تفاوت‌های مربوط به جنسیت

یکی از فراگیرترینیافته‌هایی که با توجه به درجه شیوع اختلال‌های رفتاری دیده می شود این است که اختلال‌های رفتاری پسران از تنوع و گستردگی بیشتری یرخوردار است تا دختران این گستردگی شامل اختلال شدید روانی ، تحرک بیش از حد ، خیس کردن رختخواب ، رفتار ضداجتماعی و مشکل یادگیری است . این اختلاف رامی توان ناشی از چندین عامل دانست : در کل به نظر می‌رسد که پسرها نسبت به دخترها ا زنظر زیستی آسیب پذیرتر باشند ، از همان دوره جنینی میزان مرگ و میر در پسرها نسبت به دخترها بیشتر است و به نظر می‌رسد ، بیماری‌های جدی ، تغذیه نادرست و فقر در آنان تاثیر بیشتری می‌گذارد با این وجود ‌اختلاف‌هایی که در پرورش این گروه در اجتماعی وجود دارد ، ‌در مورد اختلافهای مربوط به جنسیت نیز بی تاثیر نیست .

برای مثال تردیدی نیست که پرخاشگری در پسران سهل تر پذیرفته می شود تا در دختران . در هر حال شواهدی موجود است که نشان می‌دهد در جه شیوع بالاتر اختلال‌های رفتاری نزد پسران را می توان ناشی از این دانست که کجرویهای پسران بیشتر شنیده می شود . مادران انتظار دارند که گرفتاریهای پسران از دختران طولانی تر شود ( نلسون و ایزرائیل، ترجمه منشی طوسی ، ۱۳۸۷).

معلمان و والدین نسبت به تحرک بیش از حد ، ناپایداری ، حواس پرتی ، نفاق و از هم گسیختگی پسران تاب تحمل کمتری دارند همین حال ، امکان دارد تحمل بزرگسالان نسبت به کارهای پسران ‌به این دلیل کمتر باشد که اداره کردن پسران ار بدو زندگیشان مشکل تر بوده است از این رو امکان دارد ، ویژگی‌های زیست شناسی با پرورشها و انتظارات اجتماعی در هم آمیزند . در نتیجه می توان آن ها را نشانگربحرانهای زود گذر رشد دانست . این نتیجه گیری ، زمانی تقویت می شود که می بینیم بسیاری از مسائل دوران کودکی بدون درمان فرو می نشیند (نلسون و ایزرائیل، ترجمه منشی طوسی، ۱۳۸۷ ).

وضعیت روانی کودکان مبتلا به اختلالات رفتاری

کودکانی که آشفته هیجانی اند به اختلال رفتاری دچارند ، در دوست یابی موفق نیستند در واقع ملموسترین شکل آن ها ، ناکامی در ایجاد پیوندهای نزدیک و راضی کننده عاطفی با دیگران است این افراد فقط می‌توانند دوستان خیالی برای خود پیدا کنند . دیگر کودکان میلی به نزدیک بودن با آنان ندارند و بزرگسالان آنان را جالب توجه نمی یابند ، برخی از این کودکان کناره گیر می‌باشند کودکان یا بزرگسالان دیگر ممکن است بخواهند به حریم آنان وارد شوند ، ولی تلاش‌های آنان معمولا با ترس و عدم علاقه روبرو می شود . در بسیاری از موارد ، این نوع از طرد کامل تا زمانی ادامه می‌یابد که کسانی که می کوشند دوستی بیابند از پا درافتند . از آنجا که پیوندهای عاطفی حول پاسخهای اجتماعی دو جانبه شکل می‌گیرد ، مردم معمولا علاقه شان را نسبت به کسی که پاسخگو نیست از دست می‌دهند بسیاری ا زکودکان دارای اختلال رفتاری ، از دیگران منزوی هستند ، نه بخاطر اینکه از پیشرفت‌های دوستانه کنار می کشند ، بلکه به لحاظ آنکه با دشمنی و پرخاشگری با دیگران روبرو می‌شوند ، آن ها بد رفتار ، منحرف ، غیر قابل پیش‌بینی ، غیر مسئول ، ستیزه جو ، حسود ، لجباز می‌باشد ( کافمن، ترجمه، جوادیان، ۱۳۸۵ ) .

مشکلات توانبخشی افراد به اختلالات رفتاری به قرار زیر است :

عدم وجود نیروی متخصص توانبخشی در مدارس ، کمبود امکانات توانبخشی ، عدم آگاهی اولیاء ، کمبود اطلاعات آن ها از مشکلات عمده توانبخشی این افراد می‌باشد ( سازمان آموزش و پرورش استثنایی ، ۱۳۷۷ ) .

۳ -۲ ‹‹ پاره ای از مشکلات رفتاری و رابطه آن ها با کندی پیشرفت تحصیلی ››

۱ -۳ – ۲ – اتکای به دیگران : اکثر کودکان که با رشد و رسیدن به بلوغ اجتماعی معمولا به درجه معینی از استقلال دست می‌یابند . کودکان اغلب با بالاتر رفتن سنشان اصرار می ورزند که ‹‹ خود آن کار را بهتر انجام می‌دهند ›› ‌به این دلیل است که از اتکای به دیگران به تدریج کاسته می شود . برخلاف کودکی که به طور طبیعی رشد می‌کند ، بسیاری از کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری اتکای شدیدی به والدین ، معلمان و سایر بزرگسالان دارند .اتکای زیاد این گونه کودکان معمولا ‌به این صورت ظاهر می شود که آنان بیش از حد می خواهند آنان را یاری و تأیید کنند و برای انجام اکثر فعالیت‌هایی که به انجام آن مشغولند از دیگران یاری می خواهند (بلکهام و سیلبرمن [۴۱]، به نقل از نراقی و نادری، ۱۳۷۹) .

کودکان خردسالی که به مدارس وارد می‌شوند ، برای اولین بار رفتار هایی از خود نشان می‌دهند که حاکی از اتکای شدید است ، با این حال بسیاری از این دشواری‌ها در خلال ماه های اول مدرسه از بین می رود . اما ‌در مورد برخی کودکان این گونه اتکا تا یکی دو سال اول و تا سال‌های میانی تحصیل به طور جدی ادامه می‌یابد . ‌ناکامی‌های تحصیلی این گونه کودکان بی تردید با این نیاز فوق العاده به یاری و تأیید بیش از حد مرتبط است . توصیه می شود که برای این کودکان موقعیتهایی فراهم شود تا باچشیدن مزه موفقیتها و کسب تجربه های مثبت بتوانند میزان شایستگی خود را بالا ببرند ( گاردنر[۴۲] ، ۱۹۷۸ ) ، ‌در مورد حل مشکل کودکی که به دیگران متکی است ، پیشنهاد ارزنده ای ارائه داده است. شیوه اداره رفتار وی برای کاهش این مشکل رفتاری به صورت ارائه گام‌های متوالی است ( نراقی و نادری ، ۱۳۷۹) .

۲ -۳ -۲ تصورات نادرست ا زخود : اغلب اوقات دیده می شود که کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری نسبت به خود تصورات منفی دارند یا خود را دست کم می گیرند ( گاردنر [۴۳]، ۱۹۷۸ ، والاس و کافمن [۴۴] ، ۱۹۷۸ ، به نقل از طوسی ، ۱۳۷۹) .

این کودکان اغلب اعتماد به نفس ندارند و خود را ناچیز می پندارند . بسیاری کودکان مبتلا به مشکل رفتاری به دلیل ‌شکست‌های پی در پی تحصیلی احساس می‌کنند که آنان کودن ، خرفت و بی فایده هستند و از انجام هر کاری مفیدی عاجزند .

طبق نظر پورکی [۴۵] ، ( ۱۹۷۰ ) به نظر می‌آید که میان تصورات نادرست از خود و پیشرفت تحصیلی پیوندی وجود داشته باشد . فیتس [۴۶] ( ۱۹۷۲ ) نیز بر این باور است که کودکانی که نسبت به خود خوش بین هستند معمولا مطالب را راحت تر و موثرتر فرا می گیرند .

سرانجام آن نتایج بررسی‌های به عمل آمده نشان می‌دهد که میان عوامل مؤثر در شناسایی کودکان مبتلا به مشکل رفتاری احساس ارزشمند بودن پیوسته با پیشرفت کلی تحصیلی در ارتباط است (نلسون و ایزرائیل، ترجمه منشی طوسی ، ۱۳۸۷) .

۳ -۳ -۲ حواس پرتی : سوابق پیشین نشان می‌دهد که یکی از ویژگی‌های مورد توجه در کودکان مبتلا به مشکل رفتاری ، حواس پرتی آنان بوده است ( اشتراوس و لتین[۴۷] ، ۱۹۴۷ ، به نقل از همان منبع ).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت