فرهنگ وآداب و رسوم منطقه قلعه گنج ۹۱- ... |
ناز نازان میرود دست ندارد ، پا ندارد ، به دندان می رود
جواب:سوزن خیاطی
گنبدی از دور دیدم در و پنجره اش نبود پر از آب پشتش نم بود
جواب:تخم مرغ
شش پا و دو سر دارد دو در کمر دارد هر سر یک من بار دارد
جواب:ترازو
درختی ششصد و شصت و شش ریشه دارد هرچه بارندگی باشد خبر ندارد
اگر خدا کمک کند در از دریا بر آید
جواب:بچه داخل شکم مادر
بغلش بسته ، سرش بسته ، همه جا بسته میان کشورش گل سرخی نشسته
جواب: هندوانه
درختی بر لب دریا آن را خر خورد گر به جنگ شاه افتد هفت کشور برخورد
می خورد خون سیاه و می رود راه سفید گر به رفتن باز ماند خنجری برسرکشد
جواب:قلم نی
انواع فال
فال ماسه
ماسه،شیوه ای از فالگیری ااست که هنوز بسیاری از مردمان خصوصا کهنسالان به آن اعتقاد دارند به دلیل اعتقاد سخت بسیاری از مردمان ،عامه مردم این مرز و بوم هنوز این شیوه فالگیری را جز خرافات به شمار نمی آورند .روش فال گیری با ماسه به این شکل است هفت رشته بند پشمی به اندازه چهل سانتی متر بر کف دست وانگشت سبابه می گذارند .سرشش بند را از پشت دست دوبه دو یک بند از این طرف ویک بند از آن طرف گره میزنند .سر یک بند از هر دو طرف برای باز شدن آزاد می گذارند وسپس آنها را در حالی که گره خورده اند از هم جدا میکنند .هرچه رشته ها در امتداد یکدیگر قرار بگیرند وگره بخورند فال بهتر است اگر بلندی رشته ها از چهارتا کمتر باشد نحس است .
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
فال دست :
به وسیله پیرزنان ماهر انجام میشود ابتدا نیت میکنند بعد اندازه گیری میکنند اگرکار مورد نظر خیر باشد فاصله ساعد دست ازآرنج تا سرانگشتان زیاد میشود اگر از دو وجب بیشتر شد فال نیک اگر کمتر شد فال نحس .
فال تسبیح:
این فال بوسیله افراد مسن انجام میشودو به این شکل است ابتدا نیت میکنند وبعد مقداری از دانه های تسبیح را جدا مینند و دوبه دو شروع به شمارش میکنند اگر جفت آمد فال نیک است اگر تک آمد فال نحس این فال بوسیله افراد مسن انجام میشودو به این شکل است ابتدا نیت میکنند وبعد مقداری از دانه های تسبیح را جدا مینند و دوبه دو شروع به شمارش میکنند اگر جفت آمد فال نیک است اگر تک آمد فال نحس است .
فال گریزو:
یک تکه نمک را به سر نخی می بندند و سر دیگر نخ را با دست بلند میکنند تکه نمک به شکل وزنه آویزان می شود سپس نیت میکنند اگر بیمار بزودی بهبود پیدا میکند وزنه ثابت و اگر بیماری خطرناک است وزنه متحرک می شود .
برای بهبود بیماری نذری را ادا میکنند یا او را به زیارتگاه می برند خانواده هایی که همه ساله به زیارت می روند می گویند (قراری)هستند واگر به قرار خود عمل نکنند میگویند( شکسی(šoksi) هستند.
بخش سوم : زبان وگویش مردم قلع گنج
ریشه گویش قلعه گنج در زبانهای ایرانی
گویش مردم رودبار زمین،کهنوج،قلعه گنج و سایر مناطق همجوار در دوره جدید زبان فارسی مربوط به شاخه زبانهای مرکزی و جنوب ایران است که به شاخه گروه جنوب غربی میانه معروف به پهلوی ساسانی و اشکانی پیوند می خورد و در دوره باستان دنباله زبان فارسی باستان است.
با بررسی و مطابقت واژگان و لغات فارسی باستانی و میانه با گویش مردم رودبار زمین به این نتیجه می رسیم که این گویش در مقابل تحوولات صوتی و واژگان زبان نسبت به دیگر گویش های زبان فارسی کمتر دچار تحول و دگرگونی شده است.مصوتهای مرکب و تلفظ باستانی و میانه بسیاری از لغات در این گویش های فارسی به زبان فارسی میانه و باستان نزدیکتر است. همچنین وجود لغات و اصطلاحاتی که معادل آنها در گویش های فارسی یافت نمی شود ،بیانگراین است که این گویش بسیاری لغات ،اصطلاحات و فرهنگ ایران باستان را زنده نگه داشته است.
اما امروزه تحولات دنباله نوین شکاف زبانی را بین بزرگسالان و تحصیل کردگان جوان به وجود آورد.که موجب غفلت از این گنجینه زبان شده اند.
بررسی ریشه شناس گویش قلعه گنج با زبانهای فارسی باستان
صامت«p»ایران باستان که پس از یک آوایی قرار داشته در ایران میانه غربی به«b»بدل می شود در غیر این صورت باقی مانده است واژه اسب در زبان فارسی باستان و اوستاییaspqدر فارسی میانه [پهلوی]aspاسب در گویش قلعه گنجaspاسپ و در فارسی جدید اسبasb.
صامت«t»ایرانی باستان که پس از یک آوایی قرار داشته باشد در ایرانی میانه غربی به«d»بدل می شود در غیر این صورت باقی مانده است.واژه بود در فارسی باستان و اوستاییbutaدر گویش قلعه گنج[لهجه کُرته]مصدرbutanبه معنی شدن و زاییدن یکبار می رود.در پهلوی اشکانیbudدر فارسی جدید budبود.
واژه دادن در فارسی باستان dutaدر گویش قلعه گنجdatبه معنی دادن در فارسی میانهdadدر فارسی جدیدdadداد.
صامت«hw»ایران باستان در فارسی میانه به بعد «x»می شود.واژه خشک در فارسی باستان hoskدر دوره میانه huskدر گویش قدیم مردم قلعه گنجhoskدر فارسی جدید xoskحشیدنhosidenاز ماده مضارع hosدر ایران باستان به معنی خشک شدن در گویش قلعه گنج حشیدن به معنی خالی شدن یکبار می رود.
صامت«xwa»فارسی باستان و میانه به فارسی جدید نرسیده اما در گویش قلعه گنج بکار می رود واژه خواهر در فارسی جدیدxaharدر گویش قلعه گنجxwahخوه[خواهر]در فارسی میانه xaharدر فارسی جدیدxaharواژه خوابیدن در فارسی باستانxvafsataدر میانه[پهلوی]xvafitanدر فارسی جدیدxabidanدر گویش قلعه گنجxowtenواو معدوله تلفظ می شود.
صامت«l» چ در ریشه افعال فارسی باستان در دوره میانه تبدیل به «z»می شود. واژه دوز در فارسی باستانducدوچ در گویش قلعه گنجducدر فارسی میانه و جدید دوزduzاستعمال می شود.
لغات واصطلاحات
الف
آرنگ areng : آینه
اَرهara : شبه جمله ، برای بیان تعجب
آشن گشوasan gasue : نابسامان وآشفته
آلک alak : چوبی که در دهن حیوان می زنند وآن را افسار می کنند .
اِرحی erhey : نوعی نفرین
اُرز orz : مالی که برای اصلاح ورضایت کسی بدهند
اوش awos : فردا
الگار elgar : حرکتی از شترکه یک دست با پای مخالف وسپس دست وپای دیگررا جلو می برد ، با این حرکت خسته نمی شود .
الندورگ alandureg : گرد باد تند
انتوهته antohta : پیر ، لاغر ، مردنی
اندرس anderes : پند واندرز
اِی هل هوش کوتن ey hal hos kowten : خسته وبی هوش شدن
[چهارشنبه 1400-09-24] [ 11:25:00 ق.ظ ]
|