پایان نامه ها و مقالات تحقیقاتی – قسمت 5 – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
در پژوهشی که والینگ و مارتینک (۱۹۹۵) انجام دادهاند نتیجه گرفتند افرادی که دچار استیصال میشوند در فعالیتهای بدنی و تحصیلی خود کنترل کمتری بر موقعیت دارند. آن ها اضافه کردند دانش آموزانی که احساس میکنند بر موقعیت تسلط دارند میتوانند پیامدهای عملکرد خودشان را نیز کنترل کنند و در برابر فعالیتهایی که یادگیری آن ها مشکل است از روشهای حل مسئله استفاده میکنند (پاری ۱۹۹۱ ترجمه مقدسی ۱۳۷۵).
بر اساس بررسیهای انجام گرفته روشهای مقابلهای متمرکز بر مسئله در موقعیتهای قابل کنترل مؤثرتر هستند. در صورتی که برای موقعیتهای غیرقابل کنترل (مرگ یکی از عزیزان) عمدتاًً مقابله متمرکز بر هیجان مناسبتر است (دافعی ۱۳۷۶).
در مقابله متمرکز بر مسئله افراد تدابیری را به کار میگیرند که به چند مورد از این تدابیر اشاره مینماییم:
۱٫ مقابله فعال: فرآیندی است که شخص در طی آن به طور فعالانه برای تغییر منبع فشار روانی تلاش میکند.
۲٫ مقابله مبتنی بر برنامهریزی: در این نوع مقابله فرد برای کنترل و حل مشکل با تکیه بر فکر و اندیشه خود به ارزیابی راه حلهای مختلف میپردازد و بعد از آن با انتخاب بهترین شیوه به حل مسئله اقدام میکند.
۳٫ مقابله بردبارانه: عبارت است از خویشتنداری و اجتناب از فعالیتهای ناپختهای که منجر به پیچیدهتر شدن مسئله و ایجاد اخلال در روند حل مسئله میشود.
۴٫ مقابله جستجوی حمایت اجتماعی کارآمد: هنگامی که فرد خود را برای حل مسئله ناتوان میبیند به راحتی از کمکهای یاورانه افراد دیگر استفاده میکند، این کمک به تناسب نیاز و نوع مشکل میتواند کسب اطلاعات از طریق خدمات راهنمایی، مشاوره و جذب امکانات مادی یا معنوی از دیگران باشد.
۳-۱-۲- مقابله متمرکز بر هیجان
این مقابله شامل کلیه فعالیتها یا افکاری میشود که فرد به منظور کنترل و بهبود احساسات نامطلوب ناشی از شرایط فشارزا به کار میگیرد، این مقابله ها عبارتند از:
۱٫ مقابله مبتنی بر جستجوی حمایت عاطفی: تلاشهای فرد برای به دست آوردن حمایت اخلاقی، همدلی، همدردی و جو تفاهم و احساس درک شدن توسط دیگران را شامل میشود.
۲٫ مقابله مبتنی بر تفسیر مجدد مثبت: ارزیابی مثبت از حوادث و موقعیتها که مبتنی بر نگرش خوشبینانه به رویدادهای زندگی است، این مقابله بیشتر برای اداره و کنترل عواطف و آشفتگی روان به کار میرود تا مربوط به منبع استرس باشد (لازاروس و فولکمن(۱۹۸۴).
۳٫ مقابله مبتنی بر مذهب: در این مقابله فرد برای رهایی از ناراحتیهای خود به انجام اعمال مذهبی مثل دعا و نیایش، توکل و توسل به خداوند و معصومین(ع) روی میآورد. یافته های پژوهش مک کری و کتسا نشان میدهد که این نوع مقابله برای همه مردم مفید واقع میشود زیرا هم به عنوان منبع حمایت عاطفی و هم وسیلهای برای تغییر مثبت عمل میکند و لذا مقابله های بعدی را تسهیل میکند.
۴٫ مقابله مبتنی بر پذیرش: عبارت از یک پاسخ مقابلهای کنشی است که در آن شخص واقعیت شرایط فشارزا را میپذیرد. این امر در شرایطی که منبع فشار قابل تغییر نیست (فوت یکی از عزیزان) مهم و مؤثر است (کارور و همکاران به نقل از علی محمدی ۱۳۷۱).
۴- مقابله های ناکارآمد و غیرمفید
مجموعهای از شیوه های مقابلهای را دربرمی گیرد که اگر چه برای تغییر منبع فشارها و بهبود احساسات ناشی از موقعیت فشارزا به کار گرفته میشوند ولی متأسفانه این شیوه وضع را بدتر میکنند و لذا نمیتوان از این عوامل مقابلهای به مهارت مقابلهای تعبیر نمود، این مقابله ها عبارتند از:
۱٫ پرداختن به احساسات دردناک از طریق تفکر آرزومندانه: این مقابله شیوهای برای خنثی کردن آنچه اتفاق افتاده میباشد. این افکار نوعاً با عبارتی از قبیل: اگر فقط … یا ای کاش حقیقت نداشته باشد که … شروع میشود. گاهی اوقات این افکار به شکل آنچه باید اتفاق میافتاد، اگر فقط… یک روش مقابلهای مسکن برای طفره رفتن موقتی از رنج ناشی از حقیقت است، زیان این حالت آن است که هیچ مقدار از آرزوها جای حقایق را نخواهد گرفت و دیر یا زود واقعیت چهره خود را نمایان خواهد کرد. در این حالت زمان و فرصتی که میتوانست برای یافتن راههای جدید مواجهه با واقعیت و مشکل اتفاق افتاده مورد استفاده قرار بگیرد به هدر میرود.
۲٫ استفاده از دارو برای فرار از رنج: گاهی اوقات افراد برای رهایی از رنج ناشی از استرسها و بحرانها از داروهایی مانند الکل، نیکوتین، تریاک، هروئین و مسکنهای خواب آور و ضد افسردگی بدون تجویز پزشک استفاده میکند. استفاده از این داروها و داروهایی که اخیراًً به این عوامل افزوده شده و با نامهای مختلف به بازار وارد میشود مانند اکستازی خطرات زیادی را به همراه میآورد و ضمن مشکلتر کردن روند بازسازی روانی اکثراً خود منبع جدیدی برای افزایش رنج برای فرد استفاده کننده میشوند، مثلاً الکل موجب از دست رفتن نیروی مهار درونی یا خویشتنداری میشود و فرد به هنگام خشم به خشونت روی میآورد. استفاده نادرست از مواد بر فرایندهای ذهنی ما هم که قبلاً توسط استرس و هیجان شدید بیکفایت شده است به طور جانبی اثر میگذارد و تواناییهایی مانند قضاوت، برنامهریزی، استدلال و تمرکز که برای حل مشکل لازم است آسیب مضاعف میبیند (پاری ۱۹۹۱ ترجمه مقدسی ۱۳۷۵).
۳٫ تفکر منفی: در این حالت فرد به طور غیر واقع گرایانهای به موارد منفی مشکل تأکید کرده و مشکلات را بیشتر از آنچه هست و به صورت غیرقابل حل ارزیابی میکند (پی ستین، مییر ،۱۹۸۹ ترجمه علی محمدی ۱۳۷۱).
۴٫ رفتارهای تکانشی: به شیوه خاصی از مقابله اطلاق میشود که طی آن فرد بدون فکر، اندیشه و ارزیابی درست از آنچه رخ داده و یا رخ خواهد داد فوراً دست به اقدام و عمل میزند و نوعاً منجر به بدتر شدن وضعیت میشود.
۵٫ عدم درگیری ذهنی و رفتاری: در این مقابله فرد با انجام رفتارهای متنوع و با رفتارهای مختلف خود را مشغول میکند و به این وسیله سعی میکند به مسئله فکر نکند، مثلاً سرگرم شدن با یک فرد دیگر، پناه بردن به رویاهای روزانه، فرار از مسئله به صورت خوابیدن و یا تماشای تلویزیون و دیدن فیلم (لازاروس و فولکمن ،۱۹۸۴ به نقل از علی محمدی ۱۳۷۱).
۶٫ مقابله به صورت انکار: در این مقابله فرد به گونهای برخورد میکند که انگار مسئلهای روی نداده است. انکار واقعیت رخ داده و حادثه پیش آمده بر وخامت مسئله میافزاید و مانع مقابله مؤثر بعدی میشود (ماتیوز و همکاران ۱۹۸۳ به نقل از ابراهیمی ۱۳۷۱).
۱٫ مهارت مقابله ای
* مفهوم مقابله : تلاشهایی که برای کنترل و اداره کردن موقعیتهای خطرناک و استرس زا انجام می پذیرد . و این مفهوم دارای سه ویژگی است که لازم است در زمان کاربرد آن ، توجه کامل داشته باشیم:
الف- مقابله کردن مستلزم تلاش و برنامه ریزی است.
ب- نتیجه نهایی واکنشهای مقابله ای را همیشه مثبت تلقی نکنیم.
[جمعه 1401-09-25] [ 10:37:00 ق.ظ ]
|