از مشکلات دیگر استفاده از تنبیه، عوارض جانبی آن است که از نظر پرورشی بسیار نامطلوب می‏ نماید. از جملهء این عوارض این است که احساس‏ ناخوش آیند حاصل از تنبیه در لحظهء تنبیه‏ شدن از طریق شرطی شدن کلاسیک با شرایط تنبیه و شخص یا اشخاص تنبیه‏ کننده تداعی می‏ شود و سبب انزجار و نفرت تنبیه شونده از تنبیه‏کننده می‏ گردد. یعنی حتی اگر تنبیه شونده بداند که تنبیه‏ به خیر و صلاح اوست و تنبیه‏کننده از روی دلسوزی او را تنبیه می ‏کند، باز هم‏ احساس نامطلوب حاصل از تنبیه به‏ صورت پاسخ شرطی درمی‏آید و شخص‏ تنبیه شونده نسبت به تنبیه‏کننده احساس‏ انزجار می ‏کند. مشکل دیگر استفاده از روش تنبیه آن‏ است که عملی مسری است. بندورا و والترز شواهدی به دست داده ‏اند که نشان‏ می‏ دهد کسانی که شاهد تنبیه شدن دیگران بوده ‏اند، در اوقات و مکان‏های‏ دیگر، خود به تنبیه کسان دیگر اقدام‏ کرده ‏اند. همچنین بندورا گزارش داده‏ است دانش‏آموزانی که شاهد تنبیه شدن‏ دانش‏آموزان دیگر بوده ‏اند، بعدها خود رفتار تنبیه شده را تقلید کرده ‏اند. ‌بنابرین‏، معلمی که در حضور جمع، دانش‏آموزان را تنبیه می ‏کند، به آن ها آموزش پرخاشگری می‏ دهد. بارها دیده‏ شده است کودکانی که مرتبا از پدر و مادر خود کتک می‏خورند، در غیاب آن ها به‏ کتک‏زدن فرزندان کوچک‏تر خانواده‏ می‏پردازند (سیف، ۱۳۷۳).

پرخاشگری عارضهء دیگر تنبیه است. آزمایش ‌در مورد جانوران نشان داده است‏ که وقتی به دو جانور، که باهم در صلح‏ و صفا زندگی می‏ کنند، شوک الکتریکی‏ وارد شود، به جان هم می‏افتند و نسبت‏ به هم رفتار خصمانه انجام می ‏دهند. اسکینر[۴۵] عقیده داشت که در انسان‏ها یک‏ استعداد ارثی وجود دارد که طبق آن افراد نسبت به کسانی که با آن ها رفتار محبت‏آمیز دارند، با محبت رفتار می‏ کنند و نسبت به‏ کسانی که با آن ها رفتار خصمانه دارند، با پرخاش‏گری رفتار می‏ کنند و این استعداد قابل تعمیم است و در نتیجه فردی که مرتبا تقویت می‏ شود، نسبت به همهء افراد رفتار محبت‏آمیزشان خواهد داد و فردی که‏ مرتبا تنبیه می‏ شود، نسبت به همه افراد رفتار پرخاشگرانه نشان خواهد داد. همچنین ممکن است فرد تنبیه شده برای‏ احتراز از تنبیه، به رفتاری که تنبیه به دنبال‏ می ‏آورد، نپردازد. اما رفتارهای دیگری‏ را جایگزین آن کند. بعضی از این رفتارها مخرب و ناسازگار و روان رنجورانه‏ هستند. سازوکارهای دفاعی روانی‏ فرویدی راه‏ هایی هستند که در آن آرزوهای‏ سرکوب شده سانسور را کنار می‏زنند و راه بروز می‏یابند. طبق نظر اسکینر، این‏ سازوکارها راهنمایی هستند که مردم برای‏ احتراز از تنبیه به آن متوسل‏ می ‏شوند. ممکن است شخص به عوض‏ انجام دادن رفتاری که تنبیه به دنبال‏ می ‏آورد، به طریقی دیگر به آن رفتار بپردازد که تنبیه به دنبال نداشته باشد؛ مانند خیال‏پردازی یا رویای روز. شخص‏ می‏تواند با توسل به رفتاری که تأثیرات‏ تقویمی مشابهی با رفتار قابل تنبیه دارد، اما تنبیه نمی‏ شود، رفتار خود را تصعید یا پالایش کند (سیف، ۱۳۷۳).

همچنین ممکن است‏ شخص با متوجه ساختن رفتار قابل تنبیه‏ به چیزهایی که نمی‏توانند تنبیه‏کننده‏ باشند، آن رفتار را جابه‏جا سازد. مثلا ممکن است نسبت به اشیای فیزیکی، کودکان یا جانوران کوچک پرخاشگری‏ کند. شخص ممکن است کسان دیگری‏ را که رفتار قابل تنبیه انجام می ‏دهند، ولی‏ تنبیه نمی‏شوند، مشاهده کند یا دربارهء آن ها به مطالعه بپردازد و ‌به این طریق خود را با آن ها همانند سازد. همچنین ممکن است شخص رفتار دیگران را قابل تنبیه بداند و از این راه‏ تمایلات خود را فرافکنی کند. علاوه بر این ها، شخصی که به دلیل انجام دادن‏ رفتاری تنبیه شده، ممکن است با آوردن‏ دلیل، برای خود یا دیگران، به منظور غیر قابل تنبیه جلوه دادن رفتار خود دلیل تراشی کند. مثل موقعی که می‏گوید کودک را برای اصلاح او تنبیه می ‏کند. باز هم از عوارض جانبی نامطلوب‏ تنبیه و سایر روش‏های تنبیه تغییر رفتار، این است که اگر این روش‏ها ادامه‏ یابند، ممکن است شخص تنبیه شده‏ سرانجام به تنبیه‏کننده حمله‏ور شود؛ مثلا نوجوانی که از کودکی مورد کتک‏کاری پدر قرار گرفته، ممکن است‏ روزی در برابر او بایستد یا دانش‏آموزانی‏ که تحت روش‏های مداوم تنبیه‏ آموزشگاه قرار می‏ گیرند، ممکن است‏ روزی به تخریب اموال آموزشگاه یا ایجاد مزاحمت برای معلمان و مسؤولان‏ مدرسه بپردازند. با توجه به زیان‏های متعدد ناشی از کاربرد تنبیه و سایر روش‏های تنبیه بهتر است هرگز از آن ها به ‌منزله‌ی روش‏های‏ آموزشی استفاده نکنیم (سیف، ۱۳۷۳).

به‏طور کلی، تنبیه (به خصوص تنبیه‏ بدنی)باعث ظاهر شدن مشکلات زیر در کودک می‏ شود.

    • بچه‏ها را دروغگو بار می ‏آورد.

    • به حیله‏گری و ریاکاری وادار می ‏کند.

    • علاوه بر صدمات جسمی، رنج و تحقیر به دنبال می ‏آورد.

    • سبب ترس و جبن می‏ شود.

    • افسردگی و بیماری‏های عصبی ایجاد می ‏کند.

    • بچه را به سمت خودآزاری سوق‏ می‏ دهد.

    • بچه را به دیگر آزاری می‏کشاند.

    • بچه‏ها را لجباز می ‏کند.

    • کودک را گوشه‏گیر می ‏کند.

    • باعث کند ذهنی می‏ شود.

    • بچه را بی‏اراده و نسبت به اطرافیان‏ بی‏تفاوت می‏ سازد.

    • حس کنجکاوی و ابتکار عمل را در بچه‏ها از بین می‏برد.

    • اطمینان و اعتماد به نفس را در بچه‏ها می‏کشد.

    • بچه‏ها را کینه‏توز می ‏کند.

    • احترام و اعتماد کودکان را به‏ بزرگ‏ترها سلب می ‏کند.

    • کودک را دچار یأس و حرمان‏ می ‏کند.

    • کودک را عاصی بار می ‏آورد.

    • به کودک می‏آموزد هر وقت خشمگین‏ شدی، شرارت کن.

    • به کودک می‏آموزد بدون هیچ چون و چرایی تسلیم شود.

    • در بچه‏ها تنفر ایجاد می ‏کند.

    • بچه‏ها را عبوس بار می ‏آورد.

  • شادی‏ها را در بچه سرکوب‏ می ‏کند (مجوزی، ۱۳۷۴).

۲-۲- پیشینه پژوهشی

۲-۲-۱- پیشینه خارجی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت