این دسته از صاحب نظران مباحث خود را تحت عناوینی همچون خود رهبری، مدیریت برخود، مدیریت شخصی و مدیریت بعد داخلی ارائه نموده اند.

    1. خود رهبری مجموعه ای وسیع از استراتژی ها است که بر رفتارها، افکار و احساسات – که ما از طریق آ نها برخود اعمال نفوذ می‌کنیم – تمرکز می‌کند. خود رهبری آن چیزی است که فرد انجام می‌دهد تا خود رهبری کند. خود رهبری نفوذی است که ما برخود اعمال می‌کنیم تا رفتار و فکر خود را کنترل کنیم و بویژه عملکرد خود را افزایش دهیم.

    1. هر کس در حدی خودرهبری را تمرین می‌کند اما هر کس یک خود رهبر مؤثر نیست.

    1. خود رهبری مؤثر قابل یادگیری است.

    1. خود رهبری به مدیران و سایر کارکنان – یعنی هرکس که کار می‌کند – مربوط است.

    1. مدیریت برخود به معنای اعمال کنترل مثبت بر زندگی خویشتن، از طریق مشاهده ی عملکرد خود می‌باشد. مشاهده ی عملکرد خود به معنای شناسایی تمام رفتارهایی که می توانید انتخاب کنید و آن چه انجام می دهید و انجام کاری که از آن لذت می برید، به منظور ایجاد تعادل و تغییر در سایر ابعاد رفتار خود یعنی احساس، تفکر و پاسخ فیزیولوژیک می‌باشد.مدیریت برخود به معنای مدیریت ابعاد پنج گانه خود – فیزیکی، شناختی، احساسی، حسی عصبی و هوشیاری – به منظور ایجاد تعادل و تکامل در آن ها می‌باشد تا از این طریق بتوان به رشد، پیشرفت، موفقیت و رضایت رسید.

    1. مدیریت برخود مستلزم پاسخ به سؤالات زیر می‌باشد:

    1. توان مندیهای من کدامند؟

    1. روش کار من چگونه است؟

    1. ارزش های من کدام است؟

    1. کمک های من به سازمان چه باید باشد؟

    1. آیا مسئولیت برقراری ارتباط با دیگران را پذیرفته ام؟

      1. آیا برای بهره برداری از نیمه ی دوم زندگی کاری خود برنامه ریزی کرده ام؟

    1. مدیریت شخصی مستلزم مهارت های چهار گانه ی زیر می‌باشد:

    1. خود آگاهی؛

    1. تعیین اهداف و اولویت ها؛

    1. مدیریت زمان؛

  1. مدیریت استرس.

ممدمد

مدیریت استرس

علامت

مدیریت زمان

تعیین اهداف واولویت ها

خود آگاهی

مشکل

مدل شماره ی ۲-۲: سلسله مراتب مهارت های مدیریت شخصی

مهم ترین و ابتدایی ترین گام در مدیریت شخصی، خود آگاهی می‌باشد زیرا ‌بر اساس آن به اهداف و اولویت های متوازن دست یافته و در نتیجه در مدیریت زمان و مدیریت استرس هم موفق خواهیم بود؛ لذا خود آگاهی – شناخت خود – کلید حل مسائل می‌باشد.

    1. مدیریت برخود مربوط است به دانش ما درمورد چگونگی مدیریت خودمان، به منظور حداکثر سازی بهره وری که شامل ارزیابی شخصی از اهداف و مقاصد شغل، اولویت ها در بین وظایف، دانش ‌در مورد بهترین ابزار های تحقق اهداف نهایی و دانش ‌در مورد آن چه در ما ایجاد انگیزه می‌کند، می‌باشد. به عنوان مثال، هنگامی که اِستکی پس از ارتقای شغلی، خود را وادار به تفکر نمود، مهارت های خود مدیریتی عالی داشت با وجود این، او کمتر توانست از عهده ی پیچیدگی های دیگران، ساست ها و محیط کاری برآید. دانش ‌در مورد انگیزش شخصی و سایر جنبه‌های سبک مدیریت فردی یک بخش از بصیرت واقعی است.

    1. مدیریت برخود شامل برنامه ریزی زمان، توجه به تأثیرات اولیه رفتار و خود ارزیابی می‌باشد.

    1. مدیریت برخود به معنای کسب کنترل بر روی تصمیمات، مشکلات، استرس و زمان می‌باشد. تصمیم گیری، حل مشکل، مدیریت استرس و زمان همه در ارتباط با تعیین اولویت ها است.

  1. مدیریت برخود مستلزم یادگیری مداوم، انرژی زیاد، احساس ارزش زیاد، خوب زیستن از لحاظ فیزیکی و جسمی، استقلال زیاد، روابط بالنده و توفیق فزآینده می‌باشد.(رضایی زاده ، ۱۳۸۵،ص ۵۶-۵۸)

۴-۴-۲-۲رویکرد جامع نگر

برخی اندیشمندان همچون کاوالری، فیرون، کوک، دهرتی و هرن بر تعامل و و ‌ارتباط نزدیک زندگی شخصی با زندگی کاری تأکید داشته و معتقدند که مدیران در هر زمان و هر مکان در حال انجام وظیفه اندک چه سر کار باشند یا در حال بازی یا این که در خانه یا در اداره باشند. تفکر جداسازی زندگی شخصی از زندگی شغلی کارکنان و مدیران از مد خارج شده است، بر اساس این رویکرد، ضروری است که به تمام ابعاد و جنبه‌های زندگی مدیران در ارتباط با خانواده، دوستان، جامعه، ذهنی، روحی، حالت های خلاق، تناسب اندام، تغذیه و خواب مناسب (کاوالری )؛ مادی، فیزیکی، احساسی، حرفه ای، روحی معنوی و اجتماعی ( دهرتی ) توجه نمود.

‌بنابرین‏ دیدگاه، بهتر است مدیران به تمام ابعاد و زوایای زندگی شخصی خود از طریق تهیه ی برنامه ی زندگی خود توجه نموده و آن را مدیریت نمایند:

  1. مدیریت بعد داخلی خود به معنای توجه به بعد ذهنی، معنوی و حالت های اخلاق خویش و همچنین تناسب اندام، خوردن و خوابیدن در حد مناسب به منظور حداکثر سازی رشد، توسعه و موفقیت است.

مواردی که در ادبیات مدیریت در زمینه ی بعد داخلی مدیریت بیان می شود مثل معنویت، روح، خلاقیت، عکس العمل عمیق و توسعه ی بصیرت ما را به رویکرد توجه به مدیر کامل هدایت می‌کند؛ یعنی مدیر به عنوان یک موجود کامل روحی – روانی مورد توجه قرار می‌گیرد، نه فقط یک موجود سازمانی. دستیابی به مدیریت درونی مستلزم آگاهی درونی از سه بعد فیزیکی، ذهنی و روحی می‌باشد.

  1. خود مدیریتی در کار به معنای مدیریت مسیر شغلی و مدیریت استرس است مدیریت مسیر شغلی، مستلزم بر خویش، ارزش ها و لایق خود را تعیین کنید. لذا برنامه ریزی مسیر شغلی باید در متن کل زندگی شما باشد. برنامه ریزی زندگی عبارت است از استفاده از فرصت ها ‌در مورد این که چه ترکیبی از جنبه‌های مختلف زندگی بیشتر با ارزش ها و آرزوهای شما متناسب است. برخی بر مسیر شغلی و کار بیشتر از سایر موارد تأکید دارند و برخی دیگر بر خانواده، توسعه ی روحی، فعالیت های تفریحی، زندگی اجتماعی، تعلیم و تربیت و توسعه ی شخصی تأکید دارند و برخی معتقد به ایجاد توازن و تعادل نسبی بین آن ها می‌باشند.

۳- مدیریت توسعه ی شخصی به معنای برنامه ریزی زندگی و برنامه ریزی مسیر شغلی و نحوه ی تعامل این دو با یکدیگر نامه ریزی زندگی می‌باشد زیرا برای فهم این که شما در چه نوع شغلی خشنود خواهید بود، باید اولویت های زندگی بر اساس نقشه ی توسعه ی شخصی است. برنامه ریزی زندگی خود مستلزم صحبت یا تفکر ‌در مورد موضوعات هفت گانه ی زیر می‌باشد:

    1. مادی، شامل پول و دارایی؛

    1. فیزیکی، شامل سلامتی و تناسب؛

    1. احساسی، شامل تفریح و هیجان؛

    1. ذهنی،شامل هوش و یادگیری؛

    1. حرفه ای، شامی مشاغل و مسیرهای شغلی؛

    1. معنوی، شامل ارزش ها و عقاید؛

  1. اجتماعی، شامل دوستان و خانواده؛

برنامه ریزی مسیر شغلی خود مستلزم پاسخ به سؤالات زیر است:

    1. من چه کسی هستم؟

    1. چه چیزی مرا ترقیب می‌کند؟

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت