به طور کلی تفاهم عبارت‌ است از: ارتباط مبتنی بر پذیرش دو سویه، راحت، بدون تنش و دغدغه خاطر که بین دو نفر ایجاد می‌شود. بدین ترتیب کاربرد این اصطلاح آنطور که متداول

 

فصل دوم: پیشینه پژوهش

 

است صرفاً به محدوده روانشناسی بالینی و روابط خاص درمانگر – درمانجو محدود نمی‌شود و در محدوده روابط خانوادگی نیز جای خود را پیدا کرده‌است. کمیت و کیفیت ارتباطی بین زن و شوهر یا (تفاهم) که به نوبه خود بر سایر اعضای خانواده اثر می‌گذارد موضوعی است که در تحقیقات زیادی مورد استفاده قرار می‌گیرد. برای مثال دیل (۱۹۹۰) بر اهمیت احترام متقابل در ارتباطات و حتی‌نقش آن در درمان اختلالات رفتاری فرزندان تأکید کرده‌است (ادیب و همکاران، ۱۳۸۴).

 

اهمیت کیفیت روابط به­عنوان یک متغیر واسطه‌ای در تأمین آرامش و ثبات خانواده در بسیاری پژوهش‌ها (برای نمونه رسینک، ۱۹۹۳ و کویک، ۱۹۸۹) نشان داده شده ‌است مشخص

 

شده که زنان و شوهرانی که از کیفیت ارتباطی یا تفاهم خوبی برخوردارند از وضعیت تندرستی بهتری بهرمند می ‌باشند.

 

طرز تلقی[۲۵]

 

بنا به تعریف فرهنگ روانشناسی وبر (۱۹۸۲) طرز تلقی یا نگرش را می‌توان نوعی سوگیری درونی عاطفی دانست که عمل یک فرد را تبیین می‌کند. در اصل این تعریف در برگیرنده قصد و نیت فرد می ‌باشد اما در حال حاضر چهار مؤلفه را برای آن در نظر می‌گیرند: مؤلفه شناختی (یا عقیده و باور هوشیارانه)، مؤلفه عاطفی (بار هیجانی یا احساس)، مؤلفه ارزشیابی (مثبت یا منفی) و مؤلفه رفتاری (آمادگی برای عمل). در یک تعریف ساده طرز تلقی را می‌توان یک گرایش پاسخی دانست. میزان شباهت یا تفاوت بین انتظارات همسران از ویژگی‌های زنانه و مردانه خود و طرف مقابل و آنچه در عمل مشاهده می‌شود (تفاوت بین آرمانها و واقعیت‌های زنانگی و مردانگی در خود همسر) از جمله شاخص‌های معتبر برای پیش‌بینی رضامندی محسوب می‌شود(ادیب و همکاران، ۱۳۸۴).

 

در این خصوص لایر و لایر (۱۹۵۸)، نقل از ویگینز (۱۹۹۴) بدین نتیجه رسیدند که در ازدواج‌های موفق مهمترین عامل، داشتن دیدی مثبت نسبت به همسر است. مثل اینکه فرد بگوید که همسرم بهترین دوست من است، در این شرایط میزان چشم‌پوشی از خطاهای طرف مقابل در حد بسیار بالایی است. برخی از محققان (داوسیون، ترامپان و دیگران، ۱۹۸۱) به نقل از دوکس (۱۹۸۸) نیز معتقدند که روابطی که از دیدگاه هر دو طرف (یکسان و برابر) ادراک می‌شود جزو موفق‌ترین روابط محسوب می‌شود. با توجه به مؤلفه‌ها و پیوندهای مذکور جای تعجب نیست که در تحقیقات زیادی از طرز تلقی به عنوان شاخص برای بررسی وضعیت استفاده شده‌است(ادیب و همکاران، ۱۳۸۴).

 

فصل دوم: پیشینه پژوهش

 

 

 

سرمایه گذاری[۲۶]

راسالت (۱۹۹۱) به نقل از ارونسون و همکاران (۱۹۹۴) معتقد است بدون در نظر گرفتن میزان سرمایه‌گذاری فرد در یک رابطه، شناخت صحیح آن رابطه امکان‌پذیر نیست.

 

طبق این نظریه تعهد افراد در یک رابطه به میزان رضایت آن ها برحسب پاداشها، هزینه­ ها و سطوح مقایسه بستگی دارد. در این نظریه بخشی از رضامندی به تلاشهایی نسبت داده می‌شود که در تعاملی پویا بین زوج جریان دارد. هر یک از زوجها برای بهتر ساختن رابطه و نیز خوشایندی طرف مقابل کارهایی را انجام می‌دهد و یا از انجام آن ها خودداری می‌کند.

 

ارونسون (۱۹۹۴) در این شرایط میزان چشم‌پوشی از خطاهای طرف مقابل در حد بسیار بالایی است. پژوهش استانفورد (۱۹۹۱) نشان داده‌است که افزون بر این عوامل ویژگیهایی نظیر:‌ مثبت بودن، دلگرمی ‌بخشیدن و شراکت در کارها از جمله عواملی‌ هستند که تا حدود بسیار زیادی احساس تعهد و عشق و علاقه را به همراه می‌آورند (ادیب و همکاران، ۱۳۸۴).

 

۲-۱-۱-۷- را‌ههای مقابله با اختلالات فرسودگی در زندگی زناشویی

 

مهارت اول: مسئولیت‌پذیری فعالانه

 

یکی از راه‌های خوب برای مسئولیت‌پذیری فعال در یک رابطه، درک همدلی و پی‌بردن به ارزش آن است. سه نوع همدلی در ایجاد حس نزدیکی در یک رابطه مهم است. درک دیدگاه فرد، نگرانی و توجه همدلانه و همدردی، درک دیدگاه فرد، یعنی تلاش برای نگریستن به مسایل از دید همسر. توجه به علاقه همدلانه یعنی توجه خالصانه و صادقانه به احساسات همسر. همدردی یعنی خود را به جای همسر خود گذاشتن و تجربه کردن همان احساسات و هیجاناتی که او تجربه می‌کند. وقتی دو طرف مقابل در یک رابطه فعالانه مسئولیت ابراز این نوع همدلی‌ها را بپذیرند احتمالاً خوشبختی و رضایت آن ها افزایش می‌یابد(کریس، ترجمه محمدخانی، ۱۳۸۴).

 

مهارت دوم: ایجاد تعادل بین اعمال مثبت و منفی

 

فصل دوم: پیشینه پژوهش

 

شیوه دیگر برای کنار آمدن با معایب و ‌نارسایی‌های افراد نزدیک ایجاد تعادل بین اعمال مثبت و منفی آن ها‌ است. حتی اگر نزدیکان شما افراد کاملی نباشند به طور معمول بیشتر کارهای خوشایند انجام می‌دهند تا ناخوشایند. یادآوری اعمال خوب نزدیکان اغلب باعث می‌شود تا کارهای نه چندان خوب آن ها را تحمل کنید. البته این کار زمانی آسانتر خواهد بود که همه ما افرادی کاملاً عینی و منطقی باشیم. با وجود این تحقیقات نشان داده است که انسان‌ها به ندرت منطقی و عینی هستند به خصوص زمانی که درباره اعمال دیگران قضاوت می‌کنند. برداشت‌های ما از رفتار دیگران به طور طبیعی متأثر از انتظارات نیازها و ارزش‌های ما هستند.

 

زوج‌های ناسازگار در ارزیابی منصفانه نکات مثبت و منفی یکدیگر مشکل دارند. آنان رفتارهای منفی همسران خود را به انگیزه های نامقبول و قصد بد آن ها نسبت می‌دهند ولی زوج‌های سازگار آموخته‌اند که در قضاوت نسبت به همسران خود رئوف و منصف باشند (کریس، ترجمه محمدخانی، ۱۳۸۴).

 

مهارت سوم: دست زدن به اقدامات مثبت

 

زن و شوهر باید فهرستی از ۲۰ عمل مثبت را که از همدیگر می‌پسندند تهیه کنند. در تهیه این فهرست قواعد زیر باید رعایت شود.

 

۱ـ اعمال یا کنش‌ها باید مثبت باشد. هر فرد از طرف مقابلش می‌خواهد کارهای مورد علاقه او را انجام دهد. هیچ کدام از دو طرف نباید از طرف مقابل بخواهد انجام کاری را که دوست ندارد متوقف کند.

 

۲ـ اعمال باید مشخص باشد، به عنوان مثال به جای اینکه از همسرتان بخواهید بیشتر با عاطفه و مهربان باشد، به او بگویید: روزی سه بار مرا بغل کن و با مهربانی مرا ببوس، در شستن ظروف مرا کمک کن.

 

۳ـ اعمال و کنش‌ها نباید شامل کارهایی باشند که همسرتان نسبت به آن حساس است یا مربوط به اختلاف و تعارضی باشد که اخیراًً با هم داشته‌اید.

 

۴ـ اعمال باید کارهای کوچکی باشند که بتوان هر روز آن ها را انجام داد.

 

مهارت چهارم: خوشبین بودن در قضاوت نسبت به دیگران (ارفاق کردن)

 

یکی از مهارت‌های مقابله‌ای که در تمامی روابط نزدیک مفید است، توانایی چشم ‌پوشی کردن از کارهای ناخوشایند آن ها برای شما راحت‌تر خواهد بود. مثلاً می‌توانید به خود بگویید: کاری که همسرم کرد برایم مشکل ایجاد کرد با این حال می‌دانم که منظور خوبی داشته و از نکات مثبت زیادی برخوردار است.

 

فصل دوم: پیشینه پژوهش

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت