۴۵
ZK GBRA l’d MNW hklØ NYŠE LA krt W ZK NYŠE l’d MNW hklØ øwd LA krt AHL MN ZK wyø hkl prznd YLYDWN-ønyh LA YHWWN-yt.
¦n mard r¦y k§ hagriz zan n§ kard ud ¦n zan r¦y k§ hagriz ø©y n§ kard pas az ¦n w§ø hagriz frazand z¦yiønīh n§ baw§d.
۴۵
آن مرد را که هرگز زن نکرد و آن زن را که هرگز شوهر نکرد پس از آن بیشتر هرگز فرزندزایشی نباشد.
۴۶
GBRA W NYŠE ‘ywk LWTE TWB ’s’dynd BRA-ø’n prznd YLYDWNønyh LA YHWWN-t.
mard ud zan §k ab¦g did ¦s¦y§nd b§-ø¦n frazand z¦yiønīh n§ baw§d.
۴۶
مرد و زن هر یک با یکدیگر بیاسایند برای ایشان فرزندزایشی نباشد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۴۷
W PWN hm’k g’s sgl W ptyhw BRA YHWWN-d W MNDOM-yc hwløn’ ‘lØwk LA YHWWN-yt W gyh’n ‘yØk BRA YHWWN-yt W mltwm ‘ptyd’lk OD hm’k W hm’k lwbønyh ‘hwø BRA YHWWN-d. plØpt PWN ŠRM W ø’tyh W l’møn ø’t W ‘hlwb’ W plhw W dgl-zywøn W pylwØkl W k’mk-lwb’k W k’mk-hnØ’m YHWWN-’t MNW npøt W MNW NPŠE W MNW KLYTWN-’t W MNW k’l plm’dt. ‘ytwn YHWWN-’t. ‘ytwntl YHWWN-’t.
ud pad ham¦g g¦h sagr ud padex b§ baw§nd ud Øiø-iz xwariøn ¦rzªg n§ baw§d ud g§h¦n ab§zag b§ baw§d ud mard©m a-pety¦rag t¦ ham¦g ud ham¦g rawiønīh ah©ø b§ baw§nd. frazaft pad dr©d ud ø¦dīh ud r¦miøn ø¦d ud ahlaw ud farrox ud dagr-zīwiøn ud p§r©zgar ud k¦mag-raw¦g ud k¦mag-han¬¦m baw§d k§ nibiøt ud k§ xw§ø ud k§ xw¦n¦d ud k§ k¦r fram¦y§d. §d©n baw¦d. §d©n-tar baw¦d.
۴۷
و برای همیشه سیر و کامیاب۱ باشند و در آرزوی خوردن چیزی نباشند و جهان پاک۲شود و مردم بی‏بدبختی۳ تا همه جاودانه بشوند. به درود و شادی و آرامش شادو پارسا و فرخ عمر پربرکت و پیروزگر و کامیاب و کام انجام باد آنکه نوشت و آنکه خویش (مؤلف بود) و آنکه خواند و آنکه کار فرماید. ایدون باد. ایدون‏تر باد.
aødm ‘hl’yyh.
… ahl¦yīh.
۳-۲ یادداشت‏ها
۱-۱ ahlaw [اهلو]: (بهار، ۱۳۴۷: ۹۱)"اهلو” ترجمه کرده است. (کیا، ۱۳۳۱: ۷۱) “اشو” نوشته است. (میرزای ناظر، ۱۳۷۳: ۵۳)"اشو” در ترجمه‌ی خود آورده است. (عریان، ۱۳۷۱: ۱۴۱)"اشو” ترجمه کرده است. نگارنده نیز “اشورا” را مناسب‌تر دانسته، زیرا صفت متداول‌تری برای زردشت است.
۱-۲ Zardu(x)øt [زردشت]: از ستودگر «نسک» چنین پیداست که: زردشت از اورمزد بی‏مرگی خواست. پس اورمزد خردِ همه آگاه (=خرد اورمزدی) را به زردشت نمود (=نشان داد). قبل از زردشت دیوها به شکل و شمایل انسان بودند. بعد از اینکه زردشت چهار مرتبه دعای اهونور را خواند همه آنها به زیر زمین مخفی شدند. به این دلیل زردشت از بهشت بهره بیشتری می‌برد که صاحب خرد بیشتری است. اهریمن به زردشت وعده داده بود که اگر از این دین دست بکشی به تو سلطنت هزار ساله می‌دهم و زردشت به دلیل خردمندی به او گوش نکرد و به او گفت و با این دین تو را نابود می‌کنم. در هزاره چهارم زردشت دین را از اهورامزدا پذیرفت. گشتاسپ این دین را رواج داد. زردشت به دست توربرادروش کشته شد. نطفه زردشت در دریای کیانسه نگهداری می‌شود. دختری به نام نامی بد در آب دریا آب ثنی خواهد کرد و باردار خواهد شد و اوشیدر به دنیا خواهد آمد. اوشیدرماه نیز به همین صورت زاده خواهد شد. مهمترین شخصی که کلام آسمانی به او الهام می‌شود زردشت است. زردشت از هرمزد پرسید قبل از من این دین را به که عرضه نمودی؟ این دین پیش از زردشت بر زمین آشکار شد. فره زردشت از نزد هرمزد به آتش آمد و به مادر زردشت پیوست فروهر او ابتدا به هوم و بعد به پدر و مادرش رسید. نوزاد به هنگام تولد خندید جادوگران ترسیدند و قصد جانش کردند. اما توفیق نیافتند. در سی سالگی او به همپرسگی هرمزد رسید. سه مرتبه خرد را به نزد زردشت بردند. در یک سال زردشت هفت بار به دیدار اورمزد رفت. او در سن هفتاد و هفت سالگی درگذشت. اندرز او چنین است به مردم ظلم نکنید و در برابر ظلم عدالت پیشه کنید (راشدمحصل، ۱۳۷۰: ۱، ۵۶؛ تفضلی، ۱۳۵۴: ۴۶، ۷۴-۷۵، ۸۷؛ آموزگار، ۱۳۷۲: ۴۱، ۹۶؛ راشدمحصل، ۱۳۶۶: ۵۲؛ بهار، ۱۳۷۵: ۷۶، ۱۲۳، ۱۸۵، ۱۸۷، ۲۰۱).
۱-۳ meh [بزرگتر]: (بهار، ۱۳۴۷: ۹۱)"مه” اصل پهلوی آن را آورده است. (کیا، ۱۳۳۱: ۷) “مه” را جایگزین کرده است. (میرزای ناظر، ۱۳۷۳: ۵۳)"مه” آورده است. (عریان، ۱۳۷۱: ۱۴۱)"بزرگتر” آورده است. نگارنده نیز واژه‌ی “بزرگتر” را مناسب دیده است. به این دلیل که این واژه در زبان فارسی امروز متداول‌تر است.
۱-۴ weh [بهتر]: (بهار، ۱۳۴۷: ۹۱)"به” در متن خود آورده است. (عریان، ۱۳۷۱: ۱۴۱)"بهتر” در نظر گرفته است. نگارنده واژه‌ی “بهتر” را مناسب دیده است.
۳-۱ §r-iz an§r-iz [ایرانی و نیز غیر ایرانی]: (بهار، ۱۳۴۷: ۹۱)"ایرژ انیرژ” ترجمه کرده است. (کیا، ۱۳۳۱: ۷)"ایر و نیر” آورده است. (میرزای ناظر، ۱۳۷۳: ۵۳)"ایری نیز ناایری” نوشته است. (عریان، ۱۳۷۱: ۱۴۱)"ایر و نیز انیر” ترجمه کرده است. نگارنده “ایرانی و نیز غیرایرانی” را برای ترجمه‌ی خود مناسب‌تر دیده است. ترجمه‌هایی که دیگران از این واژه پهلوی کرده‌اند دیگر در فارسی نو متداول نیست.
۴-۱ Gay©mart [کیومرث]: نخستین انسان که طبق اسطوره‌های اوستای متأخر و متون پهلوی به دست اهریمن از بین رف. نام مشهورترین مزداپرستان از انسان نخستین تا آخرین نجات‌بخش، سوشیانس است. در یسنا هات ۲۶ کیومرث اولین آفریده‌ی اهورامزدا یاد شده و در آن به ستایش فروهرهای مردان و زنان پاک پرداخته است. کیومرث اولین کسی است که به گفتار اوهرمزد گوش می‌دهد. در متون پهلوی هم کیومرث اولین آفریده هرمزد یاد شده. در بندهش، کیومرث ششمین مرحله خلق آفرینش است.
در مینوی خرد کیومرث به سبب بهره‌وری از خرد بیشتر، از بهشت، بهره‌ی بیشتر دارد و سودهایی که از او بوده چنین آمده: ارزوردیو را کشته، تن خود را از روی مصلحت به اهریمن سپرده، مردم و همه‌ی فرشکرد کنندگان نران و مادگان از تن او بوده، فلز از تن او آفریده شده است".
در کتاب مینوی خرد به این خاطر که کیومرث از خرد بیشتری بهره‌مند است، بهره بیشتری نیز از بهشت دارد، و کارهای نیکی که انجام داده است اینها هستند: کشتن دیو ارزور، سپردن تن خود به اهریمن. فلزات مردُم از از نطفه او بوجود آمده‌اند. خلق کیومرث آخرین مرحله آفرینش بود. او به روشنی خورشید بود. پهناو بلندایش یکسان بود. در کنار رود دائیتی آفریده شد. کیومرث بر سمت چپ هرمزد آفریده شد. او چشم و گوش و زبان و دَخشک داشت. هرمزد او را از زمین آفرید. نطفه او از جنس آتش است. آفرینش او هفتاد روز به طول انجامید.
هنگام حمله اهریمن بر کیومرث، هرمزد او را به خواب برد، وقتی کیومرث از خواب بیدار شد جهان را تاریک دید.
اهریمن برای از میان بردن کیومرث اَستویهادیو و هزار دیو مرگ‌آور دیگر بر کیومرث وارد کرد. و چون قرار بود که مردم از نطفه او بوجود آیند تن خویش را به اهریمن سپرد. او در هنگام مرگ بر دست چپ افتاد. این ششمین نبرد اهریمن با آفریده‌های هرمزد بود.
پس از مرگ از خون او ارزیر و از مغزش سیم، از پای آهن، از استخوان روی و از پیه آبگینه و از بازو پولاد، از جان زر پدیدار آمد.
دو سوم نطفه کیومرث را نریوسنگ و یک سوم را سپندارمذ پذیرفت.
کیومرث و گاو نخستین سه هزار سال بی‌حرکت زندگی کردند. پس از تازش اهریمن کیومرث سی سال زندگی کرد.
نوعی شباهت میان کیومرث و آسمان وجود دارد. هر دوی آنها پهنا و بلندی‌شان برابر است. اسطوره کیومرق یک اسطوره ایرانی است، نامی از کیومرث در وداها وجود ندارد. و نشان می‌دهد این اسطوره، اسطوره جدیدتری است یعنی زمان پدید آمدن شاهنشاهی در ایران. اینکه او از خاک پدید آمد و سرشت فلزی دارد نشانه عصر سفال‌سازی و شناخت فلز است. نقطه شروع افسانه خلق انسان همان بوجود آمدن مشی و مشیانه از نطفه اوست.
نخستین نبرد کیومرث با اهریمن روییدن مشی و مشیانه بعد از چهل سال است که از آن پس جهان رونق می‌گیرد. بهترین وسیله نابود کردن شر نیک‌اندیشی کیومرث بود. کیومرث از سپندارمذ زاده شده بود و در روز هرمزد از ماه فروردین نیز در گذشت.
در شاهنامه کیومرث نخستین شاه است اما در متن‌های پهلوی نخستین انسان در شاهنامه او سی سال سلطنت می‌کند ولی در پهلوی سی سال زندگی می‌کند.
دین مزدیسنی نخست از هرمزد به امشاسپندان در عالم مینویی رسید و در عالم گیتی به کیومرث که به خاطر اندیشه نیک او دروج نابود شد.
مردم با انجام کار نیک دروج را نابود می‌کنند و واجب است که مردم کار نیک کنند تا دیو مقابل آن کار نابود شود و اینطور است که اهریمن‌زادگان نابود می‌شوند و آفریننده جهان، آفرینش را به این خاطر آفرید. کیومرث به خاطر درست کرداری گرزمانی شد.
“کیومرث نمونه انسان کامل است و برای کمک به آفریدگار آفریده شده است و به همین خاطر، کیومرث را مرد اّهلو نیز نامیده‏اند”

چنین گفت که آیین تخت و کلاه
کیومرث شد بر جهان کدخدای
او واندر آمد همی پرورش
  کیومرث آورد و او بود شاه
نخستین به کوه اندرون ساخت جای
که پوشیدنی نوبد و نوخورش
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت