دانلود فایل های دانشگاهی | ۲-۲-۵) تفاوت هوش هیجانی و بهره هوشی – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
۲-۲-۵) تفاوت هوش هیجانی و بهره هوشی
از لحاظ واژه گزینی در متون مختلف، هوش هیجانی یا هوش عاطفی به اختصار EI گفته می شود و معمولاً معیار ارزیابی آن را « ضریب هوش هیجانی » یا EQ مینامند و از این نظر با « ضریب هوش شناختی » یا IQ که برای سنجش بهره هوشی به کار می رود تفاوت دارد، یکی از تفاوت ها و شاید امتیازهای هوش هیجانی نسبت به بهره ی هوشی اکتسابی بودن یا غیر موروثی بودن آن است، که به راحتی قابل یادگیری، تکامل، بهبود و اصلاح است (حسن زاده،۱۳۹۲). بنابرین ضعف افراد در هوش هیجانی را می توان جبران کرد در حالی که بهره ی هوشی در فرد ثابت بوده و درطول زمان تغییر نمیکند. علاوه براین، با توجه به اهمیت روابط اجتماعی در سازمان ها بدون تردید نقش EQ در موفقیت شغلی افراد پررنگ تر است به عنوان مثال فردی با تواناییهای منطقی و بهره ی هوشی بالا که نتواند احساساتش را کنترل کند یا روابط اجتماعی خوبی را بنا کند در محیط کارش با مشکل روبرو می شود ولی فردی با بهرهی هوشی عادی و در عین حال برخورداری از هوش هیجانی بالا، با مدیریت بر احساسات، خود انگیختگی، همدلی و داشتن روابط اجتماعی مطلوب در سازمان با احتمال بیشتری میتواند به جایگاه های بهتر و موفقیت های بیشتر دسترسی پیدا کند ( برادبری،۱۳۸۹).
۲-۲-۶) نظریه های هوش هیجانی
در این قسمت به نظریه های هوش هیجانی، توانایی و ترکیبی اشاره خواهد شد:
۲-۲-۶-۱) نظریه های هوش هیجانی
هوش هیجانی، سازهای نظری است که تعریف آن بستگی به بنیاد نظری مورد نظر دارد. نظریه های متفاوتی را که تا کنون در مورد چیستی هوش مطرح شده اند، می توان در یک پیوستار دید که در یک سوی آن هوش یک توانایی عمومی ( توانایی شناختی، سازگاری با محیط و. . . ) به شمار میرود و در سوی دیگرش ترکیبی از مهارت ها و تواناییهای اجتماعی و عاطفی است، بنابرین نظریه های هوش هیجانی را میتوان در دو گروه جای داد :
۲-۲-۶-۲) نظریه های های توانایی
این نظریه ها هوش هیجانی را توانایی شناسایی یا ورود اطلاعات و پردازش آن ها از طریق دستکاری فوری نمادها و توانایی دریافت اطلاعات عاطفی از محرک های دیداری و شنیداری تعریف کردهاند، آن را یک توانایی ذهنی می پندارند و معتقدند که ساختارهای شناختی و عاطفی به صورت یکپارچه کار میکنند. توانایی درک و ابراز عاطفه ها، توانایی درونی سازی تجربه های عاطفی در شناخت توانایی شناسایی و درک عاطفه ها و استدلال از طریق آن ها و توانایی مهار کردن عاطفه ها در خود و دیگران مجموعه ی تواناییهایی هستند که هوش هیجانی هر فرد را تعیین میکنند ( Mayer et al. 2002).
۲-۲-۶-۳) نظریه های ترکیبی
مدل های ترکیبی، هوش هیجانی را ترکیبی از تواناییهای ذهنی و رگه های شخصیتی معرفی میکنند. این نظریه ها EI را با سایر مهارت ها و ویژگیها مانند انگیزه و توان برقراری ارتباط با دیگران می آمیزد و بر ایجاد انگیزه در خود، مهار خود و مدیریت روابط اجتماعی تأکید دارند. مایر و همکاران نظریه هایی مانند گلمن و بار-آن را در این دسته جای می دهند ، زیرا این نظریه ها مهارت هایی که در قلمرو تواناییهای ذهنی قرار دارند، مانند حل مسأله را با ویژگیهای شخصیتی مانند خوشبینی در میآمیزند (Hedland&Stenberg,2011).
۲-۲-۷) مدل های هوش هیجانی
انواع مدل های هوش هیجانی از نظر صاحب نظران مختلف به شرح زیر پرداخته شده است :
۲-۲-۷-۱) مدل توانایی مایر و سالووی ( ۱۹۹۷)
الگوی توانایی در سال ۱۹۹۷ توسط مایر و سالووی ارائه شد. این الگو متمرکز بر نقش هیجان ها و تأثیرات متقابل شان بر افکار است (Mayer& Salovey. 1997). مایر و سالووی معتقدند که هوش هیجانی از تواناییهای ذهنی، مهارت ها و قابلیت های متعددی تشکیل شده است. تواناییهای ذهنی شامل تفکرات انتزاعی و حل مسائل میباشد (Mayer et al. 2002).
ابعاد چهارگانه مدل مایر و سالووی به ترتیب زیر است :
-
- شناسایی عواطف در خود و دیگران : در این حوزه، مهارت های خود سنجی، اغلب با توانایی واقعی افراد در خواندن صحیح عواطف دیگران، مطابقت ندارد. در نتیجه ی این امر ممکن است کارفرمایان اطلاعات با ارزشی را در جریان تعامل با همکاران و مشتریان از دست بدهند. با این وجود، آنان بر این باورند که به خوبی قادر به درک صیحح عواطف دیگران هستند.
-
- کاربرد عواطف : یعنی توانایی استفاده از عواطف در راستای کمک به کسب نتایج مطلوب، حل مسائل و استفاده از فرصتها، استفاده از عواطف برای برانگیختن افراد و هستهی اصلی کار نیز کاربردهای عواطف به شمار می آید.
-
- توانایی درک و فهم عواطف دیگران: توانایی درک عواطف پیچیده و آگاهی از علل آنها و چگونگی تغییر عواطف از یک حالت به حالت دیگر را درک عواطف مینامند. به کمک این آگاهی ها میتوانیم بفهمیم که چه چیزی موجب برانگیختن یا عدم برانگیختن افراد یا گروه ها می شود و در نتیجه میتوانیم همکاری بهتری را با دیگران برنامه ریزی کنیم.
- مدیریت عواطف: مدیریت عواطف به معنی اداره کردن عواطف در خود و دیگران در یک موقعیت شغلی یا محیط کار است، می توان در این زمینه واکنش ها ی زیادی را در نظر گرفت، از جمله : انکار احساسات، فرار از مشکلات، تأیید حالت کلی موقعیت بدون تأیید جریان آن، به کارگیری عواطف جهت حل مسائل و هماهنگ ساختن عاطفه و تفکر (استوار و امیرزاده،۱۳۸۷).
مایر و سالووی[۱۸] (۱۹۹۷)، مطابق با آنچه در جدول زیر آمده است، به ابعاد و مؤلفه های مدل خود از هوش هیجانی اشاره نمودند :
جدول۲-۵ مدل هوش هیجانی مایر و سالووی (استوار و امیرزاده،۱۳۸۷).
۱-شناسایی هیجان ها
-
- توانایی تشخیص هیجان در حالت فیزیکی و روان شناختی فرد
-
- توانایی شناسایی هیجان های دیگران
-
- توانایی ابراز صحیح هیجان و نیازهای مرتبط با آن
- توانایی تمایز گذاری بین ابراز صحیح و ناصحیح یا صادقانه و غیر صادقانه احساسات
۲-تسهیل هیجانی تفکر با بهره گرفتن از هیجان ها
-
- توانایی جهت دادن و اولویت دادن به تفکر بر اساس احساسات وابسته به اشیاء، وقایع و افراد
-
- توانایی خلق یا تقلید هیجان ها به منظور تسهیل قضاوت و خاطره های وابسته به احساسات
-
- توانایی بهره گیری از تغییرات خلقی، توجه به نقطه نظرهای مختلف و هماهنگ سازی تغییرات
[جمعه 1401-09-25] [ 10:15:00 ق.ظ ]
|