او وجود این گروه ها، سرچشمه شادی و شادکامی برای فرد است. وی می گوید: تنها جامعه نیست که به تشکیل شدن این گروه ها ی خاص علاقه مند است تا بتواند فعالیتی را که در آن جریان دارد، و در صورت نبود گروه فعا لیتی پر هرج ومرج می شد تنظیم کند. فرد هم به توجه خود در وجود این گروه ها سرچشمه ای برای شادی و شادکامی خویش می بیند. زیرا هرج و مرج برای او هم دردناک است. خود اوهم از کشاکش ها و بی نظمی ها ی ناشی از نبود قانون انتظام دهنده روابط فردی رنج می برد. زیستن به حالت آماده باش جنگی آن هم در بین همراهان و صدمات خویش به هیچ وجه برای انسان مفید نیست. احساس خصومت عمومی، و بی اعتمادی متقابل که از آن بر می خیزد، فشار روحی حاصل از آن هنگامی که مزمن و ریشه دارشوند دردناک پیدا می کنند. هنگامی که افراد منافع مشترکی پیدا می کنند و متحد می شوند تنها به خاطر دفاع از آن منافع نیست ، به خاط اعتماد با یکدیگر، به خاطر این است که در بین رقبا تنها نباشند، و از لذت همدلی و یگانگی با دیگران بهره مند شوند، یعنی خلاصه زندگی اخلاقی واحدی با یکدیگر داشته باشند (دورکیم،۱۳۶۹: ۲۱ ). رابطه اجتماعی از دو جهت بر رضایت فرد و در کیفیت زندگی او بالا می رود و از سوی دیگر از طریق مهار تمایلات افراد، از آرزوهای بی پایان و ارضا نشدنی جلوگیری می کند.
سرمایه اجتماعی به شبکه ای از روابط بین افراد و گروه ها و نیز هنجارهای اعتماد، عمل متقابل و منافع دوسویه که آنها را به هم متصل کرده است اشاره دارد. این شبکه ها یک منبع یا دارایی را برای فرد بوجود می آورند ، لذا به آن سرمایه گفته می شود که می تواند در دامنه وسیعی از موقعیتها ارزشمند محسوب می شود.
لین با طرح نظریه اجتماعی (۱۹۸۲) مشخصاً این مسأله را طرح کرده است که دستیابی به منابع اجتماعی و استفاده از آنها می تواند به موفقیتهای اجتماعی و اقتصادی بهتر منجر گردد.
در حقیقیت محتوا، نوع و کیفیت شبکه روابط یا سرمایه اجتماعی تأثیرات زیادی بر موفقیت افراد در
حوزه های مختلف زندگی آنها و کل کیفیت زندگی شان بر جا می گذارد. این موضوع بر یافته های محققان بیشماری منطبق می باشدبه عنوان مثال میلور[۹۵] و همکارانش در سال ۱۹۹۹ در بررسی ابعادی که بر رتبه بندی ذهنی از بهترین و بدترین زندگی انجام شد عنوان نمودند که… جنبه تعیین کننده، روابط با دیگران می باشد. این موضوع ۴۳ درصد از جنبه های ذکر شده برای بدترین زندگی و ۳۹ درصد ازجنبه‌های عنوان شده برای بهترین زندگی را در بر می‌گیرد(میلور،۲۰۰۳: ۱۲۴) بوردیو نشان داد که چگونه سرمایه اجتماعی موجود در کنار سرمایه فرهنگی و اقتصادی می تواند بخشی از استراتژی برای افراد و گروه ها در جهت باز تولید سرمایه بیشتر و یا تبدیل آن به دیگر صورتهای سرمایه باشد. (فرخی،۱۳۸۶: ۶۴)
متغیرهای جمعیت شناختی و کیفیت زندگی
ویژگیهای جمعیت شناختی مانند جنسیت تأثیر کمتر از آنچه مورد انتظار می باشند دارند(کومینوس[۹۶]،۱۹۹۵). برای مثال اینگلهارت بیان می نماید که با وجودیکه زنان بیش از مردان خوشحالتر می باشند، اما سطوح بالاتری از افسردگی را نشان می دهند.
برخی از محققان در اظهار نظر در خصوص رابطه کیفیت زندگی با سن به یک توزیع u شکل اشاره می‌کنند، بدین معنی که جوانان و افراد مسن در مقایسه با افراد میانسال از نظر رفاه و کیفیت زندگی در سطح بالاتری قرار می‌گیرند. علت این موضوع نیز شاید به این خاطر باشد که افراد قرار گرفته در گروه سنی ۳۰تا ۳۵ سال (غیر خوشبخت ترین ها) مسئول نگهداری از والدین (افراد مسن) و کودکان می باشند(اینگلهارت، ۱۹۹۰) به هر حال مطالعات انجام شده در اروپا و آمریکای شمالی رابطه مثبتی را بین افزایش سن (با وجود کاهش سلامتی جسمانی) و افزایش رفاه ذهنی نشان می‌دهند(سلیگمن[۹۷]،۲۰۰۲)
محله و کیفیت زندگی
در سلسله مراتب تقسیمات شهری، محله یکی از بخشهای کوچک شهر به شمار می آید و از خانه های مجاور هم در یک فضای جغرافیایی خاص تشکیل می شود(شکویی،۱۳۶۹: ۴۸)
محله به لحاظ ایجاد حس تعلق مکانی در افراد، از چنان جایگاهی برخوردار است که خانواده ها نسبت به آنها احساس خانه مسکونی خود را دارندو با ورود به محله، خود را در یک محیط آشنا و خودی می بینند. درحقیقت محله از تجمع، پیوستگی کم یا زیاد، معاشرت نزدیک، روابط محکم همسایگی و اتحاد غیر رسمی میان گروهی بوجود می آید و برای تشکیل آن شرایطی چند لازم است:

    1. دارا بودن یک حوزه جغرافیایی از شهر با وسعت کم یا زیاد
    1. پیدایش و تکوین یک اجتماع کوچک از مردم شهر
    1. وابستگی میان گروهی از مردم(قبلی:۴۹)

به دلیل آنکه افراد به طور پیوسته در محیط ها ی مختلف با افراد و گروه های مختلف زندگی می کند، در نتیجه شرایط و محله هایی با کیفیت پایین می تواند به سرعت کیفیت زندگی ساکنین آن محله را تحت تأثیر قرار دهد. از سوی دیگر دیدگاه افراد نسبت به کیفیت زندگی و ارزیابی این مفهوم، با توجه به محیط بیرونی تغییر می کند. تأکید بر کیفیت زندگی نه تنها باید بر شرایط عینی زندگی افراد متمرکز شود بلکه باید ارزیابی های ذهنی نظیر احساسات و دیدگاه های روانشناختی را نیز شامل شود.
کمپل و همکارانش رضایتمندی از زندگی را به عنوان مجموعه رضایتمندی های افراد از ابعاد گوناگون محیطی در نظر گرفتند. این رضایتمندی از یک فرایند ارزیابی اولیه، ادراک ارزیابی و رفتار بدست می‌آید. این مدل در طول سالهای گذشته مطرح شده و بر یک ساختار سلسله مراتبی و تمایز قائل شدن بین ویژگی های عینی و ذهنی مبتنی بوده است(کمپبل و همکاران،۱۹۷۶).
اوقات فراغت و کیفیت زندگی
اوقات فراغت و حضور افراد در محیط های طبیعی و تفریحی تأثیرات مثبت بسیاری بر سلامت روانی و جسمانی افراد می گذارد و افزایش پیوندهای اجتماعی و رضایت اجتماعی را به همراه خواهد داشت.مالر و همکارانش بیان کرده اند که تماس با طبیعت و گذران اوقات فراغت در این مکانها می تواند سلامت جسمانی را از طریق کاهش واکنشهای جسمانی به استرس‌ها، تقویت تمدد اعصاب و کاهش اثرات منفی بیماری بهبود ببخشد(مالر[۹۸] و همکاران،۲۰۰۱ به نقل از فرخی، ۱۳۸۶).
در نظریات دومازیدیر[۹۹] اوقات فراغت از اهمیت ویژه ای برخوردار است اوانواع فراغت را براساس نیازهای جسمی و روانی افراد طبقه بندی نموده است.

    1. فراغت های جسمانی نظیر ورزش های مختلف، قدم زنی، استراحت و….
    1. فراغت های هنری نظیر بازدید از منابع طبیعی مختلف ، موزه ها و بناهای یادبود ، رفتن به سینما و تئاتر ، کنسرت ، نقاشی و نواختن موسیقی و
    1. فراغت های عملی نظیر کارهای دستی (سفال سازی ، باغبانی و…)
    1. فراغت های اجتماعی که انواع تفریح ها، دید و بازدید ها، گردهم آیی دوستان و … را شامل می شود(شعبان زاده،۱۳۷۴: ۳۷).

پاتریک[۱۰۰] تفریح را نوعی استراحت تلقی می کند و معتقد است که تفریح از فعالیت هایی است که به خودی خود جالب بوده و موجب رضایت، آرامش و آسایش می گردد. پاتریک معتقد است که در شرایط سخت زندگی مدرن که انسان تحت فشارهای مفرط و طاقت فرسا قرار می گیرد و در نتیجه آن را می توان در اختلالات عصبی و امراض روحی مشاهده کرد، بشر احتیاج به شیوه های سالم روحی و جسمی دارد تا بدین وسیله فشارها و ناملایمات اضافه شده به زندگی روزمره را از بین ببرد.(صادقی ، ۱۳۷۸: ۶۵)
۲-۱-۱-۶- جمع بندی کیفیت زندگی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:39:00 ق.ظ ]




«چنین گویند که رسم ملوک عجم چنین بوده است که روز مهرجان (مهرگان) و روز نوروز ، پادشاه مرعامه را با دادی و کس را بازداشت نبودی و پیش از چند منادی فرمودی بسازید مرفلان روز را تا هر کسی شغل خویش بساختی و چون آن روز بودی ، منادی کن ملک بیرون ، در بازار بایستادی و بانک کردی که اگر کسی مر کسی را باز دارد حاجت برداشتن در این روز ، ملک از خون وی بیزار است. پس ملک قصه ی مردمان بستدی و همه پیش وی بنهادی و یک یک نگریدی . اگر در آن جا قصه ای بودی که از ملک نالیده بودی ، ملک برخاستی و از تخت به زیر آمدی و پیش موبد موبدان که قاضی القضات به زبان ایشان باشد، به داوری به دو زانو بنشستی و گفتی نخست از همه ی داوری ها ، داد این مرد از من بده و هیچ میل و محابا مکن . آنگاه منادی کردی که هر که را با ملک خصومتی است ، همه به یک سو بنشینند تا نخست کار شما بگذارد. پس ملک موبد را گفتی ، هیچ گناهی نیست نزدیک خدای تعالی بزرگتر از گناه پادشاهان و حق گزاردن ایشان ، نعمت ایزد تعالی را نگاه داشتن رعیت است و داد ایشان دادن و دست ستمکاران از ایشان کوتاه کردن … ای موبد خدای شناس ،نگر تا مرا بر خویشتن نگزینی ؛ زیرا که هر چند خدای ، تعالی از من طلب کند ، من از تو پرسم و اندر گردن تو کردم… چون ملک از داوری بپرداختی باز بر تخت آمدی و تاج بر سر نهادی و روی سوی بزرگان و کسان خود کردی و گفتی من اغز از خویشتن ، بدان کردم تا شما را طمع بریده شود از ستم کردن بر کسی»( نظام الملک؛۱۳۷۳ :۷۵-۷۶)
نکاتی که در رابطه با موضوع دادرسی از فحوای کلام خواجه بر می آید این است که مقام قاضی القضاتی کشور از آن موبد موبدان بوده است، چرا که تعالیم دین زرتشت و اوستا ، موازین شرعی و قانونی محاکم قضائی آن عصر بوده است و نکته ی دیگری این که ، متهم در روبروی قاضی و به حالت دو زانو می نشسته است . (این نکته در محاکمه و مجازات حسنک وزیر در تاریخ بیهقی نیز ذکر شده است) نکته سوم این که پادشاهان گذشته ی ایران در راه گسترش عدل و داد ، اهتمام کافی به خرج داده اند. گفته ی پادشاهان در برابر قاضی القضات که چنانچه از سوی حضرت ایزدی ، مورد مؤاخذه و بازخواست واقع شوم ، من از تو مسئولیت این داوری را خواهم طلبید، مؤید این نکته است.
وسواس صدر اعظم بلامنازع سلجوقیان در خصوص عدالت در جامعه تا حدی است که به هر نحو ممکن می خواهد فاصله ی فرمانروایان را با مردم در مجلس مظالم به حد اقل برساند. از آن نمونه:
«قضا پادشاه را می باید کردن به تن خویش و سخن خصمان شنیدن . چون پادشاه ترک باشد با تازیک یا کسی که تازی نداند و احکام شریعت نخوانده باشد. لابد او را به نایبی حاجت آید تا شغل می راند به نیابت او و این قاضیان همه نایبان پادشاه اند و بر پادشاه واجب است که دست قضات قوی دارد و حرمت و منزلت ایشان باید که به کمال باشد ار بهر آنکه ایشان نایبان خلیفه اندو شعار او دارند.»( همان :۷۷)
برگزاری جلسه عمومی دادرسی توسط پادشاه در هر شرایطی
مؤلف سیاستنامه ، به ضرورت موضوع بخش های مختلف ، حکایت هایی را ذکر می کند که ضمن اینکه رغبت و نشاط خوانندگان را افزون می سازد در تثبیت اندیشه ها و دیدگاه های حکومتی خود ، از آن ها بهره می برد. همچنانکه به مقتضای مقام بحث می نویسد:
حکایت « امیر عادل از جمله ی سامانیان یکی بوده است ، او را اسماعیل بن احمد گفتندی و سخت عادل بوده است … و هم اسماعیل بن احمد را عادل چنان بودی که آن روز که سرما سخت تر بودی و برف بیشتر آمدی ، تنها نشستی و به میدان آمدی و تا نماز پیشین بر پشت اسب بودی . گفتی ، باشد متظلمی به درگاه آید و حاجتی دارد و او نفقاتی و مسکنی نبود و چون به عذر برف و باران ما را نبیند و تا به ما رسیدن بر وی دشوار گردد. چون بداند که ما اینجا ایستاده ایم بیاید و کار خویشتن بگذارد و به سلامت برود و مانند این بسیار است که گفته اند همه احتیاط از بهر آن جهان کرده اند.» ( نظام الملک؛۱۳۷۳ :۶۸-۷۴)
با توجه به این حکایت در می یابیم که خواجه ما علاوه بر قصد و قرضی که در قبل از این حکایت گفتیم می خواهد به نظر خود را به شیوه ای هنرمندانه به اثبات برساند که می شود حتی در شرایط بسیار سخت مستقیماً از جانب حاکم و پادشاهان جلسه عمومی دادرسی جهت اجرای عدالت برگزار کرد.
او در بخش دیگری از سیاست نامه ، دغدغه را ابراز می دارد که مبادا متظلمان نتوانند در حضور پادشاه به طرح شکایت بپردازند در این باره می نویسد:
«شنیدم که یکی از ملوک به گوش ، گران بوده است . چنان اندیشید که کسانی که ترجمانی می کنند سخن متظلمان با او درست نگویند و او چون جال نداند ، فرمانی فرماید که موافق آن کار نباشد، فرمود که متظلمان باید جامه ی سرخ پوشیده و هیچ کس دیگر بپوشد تا من ایشان را شناسم و آن ملک بر پیلی نشستی و به صحرا بایستادی و هر که را با جامه ی سرخ دیدی فرمودی تا گرد کردندی .پس به جای خالی نشستی و ایشان یک یک بخواندی تا به آواز بلند ، حال خویش گفتندی و او انصاف ایشان را می دادی و آن همه احتیاط از بهر جواب آن جهان کرده اند تا چیزی بر ایشان پوشیده نگردد.»( همان؛۱۳۷۳ : ۵۱)
عدالت راز و رمز ماندگاری حکومتها
در فصل پنجم سیاست نامه ، خواجه نظام الملک ، حکایت انوشیروان عادل را مطرح می کند و بار دیگر رمز و راز ماندگاری و پایداری حکومت ها را رعایت عدالت و داد می شمارد.
« چنین گویند که چون ملک فرمان یافت ، نوشیروان عادل که پسر او بود ، به جای پدر بنشست ،هیچده ساله بود و کار پادشاهی می راند و مردی بود که خردگی باز ، عدل اندر طبع وی سرشته و پیوسته بود.
… نوشیروان بر تخت بنشست و نخست خدای عز و جل را سپاس داری کرد …. و جهان را داد و عدل و امن آباد کنم که مرا از جهت آن کار آفریده اند . اگر شایستی که مردان هر چه خواستندی کردندی خدای عزّ و جلّ پادشاه را بدیدار نکردی …پس بفرمود که سلسله ای سازند جرس ها در آویزند چنانچه دست بچه هفت ساله بدو رسد ، تا هر متظلمی که به درگاه آید را به حاجتی حاجت نباشد سلسله را بجنباند خروش از جرسها برآید نوشیروان بشنود و داداو بستاند و هم چنین کردند.»( نظام الملک؛۱۳۷۳ :۶۸-۷۴)
همه بی شک از ماندگاری حکومت انوشیروان در طول تاریخ سخن می گویند و نظر مثبت دارند نویسنده سیاستنامه می گوید این از عدالت او بوده است.
وضع قاضیان جهت برگزاری دادرسی و اجرای دقیق عدالت
یکی از رویه هایی که خواجه نظام الملک برای دادرسی در جامعه ضروری می شمارد این است که:

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

«[پادشاه ] باید احوال قاضیان مملکت یکان یکان بدانند و هر که از ایشان عالم و زاهد و کوتاه دست تر باشد او را بر کار نگاه دارند و هر که نه چنین بود ، او معزول کنند و دیگری را که شایسته باشد بنشانند و هر یکی را از ایشان به اندازه ای کفاف و مشاهرت (حقوق ماهیانه ) اطلاق کنند تا او را به خیانتی حاجت نیفتد. این کار مهم و نازک است از بهر آنک این ها بر خون ها و مال های مسلمانان مسلط اند. چون به جهل یا طمع یا به قصد حکمی کنند و سجلی (حکم ، نوشته ) دهند ، بر حاکمان دیگر لازم شود آن حکم بد را امضا کردن و معلوم پادشاه گردانیدن و آن کس را معزول کردن و مالش دادن و گماشتگان باید که دست قاضی قوی دارند و رونق او نگاه دارند و اگر کسی تعذّری کند و به حکم حاضر نشود و اگر محتشم بود او را عنف و کره حاضر کنند که قضا به روزگار خود و یاران ، پیغمبر علیه الصلوه و السلام به تن خویش کرده اند و هیچ کس دیگر را نفرموده اند ، از بهر آن تا جز راستی نرود و هیچ کس پای از حکم باز نتواند کشید و به همه روزگار از گاه آدم علیه السلام و تا اکنون در همه ملت و در همه ملکی ، عدل ورزیده اند و انصاف داده اندو به راستی کوشیده اند تا مملکت بمانده است.» (نظام الملک؛۱۳۷۳ :۷۱)
در عبارت برگزیده از سیاستنامه ، به نکات ارزشمندی از نظام قضایی کشور اشاره شده است از آن جمله ؛ این که قضات باید عالم و زاهد باشند و از امکانات دنیوی به قدر ضرورت برخوردار باشند. خواجه می گوید حقوق ماهیانه ی قاضی باید کفاف معیشت آنان را بدهد چرا که موضوع داوری و قضاوت در بین مردم ، با اهمیت و ظریف است و دقایق فراوانی دارد. در فرازی دیگر از متن کتاب ، مؤلف می گوید ، همه کس باید حکم قاضی را جهت حضور در محکمه بپذیرند و اگر کسانی به واسطه ی اعتبار و حشمت و جایگاه اجتماعی و احیاناً انتساب در دربار نخواهند در محکمه حاضر شوند و به سؤال قاضی پاسخ دهند. گماشتگان می باید او را به عنف و کره در محکمه حاضر نمایند. نظام الملک در تبیین جایگاه قضاوت در جامعه می نویسد امر قضاوت در صدر اسلام توسط شخص پیامبر(ص) صورت می گرفت تا حکمی جز بر مبنای عدل و داد و جز مطابق با احکام دین الهی صادر نگردد.
دادرسی و اجرای عدالت به نفع مردم
خواجه نظام الملک با آوردن حکایت زیر می خواهد عنوان کند که به هر نحو عدالت باید برقرار شود هرچند یکی از طرفین دعوا حکومتی باشد و به طمع اینکه حکومت پشتوانه اوست بتواند بر مردم ظلم کند .
«حکایت – و شنیدم که غزنین ، خبازان در دکان ها بستندی و نان نایافت شد و غربا و درویشان در رنج افتادند و به تظلم به درگاه شدند و پیش ابراهیم (سلطان ظهیر الدوله ابراهیم غزنوی ۴۵۱-۴۹۲ هجری) بنالیدند. فرمود تا همه را حاضر کردند و گفت : چرا نان تنگ کردید ؟ گفتند هر باری گندم و آرد که در این شهر آرند ؛ نانوایان تو می خرند و در انبار می کنند و می گویند فرمان چنین است و ما نمی گذارند که یک من آرد بخریم . سلطان فرمود تا خباز خاص را بیاوردند و زیر پای فیل افکندند . چون بمرد بر دندان فیل بستند و در شهر بگردانیدندو بر وی منادی می کردند که هر که در دکان باز نگشاید از نانبایان با او همین کنیم و انبارش خرج کردند و نماز شام بر در هر دکانی پنجاه من نان بمانده بود و کس نمی خرید.»( نظام الملک؛۱۳۷۳ :۷۸-۷۹)
از متن فوق درمیابیم که باید کسی که به مردم ظلم می کند و از حکومتیان است باید جهت دلگرمی مردم سریع مجازات شود تا علاوه بر بازدارندگی مردم به حکومت دلگرم شوند .
نظارت و بازرسی بر سازمانها نمونه ای از عدالت اجتماعی
نظام الملک عقیده دارد که در نظام حکومتی ، بازرسی و نظارت بر سازمان های دولتی ضرورت دارد ، تا در صورت لزوم در محاکم دادرسی ادله کافی جهت محکوم کردن خاطی در دست باشد . او عقیده دارد که در این رسیدگی و نظارت در امور قضایی و اقدامات شخصی قاضی ، اهمیتی خاص دارد. از همین رو پیشنهاد می کند که شخصی دین دار و خدا ترس در هر شهری به کار گماشته شود، تا آنچه در ارکان دولت جریان دارد به فرمانروا گزارش نماید. او در این بخشهایی از کتاب خود به آیات قرآن و احادیث نبوی استشهاد می نماید و در تأکید بر ضرورت دادگری حکام از کلام پیامبر (ص) بهره می گیرد و او در این باره می نویسد:
«در خبر است پیغمبر صلوات الله علیه گفت: « العدل عزّ الدنیا و قوّه السلطان و فیه صلاح العامه و الخاصه »یعنی عدل عدل عز دین است و صلاح لشکر و رعیت است و ترازوی همه ی نیکی هاست چنانچه خدای تعالی گفت:«قوله تعالی الذی أنزل الکتابَ بالحقِّ و المیزان» و جای دیگری گفت:«اللهُ الّذی أنزلَ الکتابَ بالحقِّ و المیزان» و سزاوارترین کسی آن است که دل وی جایگاه عدل است و خانه ی وی آرامگاه دینداران و خردمندان و کاردانان و منصفان و مسلمانان باشد. فضیل بن عیاض گفتی : « اگر دعای من مستجاب گشتی ، جز برای سلطان عادل دعا نکردمی ، زیرا که صلاح وی صلاح بندگان است و آبادانی جهان است » (همان؛۱۳۷۳ :۸۱)
«در خبر است از رسول صلی الله علیه و سلم « المقسطون لله عزّ و جلّ فی الدنیا یکونو علی منابر اللؤلؤ یوم القیامه » گفت : دادکنندگان این جهان از بهر خدای عزّ و جلّ زوز قیامت در بهشت بر منبرها از مروارید باشند و پادشاهان پیوسته از بهر عدل و مصلحت خلق پرهیزکاران را و خدای ترسان را ، که صاحب غرضی نباشند ، بر کارها گماشته اند، تا به هر وقتی احوال می نمایندبه درستی ، چنانچه امیر المؤمنین معتصم در بغداد کرد. (نظام الملک؛۱۳۷۳ :۸۲)
توصیه های دینی جهت اجرای عدالت
از عبارات فوق و عبارت زیر می توانیم دریابیم که خواجه نظام الملک جهت اجرای عدالت توسط مجریان عدالت دست از سفارشات و توصیه های دینی بر نداشته و مسئولین مملکت را متذکر به ارزش عدالت از منظر پیامبر (ص) و قرآن کریم شده تا تشویق و ترقیب به اجرای عدالت باشند.
مؤلف سیاستنامه در بخش دیگری از نوشته خود از قول ابن عمر نقل می نماید که: ابن عمر گوید که رسول (ص) گفت که دادکنندگان را اندر بهشت سراها باشد از روشنایی با نور خویش و با آن کس ها که زیر دست ایشان باشند.»( همان؛۱۳۷۳ :۹۰)
رسیدگی سریع به اعتراضات مردم جهت اجرای عدالت
نظام الملک توسی ، در فصل پنجاهم کتاب سیاستنامه ، باز هم به موضوع قضاوت و دادرسی می پردازد و عنوان فصل را « اندر جواب دادن و گذاردن شغل متظلّمان و انصاف دادن » بر می گزیند . او در این فصل برای چندمین بار تاکید می نماید که به درخواست مردمی که به دربار آمده اند تا قصّه ی خود را عرض کنند باید عاجلاً رسیدگی شود و دستور لازم صادر گردد . زیرا ازدحام دادخواهان در دربار پادشاه ، این شائبه را در ذهن متبادر می سازد که حکومت بر مردم ستم روا داشته است . این موضوع ممکن است از سوی سفیرانی که به درگاه پادشاه آمده اند به ممالک دیگر منعکس گردد . خواجه می نویسد :
« همیشه مردم بسیار از متظلّمان بر درگاه مقیم می باشند و اگر چه قصّه را جواب نمی یابند نمی روند و غریب و رسول که بدین درگاه آید و این فریاد و آشوب بیند ، چنان پندارد که بر این درگاه ، ظلمی عظیم می رود بر خلق . این در ، بدیشان باید بسی تا حاجات غریب و شهری جمله گوش کنند و بر جای نویسند و چون مثال به ایشان رسید ، باید که در حال باز گردند تا این فریاد و آشوب نماند . » (نظام الملک؛۱۳۷۳ :۲۴۲)
رسیدگی سریع به تخلفات نزدیکان حکومتی عین عدالت است
صدر اعظم ملکشاه سلجوقی از شیوه ی طرح حکایت در این فصل نیز بهره می برد . او می نویسد :
« حکایت : گویند که بازرگانی به مظالم گاه سلطان محمود آمد و از پسر او ، مسعود بنالید و تظلّم کرد که مردی بازرگانم و مدتی دراز است تا اینجا مانده ام و می خواهم به شهر خویش روم . نمی توانم رفت که پسرت شصت هزار دینار کالا از من بخرید و بها نمی رساند . خواهم که ملک مسعود را با من به قاضی فرستی ، محمود از سخن بازرگان دلتنگ شد . پیغامی زشت به مسعود فرستاد و گفت : خواهم که در حال او را به حق خویشتن رسانی یا با وی به مجلس حاکم روی تا آنچه از مقضی شرع واجب آید بفرماید . بازرگان به سرای قاضی رفت و رسول نزدیک مسعود آمد و پیغام بگزارد و مسعود اندر ماند . خازن را گفت : بنگر تا خزانه از نقد چیست ؟ خزینه دار قیاس کرد و گفت : بیست هزار دینار . گفت : برگیر و پیش بازرگان ببر و تمامت مال را سه روز زمان خواه . رسول را گفت : سلطان را بگو بیست هزار دینار در این حال بدادم و تا سه روز تمامت حق او برسانم و من قبا پوشیده و میان بسته ام و موزه پوشیده ، بر پا ایستاده ام تا چه فرماید که به مجلس خاص شرع روم یا نه ؟ محمود گفت : به حقیقت بدان که روی من نبینی تا مال مردم به تمام و کمال نرسانی . مسعود نیز سخن نیارست گفت و از هر جانب کس فرستاد و قرض خواست . چون نماز دیگر بود شصت هزار دینار نقد به بازرگانان رسیده بود . این خبر به اقصای عالم به بازرگانان حکایت کردند . از در چین و خطا و مصر و مغرب ، بازرگانان روی به غزنین نهادند هر چه در عالم چیزی بود از ظرایف و غرایب به غزنین آوردند . » (همان:۲۴۳)
نظام الملک ، سیاستمدار توانمند حکومت سلجوقی با طرح این حکایت فرمانروایان را پند می دهد تا به خطای نزدیکان و وابستگان به دربار رسیدگی جدی نمایند . او می گوید همه ی احاد مردم در برابر قانون مساوی اند و حکام پیش از آن که با دیگران به عدالت رفتار کنند باید اقربا و خویشان خود را وادار به اجرای قانون و رعایت حقوق مردم نمایند . سخن آخر درباره ی سیاست نامه این است که خواجه نظام الملک ، به پادشاهان سفارش می کند که اول عدل ، دوم عدل و سوم نیز عدل .
جهت اجرای عدالت دادرسان خاطی نیز باید محاکمه و مجازات شوند
خواجه نظام الملک در مورد رسیدگی و نظارت بر کار قضات و اجرای عدالت در مورد خود مجریان عدالت و دادرسی حکایتی دارد به نام «سلطان محمود و قاضی نادرست» که در زیر شیوه دادرسی و اجرای عدالت در مورد قاضی مذکور از جانب خود سلطان محمود بیان می کنیم:
« مردی در راه قصه ای به سلطان محمود گفت که : دو هزار دینار در کیسه ای دیبای سبز ، سربسته و مهر نهاده در پیش قاضی شهر به ودیعت نهادم ، و آنچه با خود برده بودم دزدان در راه هندوستان از من بستدند و آنچه به دست قاضی نهاده بودم از قاضی باز ستدم . چون به خانه آوردم سرکیسه باز کردم : پر درمهای مسین یافتم . به قاضی بازگشتم که من کیسه ای پر زر پیش تو نهادم ، اکنون پر مس می یابم ، چگونه باشد ! گفت : تو به وقت سپردن هیچ زر مرا بنمودی یا زر بر سختی شمردی ؟ کیسه ای سربسته و مهر نهاده به من آوردی و این بند مهر تو هست ؟ گفتی : هست . و به سلامت ببردی . اکنون به خشک ریش آمده ای ! الله الله ای ملک عادل به فریاد بنده رسسی که بر تابی(قرصی) نان قادری(قدرت) ندارم . سلطان محمود از جهت او رنجه گشت و گفت : دل فارغ دار که تدبیر زر تو کنم . برو آن کیسه پیش من آور. مرد برفت و آن کیسه پیش محمود برد. هرچند گرد بر گرد کیسه نگاه کرد، هیچ نشان شکافتگی نیافت. آن مرد را گفت : کیسه همچنین پیش من بگذار و هر روز سه من نان و یک من گوشت و هر ماه ده دینار از وکیل ما می ستان ، تا من تدبیر زر تو بکنم و تو بی برگ نباشی» (نظام الملک طوسی؛۱۳۵۸: ۹۸-۹۹)
اگر تا اینجای حکایت دقت شود می یابیم که سلطان محمود کار او را به قاضی دیگری نسپرد نکند که قاضی ها با هم تباهی کنند و به خاطر روشن شدن وضعیت حال قاضی مملکت خود شخصاً پی گیر کار مرد زیان دیده شد و حتی به خاطر اینکه او چیزی نداشت خرج اهل و عیال کند برای او تا روشن شدن موضوع مقرری تعیین کرد و داد . در ضمن می توان به این نکته توجه کرد که سلطان محمود بنا را بر متهم و خطا کار بودن قاضی خود گذاشت نه بنا را بر دروغگو بودن مرد زیرا مردم عادی در مقابل دولت و قضات نمی توانند تهمت روا دارند زیرا قطعاً محکوم می شوند . اینها همه نشان می دهد که خواجه ما به مسئله عدالت و دارسی در کتاب خود به دقت پرداخته و نمونه هایی از آن را واضح آورده است .
در ادامه داستان سلطان محمود و قاضی نادرست خواجه ما می نویسد:
«پس روزی محمود آن کیسه را ، نیمروزی وقت قیلوله ، پیش نهاده بود و اندیشه برگماشته که چون تواند بود؟ آخر دلش قرار گرفت و آنکه ممکن باشد که این کیسه را شکافته باشند و زر بیرون کرده و رفو کرده . مقرمه ای(روتختی) داشت توزی مُذَهّب(طلائی) نیکو طرایف ، نیمشبی برخاسته و از بام فرود آمد کارد برکشید و چند یک گزی (به اندازه یک گز) از این مقرمه ببرید و باز جای شد (به جای خود برگشت) و سپیده دم برخواست و از بام فرود آمد و سه روز به شکار رفت.
فراشی بود خاص ، که خدمت این حجره کردی ، بامداد بر سر نهالی شد تا بروبد، مقرمه را دید چند یک گز دریده ، راست بر میانه ، بترسید و از بیم گریه بر او افتاد ، در فرّاشخانه فرّاشی بود او را بدید چنان گریان گفت : چه بوده است ، گفت : کسی بر من ستیزه داشته است، در خویشخانه رفته است و مقرمه سلطان مقدار گزی بدریده ؛ اگر چشم سلطان بر آنجا افتد مرا بکشد . گفت : جز تو هیچ کس دیده است؟ گفت : نی ، گفت : پس دل مشغول مدار که من چاره ی آن بکنم و ترا بیاموزم . سلطان سه روزه به شکار رفته است و در این شهر رفو گری است ، کهل مردی … سخت استاد است این مقرمه را پیش او بر و چندانکه مزد خواهد بده ، او چنان بکند که استادان خیاره به جای نتوانند آوردن ( پی نتوانند برد) که آنجا رفو کرده اند.
