دانلود پژوهش های پیشین درباره نقش آموزش مهارتهای گفتوگویی در ... |
شکل(۲-۱): مراحل رسیدن به گفتوگوی آرمانی
۲۵
شکل(۲-۲): میدانهای گفتوشنود
۲۹
شکل(۲-۳): منطقه تقریبی رشد
۴۴
شکل(۲-۴): ارتباط میان گفتوگو و کندوکاو
۴۸
شکل(۲-۵): مدل تفکر چندبعدی لیپمن
۵۲
شکل(۲-۶): بازنویسی الگوی تفکر چندبعدی لیپمن
۸۳
مدل مفهومی پژوهش
۸۵
شکل(۴-۱) ساختار گفتوگو پیرامون مفهوم «درستی»
۱۲۶
طرح مسأله
ضرورت و اهمیت موضوع پژوهش
اهداف پژوهش
پرسشهای پژوهش
۱-۱ طرح مسأله
فصل ۱:
کلیات پژوهش
در طی چند دهه گذشته، تکنولوژیهای مدرن (رسانههای نوین و شبکه های اجتماعی)، شبکه ارتباطی گستردهای را به وجود آوردهاند که با وجود آن، در هر بخش عالم میتوان دائماً با بخشهای دیگر در تماس بود. با وجود این سیستم جهانگستر ارتباطی، برقراری ارتباط تقریباً در همهجا به نحو قابل ملاحظهای دچار اشکال است. انسانهایی که در قالب ملتهای گوناگون، با سیستمهای سیاسی و اقتصادی متفاوت، در کشورهای مختلف زندگی می کنند، به سختی میتوانند بدون جنگ و دعوا باهم صحبت کنند. در درون یک ملت واحد نیز، طبقات مختلف اجتماعی و گروه های سیاسی و اقتصادی گرفتار وضعیت مشابهی هستند و توانایی درک و مفاهمه با یکدیگر را ندارند. در واقع در سبز فایل با وجود اینکه وسایل و ابزارهای ارتباطی پیشرفت بسیاری کردهاست، ولی این همه باعث تفاهم بیشتر انسانها نشدهاست و این حاکی از آن است که صرف گسترش تبادل اطلاعات بین انسانها، موجب همدلی و تفاهم نمی شود و چیزی از چالشها و مشکلات پیشِ رو کم نمیکند. و این همه اختلاف و حتی بحران، بیشتر از آنکه ناشی از نقطه نظرات متفاوت باشد از عدم توانایی انسانها در اجرای گفتوگو و تفاهم است.
همچنین، بسیاری از تهدیدها و بحرانهایی که بشر در دنیای مدرن با آن مواجه شده است، ناشی از عادتهای تفکر و فرایندهای ارتباط است. یکی از مسائل اصلی در معرفت بشر و مهمترین عامل به وجودآورنده چالشهای شناختی، ناتوانی آدمی در تفکر و اندیشیدن است. تضاد، کشمکش و کجفهمی بین آدمها، نفی دیگری و تأیید بی چون و چرای معرفت خویشتن از ویژگیهای بارز انسان در آفتهای شناختی بشر در عصر معاصراست. در چنین وضعیتی، افراد آن چنان که شایسته است به اندیشه دیگری احترام نمیگذارند، پیش از آنکه مهارت خوب شنیدن را یاد بگیرند، سخن میگویند و دیگری را تحلیل می کنند و لذا گرفتار پیش داوریهای ذهنی هستند.
اگر در فضای اجتماعی به جای جدال برای تحمیل و تسلط یک اندیشه به دیگران، بتوان خود را از «تنها اندیشیدن» رها نمود و به مدد «گفتوگو» همه صداها را شنید و همه انسانها را درک کرد، دیگر نیازی به تهدید و دشمنی در جامعه نخواهد بود. در گفتوگو، ابتدا تفاهم مشترک از مسائل مورد نظر فراهم می آید و سپس در روند «باهم اندیشیدن»، زمینه پیشنهاد برای یافتن و ارائه راهحل ایجاد میگردد. «با گفتوگو، زبان مشترک پیدا می شود و با زبان مشترک، فکر مشترک شکل میگیرد و با فکر مشترک رویکرد مشترک در قبال مسائل پدید می آید. از این رو حاصل گفتوگو در نهایت همدلی و همزبانی است.» (خانیکی،۱۳۸۷: ۹) اما انگیزه های خودمحورانه در ما بزرگسالان چنین ریشه کردهاست که به آسانی نمیتوان وارد گفتوگو به معنای حقیقی آن شد. افزون بر این، ما گرفتار عادتهای گفتاری نادرستی در گفتوگوهایمان هستیم مانند «هرگونه بیان یا سؤال به نیت ابراز وجود به جای حقیقتجویی»، «سخنان طولانی، مکرر، پراکنده و گاهی بدون هدف به جای سخنان متمرکز و موجز»، «درد و دلهای شخصی بهجای پرداختن به مسائل عمومی» و همچنین عادتهای شنیداری نادرستی چون «شنیدن صدای الفاظ به جای گوش دادن به معانی واژه ها»، «اندیشیدن به موضع خود پیش از گوش کردن به حرف دیگران»، «برداشت از حرف دیگران بدون شناسایی پیشفرضهای خود و آنها» و به این ترتیب، گفتوگوها اساساً منجر به تفاهم نمیشوند، مفید نبوده، به پیش نمیروند و موجب کسالت روح میشوند. (شهرتاش،۱۳۹۰)
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
شاید عده زیادی تصور کنند که گفتوگو مهارت خاصی نمیطلبد اما در حقیقت چنین نیست. گفتوگو مهارتهای ویژهای نیاز دارد و قواعد و اصول خاصی را بر مشارکتکنندگان تحمیل میکند که با گپ و صحبت معمولی متفاوت است. حداقل شرط برای برقراری یک گفتوگوی اصیل و واقعی، حفظ احترام «دیگری» است. برای گفتوگو باید کانالهای ورود و خروج داده ها به مغز و قلب کاملاً باز باشند؛ لذا لازم است ابتدا خوب گوش دادن، احترام گذاشتن به خود و دیگران از طریق سکوت و تمرکز روی موضوع و برهم نزدن تمرکز دیگران به هر نحو، رعایت ایجاز، شفاف گفتن و شفاف شنیدن، منطقی بودن، رسا صحبت کردن، در ارتباط با موضوع و بدون حاشیهروی و تکرار سخن گفتن را در خود پرورش دهیم.
شایان ذکر است که توانایی افراد برای انجام یک گفتوگو و به عبارتی مهارتهای گفتوگویی، اکتسابی است و بیش از همه میبایست در نظام آموزشی ایجاد گردد؛ شالوده این مهارت ها باید از همان سالهای اولیه زندگی پیریزی شود، زیرا فراخاندیشی در همان سالهایی آغاز می شود که شخصیت و هویت کودک، به عنوان یک شخص متفکر در حال شکل گیری است. در طول دورهای که کودکان، بزرگتر و بزرگسال میشوند، تمایل روزافزونی به جزماندیشی و داشتن ذهن بسته در آنها وجود دارد. وقتی که ذهن بسته باشد، اعتقادات و باورها خودمحوراند و به عبارتی، آنچه که «من» باور دارم بسیار اساسیتر است از آنچه که من «باور دارم». افراد متعصب فاقد توانایی لازم برای ورود به گفتوگوی آزاد و مستدل هستند. نباید اجازه داد که چنین اتفاقی بیفتد. میتوان به کودکان آموزش داد تا ارزش و منزلت ظرفیت فکری خود را بدانند. همینطور، اصول استدلال کردن، نحوه استفاده از دلیل به عنوان ابزاری برای یادگیری، نحوه یادگیری از دیگران، چگونگی ایفای نقش در فعالیتهای گروهی و تحقیقاتی را میتوان به کودکان آموزش داد. برای رسیدن به چنین هدفهایی باید به آنها فرصت داد تا خودشان افکار و اندیشه های خود را کشف کنند، ایدههایشان را در قالب واژه ها بیان کنند و نظریات خویش را ارائه دهند. آنان نیاز دارند که خود را به عنوان افرادی توانا، متفکر و با احساس کشف کنند. (فیشر ۱۳۸۶، ۹-۱۱)
[چهارشنبه 1400-09-24] [ 12:43:00 ب.ظ ]
|