این فراشی مقرمه را در ازاری پیچیده وبه دوکان احمد رفاء برد …دیگر روز به وعده رفت مقرمه را پیش وی نهاد چنانچه او بجا نیاورد که کجا دریده بوده است . .. چون محمود از شکار بازآمد نیمروزی در خیشخانه شد تا بخسبد نگاه کرد مقرمه درست دید . گفت : این فراش را بخوانید ، چون فراش بیامد گفت : این مقرمه دریده بود ، که درست کرد؟ [فراش] گفت: ای خداوند ، هرگز ندریده بود ؛دروغ می گویند. گفت: ای احمق ، مترس که من دریده بودم ، مرا در این مقصودی است راست بگو که این رفو که کرده است گفت : ای خداوند فلان رفوگر . گفت : هم اکنون خواهم که این رفو گر را پیش من آری . … فراش دوید و رفوگر را پیش محمود آورد… سلطان را که چشم بر او افتاد گفت : بیا استاد این مقرمه را تو رفو کرده ای ؟ [رفوگر] گفت : آری . [محمود] گفت : سخت استادانه کرده ای …. [محمود ] گفت : در این شش هفت سال هیچ کیسه دیبای سبز رفو کرده ای به خانه ی محتشمی ؟ گفت : کردم . .. به خانه قاضی شهر و دو دینار مزد آن به من بداد. گفت: اگر آن کیسه رفو کرده ی خویش را ببینی بشناسی . گفت: شناسم . … گفت: آن کیسه این است . گفت : هست . گفت: اگر حاجت آید بر روی قاضی گواهی توانی داد؟ گفت: چرا نتوانم داد؟ و در وقت کس فرستاد و قاضی را بخواند و یکی دیگر را گفت : برو و ان خداوند کیسه را بخوان .
چون قاضی حاضر آمد … محمود روی بدو آورد و گفت: « تو مردی عالم و پیر باشی . ومن قضا به تو داده ام و مالها و خونهای مسلمانان به تو سپردم و بر تو اعتماد کرده – و دو هزار مرد هست در شهر و ولایت من از تو عالمتر که همه ضایع اند ( بیکارند) – روا باشد که تو خیانت کنی و شرط امانت به جای نیاری و مال مردی مسلمان به ناحق از بن ببری و او را محروم بگذاری ؟ قاضی گفت: … این من نکرده ام. محمود گفت: ای منافق سگ ، این تو کرده ای و این من می گویم. و پس کیسه را بدو نمود و گفت: این کیسه آن باشد که تو بشکافتی و زر بیرون کردی … و کیسه را بفرمودی تا رفو کردند. …. قاضی گفت: نه این کیسه را هرگز دیده ام و نه اینچه می گویند خبر دارم . محمود گفت: این هر دو مرد را درآرید.
خادمی برفت رفو گر و خداوند کیسه را پیش محمود آورد. محمود گفت : «ای دروغزن ، اینک خداوندِ زر و انیک آن رفوگر که این کیسه را اینجا رفو کرده است . قاضی خجل گشت و رویش زرد گشت و از بیم لرزه بر او افتاد، چنانکه نیز سخن نتوانست گفت. محمود گفت : برگیریدش و با او موکل باشید و خواهم گفت که در این ساعت زر این مرد باز دهد و الا بفرماییم تا گردنش بزنند و پس بگویم چه باید کرد. قاضی را از پیش سلطان محمود بر گرفتند و در نوبتخانه بنشاندند و گفتند: «زر بده » قاضی گفت تا وکیل او را بیاورند و نشان بداد وکیل برفت و دو هزار دینار زر نیشابوری بیاورد و به خداوند کیسه تسلیم کرد.
و دیگر روز سلطان محمود مظالم کرد ( به دادخواهی نشست) و خیانت قاضی با بزرگان بر ملا بگفت و سپس بفرمود تا قاضی را بیاوردند و سرنگونسار از کنگره ی درگاه بیاوختند. بزرگان شفاعت کردندکه مردی پیر و عالم است . تا به پنجاه هزار دینار خویشتن را بازخرید. بعد از آن فرو گرفتندش و این مال از او بستدندو هرگز او نیز قضا نفرمود .» (نظام الملک طوسی؛۱۳۵۸: ۹۹-۱۰۲)
از ادامه این حکایت مستفاد می شود که جهت دادرسی و اثبات یک اتهام باید چاره اندیشی کرد و قدم به قدم نقشه را به اجرا دارآورد تا ادله محکم و قوی جهت اثبات یک جرم باشد.در این حکایت از شاهد گیری کسانی که ناخواسته در انجام یک جرم شرکت داشته اند سخن به میان آمده است تا مجرم دیگر توان دفاع ناحق از خودش نداشته باشد ، و پس از اثبات اتهام به سلطان محمود به تنهایی حکم نداد بلکه بزرگان را به مشورت گرفت در واقع هیئت منصفه درست کرد و ظاهراً پس از شنیدن نظرات حکم قتل را صادر کرده که به خاطر شفاعت بزرگان او را نکشته بلکه از قضاوت محروم کرده و به جریمه نقدی محکوم تا حکمش این چنین تقلیل یابد .
فصل پنجم :
مقایسه عدالت و دادرسی در تاریخ بیهقی و سیاستنامه
و وجه تمایز و شباهت آنها
فصل پنجم :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:39:00 ق.ظ ]